استظلال: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۷: خط ۲۷:
ناقدانِ این دلایل،<ref>. المجموع، ج7، ص267-351، 357؛ نیل الاوطار، ج5، ص74؛ عون المعبود، ج5، ص202.</ref> فعل حضرت محمد(ص) و صحابه را دلالت‌گر بر وجوب ندانسته‌اند. استناد به حدیث‌های عبدالله بن عمر را نیز شماری از فقیهان نپذیرفته‌اند.  
ناقدانِ این دلایل،<ref>. المجموع، ج7، ص267-351، 357؛ نیل الاوطار، ج5، ص74؛ عون المعبود، ج5، ص202.</ref> فعل حضرت محمد(ص) و صحابه را دلالت‌گر بر وجوب ندانسته‌اند. استناد به حدیث‌های عبدالله بن عمر را نیز شماری از فقیهان نپذیرفته‌اند.  


در فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند دیدگاه دیگر نیز مطرح شده است:<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ الانصاف، ج3، ص461؛ الفروع، ج3، ص270.</ref>
در فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند دیدگاه دیگر نیز مطرح شده است، که چنین است:<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ الانصاف، ج3، ص461؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> کراهت استظلال؛<ref group="یادداشت">برخی از شارحان فقه حنبلی، مقصود احمد بن حنبل را از کراهت، همین معنا یعنی کراهت تنزیهی، دانسته‌اند.</ref> جواز استظلال بدون کراهت؛ حرمت استظلال اگر اندک نباشد.<ref>. المغنی، ج3، ص283.</ref>
 
*کراهت استظلال؛<ref group="یادداشت">برخی از شارحان فقه حنبلی، مقصود احمد بن حنبل را از کراهت، همین معنا یعنی کراهت تنزیهی، دانسته‌اند.</ref>
*جواز استظلال بدون کراهت؛
*حرمت استظلال، اگر اندک نباشد.<ref>. المغنی، ج3، ص283.</ref>


===دیدگاه حنفی، شافعی و زیدی===
===دیدگاه حنفی، شافعی و زیدی===
خط ۴۹: خط ۴۵:


===بالغ بودن احرام‌گزار===
===بالغ بودن احرام‌گزار===
فقیهان شیعه [[حج کودکان|کودکان]] را از شمول حکم حرمت استظلال بیرون می‌دانند.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ مسالک الافهام، ج2، ص265.</ref> دلیل آن‌ها افزون بر احادیث آن است که کودکان مشمول احکام الزامی نیستند و رعایت احکام الزامی حج از جمله محرمات احرام، برای آنان مستحب است، نه واجب.<ref>. نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ جواهر الکلام، ج18، ص406؛ المعتمد، ج4، ص244-245.</ref>  
فقیهان شیعه، [[حج کودکان|کودکان]] را از شمول حکم حرمت استظلال بیرون می‌دانند.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ مسالک الافهام، ج2، ص265.</ref> دلیل آن‌ها افزون بر احادیث آن است که کودکان مشمول احکام الزامی نیستند و رعایت احکام الزامی حج از جمله محرمات احرام، برای آنان مستحب است، نه واجب.<ref>. نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ جواهر الکلام، ج18، ص406؛ المعتمد، ج4، ص244-245.</ref>  


===نبود اضطرار===
===نبود اضطرار===
خط ۵۵: خط ۵۱:


===در حال حرکت بودن احرام‌گزار===
===در حال حرکت بودن احرام‌گزار===
به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>. السرائر، ج1، ص547؛ شرائع الاسلام، ج1، ص186؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> و اهل سنت،<ref>. مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ التمهید، ج15، ص111؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208.</ref> حرمت استظلال به حالتی اختصاص دارد که احرام‌گزار بر مرکبی مانند حیوان، خودرو، قطار و هواپیما سوار باشد یا پیاده حرکت کند. بر این پایه، در منزلگاه‌ها مانند [[رباط|کاروانسرا]] و خیمه‌گاه و زیر درخت، استظلال ممنوع نیست. به باور فقیهان اهل سنت<ref>. المغنی، ج3، ص285؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> حدیث‌هایی مانند روایت [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر]] درباره حج حضرت محمد(ص) و به باور فقیهان شیعه،<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص340-341؛ مدارک الاحکام، ج7، ص363.</ref> افزون بر اصل برائت، حدیث‌هایی چون روایت جعفر بن مثنّی از [[امام کاظم(ع)]]<ref>. الکافی، ج4، ص350.</ref> که برخی از ویژگی‌های حج پیامبر(ع) را دربردارد، بر این حکم دلالت می‌کنند. البته فقیهان، درباره پاره‌ای از مصداق‌های منزلگاه اختلاف نظر دارند. برای نمونه، شماری از فقیهان،<ref>. المعتمد، ج4، ص242-243.</ref> شهر [[مکه]] را منزلگاه و استظلال را در آن جایز دانسته‌اند و شماری دیگر،<ref>. المعتمد، ج4، ص242.</ref> در مسیر [[مسجدالحرام]] تا نزدیک آن، استظلال را روا نشمرده‌اند.
به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>. السرائر، ج1، ص547؛ شرائع الاسلام، ج1، ص186؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> و اهل سنت،<ref>. مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ التمهید، ج15، ص111؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208.</ref> حرمت استظلال به حالتی اختصاص دارد که احرام‌گزار بر مرکبی مانند حیوان، خودرو، قطار و هواپیما سوار باشد یا پیاده حرکت کند. بر این پایه، در منزلگاه‌ها مانند [[رباط|کاروانسرا]] و خیمه‌گاه و زیر درخت، استظلال ممنوع نیست. به باور فقیهان اهل سنت،<ref>. المغنی، ج3، ص285؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> حدیث‌هایی مانند روایت [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر]] درباره حج حضرت محمد(ص) و به باور فقیهان شیعه،<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص340-341؛ مدارک الاحکام، ج7، ص363.</ref> افزون بر اصل برائت، حدیث‌هایی چون روایت جعفر بن مثنّی از [[امام کاظم(ع)]]<ref>. الکافی، ج4، ص350.</ref> که برخی از ویژگی‌های حج پیامبر(ع) را دربردارد، بر این حکم دلالت می‌کنند. البته فقیهان، درباره پاره‌ای از مصداق‌های منزلگاه که استظلال در آن جایز است، اختلاف نظر دارند. برای نمونه، شماری از فقیهان،<ref>. المعتمد، ج4، ص242-243.</ref> شهر [[مکه]] را منزلگاه و استظلال را در آن جایز دانسته‌اند و شماری دیگر،<ref>. المعتمد، ج4، ص242.</ref> در مسیر [[مسجدالحرام]] تا نزدیک آن، استظلال را روا نشمرده‌اند.


شماری از فقیهان شیعه، حرکت با پای پیاده را از شمول حرمت استظلال بیرون دانسته و استظلال را در این فرض مجاز به شمار آورده‌اند.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ جواهر الکلام، ج18، ص402-403.</ref> پشتوانه آنها روایات است.<ref group="یادداشت">برای نمونه، صحیحه [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]] از [[امام رضا(ع)]] که بر جواز راه رفتن در سایه محمل دلالت دارد.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص351؛ الاحتجاج، ج2، ص168.</ref> بیشتر فقیهان با این دیدگاه مخالفت کرده‌اند؛ برخی از روایات مورد استدلال آنها را ضعیف دانسته<ref>. المعتمد، ج4، ص237.</ref> و استدلال به برخی دیگر را نقد کرده‌اند.<ref group="یادداشت">به باور آنها، تعابیر حدیث‌ها عام هستند و واژگانی چون «مُحْرِم» و «سائر» را دربردارند که شامل پیادگان نیز می‌شوند. حدیث‌هایی که در آن‌ها واژه «راکب» آمده، تنها از باب ذکر مورد است و بر اختصاص دلالت ندارد. برخی حدیث‌ها مانند روایت احتجاج نیز از لحاظ سند، ضعیف قلمداد شده‌اند.</ref><ref>. الحدائق، ج15، ص484؛ جواهر الکلام، ج18، ص403؛ المعتمد، ج4، ص236.</ref> در منابع مهم اهل سنت<ref>. نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207؛ المغنی، ج3، ص282-283.</ref> نیز، تمایزی میان حکم استظلال در دو حالت سواره و پیاده هنگام حرکت به چشم نمی‌خورد؛ هر چند در پاره‌ای منابع<ref>. فتح العزیز، ج7، ص433-434.</ref> تمایز میان حکم این دو حالت به صراحت آمده است.
شماری از فقیهان شیعه، حرکت با پای پیاده را از شمول حرمت استظلال بیرون دانسته و استظلال را در این فرض مجاز به شمار آورده‌اند.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ جواهر الکلام، ج18، ص402-403.</ref> پشتوانه آنها روایات است.<ref group="یادداشت">برای نمونه، صحیحه [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]] از [[امام رضا(ع)]] که بر جواز راه رفتن در سایه محمل دلالت دارد.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص351؛ الاحتجاج، ج2، ص168.</ref> بیشتر فقیهان با این دیدگاه مخالفت کرده‌اند؛ برخی از روایات مورد استدلال آنها را ضعیف دانسته<ref>. المعتمد، ج4، ص237.</ref> و استدلال به برخی دیگر را نقد کرده‌اند.<ref group="یادداشت">به باور آنها، تعابیر حدیث‌ها عام هستند و واژگانی چون «مُحْرِم» و «سائر» را دربردارند که شامل پیادگان نیز می‌شوند. حدیث‌هایی که در آن‌ها واژه «راکب» آمده، تنها از باب ذکر مورد است و بر اختصاص دلالت ندارد. برخی حدیث‌ها مانند روایت احتجاج نیز از لحاظ سند، ضعیف قلمداد شده‌اند.</ref><ref>. الحدائق، ج15، ص484؛ جواهر الکلام، ج18، ص403؛ المعتمد، ج4، ص236.</ref> در منابع مهم اهل سنت<ref>. نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207؛ المغنی، ج3، ص282-283.</ref> نیز، تمایزی میان حکم استظلال در دو حالت سواره و پیاده هنگام حرکت به چشم نمی‌خورد؛ هر چند در پاره‌ای منابع<ref>. فتح العزیز، ج7، ص433-434.</ref> تمایز میان حکم این دو حالت به صراحت آمده است.
خط ۶۳: خط ۵۹:


==کفاره==
==کفاره==
به باور فقیهان [[شیعه]]، استظلالِ [[احرام|مُحرم]]، خواه به‌گونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره<ref group="یادداشت">فدیه.</ref> می‌شود.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> پشتوانه این حکم، روایات است.<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص273-274؛ التهذیب، ج5، ص313؛ الکافی، ج4، ص351.</ref> به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال [[قربانی]] کردن یک گوسفند است. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمده‌اند، که برخی از آن‌ها چنین است:


*یک مُدّ طعام برای هر روز.<ref>. المقنع، ص234.</ref>
=== به باور شیعه ===
*برای فرد مختار، به ازای هر روز یک گوسفند و برای مضطر، در مجموع یک گوسفند.<ref>. الکافی فی الفقه، ص204؛ غنیة النزوع، ص167.</ref>
به باور فقیهان [[شیعه]]، استظلالِ [[احرام|مُحرم]]، خواه به‌گونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره<ref group="یادداشت">فدیه.</ref> می‌شود.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> پشتوانه این حکم، روایات است.<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص273-274؛ التهذیب، ج5، ص313؛ الکافی، ج4، ص351.</ref> به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref name=":0">. جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال [[قربانی]] کردن یک گوسفند است. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمده‌اند؛ از این رو، با برشمردن قول مشهور، برخی از اقوال درباره کفاره استظلال چنین است:
 
*قربانی کردن یک گوسفند (باور مشهور)؛<ref name=":0" />
*یک مُدّ طعام برای هر روز؛<ref>. المقنع، ص234.</ref>
*برای فرد مختار، به ازای هر روز یک گوسفند و برای مضطر، در مجموع یک گوسفند؛<ref>. الکافی فی الفقه، ص204؛ غنیة النزوع، ص167.</ref>
*تخییر میان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسکین.<ref>. نک: الدروس، ج1، ص378.</ref>
*تخییر میان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسکین.<ref>. نک: الدروس، ج1، ص378.</ref>


حدیثی که بر کفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معنای استحباب دانسته شده<ref>. الحدائق، ج15، ص481؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> یا ناپذیرفتنی به شمار رفته است.<ref>. المعتمد، ج4، ص246.</ref>
حدیثی که بر کفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معنای استحباب دانسته شده<ref>. الحدائق، ج15، ص481؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> یا ناپذیرفتنی به شمار رفته است.<ref>. المعتمد، ج4، ص246.</ref>


در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد می‌شود یا نه. شماری از فقیهان بر آنند که از روایات می‌توان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در عمره همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفاره‌ای را واجب دانسته‌اند.<ref>. التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref>
در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد می‌شود یا نه. به باور شماری از فقیهان، از روایات می‌توان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در [[عمره]] همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفاره‌ای را واجب دانسته‌اند.<ref>. التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref>
 
فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] و [[مذهب حنبلی|حنبلی]] که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره دیدگاهی همسان ندارند.


در فقه حنبلی، سه دیدگاه دیده می‌شود، که چنین است:<ref>. الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref>  
=== به باور مالکی و حنبلی ===
در میان فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره سه دیدگاه دیده می‌شود، که چنین است:<ref>. الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref>  


{{ستون-شروع|3}}
{{ستون-شروع|3}}
خط ۸۵: خط ۸۳:
{{پایان}}
{{پایان}}


در فقه مالکی نیز درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند، دو دیدگاه در میان است:<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref>  
در میان فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] که به حرمت استظلال باور دارند، درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند،<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref> و درباره مورد کفاره دیگر مصداق‌های استظلال<ref>. نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref> دو دیدگاه دیده می‌شود، که چنین است:


{{ستون-شروع|2}}
{{ستون-شروع|2}}
خط ۹۴: خط ۹۲:
{{پایان}}
{{پایان}}


این اختلاف دیدگاه درباره مورد کفاره دیگر مصداق‌های استظلال نیز به چشم می‌خورد.<ref>. نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref>
نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال، یکی از سه مورد پیش رو به‌گونه تخییری است:{{ستون-شروع|3}}
 
نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال یکی از این سه به‌گونه تخییری است:  
 
{{ستون-شروع|3}}


# ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن؛  
# ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن؛