افاضه: تفاوت میان نسخهها
M-mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
M-mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''افاضه''': بیرون رفتن حاجیان از [[مکه]] به [[منا]] و سپس [[عرفات]] و حرکت آنان از عرفات به [[مشعرالحرام]] و منا و از منا به مکه را افاضه میگویند. در شماری از منابع تاریخی به جای افاضه واژه اجازه (← اجازه) را به کار بردهاند. افاضه دارای چهار مرحله است، مرحله اول: افاضه از مکه به منا و سپس به عرفات، مرحله دوم: افاضه از عرفات به مشعرالحرام، مرحله سوم:افاضه از مشعرالحرام، مرحله چهارم:افاضه از منا به مکه. | '''افاضه''': بیرون رفتن حاجیان از [[مکه]] به [[منا]] و سپس [[عرفات]] و حرکت آنان از عرفات به [[مشعرالحرام]] و منا و از منا به مکه را افاضه میگویند. در شماری از منابع تاریخی به جای افاضه واژه اجازه (← اجازه) را به کار بردهاند. افاضه دارای چهار مرحله است، مرحله اول: افاضه از مکه به منا و سپس به عرفات، مرحله دوم: افاضه از عرفات به مشعرالحرام، مرحله سوم: افاضه از مشعرالحرام، مرحله چهارم: افاضه از منا به مکه. | ||
==در لغت== | ==در لغت== | ||
واژه افاضه از ریشه «ف ـ ی ـ ض» (فراوانی<ref>. العین، ج7، ص65؛ مفردات، ص387، «فیض.</ref>و جاری شدن به آسانی<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض.</ref> به معنای پر کردن، <ref>. الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض. </ref> سرازیر و جاری شدن، <ref>. العین، ج7، ص65؛ الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض. </ref> دور شدن، جدا شدن، <ref>. ترتیب اصلاح المنطق، ص47، «افاض. </ref> حرکت شتابان<ref>. لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض. </ref>و بازگشت<ref>. العین، ج7، ص65؛ المصباح، ج2، ص485، «فیض. </ref>است. | واژه افاضه از ریشه «ف ـ ی ـ ض» (فراوانی<ref>. العین، ج7، ص65؛ مفردات، ص387، «فیض.</ref>و جاری شدن به آسانی<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض.</ref> به معنای پر کردن، <ref>. الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض. </ref> سرازیر و جاری شدن، <ref>. العین، ج7، ص65؛ الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض. </ref> دور شدن، جدا شدن، <ref>. ترتیب اصلاح المنطق، ص47، «افاض. </ref> حرکت شتابان<ref>. لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض. </ref>و بازگشت<ref>. العین، ج7، ص65؛ المصباح، ج2، ص485، «فیض. </ref>است. | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
در متون دینی از جمله [[قرآن کریم]]، به حرکت دستهجمعی از مکانی پس از گرد آمدن در آن، به جهت شباهت این حرکت، به سرازیر شدن نهر<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465-466؛ مفردات، ص387-388؛ نک: لسان العرب، ج7، ص212، «فیض. </ref>افاضه گفته میشود.<ref>. النهایه، ابن اثیر، ج3، ص484-485؛ لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض. </ref> | در متون دینی از جمله [[قرآن کریم]]، به حرکت دستهجمعی از مکانی پس از گرد آمدن در آن، به جهت شباهت این حرکت، به سرازیر شدن نهر<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465-466؛ مفردات، ص387-388؛ نک: لسان العرب، ج7، ص212، «فیض. </ref>افاضه گفته میشود.<ref>. النهایه، ابن اثیر، ج3، ص484-485؛ لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض. </ref> | ||
==در اصطلاح فقه== | ==در اصطلاح فقه== | ||
در اصطلاح [[فقه]]، واژه افاضه به کوچ دستهجمعی حجگزاران از عرفات به | در اصطلاح [[فقه]]، واژه افاضه به کوچ دستهجمعی حجگزاران از عرفات به مشعرالحرام و از آنجا به منا و سپس به مکه اطلاق میشود.<ref>. نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص18-20؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ فقه السنه، ج1، ص723.</ref>از اینرو گاه به طوافی که پس از بازگشت از منا به جا آورده میشود و از ارکان [[حج]] است، «[[طواف افاضه]]» میگویند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص379؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص347.</ref>در منابع فقهی، این واژه گاه درباره حرکت از مکه به منا و از آنجا به عرفات نیز به کار میرود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ کشف اللثام، ج6، ص59.</ref> | ||
==واژگان هممعنا== | ==واژگان هممعنا== | ||
شماری از واژگان هممعنای افاضه در منابع فقهی عبارتند از: نَفْر، <ref>. الخلاف، ج1، ص667؛ المجموع، ج6، ص442؛ المغنی، ج3، ص476، 482.</ref> خروج<ref>. المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ صحیح ابن حبان، ج1، ص169؛ ج9، ص155؛ کشف اللثام، ج6، ص59.</ref>و دفع.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص20؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ روضة الطالبین، ج2، ص380.</ref>شماری از منابع تاریخی به جای افاضه واژه اجازه (← اجازه) را به کار بردهاند.<ref>. السیرة النبویه، ج1، ص78-79؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص39.</ref> | شماری از واژگان هممعنای افاضه در منابع فقهی عبارتند از: نَفْر، <ref>. الخلاف، ج1، ص667؛ المجموع، ج6، ص442؛ المغنی، ج3، ص476، 482.</ref> خروج<ref>. المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ صحیح ابن حبان، ج1، ص169؛ ج9، ص155؛ کشف اللثام، ج6، ص59.</ref>و دفع.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص20؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ روضة الطالبین، ج2، ص380.</ref>شماری از منابع تاریخی به جای افاضه واژه اجازه (← اجازه) را به کار بردهاند.<ref>. السیرة النبویه، ج1، ص78-79؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص39.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
تعبیر افاضه در شمار [[مناسک حج]]، برگرفته از [[آیات]] 198-199 [[بقره]]/2 است: { | تعبیر افاضه در شمار [[مناسک حج]]، برگرفته از [[آیات]] 198-199 [[بقره]]/2 است: {{قلم رنگ|سبز|فَاِذَا اَفَضتُم مِن عَرَفَاتٍ فَاذکُرُوا اللهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرَامِ* ثُمَّ اَفِیضُوا مِن حَیثُ اَفَاضَ النَّاسُ وَاستَغفِرُوا اللهَ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ}}. در [[آیه]] نخست، به افاضه از عرفات تصریح شده است. به باور شماری از مفسران<ref>. مجمع البیان، ج2، ص528؛ کنز العرفان، ج1، ص306؛ مواهب الرحمن، ج3، ص172.</ref>در آیه دوم نیز مقصود از {اَفِیضُوا} افاضه از مشعرالحرام و به باور شماری دیگر<ref>. جامع البیان، ج2، ص169-172؛ مجمع البیان، ج2، ص527-528؛ المیزان، ج2، ص80.</ref>افاضه از عرفات است. بر پایه سخن دوم، این آیه در ردّ رفتار [[قریش]] و همپیمانانشان نازل شده است. آنان به ممنوعیت وقوف در عرفات باور داشتند. بدین استناد که عرفات از حرم بیرون است و اهل حرم نباید از حرم بیرون شوند. با نزول آیه، آنان موظف شدند که مانند دیگر مردم در عرفات وقوف و از آنجا به مشعرالحرام کوچ کنند. | ||
افاضه از عرفات به مشعر الحرام و از آنجا به منا، در شمار مناسک حج ابراهیمی بوده است. بر پایه روایتی، <ref>. جامع البیان، ج1، ص415؛ التبیان، ج1، ص446؛ الدر المنثور، ج1، ص112.</ref> افاضه از عرفات به مشعر الحرام از موارد آزمایش و ابتلای [[حضرت ابراهیم (ع)]] بوده که در آیه124 بقره/2 به آن اشاره شده است: { | افاضه از عرفات به مشعر الحرام و از آنجا به منا، در شمار مناسک حج ابراهیمی بوده است. بر پایه روایتی، <ref>. جامع البیان، ج1، ص415؛ التبیان، ج1، ص446؛ الدر المنثور، ج1، ص112.</ref> افاضه از عرفات به مشعر الحرام از موارد آزمایش و ابتلای [[حضرت ابراهیم (ع)]] بوده که در آیه124 بقره/2 به آن اشاره شده است: {{قلم رنگ|سبز|وَاِذِ ابتَلَی اِبرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ...}} . شماری از مفسران، افاضه از عرفات و مشعرالحرام را از مصادیق مناسکی دانستهاند که حضرت ابراهیم و اسماعیل به نص آیه 128 بقره/2 آموزش آنها را از [[خداوند]] خواستند.<ref>. جامع البیان، ج1، ص433-436؛ التبیان، ج1، ص464؛ الدر المنثور، ج1، ص139.</ref>همچنین به باور شماری از مفسران<ref>. التبیان، ج2، ص169؛ مجمع البیان، ج2، ص528؛ تفسیر ابن کثیر، ج1، ص350.</ref>مقصود از «ناس» در آیه 199 بقره/2 حضرت ابراهیم (ع) و به باور شماری دیگر<ref>. الکشاف، ج1، ص247؛ مجمع البیان، ج2، ص528.</ref>[[حضرت آدم (ع)]] است. بر پایه دیدگاه اخیر، میتوان پیشینه افاضه را به هنگام حضرت آدم (ع) بازگرداند. البته درباره مقصود از واژه یاد شده، دیدگاههای مهم دیگری نیز مطرح شدهاند.<ref>. نک: جامع البیان، ج2، ص171؛ مجمع البیان، ج2، ص528.</ref>بر پایه منابع روایی و تاریخی، در دوران جاهلی، بیشتر مردم جز قریش و همپیمانانشان از عرفات افاضه میکردند.<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص175؛ صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن الترمذی، ج2، ص184.</ref>در آن هنگام، عهدهدار حرکت حاجیان از عرفات به سوی مزدلفه که اجازه خوانده میشد، صوفه (غوث بن مرّ) و فرزندان او بودند.<ref>. السیرة النبویه، ج1، ص78-79؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص39؛ تاریخ طبری، ج2، ص38-39.</ref> (← اجازه) | ||
==مراحل افاضه== | ==مراحل افاضه== | ||
حرکت حجگزاران از مکه برای ادای مناسک منا و عرفات شامل چهار مرحله است که همگی از مصادیق افاضه به شمار میروند. بر این اساس، چهار مرحله افاضه وجود دارد: | حرکت حجگزاران از مکه برای ادای مناسک منا و عرفات شامل چهار مرحله است که همگی از مصادیق افاضه به شمار میروند. بر این اساس، چهار مرحله افاضه وجود دارد: | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
شماری از آداب افاضه از مشعرالحرام به منا عبارتند از: ا. [[هروله]]* (راه رفتن شتابان در وادی محسر). <ref>. المقنعه، ص417؛ المجموع، ج8، ص125؛ المغنی، ج3، ص444-445.</ref>ب. خواندن دعاهای ویژه.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص368؛ الدروس، ج1، ص424.</ref>ج. [[تلبیه]] در طول مسیر.<ref>. المغنی، ج3، ص444-445.</ref>د. برداشتن [[سنگریزه]] از مشعر برای [[رمی]].<ref>. المهذب، ج1، ص254؛ المغنی، ج3، ص445.</ref>ه. آمرزش خواستن.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ مستند الشیعه، ج12، ص282.</ref> | شماری از آداب افاضه از مشعرالحرام به منا عبارتند از: ا. [[هروله]]* (راه رفتن شتابان در وادی محسر). <ref>. المقنعه، ص417؛ المجموع، ج8، ص125؛ المغنی، ج3، ص444-445.</ref>ب. خواندن دعاهای ویژه.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص368؛ الدروس، ج1، ص424.</ref>ج. [[تلبیه]] در طول مسیر.<ref>. المغنی، ج3، ص444-445.</ref>د. برداشتن [[سنگریزه]] از مشعر برای [[رمی]].<ref>. المهذب، ج1، ص254؛ المغنی، ج3، ص445.</ref>ه. آمرزش خواستن.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ مستند الشیعه، ج12، ص282.</ref> | ||
===افاضه از منا به مکه=== | ===افاضه از منا به مکه=== | ||
بر پایه فقه اسلامی، کوچ از منا به مکه که بیشتر با عنوان «نَفْر*» از آن یاد میشود، در روزهای دوازدهم و سیزدهم ذیحجه صورت میپذیرد که به ترتیب «روز نفر اول» و «روز نفر دوم» نام دارند.<ref>. غنیة النزوع، ص186؛ بدائع الصنائع، ج2، ص138.</ref>مهمترین پشتوانه تخییر در نفر از منا آیه 203 بقره/2 است که بر پایه آن، با انتخاب هر یک از دو گزینه تعجیل (نَفْر روز دوازدهم) و تاخیر (نَفْر روز سیزدهم) [[مکلف]] گناهی انجام نمیدهد: <ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص138؛ المجموع، ج8، ص249.</ref> { | بر پایه فقه اسلامی، کوچ از منا به مکه که بیشتر با عنوان «نَفْر*» از آن یاد میشود، در روزهای دوازدهم و سیزدهم ذیحجه صورت میپذیرد که به ترتیب «روز نفر اول» و «روز نفر دوم» نام دارند.<ref>. غنیة النزوع، ص186؛ بدائع الصنائع، ج2، ص138.</ref>مهمترین پشتوانه تخییر در نفر از منا آیه 203 بقره/2 است که بر پایه آن، با انتخاب هر یک از دو گزینه تعجیل (نَفْر روز دوازدهم) و تاخیر (نَفْر روز سیزدهم) [[مکلف]] گناهی انجام نمیدهد: <ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص138؛ المجموع، ج8، ص249.</ref> {{قلم رنگ|سبز|... فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ وَمَنْ تَاَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقَی...}} . البته به تصریح بسیاری از فقیهان امامی<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص380؛ الکافی فی الفقه، ص198؛ الدروس، ج1، ص458.</ref>و اهل سنت، <ref>. مغنی المحتاج، ج1، ص506؛ نیل الاوطار، ج5، ص137.</ref> تاخیر فضیلتی بیشتر دارد. نکته مهم آن است که در این آیه، گناهکار نبودن عجله کننده یا تاخیرکننده ویژه {مَنِ اتَّقَی} به شمار رفته است. فقیهان امامی<ref>. الجامع للشرائع، ص218؛ الدروس، ج1، ص458؛ کفایة الاحکام، ج1، ص358.</ref>بر پایه حدیثهای تفسیری<ref>. التهذیب، ج5، ص273.</ref>بر آنند که مقصود از {مَنِ اتَّقَی} کسی است که در حال [[احرام]]، از کشتن [[صید]] و [[آمیزش]] با [[همسر]] پرهیز کرده باشد. از این رو، بر پایه فقه امامی، افاضه از منا در روز دوازدهم تنها برای کسانی جایز است که در حال احرام از این دو کار خودداری کرده باشند.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص380؛ الوسیله، ص188؛ شرائع الاسلام، ج1، ص207.</ref>برخی نیز افاضه در روز دوازدهم را مشروط به پرهیز از همه محرماتی دانستهاند که موجب کفارهاند.<ref>. السرائر، ج1، ص605.</ref>همچنین شماری از امامیان<ref>. الکافی فی الفقه، ص198؛ غنیة النزوع، ص186؛ اصباح الشیعه، ص160.</ref>نفر اول را برای کسی که نخستین بار حج واجب میگزارد (صَروره) و برخی<ref>. فقه القرآن، ج1، ص300.</ref>برای امیر الحاج جایز ندانستهاند. | ||
شماری از مفسران اهل سنت مقصود از [[تقوا]] در این آیه را پرهیز از کشتن صید در حال احرام<ref>. تفسیر سمرقندی، ج1، ص162؛ تفسیر ثعلبی، ج2، ص119.</ref>و شماری دیگر پرهیز از آمیزش، فسوق و [[جدال]] دانستهاند.<ref>. نک: البحر المحیط، ج2، ص324؛ التحریر و التنویر، ج2، ص248.</ref>با این همه، فقیهان اهل سنت جواز نفر را در روز دوازدهم، مشروط به پرهیز از این امور نشمردهاند و تنها برخی از آنان افاضه امیر الحاج را در نفر نخست مجاز ندانستهاند.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص594؛ مغنی المحتاج، ج1، ص506.</ref> | شماری از مفسران اهل سنت مقصود از [[تقوا]] در این آیه را پرهیز از کشتن صید در حال احرام<ref>. تفسیر سمرقندی، ج1، ص162؛ تفسیر ثعلبی، ج2، ص119.</ref>و شماری دیگر پرهیز از آمیزش، فسوق و [[جدال]] دانستهاند.<ref>. نک: البحر المحیط، ج2، ص324؛ التحریر و التنویر، ج2، ص248.</ref>با این همه، فقیهان اهل سنت جواز نفر را در روز دوازدهم، مشروط به پرهیز از این امور نشمردهاند و تنها برخی از آنان افاضه امیر الحاج را در نفر نخست مجاز ندانستهاند.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص594؛ مغنی المحتاج، ج1، ص506.</ref> | ||
از دیدگاه فقیهان امامی<ref>. المقنعه، ص422؛ شرائع الاسلام، ج1، ص207؛ تحریر الاحکام، ج2، ص13.</ref>و اهل سنت، <ref>. الهدایه، ج1، ص146؛ بدائع الصنائع، ج2، ص138.</ref> افاضه در روز دوازدهم باید پس از زوال صورت گیرد. شماری از اهل سنت بر این باورند که نفر در روز سیزدهم نیز باید پس از زوال باشد.<ref>. نک: الهدایه، ج1، ص146؛ کشاف القناع، ج2، ص594.</ref>فقیهان امامی به پشتوانه روایات، <ref>. الکافی، ج4، ص520؛ التهذیب، ج5، ص271-273.</ref> افاضه را پیش از ظهر روز سیزدهم جایز و حتی برتر شمردهاند.<ref>. التبیان، ج2، ص176؛ فقه القرآن، ج1، ص300؛ المختصر النافع، ص97.</ref>به باور امامیان، <ref>. التبیان، ج2، ص176؛ فقه القرآن، ج1، ص300؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص373.</ref> مالکیان، <ref>. حاشیة الصاوی، ج2، ص64.</ref> شافعیان<ref>. الام، ج2، ص236-237؛ فتح العزیز، ج7، ص395-396؛ المجموع، ج8، ص249.</ref>و حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص479؛ کشاف القناع، ج2، ص594.</ref>افاضه در روز دوازدهم باید پیش از غروب آفتاب انجام پذیرد و اگر حجگزار هنگام غروب در منا باشد، بیتوته شب سیزدهم در آنجا بر او واجب میگردد، مگر آنکه پیش از غروب، از منا بیرون رفته و برای انجام دادن کاری دیگر به منا برگشته باشد. در برابر، حنفیان افاضه را تا پیش از طلوع فجر، جایز ولی [[مکروه]] دانستهاند.<ref>. الهدایه، ج1، ص146؛ بدائع الصنائع، ج2، ص159.</ref> (← [[ایام تشریق]]، [[نفر]]، [[وقوف]]) | از دیدگاه فقیهان امامی<ref>. المقنعه، ص422؛ شرائع الاسلام، ج1، ص207؛ تحریر الاحکام، ج2، ص13.</ref>و اهل سنت، <ref>. الهدایه، ج1، ص146؛ بدائع الصنائع، ج2، ص138.</ref> افاضه در روز دوازدهم باید پس از زوال صورت گیرد. شماری از اهل سنت بر این باورند که نفر در روز سیزدهم نیز باید پس از زوال باشد.<ref>. نک: الهدایه، ج1، ص146؛ کشاف القناع، ج2، ص594.</ref>فقیهان امامی به پشتوانه روایات، <ref>. الکافی، ج4، ص520؛ التهذیب، ج5، ص271-273.</ref> افاضه را پیش از ظهر روز سیزدهم جایز و حتی برتر شمردهاند.<ref>. التبیان، ج2، ص176؛ فقه القرآن، ج1، ص300؛ المختصر النافع، ص97.</ref>به باور امامیان، <ref>. التبیان، ج2، ص176؛ فقه القرآن، ج1، ص300؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص373.</ref> مالکیان، <ref>. حاشیة الصاوی، ج2، ص64.</ref> شافعیان<ref>. الام، ج2، ص236-237؛ فتح العزیز، ج7، ص395-396؛ المجموع، ج8، ص249.</ref>و حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص479؛ کشاف القناع، ج2، ص594.</ref>افاضه در روز دوازدهم باید پیش از غروب آفتاب انجام پذیرد و اگر حجگزار هنگام غروب در منا باشد، بیتوته شب سیزدهم در آنجا بر او واجب میگردد، مگر آنکه پیش از غروب، از منا بیرون رفته و برای انجام دادن کاری دیگر به منا برگشته باشد. در برابر، حنفیان افاضه را تا پیش از طلوع فجر، جایز ولی [[مکروه]] دانستهاند.<ref>. الهدایه، ج1، ص146؛ بدائع الصنائع، ج2، ص159.</ref> (← [[ایام تشریق]]، [[نفر]]، [[وقوف]]) | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* [https://www.vajehyab.com/dehkhoda/ | * [https://www.vajehyab.com/dehkhoda/افاضة معنای افاضه؛ لغتنامه دهخدا] | ||
* [https://www.vajehyab.com/moein/ | * [https://www.vajehyab.com/moein/افاضه معنای افاضه؛ فرهنگ فارسی معین] | ||
* [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/128020/إفاضة-بل-إفاضتان?q=افاضه&score=105.32801&rownumber=1 افاضه بل افاضتان؛ پایگاه مجلات تخصصی نور] | * [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/128020/إفاضة-بل-إفاضتان?q=افاضه&score=105.32801&rownumber=1 افاضه بل افاضتان؛ پایگاه مجلات تخصصی نور] | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | ==منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه |
نسخهٔ ۱۰ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۳
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:M-mohammad در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
افاضه: بیرون رفتن حاجیان از مکه به منا و سپس عرفات و حرکت آنان از عرفات به مشعرالحرام و منا و از منا به مکه را افاضه میگویند. در شماری از منابع تاریخی به جای افاضه واژه اجازه (← اجازه) را به کار بردهاند. افاضه دارای چهار مرحله است، مرحله اول: افاضه از مکه به منا و سپس به عرفات، مرحله دوم: افاضه از عرفات به مشعرالحرام، مرحله سوم: افاضه از مشعرالحرام، مرحله چهارم: افاضه از منا به مکه.
در لغت
واژه افاضه از ریشه «ف ـ ی ـ ض» (فراوانی[۱]و جاری شدن به آسانی[۲] به معنای پر کردن، [۳] سرازیر و جاری شدن، [۴] دور شدن، جدا شدن، [۵] حرکت شتابان[۶]و بازگشت[۷]است.
در متون دینی
در متون دینی از جمله قرآن کریم، به حرکت دستهجمعی از مکانی پس از گرد آمدن در آن، به جهت شباهت این حرکت، به سرازیر شدن نهر[۸]افاضه گفته میشود.[۹]
در اصطلاح فقه
در اصطلاح فقه، واژه افاضه به کوچ دستهجمعی حجگزاران از عرفات به مشعرالحرام و از آنجا به منا و سپس به مکه اطلاق میشود.[۱۰]از اینرو گاه به طوافی که پس از بازگشت از منا به جا آورده میشود و از ارکان حج است، «طواف افاضه» میگویند.[۱۱]در منابع فقهی، این واژه گاه درباره حرکت از مکه به منا و از آنجا به عرفات نیز به کار میرود.[۱۲]
واژگان هممعنا
شماری از واژگان هممعنای افاضه در منابع فقهی عبارتند از: نَفْر، [۱۳] خروج[۱۴]و دفع.[۱۵]شماری از منابع تاریخی به جای افاضه واژه اجازه (← اجازه) را به کار بردهاند.[۱۶]
پیشینه
تعبیر افاضه در شمار مناسک حج، برگرفته از آیات 198-199 بقره/2 است: فَاِذَا اَفَضتُم مِن عَرَفَاتٍ فَاذکُرُوا اللهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرَامِ* ثُمَّ اَفِیضُوا مِن حَیثُ اَفَاضَ النَّاسُ وَاستَغفِرُوا اللهَ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. در آیه نخست، به افاضه از عرفات تصریح شده است. به باور شماری از مفسران[۱۷]در آیه دوم نیز مقصود از {اَفِیضُوا} افاضه از مشعرالحرام و به باور شماری دیگر[۱۸]افاضه از عرفات است. بر پایه سخن دوم، این آیه در ردّ رفتار قریش و همپیمانانشان نازل شده است. آنان به ممنوعیت وقوف در عرفات باور داشتند. بدین استناد که عرفات از حرم بیرون است و اهل حرم نباید از حرم بیرون شوند. با نزول آیه، آنان موظف شدند که مانند دیگر مردم در عرفات وقوف و از آنجا به مشعرالحرام کوچ کنند. افاضه از عرفات به مشعر الحرام و از آنجا به منا، در شمار مناسک حج ابراهیمی بوده است. بر پایه روایتی، [۱۹] افاضه از عرفات به مشعر الحرام از موارد آزمایش و ابتلای حضرت ابراهیم (ع) بوده که در آیه124 بقره/2 به آن اشاره شده است: وَاِذِ ابتَلَی اِبرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ... . شماری از مفسران، افاضه از عرفات و مشعرالحرام را از مصادیق مناسکی دانستهاند که حضرت ابراهیم و اسماعیل به نص آیه 128 بقره/2 آموزش آنها را از خداوند خواستند.[۲۰]همچنین به باور شماری از مفسران[۲۱]مقصود از «ناس» در آیه 199 بقره/2 حضرت ابراهیم (ع) و به باور شماری دیگر[۲۲]حضرت آدم (ع) است. بر پایه دیدگاه اخیر، میتوان پیشینه افاضه را به هنگام حضرت آدم (ع) بازگرداند. البته درباره مقصود از واژه یاد شده، دیدگاههای مهم دیگری نیز مطرح شدهاند.[۲۳]بر پایه منابع روایی و تاریخی، در دوران جاهلی، بیشتر مردم جز قریش و همپیمانانشان از عرفات افاضه میکردند.[۲۴]در آن هنگام، عهدهدار حرکت حاجیان از عرفات به سوی مزدلفه که اجازه خوانده میشد، صوفه (غوث بن مرّ) و فرزندان او بودند.[۲۵] (← اجازه)
مراحل افاضه
حرکت حجگزاران از مکه برای ادای مناسک منا و عرفات شامل چهار مرحله است که همگی از مصادیق افاضه به شمار میروند. بر این اساس، چهار مرحله افاضه وجود دارد:
افاضه از مکه به منا و سپس به عرفات
از آنجا که به اجماع فقیهان، بیتوته شب عرفه در منا مستحب است، [۲۶] فقیهان امامی و اهلسنت بیرون آمدن حجگزار از مکه به سوی منا را در روز ترویه* (هشتم ذیحجه) مستحب دانستهاند.[۲۷]البته درباره هنگام حرکت از مکه، اختلاف است. به باور مشهور امامیان، میان امیر الحاج و دیگر حجگزاران تفاوت است؛ زیرا حرکت امیر الحاج باید به گونهای باشد که نماز ظهر و عصر روز ترویه را در منا بخواند. اما دیگر حاجیان مستحب است پس از ادای نماز ظهر و عصر در مکه، روانه منا شوند.[۲۸]پشتوانه این نظر، چندین روایت[۲۹]است. در برابر، فقیهان حنفی، [۳۰] مالکی، [۳۱] شافعی[۳۲]و حنبلی[۳۳]بدون فرق نهادن میان امیر الحاج و دیگران بر این باورند که مستحب است حرکت حاجیان از مکه در زمانی باشد که بتوانند نماز ظهر را در ابتدای وقت در منا بخوانند. نظراندکی از امامیان نیز همین است.[۳۴]البته شماری از شافعیان هنگام حرکت به منا را پس از ظهر دانستهاند.[۳۵] به باور فقیهان امامی و اهل سنت، بیرون آمدن از مکه به سوی منا پیش از هنگام مقرر مکروه است، [۳۶] هر چند فقیهان امامی کسانی چون پیران و بیماران را از این حکم استثنا کردهاند.[۳۷]همچنین بر پایه فقه شافعی، چنانچه روز هشتم ذیحجه با جمعه همزمان باشد، باید حجگزار پیش از طلوع فجر، روانه منا شود؛ زیرا سفر کردن پس از طلوع فجر و پیش از زوال، برای کسی که نماز جمعه بر او واجب است ولی امکان اقامه آن را در منا ندارد، حرام به شمار میرود.[۳۸] در روز عرفه، حجگزاران باید به عرفات کوچ کنند. به باور مشهور امامیان، هنگام افاضه از منا به عرفات پس از طلوع فجر روز نهم ذیحجه برای همگان و پس از طلوع آفتاب برای امیر الحاج است[۳۹]و بیرون آمدن از منا پیش از طلوع فجر کراهت دارد[۴۰]؛ چنانکه عبور از وادی محسر* پیش از طلوع مکروه شمرده شده است.[۴۱]از نظر فقیهان اهل سنت هم بهترین هنگام حرکت از منا به سوی عرفات، پس از طلوع آفتاب روز عرفه است.[۴۲] فقیهان امامی و اهل سنت برای افاضه از مکه به منا و از آنجا به عرفات، آدابی برشمردهاند: ا. تلبیه.[۴۳]ب. خواندن دعای ویژه.[۴۴]ج. خواندن سوره قدر.[۴۵]د. تهلیل (گفتن لا اله الا الله). [۴۶]ه. داشتن آرامش و وقار.[۴۷]
افاضه از عرفات به مشعر الحرام
به باور بیشتر فقیهان امامی، [۴۸] حنفی، [۴۹] شافعی[۵۰]و حنبلی[۵۱]هنگام افاضه از عرفات پس از غروب آفتاب روز عرفه است و افاضه از عرفات پیش از غروب آفتاب جایز نیست. در این میان، مالکیان وقوف در عرفات در بخشی از شب را نیز رکن حج قلمداد کردهاند و از اینرو، افاضه پیش از غروب را موجب بطلان حج دانستهاند.[۵۲]به باور مشهور فقیهان امامی، کفاره بیرون آمدن از عرفات پیش از غروب آفتاب، قربانی (بدنه) و در صورت ناتوانی از انجام آن، 18 روز روزه گرفتن است.[۵۳]پشتوانه آنان، حدیثی از امام باقر (ع) است.[۵۴]البته اگر افاضه پیش از غروب آفتاب، به سبب ناآگاهی یا اشتباه صورت گیرد یا حجگزار پیش از غروب آفتاب به عرفات بازگردد، کفاره از عهده او برداشته میشود.[۵۵]بر پایه فقه حنفی[۵۶]و حنبلی[۵۷]نیز افاضه پیش از غروب آفتاب کفاره دارد و در صورت بازگشت به عرفات پیش از غروب، از عهده فرد برداشته میشود. فقیهان شافعی پرداخت کفاره را در این فرض مستحب شمردهاند.[۵۸] فقها برای افاضه از عرفات به مشعرالحرام آدابی برشمردهاند. از جمله ا. استغفار[۵۹]که در آیه 199 بقره/2 و احادیث[۶۰]سفارش شده است. ب. رعایت وقار و آرامش.[۶۱]ج. خواندن دعاهای ویژه.[۶۲]د. با هم خواندن نماز مغرب و عشا در مزدلفه. به باور فقیهان امامی[۶۳]و اهل سنت[۶۴]تاخیر ادای نماز مغرب از اول وقت و به جا آوردن آن در مزدلفه همراه با نماز عشا، سنت و مستحب است، حتی اگر تا رسیدن به مزدلفه یک چهارم شب گذشته باشد؛ چنانکه امامیان بدان تصریح کردهاند.[۶۵] (← جمع بین صلاتین)
افاضه از مشعر الحرام
پس از پایان بیتوته در مشعر، حجگزار باید برای ادای بقیه مناسک به منا کوچ کند. بسیاری از فقیهان امامی هنگام افاضه امیر الحاج از مشعر الحرام به سوی منا را پس از طلوع آفتاب روز عید قربان دانستهاند.[۶۶]به باور مشهور آنان، افاضه دیگر حاجیان پس از طلوع فجر آن روز جایز است، هر چند تصریح کردهاند که تاخیر افاضه آنان تا طلوع آفتاب مستحب است.[۶۷]همچنین بر پایه فقه امامی، مستحب است حجگزار پیش از طلوع آفتاب از وادی محسر نگذرد.[۶۸]حتی برخی این کار را جایز ندانستهاند.[۶۹]فقیهان دیگر، مقصود از عدم جواز را کراهت فراوان دانستهاند.[۷۰]همچنین امامیان افاضه بدون عذر پیش از طلوع فجر را سبب وجوب کفاره[۷۱]و حتی شماری آن را موجب بطلان حج به شمار آوردهاند.[۷۲]البته افاضه پیش از طلوع فجر برای معذوران مانند زنان و بیماران جایز است؛ [۷۳]هر چند شماری از فقیهان امامی بر پایه احتیاط، آن را پیش از نیمه شب روا ندانستهاند.[۷۴]اندکی از امامیان افزون بر آنکه افاضه از مشعر پیش از طلوع آفتاب را جایز نشمردهاند، آن را سبب وجوب کفاره نیز قلمداد کردهاند.[۷۵]گروهی از باب احتیاط این نظر را برگزیدهاند.[۷۶] فقیهان همه مذاهب اهل سنت، افاضه را پیش از طلوع آفتاب روز عید سنت دانستهاند، [۷۷] چنانکه به تصریح شماری از آنان، تاخیر افاضه تا هنگام طلوع آفتاب کراهت دارد.[۷۸]همچنین شافعیان[۷۹]و حنبلیان[۸۰]افاضه را پس از نیمه شب جایز شمرده و گفتهاند که افاضه پیش از نیمه شب در صورت بازنگشتن به مشعر در شب، کفاره دارد. حنفیان نیز افاضه شبانه را جز در مواردی چون بیماری جایز ندانسته و آن را بدون عذر، موجب کفاره قلمداد کردهاند.[۸۱] شماری از آداب افاضه از مشعرالحرام به منا عبارتند از: ا. هروله* (راه رفتن شتابان در وادی محسر). [۸۲]ب. خواندن دعاهای ویژه.[۸۳]ج. تلبیه در طول مسیر.[۸۴]د. برداشتن سنگریزه از مشعر برای رمی.[۸۵]ه. آمرزش خواستن.[۸۶]
افاضه از منا به مکه
بر پایه فقه اسلامی، کوچ از منا به مکه که بیشتر با عنوان «نَفْر*» از آن یاد میشود، در روزهای دوازدهم و سیزدهم ذیحجه صورت میپذیرد که به ترتیب «روز نفر اول» و «روز نفر دوم» نام دارند.[۸۷]مهمترین پشتوانه تخییر در نفر از منا آیه 203 بقره/2 است که بر پایه آن، با انتخاب هر یک از دو گزینه تعجیل (نَفْر روز دوازدهم) و تاخیر (نَفْر روز سیزدهم) مکلف گناهی انجام نمیدهد: [۸۸] ... فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ وَمَنْ تَاَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقَی... . البته به تصریح بسیاری از فقیهان امامی[۸۹]و اهل سنت، [۹۰] تاخیر فضیلتی بیشتر دارد. نکته مهم آن است که در این آیه، گناهکار نبودن عجله کننده یا تاخیرکننده ویژه {مَنِ اتَّقَی} به شمار رفته است. فقیهان امامی[۹۱]بر پایه حدیثهای تفسیری[۹۲]بر آنند که مقصود از {مَنِ اتَّقَی} کسی است که در حال احرام، از کشتن صید و آمیزش با همسر پرهیز کرده باشد. از این رو، بر پایه فقه امامی، افاضه از منا در روز دوازدهم تنها برای کسانی جایز است که در حال احرام از این دو کار خودداری کرده باشند.[۹۳]برخی نیز افاضه در روز دوازدهم را مشروط به پرهیز از همه محرماتی دانستهاند که موجب کفارهاند.[۹۴]همچنین شماری از امامیان[۹۵]نفر اول را برای کسی که نخستین بار حج واجب میگزارد (صَروره) و برخی[۹۶]برای امیر الحاج جایز ندانستهاند. شماری از مفسران اهل سنت مقصود از تقوا در این آیه را پرهیز از کشتن صید در حال احرام[۹۷]و شماری دیگر پرهیز از آمیزش، فسوق و جدال دانستهاند.[۹۸]با این همه، فقیهان اهل سنت جواز نفر را در روز دوازدهم، مشروط به پرهیز از این امور نشمردهاند و تنها برخی از آنان افاضه امیر الحاج را در نفر نخست مجاز ندانستهاند.[۹۹] از دیدگاه فقیهان امامی[۱۰۰]و اهل سنت، [۱۰۱] افاضه در روز دوازدهم باید پس از زوال صورت گیرد. شماری از اهل سنت بر این باورند که نفر در روز سیزدهم نیز باید پس از زوال باشد.[۱۰۲]فقیهان امامی به پشتوانه روایات، [۱۰۳] افاضه را پیش از ظهر روز سیزدهم جایز و حتی برتر شمردهاند.[۱۰۴]به باور امامیان، [۱۰۵] مالکیان، [۱۰۶] شافعیان[۱۰۷]و حنبلیان[۱۰۸]افاضه در روز دوازدهم باید پیش از غروب آفتاب انجام پذیرد و اگر حجگزار هنگام غروب در منا باشد، بیتوته شب سیزدهم در آنجا بر او واجب میگردد، مگر آنکه پیش از غروب، از منا بیرون رفته و برای انجام دادن کاری دیگر به منا برگشته باشد. در برابر، حنفیان افاضه را تا پیش از طلوع فجر، جایز ولی مکروه دانستهاند.[۱۰۹] (← ایام تشریق، نفر، وقوف)
پیوند به بیرون
پانویس
- ↑ . العین، ج7، ص65؛ مفردات، ص387، «فیض.
- ↑ . معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض.
- ↑ . الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض.
- ↑ . العین، ج7، ص65؛ الصحاح، ج3، ص1099؛ معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465، «فیض.
- ↑ . ترتیب اصلاح المنطق، ص47، «افاض.
- ↑ . لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض.
- ↑ . العین، ج7، ص65؛ المصباح، ج2، ص485، «فیض.
- ↑ . معجم مقاییس اللغه، ج4، ص465-466؛ مفردات، ص387-388؛ نک: لسان العرب، ج7، ص212، «فیض.
- ↑ . النهایه، ابن اثیر، ج3، ص484-485؛ لسان العرب، ج7، ص212-213، «فیض.
- ↑ . نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص18-20؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ فقه السنه، ج1، ص723.
- ↑ . فتح العزیز، ج7، ص379؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص347.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ کشف اللثام، ج6، ص59.
- ↑ . الخلاف، ج1، ص667؛ المجموع، ج6، ص442؛ المغنی، ج3، ص476، 482.
- ↑ . المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ صحیح ابن حبان، ج1، ص169؛ ج9، ص155؛ کشف اللثام، ج6، ص59.
- ↑ . المبسوط، سرخسی، ج4، ص20؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ روضة الطالبین، ج2، ص380.
- ↑ . السیرة النبویه، ج1، ص78-79؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص39.
- ↑ . مجمع البیان، ج2، ص528؛ کنز العرفان، ج1، ص306؛ مواهب الرحمن، ج3، ص172.
- ↑ . جامع البیان، ج2، ص169-172؛ مجمع البیان، ج2، ص527-528؛ المیزان، ج2، ص80.
- ↑ . جامع البیان، ج1، ص415؛ التبیان، ج1، ص446؛ الدر المنثور، ج1، ص112.
- ↑ . جامع البیان، ج1، ص433-436؛ التبیان، ج1، ص464؛ الدر المنثور، ج1، ص139.
- ↑ . التبیان، ج2، ص169؛ مجمع البیان، ج2، ص528؛ تفسیر ابن کثیر، ج1، ص350.
- ↑ . الکشاف، ج1، ص247؛ مجمع البیان، ج2، ص528.
- ↑ . نک: جامع البیان، ج2، ص171؛ مجمع البیان، ج2، ص528.
- ↑ . صحیح البخاری، ج2، ص175؛ صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن الترمذی، ج2، ص184.
- ↑ . السیرة النبویه، ج1، ص78-79؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص39؛ تاریخ طبری، ج2، ص38-39.
- ↑ . السرائر، ج1، ص521؛ المغنی، ج3، ص423؛ الفقه علی المذاهب الخمسه، ج1، ص377.
- ↑ . السرائر، ج1، ص521؛ المغنی، ج3، ص423؛ الفقه علی المذاهب الخمسه، ج1، ص377.
- ↑ . المبسوط، طوسی، ج1، ص365؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص163.
- ↑ . الکافی، ج4، ص454؛ التهذیب، ج5، ص167-170.
- ↑ . المبسوط، سرخسی، ج4، ص52.
- ↑ . الشرح الکبیر، ج2، ص43؛ مواهب الجلیل، ج4، ص17.
- ↑ . المجموع، ج8، ص83.
- ↑ . المغنی، ج3، ص423.
- ↑ . جمل العلم و العمل، ص109.
- ↑ . اسنی المطالب، ج1، ص466؛ المجموع، ج8، ص83.
- ↑ . مستند الشیعه، ج12، ص204؛ جواهر الکلام، ج19، ص10؛ نیل الاوطار، ج5، ص132.
- ↑ . السرائر، ج1، ص586؛ تحریر الاحکام، ج1، ص603.
- ↑ . مغنی المحتاج، ج1، ص495-496.
- ↑ . الاقتصاد، ص306؛ السرائر، ج1، ص585؛ تحریر الاحکام، ج1، ص603.
- ↑ . مدارک الاحکام، ج7، ص391؛ تحریر الاحکام، ج1، ص603.
- ↑ . السرائر، ج1، ص585؛ کشف الرموز، ج1، ص360؛ مختلف الشیعه، ج4، ص233.
- ↑ . المغنی، ج3، ص424؛ الشرح الکبیر، ج2، ص43؛ الدر المختار، ج2، ص503.
- ↑ . السرائر، ج1، ص584-585؛ البحر الرائق، ج2، ص588؛ نیل الاوطار، ج5، ص135.
- ↑ . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص537-540؛ النهایه، طوسی، ص250.
- ↑ . المهذب، ج1، ص246؛ غنیة النزوع، ص180.
- ↑ . مناسک حج، ص133.
- ↑ . المقنعه، ص415؛ الجامع للشرائع، ص206؛ المجموع، ج8، ص143.
- ↑ . النهایه، طوسی، ص251؛ السرائر، ج1، ص521.
- ↑ . نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص18؛ بدائع الصنائع، ج2، ص154.
- ↑ . فتح العزیز، ج7، ص357-359؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص174.
- ↑ . الروض المریع، ج1، ص187-188.
- ↑ . حاشیة الدسوقی، ج2، ص37.
- ↑ . النهایه، طوسی، ص251؛ مختلف الشیعه، ج4، ص245.
- ↑ . الکافی، ج4، ص68؛ مختلف الشیعه، ج4، ص245؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص188.
- ↑ . منتهی المطلب، ج11، ص59؛ النخبه، ص168؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص328.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص127.
- ↑ . المغنی، ج3، ص436.
- ↑ . فتح العزیز، ج7، ص364؛ المجموع، ج8، ص119.
- ↑ . المقنعه، ص415؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص193.
- ↑ . نک: الکافی، ج4، ص469؛ التهذیب، ج5، ص187.
- ↑ . الحاوی الکبیر، ج4، ص174؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص193؛ المجموع، ج8، ص123.
- ↑ . السرائر، ج1، ص588؛ سداد العباد، ص341؛ مستند الشیعه، ج12، ص231.
- ↑ . تذکرة الفقهاء، ج8، ص194؛ جامع المقاصد، ج2، ص25.
- ↑ . المغنی، ج3، ص437-438؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص44.
- ↑ . المقنعه، ص416؛ السرائر، ج1، ص199؛ جامع المقاصد، ج2، ص25.
- ↑ . المبسوط، طوسی، ج1، ص368؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص331؛ کشف اللثام، ج6، ص107-108.
- ↑ . کشف اللثام، ج6، ص107-108؛ جواهر الکلام، ج19، ص98.
- ↑ . مختلف الشیعه، ج4، ص247؛ منتهی المطلب، ج11، ص112.
- ↑ . النهایه، طوسی، ص252؛ کشف اللثام، ج6، ص107.
- ↑ . السرائر، ج1، ص585.
- ↑ . الاقتصاد، ص306؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص329.
- ↑ . السرائر، ج1، ص588.
- ↑ . نک: مختلف الشیعه، ج4، ص247-248.
- ↑ . جواهر الکلام، ج19، ص79؛ تحریر الوسیله، ج1، ص442.
- ↑ . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص546؛ مختلف الشیعه، ج4، ص247.
- ↑ . الحدائق، ج16، ص459.
- ↑ . المغنی، ج3، ص443؛ بدایة المجتهد، ج2، ص280؛ المجموع، ج8، ص142؛ نک: حاشیة الدسوقی، ج2، ص45.
- ↑ . نهایة المحتاج، ج3، ص303.
- ↑ . الحاوی الکبیر، ج4، ص177؛ المجموع، ج8، ص125.
- ↑ . المغنی، ج3، ص442؛ کشاف القناع، ج2، ص577.
- ↑ . المبسوط، سرخسی، ج4، ص63.
- ↑ . المقنعه، ص417؛ المجموع، ج8، ص125؛ المغنی، ج3، ص444-445.
- ↑ . المبسوط، طوسی، ج1، ص368؛ الدروس، ج1، ص424.
- ↑ . المغنی، ج3، ص444-445.
- ↑ . المهذب، ج1، ص254؛ المغنی، ج3، ص445.
- ↑ . تذکرة الفقهاء، ج8، ص211؛ مستند الشیعه، ج12، ص282.
- ↑ . غنیة النزوع، ص186؛ بدائع الصنائع، ج2، ص138.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص138؛ المجموع، ج8، ص249.
- ↑ . المبسوط، طوسی، ج1، ص380؛ الکافی فی الفقه، ص198؛ الدروس، ج1، ص458.
- ↑ . مغنی المحتاج، ج1، ص506؛ نیل الاوطار، ج5، ص137.
- ↑ . الجامع للشرائع، ص218؛ الدروس، ج1، ص458؛ کفایة الاحکام، ج1، ص358.
- ↑ . التهذیب، ج5، ص273.
- ↑ . المبسوط، طوسی، ج1، ص380؛ الوسیله، ص188؛ شرائع الاسلام، ج1، ص207.
- ↑ . السرائر، ج1، ص605.
- ↑ . الکافی فی الفقه، ص198؛ غنیة النزوع، ص186؛ اصباح الشیعه، ص160.
- ↑ . فقه القرآن، ج1، ص300.
- ↑ . تفسیر سمرقندی، ج1، ص162؛ تفسیر ثعلبی، ج2، ص119.
- ↑ . نک: البحر المحیط، ج2، ص324؛ التحریر و التنویر، ج2، ص248.
- ↑ . کشاف القناع، ج2، ص594؛ مغنی المحتاج، ج1، ص506.
- ↑ . المقنعه، ص422؛ شرائع الاسلام، ج1، ص207؛ تحریر الاحکام، ج2، ص13.
- ↑ . الهدایه، ج1، ص146؛ بدائع الصنائع، ج2، ص138.
- ↑ . نک: الهدایه، ج1، ص146؛ کشاف القناع، ج2، ص594.
- ↑ . الکافی، ج4، ص520؛ التهذیب، ج5، ص271-273.
- ↑ . التبیان، ج2، ص176؛ فقه القرآن، ج1، ص300؛ المختصر النافع، ص97.
- ↑ . التبیان، ج2، ص176؛ فقه القرآن، ج1، ص300؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص373.
- ↑ . حاشیة الصاوی، ج2، ص64.
- ↑ . الام، ج2، ص236-237؛ فتح العزیز، ج7، ص395-396؛ المجموع، ج8، ص249.
- ↑ . المغنی، ج3، ص479؛ کشاف القناع، ج2، ص594.
- ↑ . الهدایه، ج1، ص146؛ بدائع الصنائع، ج2، ص159.
منابع
- ارشاد الاذهان: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، به کوشش الحسون، قم، نشر اسلامی، 1410ق؛
- اسنی المطالب فی شرح روض الطالب: زکریا الانصاری (م. 926ق.) ، به کوشش محمد تامر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛
- اصباح الشیعه: قطب الدین البیهقی (م. قرن6ق.) ، ابراهیم بهادری، قم، مؤسسة الامام صادق7، 1416ق؛
- الاقتصاد الهادی: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش حسن سعید، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، 1400ق؛
- الام: الشافعی (م. 204ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1403ق؛
- البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. 970ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
- البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م. 754ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1412ق؛
- تفسیر سمرقندی (بحر العلوم): السمرقندی (م. 375ق.) ، به کوشش محمود مطرجی، بیروت، دار الفکر؛
- بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. 595ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
- بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. 587ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق؛
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. 310ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.) ، بیروت، دار صادر، 1415ق؛
- التبیان: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
- تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق (علیهالسّلام)، 1420ق؛
- تحریر الوسیله: امام خمینی1 (م. 1368ش.) ، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق؛
- تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، قم، آل البیت:، 1414ق؛
- ترتیب اصلاح المنطق: ابن السکیت (م. 244ق.) ، به کوشش بکایی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق؛
- التحریر و التنویر: ابن عاشور (م. 1393ق.) ، مؤسسة التاریخ؛
- تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. 774ق.) ، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق؛
- تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م. 427ق.) ، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق؛
- تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
- الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. 690ق.) ، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405ق؛
- جامع البیان: الطبری (م. 310ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1412ق؛
- جامع المقاصد: الکرکی (م. 940ق.) ، قم، آل البیت:، 1411ق؛
- جمل العلم و العمل: السید المرتضی (م. 436ق.) ، به کوشش احمد حسینی، نجف، مطبعة الآداب، 1387ق؛
- جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
- حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. 1230ق.) ، احیاء الکتب العربیه؛
- حاشیة الصاوی علی الشرح الصغیر: احمد بن محمد الخلوتی (م. 1241ق.) ، دار المعارف؛
- الحاوی الکبیر: الماوردی (م. 450ق.) ، به کوشش علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
- الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش؛
- الخلاف: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق؛
- الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1365ق؛
- الدر المختار: الحصکفی (م. 1088ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
- الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.) ، قم، النشر الاسلامی، 1412ق؛
- الروض المریع شرح زاد المستنقع: منصور البهوتی (م. 1051ق.) ، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر؛
- روضة الطالبین: النووی (م. 676ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
- سداد العباد: حسین بن محمد آل عصفور (م. 1216ق.) ، به کوشش محسن آل عصفور، قم، محلاتی، 1421ق؛
- السرائر: ابن ادریس (م. 598ق.) ، قم، نشر اسلامی، 1411ق؛
- سنن الترمذی: الترمذی (م. 279ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، 1402ق؛
- السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.) ، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، 1383ق؛
- شرائع الاسلام: المحقق الحلی،(م. 676ق.) ، به کوشش شیرازی، تهران، استقلال، 1409ق؛
- الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م. 1201ق.) ، دار احیاء الکتب العربیه؛
- الصحاح: الجوهری (م. 393ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛
- صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان: علی بن بلبان الفارسی (م. 739ق.) ، به کوشش الارنؤوط، الرساله، 1414ق؛
- صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
- صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.) ، بیروت، دار الفکر؛
- العین: خلیل (م. 175ق.) ، به کوشش المخزومی و دیگران، دار الهجره، 1409ق؛
- غنیة النزوع: الحلبی (م. 585ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق7، 1417ق؛
- فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.) ، دار الفکر؛
- فقه السنه: سید سابق، بیروت، دار الکتاب العربی؛
- فقه القرآن: الراوندی (م. 573ق.) ، به کوشش الحسینی، قم، مکتبة النجفی، 1405ق؛
- الفقه علی المذاهب الخمسه: محمد جواد مغنیه، قم، دار الکتاب الاسلامی، 1422ق؛
- الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، 1403ق؛
- الکافی: الکلینی (م. 329ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
- کشاف القناع: منصور البهوتی (م. 1051ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
- الکشاف: الزمخشری (م. 538ق.) ، قم، بلاغت، 1415ق؛
- کشف الرموز: الفاضل الآبی (م. 690ق.) ، به کوشش اشتهاردی و یزدی، قم، نشر اسلامی، 1408ق؛
- کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. 1137ق.) ، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛
- کفایة الاحکام (کفایة الفقه): محمد باقر السبزواری (م. 1090ق.) ، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، 1423ق؛
- کنز العرفان فی فقه القرآن: الفاضل المقداد (م. 826ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، مرتضوی، 1373ش؛
- لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.) ، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
- المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
- المبسوط: السرخسی (م. 483ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
- مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
- المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.) ، دار الفکر؛
- المختصر النافع: المحقق الحلی (م. 676ق.) ، تهران، البعثه، 1410ق؛
- مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، قم، النشر الاسلامی، 1412ق؛
- مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009ق.) ، قم، آل البیت:، 1410ق؛
- مستند الشیعه: احمد النراقی (م. 1245ق.) ، قم، آل البیت:، 1415ق؛
- المصباح المنیر: الفیومی (م. 770ق.) ، قم، دار الهجره، 1405ق؛
- معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395ق.) ، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق؛
- المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
- مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛
- مفردات: الراغب (م. 425ق.) ، نشر الکتاب، 1404ق؛
- المقنعه: المفید (م. 413ق.) ، قم، نشر اسلامی، 1410ق؛
- مناسک حج: لطف الله الصافی، دار القرآن الکریم، 1414ق؛
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق؛
- منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412ق؛
- مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛
- مواهب الرحمن: سید عبدالاعلی السبزواری، بیروت، مؤسسه اهل بیت:، 1409ق؛
- المهذب: القاضی ابن البراج (م. 481ق.) ، به کوشش جمعی از محققان، قم، نشر اسلامی، 1406ق؛
- المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.) ، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
- النخبه: الفیض الکاشانی (م. 1091ق.) ، به کوشش انصاری، تهران، سازمان تبلیغات، 1418ق؛
- النهایه: مبارک ابن اثیر (م. 606ق.) ، به کوشش محمود الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1367ش؛
- النهایه: الطوسی (م. 460ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق؛
- نهایة المحتاج: محمد بن ابی العباس الشافعی (م. 1004ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1413ق؛
- نیل الاوطار: الشوکانی (م. 1255ق.) ، بیروت، دار الجیل، 1973م؛
- الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م. 560ق.) ، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408ق؛
- الهدایة شرح بدایة المبتدی: علی بن ابی بکر المرغینانی (م. 593ق.) ، به کوشش طلال یوسف، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.