بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
مانند مکروه شارع از حرام نهی کرده است ولی از این جهت که شارع به صورت الزامی ترک آن کار را خواسته است با مکروه فرق می کند.<ref>الأصول من علم الأصول، صص11-12.</ref> کلمات مُحَرَّم، مَنهِی و مَحظور با حرام مترادفند.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، صص559-560؛ رسائل الشريف المرتضى؛ ج‌2، ص: 282.</ref> به حرام، ممنوع، مزجور، ذنب، معصية، قبيح، سيّئة، فاحشة، إثم، حرج، حراج، تحريج و عقوبت نیز گفته می شود.<ref>معجم مصطلح الأصول، ص125؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560؛ معجم أصول الفقه، ص254.</ref> حرام در حقیقت ضد حلال است.<ref>کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94؛ معجم مقائيس اللغة؛ ج‌2، ص 45.</ref> همانطور که در آیات قرآن در مقابل حلال قرار گرفته است.<ref>«وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ» (سورة نحل، آية 116) «وَ أَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» (البقرة: 276)</ref>  و تنها به اعتبار تقسیم احکام تکلیفی ضد واجب است.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌</ref> جمع آن حُرُم" است.<ref>کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94.</ref>
مانند مکروه شارع از حرام نهی کرده است ولی از این جهت که شارع به صورت الزامی ترک آن کار را خواسته است با مکروه فرق می کند.<ref>الأصول من علم الأصول، صص11-12.</ref> کلمات مُحَرَّم، مَنهِی و مَحظور با حرام مترادفند.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، صص559-560؛ رسائل الشريف المرتضى؛ ج‌2، ص: 282.</ref> به حرام، ممنوع، مزجور، ذنب، معصية، قبيح، سيّئة، فاحشة، إثم، حرج، حراج، تحريج و عقوبت نیز گفته می شود.<ref>معجم مصطلح الأصول، ص125؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560؛ معجم أصول الفقه، ص254.</ref> حرام در حقیقت ضد حلال است.<ref>کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94؛ معجم مقائيس اللغة؛ ج‌2، ص 45.</ref> همانطور که در آیات قرآن در مقابل حلال قرار گرفته است.<ref>«وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ» (سورة نحل، آية 116) «وَ أَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» (البقرة: 276)</ref>  و تنها به اعتبار تقسیم احکام تکلیفی ضد واجب است.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌</ref> جمع آن حُرُم" است.<ref>کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94.</ref>


بنابر نظر اصولیون، منشأ تحريم و تحليل اشياء، مفاسد و مصالح واقعى موجود در آنها در ارتباط با مكلّف است؛ ازاين‌رو، تحريم يا تحليل هر چيزى، شأن شارع مقدّس (خداوند) است؛ چون تنها او عالم به مصالح و مفاسد واقعى اشياء است.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌2، ص372.</ref>
بنابر نظر اصولیون، منشأ تحريم (حرام کردن) و تحليل (حلال کردن) اشياء، مفاسد و مصالح واقعى موجود در آنها در ارتباط با مكلّف است؛ ازاين‌رو، تحريم يا تحليل هر چيزى، شأن شارع مقدّس (خداوند) است؛ چون تنها او عالم به مصالح و مفاسد واقعى اشياء است.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌2، ص372.</ref>
== اقسام حرام ==
== اقسام حرام ==
حرام به اعتبارات مختلف دارای اقسامی است:
حرام به اعتبارات مختلف دارای اقسامی است:


1) '''حرام نفسى:''' شى‏ء حرام به واسطه مفسده موجود در خود آن حرام است. و نهى به‏طور مستقيم به خود آن تعلق گرفته است؛ مثل: قماربازى و نوشیدن شراب.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، ص418.</ref>  
1) '''حرام نفسى:''' شى‏ء حرام به واسطه مفسده موجود در خود آن حرام است. و نهى به‏ طور مستقيم به خود آن تعلق گرفته است؛ مثل: قماربازى و نوشیدن شراب.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، ص418.</ref>  


'''حرام غيرى‏:''' به فعلى گفته مى‏شود كه خودش ذاتاً حرام و مورد غضب مولا نیست و مفسده ملزمه ندارد؛ اما از آنجا كه مقدمه حرام ديگرى است كه داراى مفسده ملزمه است، اين فعل، مفسده غيرى پيدا كرده؛ مثل مقدمات فعل حرام، و حرمت نماز در مكان يا لباس غصبى.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>  
'''حرام غيرى‏:''' به فعلى گفته مى ‏شود كه خودش ذاتاً حرام و مورد غضب خداوند نیست و مفسده ملزمه ندارد؛ اما از آنجا كه مقدمه حرام ديگرى است كه داراى مفسده ملزمه است، اين فعل، مفسده غيرى پيدا كرده؛ مثل مقدمات فعل حرام، و حرمت نماز در مكان يا لباس غصبى.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>  


'''2) حرام اصلى‏:''' حرامى كه داراى خطاب شرعی مستقل بوده و كلام به دلالت مطابقى برآن دلالت مى‏نمايد. مانند اينكه خطاب «لا تشرب الخمر» به‏طور مستقيم بر حرمت نوشیدن شراب دلالت مى‏كند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>  
'''2) حرام اصلى‏:''' حرامى كه داراى خطاب شرعی مستقل بوده و كلام به دلالت مطابقى برآن دلالت مى ‏نمايد. مانند اينكه خطاب «لا تشرب الخمر» به‏ طور مستقيم بر حرمت نوشیدن شراب دلالت مى‏كند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>  


'''حرام تبعی:''' حرامى كه مدلول غير مطابقى و لازم عقلى كلام ديگرى است كه در آن، به حرمت چيزى حكم شده است؛ مانند اينكه خطاب «لا تشرب الخمر» به دلالت التزامى، حرمت خريد و فروش شراب به قصد نوشیدن شراب را می رساند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>
'''حرام تبعی:''' حرامى كه مدلول غير مطابقى و لازم عقلى كلام ديگرى است كه در آن، به حرمت چيزى حكم شده است؛ مانند اينكه خطاب «لا تشرب الخمر» به دلالت التزامى، حرمت خريد و فروش شراب به قصد نوشیدن شراب را می رساند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>
خط ۲۰: خط ۲۰:
3) '''حرام تعيينى‏:''' حرامى كه در مقام امتثال، بدل و جانشينى ندارد و فقط ترك خود حرام مورد درخواست مولا است، مثل نوشیدن شراب و خرید و فروش ربوى.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>
3) '''حرام تعيينى‏:''' حرامى كه در مقام امتثال، بدل و جانشينى ندارد و فقط ترك خود حرام مورد درخواست مولا است، مثل نوشیدن شراب و خرید و فروش ربوى.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>


'''حرام تخييرى‏:''' در جايى است كه حرمت به چند چيز تعلق گرفته و مكلف در انتخاب هريك از آنها آزاد است و با ترك هريك، از ترك بقيه بى‏نياز مى‏شود؛ مثل اينكه به شخصى دستور داده شود كه: يا «در منزل نمان» يا «از هم‏نشينى با ديگران پرهيز كن»؛ در اينجا لازم نيست مكلف هر دو را ترك كند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>  
'''حرام تخييرى‏:''' در جايى است كه حرمت به چند چيز تعلق گرفته و مكلف در انتخاب هريك از آنها آزاد است و با ترك هريك، از ترك بقيه بى‏ نياز مى ‏شود؛ مثل اينكه به شخصى دستور داده شود كه: يا «در منزل نمان» يا «از هم‏نشينى با ديگران پرهيز كن»؛ در اينجا لازم نيست مكلف هر دو را ترك كند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>  


4) '''حرام عينى‏:''' حرامى است كه مولا ترك آن را از تك‏تك مكلفان خواسته است، به‏گونه‏اى كه با ترك كردن عده‏اى، تكليف از ديگران برداشته نمى‏شود، مثل: «شرب خمر» و «اكل ميته».<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>
4) '''حرام عينى‏:''' حرامى است كه مولا ترك آن را از مكلفان خواسته است، به‏ گونه ‏اى كه با ترك كردن عده‏ اى، تكليف از ديگران برداشته نمى‏ شود، مثل: «نوشیدن شراب» و «خوردن مردار».<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>


'''حرام كفائى‏:'''  فعلى است كه انجام آن براى همه مكلفان حرام است، اما اگر بعضى از انجام آن خوددارى كردند، لازم نيست ديگران آن را ترك كنند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>  
'''حرام كفائى‏:'''  فعلى است كه انجام آن براى همه مكلفان حرام است، اما اگر بعضى از انجام آن خوددارى كردند، لازم نيست ديگران آن را ترك كنند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>  
خط ۲۸: خط ۲۸:
5) '''حرام ارتباطى‏:''' مثل غنا که مصاديق آن مركب از چند جزء (آواز و صوت، مطرب و مهيج) بوده و اجزاى آن، چنان به هم مرتبط است كه اگر مكلف همه اجزاى آن را مرتكب شود، فقط يك گناه كرده و در صورتى كه فقط يك جزء از آن مركب را انجام ندهد، (مثل آنكه مطرب نباشد يا به صورت آواز نباشد،) گناهى نكرده است.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص 416.</ref>  
5) '''حرام ارتباطى‏:''' مثل غنا که مصاديق آن مركب از چند جزء (آواز و صوت، مطرب و مهيج) بوده و اجزاى آن، چنان به هم مرتبط است كه اگر مكلف همه اجزاى آن را مرتكب شود، فقط يك گناه كرده و در صورتى كه فقط يك جزء از آن مركب را انجام ندهد، (مثل آنكه مطرب نباشد يا به صورت آواز نباشد،) گناهى نكرده است.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص 416.</ref>  


'''حرام غير ارتباطى:''' مثل دروغ که عنوان دروغ دارای افراد و مصادیق مختلف است که هر مصداق آن به طور مستقل حرام می باشد بى‏آنكه ارتباطى با مصداق ديگر دروغ داشته باشد و فرد به تعداد ارتکاب مصادیق دروغ نافرمانی کرده است. <ref>رک:فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>
'''حرام غير ارتباطى:''' مثل دروغ که عنوان دروغ دارای افراد و مصادیق مختلف است که هر مصداق آن به طور مستقل حرام می باشد؛ بى‏ آنكه ارتباطى با مصداق ديگر دروغ داشته باشد و فرد به تعداد ارتکاب مصادیق دروغ نافرمانی کرده است. <ref>رک:فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>


'''6)حرام تنجيزى‏:''' حرامى است كه انجام آن بر امر غير مقدورى متوقف نبوده و فعليت دارد؛ يعنى حالت انتظارى در آن وجود ندارد، مثل: حرمت زنا و قمار كه هم حكم حرمت و هم انجام آن، هر دو، فعليت دارد. <ref>رک:فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>
'''6)حرام مطلق:''' فعل حرامى كه بعد از پيدايش شرايط تكليف، حرمت آن به وجود چيز ديگرى مشروط و متوقف نيست، مثل: دروغ گفتن و غيبت كردن. <ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص418.</ref>


'''حرام تعليقى‏:''' در جايى است كه حرمت، فعلى و حرام، استقبالى باشد. تصور و ذكر مثال براى آن مشكل است.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>
'''حرام مشروط:''' فعل حرامى كه حرمتش متوقف و مشروط بر وجود چيزى غير از شرايط تكليف است؛ مانند حرمت استعمال بوى خوش، كه مشروط به اين است كه شخص در حالت احرام باشد؛ و قبل از آن چنين حرمتى وجود ندارد.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، صص417-418.</ref>  
 
'''7)حرام مطلق:''' فعل حرامى كه بعد از پيدايش شرايط تكليف، حرمت آن به وجود چيز ديگرى مشروط و متوقف نيست، مثل: دروغ گفتن و غيبت كردن. <ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص418.</ref>
 
'''حرام مشروط:''' فعل حرامى كه حرمتش متوقف و مشروط بر وجود چيزى غير از شرايط تكليف مى‏باشد؛ مانند حرمت استعمال بوى خوش، كه مشروط به اين است كه شخص در حالت احرام باشد؛ و قبل از آن چنين حرمتى وجود ندارد.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، صص417-418.</ref>  


== ترکیبات معروف حرام ==
== ترکیبات معروف حرام ==
برگرفته از «https://wikihaj.com/view/حرام»