حجازیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۲۰]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۲۰]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363}}


حجازیه: گزارش حج ابوالاشرف یزدی (-۷۶۲ ق)


حجازيه: گزارش حج ابوالاشرف يزدي ( -762 ق.)
رساله کوچکی است در شرح سفر حج ابوالاشرف یزدی از سادات سرشناس یزد که در سال ۷۵۷ق. به حج رفته و این رساله را در گزارش دشواری‌های راه حج و ارائه پیشنهادهایی برای رفع آن‌ها نگاشته است و در پایان دست خط گروهی از علما را در تأیید سخنان خود جمع‌آوری کرده است.


رساله‌ کوچکي است در شرح سفر حج ابوالاشرف يزدي از سادات سرشناس يزد که در سال 757ق. به حج رفته و اين رساله را در گزارش دشواري‌هاي راه حج و ارائه پيشنهادهايي براي رفع آن‌ها نگاشته است و در پايان دست خط گروهي از علما را در تاييد سخنان خود جمع‌آوري کرده است.
نام کامل نویسنده ابوالاشرف محمد بن حسین بن علی حسینی یزدی است. چنان‌که از محتوای این رساله می‌توان دریافت، وی از بزرگان و رؤسای شهر یزد و از نزدیکان به سلاطین آل جلایر که بین ۷۴۰ تا ۸۳۵ق. در عراق و آذربایجان حکومت داشتند و دایی‌اش سید عضدالدین سفیر دربار جلایریان در هندوستان بوده و مدتی وزارت شیخ حسن جلایری (حک: ۷۴۰–۷۵۷ق)، را برعهده داشته است.<ref>محیط ادب، ص442-443.</ref> (ص۳۲) خود او نیز وقتی در سفر خود به حج به عراق رسید به خدمت شیخ اویس جلایری (۷۵۷–۷۷۶ق)، که بعد از مرگ پدرش شیخ حسن به تازگی به پادشاهی رسیده بود، رفت و با او دیدار کرد. (ص۳۲) افزون بر پسوند حسینی در نام او تعبیر یکی از نویسندگان یادداشت‌های پایان رساله در حق ابوالاشرف که او را از اولاد پیامبر(ص) دانسته نشانگر تعلق او به یکی از خاندان‌های سادات یزد است.<ref>محیط ادب، ص443.</ref> (ص۴۴)


نام کامل نويسنده ابوالاشرف محمد بن حسين بن علي حسيني يزدي است. چنان‌که از محتواي اين رساله مي‌توان دريافت، وي از بزرگان و رؤساي شهر يزد و از نزديکان به سلاطين آل جلاير که بين 740 تا 835ق. در عراق و آذربايجان حکومت داشتند و دايي‌اش سيد عضدالدين سفير دربار جلايريان در هندوستان بوده و مدتي وزارت شيخ حسن جلايري (حک: 740-757ق.)، را برعهده داشته است.<ref>محيط ادب، ص442-443.</ref> (ص32) خود او نيز وقتي در سفر خود به حج به عراق رسيد به خدمت شيخ اويس جلايري (757- 776ق.)، که بعد از مرگ پدرش شيخ حسن به تازگي به پادشاهي رسيده بود، رفت و با او ديدار کرد. (ص32) افزون بر پسوند حسيني در نام او تعبير يکي از نويسندگان يادداشت‌هاي پايان رساله در حق ابوالاشرف که او را از اولاد پيامبر(ص) دانسته نشانگر تعلق او به يکي از خاندان‌هاي سادات يزد است.<ref>محيط ادب، ص443.</ref> (ص44)
رساله حجازیه از قدیمی‌ترین سفرنامه‌های حج به نثر فارسی است که آگاهی‌هایی درباره حج‌گزاری ایرانیان در قرن هشتم و وضع عمومی راه‌های حج و حجاز به دست می‌دهد؛ هرچند نویسنده، این رساله را با هدف ارائه گزارشی درباره وضع راه‌های حج برای سلطان نگاشته و جز در موارد اندک به گزارش رویدادها و شرح راه و رسم سفر نپرداخته است. نثر رساله متکلف و در جاهایی مسجع است و اشارات متعدد به آیات و روایات و ذکر اشعار و کاربرد فراوان واژگان عربی از ویژگی‌های آن است.


رساله حجازيه از قديمي‌ترين سفرنامه‌هاي حج به نثر فارسي است که آگاهي¬هايي درباره حج‌گزاري ايرانيان در قرن هشتم و وضع عمومي راه‌هاي حج و حجاز به دست مي¬دهد؛ هرچند نويسنده، اين رساله را با هدف ارائه گزارشي درباره وضع راه¬هاي حج براي سلطان نگاشته و جز در موارد ‌اندک به گزارش رويدادها و شرح راه و رسم سفر نپرداخته است. نثر رساله متکلف و در جاهايي مسجع است و اشارات متعدد به آيات و روايات و ذکر اشعار و کاربرد فراوان واژگان عربي از ويژگي¬هاي آن است.  
ابوالاشرف یزدی سفر خود را در سال ۷۵۷ ق. از یزد آغاز کرد. او که از ثروتمندان و رؤسای شهر بود دستور داد تا در مسجد جامع شهر یزد ندا دهند که هرکس مایل به سفر حج است برای سفر با او آماده شود تا به گفته خودش به واسطه این اعلام عمومی و التزام به همراهی مردم آن سال نیز مانند سال‌های گذشته به بهانه مشغله‌های گوناگون از سفر حج کوتاهی نکند. (ص۳۰–۳۱)


ابوالاشرف يزدي سفر خود را در سال 757 ق. از يزد آغاز کرد. او که از ثروتمندان و رؤساي شهر بود دستور داد تا در مسجد جامع شهر يزد ندا دهند که هرکس مايل به سفر حج است براي سفر با او آماده شود تا به گفته خودش به واسطه اين اعلام عمومي و التزام به همراهي مردم آن سال نيز مانند سال¬هاي گذشته به بهانه مشغله‌هاي گوناگون از سفر حج کوتاهي نکند. (ص30-31)
سفر نویسنده مقارن است با سال‌های بعد از فروپاشی قدرت ایلخانان (حک: ۶۵۴–۷۵۴ق) و عدم ثبات سیاسی در ایران و سایر سرزمین‌های شرق اسلامی. در این سال‌ها در نقاط مختلف ایران حکومت‌های محلی قدرت داشتند. در چنین شرایطی قبایل راهزن در راه‌ها قدرت می‌یافتند و وسایل راحت در راه حج از جمله چاه‌ها و منزلگاه‌ها از عمارت و آبادانی می‌افتادند. در سال سفر نویسنده وفات شیخ حسن بزرگ- اولین حاکم جلایریان نیز به ناامنی‌ها دامن می‌زد و شایعات فراوانی از خرابی و ناامنی راه حج بر زبان‌ها بود. (ص۳۱) وجود چنین شایعاتی باعث شد نویسنده برای تصمیم به سفر حج نماز استخاره بگزارد و به قرآن تفأل زند. با آمدن آیه ۲۶ و ۲۷ سوره حج که خداوند در آن به ابراهیم پیامبر دستور ساختن کعبه و اعلام فرمان حج را داده، ابوالاشرف به انجام سفر حج مصمم شد. (همان)


سفر نويسنده مقارن است با سال¬هاي بعد از فروپاشي قدرت ايلخانان (حک: 654-754ق.) و عدم ثبات سياسي در ايران و ساير سرزمين‌هاي شرق اسلامي. در اين سال‌ها در نقاط مختلف ايران حکومت‌هاي محلي قدرت داشتند. در چنين شرايطي قبايل راهزن در راه ها قدرت مي‌يافتند و وسايل راحت در راه حج از جمله چاه‌ها و منزلگاه¬ها از عمارت و آباداني مي¬افتادند. در سال سفر نويسنده وفات شيخ حسن بزرگ- اولين حاکم جلايريان نيز به ناامني¬ها دامن مي¬زد و شايعات فراواني از خرابي و ناامني راه حج بر زبان‌ها بود. (ص31) وجود چنين شايعاتي باعث شد نويسنده براي تصميم به سفر حج نماز استخاره بگزارد و به قرآن تفال زند. با آمدن آيه 26 و 27 سوره حج که خداوند در آن به ابراهيم پيامبر دستور ساختن کعبه و اعلام فرمان حج را داده، ابوالاشرف به انجام سفر حج مصمم شد. (همان)
ایرانیان در آن دوران برای رفتن به حج ابتدا به عراق می‌رفتند و همراه کاروان عراق راهی حجاز می‌شدند. به گزارش ابوالاشرف، راه سفر ایرانیان به بغداد از کهگیلویه و شوشتر می‌گذشته است. وی با گذر از این شهر به بغداد رفته و از آنجا همراه با کاروان حج عراقی به حج رفته است. (ص۳۱–۳۳) براساس گزارشی که در یکی از یادداشت‌های پایان رساله آمده حتی حجاج شهرهای شمالی مانند آمل برای رفتن به عراق به شوشتر آمده بودند. (ص۴۳) در آن سال کاروان گروهی از حاجیان در نزدیکی شوشتر دچار حمله راهزنان شده بود و کاروانیان آهنگ بازگشت داشتند؛ اما با رسیدن ابوالاشرف به شوشتر و با تشویق او، به راه خود ادامه دادند و بی مشکلی به بغداد رسیدند. (ص۳۲) در آن سال کاروان حج عراق با حمایت سلطان اویس (حک: ۷۵۷–۷۷۶ق) و همراه با جمعی از بزرگان دینی و حکومتی از عراق عازم حجاز شد. کاروانیان بدون دردسر به حجاز رسیدند و با وجود خشکسالی، آب چاه‌ها برای کل کاروان که به گفته نویسنده پرتعداد بودند، کافی بود. ابوالاشرف بعد از انجام مناسک حج همراه با کاروان به زیارت مدینه رفت. (ص۳۳–۳۴)


ايرانيان در آن دوران براي رفتن به حج ابتدا به عراق مي‌رفتند و همراه کاروان عراق راهي حجاز مي‌شدند. به گزارش ابوالاشرف، راه سفر ايرانيان به بغداد از کهکيلويه و شوشتر مي‌گذشته است. وي با گذر از اين شهر به بغداد رفته و از آنجا همراه با کاروان حج عراقي به حج رفته است. (ص31-33) براساس گزارشي که در يکي از يادداشت‌هاي پايان رساله آمده حتي حجاج شهرهاي شمالي مانند آمل براي رفتن به عراق به شوشتر آمده بودند. (ص43) در آن سال کاروان گروهي از حاجيان در نزديکي شوشتر دچار حمله راهزنان شده بود و کاروانيان آهنگ بازگشت داشتند؛ اما با رسيدن ابوالاشرف به شوشتر و با تشويق او، به راه خود ادامه دادند و بي مشکلي به بغداد رسيدند. (ص32) در آن سال کاروان حج عراق با حمايت سلطان اويس (حک: 757-776ق.) و همراه با جمعي از بزرگان ديني و حکومتي از عراق عازم حجاز شد. کاروانيان بدون دردسر به حجاز رسيدند و با وجود خشکسالي، آب چاه‌ها براي کل کاروان که به گفته نويسنده پرتعداد بودند، کافي بود. ابوالاشرف بعد از انجام مناسک حج همراه با کاروان به زيارت مدينه رفت.(ص33-34)
بررسی منابع آب در طول راه حج مهمترین مسئله مورد توجه ابوالاشرف است. چنان‌که خود می‌گوید در طول راه از نجف تا مکه و سپس تا مدینه چشمه‌های دور و نزدیک و چاه‌ها را بررسی کرده است. (ص۳۵) به گفته وی در بسیاری از منازل سفر حج، چاه‌ها و کاریزها (قنات‌ها) به دلیل عدم رسیدگی خشک شده بودند و کاروانیان برای رسیدن به آب به مشکل افتاده و دوباره به حفر چاه پرداخته‌اند. این درحالی بود که به نظر نویسنده برخلاف آنچه به نظر می‌رسد حجاز و راه حج منابع آب زیر زمینی خوب و استعداد سبزی و خرمی داشته است و در طول راه در بیشتر منازل با حفر چند گز می‌شد به آب شیرین فراوان رسید. ابوالاشرف وجود برخی از آبادی‌های راه حجاز مانند نخله محمود و وادی صفرا را که سرسبز و خرم بوده و انواع میوه‌ها در آن کشت می‌شد، دلیلی بر استعداد طبیعی منطقه حجاز و راه بهره بردن از منابع آب منطقه را حفر کاریزها و انتقال آب دانسته است. (ص۳۶–۳۷)


بررسي منابع آب در طول راه حج مهمترين مسئله مورد توجه ابوالاشرف است. چنان‌که خود مي¬گويد در طول راه از نجف تا مکه و سپس تا مدينه چشمه‌هاي دور و نزديک و چاه¬ها را بررسي کرده است. (ص35) به گفته وي در بسياري از منازل سفر حج، چاه‌ها و کاريزها (قنات‌ها) به دليل عدم رسيدگي خشک شده بودند و کاروانيان براي رسيدن به آب به مشکل افتاده و دوباره به حفر چاه پرداخته‌اند. اين درحالي بود که به نظر نويسنده برخلاف آنچه به نظر مي‌رسد حجاز و راه حج منابع آب زير زميني خوب و استعداد سبزي و خرمي داشته است و در طول راه در بيشتر منازل با حفر چند گز مي‌شد به آب شيرين فراوان رسيد. ابوالاشرف وجود برخي از آبادي¬هاي راه حجاز مانند نخله محمود و وادي صفرا را که سرسبز و خرم بوده و انواع ميوه‌ها در آن کشت مي¬شد، دليلي بر استعداد طبيعي منطقه حجاز و راه بهره بردن از منابع آب منطقه را حفر کاريزها و انتقال آب دانسته است. (ص36-37)
اشتغال قبایل عرب بدوی به راهزنی و غارت کاروان‌های حاجیان دومین مشکلی است که تنها در صورت یکجانشینی این قبایل رفع می‌شود. نویسنده از دیدارها و مذاکراتش با رئیسان قبایل عرب و اشراف مکه برای منع اعراب از حمله به حاجیان خبر داده است. او در این دیدارها حمله به حاجیانی را که از راه‌های دور به شوق دیدار کعبه به حجاز می‌آمدند، دور از انصاف دانسته و آنان را به ترک این عمل نصیحت کرده است. اعراب با ذکر اینکه پیش از وی، کسی چنین سخنانی به آنان نگفته از کارهای خود ابراز پشیمانی کرده و گفته‌اند در صورتی که شاهان در آبادانی راه حج اقدام کنند و چاه‌ها حفر کنند و آب جاری کنند ما نیز به عمارت و زراعت و اقامت در آن خواهیم پرداخت و به آبادانی راه‌ها کمک خواهیم کرد. (ص۳۸–۳۹)


اشتغال قبايل عرب بدوي به راهزني و غارت کاروان هاي حاجيان دومين مشکلي است که تنها در صورت يکجا‌نشيني اين قبايل رفع مي¬شود. نويسنده از ديدارها و مذاکراتش با رئيسان قبايل عرب و اشراف مکه براي منع اعراب از حمله به حاجيان خبر داده است. او در اين ديدارها حمله به حاجياني را که از راه¬هاي دور به شوق ديدار کعبه به حجاز مي¬آمدند، دور از انصاف دانسته و آنان را به ترک اين عمل نصيحت کرده است. اعراب با ذکر اينکه پيش از وي، کسي چنين سخناني به آنان نگفته از کارهاي خود ابراز پشيماني کرده و گفته‌اند در صورتي که شاهان در آباداني راه حج اقدام کنند و چاه‌ها حفر کنند و آب جاري کنند ما نيز به عمارت و زراعت و اقامت در آن خواهيم پرداخت و به آباداني راه ها کمک خواهيم کرد. (ص38-39)
مسئله دیگری که موجب ناراحتی و اعتراض نویسنده بود آلودگی مکه و مدینه و رعایت نکردن نظافت توسط حاجیان و عرب‌ها در این اماکن مقدس است. او در مکه از اینکه حاجیان در مسجدالحرام می‌خوابند یا اینکه گروهی از «اراذل» اطراف حرم را با آوردن احشام خود به اصطبل‌ها شبیه کرده‌اند و در مدینه از اینکه همه افراد بدون رعایت ادب برای بوسیدن قبر پیامبر(ص) بر سر قبر می‌آمدند و به بوسیدن درگاه و آستانه حجره پیامبر اکتفا نمی‌کردند برآشفته است. ابوالاشرف در مذاکرات خود با رؤسای حجاز ضمن اشاره بر لزوم پاکیزه کردن حرمین و رفع نجاسات از اطراف مسجدالحرام و مسجد نبوی و چاه‌ها و کاریزهای شهر، بر آبادکردن بخش‌هایی از داخل مسجد نبوی وکمک گرفتن از سلاطین برای انجام این کارها تأکید کرده است. (ص۳۶–۳۷)


مسئله ديگري که موجب ناراحتي و اعتراض نويسنده بود آلودگي مکه و مدينه و رعايت نکردن نظافت توسط حاجيان و عرب‌ها در اين اماکن مقدس است. او در مکه از اينکه حاجيان در مسجدالحرام مي‌خوابند و يا اينکه گروهي از «اراذل» اطراف حرم را با آوردن احشام خود به اصطبل¬ها شبيه کرده‌اند و در مدينه از اينکه همه افراد بدون رعايت ادب براي بوسيدن قبر پيامبر(ص) بر سر قبر مي¬آمدند و به بوسيدن درگاه و آستانه حجره پيامبر اکتفا نمي¬کردند برآشفته است. ابوالاشرف در مذاکرات خود با رؤساي حجاز ضمن اشاره بر لزوم پاکيزه کردن حرمين و رفع نجاسات از اطراف مسجدالحرام و مسجد نبوي و چاه‌ها و کاريزهاي شهر، بر آبادکردن بخش‌هايي از داخل مسجد نبوي وکمک گرفتن از سلاطين براي انجام اين کارها تأکيد کرده است. (ص36-37)
ابوالاشرف در آخرین بند از رساله خطاب به پادشاه (سلطان اویس) لزوم اقدام در جهت آبادانی راه حج را گوشزد کرده و شاه را نصیحت کرده تا خود شخصاً بازسازی چند منزل از منازل را نذر کند و با این کار نام خود را نیز نیک گرداند. او همچنین پیشنهاد کرده برای این کار سفرایی به نزد پادشاهان مصر -که در آن زمان ممالیک (حک: ۶۴۸–۹۲۲ق) بودند- فرستاده شود و لزوم آبادانی راه حج به آنان تذکر داده شود که یا خود آنان که حاکمان حجاز هستند به این کار اقدام کنند یا اجازه آن را به پادشاهان جلایری بدهند. (ص۳۹–۴۰)


ابوالاشرف در آخرين بند از رساله خطاب به پادشاه (سلطان اويس) لزوم اقدام در جهت آباداني راه حج را گوشزد کرده و شاه را نصيحت کرده تا خود شخصاً بازسازي چند منزل از منازل را نذر کند و با اين کار نام خود را نيز نيک گرداند. او همچنين پيشنهاد کرده براي اين کار سفرايي به نزد پادشاهان مصر -که در آن زمان مماليک (حک: 648-922ق.) بودند- فرستاده شود و لزوم آباداني راه حج به آنان تذکر داده شود که يا خود آنان که حاکمان حجاز هستند به اين کار اقدام کنند يا اجازه آن را به پادشاهان جلايري بدهند. (ص39-40)  
در پایان رساله، یادداشت‌های کوتاهی از برخی از علما و سرشناسان که ظاهراً همسفر نویسنده بوده‌اند در تأیید مطالب رساله و لزوم اقدام به اصلاح مشکلات آمده است. افرادی مانند اسحاق بن عبداللطیف بن اسماعیل قصری، میمون شاه بن ابراهیم بن رشید و فضل الله بن عبدالمومن بن ابراهیم بن رشید که نوادگان خواجه رشید الدین فضل الله بودند، محمد بن یوسف معروف به شمس الائمه کرمانی، خواجه مرجان آغا که مدتی حاکم بغداد و از بزرگان دولت جلایری بود<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص240.</ref> و محمد بن جنید سکندرانی یادداشت‌هایی نوشته‌اند و در رساله‌های خود خلاصه‌ای از سخنان ابوالاشرف را درباره بازسازی منابع آب راه‌ها تکرار کرده‌اند و بر صحت سخنان ابوالاشرف گواهی داده‌اند و اصلاح مشکلات را بر سلاطین واجب دانسته‌اند. یکی از این دست خط‌ها از خود شاه اویس جلایری است که در آن وعده رفع کاستی‌ها را داده و چنین نگاشته است: «چون کار خیر است، ان شاء الله، ما به اتمام رسانیم». (ص۴۱–۴۴)


در پايان رساله، يادداشت¬هاي کوتاهي از برخي از علما و سرشناسان که ظاهرا همسفر نويسنده بوده‌اند در تأييد مطالب رساله و لزوم اقدام به اصلاح مشکلات آمده است. افرادي مانند اسحاق بن عبداللطيف بن اسماعيل قصري، ميمون شاه بن ابراهيم بن رشيد و فضل الله بن عبدالمومن بن ابراهيم بن رشيد که نوادگان خواجه رشيد الدين فضل الله بودند، محمد بن يوسف معروف به شمس الائمه کرماني، خواجه مرجان آغا که مدتي حاکم بغداد و از بزرگان دولت جلايري بود<ref>تاريخ حبيب السير، ج3، ص240.</ref> و محمد بن جنيد سکندراني يادداشت¬هايي نوشته‌اند و در رساله هاي خود خلاصه‌اي از سخنان ابوالاشرف را درباره بازسازي منابع آب راهها تکرار کرده‌اند و بر صحت سخنان ابوالاشرف گواهي داده‌اند و اصلاح مشکلات را بر سلاطين واجب دانسته‌اند. يکي از اين دست خط ها از خود شاه اويس جلايري است که در آن وعده رفع کاستي ها را داده و چنين نگاشته است: «چون کار خير است، ان شاء الله، ما به اتمام رسانيم». (ص41-44)
در پایان نسخه چاپی موجود از رساله مطلب ناتمامی با عنوان «ذکر منازل مبارک از مشهد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب» آمده که ظاهراً تفصیل منازل حج و بیان تعداد چاه‌ها و سایر منابع آب هر منزل بوده است که جز چند خطی از آن باقی نمانده است. نویسنده در میانه رساله به آنچه درباره گزارش راه‌ها و منازل سفر حج و منابع آب آن «بر ظهر نوشته» خواهد آمد اشاره کرده است که آنچه از آن باقی مانده تنها شرح منابع آب ابتدای راه و منازل قادسیه و عذیب و رحبه را دربردارد. (ص۴۵)


در پايان نسخه چاپي موجود از رساله مطلب ناتمامي با عنوان «ذکر منازل مبارک از مشهد امير‌المومنين علي بن ابي طالب» آمده که ظاهراً تفصيل منازل حج و بيان تعداد چاه¬ها و ساير منابع آب هر منزل بوده است که جز چند خطي از آن باقي نمانده است. نويسنده در ميانه رساله به آنچه درباره گزارش راه¬ها و منازل سفر حج و منابع آب آن «بر ظهر نوشته» خواهد آمد اشاره کرده است که آنچه از آن باقي مانده تنها شرح منابع آب ابتداي راه و منازل قادسيه و عذيب و رحبه را دربر دارد. (ص45)
از رساله حجازیه تنها یک نسخه باقی مانده که همراه با نسخه خطی کتاب نهایة المسوول فی درایة الرسول صحافی شده و در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. بخشی از این رساله در انتهای نهایة المسوول و بخش دیگر آن در میانه این کتاب صحافی شده است.<ref>مجموعه رسائل خطی فارسی، ج1، ص28.</ref> بخش نخست رساله که شامل سه برگ ابتدایی رساله است ابتدا با تصحیح ایرج افشار در مجموعه مقالات یادنامه «محیط ادب» از صفحه ۴۴۲–۴۵۱ در سال ۱۳۵۷ش. به چاپ رسید. محمد جعفر یاحقی که چند سال بعد به تصحیح نهایة المسئول پرداخت. باقی این رساله را در صفحات میانی آن کتاب یافت و تصحیح مجدد و کاملتری از آن را در صفحات ۳۰ تا ۴۵ دفتر اول مجموعه رسائل خطی فارسی، که در سال ۱۳۶۸ توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شده به چاپ رساند.


از رساله حجازيه تنها يک نسخه باقي مانده که همراه با نسخه خطي کتاب نهاية المسوول في دراية الرسول صحافي شده و در کتابخانه آستان قدس رضوي موجود است. بخشي از اين رساله در انتهاي نهاية المسوول و بخش ديگر آن در ميانه اين کتاب صحافي شده است.<ref>مجموعه رسائل خطي فارسي، ج1، ص28.</ref> بخش نخست رساله که شامل سه برگ ابتدايي رساله است ابتدا با تصحيح ايرج افشار در مجموعه مقالات يادنامه «محيط ادب» از صفحه 442-451 در سال 1357ش. به چاپ رسيد. محمد جعفر ياحقي که چند سال بعد به تصحيح نهاية المسئول پرداخت. باقي اين رساله را در صفحات مياني آن کتاب يافت و تصحيح مجدد و کاملتري از آن را در صفحات 30 تا 45 دفتر اول مجموعه رسائل خطي فارسي، که در سال 1368 توسط انتشارات آستان قدس رضوي منتشر شده به چاپ رساند.
== پانویس ==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
== منابع ==


{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22193/حجازيه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22193/حجازیه
  | عنوان = حجازيه
  | عنوان = حجازیه
  | نویسنده = کامران محمدحسینی  
  | نویسنده = کامران محمدحسینی
}}
}}
 
* تاریخ حبیب السیر، غیاث‌الدین خواند میر (-۹۴۲ق)، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۲ش.
*تاريخ حبيب السير، غياث‌الدين خواند مير ( -942ق.)، به کوشش محمد دبير سياقي، تهران، خيام، 1362ش.
* مجموعه رسائل خطی فارسی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش.
*مجموعه رسائل خطي فارسي، بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي، مشهد آستان قدس رضوي، 1368ش.
* محیط ادب، محمد محیط طباطبایی، به کوشش یغمایی و دیگران، تهران، مجله یغما، ۱۳۵۷ش.
*محيط ادب، محمد محيط طباطبايي، به کوشش يغمايي و ديگران، تهران، مجله يغما، 1357ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]

نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۴۱

حجازیه: گزارش حج ابوالاشرف یزدی (-۷۶۲ ق)

رساله کوچکی است در شرح سفر حج ابوالاشرف یزدی از سادات سرشناس یزد که در سال ۷۵۷ق. به حج رفته و این رساله را در گزارش دشواری‌های راه حج و ارائه پیشنهادهایی برای رفع آن‌ها نگاشته است و در پایان دست خط گروهی از علما را در تأیید سخنان خود جمع‌آوری کرده است.

نام کامل نویسنده ابوالاشرف محمد بن حسین بن علی حسینی یزدی است. چنان‌که از محتوای این رساله می‌توان دریافت، وی از بزرگان و رؤسای شهر یزد و از نزدیکان به سلاطین آل جلایر که بین ۷۴۰ تا ۸۳۵ق. در عراق و آذربایجان حکومت داشتند و دایی‌اش سید عضدالدین سفیر دربار جلایریان در هندوستان بوده و مدتی وزارت شیخ حسن جلایری (حک: ۷۴۰–۷۵۷ق)، را برعهده داشته است.[۱] (ص۳۲) خود او نیز وقتی در سفر خود به حج به عراق رسید به خدمت شیخ اویس جلایری (۷۵۷–۷۷۶ق)، که بعد از مرگ پدرش شیخ حسن به تازگی به پادشاهی رسیده بود، رفت و با او دیدار کرد. (ص۳۲) افزون بر پسوند حسینی در نام او تعبیر یکی از نویسندگان یادداشت‌های پایان رساله در حق ابوالاشرف که او را از اولاد پیامبر(ص) دانسته نشانگر تعلق او به یکی از خاندان‌های سادات یزد است.[۲] (ص۴۴)

رساله حجازیه از قدیمی‌ترین سفرنامه‌های حج به نثر فارسی است که آگاهی‌هایی درباره حج‌گزاری ایرانیان در قرن هشتم و وضع عمومی راه‌های حج و حجاز به دست می‌دهد؛ هرچند نویسنده، این رساله را با هدف ارائه گزارشی درباره وضع راه‌های حج برای سلطان نگاشته و جز در موارد اندک به گزارش رویدادها و شرح راه و رسم سفر نپرداخته است. نثر رساله متکلف و در جاهایی مسجع است و اشارات متعدد به آیات و روایات و ذکر اشعار و کاربرد فراوان واژگان عربی از ویژگی‌های آن است.

ابوالاشرف یزدی سفر خود را در سال ۷۵۷ ق. از یزد آغاز کرد. او که از ثروتمندان و رؤسای شهر بود دستور داد تا در مسجد جامع شهر یزد ندا دهند که هرکس مایل به سفر حج است برای سفر با او آماده شود تا به گفته خودش به واسطه این اعلام عمومی و التزام به همراهی مردم آن سال نیز مانند سال‌های گذشته به بهانه مشغله‌های گوناگون از سفر حج کوتاهی نکند. (ص۳۰–۳۱)

سفر نویسنده مقارن است با سال‌های بعد از فروپاشی قدرت ایلخانان (حک: ۶۵۴–۷۵۴ق) و عدم ثبات سیاسی در ایران و سایر سرزمین‌های شرق اسلامی. در این سال‌ها در نقاط مختلف ایران حکومت‌های محلی قدرت داشتند. در چنین شرایطی قبایل راهزن در راه‌ها قدرت می‌یافتند و وسایل راحت در راه حج از جمله چاه‌ها و منزلگاه‌ها از عمارت و آبادانی می‌افتادند. در سال سفر نویسنده وفات شیخ حسن بزرگ- اولین حاکم جلایریان نیز به ناامنی‌ها دامن می‌زد و شایعات فراوانی از خرابی و ناامنی راه حج بر زبان‌ها بود. (ص۳۱) وجود چنین شایعاتی باعث شد نویسنده برای تصمیم به سفر حج نماز استخاره بگزارد و به قرآن تفأل زند. با آمدن آیه ۲۶ و ۲۷ سوره حج که خداوند در آن به ابراهیم پیامبر دستور ساختن کعبه و اعلام فرمان حج را داده، ابوالاشرف به انجام سفر حج مصمم شد. (همان)

ایرانیان در آن دوران برای رفتن به حج ابتدا به عراق می‌رفتند و همراه کاروان عراق راهی حجاز می‌شدند. به گزارش ابوالاشرف، راه سفر ایرانیان به بغداد از کهگیلویه و شوشتر می‌گذشته است. وی با گذر از این شهر به بغداد رفته و از آنجا همراه با کاروان حج عراقی به حج رفته است. (ص۳۱–۳۳) براساس گزارشی که در یکی از یادداشت‌های پایان رساله آمده حتی حجاج شهرهای شمالی مانند آمل برای رفتن به عراق به شوشتر آمده بودند. (ص۴۳) در آن سال کاروان گروهی از حاجیان در نزدیکی شوشتر دچار حمله راهزنان شده بود و کاروانیان آهنگ بازگشت داشتند؛ اما با رسیدن ابوالاشرف به شوشتر و با تشویق او، به راه خود ادامه دادند و بی مشکلی به بغداد رسیدند. (ص۳۲) در آن سال کاروان حج عراق با حمایت سلطان اویس (حک: ۷۵۷–۷۷۶ق) و همراه با جمعی از بزرگان دینی و حکومتی از عراق عازم حجاز شد. کاروانیان بدون دردسر به حجاز رسیدند و با وجود خشکسالی، آب چاه‌ها برای کل کاروان که به گفته نویسنده پرتعداد بودند، کافی بود. ابوالاشرف بعد از انجام مناسک حج همراه با کاروان به زیارت مدینه رفت. (ص۳۳–۳۴)

بررسی منابع آب در طول راه حج مهمترین مسئله مورد توجه ابوالاشرف است. چنان‌که خود می‌گوید در طول راه از نجف تا مکه و سپس تا مدینه چشمه‌های دور و نزدیک و چاه‌ها را بررسی کرده است. (ص۳۵) به گفته وی در بسیاری از منازل سفر حج، چاه‌ها و کاریزها (قنات‌ها) به دلیل عدم رسیدگی خشک شده بودند و کاروانیان برای رسیدن به آب به مشکل افتاده و دوباره به حفر چاه پرداخته‌اند. این درحالی بود که به نظر نویسنده برخلاف آنچه به نظر می‌رسد حجاز و راه حج منابع آب زیر زمینی خوب و استعداد سبزی و خرمی داشته است و در طول راه در بیشتر منازل با حفر چند گز می‌شد به آب شیرین فراوان رسید. ابوالاشرف وجود برخی از آبادی‌های راه حجاز مانند نخله محمود و وادی صفرا را که سرسبز و خرم بوده و انواع میوه‌ها در آن کشت می‌شد، دلیلی بر استعداد طبیعی منطقه حجاز و راه بهره بردن از منابع آب منطقه را حفر کاریزها و انتقال آب دانسته است. (ص۳۶–۳۷)

اشتغال قبایل عرب بدوی به راهزنی و غارت کاروان‌های حاجیان دومین مشکلی است که تنها در صورت یکجانشینی این قبایل رفع می‌شود. نویسنده از دیدارها و مذاکراتش با رئیسان قبایل عرب و اشراف مکه برای منع اعراب از حمله به حاجیان خبر داده است. او در این دیدارها حمله به حاجیانی را که از راه‌های دور به شوق دیدار کعبه به حجاز می‌آمدند، دور از انصاف دانسته و آنان را به ترک این عمل نصیحت کرده است. اعراب با ذکر اینکه پیش از وی، کسی چنین سخنانی به آنان نگفته از کارهای خود ابراز پشیمانی کرده و گفته‌اند در صورتی که شاهان در آبادانی راه حج اقدام کنند و چاه‌ها حفر کنند و آب جاری کنند ما نیز به عمارت و زراعت و اقامت در آن خواهیم پرداخت و به آبادانی راه‌ها کمک خواهیم کرد. (ص۳۸–۳۹)

مسئله دیگری که موجب ناراحتی و اعتراض نویسنده بود آلودگی مکه و مدینه و رعایت نکردن نظافت توسط حاجیان و عرب‌ها در این اماکن مقدس است. او در مکه از اینکه حاجیان در مسجدالحرام می‌خوابند یا اینکه گروهی از «اراذل» اطراف حرم را با آوردن احشام خود به اصطبل‌ها شبیه کرده‌اند و در مدینه از اینکه همه افراد بدون رعایت ادب برای بوسیدن قبر پیامبر(ص) بر سر قبر می‌آمدند و به بوسیدن درگاه و آستانه حجره پیامبر اکتفا نمی‌کردند برآشفته است. ابوالاشرف در مذاکرات خود با رؤسای حجاز ضمن اشاره بر لزوم پاکیزه کردن حرمین و رفع نجاسات از اطراف مسجدالحرام و مسجد نبوی و چاه‌ها و کاریزهای شهر، بر آبادکردن بخش‌هایی از داخل مسجد نبوی وکمک گرفتن از سلاطین برای انجام این کارها تأکید کرده است. (ص۳۶–۳۷)

ابوالاشرف در آخرین بند از رساله خطاب به پادشاه (سلطان اویس) لزوم اقدام در جهت آبادانی راه حج را گوشزد کرده و شاه را نصیحت کرده تا خود شخصاً بازسازی چند منزل از منازل را نذر کند و با این کار نام خود را نیز نیک گرداند. او همچنین پیشنهاد کرده برای این کار سفرایی به نزد پادشاهان مصر -که در آن زمان ممالیک (حک: ۶۴۸–۹۲۲ق) بودند- فرستاده شود و لزوم آبادانی راه حج به آنان تذکر داده شود که یا خود آنان که حاکمان حجاز هستند به این کار اقدام کنند یا اجازه آن را به پادشاهان جلایری بدهند. (ص۳۹–۴۰)

در پایان رساله، یادداشت‌های کوتاهی از برخی از علما و سرشناسان که ظاهراً همسفر نویسنده بوده‌اند در تأیید مطالب رساله و لزوم اقدام به اصلاح مشکلات آمده است. افرادی مانند اسحاق بن عبداللطیف بن اسماعیل قصری، میمون شاه بن ابراهیم بن رشید و فضل الله بن عبدالمومن بن ابراهیم بن رشید که نوادگان خواجه رشید الدین فضل الله بودند، محمد بن یوسف معروف به شمس الائمه کرمانی، خواجه مرجان آغا که مدتی حاکم بغداد و از بزرگان دولت جلایری بود[۳] و محمد بن جنید سکندرانی یادداشت‌هایی نوشته‌اند و در رساله‌های خود خلاصه‌ای از سخنان ابوالاشرف را درباره بازسازی منابع آب راه‌ها تکرار کرده‌اند و بر صحت سخنان ابوالاشرف گواهی داده‌اند و اصلاح مشکلات را بر سلاطین واجب دانسته‌اند. یکی از این دست خط‌ها از خود شاه اویس جلایری است که در آن وعده رفع کاستی‌ها را داده و چنین نگاشته است: «چون کار خیر است، ان شاء الله، ما به اتمام رسانیم». (ص۴۱–۴۴)

در پایان نسخه چاپی موجود از رساله مطلب ناتمامی با عنوان «ذکر منازل مبارک از مشهد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب» آمده که ظاهراً تفصیل منازل حج و بیان تعداد چاه‌ها و سایر منابع آب هر منزل بوده است که جز چند خطی از آن باقی نمانده است. نویسنده در میانه رساله به آنچه درباره گزارش راه‌ها و منازل سفر حج و منابع آب آن «بر ظهر نوشته» خواهد آمد اشاره کرده است که آنچه از آن باقی مانده تنها شرح منابع آب ابتدای راه و منازل قادسیه و عذیب و رحبه را دربردارد. (ص۴۵)

از رساله حجازیه تنها یک نسخه باقی مانده که همراه با نسخه خطی کتاب نهایة المسوول فی درایة الرسول صحافی شده و در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. بخشی از این رساله در انتهای نهایة المسوول و بخش دیگر آن در میانه این کتاب صحافی شده است.[۴] بخش نخست رساله که شامل سه برگ ابتدایی رساله است ابتدا با تصحیح ایرج افشار در مجموعه مقالات یادنامه «محیط ادب» از صفحه ۴۴۲–۴۵۱ در سال ۱۳۵۷ش. به چاپ رسید. محمد جعفر یاحقی که چند سال بعد به تصحیح نهایة المسئول پرداخت. باقی این رساله را در صفحات میانی آن کتاب یافت و تصحیح مجدد و کاملتری از آن را در صفحات ۳۰ تا ۴۵ دفتر اول مجموعه رسائل خطی فارسی، که در سال ۱۳۶۸ توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شده به چاپ رساند.

پانویس

  1. محیط ادب، ص442-443.
  2. محیط ادب، ص443.
  3. تاریخ حبیب السیر، ج3، ص240.
  4. مجموعه رسائل خطی فارسی، ج1، ص28.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حجازیه.
  • تاریخ حبیب السیر، غیاث‌الدین خواند میر (-۹۴۲ق)، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۲ش.
  • مجموعه رسائل خطی فارسی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش.
  • محیط ادب، محمد محیط طباطبایی، به کوشش یغمایی و دیگران، تهران، مجله یغما، ۱۳۵۷ش.