کاربر:Bagherhaghani/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
خط ۱: خط ۱:
'''اضطباع''' گذراندن ردای احرام از زیر کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف.
'''اضطباع''' گذراندن ردای احرام از زیر کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف.
==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
اضطباع واژه‌ای عربی و مصدر از ریشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معنای بازو و زیر بغل<ref>. العین، ج11 ص284؛ الصحاح، ج3، ص1247-1248؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص387، «ضبع».</ref> است. مقصود از اضطباع در حدیث‌ها<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ التمهید، ج12، ص169؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref> و منابع فقهی<ref>. الام، ج2، ص190؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص356؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> آن است که مُحرم ردای احرام را از زیر کتف راست خود بگذراند و دو سوی آن را بر دوش چپ خود بیندازد؛ به گونه‌ای که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشیده باشد. برخی<ref>. المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنین تعریف کرده‌اند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نام‌گذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار می‌شود.<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار می‌رود.<ref>. غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهی هم آن را «توشّح» می‌گویند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref>
اضطباع واژه‌ای عربی و مصدر از ریشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معنای بازو و زیر بغل<ref>. العین، ج11 ص284؛ الصحاح، ج3، ص1247-1248؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص387، «ضبع».</ref> است. مقصود از اضطباع در [[حدیث|حدیث‌ها]]<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ التمهید، ج12، ص169؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref> و منابع [[فقه|فقهی]]<ref>. الام، ج2، ص190؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص356؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> آن است که [[مُحرم]] ردای [[احرام]] را از زیر کتف راست خود بگذراند و دو سوی آن را بر دوش چپ خود بیندازد؛ به گونه‌ای که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشیده باشد.  
موضوع اضطباع در منابع جامع فقهی در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفت‌وگو نهاده شده و درباره آن آثاری مستقل نگاشته‌اند.<ref>. نک: ایضاح المکنون، ج1، ص90.</ref>
 
برخی<ref>. المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنین تعریف کرده‌اند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نام‌گذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار می‌شود.<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار می‌رود.<ref>. غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهی هم آن را «توشّح» می‌گویند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref>


== حکم اضطباع در مذاهب اهل سنت==
== حکم اضطباع در مذاهب اهل سنت==

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۱

اضطباع گذراندن ردای احرام از زیر کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف.

واژه‌شناسی

اضطباع واژه‌ای عربی و مصدر از ریشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معنای بازو و زیر بغل[۱] است. مقصود از اضطباع در حدیث‌ها[۲] و منابع فقهی[۳] آن است که مُحرم ردای احرام را از زیر کتف راست خود بگذراند و دو سوی آن را بر دوش چپ خود بیندازد؛ به گونه‌ای که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشیده باشد.

برخی[۴] اضطباع را چنین تعریف کرده‌اند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نام‌گذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار می‌شود.[۵] واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار می‌رود.[۶] گاهی هم آن را «توشّح» می‌گویند.[۷]

حکم اضطباع در مذاهب اهل سنت

اضطباع در مذاهب حنفی، حنبلی و شافعی از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار می‌رود[۸]؛ ولی مالکیان آن را از مستحبات طواف نمی‌دانند.[۹] مهم‌ترین دلیل استحباب از دیدگاه فقیهان، سنت پیامبر گرامی۹ است. بر پایه روایاتی چند[۱۰]، ایشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پیامبر۹ و اصحاب او پس از احرام بستن برای عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.[۱۱] نیز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجرای این سیره نبوی پایبند بوده است.[۱۲] در این حدیث‌ها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نیز یاد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزدیک بودنِ گام‌ها به یکدیگر[۱۳] یا حرکت دادن کتف‌ها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.[۱۴] از روایات برمی‌آید که حکمت تشریع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرت‌نمایی مسلمانان در برابر مشرکان قریش و نشان دادن چابکی و دلیری بوده است.[۱۵] از این رو، به باور فقیهان بسیاری از مذاهب، میان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرایط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر یک از کارهای حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نیز استحباب دارد.[۱۶] پشتوانه اصلی شافعیان[۱۷]، حنبلیان[۱۸] و حنفیان[۱۹] برای استحباب اضطباع، سیره نبوی و سخن صحابه است. به پشتوانه این ادله، استدلال مالک را که برای اعتقاد به استحباب دلیلی وجود ندارد، مردود شمرده‌اند.[۲۰] دلیل دیگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم یاد شده و نیز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشریع آن، به دوران پیامبر۹ اختصاص داشته و سبب آن یعنی ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از میان رفته است.[۲۱] به این استدلال پاسخ‌های گوناگون داده‌اند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقی است؛ زیرا ثابت شده که پیامبر۹ پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثری نمانده بود، بر این سیره پایداری داشته است. ثانیاً از روایت عمر بن خطاب نیز دوام این سیره استنباط می‌شود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نیز با استدلال یاد شده ناسازگار است.[۲۲] درباره گستره سنت اضطباع و این‌که آیا افزون بر طواف، شامل نماز طواف و سعی نیز می‌شود یا نه، فقیهان اهل سنت اختلاف دیدگاه دارند. حنبلیان و حنفیان آن را ویژه طواف دانسته‌اند.[۲۳] در فقه شافعی، در این زمینه دو دیدگاه یافت می‌شود: برخی بدین استناد که اضطباع در نماز مکروه است، آن را شامل نماز طواف نشمرده‌اند و شماری دیگر شامل آن نیز دانسته‌اند.[۲۴] همچنین به باور مشهور در فقه شافعی، هنگام سعی میان صفا و مروه نیز اضطباع مستحب است؛ زیرا به باور آنان، سعی گونه‌ای از طواف به شمار می‌رود.[۲۵] حنبلیان به پشتوانه سنت نبوی، تعمیم حکم استحباب را مردود شمرده‌اند.[۲۶]


دیدگاه فقیهان امامی

اندکی از فقیهان امامی از جمله شیخ طوسی[۲۷] و در پی او فقیهان دیگر[۲۸] استحباب اضطباع در طواف را باور دارند و حتی شمول این حکم درباره سعی[۲۹] را گزارش کرده‌اند. با این همه، از آن‌جا که این سخنان به ادله‌ای روشن و استوار مستند نیست، در منابع متأخرتر به آن‌ها پرداخته نشده و به تدریج این باور را کنار نهاده‌اند. حتی در استحباب رمل نیز در این منابع درباره ادله‌ای مناقشه شده است؛ از جمله ضعف سند ادله مانند مرسل بودن پاره‌ای از روایات، روایت نشدن آن‌ها از طریق راویان شیعه و دلالت نداشتن برخی حدیث‌های نقل شده بر مدّعا.[۳۰] مثلاً بر پایه برخی روایات[۳۱]، اقدام پیامبر گرامی۹ در رمل و اضطباع، کاری زمان‌دار و بر اساس مصلحتی موقت بوده و حتی در سیره خود ایشان نیز پایدار نمانده است. از سیره امامان شیعه: نیز موسمی بودن این احکام استنباط می‌شود.[۳۲] شماری از فقیهان متأخر امامی به صراحت برهنگی شانه را با پوشیدن ردا که بر شخص محرم واجب است، ناسازگار دانسته‌اند.[۳۳]

احکام جزئی اضطباع

۱. استحباب اضطباع ویژه مردان است و برای زنان روا نیست؛ زیرا آشکار ساختن اندام‌های بدن با حکم پوشش بدن زنان که در شریعت اسلامی بر آن تأکید شده، ناسازگار است.[۳۴] درباره مشروعیت اضطباع برای کودکان، فقیهان شافعی دیدگاه‌های گوناگون دارند. برخی آن را باور نموده و شماری نپذیرفته‌اند. بعضی از گروه اول گفته‌اند: کودک می‌تواند خود اضطباع کند و در غیر این صورت، ولیّ او چنین می‌کند.[۳۵] همچنین به باور فقیهان برخی مذاهب، اضطباع برای مردم مکه مستحب نیست و استحباب آن ویژه غیر مکیان است.[۳۶] ۲. استحباب اضطباع تنها شامل طواف‌هایی است که پیش از سعی انجام می‌شود.[۳۷] بر این اساس، تنها طواف عمره و نیز یکی از دو طواف قدوم و افاضه (زیارت) در حج مشمول این حکم هستند و هیچ گاه طواف وداع مشمول آن نمی‌شود. در حالت عادی، اضطباع در طواف قدوم صورت می‌گیرد. اما اگر احرام‌گزار در طواف قدوم از اضطباع خودداری کند یا آن را انجام دهد ولی به عللی سعی به تأخیر بیفتد، طواف بعد یعنی طواف افاضه را می‌تواند به اضطباع به جا آورد.[۳۸] در اضطباع، بر خلاف رمل که تنها در سه شوط اول مستحب است، در همه شوط‌های طواف مراعات این حالت شایسته است.[۳۹] با توجه به واجب نبودن اضطباع، ترک آن از روی فراموشی یا حتی به عمد، هیچ‌گونه کفاره یا فدیه‌ای در پی ندارد و اعاده یا قضای آن نیز مستحب نیست.[۴۰] البته اگر کسی در بخشی از طواف، اضطباع را رعایت نکند، مراعات آن در ادامه طواف مستحب است.[۴۱] همچنین اگر کسی طواف را با اضطباع به جا نیاورد، بر پایه مذهب شافعی، رعایت کردن آن هنگام سعی استحباب دارد.[۴۲]

پانویس

  1. . العین، ج11 ص284؛ الصحاح، ج3، ص1247-1248؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص387، «ضبع».
  2. . غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ التمهید، ج12، ص169؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.
  3. . الام، ج2، ص190؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص356؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  4. . المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.
  5. . غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  6. . غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».
  7. . المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.
  8. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ الوسیط، ج2، ص648-649؛ الکافی، ج1، ص511.
  9. . المغنی، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.
  10. . نک: سنن الدارمی، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الکبری، ج5، ص79.
  11. . سنن ابی داود، ج1، ص420؛ السنن الکبری، ج5، ص79.
  12. . الام، ج2، ص190؛ المستدرک، ج1، ص454.
  13. . المغنی، ج3، ص386؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص7.
  14. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.
  15. . فتح العزیز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  16. . نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.
  17. . الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبین، ج2، ص340.
  18. . المغنی، ج3، ص386؛ الکافی، ج1، ص511.
  19. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  20. . المغنی، ج3، ص386.
  21. . مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.
  22. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.
  23. . المغنی، ج3، ص386؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545.
  24. . فتح العزیز، ج7، ص338؛ المجموع، ج8، ص20.
  25. . المغنی، ج3، ص386.
  26. . المغنی، ج3، ص386؛ شرح العمده، ج3، ص423.
  27. . المبسوط، طوسی، ج1، ص356.
  28. . الجامع للشرائع، ص201؛ تحریر الاحکام، ج1، ص584-585؛ الدروس، ج1، ص401.
  29. . الدروس، ج1، ص402.
  30. . نک: مدارک الاحکام، ج8، ص161-162؛ ریاض المسائل، ج7، ص39-40؛ مستندالشیعه، ج12، ص79.
  31. . علل الشرایع، ج2، ص412؛ وسائل الشیعه، ج13، ص352-353.
  32. . نک: وسائل الشیعه، ج13، ص351-353.
  33. . کتاب الحج، ج1، ص141-142.
  34. . الام، ج2، ص192؛ المجموع، ج8، ص40؛ المبدع، ج3، ص218.
  35. . فتح العزیز، ج7، ص339؛ المجموع، ج8، ص20-21.
  36. . المبدع، ج3، ص198؛ کشاف القناع، ج2، ص557.
  37. . بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص20.
  38. . المبدع، ج3، ص199؛ المجموع، ج8، ص19-20، 40.
  39. . فتح العزیز، ج7، ص338؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.
  40. . الام، ج2، ص190؛ المغنی، ج3، ص389-390.
  41. . الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص21.
  42. . المجموع، ج8، ص21.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل اضطباع.
  • اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م.۱۳۱۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق
  • الام: الشافعی (م.۲۰۴ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق
  • ایضاح المکنون: اسماعیل پاشا البغدادی (م.۱۳۳۹ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق
  • تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق
  • تحفة الاحوذی: المبارک فوری (م.۱۳۵۳ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق
  • التمهید: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش مصطفی و محمد عبدالکبیر، وزارة الاوقاف، ۱۳۸۷ق
  • الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م.۶۹۰ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق
  • حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م.۱۲۵۲ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
  • ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م.۱۲۳۱ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق
  • سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م.۲۷۵ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (م.۲۷۵ق.)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق
  • سنن الدارمی: الدارمی (م.۲۵۵ق.)، احیاء السنة النبویه
  • السنن الکبری: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر
  • شرح العمده: ابن تیمیه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش العطیشان، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۳ق
  • الصحاح: الجوهری (م.۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق
  • صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق
  • علل الشرایع: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق
  • عون المعبود: العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
  • العین: خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق
  • غریب الحدیث: ابن سلام الهروی (م.۲۲۴ق.)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق
  • غریب الحدیث: ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق.)، دار الفکر
  • کتاب الحج: تقریر بحث الگلپایگانی، مقدس، چاپ سنگی
  • الکافی فی فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
  • لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق
  • المبدع فی شرح المقنع: ابراهیم بن محمد مفلح (م.۸۸۴ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه
  • المبسوط: السرخسی (م.۴۸۳ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م.۶۷۶ق.)، دار الفکر
  • مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م.۱۰۰۹ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق
  • المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م.۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر
  • معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م.۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق
  • الوسیط فی المذهب: الغزالی (م.۵۰۵ق.)، به کوشش محمد محمد، قاهره، ۱۴۱۷ق.