کاربر:Salar/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

Salar (بحث | مشارکت‌ها)
Salar (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۷: خط ۳۷:


==دشمنی با پیامبر و نزول آیات==
==دشمنی با پیامبر و نزول آیات==
‌ام جمیل از دشمنان پیامبر(ص) بود و دو [[آیه]] درباره آن نازل شده است.
‌ام جمیل از دشمنان پیامبر(ص) بود و در آیاتی از سوره‌های مسد و ضحی به این دشمنی اشاره شده است. نزول این آیات، دشمنی او را دو چندان کرد. وی در حالی‌که در یک دست سنگ و در دست دیگر احشای گوسفند داشت،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص532؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251</ref> با خواندن سروده‌هایی به قصد توهین به پیامبر وارد [[مسجدالحرام]] شد؛ {{یادداشت|سروده‌هایی هم‌چون: «مُذمَّماً ابینا و دینَه قَلینا و امره عَصینا»<ref>مسند الحمیدی، ج1، ص154؛ مجمع البیان، ج10، ص477</ref> (پیامبر(ص) نکوهش شده‌ای است که از پذیرفتن سخنانش سر باززدیم و دینش را دشمن شمردیم و از فرمانش سر پیچیدیم).}}


با این‌که پیامبر(ص) در [[حجر اسماعیل]] حضور داشت، وی نتوانست ایشان را ببیند و در سخنانی که با یکی از همنشینان پیامبر(ص) داشت، به تهدید و پرخاش پرداخت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص238؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251</ref> آورده‌اند که علت این ندیدن، اموری از این دست بوده است: حایل شدن [[جبرئیل(ع)]] میان او و رسول خدا(ص)،<ref>الدر المنثور، ج4، ص186</ref> پدید آمدن حجابی زرد رنگ،<ref>بحار الانوار، ج18، ص59</ref> تصرف در بینایی‌ ام ‌جمیل<ref>انساب الاشراف، ج1، ص139</ref> یا تلاوت آیه {{قلم رنگ|سبز|وَاِذَا قَرَاْتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَبَینَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَستُورًا}} ([[سوره اسراء]]، آیه45) از جانب پیامبر(ص).<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3472؛ مجمع البیان، ج10، ص477</ref>
برخی این رخداد را در خانه‌ای نزدیک کوه صفا<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص532</ref> دانسته‌اند. این رویداد مورد توجه دلایل‌نگاران نیز قرار دارد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص195</ref> نه تنها‌ ام جمیل، بلکه [[مشرکان]] قریش، پیامبر(ص) را مُذَمَّم خطاب می‌کردند. رسول خدا(ص) در این زمینه فرمود: [[خداوند]] نام مرا از ذهن آن‌ها پاک کرده است. از این‌رو، آن‌ها مرا چنین می‌نامند؛ در حالی که نام من محمّد است.<ref>بحار الانوار، ج18، ص59</ref>
===سوره مسد===
در آیه نخست، از وی با عنوان {{قلم رنگ|سبز|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} (سوره مسد، آیه4) یعنی زن هیزم‌کش یاد شده است. معنای ظاهری این لقب، حمل هیزم و خاشاک و قرار دادن آن بر سر راه [[مسلمانان]] و خانه پیامبر(ص)<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> است. شاید نیز نوعی مجاز به معنای سخن‌چینی باشد؛ زیرا او همسایه [[رسول خدا(ص)]] بود<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316</ref> و پیوسته ‌گزارش‌های پیامبر(ص) را به سران [[قریش]] می‌رساند<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> و با هدف آسیب رساندن به شخصیت رسول خدا(ص) به سخن‌چینی می‌پرداخت.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص448؛ جوامع الجامع، ج3، ص87</ref> برخی نیز این عنوان را کنایه از حمل بار گناهان و خطاها<ref>بحار الانوار، ج8، ص279</ref> یا بُخل او به سبب گردآوری هیزم به رغم ثروتمند بودنش دانسته‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص326</ref>  
در آیه نخست، از وی با عنوان {{قلم رنگ|سبز|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} (سوره مسد، آیه4) یعنی زن هیزم‌کش یاد شده است. معنای ظاهری این لقب، حمل هیزم و خاشاک و قرار دادن آن بر سر راه [[مسلمانان]] و خانه پیامبر(ص)<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> است. شاید نیز نوعی مجاز به معنای سخن‌چینی باشد؛ زیرا او همسایه [[رسول خدا(ص)]] بود<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316</ref> و پیوسته ‌گزارش‌های پیامبر(ص) را به سران [[قریش]] می‌رساند<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> و با هدف آسیب رساندن به شخصیت رسول خدا(ص) به سخن‌چینی می‌پرداخت.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص448؛ جوامع الجامع، ج3، ص87</ref> برخی نیز این عنوان را کنایه از حمل بار گناهان و خطاها<ref>بحار الانوار، ج8، ص279</ref> یا بُخل او به سبب گردآوری هیزم به رغم ثروتمند بودنش دانسته‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص326</ref>  


درباره شان نزول آیه بعد: در گردنش طنابی از لیف خرما است: {{قلم رنگ|سبز|فِی جِیدِهَا حَبلٌ مِن مَسَدٍ}} (سوره مسد، آیه5) آورده‌اند که دشمنی را به آن‌جا رساند که از هیچ گونه بذل مال دریغ نداشت و گردن‌بند گرانبهای خود را فروخت تا هزینه این دشمنی کند.<ref>مجمع البیان، ج10، ص477؛ بحار الانوار، ج18، ص176</ref> همچنین برخی گردن‌بندی از لیف خرما را کنایه از زنجیر<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3473؛ بحارالانوار، ج8، ص279</ref> و عذابی می‌دانند که گردن‌گیر وی خواهد شد.<ref>مجمع البیان، ج10، ص477</ref>  
درباره شان نزول آیه بعد: در گردنش طنابی از لیف خرما است: {{قلم رنگ|سبز|فِی جِیدِهَا حَبلٌ مِن مَسَدٍ}} (سوره مسد، آیه5) آورده‌اند که دشمنی را به آن‌جا رساند که از هیچ گونه بذل مال دریغ نداشت و گردن‌بند گرانبهای خود را فروخت تا هزینه این دشمنی کند.<ref>مجمع البیان، ج10، ص477؛ بحار الانوار، ج18، ص176</ref> همچنین برخی گردن‌بندی از لیف خرما را کنایه از زنجیر<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3473؛ بحارالانوار، ج8، ص279</ref> و عذابی می‌دانند که گردن‌گیر وی خواهد شد.<ref>مجمع البیان، ج10، ص477</ref>  
===سوره مسد===
نزول این آیات، دشمنی او را دو چندان کرد. در حالی‌که در یک دست سنگ و در دست دیگر احشای گوسفند داشت،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص532؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251</ref> با خواندن سروده‌هایی به قصد جسارت وارد [[مسجدالحرام]] شد؛ سروده‌هایی هم‌چون: «مُذمَّماً ابینا و دینَه قَلینا و امره عَصینا»<ref>مسند الحمیدی، ج1، ص154؛ مجمع البیان، ج10، ص477</ref> (پیامبر(ص) نکوهش شده‌ای است که از پذیرفتن سخنانش سر باززدیم و دینش را دشمن شمردیم و از فرمانش سر پیچیدیم). با این‌که پیامبر(ص) در [[حجر اسماعیل]] حضور داشت، وی نتوانست ایشان را ببیند و در سخنانی که با یکی از همنشینان پیامبر(ص) داشت، به تهدید و پرخاش پرداخت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص238؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251</ref> آورده‌اند که علت این ندیدن، اموری از این دست بوده است: حایل شدن [[جبرئیل(ع)]] میان او و رسول خدا(ص)،<ref>الدر المنثور، ج4، ص186</ref> پدید آمدن حجابی زرد رنگ،<ref>بحار الانوار، ج18، ص59</ref> تصرف در بینایی‌ ام ‌جمیل<ref>انساب الاشراف، ج1، ص139</ref> یا تلاوت آیه {{قلم رنگ|سبز|وَاِذَا قَرَاْتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَبَینَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَستُورًا}} ([[سوره اسراء]]، آیه45) از جانب پیامبر(ص).<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3472؛ مجمع البیان، ج10، ص477</ref> برخی این رخداد را در خانه‌ای نزدیک کوه صفا<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص532</ref> دانسته‌اند. این رویداد مورد توجه دلایل‌نگاران نیز قرار دارد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص195</ref> نه تنها‌ ام جمیل، بلکه [[مشرکان]] قریش، پیامبر(ص) را مُذَمَّم خطاب می‌کردند. رسول خدا(ص) در این زمینه فرمود: [[خداوند]] نام مرا از ذهن آن‌ها پاک کرده است. از این‌رو، آن‌ها مرا چنین می‌نامند؛ در حالی که نام من محمّد است.<ref>بحار الانوار، ج18، ص59</ref>
===آیه 3 ضحی===
===آیه 3 ضحی===
وی پیامبر(ص) را ترک شده به دست خداوند دانست. نزول آیه 3 [[سوره ضحی]] که می‌گوید: پروردگارت [[وحی]] را از تو قطع نکرده و به خشم او گرفتار نشده‌ای: {{قلم رنگ|سبز|ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی}} (سوره ضحی، آیه3) پاسخی به سخن وی دانسته شده است.<ref>جامع البیان، ج30، ص443</ref> دشمنی‌ ام جمیل و همسرش برای پیامبر ناگوارتر جلوه می‌کرد، به عللی هم‌چون: خویشاوندی خانوادگی، همسایگی با پیامبر(ص)<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316؛ شرح نهج البلاغه، ج13، ص250</ref> و نیز تندروی آن‌ها در این دشمنی، خواه از جهت زبانی و خواه از جنبه عملی، مانند ریختن خار و خاشاک<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> و شکمبه گوسفند<ref>الطبقات، ج1، ص201</ref> در برابر منزل پیامبر و مسیر ایشان. خود پیامبر درباره همسایگی او و نیز عُقبة بن ابی ‌مُعیط می‌فرمود: دو همسایه من بد‌ترین همسایگان بودند.<ref>الطبقات، ج1، ص201؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص508</ref> نیز ایشان(ص) از آزارهای این دو به فرزندان [[بنی عبد مناف|بنی‌عبد مَناف]] شکایت برد.<ref>الطبقات، ج1، ص201</ref> در تایید تاریخی آزارهای این دو همسایه به پیامبر(ص)، از قطعه سنگی با عنوان «[[مختبی|مُخْتَبی]]» به معنای پناهگاه در خانه پیامبر یاد کرده‌اند که در ابعاد یک ذراع در یک ذراع و یک وجب و ارتفاع آن از زمین به گونه‌ای بوده که یک انسان می‌توانسته زیر آن پناه بگیرد.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17</ref> کاربرد این سنگ، محافظت در برابر سنگ‌پرانی‌های این همسایگان بوده است<ref>تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17</ref> ؛ هر چند برخی چنین کاربردی را مردود دانسته‌اند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص192</ref>
وی پیامبر(ص) را ترک شده به دست خداوند دانست. نزول آیه 3 [[سوره ضحی]] که می‌گوید: پروردگارت [[وحی]] را از تو قطع نکرده و به خشم او گرفتار نشده‌ای: {{قلم رنگ|سبز|ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی}} (سوره ضحی، آیه3) پاسخی به سخن وی دانسته شده است.<ref>جامع البیان، ج30، ص443</ref> دشمنی‌ ام جمیل و همسرش برای پیامبر ناگوارتر جلوه می‌کرد، به عللی هم‌چون: خویشاوندی خانوادگی، همسایگی با پیامبر(ص)<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316؛ شرح نهج البلاغه، ج13، ص250</ref> و نیز تندروی آن‌ها در این دشمنی، خواه از جهت زبانی و خواه از جنبه عملی، مانند ریختن خار و خاشاک<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476</ref> و شکمبه گوسفند<ref>الطبقات، ج1، ص201</ref> در برابر منزل پیامبر و مسیر ایشان. خود پیامبر درباره همسایگی او و نیز عُقبة بن ابی ‌مُعیط می‌فرمود: دو همسایه من بد‌ترین همسایگان بودند.<ref>الطبقات، ج1، ص201؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص508</ref> نیز ایشان(ص) از آزارهای این دو به فرزندان [[بنی عبد مناف|بنی‌عبد مَناف]] شکایت برد.<ref>الطبقات، ج1، ص201</ref> در تایید تاریخی آزارهای این دو همسایه به پیامبر(ص)، از قطعه سنگی با عنوان «[[مختبی|مُخْتَبی]]» به معنای پناهگاه در خانه پیامبر یاد کرده‌اند که در ابعاد یک ذراع در یک ذراع و یک وجب و ارتفاع آن از زمین به گونه‌ای بوده که یک انسان می‌توانسته زیر آن پناه بگیرد.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17</ref> کاربرد این سنگ، محافظت در برابر سنگ‌پرانی‌های این همسایگان بوده است<ref>تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17</ref> ؛ هر چند برخی چنین کاربردی را مردود دانسته‌اند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص192</ref>