مرتضی انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
خط ۱۵: خط ۱۵:
مرتضی انصاری، پس از یک سال اقامت در کربلا، در سال ۱۲۳۸ق. به نجف رفته و از درس موسی، فرزند [[جعفر کاشف الغطاء]] بهره برده و پس از نزدیک به یک سال، در سن ۲۵ سالگی به دزفول بازگشته و با دختر حسین انصاری، استاد دوره سطح خود ازدواج کرد.<ref name=":0" />
مرتضی انصاری، پس از یک سال اقامت در کربلا، در سال ۱۲۳۸ق. به نجف رفته و از درس موسی، فرزند [[جعفر کاشف الغطاء]] بهره برده و پس از نزدیک به یک سال، در سن ۲۵ سالگی به دزفول بازگشته و با دختر حسین انصاری، استاد دوره سطح خود ازدواج کرد.<ref name=":0" />


== سفرهای علمی در ایران ==
==سفرهای علمی در ایران==
وی از دزفول، برای [[زیارت امام رضا(ع)]] و بهره‌مندی از استادانی که در مسیر هستند، به مشهد سفر کرد.{{یادداشت|وی هدفش را از این مسافرت‌ها چنین بیان می‌کرد: «آنچه را از علمای عراق باید ببینم، دیده‌ام و مایلم در این سفر اگر از علمای ساکن ایران شخصیت‌هایی یافت شود که ممکن باشد مورد استفاده قرار گیرد، آنها را نیز ملاقات کرده و از ایشان بهره‌مند گردم.»}}<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص86.</ref> ماجرایی نیز از مخالفت مادر او با این سفر، که پس از سال‌ها فرزندش را دیده بود بیان شده، که مرتضی انصاری با استخاره‌ای عجیب او را راضی کرد.<ref>مرتضی انصاری و مادرش قرار شد استخاره کنند تا قرآن میان آنها داوری کند. مرتضی، قرآن را برداشته و با نیت مادر آن را گشود، پاسخ آیه ۷ سوره قصص بود که مادر حضرت موسی(ع) را دلداری می‌داد که فرزندت را به تو بازمی‌گردانیم و او را از فرستادگان قرار می‌دهیم.</ref><ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۸۷.</ref> وی در بروجرد از اسدالله بروجردی،<ref>زندگی‌نامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص97.</ref> در [[اصفهان]] از [[سید محمدباقر رشتی]] (شفتی)، بهره برده<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص90.</ref> و برای شرکت در درس [[احمد نراقی]]، به کاشان رفته و سه یا چهار سال در آن‌جا ماند. نراقی، خود را پیر، ناتوان و بیمار دانسته و از مردم می‌خواست به مرتضی انصاری مراجعه کرده و از او کسب فیض کنند. مسافرت‌های علمی او، نزدیک به پنج سال طول کشید و سپس به دزفول بازگشت و از سال ۱۲۴۵ تا ۱۲۴۹ق. به تدریس پرداخت.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص98.</ref>
وی از دزفول، برای [[زیارت امام رضا(ع)]] و بهره‌مندی از استادانی که در مسیر هستند، به مشهد سفر کرد.{{یادداشت|وی هدفش را از این مسافرت‌ها چنین بیان می‌کرد: «آنچه را از علمای عراق باید ببینم، دیده‌ام و مایلم در این سفر اگر از علمای ساکن ایران شخصیت‌هایی یافت شود که ممکن باشد مورد استفاده قرار گیرد، آنها را نیز ملاقات کرده و از ایشان بهره‌مند گردم.»}}<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص86.</ref> ماجرایی نیز از مخالفت مادر او با این سفر، که پس از سال‌ها فرزندش را دیده بود بیان شده، که مرتضی انصاری با استخاره‌ای عجیب او را راضی کرد.<ref>مرتضی انصاری و مادرش قرار شد استخاره کنند تا قرآن میان آنها داوری کند. مرتضی، قرآن را برداشته و با نیت مادر آن را گشود، پاسخ آیه ۷ سوره قصص بود که مادر حضرت موسی(ع) را دلداری می‌داد که فرزندت را به تو بازمی‌گردانیم و او را از فرستادگان قرار می‌دهیم.</ref><ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۸۷.</ref> وی در بروجرد از اسدالله بروجردی،<ref>زندگی‌نامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص97.</ref> در [[اصفهان]] از [[سید محمدباقر رشتی]] (شفتی)، بهره برده<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص90.</ref> و برای شرکت در درس [[احمد نراقی]]، به کاشان رفته و سه یا چهار سال در آن‌جا ماند. نراقی، خود را پیر، ناتوان و بیمار دانسته و از مردم می‌خواست به مرتضی انصاری مراجعه کرده و از او کسب فیض کنند. مسافرت‌های علمی او، نزدیک به پنج سال طول کشید و سپس به دزفول بازگشت و از سال ۱۲۴۵ تا ۱۲۴۹ق. به تدریس پرداخت.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص98.</ref>


== هجرت به نجف ==
==هجرت به نجف==
<br />
انصاری، پس از درگذشت پدر، در سال ۱۲۴۹ق. از دزفول به [[نجف]] هجرت کرده و در درس علی، فرزند [[جعفر کاشف الغطاء]] شرکت کرد.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۱۰۳.</ref> او را در این هنگام مجتهدی مطلق معرفی کرده و شرکت او در درس را برای احترام به خاندان کاشف الغطاء دانسته‌اند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص94.</ref> مرتضی انصاری، پس از درگذشت علی کاشف الغطاء، به تدریس پرداخت. درآغاز، شاگردان اندکی داشت. سید حسین کوه‌کمری که خود از عالمان و استادان نجف بود، پس از اینکه از علم انصاری با خبر شد، او را برای تدریس از خود شایسته‌تر و عالم‌تر معرفی کرده و خود و شاگردانش در درس او شرکت کردند. از این زمان، درس مرتضی انصاری مورد توجه طلاب قرار گرفت.<ref>سید یوسف مدنی، مقام علمی اخلاقی شیخ اعظم انصاری، کنگرۀ شیخ اعظم انصاری، 1373ش.</ref>


== در نگاه دیگران ==
== مرجعیت ==
[[محمدحسن نجفی]]، معروف به صاحب جواهر، که مرجع [[حوزه علمیه نجف]] بود، در آخرین روزهای زندگی‌اش، مرتضی انصاری را برای مرجعیت پس از خودش سفارش کرده و دیگر عالمان حاضر در مجلس نیز مرجعیت او را پذیرفتند. انصاری، نپذیرفته و نامه‌ای به سعیدالعلمای مازندرانی نگاشت و او را که در کربلا هنگام تحصیل نزد شریف العلماء برتر از خود دیده بود شایسته مرجعیت در نجف دانست. سعیدالعلما که مدتی به امور درسی نپرداخته بود، در نامه‌ای، مرتضی انصاری را که همواره به تدریس و مباحثه مشغول بود، برای مرجعیت سزاوارتر دید. اینگونه، انصاری، از سال ۱۲۶۶ق. تا هنگام درگذشت (۱۲۸۱ق) مقام مرجعیت را عهده‌دار بود. وی نخستین فقیهی بود که یگانه مرجع تقلید شیعیان جهان شد.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء، شیخ انصاری، ص109.</ref>
 
== ویژگی‌ها ==
 
==در نگاه دیگران==
[[احمد نراقی]]، استادِ مرتضی انصاری، او را از ۵۰ مجتهد مسلمی که دیده است، برتر دانسته و استفاده خود ار مرتضی انصاری را بیشتر از استفاده مرتضی از وی دانسته است.<ref>زندگی‌نامەه استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۹۹-۱۰۰.</ref>
[[احمد نراقی]]، استادِ مرتضی انصاری، او را از ۵۰ مجتهد مسلمی که دیده است، برتر دانسته و استفاده خود ار مرتضی انصاری را بیشتر از استفاده مرتضی از وی دانسته است.<ref>زندگی‌نامەه استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۹۹-۱۰۰.</ref>
<br />
<br />

نسخهٔ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۷

ولادت

مرتضی انصاری، در ۱۸ ذی‌الحجه ۱۲۱۴ق. در ایران، شهر دزفول، محله مشایخ به دنیا آمد. گفته شده، مادر وی، پیش از تولد او، امام صادق(ع) را خواب دید که قرآنی به او هدیه می‌هد. هنگامی که از تعبیر خوابش پرسید، به او مژده دادند خدا فرزندی عالم به او خواهد داد؛‌ از این رو، پس از تولد او، همیشه با وضو به او شیر می‌داد.[۱]

تبار

پدر وی، محمدامین، از عالمان دزفول بوده و نسب خاندان او به جابر بن عبدالله انصاری می‌رسد.[۲] مادرش «حنون»، دختر شیخ یعقوب، از عالمان همین خاندان بود.[۳]

هجرت به کربلا

مرتضی انصاری، در سن ۱۸ سالگی، برای تکمیل تحصیلات دینی، به کربلا هجرت کرده و از استادانی مانند سید محمد مجاهد و شریف العلماء بهره برد. او هنگام ورود به کربلا و در نخستین برخورد با سید محمد مجاهد، با پاسخ‌های مستدل خود به پرسش سیدمجاهد، او و حاضران را شگفت‌زده کرد. وی پس از چهار سال به دزفول بازگشته[۴] و پس از یک سال، در سال ۱۲۳۷ق. به کربلا رفت و در درس شریف العلماء حاضر شد.[۵]

بازگشت به ایران

مرتضی انصاری، پس از یک سال اقامت در کربلا، در سال ۱۲۳۸ق. به نجف رفته و از درس موسی، فرزند جعفر کاشف الغطاء بهره برده و پس از نزدیک به یک سال، در سن ۲۵ سالگی به دزفول بازگشته و با دختر حسین انصاری، استاد دوره سطح خود ازدواج کرد.[۵]

سفرهای علمی در ایران

وی از دزفول، برای زیارت امام رضا(ع) و بهره‌مندی از استادانی که در مسیر هستند، به مشهد سفر کرد.[یادداشت ۱][۶] ماجرایی نیز از مخالفت مادر او با این سفر، که پس از سال‌ها فرزندش را دیده بود بیان شده، که مرتضی انصاری با استخاره‌ای عجیب او را راضی کرد.[۷][۸] وی در بروجرد از اسدالله بروجردی،[۹] در اصفهان از سید محمدباقر رشتی (شفتی)، بهره برده[۱۰] و برای شرکت در درس احمد نراقی، به کاشان رفته و سه یا چهار سال در آن‌جا ماند. نراقی، خود را پیر، ناتوان و بیمار دانسته و از مردم می‌خواست به مرتضی انصاری مراجعه کرده و از او کسب فیض کنند. مسافرت‌های علمی او، نزدیک به پنج سال طول کشید و سپس به دزفول بازگشت و از سال ۱۲۴۵ تا ۱۲۴۹ق. به تدریس پرداخت.[۱۱]

هجرت به نجف

انصاری، پس از درگذشت پدر، در سال ۱۲۴۹ق. از دزفول به نجف هجرت کرده و در درس علی، فرزند جعفر کاشف الغطاء شرکت کرد.[۱۲] او را در این هنگام مجتهدی مطلق معرفی کرده و شرکت او در درس را برای احترام به خاندان کاشف الغطاء دانسته‌اند.[۱۳] مرتضی انصاری، پس از درگذشت علی کاشف الغطاء، به تدریس پرداخت. درآغاز، شاگردان اندکی داشت. سید حسین کوه‌کمری که خود از عالمان و استادان نجف بود، پس از اینکه از علم انصاری با خبر شد، او را برای تدریس از خود شایسته‌تر و عالم‌تر معرفی کرده و خود و شاگردانش در درس او شرکت کردند. از این زمان، درس مرتضی انصاری مورد توجه طلاب قرار گرفت.[۱۴]

مرجعیت

محمدحسن نجفی، معروف به صاحب جواهر، که مرجع حوزه علمیه نجف بود، در آخرین روزهای زندگی‌اش، مرتضی انصاری را برای مرجعیت پس از خودش سفارش کرده و دیگر عالمان حاضر در مجلس نیز مرجعیت او را پذیرفتند. انصاری، نپذیرفته و نامه‌ای به سعیدالعلمای مازندرانی نگاشت و او را که در کربلا هنگام تحصیل نزد شریف العلماء برتر از خود دیده بود شایسته مرجعیت در نجف دانست. سعیدالعلما که مدتی به امور درسی نپرداخته بود، در نامه‌ای، مرتضی انصاری را که همواره به تدریس و مباحثه مشغول بود، برای مرجعیت سزاوارتر دید. اینگونه، انصاری، از سال ۱۲۶۶ق. تا هنگام درگذشت (۱۲۸۱ق) مقام مرجعیت را عهده‌دار بود. وی نخستین فقیهی بود که یگانه مرجع تقلید شیعیان جهان شد.[۱۵]

ویژگی‌ها

در نگاه دیگران

احمد نراقی، استادِ مرتضی انصاری، او را از ۵۰ مجتهد مسلمی که دیده است، برتر دانسته و استفاده خود ار مرتضی انصاری را بیشتر از استفاده مرتضی از وی دانسته است.[۱۶]

پانوشت

  1. کنگره شيخ اعظم انصاری، مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج اول، قم 1373 ،ص77.
  2. کنگره شيخ اعظم انصاری، مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج اول، قم 1373 ،ص۸.
  3. کنگره شيخ اعظم انصاری، مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج اول، قم 1373 ،ص۷۸.
  4. کنگره شيخ اعظم انصاری، مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج اول، قم 1373 ،ص 83 و 84.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ضیاء‌‌الدین سبط الشیخ، زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، کنگرۀ شیخ اعظم انصاری، چ دوم، قم 1378 ،ص85.
  6. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص86.
  7. مرتضی انصاری و مادرش قرار شد استخاره کنند تا قرآن میان آنها داوری کند. مرتضی، قرآن را برداشته و با نیت مادر آن را گشود، پاسخ آیه ۷ سوره قصص بود که مادر حضرت موسی(ع) را دلداری می‌داد که فرزندت را به تو بازمی‌گردانیم و او را از فرستادگان قرار می‌دهیم.
  8. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۸۷.
  9. زندگی‌نامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص97.
  10. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص90.
  11. زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص98.
  12. زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۱۰۳.
  13. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص94.
  14. سید یوسف مدنی، مقام علمی اخلاقی شیخ اعظم انصاری، کنگرۀ شیخ اعظم انصاری، 1373ش.
  15. زندگینامۀ استاد الفقهاء، شیخ انصاری، ص109.
  16. زندگی‌نامەه استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۹۹-۱۰۰.
  1. وی هدفش را از این مسافرت‌ها چنین بیان می‌کرد: «آنچه را از علمای عراق باید ببینم، دیده‌ام و مایلم در این سفر اگر از علمای ساکن ایران شخصیت‌هایی یافت شود که ممکن باشد مورد استفاده قرار گیرد، آنها را نیز ملاقات کرده و از ایشان بهره‌مند گردم.»

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله نگاهی به زندگی شیخ مرتضی انصاری، سید مجید حسن‌زاده، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره بیست و یکم، زمستان 1393، ص99 است.