آطام مدینه: تفاوت میان نسخهها
Seyedjavad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Seyedjavad (بحث | مشارکتها) (←منابع) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==کاربرد اطم== | ==کاربرد اطم== | ||
از آطام برای اعلانهای عام همچون برپایی نماز جماعت نیز استفاده میشد<ref>سنن ابی داود، ج1، ص123.</ref>؛ چنانکه بلال بر فراز اطمی كه در خانه حفصه (همسر پیامبر9) بود، اذان میگفت.<ref>غریب الحدیث، ج2، ص66.</ref> عثمان 200 اطم مدینه را مانند برخی بناهای دیگر چون قصر سنداد كوفه، صومعه غمدان یمن، بنای اسكندریه و دژ مشقر در یمن ویران كرد.<ref>محاضرات الادباء، ج2، ص623-624.</ref> آثاری از اطم كعب بن اشرف از یهودیان بنینضیر، اطم احیحة بن جلاح در منطقه الضَحیان<ref>معجم البلدان، ج3، ص454.</ref> و نیز اطم ابودجانه ساعدی، تا روزگار کنونی باقی است.<ref>عمدة الاخبار، ص36-43؛ آثار المدینة المنوره، ص64-71.</ref> | از آطام برای اعلانهای عام همچون برپایی نماز جماعت نیز استفاده میشد<ref>سنن ابی داود، ج1، ص123.</ref>؛ چنانکه بلال بر فراز اطمی كه در خانه حفصه (همسر پیامبر9) بود، اذان میگفت.<ref>غریب الحدیث، ج2، ص66.</ref> عثمان 200 اطم مدینه را مانند برخی بناهای دیگر چون قصر سنداد كوفه، صومعه غمدان یمن، بنای اسكندریه و دژ مشقر در یمن ویران كرد.<ref>محاضرات الادباء، ج2، ص623-624.</ref> آثاری از اطم كعب بن اشرف از یهودیان بنینضیر، اطم احیحة بن جلاح در منطقه الضَحیان<ref>معجم البلدان، ج3، ص454.</ref> و نیز اطم ابودجانه ساعدی، تا روزگار کنونی باقی است.<ref>عمدة الاخبار، ص36-43؛ آثار المدینة المنوره، ص64-71.</ref> | ||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۲۳:۴۷
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Seyedjavad در تاریخ ۳ شهریور ۱۳۹۶ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
آطام مدینه قلعهها و دژهای بلند مدینه منوره
مفهومشناسی
آطام (اِطام) در تلفظ مردم یثرب، جمع اُطْم و اُطُم؛ و آجام در تلفظ دیگر مناطق حجاز[۱] به معنای بناهای بلند و قلعهها است.[۲] واژه نزدیک به آن را صیاصی[۳] به معنای دژها، حصارها و پناهگاهها[۴] دانستهاند. با نظر به این که در گذشته قصرها را همانند قلعهها میساختند[۵]، برخی قصر و اطم را به یك معنا دانستهاند.[۶] برخی نیز آطام را به معنای قصرها و صیاصی را به معنای قلعهها شمردهاند.[۷] عرب هر خانهای را كه مربع یا دایره شکل بود و با سقف مسطح ساخته میشد، اطم مینامید.[۸] در قرآن کریم نیز صیاصی به معنای دژها آمده است. (احزاب/33، 26)
قلعههای مدینه
در مدینه آطام بسیار بودند و هریک به نامی خوانده میشد.[۹] البته این ویژه مدینه نبود؛ بلكه در سرزمینهای دیگر نیز دژ و قلعه وجود داشت؛ اما چون شمار آنها در یثرب فراوان بود، غالباً دژهای یثرب بدین نام شهرت داشتند.[۱۰] آطام یثرب دژها و قلعههایی بلند بودند[۱۱] كه با استفاده از سنگ[۱۲] در حومه شهر و محلههایش برای پناهگرفتن و دیدهبانی ساخته میشدند[۱۳] و از آنجا که دارای استحکام نظامی بودند، بیشتر كاربرد دفاعی داشتند.[۱۴] (تصویر شماره 3) به عقیده برخی، عمالقه* (نسل فرزندان سام بن نوح از عرب جنوبی)[۱۵] نخستین كسانی بودند كه در یثرب خانهها و دژهایی از سنگ ساختند.[۱۶] پس از آنان یهودیان مهاجر در یثرب مستقر شدند و برای خود 59 اطم بنا نهادند.[۱۷] اوس و خزرج نیز پس از استقرار در یثرب، برای خویشتن اطمهایی ساختند.[۱۸] هنگام یورش دشمن، مردم یثرب زنان وكودكانشان را در این قلعهها جای میدادند تا دشمن را سنگباران کنند. مردان نیز در محلهها با شمشیر به نبرد و مقاومت میپرداختند.
رویکرد پیامبر (ص) به آطام یثرب
پس از هجرت رسول خدا9 به یثرب، ایشان از تخریب و ویرانگری آطام مدینه جلوگیری كرد و آنها را «زیور شهر» نامید.[۱۹] در جنگهای احد (سال سوم)[۲۰] و خندق (سال پنجم)، از این بناها برای محافظت از زنان و برخی مردان مکه که توان حضور در نبرد را نداشتند، استفاده شد. در غزوه احد پیامبر9 تصمیم داشت در همین قلعهها مستقر شود؛ اما گروهی از جوانان كه در جنگ بدر حضور نداشتند، از ایشان خواستند تا در میدان رزم با دشمن روبهرو شوند.[۲۱] پیامبر كودكان و پیران ازجمله یمان (حسیل) بن جابر، پدر حذیفه، را در این آطام پناه داد؛ اما یمان برای جنگیدن خارج شد و به اشتباه به دست مسلمانان كشته شد.[۲۲]
کاربرد اطم
از آطام برای اعلانهای عام همچون برپایی نماز جماعت نیز استفاده میشد[۲۳]؛ چنانکه بلال بر فراز اطمی كه در خانه حفصه (همسر پیامبر9) بود، اذان میگفت.[۲۴] عثمان 200 اطم مدینه را مانند برخی بناهای دیگر چون قصر سنداد كوفه، صومعه غمدان یمن، بنای اسكندریه و دژ مشقر در یمن ویران كرد.[۲۵] آثاری از اطم كعب بن اشرف از یهودیان بنینضیر، اطم احیحة بن جلاح در منطقه الضَحیان[۲۶] و نیز اطم ابودجانه ساعدی، تا روزگار کنونی باقی است.[۲۷]
پانویس
- ↑ غریب الحدیث، ابن سلام، ج2، ص72-73، «اطم»؛ لسان العرب، ج12، ص8، «اجم».
- ↑ الصحاح، ج5، ص1862؛ معجم البلدان، ج1، ص51، «اجم».
- ↑ المغازی، ج2، ص493؛ السیرة النبویه، ج2، ص249.
- ↑ لسان العرب، ج7، ص52، «صیص»؛ تاج العروس، ج4، ص405.
- ↑ فتح الباری، ج10، ص86.
- ↑ مراصد الاطلاع، ج1، ص2؛ لسان العرب، ج12، ص8، 19، «اطم».
- ↑ العلل و معرفة الرجال، ج2، ص322.
- ↑ تاریخ دمشق، ج28، ص197؛ لسان العرب، ج12، ص19، «اطم».
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص51؛ مراصد الاطلاع، ج1، ص2.
- ↑ مراصد الاطلاع، ج1، ص2، 92.
- ↑ غریب الحدیث، ج2، ص66.
- ↑ العین، ج7، ص463؛ لسان العرب، ج12، ص19، «اطم».
- ↑ فتح الباری، ج4، ص81.
- ↑ دراسات فی الآثار الاسلامیه، ص21-22.
- ↑ الطبقات، ج1، ص43.
- ↑ معجم البلدان، ج5، ص84؛ تاریخ ابنخلدون، ج2، ق1، ص28.
- ↑ الدرة الثمینه، ص13-14؛ موسوعة مكة المكرمه، ج1، ص88.
- ↑ الاعلاق النفیسه، ص61.
- ↑ المعالم الأثیره، ص15؛ المسالك و الممالك، ج1، ص417؛ مجمع الزوائد، ج3، ص301.
- ↑ المغازی، ج1، ص210؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص222.
- ↑ الطبقات، ج2، ص67؛ ج5، ص81؛ المستدرك، ج4، ص50؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص223.
- ↑ الام، ج6، ص38، 43؛ المستدرك، ج3، ص202؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص241.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص123.
- ↑ غریب الحدیث، ج2، ص66.
- ↑ محاضرات الادباء، ج2، ص623-624.
- ↑ معجم البلدان، ج3، ص454.
- ↑ عمدة الاخبار، ص36-43؛ آثار المدینة المنوره، ص64-71.
منابع
آثار المدینة المنوره: عبد القدوس الانصاری، مدینه، المکتبة السلفیة التجاریه، 1393ق؛ الاعلاق النفیسه: احمد بن عمر رسته (م.290/300ق.)، بیروت، دار صادر؛ الام: الشافعی (م 204ق.)، بیروت، دار الفکر، 1403ق.؛ تاج العروس: الزبیدی (م.1205ق.)، بیروت، مكتبة الحیاة؛ تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، بیروت، اعلمی؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ دراسات فی الآثار الاسلامیة المبکرة بالمدینة المنوره: سعد بن عبدالعزیز الراشد، ریاض، 1421ق؛ الدرة الثمینه: ابن النجار (م.643ق.)، به کوشش مبالح محمد، مکه، مکتبة الثقافه، 1402ق؛ سنن ابیداود: السجستانی (م.275ق.)، به كوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م.8-213ق.)، به كوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، المكتبة العلمیه؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابیالحدید (م.656ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الكتب العربیه، 1378ق؛ الصحاح: الجوهری (م.393ق.)، به كوشش احمد العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛ الطبقات الكبری: ابن سعد (م.230ق.)، بیروت، دار صادر؛ العلل و معرفة الرجال: احمد بن حنبل (م.241ق.)، به کوشش وصی الدین، ریاض؛ عمدة الاخبارفی مدینة المختار: احمد بن عبدالحمید العباسی (قرن 10ق.)، به کوشش محمد الطیب، مدینه، اسعد درابزونی الحسینی؛ العین: خلیل (م.175ق.)، به كوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛ غریب الحدیث: ابن سلاّم الهروی (م.224ق.)، به كوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الكتاب العربی، 1396ق؛ غریب الحدیث: ابن قتیبه (م.276ق.)، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1408ق؛ فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مجمع الزوائد: الهیثمی (م.807ق.)، بیروت، دار الكتاب العربی، 1402ق؛ محاضرات الادباء: الراغب (م.425ق.)، به كوشش عمر الطباع، بیروت، دار القلم، 1420ق؛ مراصدالاطلاع علی اسماء الامکنة و البقاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م.658ق.)، بیروت، دار الجمیل، 1412ق؛ المسالك والممالك: ابوعبید البكری، به كوشش ادریان، فان لیوفن و اندری فیری، دار الغرب الاسلامی، 1992م؛ المستدرك علی الصحیحین: الحاكم النیشابوری (م.405ق.)، به كوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛ المعالم الاثیرة فی السنة و السیره: محمد محمد حسن شراب، دمشق، دار القلم، 1411ق؛ معجم البلدان: یاقوت الحموی (م.626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م؛ المغازی: الواقدی (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛ موسوعة مکة المکرمة و المدینة المنوره: احمد زکی یمانی، مصر، مؤسسة الفرقان، 1428ق.
محمد غفوری