استظلال: تفاوت میان نسخهها
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==کفاره== | ==کفاره== | ||
=== به باور شیعه === | ===به باور شیعه=== | ||
به باور فقیهان [[شیعه]]، استظلالِ [[احرام|مُحرم]]، خواه بهگونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره<ref group="یادداشت">فدیه.</ref> میشود.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> پشتوانه این حکم، روایات است.<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص273-274؛ التهذیب، ج5، ص313؛ الکافی، ج4، ص351.</ref> به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref name=":0">. جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال [[قربانی]] کردن یک گوسفند است. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمدهاند؛ از این رو، با برشمردن قول مشهور، برخی از اقوال درباره کفاره استظلال چنین است: | به باور فقیهان [[شیعه]]، استظلالِ [[احرام|مُحرم]]، خواه بهگونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره<ref group="یادداشت">فدیه.</ref> میشود.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> پشتوانه این حکم، روایات است.<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص273-274؛ التهذیب، ج5، ص313؛ الکافی، ج4، ص351.</ref> به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref name=":0">. جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال [[قربانی]] کردن یک گوسفند است. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمدهاند؛ از این رو، با برشمردن قول مشهور، برخی از اقوال درباره کفاره استظلال چنین است: | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد میشود یا نه. به باور شماری از فقیهان، از روایات میتوان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در [[عمره]] همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفارهای را واجب دانستهاند.<ref>. التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref> | در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد میشود یا نه. به باور شماری از فقیهان، از روایات میتوان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در [[عمره]] همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفارهای را واجب دانستهاند.<ref>. التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref> | ||
=== به باور مالکی و حنبلی === | ===به باور مالکی و حنبلی=== | ||
در میان فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره سه دیدگاه دیده میشود، که چنین است:<ref>. الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> | در میان فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره سه دیدگاه دیده میشود، که چنین است:<ref>. الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> | ||
* وجوب فدیه. | *وجوب فدیه. | ||
* واجب نبودن فدیه. | *واجب نبودن فدیه. | ||
* وجوب فدیه، اگر استظلال اندک نباشد. | *وجوب فدیه، اگر استظلال اندک نباشد. | ||
در میان فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] که به حرمت استظلال باور دارند، درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند،<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref> و درباره مورد کفاره دیگر مصداقهای استظلال<ref>. نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref> دو دیدگاه دیده میشود، که چنین است: | در میان فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] که به حرمت استظلال باور دارند، درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند،<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref> و درباره مورد کفاره دیگر مصداقهای استظلال<ref>. نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref> دو دیدگاه دیده میشود، که چنین است: | ||
* وجوب فدیه؛ | *وجوب فدیه؛ | ||
* استحباب فدیه. | *استحباب فدیه. | ||
نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال، یکی از سه مورد پیش رو بهگونه تخییری است: | نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال، یکی از سه مورد پیش رو بهگونه تخییری است: | ||
# ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن؛ | #ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن؛ | ||
# سه روز روزه گرفتن؛ | #سه روز روزه گرفتن؛ | ||
# اطعام شش مسکین.<ref>. القوانین الفقهیه، ص92-93؛ الانصاف، ج3، ص507.</ref> | #اطعام شش مسکین.<ref>. القوانین الفقهیه، ص92-93؛ الانصاف، ج3، ص507.</ref> | ||
==برخی احکام جزئی== | ==برخی احکام جزئی== | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
===شرط بالای سر بودن مانع=== | ===شرط بالای سر بودن مانع=== | ||
شماری از فقیهان [[شیعه]]<ref>. الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مسالک الافهام، ج2، ص264.</ref> استظلال را هنگامی ممنوع دانستهاند که مانع تابش خورشید، بر فراز سرِ احرامگزار باشد. بر این پایه، بهرهگیری [[احرام|مُحرم]] از سایه جانبی مَحمل یا جامهای که بر عصا یا درخت یا چوبی نهاده شده باشد، بدین شرط که این چیزها بالای سر او نباشند، جایز به شمار رفته است.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص364؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> از پشتوانههای این حکم، صحیحه ابن سنان است که به باور مخالفانِ دیدگاه یاد شده، بر مدعا دلالت ندارد.<ref>. المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> از این رو، شماری از فقیهان، این دیدگاه را قاطعانه نپذیرفته<ref>. الحدائق، ج15، ص486-487؛ المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> و شماری دیگر از باب احتیاط بدان ملتزم نشدهاند.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص187؛ جواهر الکلام، ج18، ص400-401.</ref> شهید اول،<ref>. الدروس، ج1، ص378-379.</ref> پذیرش شرط یاد شده برای حرمت استظلال را بر پایه این سؤال دانسته است که آیا علت تحریمِ استظلال، پرهیز از پوشیده شدن بدن<ref group="یادداشت">سَتر.</ref> است یا تابش نور خورشید؟<ref group="یادداشت">اضحاء</ref> بیشتر فقیهان دوران | شماری از فقیهان [[شیعه]]<ref>. الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مسالک الافهام، ج2، ص264.</ref> استظلال را هنگامی ممنوع دانستهاند که مانع تابش خورشید، بر فراز سرِ احرامگزار باشد. بر این پایه، بهرهگیری [[احرام|مُحرم]] از سایه جانبی مَحمل یا جامهای که بر عصا یا درخت یا چوبی نهاده شده باشد، بدین شرط که این چیزها بالای سر او نباشند، جایز به شمار رفته است.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص364؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> از پشتوانههای این حکم، صحیحه ابن سنان است که به باور مخالفانِ دیدگاه یاد شده، بر مدعا دلالت ندارد.<ref>. المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> از این رو، شماری از فقیهان، این دیدگاه را قاطعانه نپذیرفته<ref>. الحدائق، ج15، ص486-487؛ المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> و شماری دیگر از باب احتیاط بدان ملتزم نشدهاند.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص187؛ جواهر الکلام، ج18، ص400-401.</ref> شهید اول،<ref>. الدروس، ج1، ص378-379.</ref> پذیرش شرط یاد شده برای حرمت استظلال را بر پایه این سؤال دانسته است که آیا علت تحریمِ استظلال، پرهیز از پوشیده شدن بدن<ref group="یادداشت">سَتر.</ref> است یا تابش نور خورشید؟<ref group="یادداشت">اضحاء</ref> بیشتر فقیهان دوران بعد،<ref>. الحدائق، ج15، ص485-487؛ جواهر الکلام، ج18، ص402.</ref> به پشتوانه روایات، حکمت یا علت حرمت را جلوگیری نکردن از آفتاب دانسته و شرط بالای سر بودن مانع را نپذیرفتهاند. البته شماری از فقیهان، بهرهگیری از سایه بیرونی محمل را به دلیل نص خاص، جایز شمردهاند.<ref>. الحدائق، ج15، ص484-485؛ المعتمد، ج4، ص236-237.</ref> | ||
شماری از فقیهان [[اهل سنت]]، خواه [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143-144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208؛ الشرح الکبیر، ج2، ص56-57.</ref> و خواه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285.</ref> | شماری از فقیهان [[اهل سنت]]، خواه [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143-144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208؛ الشرح الکبیر، ج2، ص56-57.</ref> و خواه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285.</ref> نیز، بهگونه ضمنی چنین شرطی را برای حرمت استظلال به میان آورده و مصداقهایی از استظلال را مانند بهرهگیری از سایه جانبی محمل یا لباسی که بر فراز چوب یا عصا قرار گرفته، حرام ندانستهاند.<ref group="یادداشت">از پشتوانههای این حکم، روایت ام الحُصَین درباره حج پیامبر(ص) است.</ref><ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285؛ منار السبیل، ج1، ص236؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> مخالفان این دیدگاه، بهرهگیری از هرگونه مانع آفتاب را مصداق استظلالِ ممنوع شمردهاند.<ref group="یادداشت">آنها به روایتهایی چون حدیث [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]] استناد جستهاند.</ref><ref>. شرح العمده، ج3، ص77.</ref> حدیثها و منابع فقهی اهل سنت، به مصداقهای دیگر از استظلال بدون شرط یاد شده، مانند بهرهگیری از سایه لباسی که بر محمل انداخته شده یا شخصی دیگر آن را نگاه داشته، نیز پرداختهاند.<ref>. نک: المصنف، ج3، ص286؛ المغنی، ج3، ص285؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> | ||
===سایه اعضای بدن=== | ===سایه اعضای بدن=== | ||
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، به پشتوانه حدیثهایی چند، جلوگیری از تابش نور خورشید با اعضای بدن، برای | به تصریح شماری از فقیهان شیعه، به پشتوانه حدیثهایی چند، جلوگیری از تابش نور خورشید با اعضای بدن، برای مُحرم جایز است.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص790؛ مجمع الفائده، ج6، ص322؛ مستند الشیعه، ج12، ص33.</ref> حتی در حدیثی این کار، سیره [[حضرت محمد(ص)]] در هنگام حج گزاردن شمرده شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص350.</ref><ref group="یادداشت">این فقیهان، صحیحه سعید اعرج را که بر نهی از پوشاندن با دست دلالت دارد، دارای معنای کراهت دانستهاند.</ref><ref>. الحدائق، ج15، ص487؛ المعتمد، ج4، ص239-240.</ref> | ||
در حدیثهای اهل سنت<ref>. المصنف، ج3، ص286.</ref> و فقیهان مالکی<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143.</ref> و حنبلی<ref>. شرح العمده، ج3، ص70؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> استظلال با دست برای احرامگزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداقهای همانند برای استظلال سخن رفته است.<ref>. نک: شرح العمده، ج3، ص75؛ کشاف القناع، ج2، ص425؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> | در حدیثهای اهل سنت<ref>. المصنف، ج3، ص286.</ref> و فقیهان مالکی<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143.</ref> و حنبلی<ref>. شرح العمده، ج3، ص70؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> استظلال با دست برای احرامگزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداقهای همانند برای استظلال سخن رفته است.<ref>. نک: شرح العمده، ج3، ص75؛ کشاف القناع، ج2، ص425؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
===حکم استظلال همراه=== | ===حکم استظلال همراه=== | ||
از مسائل استظلال، تکلیف مُحرمی است که با زن احرامگزار یا شخص بیمار یا مضطر همراه میشود که استظلال برای او جایز | از مسائل استظلال، تکلیف مُحرمی است که با زن احرامگزار یا شخص بیمار یا مضطر همراه میشود که استظلال برای او جایز است. به باور همه فقیهان شیعه،<ref group="یادداشت">به اقتضای اصل اشتغال و نیز به پشتوانه حدیثهایی مانند روایت بکر بن صالح.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص352.</ref> استظلال برای شخص همراه حرام است.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مدارک الاحکام، ج7، ص365-366.</ref> از نظر آنان، روایت عباس بن معروف<ref>. التهذیب، ج5، ص311-312.</ref> که جواز استظلال برای شخص همراه را به ذهن میرساند، به لحاظ سند مخدوش و دلالت آن بر جواز، مناقشهپذیر و حتی مردود است.<ref>. التهذیب، ج5، ص311-312؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مدارک الاحکام، ج7، ص365-366؛ مستند الشیعه، ج12، ص36.</ref> | ||
فقیهان اهل سنت، کمتر به این موضوع پرداختهاند. دیدگاه مالکیان درباره کسی که زنی احرامگزار را در مرکب همراهی کند، آن است که استظلال بر او، بر خلاف زن، حرام است.<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> پارهای از منابع پیشین حنفی، اعتقاد به جواز را به مالک و فقیهان [[مدینه]] نسبت دادهاند.<ref>. الحجه، ج2، ص272؛ مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110.</ref> | فقیهان اهل سنت، کمتر به این موضوع پرداختهاند. دیدگاه مالکیان درباره کسی که زنی احرامگزار را در مرکب همراهی کند، آن است که استظلال بر او، بر خلاف زن، حرام است.<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> پارهای از منابع پیشین حنفی، اعتقاد به جواز را به مالک و فقیهان [[مدینه]] نسبت دادهاند.<ref>. الحجه، ج2، ص272؛ مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110.</ref> |