Salar (بحث | مشارکت‌ها)
Salar (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۹: خط ۱۹:


در روایات نیز از حج‌گزار، با همین واژه (حاج)، یاد شده که در بخشی از آن‌ها، به بیان ویژگی‌ها و فضائل حاجی پرداخته شده است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۸۰؛ مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۴۰.</ref> بنا به روایتی از ابن مسعود، صحابی پیامبر(ص)، واژه حاج، از زمان بستن احرام بر افراد، اطلاق می‌شود و پیش از آن نمی‌توان به او حاجی گفت و باید او را وافد یا قاصد نامید.<ref>المصنّف، ج۴، ص۳۵۱؛ مجمع الزوائد ج۳، ص۲۳۴.</ref> در منابع اخلاقی نیز به ذکر وظایف و آداب اخلاقی حج‌گزار، با عنوان حاجی، پرداخته شده است.<ref>نک: تذکرة المتقین، ص۴۷-۶۳.</ref>
در روایات نیز از حج‌گزار، با همین واژه (حاج)، یاد شده که در بخشی از آن‌ها، به بیان ویژگی‌ها و فضائل حاجی پرداخته شده است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۸۰؛ مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۴۰.</ref> بنا به روایتی از ابن مسعود، صحابی پیامبر(ص)، واژه حاج، از زمان بستن احرام بر افراد، اطلاق می‌شود و پیش از آن نمی‌توان به او حاجی گفت و باید او را وافد یا قاصد نامید.<ref>المصنّف، ج۴، ص۳۵۱؛ مجمع الزوائد ج۳، ص۲۳۴.</ref> در منابع اخلاقی نیز به ذکر وظایف و آداب اخلاقی حج‌گزار، با عنوان حاجی، پرداخته شده است.<ref>نک: تذکرة المتقین، ص۴۷-۶۳.</ref>
==در زبان فارسی==
در فارسی یاء نسبت به کلمه حاج پیوسته، ولی وجه دستوری روشنی برای ساختار نسبت بیان نشده است.<ref>لغت‌نامه، ج۶، ص۸۴۴۲، «حاجی».</ref>کاربرد این واژه، در فرهنگ فارسی، تاریخ دیرینی دارد و در متون کهن ادبی<ref>نک: تاریخ بیهقی، ج۱، ص۲۷۴، ۳۸۳.</ref> و دیوان‌های شعر<ref>کلیات سعدی، ص۱۵۷؛ دیوان حافظ، غزل ش ۳۰۴.</ref> و سفرنامه‌های فارسی<ref>سفرنامه ناصرخسرو، ص۱۴۹، ۲۶۳؛ سفرنامه حاج علیخان، ص۹۳؛ سفرنامه حسام السلطنه، ص۳۲.</ref> و نیز امثال رایج در فرهنگ عامه<ref>لغت‌نامه، ج۶، ص۸۴۴۲، «حاجی».</ref> به چشم می‌خورد. واژه حاجی در دوره معاصر بین یهودیان ایران نیز، درباره زائران بیت المقدس، مرسوم شده است.<ref>لغت‌نامه، ج۶، ص۸۴۳۳، «حاج».</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
برگرفته از «https://wikihaj.com/view/حاجی»