آمین: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:احکام نماز using HotCat) |
جز (removed Category:مستحبات نماز using HotCat) |
||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[رده:احکام نماز]] | [[رده:احکام نماز]] |
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۷
آمین، عبارت پس از دعا و به معنای درخواست اجابت دعا از خداست. فقیهان اهل سنت در نماز پس از قرائت حمد نیز، آمین را مستحب میدانند و در نمازهای جماعت حرمین با صدای بلند آمین میگویند. به باور مشهور فقیهان شیعه، این کار حرام و چنین نمازی باطل است. به باور حنفیها، آمین در نماز باید آهسته گفته شود. به باور بیشتر فقیهان اهل سنت جز نماز صبح، تنها پس از سوره حمد جایز است آمین گفته شود.
فقیهان اهل سنت برای استحباب آمین گفتن، به روایات پرشمار در منابع رواییشان استناد جستهاند.مشهور فقیهان شیعه روایات مورد استناد اهل سنت را نقد کرده و به استناد دلایلی مانند روایات، سیره و اجماع، آمین گفتن در نماز را حرام و باعث بطلان نماز دانستهاند. اندکی از فقیهان شیعه، آمین گفتن در نماز را مکروه یا جایز شمردهاند.
بر پایه روایتی در منابع شیعه، گفتن «الحمد لله رب العالمین» پس از حمد مستحب است. فقیهان شیعه، گفتن آمین در نماز، در حال تقیه را جایز و حتی واجب دانستهاند.
استحباب آمین گفتن پس از دعا در غیر نماز، مورد اتفاق فرقههای اسلامی است، سفارش زیادی به آن شده و یکی از سببهای استجابت دعا شمرده شده است.
واژه
واژه «آمین»، از ریشه «ا، م، ن» به معنای اعتماد کردن، تصدیق نمودن، امین پنداشتن[۱] و برطرف شدن ترس و نگرانی[۲] آمده و در اصطلاح به معنای در خواست اجابت دعا از خداست.[۳] برخی واژهپژوهان، آن را به صورتهای «اَمین» و «آمّین»، با تشدید و بدون آن، به کار بردهاند.[۴]
روشن نیست که این واژه در اصل عربی بوده یا از واژههای دخیل است. شماری از مفسران آن را واژهای بیگانه و اصل آن را عبری، سریانی[۵] یا مُعرّب کلمه «همین» در زبان فارسی[۶] دانستهاند. در برابر، برخی آن را عربی و اسم فعل به معنای «اجابت کن»[۷] یا از نامهای الهی و اصل آن را «یا امین» دانستهاند.[۸]
پیشینه
آمین گفتن پس از دعا و نیز برخی موارد دیگر، در میان پیروان شریعتها و ملتها رایج بوده است.[۹] در حدیثی آمده که حضرت ابراهیم(ع) هنگام دعای یکی از مؤمنان آمین گفت.[۱۰] نقل شده که هنگام نفرینکردن حضرت موسی(ع) به فرعون، فرشتگان آمین گفتند.[۱۱]
قرآن،[یادداشت ۱][۱۲] از نفرین حضرت موسی(ع) و اجابت دعای دو نفر سخن گفته است. به گفته برخی مفسران، در این ماجرا موسی(ع) دعا کرد و برادرش هارون آمین گفت.[۱۳] این تفسیر در احادیث نیز آمده است.[۱۴] پارهای منابع از کاربرد واژه «آمین» به معنایی مشابه مفهوم واژه عربی آن، در کتاب مقدس و اناجیل پس از دعا یا نماز یا موارد دیگر گزارش دادهاند.[۱۵] در حدیثی از امام صادق(ع) آمده که مسیحیان در نمازشان آمین میگفتهاند.[۱۶]
در اسلام
فقیهان شیعه و اهل سنت گفتن آمین را پس از دعا مستحب شمردهاند.[۱۷] به روایتی، حضرت محمد(ص) پاداش دعاکننده و آمینگو را یکسان شمرده[۱۸] و در حدیثی دیگر، ایشان دعای مؤمنان را هرگاه گرد هم آیند و برخی دعا کنند و دیگران آمین گویند، مستجاب خوانده است.[۱۹] در سیره امام صادق(ع) نیز آمده که هرگاه اندوهگین میشد، زنان و کودکان را گرد آورده، از آنان میخواست پس از دعای او آمین بگویند.[۲۰]
نقل شده که حضرت محمد(ص) به دعاکنندهای سفارش کرد که دعای خود را با آمین پایان دهد.[۲۱] در ماجرای مباهله با مسیحیان نجران نیز پیامبر(ص) به امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) سفارش کرد که در پی دعای او آمین بگویند.[۲۲] بر پایه برخی احادیث، پیامبر(ص) و امامان(ع) هنگام دعاکردن خود یا دیگران آمین میگفتند.[۲۳]
بر پایه روایتی، پیامبر(ص) روزی بر منبر چند بار آمین گفت و در جواب پرسش اصحاب، آن را در پاسخ به دعای جبرئیل دانست.[۲۴] بر پایه حدیثی دیگر، پس از آن که حضرت محمد(ص) ستمکاران بر رسول خدا(ص) و امام علی(ع) را نفرین کرد، پیامبر(ص) و امام علی(ع) هر دو آمین گفتند.[۲۵]
در باور اهل سنت
حکم
عموم فقیهان اهل سنت، آمین گفتن پس از خواندن سوره حمد را در نماز، مستحب شمردهاند.[۲۶] برخی از آنان، گفتن آمین پس از خواندن سوره حمد را خواه در نماز و خواه جز آن، مستحب شمرده و آن را در نماز مستحب مؤکّد دانستهاند.[۲۷] به باور بسیاری از فقیهان اهل سنت، این کار بر همه نمازگزاران، مستحب بوده و شامل زن و مرد، امام و مأموم، نماز جماعت یا فرادا و نماز مستحب یا واجب میشود.[۲۸] البته مالکیان، آمین گفتن در نماز جماعتِ جهری را تنها برای مأموم، مشروط به شنیدن صدای امام، مستحب دانستهاند.[۲۹] اندکی از فقیهان اهل سنت، آمین گفتن در نماز جماعت را بر مأموم واجب شمردهاند.[۳۰] بر پایه دیدگاههای یاد شده، جز حنفیها که آمین را آهسته میگویند،[۳۱] پیروان دیگر مذاهب اهل سنت در نمازهای جهری از جمله نمازهای جماعت صبح، مغرب و عشاء مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص)، در پی قرائت حمد امام، با صدای بلند و هماهنگ آمین میگویند.
دلایل
مستند فقیهان اهل سنت برای استحباب این عمل، احادیث پرشمار از پیامبر(ص) در منابع روایی اهل سنت است. از جمله از امام علی(ع) روایت کردهاند که از آمین گفتن پیامبر(ص) پس از تلاوت ﴿وَلا الضالین﴾ خبر داده است.[۳۲] نیز ابوهریره نقل کرده که پیامبر(ص) مسلمانان را به آمین گفتن پس از سوره حمد امام جماعت فرمان داده[۳۳] و خود نیز این کار را انجام میداده است.[۳۴] عایشه[۳۵] و ابن عباس[۳۶] نیز از پیامبر(ص) روایت کردهاند که آمین گفتن مسلمانان را مایه حسادت یهودیان به آنان شمرده است. در سیره پیامبر(ص) نیز گفتن آمین با صدای بلند نقل شده است.[۳۷] بر پایه حدیثی دیگر، بلال از پیامبر(ص) خواست تا در آمین گفتن از او پیشی نگیرد.[۳۸] از ام حُصَین نقل شده که در صف اول زنان در نماز جماعت، صدای آمین گفتن پیامبر را شنیده است.[۳۹]
در باور شیعیان
حکم
به باور مشهور فقیهان شیعه، تأمین[یادداشت ۲] پس از حمد در نماز اعم از فُرادا و جماعت، برای امام و مأموم حرام است و چنین نمازی بدعت و باطل شمرده میشود.[۴۰] برخی، این مسئله را اجماعی میان فقیهان شیعه دانستهاند.[۴۱] با استناد به برخی روایات، سخنانی دیگر هم در فقه شیعه یافت میشود؛ از جمله حرمت آمین گفتن در نماز، بدون باطل شدن نماز،[۴۲] کراهت این کار،[۴۳] و نیز جواز آن که به ابن جنید اسکافی (ت.حدود ۲۹۰ق) نسبت داده شده است.[۴۴] برخی، روایاتی را که بر جواز آمین گفتن دلالت دارد و مستند قائلان به جواز یا کراهت آن است، بر تقیه حمل کردهاند.[۴۵]
دلایل
احادیث نبوی(ص)
از مهمترین ادله باور مشهور در فقه شیعه، روایات منقول از پیامبر(ص) است؛[۴۶] از جمله آن که وی از ذکر کلام آدمی در نماز نهی کرده است.[۴۷] نیز حدیثی که نماز را شامل سه عنصر تکبیر، تسبیح و قرائت قرآن شمرده است؛[۴۸] و گفتن آمین مصداق هیچیک از این سه نیست. افزون بر این، پیامبر(ص) خود به مسلمانان فرمان داده تا نماز را همانند آن حضرت بگزارند.[۴۹] در حدیث ابوحمید ساعدی که اهل سنت نقل کردهاند و در آن، وی چگونگی نماز پیامبر را در حضور ۱۰ تن از صحابه تشریح کرده، سخنی از آمین گفتن به میان نیامده است.[۵۰] اگر آمین جزء نماز بود، باید در شمار اذکار واجب یا مستحب آن ذکر میشد.
احادیث امامان(ع)
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده که حضرت محمد(ص) از گفتن آمین نهی کرده است.[۵۱] در حدیثی دیگر، گفتن آمین از کارهای مسیحیان شمرده شده است.[۵۲] افزون بر این، در روایات گزارشگرِ چگونگی نماز گزاردن امامان(ع)، گفتن «آمین» به عنوان ذکر واجب یا مستحب مطرح نشده است؛ مانند روایت زراره از امام باقر(ع) [۵۳] و روایت معاویة بن عمار از امام صادق(ع).[۵۴]
اجماع
برخی از فقیهان، یکی از مستندات حرمت آمین در نماز را اجماع فقیهان شیعه دانستهاند؛[۵۵] ولی برخی این دلیل مناقشهپذیر دانستهاند.[یادداشت ۳][۵۶]
دیگر دلایل
به باور فقیهان شیعه، آمین پس از تلاوت سوره حمد را نمیتوان درخواست اجابت خواستههای نمازگزار هنگام قرائت آن سوره به شمار آورد؛ زیرا وی این جمله را به قصد تلاوت سوره تلاوت میکند، نه به قصد دعا.[۵۷] احتیاط هم اقتضا دارد آمین که احتمالاً قطعکننده نماز است، بر زبان جاری نشود.[۵۸]
در حال تقیه
به نظر فقیهان شیعه، گفتن آمین در حال تقیه جایز[۵۹] و حتی واجب[۶۰] است.[یادداشت ۴][۶۱] با وجود این، اگر کسی آمین گفتن را در حالت تقیه ترک کند، هر چند مرتکب گناه شده، نمازش صحیح است؛[۶۲] زیرا آمین گفتن حتی نزد اهل سنت از اجزای نماز به شمار نمیرود و واجب نیست.[۶۳] برخی، نماز را در این حال، از آن رو صحیح دانستهاند که نماز طبق وظیفه واقعی به جا آورده شده است.[۶۴]
گفتن الحمدلله رب العالمین
بر پایه روایتی در منابع شیعه، امام صادق(ع) ضمن نهی از گفتن آمین، نمازگزاران را به گفتن ﴿اَلحمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ﴾ پس از حمد سفارش کرد.[۶۵]
نقد روایات مورد استناد اهل سنت
از نظر عالمان شیعه،[۶۶] استناد به احادیث مورد استدلال اهل سنت، درست نیست؛ زیرا همه روایات منقول از طریق اهل سنت در این باره بر سه دستهاند:
حدیث منقول از امام علی(ع)
روایت منسوب به امام علی(ع) از جهات گوناگون پذیرفتنی نیست؛ زیرا اولاً جز در سنن ابن ماجه، در هیچیک از منابع شیعه و اهل سنت نیامده است. ثانیاً ابن ابیلیلی که در زمره راویان این حدیث است، ضعیف به شمار میرود.[۶۷] ثالثاً مضمون این روایت با دیدگاه امامان شیعه(ع) تعارض دارد که به احادیث متعدد مستند است.
روایات ابوهریره
احادیث نقل شده از طریق ابوهریره به جهت ضعف و غیرقابل اعتماد بودن او معتبر نیستند؛ زیرا بسیاری از اصحاب و فقیهان بزرگ او را طعن کردهاند. برای نمونه، بر پایه حدیثی، امام علی(ع) او را از دروغگوترین افراد شمرده است.[۶۸] خلیفه دوم نیز، او را به سبب مالاندوزی از راه حکمرانی نکوهید و دشمن خدا نامید.[۶۹] عایشه او را دروغگو و جاعل حدیث خوانده است.[۷۰] افزون بر این، بسیاری از فقیهان، مانند ابوحنیفه احادیث او را مردود شمرده و فتوا دادن بر اساس آنها را نپذیرفتهاند.[۷۱]
دیگر روایات
دیگر روایات مورد استناد اهل سنت نیز مورد نقد قرار گرفته است. ناسازگاری با مسلمات تاریخی،[یادداشت ۵] ضعف برخی از روایات به علت ضعف راوی،[یادداشت ۶][۷۲] مقطوع بودن[یادداشت ۷][۷۳] و ارسال[یادداشت ۸][۷۴] و عدم تصریح به گفتن آمین در نماز[یادداشت ۹][۷۵] نقد شده است.
در دیگر مواضع نماز
در باور اهل سنت
آرای فقیهان در جواز گفتن آمین در دیگر مواضع نماز مختلف است. بیشتر فقیهان اهل سنت، گفتن آمین را جز در نماز صبح، تنها پس از قرائت سوره حمد جایز میدانند و برآنند که در صورت فراموشی نمازگزار و گذشتن از محل، گفتن آن جایز نیست.[۷۶] برخی دیگر در صورت فراموشی، گفتن آمین را تا پیش از رفتن به رکوع جایز شمردهاند.[۷۷] برخی از فقیهان اهل سنت نیز، در قنوت نماز صبح، آمین گفتن مأموم را واجب شمرده و شماری دیگر او را میان خواندن قنوت یا آمین گفتن در پاسخ به دعای امام مخیر دانستهاند.[۷۸] مستند استحباب آمین در قنوت، روایتی از ابن عباس است که پیامبر(ص) در یک ماه در همه نمازها قنوت خواند و مأمومان آمین گفتند.[۷۹]
در باور شیعیان
بیشتر فقیهان شیعه، گفتن آمین را بهطور مطلق، خواه پس از خواندن حمد و خواه در مواضع دیگر نماز، جایز ندانستهاند.[۸۰] مهمترین مستند این دیدگاه آن است که آمین سخن آدمیان است نه ذکر نماز؛ و از اینرو، گفتن آن در هیچ جای نماز جایز نیست.[۸۱] دیدگاه دیگر آن است که آمین گفتن تنها پس از قرائت حمد، جایز نیست؛[۸۲] زیرا احادیث مورد استناد تنها گفتن آن را پس از حمد ممنوع کردهاند.[۸۳]
پانویس
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۱.
- ↑ العین، ج۸، ص۳۸۸؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۷۱؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۱، «امن».
- ↑ معانی الاخبار، ص۳۴۹؛ معجم لغة الفقهاء، ص۳۷.
- ↑ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۶–۲۷.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۱۲۵؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۷.
- ↑ عمدة القاری، ج۶، ص۴۷؛ تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۰.
- ↑ مفردات، ص۲۶؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۲۶، «امن».
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۱۲۵؛ زاد المسیر، ج۱، ص۱۲؛ عمدة القاری، ج۶، ص۴۷.
- ↑ فتح الباری، ج۱۱، ص۳.
- ↑ الدعوات، ص۴۲؛ بحار الانوار، ج۶۶، ص۲۸۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵.
- ↑ سوره یونس(۱۰)، آیههای ۸۸ و ۸۹؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۱۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۴.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵؛ بحار الانوار، ج۱۳، ص۱۳۵.
- ↑ کتاب مقدس، تثنیه: ۲۷: ۱۵–۲۶؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۷.
- ↑ دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۶۰؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۴۹؛ الحدائق الناضره، ج۸، ص۱۹۷.
- ↑ المجموع، ج۳، ص۴۹۳؛ کشف الغطاء، ج۲، ص۳۰۹.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۴۸۷؛ مکارم الاخلاق، ص۲۷۴؛ کنز العمال، ج۲، ص۷۵.
- ↑ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۷۰؛ المستدرک، ج۳، ص۳۴۷.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۴۸۷؛ مکارم الاخلاق، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۵.
- ↑ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳؛ فتح الباری، ج۱۱، ص۱۶۸؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۹۴.
- ↑ الدر المنثور، ج۲، ص۳۹؛ الصافی، ج۱، ص۳۴۳؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۲۸۱.
- ↑ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۷۶؛ بحار الانوار، ج۴۰، ص۴۵؛ المستدرک، ج۱، ص۵۲۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۰۶؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۰، ص۴۵؛ احقاق الحق، ج۵، ص۹۵؛ الانوار البهیه، ص۷۷.
- ↑ المجموع، ج۳، ص۳۷۱؛ المغنی، ج۱، ص۵۳۱؛ فتح العزیز، ج۳، ص۳۴۷.
- ↑ المغنی، ج۱، ص۵۲۸؛ المجموع، ج۳، ص۳۷۱؛ الاقناع، ج۱، ص۱۲۴.
- ↑ المجموع، ج۳، ص۳۷۱.
- ↑ رساله ابن ابی زید، ص۱۰۴؛ المغنی، ج۱، ص۵۲۸.
- ↑ نیل الاوطار، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ المبسوط، ج۱، ص۳۲.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ صحیح البخاری، ج۱، ص۱۹۰؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۷.
- ↑ کنز العمال، ج۷، ص۴۴۷؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۷.
- ↑ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ سنن الترمذی، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ مسند احمد، ج۶، ص۲۱۲؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۱۵۸؛ مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۱۳–۱۱۴.
- ↑ الانتصار، ص۱۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۶۲؛ ذکری الشیعه، ج۳، ص۳۴۵.
- ↑ الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۳، ص۳۷۳، ۳۷۵.
- ↑ المعتبر، ج۲، ص۱۸۶؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۶۶.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۱۷۴؛ الحبل المتین، ص۲۲۵.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۱۷۴؛ مدارک الاحکام، ج۳، ص۳۷۴.
- ↑ الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ المعتبر، ج۲، ص۱۸۵؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.
- ↑ صحیح مسلم، ج۲، ص۷۰؛ سنن النسائی، ج۳، ص۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج۵، ص۴۲۷.
- ↑ السنن الکبری، ج۲، ص۳۴۵؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۷۹.
- ↑ السنن الکبری، ج۲، ص۳۴۵؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۷۹.
- ↑ مسند احمد، ج۵، ص۴۲۴؛ سنن الدارمی، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۶۰؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۴۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۵، ص۱۱۲.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۶۷.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۳۳۴؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۸۳.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۳۱۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۰.
- ↑ الخلاف، ج۱، ص۳۳۴؛ روض الجنان، ص۲۶۷.
- ↑ نک: مجمع الفائده، ج۲، ص۲۳۴؛ مستمسک العروه، ج۶، ص۵۹۱.
- ↑ الانتصار، ص۱۴۵.
- ↑ الانتصار، ص۱۴۴؛ جامع الخلاف و الوفاق، ص۷۲.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۶۳؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۶.
- ↑ مجمع الفائده، ج۲، ص۲۳۷؛ جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰–۱۱.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰–۱۱.
- ↑ غنائم الایام، ج۲، ص۴۵۳.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۱.
- ↑ التنقیح، ج۴، ص۳۲۴، «کتاب الطهاره».
- ↑ الکافی، ج۳، ص۳۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۶۷.
- ↑ المعتبر، ج۲، ص۱۸۷؛ نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۵.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۲؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۶۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۲۱.
- ↑ نک: تأویل مختلف الحدیث، ص۴۱؛ نفحات الازهار، ج۳، ص۲۳۰.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۰۴–۲۰۵.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۳۲؛ فیض القدیر، ج۱، ص۵۴۴ و ۵۶۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۷۸؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۵۰؛ مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۱۴؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ سنن الترمذی، ج۳، ص۷؛ عون المعبود، ج۲، ص۲۹۲.
- ↑ عمدة القاری، ج۶، ص۴۸؛ عون المعبود، ج۳، ص۱۴۹.
- ↑ عمدة القاری، ج۶، ص۴۸؛ عون المعبود، ج۳، ص۱۴۹.
- ↑ المغنی، ج۱، ص۵۳۰؛ کشاف القناع، ج۱، ص۴۰۷؛ المجموع، ج۳، ص۳۷۳.
- ↑ روضة الطالبین، ج۱، ص۳۵۲.
- ↑ المجموع، ج۳، ص۵۰۱.
- ↑ المجموع، ج۳، ص۵۰۲.
- ↑ جامع المقاصد، ج۲، ص۲۴۸؛ مسالک الافهام، ج۱، ص۲۱۰.
- ↑ غنائم الایام، ج۲، ص۵۰۸؛ مستمسک العروه، ج۶، ص۵۹۲.
- ↑ مستند الشیعه، ج۵، ص۱۹۰؛ جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳.
- ↑ مصباح الفقیه، ج۲، ص۳۱۳.
- ↑ ﴿رَبَّنَا اطمِس عَلَی أَموَالِهِم وَاشدُد عَلَی قُلُوبِهِم فَلا یؤمِنُوا حَتَّی یرَوُا العَذَابَ الألِیمَ. قَالَ قَد أُجِیبَت دَعوَتُکمَا ﴾ پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دل هايشان را سخت گردان كه ايمان نياورند تا آنكه عذاب دردناك را ببينند. [خدا] فرمود: دعاى شما دو نفر پذيرفته شد.
- ↑ گفتن آمین.
- ↑ استناد به اجماع، مناقشهپذیر است؛ زیرا در میان فقیهان شیعه، برخی مخالف نظر مشهور را پذیرفتهاند و نیز ممکن است این اجماع به احادیث منقول درباره نهی از گفتن آمین مستند باشد و از این رو مستقلاً کاشف از رأی معصوم(ع) نیست.
- ↑ مستند این حکم، ادله عام جواز یا وجوب تقیه است که شامل آمین گفتن در نماز هم میشود.
- ↑ روایات منقول از عایشه و ابن عباس نیز از چند جهت اشکال دارند؛ زیرا مضمون آنها چنین است که آمین گفتن در شرایع پیشین، از جمله دین یهود نبوده، در حالی که این با مسلمات تاریخی ناسازگار است. نیز سند آنها مناقشهپذیر است؛ زیرا سهیل بن ابیصالح
- ↑ مانند طلحة بن عمر؛ وائل بن حجر و عاصم احول که شماری از اهل سنت آن دو را ضعیف دانستهاند؛ اسماعیل بن مکی.
- ↑ حدیث عبدالجبار به نقل از پدرش مقطوع است؛ زیرا وی پس از مرگ پدر زاده شده و حدیث را از او نشنیده است.
- ↑ حدیث بلال به سبب مرسل بودن نقد شده است.
- ↑ بسیاری از احادیث مورد استناد، عاماند و به گفتن آمین در نماز تصریح ندارند.
منابع
- اضواء علی السنة المحمدیه: محمود ابوریة (م. ۱۳۸۵ق)، قم، البطحا؛
- الاقناع: الشربینی (م. ۹۷۷ق)، بیروت، دار المعرفه؛
- الانتصار: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق؛
- بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
- البدایة والنهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛
- تاج العروس: الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛
- تأویل مختلف الحدیث: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق)، به کوشش اسماعیل اسعردی، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
- تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، آلالبیت:، ۱۴۱۴ق؛
- ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
- تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. ۷۷۴ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق؛
- تفسیر ثعلبی (الکشف والبیان): الثعلبی (م. ۴۲۷ق)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛
- تفسیر سید مصطفی خمینی (تفسیر القرآن الکریم): سید مصطفی خمینی (م. ۱۳۵۶ش)، نشر آثار الامام۱، ۱۴۱۸ق؛
- التنقیح فی شرح العروة الوثقی: تقریر بحث الخوئی (م. ۱۴۱۳ق)، میرزا علی تبریزی، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ق؛
- تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛
- تهذیب التهذیب: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق) بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق؛
- جامع احادیث الشیعه: اسماعیل معزی ملایری، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق؛
- جامع الخلاف و الوفاق: علی بن محمد القمی السبزواری (م. قرن ۷)، به کوشش حسنی، قم، زمینه سازان ظهور امام عصر، ۱۳۷۹ش؛
- جامع المقاصد: الکرکی (م. ۹۴۰ق)، قم، آلالبیت:، ۱۴۱۱ق؛
- جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
- الحبل المتین: البهائی (م. ۱۰۳۱ق)، قم، مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۸ق؛
- الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛
- الخلاف: الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق؛
- الدر المنثور: السیوطی (م. ۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛
- الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛
- دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛
- الدعوات: الراوندی (م. ۵۷۳ق)، قم، مدرسة الامام المهدی، ۱۴۰۷ق؛
- ذکری: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، آلالبیت:، ۱۴۱۹ق؛
- رسالة ابن ابیزید: القیروانی (م. ۳۸۹ق) بیروت، المکتبة الثقافیه؛
- روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، قم، آلالبیت:؛
- روضة الطالبین: النووی (م. ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
- زاد المسیر: ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق؛
- سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م. ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق؛
- سنن ابیداود: السجستانی (م. ۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛
- سنن الترمذی: الترمذی (م. ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛
- سنن الدارمی: الدارمی (م. ۲۵۵ق)، احیاء السنة النبویه؛
- السنن الکبری: البیهقی (م. ۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر؛
- سنن النسائی: النسائی (م. ۳۰۳ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق؛
- شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق؛
- شرح نهج البلاغه: ابن ابیالحدید (م. ۶۵۶ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛
- الصافی: الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ق؛
- الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق)، به کوشش احمد العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛
- صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق)بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛
- صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. ۶۷۶ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق؛
- صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر؛
- عمدة القاری: العینی (م. ۸۵۵ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
- عون المعبود: العظیم آبادی (م. ۱۳۲۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛
- العین: خلیل (م. ۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
- غنائم الایام: میرزا ابوالقاسم القمی (م. ۱۲۲۱ق)، به کوشش تبریزیان، الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۷ق؛
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه؛
- فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، دار الفکر؛
- فیض القدیر: المناوی (م. ۱۰۳۱ق)، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛
- قاموس الکتاب المقدس: بطرس عبدالملک و دیگران، القاهره، دار الثقافه، ۱۹۹۴م؛
- الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛
- کتاب الطهاره: الانصاری (م. ۱۲۸۱ق)، لجنة تحقیق تراث الشیخ، المؤتمر العالمی لمیلاد الشیخ الانصاری، قم، ۱۴۱۵ق؛
- کتاب مقدس: ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰ش؛
- کشاف القناع: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
- کشف الغطاء: کاشف الغطاء (م. ۱۲۲۷ق)، اصفهان، مهدوی؛
- کنزالعمال: المتقی الهندی (م. ۹۷۵ق)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛
- لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛
- المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
- مجمع البیان: الطبرسی (م. ۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق؛
- مجمع الزوائد: الهیثمی (م. ۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق؛
- مجمع الفائدة والبرهان: المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
- المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق)، دار الفکر؛
- مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق)، قم، آلالبیت:، ۱۴۱۰ق؛
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
- مستدرک الوسائل: النوری (م. ۱۳۲۰ق)، بیروت، آلالبیت:، ۱۴۰۸ق؛
- مستمسک العروة الوثقی: سید محسن حکیم (م. ۱۳۹۰ق)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق؛
- مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق)، قم، آلالبیت:، ۱۴۱۵ق؛
- مسند احمد: احمدبن حنبل (م. ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر؛
- مصباح الفقیه: رضا الهمدانی (م. ۱۳۲۲ق)، تهران، مکتبة الصدر؛
- معانی الاخبار: الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش؛
- المعتبر: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، مؤسسة سید الشهداء، ۱۳۶۳ش؛
- المعجم الکبیر: الطبرانی (م. ۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛
- معجم لغة الفقهاء: محمد قلعهجی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق؛
- معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛
- المغنی و الشرح الکبیر: عبدالله بن قدامة (م. ۶۲۰ق) و عبدالرحمن بن قدامة (م. ۶۸۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
- مفردات: الراغب (م. ۴۲۵ق)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
- مکارم الاخلاق: الطبرسی (م. قرن ۵۴۸)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۲ق؛
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛
- میزان الاعتدال فی نقد الرجال: الذهبی (م. ۷۴۸ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۸۲ق؛
- نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار: سید علی الحسینی المیلانی، قم، ۱۳۷۸ش؛
- نهایة الاحکام: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، به کوشش رجائی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق؛
- نیل الاوطار: الشوکانی (م. ۱۲۵۵ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م؛
- وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق)، قم، آلالبیت:، ۱۴۱۲ق.