صلح حدیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۲: خط ۶۲:


==صلح حدیبیه، فتح المبین==
==صلح حدیبیه، فتح المبین==
از ديدگاه بيشتر مفسران، پيروزي آشکار که آيات نخستين فتح/48 از آن سخن گفته‌‏اند، پيروزي مسلمانان در صلح حديبيه است:<ref>جامع البیان، ج26، ص89-90، روح المعانی، ج13، ص239، المیزان، ج18، ص251-252</ref>
از ديدگاه بيشتر مفسران، پيروزي آشکار که آيات نخستين فتح/48 از آن سخن گفته‌‏اند، پيروزي مسلمانان در صلح حديبيه است.<ref>جامع البیان، ج26، ص89-90، روح المعانی، ج13، ص239، المیزان، ج18، ص251-252</ref>


برخی از دلایلی که از این صلح به عنوان فتح المبین یاد شده بدین قرارند:
روایاتی از پیامبر<ref>عیون الاثر، ج2، ص124-125، سبل الهدی، ج5، ص58-59</ref> و ائمه<ref>مناقب، ج1، ص 175</ref> نیز [[فتح المبین]] بودن صلح حدیبیه را تأیید می‌کند.
 
* قريش، که تا سال ششم در ‌انديشه نابودي اسلام بود، موجوديت اسلام را پذيرفت و به آزادي قبايل در پيوستن به اسلام تن داد.
* با اطمينان از عدم جنگ‌افروزي مشرکان مکه، پيامبر، فرصت تبليغ اسلام را ميان ملل ديگر پيدا کرد.
* پايان يافتن شرايط جنگي سبب شد تا مشرکان، براي انديشيدن در آموزه ‏هاي اسلام، فرصت بيابند. همچنين آميختگي بيشتر آنان با مسلمانان بدين انجاميد که مشرکان، از اخلاق، آداب و رفتار پيامبر اکرم و مسلمانان و آموزه‌هاي اسلامي، اثر گرفته و مسلمان شدند يا به اسلام متمايل گرديدند. حتي در مکه شمار زيادي از مکيان به اسلام گرويدند.
* مسلمانان توانستند در سال بعد، بدون ‏درگيري، عمره بگزارند و به همه نشان دهند که برخلاف تبليغات قريش، آنان نيز مکه را بزرگ مي‌‏شمارند و به عمره، حج و قرباني پايبندند.
* از شواهد تأثيرات مثبت اين عهدنامه آن است که همراهان پيامبر در حديبيه 1400 نفر بودند، ولي در کمتر از دو سال، در فتح مکه، بيش از 10000 نفر لشکر اسلام را همراهي می‏‌کردند. <ref>مکاتیب الرسول، ج3، ص 94-97</ref>
روایاتی از پیامبر<ref>عیون الاثر، ج2، ص124-125، سبل الهدی، ج5، ص58-59</ref> و ائمه<ref>مناقب، ج1، ص 175</ref> نیز فتح المبین بودن صلح حدیبیه را تأیید می‌کند.


==مناسک حج پیامبر به هنگام صلح حدیبیه و تبعیت فقها از این مناسک==
==مناسک حج پیامبر به هنگام صلح حدیبیه و تبعیت فقها از این مناسک==
پيامبر(ص) در ماجراي حديبيه، از ذوالحليفه به نيت عمره محرم شد. از اين رو فقها، اقدامات آن حضرت را در اين واقعه، مستند احکام شرعي فراواني قرار داده‌اند؛ از جمله اقدامات پيامبر، همراه آوردن 70 شتر براي قرباني<ref>. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص54؛ امتاع الاسماع، ج1، ص276.</ref> و اشعار و تقليد در ذوالحليفه بود.<ref>. المصنّف، ج8، ص367؛ جامع الخلاف، ص216؛ امتاع الاسماع، ج1، ص275.</ref> اشعار، به معناي شکافتن يک طرف کوهان شتر و خون‌آلود کردن آن و تقليد، به معناي آويختن نعل و چيزهاي ديگر بر گردن حيوان است که نشانه‌اي بر اختصاص حيوان براي قرباني شدن است.<ref>. المغني، ج3، ص574؛ المجموع، ج8، ص357؛ جواهر الکلام، ج18، ص57.</ref> از اين رو فقهاي اسلام، اشعار و تقليد را در عمره مستحب دانسته‌اند.<ref>. المغني، ج3، ص575؛ المجموع، ج8، ص357-358؛ مستند الشيعه، ج13، ص105.</ref> همچنين فقها با استناد به عمل پيامبر، به خواندن دو رکعت نماز پيش از احرام در ميقات فتوا داده‌اند.<ref>الموطا، ج1، ص332؛ البحر الرائق، ج2، ص563.</ref>  
[[پيامبر(ص)]] در ماجراي [[حدیبیه]]، از [[ذوالحليفه]] به نيت [[عمره]] محرم شد. از اين رو فقها، اقدامات آن حضرت را در اين واقعه، مستند احکام شرعي فراواني قرار داده‌اند؛ از جمله اقدامات پيامبر، همراه آوردن 70 شتر براي [[قربانی]]<ref>. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص54؛ امتاع الاسماع، ج1، ص276.</ref> و [[اشعار و تقلید]] در [[ذوالحليفه]] بود.<ref>. المصنّف، ج8، ص367؛ جامع الخلاف، ص216؛ امتاع الاسماع، ج1، ص275.</ref> از اين رو فقهاي اسلام، اشعار و تقليد را در [[عمره]] مستحب دانسته‌اند.<ref>. المغني، ج3، ص575؛ المجموع، ج8، ص357-358؛ مستند الشيعه، ج13، ص105.</ref> همچنين فقها با استناد به عمل پيامبر، به خواندن دو رکعت نماز پيش از [[احرام]] در [[میقات|ميقات]] فتوا داده‌اند.<ref>الموطا، ج1، ص332؛ البحر الرائق، ج2، ص563.</ref>  


بيشترين استناد به عمل پيامبر در حديبيه، موضوع ممانعت دشمن از انجام حج يا عمره، پس از احرام است<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص332؛ المهذب، ج1، ص270؛ المعتمد، ج5، ص449.</ref> که اهل سنت آن را به «احصار» و شيعه به «صد» تعبير کرده‌اند.
بيشترين استناد به عمل پيامبر در [[حدیبیه]]، موضوع ممانعت دشمن از انجام [[حج]] يا [[عمره]]، پس از [[احرام]] است<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص332؛ المهذب، ج1، ص270؛ المعتمد، ج5، ص449.</ref> که [[اهل سنت]] آن را به «[[احصار و صد|احصار]]» و [[شيعه]] به «[[احصار و صد|صد]]» تعبير کرده‌اند.


فقها، با استناد به عمل پيامبر، بر تحلل و خروج از احرام اتفاق نظر دارند<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص106؛ المجموع، ج8، ص294؛ مسالک الافهام، ج2، ص388.</ref> و به استثناي فقيهان مالکي<ref>. الموطا، ج1، ص360-361.</ref>، همه فقهاي مسلمان، براي تحلل، قرباني را لازم دانسته‌اند<ref>. الام، ج2، ص180؛ الخلاف، ج2، ص423-424؛ المغني، ج3، ص371.</ref> و مکان قرباني را همان محل احصار و صد ذکرکرده‌اند<ref>. المقنع، ص244؛ المغني، ج2، ص373.</ref>؛ چنان‌که به وجوب حلق در احصار و صد<ref>. الکافي، ص218؛ المجموع، ج8، ص299؛ کشاف القناع، ج2، ص610.</ref>يا ترجيح آن بر تقصير<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص107؛ شرائع الاسلام، ج1، ص211؛ مواهب الجليل، ج4، ص294.</ref>، نظر داده‌اند. همچنین به اتفاق همه فقهاي اسلامي قضاي حج يا عمره‌اي که به واسطه احصار يا صد ناتمام مانده، واجب است.<ref>. مختصر المزني، ص72؛ الدروس الشرعيه، ج1، ص482؛  حاشية الدسوقي، ج2، ص95.</ref>
فقها، با استناد به عمل پيامبر، بر تحلل و خروج از [[احرام]] اتفاق نظر دارند<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص106؛ المجموع، ج8، ص294؛ مسالک الافهام، ج2، ص388.</ref> و به استثناي فقيهان [[مالکی|مالکي]]<ref>. الموطا، ج1، ص360-361.</ref>، همه فقهاي مسلمان، براي [[تحلل]]، [[قربانی|قرباني]] را لازم دانسته‌اند<ref>. الام، ج2، ص180؛ الخلاف، ج2، ص423-424؛ المغني، ج3، ص371.</ref> و مکان قرباني را همان محل [[احصار و صد]] ذکرکرده‌اند<ref>. المقنع، ص244؛ المغني، ج2، ص373.</ref>؛ چنان‌که به وجوب [[حلق و تقصیر|حلق]] در احصار و صد<ref>. الکافي، ص218؛ المجموع، ج8، ص299؛ کشاف القناع، ج2، ص610.</ref>يا ترجيح آن بر [[حلق و تقصیر|تقصير]]<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص107؛ شرائع الاسلام، ج1، ص211؛ مواهب الجليل، ج4، ص294.</ref>، نظر داده‌اند. همچنین به اتفاق همه فقهاي اسلامي قضاي [[حج]] يا [[عمره|عمره‌اي]] که به واسطه [[احصار يا صد]] ناتمام مانده، واجب است.<ref>. مختصر المزني، ص72؛ الدروس الشرعيه، ج1، ص482؛  حاشية الدسوقي، ج2، ص95.</ref>
==پانویس==
==پانویس==