ازلام: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
===مَیْسِر=== | ===مَیْسِر=== | ||
'''چیستی''' | |||
در میان عرب جاهلی، برای چیره شدن بر قحطی و کمبود غذا در زمستانهای سخت، شیوهای در استقسام به کار گرفته میشد که از آن به «میسر» تعبیر میکردند. در این حال، ثروتمندان با ذبح شتران و تقسیم آن میان تهیدستان، وضع را متعادل میکردند.<ref>المیسر و القداح، ص36-37.</ref> این شیوه از سنتهای افتخارآمیز آنان بود و اگر ثروتمندی از شرکت در آن خودداری میکرد، او را سرزنش نموده، «بَرَم» میخواندند،<ref>المیسر و القداح، ص36-37.</ref> یعنی کسی که از قمار خودداری میورزد.<ref>العین، ج8، ص272؛ لسان العرب، ج12، ص43، «برم».</ref> این مراسم، بیشتر در شبهای زمستان انجام میشد.<ref>المیسر و القداح، ص83-84.</ref> | |||
در میان عرب جاهلی، برای چیره شدن بر قحطی و کمبود غذا در زمستانهای سخت، شیوهای در استقسام به کار گرفته میشد که از آن به «میسر» تعبیر میکردند. در این حال، ثروتمندان با ذبح شتران و تقسیم آن میان تهیدستان، وضع را متعادل میکردند.<ref>المیسر و القداح، ص36-37.</ref> این شیوه از سنتهای افتخارآمیز آنان بود و اگر ثروتمندی از شرکت در آن خودداری میکرد، او را سرزنش نموده، «بَرَم» میخواندند،<ref>المیسر و القداح، ص36-37.</ref> یعنی کسی که از قمار خودداری میورزد.<ref>العین، ج8، ص272؛ لسان العرب، ج12، ص43، «برم».</ref> این مراسم، بیشتر در شبهای زمستان انجام میشد.<ref>المیسر و القداح، ص83-84.</ref> | |||
'''تیرها''' | |||
در مراسم میسر، ۱۰ تیر وجود داشت. هر یک از تیرها یک شکل و یک اندازه و نامی متناسب با سهم تعیین شده داشت. نام آنها چنین بود: | در مراسم میسر، ۱۰ تیر وجود داشت. هر یک از تیرها یک شکل و یک اندازه و نامی متناسب با سهم تعیین شده داشت. نام آنها چنین بود: | ||
{{ستون-شروع|3}} | {{ستون-شروع|3}} | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
* وَغْد.<ref name=":0">تاریخ یعقوبی، ج1، ص259.</ref> | * وَغْد.<ref name=":0">تاریخ یعقوبی، ج1، ص259.</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}}'''چگونگی''' | ||
در انجام میسر ۱۰ تن همراه ۱۰ تیر شرکت داشتند.<ref name=":0" /> گاه که شرکتکنندگان به ۱۰ تن نمیرسیدند، برخی دو یا سه تیر برمیداشتند و این موجب برتری آنان میشد.<ref>المیسر و القداح، ص86.</ref> برخی از شرکتکنندگان نیز تیرهای دیگران را قرض میگرفتند؛ زیرا عقیده داشتند که تیرهای آن شخص دیگر خوشاقبال بوده، برنده میشود.<ref>غریب الحدیث، ج3، ص468-471.</ref> اعضا پس از خریدن شتر، پیش از پرداخت بهای آن ذبحش میکردند. سپس آن را به ۲۸ بخش مساوی قسمت میکردند. به هر تیر به تناسب نامش سهام معینی تعلق میگرفت. آنگاه شخصی از میان فقیران با عنوان «حرضه» حاضر میشد و در برابرش پارچه سفیدی گسترده، دست راستش را با پارچهای ضخیم میپوشاندند تا نتواند با لمس تیرها سهم آن را تشخیص دهد. پشت سر او نیز شخصی به نام «رقیب» برای نظارت بر کار وی و کمک به او میایستاد.<ref>المحبر، ص335.</ref> تیرها را در جعبه مخصوصی به نام «ربابه» میگذاشتند. سپس حرضه در حالی که از ازلام روی برگردانده بود، با دست چپ آنها را به هم میآمیخت و هر تیری که بیرون میجهید، با دست راست گرفته، به رقیب میداد و رقیب سهام روی آن را میخواند. اگر سهام داشت، به همان مقدار از گوشت به صاحبش میدادند و اگر پوچ بود، به داخل ظرف بازمیگرداند. این کار تا آنگاه که گوشت باقی مانده کمتر از سهام تیرهای باقی مانده شود، ادامه داشت. در پایان بازندگان بهای شتر را میپرداختند<ref>المیسر و القداح، ص85-102؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص259-260.</ref> و گوشتهای مانده میان تهیدستان قسمت میشد.<ref>المحبر، ص332.</ref> | در انجام میسر ۱۰ تن همراه ۱۰ تیر شرکت داشتند.<ref name=":0" /> گاه که شرکتکنندگان به ۱۰ تن نمیرسیدند، برخی دو یا سه تیر برمیداشتند و این موجب برتری آنان میشد.<ref>المیسر و القداح، ص86.</ref> برخی از شرکتکنندگان نیز تیرهای دیگران را قرض میگرفتند؛ زیرا عقیده داشتند که تیرهای آن شخص دیگر خوشاقبال بوده، برنده میشود.<ref>غریب الحدیث، ج3، ص468-471.</ref> اعضا پس از خریدن شتر، پیش از پرداخت بهای آن ذبحش میکردند. سپس آن را به ۲۸ بخش مساوی قسمت میکردند. به هر تیر به تناسب نامش سهام معینی تعلق میگرفت. آنگاه شخصی از میان فقیران با عنوان «حرضه» حاضر میشد و در برابرش پارچه سفیدی گسترده، دست راستش را با پارچهای ضخیم میپوشاندند تا نتواند با لمس تیرها سهم آن را تشخیص دهد. پشت سر او نیز شخصی به نام «رقیب» برای نظارت بر کار وی و کمک به او میایستاد.<ref>المحبر، ص335.</ref> تیرها را در جعبه مخصوصی به نام «ربابه» میگذاشتند. سپس حرضه در حالی که از ازلام روی برگردانده بود، با دست چپ آنها را به هم میآمیخت و هر تیری که بیرون میجهید، با دست راست گرفته، به رقیب میداد و رقیب سهام روی آن را میخواند. اگر سهام داشت، به همان مقدار از گوشت به صاحبش میدادند و اگر پوچ بود، به داخل ظرف بازمیگرداند. این کار تا آنگاه که گوشت باقی مانده کمتر از سهام تیرهای باقی مانده شود، ادامه داشت. در پایان بازندگان بهای شتر را میپرداختند<ref>المیسر و القداح، ص85-102؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص259-260.</ref> و گوشتهای مانده میان تهیدستان قسمت میشد.<ref>المحبر، ص332.</ref> | ||