پرش به محتوا

کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
ابرابزار، اصلاح نویسه‌های عربی
خط ۱: خط ۱:
اسماعیل
اسماعیل
==تولد==
هنگامي‌که حضرت ابراهيم7 از آتش نمروديان نجات يافت، به فرمان خداوند، سرزمين آنان را به سوي بيت‌ المقدس ترک کرد. (انبياء/21، 68ـ71)<ref>جامع البيان، ج23، ص89؛ معاني القرآن، ج6، ص46؛ الميزان، ج7، ص230.</ref> وي از خداوند خواست فرزنداني صالح به او عطا فرمايد. خداوند تولد پسري بردبار را به وي بشارت داد. (صافّات/37، 97ـ101) بسياري از مفسران، اين فرزند را اسماعيل7 دانسته‌اند.<ref>تفسير مجاهد، ص543؛ مجمع البيان، ج8، ص322؛ الصافي، ج4، ص276.</ref> اين فرزند در پي آگاهي از رؤياي پدرش براي ذبح خود، به او وعده داد که در برابر اين رخداد بردبار باشد. همين که اسماعيل7 به صراحت در شمار صابران ياد شده، تأييدي بر درستي تطبيق اسماعيل بر آن غلام حليم است. (صافّات/37، 101ـ102؛ انبياء/21، 85)


مادر اسماعيل، هاجر3 کنيز مصري ساره، همسر نخست ابراهيم، بود که به سبب نازايي آن بانو و با پيشنهاد خود او<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 1-2؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25.</ref> به ازدواج ابراهيم7 درآمد.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 15: 16؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ قاموس کتاب مقدس، ص73.</ref> عهد عتيق تاريخ اين ازدواج را 10 سال پس از ورود ابراهيم7 به کنعان مي‌داند.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 1-4.</ref> قرآن کريم تولد اسماعيل را عطيه‌اي الهي براي ابراهيم7 مي‌شمرد که در دوران کهنسالي او رخ داد: {'''الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ'''}. (ابراهيم/14، 39) سن وي هنگام تولد اسماعيل به اختلاف 86، 87، 90، 99 و 117 سال ‌گزارش شده است.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 15-16؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ مروج الذهب، ج1، ص57.</ref>
== تولد ==
هنگامی‌که حضرت ابراهیم۷ از آتش نمرودیان نجات یافت، به فرمان خداوند، سرزمین آنان را به سوی بیت‌المقدس ترک کرد. (انبیاء/۲۱، ۶۸ـ71)<ref>جامع البیان، ج23، ص89؛ معانی القرآن، ج6، ص46؛ المیزان، ج7، ص230.</ref> وی از خداوند خواست فرزندانی صالح به او عطا فرماید. خداوند تولد پسری بردبار را به وی بشارت داد. (صافّات/۳۷، ۹۷–۱۰۱) بسیاری از مفسران، این فرزند را اسماعیل۷ دانسته‌اند.<ref>تفسیر مجاهد، ص543؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ الصافی، ج4، ص276.</ref> این فرزند در پی آگاهی از رؤیای پدرش برای ذبح خود، به او وعده داد که در برابر این رخداد بردبار باشد. همین که اسماعیل۷ به صراحت در شمار صابران یاد شده، تأییدی بر درستی تطبیق اسماعیل بر آن غلام حلیم است. (صافّات/۳۷، ۱۰۱–۱۰۲؛ انبیاء/۲۱، ۸۵)


به گزارش تاريخ‌‌نگاران مسلمان، سكونت هاجر3 و اسماعيل7 در مكه و مجاورت خانه خدا، امري مسلّم ‌است<ref>تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ تاريخ طبري، ج1، ص255؛ الكامل، ج1، ص103.</ref> که قرآن كريم نيز آن را به صراحت ‌گزارش کرده است: {'''رَبَّنَا إِنِّي أَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيرِ ذِي زَرعٍ عِندَ بَيتِكَ المُحَرَّمِ...'''} (ابراهيم/14، 37)
مادر اسماعیل، هاجر۳ کنیز مصری ساره، همسر نخست ابراهیم، بود که به سبب نازایی آن بانو و با پیشنهاد خود او<ref>کتاب مقدس، پیدایش، 16: 1-2؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25.</ref> به ازدواج ابراهیم۷ درآمد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، 15: 16؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ قاموس کتاب مقدس، ص73.</ref> عهد عتیق تاریخ این ازدواج را ۱۰ سال پس از ورود ابراهیم۷ به کنعان می‌داند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، 16: 1-4.</ref> قرآن کریم تولد اسماعیل را عطیه‌ای الهی برای ابراهیم۷ می‌شمرد که در دوران کهنسالی او رخ داد: {'''الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ'''}. (ابراهیم/۱۴، ۳۹) سن وی هنگام تولد اسماعیل به اختلاف ۸۶، ۸۷، ۹۰، ۹۹ و ۱۱۷ سال گزارش شده است.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، 16: 15-16؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ مروج الذهب، ج1، ص57.</ref>
 
به گزارش تاریخ‌نگاران مسلمان، سکونت هاجر۳ و اسماعیل۷ در مکه و مجاورت خانه خدا، امری مسلّم است<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ تاریخ طبری، ج1، ص255؛ الکامل، ج1، ص103.</ref> که قرآن کریم نیز آن را به صراحت گزارش کرده است: {'''رَبَّنَا إِنِّی أَسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّمِ…'''} (ابراهیم/۱۴، ۳۷)


== نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه ==
== نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه ==
تاريخ‌‌نگاران مسلمان[1] <ref>[1]. الکامل، ج1، ص103-105؛ تاريخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبياء، جزائري، ص142.</ref>و بيشتر مفسران[2] <ref>[2]. جامع البيان، ج13، ص300-302؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ الميزان، ج1، ص288.</ref>ذيل آيه 37 ابراهيم/14، پيدايش زمزم و گرد آمدن برخي قبايل در پيرامون آن و آبادي و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر3 و اسماعيل7 پيوند داده و آن را از آثار دعاي حضرت ابراهيم7 دانسته‌اند. بر پايه برخي از روايات، هاجر3 جامه‌اي را که همراه داشت، بر درختي افکند و همراه اسماعيل7 در سايه آن پناه گرفت. حضرت ابراهيم7 هنگام ترک آنان، در پاسخ هاجر گفت: شما را به خدايي مي‌سپارم که به فرمان وي در اين سرزمين جايگزينتان کردم.[1]<ref>[1]. بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافي، ج3، ص92؛ نور الثقلين، ج2، ص549.</ref> بر پايه پاره‌اي گزارش‌ها، هاجر3 و اسماعيل7 در جاي کنوني حجر اسماعيل سکونت يافتند.[2] <ref>[2]. جامع البيان، ج1، ص762.</ref>در روايتي منسوب به امام صادق7، حجر اسماعيل٭ خانه ايشان معرفي شده است.[3] <ref>[3]. الکافي، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.</ref>
تاریخ‌نگاران مسلمان[1]<ref>[1]. الکامل، ج1، ص103-105؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص142.</ref>و بیشتر مفسران[2]<ref>[2]. جامع البیان، ج13، ص300-302؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ المیزان، ج1، ص288.</ref>ذیل آیه ۳۷ ابراهیم/۱۴، پیدایش زمزم و گرد آمدن برخی قبایل در پیرامون آن و آبادی و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر۳ و اسماعیل۷ پیوند داده و آن را از آثار دعای حضرت ابراهیم۷ دانسته‌اند. بر پایه برخی از روایات، هاجر۳ جامه‌ای را که همراه داشت، بر درختی افکند و همراه اسماعیل۷ در سایه آن پناه گرفت. حضرت ابراهیم۷ هنگام ترک آنان، در پاسخ هاجر گفت: شما را به خدایی می‌سپارم که به فرمان وی در این سرزمین جایگزینتان کردم.[1]<ref>[1]. بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافی، ج3، ص92؛ نور الثقلین، ج2، ص549.</ref> بر پایه پاره‌ای گزارش‌ها، هاجر۳ و اسماعیل۷ در جای کنونی حجر اسماعیل سکونت یافتند.[2]<ref>[2]. جامع البیان، ج1، ص762.</ref>در روایتی منسوب به امام صادق۷، حجر اسماعیل٭ خانه ایشان معرفی شده است.[3]<ref>[3]. الکافی، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.</ref>


در پي ناياب شدن آب آشاميدني در آن بيابان خشک و سوزان، هاجر3 از کوه صفا بالا رفت و چون آبي يا کسي را نيافت، پايين آمد و از کوه مروه بالا رفت.[1]<ref>[1]. الکافي، ج4، ص202؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ روض الجنان، ج2، ص154.</ref> درباره سبب اين بالا رفتن، به مواردي چون جست‌وجوي آب[2]<ref>[2]. تاريخ طبري، ج1، ص252؛ الکافي، ج4، ص202؛ الکامل، ج1، ص103.</ref>، ياري جستن از رهگذري[3]<ref>[3]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ جامع البيان، ج13، ص301؛ تفسير ثعلبي، ج5، ص322.</ref> يا نظاره‌گر مرگ فرزند نشدن[4]<ref>[4]. سيره ابن اسحاق، ج2، ص77؛ اخبار مکه، ج1، ص55.</ref> اشاره شده است. شماري از تاريخ‌‌نگاران[5]<ref>[5]. نک: تاريخ طبري، ج1، ص257؛ دلائل النبوه، ج2، ص48.</ref> و مفسران[6] <ref>[6]. احکام القرآن، جصاص، ج1، ص95؛ احکام القرآن، ابن عربي، ج3، ص95.</ref>بالا رفتن هاجر از صفا و مروه را هفت بار شمرده‌اند و همين را سبب تشريع هفت بار سعي ميان صفا و مروه دانسته‌اند. (<sub>←</sub> صفا و مروه) سرانجام هاجر از فراز مروه آبي را در کنار اسماعيل7 ديد و نزد وي بازگشت. او پيرامون آب را با رمل‌ فراگرفت.[7] <ref>[7]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ جامع البيان، ج13، ص302؛ الصافي، ج3، ص93.</ref>پيدايش اين چشمه که بعدها زمزم نام گرفت، بر اثر ساييده شدن پاي اسماعيل7 بر زمين و از ارهاصات وي دانسته شده است.[8]<ref>[8]. الکافي، ج4، ص202؛ التفسير الکبير، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.</ref> ارهاص، رويدادي فراعادي است که پيش از نبوت يک پيامبر و در پيوند با وي رخ مي‌دهد. بر همين اساس، زمزم را «چاه اسماعيل» نيز خوانده‌اند.[9]<ref>[9]. نک: تاريخ طبري، ج2، ص255؛ السيرة النبويه، ابن هشام، ج1، ص97.</ref>
در پی نایاب شدن آب آشامیدنی در آن بیابان خشک و سوزان، هاجر۳ از کوه صفا بالا رفت و چون آبی یا کسی را نیافت، پایین آمد و از کوه مروه بالا رفت.[1]<ref>[1]. الکافی، ج4، ص202؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ روض الجنان، ج2، ص154.</ref> درباره سبب این بالا رفتن، به مواردی چون جست‌وجوی آب[2]،<ref>[2]. تاریخ طبری، ج1، ص252؛ الکافی، ج4، ص202؛ الکامل، ج1، ص103.</ref> یاری جستن از رهگذری[3]<ref>[3]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ جامع البیان، ج13، ص301؛ تفسیر ثعلبی، ج5، ص322.</ref> یا نظاره‌گر مرگ فرزند نشدن[4]<ref>[4]. سیره ابن اسحاق، ج2، ص77؛ اخبار مکه، ج1، ص55.</ref> اشاره شده است. شماری از تاریخ‌نگاران[5]<ref>[5]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص257؛ دلائل النبوه، ج2، ص48.</ref> و مفسران[6]<ref>[6]. احکام القرآن، جصاص، ج1، ص95؛ احکام القرآن، ابن عربی، ج3، ص95.</ref>بالا رفتن هاجر از صفا و مروه را هفت بار شمرده‌اند و همین را سبب تشریع هفت بار سعی میان صفا و مروه دانسته‌اند. (<sub>←</sub> صفا و مروه) سرانجام هاجر از فراز مروه آبی را در کنار اسماعیل۷ دید و نزد وی بازگشت. او پیرامون آب را با رمل فراگرفت.[7]<ref>[7]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ جامع البیان، ج13، ص302؛ الصافی، ج3، ص93.</ref>پیدایش این چشمه که بعدها زمزم نام گرفت، بر اثر ساییده شدن پای اسماعیل۷ بر زمین و از ارهاصات وی دانسته شده است.[8]<ref>[8]. الکافی، ج4، ص202؛ التفسیر الکبیر، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.</ref> ارهاص، رویدادی فراعادی است که پیش از نبوت یک پیامبر و در پیوند با وی رخ می‌دهد. بر همین اساس، زمزم را «چاه اسماعیل» نیز خوانده‌اند.[9]<ref>[9]. نک: تاریخ طبری، ج2، ص255؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص97.</ref>


با پيدايش چشمه زمزم در آن بيابان بي‌آب و علف، برخي کاروان‌ها در آن‌جا توقف کردند و شماري از قبايل در پيرامون آن گرد آمدند. آن‌ها در آغاز نيازمندي‌هاي خود را به دست کاروان‌هاي عبوري تأمين مي‌کردند که در آن‌جا توقف مي‌نمودند.[10]<ref>[10]. الکافي، ج4، ص202.</ref> به گزارش منابع تاريخي[11]<ref>[11]. تاريخ طبري، ج1، ص256؛ البداية و النهايه، ج1، ص179؛ تاريخ ابن خلدون، ج1، ص350.</ref> و تفسيري[12] <ref>[12]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ تفسير ثعلبي، ج5، ص322.</ref>قبيله جُرْهُم در مسير حرکت به سوي شام با ديدن پرندگان بر روي کوه‌ها و صخره‌هاي مشرف بر زمزم، وجود آب را احتمال دادند و به سوي آن آمدند. بر پايه گزارشي ديگر، جرهميان نزديک مکه سکونت داشتند. آن‌ها با ديدن آب جاري، از هاجر3 و اسماعيل7 اجازه خواستند که در آن محل سکنا گزيده، از آن آب بهره ‌گيرند.[1]<ref>[1]. نک: تاريخ طبري، ج1، ص258؛ تفسير قمي، ج1، ص61؛ مجمع البيان، ج1، ص389.</ref> شماري از دانشمندان با اشاره به موقعيت جغرافيايي و نبود آب در آن منطقه[2]<ref>[2]. جامع البيان، ج13، ص301؛ مجمع البيان، ج6، ص84؛ تفسير بغوي، ج3، ص38.</ref>، گوارايي و فراواني آب زمزم[3]<ref>[3]. معجم البلدان، ج3، ص148.</ref> را سبب گرد آمدن قبيله جرهم٭ و پيدايش شهر مکه دانسته‌اند.
با پیدایش چشمه زمزم در آن بیابان بی‌آب و علف، برخی کاروان‌ها در آن‌جا توقف کردند و شماری از قبایل در پیرامون آن گرد آمدند. آن‌ها در آغاز نیازمندی‌های خود را به دست کاروان‌های عبوری تأمین می‌کردند که در آن‌جا توقف می‌نمودند.[10]<ref>[10]. الکافی، ج4، ص202.</ref> به گزارش منابع تاریخی[11]<ref>[11]. تاریخ طبری، ج1، ص256؛ البدایة و النهایه، ج1، ص179؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350.</ref> و تفسیری[12]<ref>[12]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ تفسیر ثعلبی، ج5، ص322.</ref>قبیله جُرْهُم در مسیر حرکت به سوی شام با دیدن پرندگان بر روی کوه‌ها و صخره‌های مشرف بر زمزم، وجود آب را احتمال دادند و به سوی آن آمدند. بر پایه گزارشی دیگر، جرهمیان نزدیک مکه سکونت داشتند. آن‌ها با دیدن آب جاری، از هاجر۳ و اسماعیل۷ اجازه خواستند که در آن محل سکنا گزیده، از آن آب بهره گیرند.[1]<ref>[1]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص258؛ تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج1، ص389.</ref> شماری از دانشمندان با اشاره به موقعیت جغرافیایی و نبود آب در آن منطقه[2]،<ref>[2]. جامع البیان، ج13، ص301؛ مجمع البیان، ج6، ص84؛ تفسیر بغوی، ج3، ص38.</ref> گوارایی و فراوانی آب زمزم[3]<ref>[3]. معجم البلدان، ج3، ص148.</ref> را سبب گرد آمدن قبیله جرهم٭ و پیدایش شهر مکه دانسته‌اند.


== اسماعیل و بنای کعبه ==
== اسماعیل و بنای کعبه ==
قرآن کريم از همکاري اسماعيل با پدرش ابراهيم8 در بالا بردن پايه‌هاي کعبه و بازسازي آن خبر مي‌دهد: {'''إِذ يَرفَعُ إِبرَاهِيمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَيتِ وَإِسمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّل مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ'''} (بقره/2، 127) روايت‌هاي اسلامي اين داستان را به تفصيل آورده و گاه درباره جزئيات آن به قصه‌پردازي پرداخته‌اند.[1]<ref>[1]. نک: تاريخ طبري، ج1، ص259-260؛ صحيح البخاري، ج4، ص116-117؛ اخبار مکه، ج2، ص32.</ref> اين کار در سال دوم سکونت هاجر و اسماعيل در مکه و با فرمان الهي ‌گزارش شده است.[2]<ref>[2]. الکافي، ج4، ص203.</ref> بيشتر مفسران بر اين باورند که کعبه پيش از ابراهيم7 وجود داشت؛ ولي آثارش تا حدي از ميان رفته بود و حضرت ابراهيم و اسماعيل8 آن را بازسازي کردند.[3]<ref>[3]. جامع البيان، ج1، ص749؛ مجمع البيان، ج2، ص382؛ التفسير الکبير، ج4، ص57.</ref> روايت‌هاي رسيده از امامان معصوم: نيز مؤيد اين گزارشند.[4]<ref>[4]. نک: الکافي، ج4، ص203؛ مجمع البيان، ج1، ص388؛ بحار الانوار، ج12، ص93-94.</ref> مي‌گويند آن‌ها با راهنمايي جبرئيل جاي کعبه را يافتند.[5]<ref>[5]. تاريخ طبري، ج1، ص253؛ تفسير قمي، ج1، ص62.</ref> در برابر، مفسراني مانند مجاهد و جز او گفته‌اند: کعبه نخستين بار به دست حضرت ابراهيم و اسماعيل8 ساخته شد.[6]<ref>[6]. التبيان، ج1، ص462؛ مجمع البيان، ج1، ص387.</ref> (<sub>←</sub> کعبه) گفته‌اند: حضرت اسماعيل7 پيشتر سنگ گرد آورده بود[7]<ref>[7]. الکافي، ج4، ص203.</ref> و هنگام ساخت کعبه، آن‌ها را به دست ابراهيم7 مي‌داد و ايشان نيز ديوارهاي آن را مي‌ساخت.[8]<ref>[8]. تاريخ طبري، ج1، ص253؛ تفسير قمي، ج1، ص62؛ نور الثقلين، ج1، ص129.</ref> بر پايه برخي روايت‌ها، چهار فرشته سنگ مي‌آوردند و حضرت ابراهيم و اسماعيل8 کعبه را مي‌ساختند. آن‌ها ديوارها را تا ارتفاع12 ذراع ساختند و دَرِي براي ورود و بيرون رفتن در آن نهادند.[9]<ref>[9]. الکافي، ج4، ص203.</ref>
قرآن کریم از همکاری اسماعیل با پدرش ابراهیم۸ در بالا بردن پایه‌های کعبه و بازسازی آن خبر می‌دهد: {'''إِذ یَرفَعُ إِبرَاهِیمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَیتِ وَإِسمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّل مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ'''} (بقره/۲، ۱۲۷) روایت‌های اسلامی این داستان را به تفصیل آورده و گاه درباره جزئیات آن به قصه‌پردازی پرداخته‌اند.[1]<ref>[1]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص259-260؛ صحیح البخاری، ج4، ص116-117؛ اخبار مکه، ج2، ص32.</ref> این کار در سال دوم سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و با فرمان الهی گزارش شده است.[2]<ref>[2]. الکافی، ج4، ص203.</ref> بیشتر مفسران بر این باورند که کعبه پیش از ابراهیم۷ وجود داشت؛ ولی آثارش تا حدی از میان رفته بود و حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ آن را بازسازی کردند.[3]<ref>[3]. جامع البیان، ج1، ص749؛ مجمع البیان، ج2، ص382؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص57.</ref> روایت‌های رسیده از امامان معصوم: نیز مؤید این گزارشند.[4]<ref>[4]. نک: الکافی، ج4، ص203؛ مجمع البیان، ج1، ص388؛ بحار الانوار، ج12، ص93-94.</ref> می‌گویند آن‌ها با راهنمایی جبرئیل جای کعبه را یافتند.[5]<ref>[5]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62.</ref> در برابر، مفسرانی مانند مجاهد و جز او گفته‌اند: کعبه نخستین بار به دست حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ ساخته شد.[6]<ref>[6]. التبیان، ج1، ص462؛ مجمع البیان، ج1، ص387.</ref> (<sub>←</sub> کعبه) گفته‌اند: حضرت اسماعیل۷ پیشتر سنگ گرد آورده بود[7]<ref>[7]. الکافی، ج4، ص203.</ref> و هنگام ساخت کعبه، آن‌ها را به دست ابراهیم۷ می‌داد و ایشان نیز دیوارهای آن را می‌ساخت.[8]<ref>[8]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62؛ نور الثقلین، ج1، ص129.</ref> بر پایه برخی روایت‌ها، چهار فرشته سنگ می‌آوردند و حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ کعبه را می‌ساختند. آن‌ها دیوارها را تا ارتفاع۱۲ ذراع ساختند و دَرِی برای ورود و بیرون رفتن در آن نهادند.[9]<ref>[9]. الکافی، ج4، ص203.</ref>


حضرت ابراهيم و اسماعيل8 افزون بر ساختن کعبه، فرمان يافتند تا خانه خدا را براي طواف‌کنندگان، مجاوران، رکوع‌‌کنندگان و سجده‌کنندگان، پاک و پاکيزه کنند: {'''وَعَهِدنَا إِلَى إِبرَاهِيمَ وَإِسمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيتِيَ لِلطَّائِفِينَ و العَاكِفِينَ و الرُّكَّعِ السُّجُودِ'''} (بقره/2، 125) مقصود از تطهير را پاک کردن خانه خدا از بت‌ها، مظاهر شرک و بت‌پرستي[1]<ref>[1]. جامع البيان، ج1، ص749.</ref>، نجاساتي مانند خون و مدفوع حيوانات، و بنياد نهادن آن بر پايه پاکي گفته‌اند.[2]<ref>[2]. التبيان، ج1، ص454؛ مجمع البيان، ج1، ص382؛ الميزان، ج1، ص281.</ref> اين کار مي‌تواند مربوط به سال‌هاي پس از بازسازی کعبه باشد.
حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ افزون بر ساختن کعبه، فرمان یافتند تا خانه خدا را برای طواف‌کنندگان، مجاوران، رکوع‌کنندگان و سجده‌کنندگان، پاک و پاکیزه کنند: {'''وَعَهِدنَا إِلَی إِبرَاهِیمَ وَإِسمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیتِیَ لِلطَّائِفِینَ و العَاکِفِینَ و الرُّکَّعِ السُّجُودِ'''} (بقره/۲، ۱۲۵) مقصود از تطهیر را پاک کردن خانه خدا از بت‌ها، مظاهر شرک و بت‌پرستی[1]،<ref>[1]. جامع البیان، ج1، ص749.</ref> نجاساتی مانند خون و مدفوع حیوانات، و بنیاد نهادن آن بر پایه پاکی گفته‌اند.[2]<ref>[2]. التبیان، ج1، ص454؛ مجمع البیان، ج1، ص382؛ المیزان، ج1، ص281.</ref> این کار می‌تواند مربوط به سال‌های پس از بازسازی کعبه باشد.


ابراهيم و اسماعيل8 هنگام ساخت کعبه از خداوند خواستند تا از نسل آن‌ها امتي مسلمان و تسليم در برابر فرمان الهي پديد آورد: {'''رَبَّنَا وَاجعَلنَا مُسلِمَينِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسلِمَةً لَكَ...'''} (بقره/2، 128) برخي مفسران {'''أُمَّةً مُسلِمَةً'''} را فقط اشاره به نوادگان اسماعيل7 و شماري ديگر شامل بني‌اسرائيل نيز دانسته‌اند.[3]<ref>[3]. جامع البيان، ج1، ص769.</ref> آن دو همچنين هنگام ساختن کعبه از خداوند خواستند که از نسل آنان پيامبري را برانگيزد تا آيات الهي را براي آن‌ها تلاوت کند، کتاب و حکمت را به آنان بياموزد و به تزکيه آنان بپردازد: {'''رَبَّنَا وَابعَث فِيهِم رَسُولاً مِنهُم يَتْلُوا عَلَيهِم آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتَابَ و الحِكمَةَ وَيُزَكِّيهِم...'''} (بقره/2، 129) مفسران مقصود از اين پيامبر را رسول خدا9 دانسته‌اند.[4] <ref>[4]. تنوير المقباس، ص18؛ التبيان، ج1، ص466؛ التفسير الکبير، ج4، ص72-73.</ref>پيامبر گرامي9 نيز خود را مصداق اين دعا دانسته است.[5]<ref>[5]. التبيان، ج1، ص467؛ مجمع البيان، ج1، ص393.</ref> مفرد آوردن واژه « '''رَسُولا'''ً» نيز مي‌تواند مؤيد اين معنا باشد؛ چرا که در ميان بني‌اسرائيل، پيامبران گوناگون برانگيخته شدند.
ابراهیم و اسماعیل۸ هنگام ساخت کعبه از خداوند خواستند تا از نسل آن‌ها امتی مسلمان و تسلیم در برابر فرمان الهی پدیدآورد: {'''رَبَّنَا وَاجعَلنَا مُسلِمَینِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسلِمَةً لَکَ…'''} (بقره/۲، ۱۲۸) برخی مفسران {'''أُمَّةً مُسلِمَةً'''} را فقط اشاره به نوادگان اسماعیل۷ و شماری دیگر شامل بنی‌اسرائیل نیز دانسته‌اند.[3]<ref>[3]. جامع البیان، ج1، ص769.</ref> آن دو همچنین هنگام ساختن کعبه از خداوند خواستند که از نسل آنان پیامبری را برانگیزد تا آیات الهی را برای آن‌ها تلاوت کند، کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد و به تزکیه آنان بپردازد: {'''رَبَّنَا وَابعَث فِیهِم رَسُولاً مِنهُم یَتْلُوا عَلَیهِم آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ و الحِکمَةَ وَیُزَکِّیهِم…'''} (بقره/۲، ۱۲۹) مفسران مقصود از این پیامبر را رسول خدا۹ دانسته‌اند.[4]<ref>[4]. تنویر المقباس، ص18؛ التبیان، ج1، ص466؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص72-73.</ref>پیامبر گرامی۹ نیز خود را مصداق این دعا دانسته است.[5]<ref>[5]. التبیان، ج1، ص467؛ مجمع البیان، ج1، ص393.</ref> مفرد آوردن واژه «'''رَسُولا'''ً» نیز می‌تواند مؤید این معنا باشد؛ چرا که در میان بنی‌اسرائیل، پیامبران گوناگون برانگیخته شدند.


== حج گزاری اسماعیل ==
== حج گزاری اسماعیل ==
حج‌گزاری حضرت اسماعيل7 موضوعي ديگر است که مفسران ذيل برخي آيات قرآن کريم و نيز تاريخ‌‌نگاران به آن پرداخته‌اند. ابراهيم و اسماعيل8 در زمان ساخت کعبه از خداوند خواستند که چگونگي عبادت و مناسکشان را نيز به آنان نشان دهد: {'''...وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُب عَلَيْنَا...'''} (بقره/2، 128) مفسران مقصود از مناسک را اعمال حج مانند طواف، سعي ميان صفا و مروه، وقوف در عرفات، رمي‌ جمرات و مانند آن دانسته‌اند که خداوند در پي آن دعا اين مناسک را به آن دو آموخت.[1]<ref>[1]. جامع البيان، ج1، ص769؛ التبيان، ج1، ص464-465؛ مجمع البيان، ج1، ص392.</ref> ظاهر برخي از آيات به انجام مناسک حج از سوي حضرت ابراهيم و اسماعيل8 اشاره دارد. (بقره/2، 128؛ صافّات/37، 102)[1]<ref>[1]. جامع البيان، ج1، ص769؛ التبيان، ج1، ص464؛ تفسير قرطبي، ج2، ص126.</ref> بر پايه برخي روايت‌ها، آن دو نخستين حج خود را پيش از بازسازي کعبه انجام دادند.[2]<ref>[2]. بحارالانوار، ج12، ص93؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص432.</ref> از ظاهر روايت‌هاي ديگر برمي‌آيد که نخستين حج آنان پس از ساخت کعبه بوده است.[3]<ref>[3]. تفسير قمي، ج1، ص62؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص100.</ref> بر پايه برخي از روايات اسلامي، در نخستين حج، جبرئيل از آغاز مناسک تا پايان، همراه حضرت ابراهيم و اسماعيل8 بود و يکايک اعمال و مناسک حج مانند غسل ورود به حرم، چگونگي مُحرِم و مُحِل شدن، تلبيه گفتن، سعي ميان صفا و مروه و ذکرهاي آن، استلام حجرالاسود، طواف کعبه و نماز در مقام ابراهيم را به آنان مي‌آموخت.[4]<ref>[4]. الکافي، ج4، ص202؛ علل الشرايع، ج2، ص587؛ بحار الانوار، ج12، ص93-96.</ref> حج‌گزاري حضرت اسماعيل7 در سال‌هاي بعد نيز ‌گزارش شده است.[5]<ref>[5]. نک: الکافي، ج4، ص203-205؛ علل الشرايع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشيعه، ج13، ص210-212.</ref>
حج‌گزاری حضرت اسماعیل۷ موضوعی دیگر است که مفسران ذیل برخی آیات قرآن کریم و نیز تاریخ‌نگاران به آن پرداخته‌اند. ابراهیم و اسماعیل۸ در زمان ساخت کعبه از خداوند خواستند که چگونگی عبادت و مناسکشان را نیز به آنان نشان دهد: {'''... وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُب عَلَیْنَا…'''} (بقره/۲، ۱۲۸) مفسران مقصود از مناسک را اعمال حج مانند طواف، سعی میان صفا و مروه، وقوف در عرفات، رمی جمرات و مانند آن دانسته‌اند که خداوند در پی آن دعا این مناسک را به آن دو آموخت.[1]<ref>[1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464-465؛ مجمع البیان، ج1، ص392.</ref> ظاهر برخی از آیات به انجام مناسک حج از سوی حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ اشاره دارد. (بقره/۲، ۱۲۸؛ صافّات/۳۷، 102)[1]<ref>[1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص126.</ref> بر پایه برخی روایت‌ها، آن دو نخستین حج خود را پیش از بازسازی کعبه انجام دادند.[2]<ref>[2]. بحارالانوار، ج12، ص93؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص432.</ref> از ظاهر روایت‌های دیگر برمی‌آید که نخستین حج آنان پس از ساخت کعبه بوده است.[3]<ref>[3]. تفسیر قمی، ج1، ص62؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص100.</ref> بر پایه برخی از روایات اسلامی، در نخستین حج، جبرئیل از آغاز مناسک تا پایان، همراه حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ بود و یکایک اعمال و مناسک حج مانند غسل ورود به حرم، چگونگی مُحرِم و مُحِل شدن، تلبیه گفتن، سعی میان صفا و مروه و ذکرهای آن، استلام حجرالاسود، طواف کعبه و نماز در مقام ابراهیم را به آنان می‌آموخت.[4]<ref>[4]. الکافی، ج4، ص202؛ علل الشرایع، ج2، ص587؛ بحار الانوار، ج12، ص93-96.</ref> حج‌گزاری حضرت اسماعیل۷ در سال‌های بعد نیز گزارش شده است.[5]<ref>[5]. نک: الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.</ref>


== ذبح اسماعیل ==
== ذبح اسماعیل ==
به گزارش قرآن کريم، هنگامي‌که فرزند ابراهيم7 به سن جواني رسيد، ابراهيم در رؤيا ديد که فرزند خود را سر مي‌بُرد. او نظر پسرش را در اين زمينه جويا شد. پسر، پدر را به انجام فرمان الهي دعوت کرد و وعده صبر و بردباري داد: {'''قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِى الْمَنامِ أَنِّى أَذْبَحُكَ فَانْظُر ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَل ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنى‏ إِن شاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرينَ'''} (صافّات/37، 102) قرآن کريم بدون پرداختن به نام ذبيح و جزئيات ديگر اين رويداد، فقط بخش‌هاي مهم و گزيده آن را در مسير اهداف هدايتي و تربيتي خود ‌گزارش کرده است. اما مفسران به جزئيات نيز پرداخته‌اند. بر پايه گفته برخي از مفسران، حضرت ابراهيم7 سه بار پياپي در شب‌هاي ترويه٭، عرفه و عيد قربان رؤياي قرباني کردن فرزندش را ديد. فرداي شب اول در فکر فرورفت که اين رؤيا رحماني است يا شيطاني. از اين رو، آن روز، ترويه نام گرفت. در روز دوم دانست که رؤيايش الهي است؛ پس آن روز، عرفه ناميده شد. در روز سوم نيز قصد ذبح فرزندش را کرد و از اين رو، آن روز، روز قرباني کردن (عيد قربان) نام گرفت.[1]<ref>[1]. تفسير مقاتل، ج3، ص104؛ التفسير الکبير، ج26، ص153؛ تفسير بيضاوي، ج5، ص20.</ref> اين سخنان با عهد پيامبران سازگار نيست؛ زيرا رؤياي آنان از گونه‌هاي وحي است و ترديد در آن راه ندارد. درباره اين نام‌گذاري‌ها وجوهي ديگر نيز گفته‌اند.[2]<ref>[2]. نک: تفسير قمي، ج1، ص61؛ مجمع البيان، ج11، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص125.</ref>
به گزارش قرآن کریم، هنگامی‌که فرزند ابراهیم۷ به سن جوانی رسید، ابراهیم در رؤیا دید که فرزند خود را سر می‌بُرد. او نظر پسرش را در این زمینه جویا شد. پسر، پدر را به انجام فرمان الهی دعوت کرد و وعده صبر و بردباری داد: {'''قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُر ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَل ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِن شاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرینَ'''} (صافّات/۳۷، ۱۰۲) قرآن کریم بدون پرداختن به نام ذبیح و جزئیات دیگر این رویداد، فقط بخش‌های مهم و گزیده آن را در مسیر اهداف هدایتی و تربیتی خود گزارش کرده است. اما مفسران به جزئیات نیز پرداخته‌اند. بر پایه گفته برخی از مفسران، حضرت ابراهیم۷ سه بار پیاپی در شب‌های ترویه٭، عرفه و عید قربان رؤیای قربانی کردن فرزندش را دید. فردای شب اول در فکر فرورفت که این رؤیا رحمانی است یا شیطانی. از این رو، آن روز، ترویه نام گرفت. در روز دوم دانست که رؤیایش الهی است؛ پس آن روز، عرفه نامیده شد. در روز سوم نیز قصد ذبح فرزندش را کرد و از این رو، آن روز، روز قربانی کردن (عید قربان) نام گرفت.[1]<ref>[1]. تفسیر مقاتل، ج3، ص104؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص153؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص20.</ref> این سخنان با عهد پیامبران سازگار نیست؛ زیرا رؤیای آنان از گونه‌های وحی است و تردید در آن راه ندارد. درباره این نام‌گذاری‌ها وجوهی دیگر نیز گفته‌اند.[2]<ref>[2]. نک: تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج11، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص125.</ref>


قرآن کريم در اين زمينه که ذبيح کدام يک از دو فرزند ابراهيم بوده، سخني نگفته است. از اين رو، مفسران در آن به اختلاف سخن رانده‌اند. شماري از مفسران نخستين[1]<ref>[1]. نک: جامع البيان، ج23، ص100؛ التبيان، ج8، ص518؛ التفسير الکبير، ج26، ص158.</ref>، همه مفسران شيعه[2]<ref>[2]. التبيان، ج8، ص518؛ مجمع البيان، ج8، ص322؛ الميزان، ج7، ص232.</ref> و برخي مفسران اهل سنت[3]<ref>[3]. تفسير بيضاوي، ج5، ص20-21؛ تفسير ابن کثير، ج4، ص16؛ اضواء البيان، ج6، ص318.</ref> اسماعيل7 را ذبيح خوانده‌اند و برخي از مفسران نخستين[4]<ref>[4]. نک: جامع البيان، ج23، ص100؛ التبيان، ج8، ص518؛ التفسير الکبير، ج2، ص154.</ref> و بيشتر اهل سنت[5]<ref>[5]. تفسير مجاهد، ج2، ص543؛ تفسير مقاتل، ج3، ص104؛ تاريخ طبري، ج1، ص263.</ref> هماهنگ با ‌گزارش کتاب مقدس[6]<ref>[6]. کتاب مقدس، پيدايش، 22: 2-13.</ref> اسحاق7 را ذبيح دانسته‌اند.
قرآن کریم در این زمینه که ذبیح کدام یک از دو فرزند ابراهیم بوده، سخنی نگفته است. از این رو، مفسران در آن به اختلاف سخن رانده‌اند. شماری از مفسران نخستین[1]،<ref>[1]. نک: جامع البیان، ج23، ص100؛ التبیان، ج8، ص518؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص158.</ref> همه مفسران شیعه[2]<ref>[2]. التبیان، ج8، ص518؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ المیزان، ج7، ص232.</ref> و برخی مفسران اهل سنت[3]<ref>[3]. تفسیر بیضاوی، ج5، ص20-21؛ تفسیر ابن کثیر، ج4، ص16؛ اضواء البیان، ج6، ص318.</ref> اسماعیل۷ را ذبیح خوانده‌اند و برخی از مفسران نخستین[4]<ref>[4]. نک: جامع البیان، ج23، ص100؛ التبیان، ج8، ص518؛ التفسیر الکبیر، ج2، ص154.</ref> و بیشتر اهل سنت[5]<ref>[5]. تفسیر مجاهد، ج2، ص543؛ تفسیر مقاتل، ج3، ص104؛ تاریخ طبری، ج1، ص263.</ref> هماهنگ با گزارش کتاب مقدس[6]<ref>[6]. کتاب مقدس، پیدایش، 22: 2-13.</ref> اسحاق۷ را ذبیح دانسته‌اند.


== اسماعیل و تولیت کعبه ==
== اسماعیل و تولیت کعبه ==
گزارش‌ها نشان مي‌دهند که حضرت اسماعيل7 تا پايان زندگي عهده‌دار اداره خانه خدا بود. بر پايه روايتي منسوب به امام صادق7 حضرت اسماعيل7 نخستين کسي بود که خانه کعبه را پرده‌پوش کرد. در آن هنگام، خانه‌ها به گونه‌‏اي ساخته مي‌شد که هرگاه در باز مي‌شد، درون خانه و ساکنانش از بيرون ديده مي‌شدند. همسر اسماعيل7 که زني نجيب بود، به او پيشنهاد کرد پرده‏اي بر در خانه بياويزند. سپس تصميم گرفتند خانه خدا را نيز که به سبب سنگ‌هاي نتراشيده و زبر منظره‌اي ناخوشايند داشت، با پرده بپوشانند. از اين رو، مقداري پشم گوسفند را به قبايل پيرامون دادند تا براي کعبه پوششي مناسب ببافند. هر بخش از پرده را که آماده مي‌شد، بر کعبه مي‌آويختند تا آن‌گاه که موسم حج فرارسيد. اما هنوز قسمتي از کعبه بدون پرده مانده بود. به پيشنهاد حضرت اسماعيل7، قسمت باقي مانده را با برگ‌هاي نخل پوشاندند. حج‌گزاران از اين کار شگفت‌زده و شادمان گشتند و بر آن شدند که به اسماعيل هديه‌‏اي تقديم کنند. هر يک از طوايف هديه‌اي آورد و پس از جمع شدن هدايا، برگ‌هاي نخل را از ديواري که با پرده پوشيده نشده بود، برداشتند و بر باقي‌مانده کعبه نيز پرده آويختند. بر پايه همين گزارش، حضرت اسماعيل7 نخستين کسي بود که بر روي ستون‌هاي چوبين، با چوب و گِل، کعبه را مسقف کرد. حاجيان که مسقف شدن کعبه را ديدند، تصميم گرفتند تا اسماعيل7 را ياري کنند. آن‌ها از سال بعد همراه خود قرباني آوردند. حضرت اسماعيل7 با هدايت الهي، قرباني‌ها را ذبح کرده، به مصرف حاجيان مي‌رساند.[1]<ref>[1]. الکافي، ج4، ص203-205؛ علل الشرايع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشيعه، ج13، ص210-212.</ref> بر پايه روايتي ديگر، اسماعيل7 از کم بودن آب به حضرت ابراهيم7 شکايت کرد. حضرت ابراهيم7 با هدايت الهي و ياري جبرئيل، چاهي براي حاجيان کَند.[2]<ref>[2]. الکافي، ج4، ص205.</ref>
گزارش‌ها نشان می‌دهند که حضرت اسماعیل۷ تا پایان زندگی عهده‌دار اداره خانه خدا بود. بر پایه روایتی منسوب به امام صادق۷ حضرت اسماعیل۷ نخستین کسی بود که خانه کعبه را پرده‌پوش کرد. در آن هنگام، خانه‌ها به گونه‌ای ساخته می‌شد که هرگاه در باز می‌شد، درون خانه و ساکنانش از بیرون دیده می‌شدند. همسر اسماعیل۷ که زنی نجیب بود، به او پیشنهاد کرد پرده‌ای بر در خانه بیاویزند. سپس تصمیم گرفتند خانه خدا را نیز که به سبب سنگ‌های نتراشیده و زبر منظره‌ای ناخوشایند داشت، با پرده بپوشانند. از این رو، مقداری پشم گوسفند را به قبایل پیرامون دادند تا برای کعبه پوششی مناسب ببافند. هر بخش از پرده را که آماده می‌شد، بر کعبه می‌آویختند تا آن‌گاه که موسم حج فرارسید. اما هنوز قسمتی از کعبه بدون پرده مانده بود. به پیشنهاد حضرت اسماعیل۷، قسمت باقی مانده را با برگ‌های نخل پوشاندند. حج‌گزاران از این کار شگفت‌زده و شادمان گشتند و بر آن شدند که به اسماعیل هدیه‌ای تقدیم کنند. هر یک از طوایف هدیه‌ای آورد و پس از جمع شدن هدایا، برگ‌های نخل را از دیواری که با پرده پوشیده نشده بود، برداشتند و بر باقی‌مانده کعبه نیز پرده آویختند. بر پایه همین گزارش، حضرت اسماعیل۷ نخستین کسی بود که بر روی ستون‌های چوبین، با چوب و گِل، کعبه را مسقف کرد. حاجیان که مسقف شدن کعبه را دیدند، تصمیم گرفتند تا اسماعیل۷ را یاری کنند. آن‌ها از سال بعد همراه خود قربانی آوردند. حضرت اسماعیل۷ با هدایت الهی، قربانی‌ها را ذبح کرده، به مصرف حاجیان می‌رساند.[1]<ref>[1]. الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.</ref> بر پایه روایتی دیگر، اسماعیل۷ از کم بودن آب به حضرت ابراهیم۷ شکایت کرد. حضرت ابراهیم۷ با هدایت الهی و یاری جبرئیل، چاهی برای حاجیان کَند.[2]<ref>[2]. الکافی، ج4، ص205.</ref>


== نبوت حضرت اسماعیل ==
== نبوت حضرت اسماعیل ==
نام حضرت اسماعيل7 12 بار در قرآن آمده است. (براي نمونه: آيات 125، 127، 133،136،140 بقره/2؛ 84 آل عمران/3 و 163 نساء/4) قرآن کريم او را يکي از پيامبران الهي خوانده و با يادکرد نام وي در کنار شماري از پيامبران خدا، از نزول وحي بر او سخن گفته است: {'''... وَأَوحَينَا إِلَى إِبرَاهِيمَ وَإِسمَاعِيلَ وَإِسحَاقَ وَيَعقُوبَ...'''} (نساء/4، 163) او در آيه 54 مريم/19 با صراحتي بيشتر رسول و نبي خوانده شده است: {'''وَاذكُر فِي الكِتَابِ إِسمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الوَعدِ وَكَانَ رَسُولا نَبِيًّا'''} افزون بر نبوت، حلم (صافّات/37، 101)[1]،<ref>[1]. روح المعاني، ج12، ص122.</ref> شکيبايي (انبياء/21، 85)، وفا به وعده (مريم/19، 54)، و خضوع و خشوع در برابر آيات الهي (مريم/19، 54ـ58) از ويژگي‌هاي اسماعيل7 شمرده شده است. قرآن کريم همچنين وي را صالح، پسنديده خداوند و برخوردار از نعمت، هدايت و رحمت ويژه الهي (انعام/6، 86ـ90؛ مريم/19، 54 ‌ـ‌ 58؛ انبياء/21، 85ـ86) و در شمار نيکان (ص/38، 48) برشمرده و از برتري وي در ميان جهانيان سخن گفته است. (انعام/6، 86) او خاندان خود را به گزاردن نماز و پرداختن زکات فرمان مي‌داد.(مريم/19، 55)
نام حضرت اسماعیل۷ ۱۲ بار در قرآن آمده است. (برای نمونه: آیات ۱۲۵، ۱۲۷، ۱۳۳٬۱۳۶٬۱۴۰ بقره/۲؛ ۸۴ آل عمران/۳ و ۱۶۳ نساء/۴) قرآن کریم او را یکی از پیامبران الهی خوانده و با یادکرد نام وی در کنار شماری از پیامبران خدا، از نزول وحی بر او سخن گفته است: {'''... وَأَوحَینَا إِلَی إِبرَاهِیمَ وَإِسمَاعِیلَ وَإِسحَاقَ وَیَعقُوبَ…'''} (نساء/۴، ۱۶۳) او در آیه ۵۴ مریم/۱۹ با صراحتی بیشتر رسول و نبی خوانده شده است: {'''وَاذکُر فِی الکِتَابِ إِسمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الوَعدِ وَکَانَ رَسُولا نَبِیًّا'''} افزون بر نبوت، حلم (صافّات/۳۷، ۱۰۱)[۱]،<ref>[1]. روح المعانی، ج12، ص122.</ref> شکیبایی (انبیاء/۲۱، ۸۵)، وفا به وعده (مریم/۱۹، ۵۴)، و خضوع و خشوع در برابر آیات الهی (مریم/۱۹، ۵۴–۵۸) از ویژگی‌های اسماعیل۷ شمرده شده است. قرآن کریم همچنین وی را صالح، پسندیده خداوند و برخوردار از نعمت، هدایت و رحمت ویژه الهی (انعام/۶، ۸۶–۹۰؛ مریم/۱۹، ۵۴–۵۸؛ انبیاء/۲۱، ۸۵–۸۶) و در شمار نیکان (ص/۳۸، ۴۸) برشمرده و از برتری وی در میان جهانیان سخن گفته است. (انعام/۶، ۸۶) او خاندان خود را به گزاردن نماز و پرداختن زکات فرمان می‌داد. (مریم/۱۹، ۵۵)


== نقش نوادگان اسماعیل در تاریخ کعبه ==
== نقش نوادگان اسماعیل در تاریخ کعبه ==
حضرت اسماعيل7 تا پايان زندگي، توليت خانه خدا، عمران و آباداني آن، و اداره مناسک حج را بر عهده داشت. ساليان عمر او را صد و بيست[1]<ref>[1]. الخرائج و الجرائح، ج2، ص964.</ref>، صد و سي[2]،<ref>[2]. السيرة النبويه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاريخ طبري، ج1، ص314.</ref> صد و سي و هفت[3]<ref>[3]. کتاب مقدس، پيدايش، 25: 17؛ مروج الذهب، ج1، ص75.</ref> و صد و شصت و هفت[4]<ref>[4]. اخبار الزمان، ص104.</ref> سال گفته‌اند. بر پايه پاره‌اي از گزارش‌ها، اسماعيل7 پيش از مرگ وصيت کرد تا دخترش به نام «نسمه» با عيصو فرزند اسحاق7 ازدواج کند[5]<ref>[5]. عرائس المجالس، ص100؛ السيرة النبويه، ابن کثير، ج1، ص57.</ref> و نيز برادرش اسحاق7 را وصي خود قرار داد.[6]<ref>[6]. تاريخ طبري، ج1، ص314؛ مروج الذهب، ج1، ص58؛ المنتظم، ج1، ص305.</ref> برخي نيز وصي او را فرزندش قيدار دانسته‌اند.[1] <ref>[1]. الروضة في فضائل اميرالمؤمنين، ص221؛ نک: مروج الذهب، ج1، ص58.</ref>بر پايه نظر مشهور، پيکر او در حجر اسماعيل، کنار خانه کعبه، زير ناودان و در جوار مادرش هاجر3 به خاک سپرده شد.[2]<ref>[2]. السيرة النبويه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص222؛ تاريخ طبري، ج1، ص314.</ref> برخي نيز مدفن او را کنار حجرالاسود دانسته‌اند.[3]<ref>[3]. مروج الذهب، ج1، ص75.</ref>
حضرت اسماعیل۷ تا پایان زندگی، تولیت خانه خدا، عمران و آبادانی آن، و اداره مناسک حج را بر عهده داشت. سالیان عمر او را صد و بیست[1]،<ref>[1]. الخرائج و الجرائح، ج2، ص964.</ref> صد و سی[۲]،<ref>[2]. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاریخ طبری، ج1، ص314.</ref> صد و سی و هفت[3]<ref>[3]. کتاب مقدس، پیدایش، 25: 17؛ مروج الذهب، ج1، ص75.</ref> و صد و شصت و هفت[4]<ref>[4]. اخبار الزمان، ص104.</ref> سال گفته‌اند. بر پایه پاره‌ای از گزارش‌ها، اسماعیل۷ پیش از مرگ وصیت کرد تا دخترش به نام «نسمه» با عیصو فرزند اسحاق۷ ازدواج کند[5]<ref>[5]. عرائس المجالس، ص100؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.</ref> و نیز برادرش اسحاق۷ را وصی خود قرار داد.[6]<ref>[6]. تاریخ طبری، ج1، ص314؛ مروج الذهب، ج1، ص58؛ المنتظم، ج1، ص305.</ref> برخی نیز وصی او را فرزندش قیدار دانسته‌اند.[1]<ref>[1]. الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، ص221؛ نک: مروج الذهب، ج1، ص58.</ref>بر پایه نظر مشهور، پیکر او در حجر اسماعیل، کنار خانه کعبه، زیر ناودان و در جوار مادرش هاجر۳ به خاک سپرده شد.[2]<ref>[2]. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص222؛ تاریخ طبری، ج1، ص314.</ref> برخی نیز مدفن او را کنار حجرالاسود دانسته‌اند.[3]<ref>[3]. مروج الذهب، ج1، ص75.</ref>


پس از وي پسرش نابت يا قيدار عهده‌دار توليت خانه خدا و برگزاري مراسم حج شد. اين مسئوليت در بسياري از دوره‌هاي تاريخ، همواره بر عهده نوادگان اسماعيل7 بود[4]<ref>[4]. تاريخ يعقوبي، ج1، ص221-223؛ الکامل، ج2، ص42؛ السيرة النبويه، ابن کثير، ج1، ص57.</ref> و آنان نسل به نسل عهده‌دار آن مي‌شدند. اما در دوره عدنان بن ادد، دچار انحراف ديني و درگيري شدند. هنوز بسياري از احکام دين حنيف ابراهيم7 از جمله آيين حج در ميان آنان رواج داشت؛ ولي به پاره‌اي کارهاي شرک‌آلود آميخته بود.[5]<ref>[5]. الکافي، ج4، ص21.</ref> در دوره‌اي از تاريخ، جُرهميان و بعد‌ها خُزاعه و صوفه بر مکه چيره شدند و درباني، کليدداري و اجازه حج را در دست گرفتند. قُصَيّ بن کِلاب، چهارمين جد پيامبراکرم9 پس از نبردي سخت ديگر بار اداره مکه و خانه خدا را بر عهده گرفت و آن مناصب را ميان فرزندان خويش قسمت کرد.[6]<ref>[6]. تاريخ يعقوبي، ج1، ص241.</ref> اين منصب‌ها تا روزگار رسول خدا9 همچنان در دست قبيله قريش که از نوادگان اسماعيل7 بودند، باقي ماند.[7]<ref>[7]. فتوح الشام، ج2، ص141.</ref>
پس از وی پسرش نابت یا قیدار عهده‌دار تولیت خانه خدا و برگزاری مراسم حج شد. این مسئولیت در بسیاری از دوره‌های تاریخ، همواره بر عهده نوادگان اسماعیل۷ بود[4]<ref>[4]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص221-223؛ الکامل، ج2، ص42؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.</ref> و آنان نسل به نسل عهده‌دار آن می‌شدند. اما در دوره عدنان بن ادد، دچار انحراف دینی و درگیری شدند. هنوز بسیاری از احکام دین حنیف ابراهیم۷ از جمله آیین حج در میان آنان رواج داشت؛ ولی به پاره‌ای کارهای شرک‌آلود آمیخته بود.[5]<ref>[5]. الکافی، ج4، ص21.</ref> در دوره‌ای از تاریخ، جُرهمیان و بعدها خُزاعه و صوفه بر مکه چیره شدند و دربانی، کلیدداری و اجازه حج را در دست گرفتند. قُصَیّ بن کِلاب، چهارمین جد پیامبراکرم۹ پس از نبردی سخت دیگر بار اداره مکه و خانه خدا را بر عهده گرفت و آن مناصب را میان فرزندان خویش قسمت کرد.[6]<ref>[6]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص241.</ref> این منصب‌ها تا روزگار رسول خدا۹ همچنان در دست قبیله قریش که از نوادگان اسماعیل۷ بودند، باقی ماند.[7]<ref>[7]. فتوح الشام، ج2، ص141.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۳۵

اسماعیل

تولد

هنگامی‌که حضرت ابراهیم۷ از آتش نمرودیان نجات یافت، به فرمان خداوند، سرزمین آنان را به سوی بیت‌المقدس ترک کرد. (انبیاء/۲۱، ۶۸ـ71)[۱] وی از خداوند خواست فرزندانی صالح به او عطا فرماید. خداوند تولد پسری بردبار را به وی بشارت داد. (صافّات/۳۷، ۹۷–۱۰۱) بسیاری از مفسران، این فرزند را اسماعیل۷ دانسته‌اند.[۲] این فرزند در پی آگاهی از رؤیای پدرش برای ذبح خود، به او وعده داد که در برابر این رخداد بردبار باشد. همین که اسماعیل۷ به صراحت در شمار صابران یاد شده، تأییدی بر درستی تطبیق اسماعیل بر آن غلام حلیم است. (صافّات/۳۷، ۱۰۱–۱۰۲؛ انبیاء/۲۱، ۸۵)

مادر اسماعیل، هاجر۳ کنیز مصری ساره، همسر نخست ابراهیم، بود که به سبب نازایی آن بانو و با پیشنهاد خود او[۳] به ازدواج ابراهیم۷ درآمد.[۴] عهد عتیق تاریخ این ازدواج را ۱۰ سال پس از ورود ابراهیم۷ به کنعان می‌داند.[۵] قرآن کریم تولد اسماعیل را عطیه‌ای الهی برای ابراهیم۷ می‌شمرد که در دوران کهنسالی او رخ داد: {الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ}. (ابراهیم/۱۴، ۳۹) سن وی هنگام تولد اسماعیل به اختلاف ۸۶، ۸۷، ۹۰، ۹۹ و ۱۱۷ سال گزارش شده است.[۶]

به گزارش تاریخ‌نگاران مسلمان، سکونت هاجر۳ و اسماعیل۷ در مکه و مجاورت خانه خدا، امری مسلّم است[۷] که قرآن کریم نیز آن را به صراحت گزارش کرده است: {رَبَّنَا إِنِّی أَسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّمِ…} (ابراهیم/۱۴، ۳۷)

نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه

تاریخ‌نگاران مسلمان[1][۸]و بیشتر مفسران[2][۹]ذیل آیه ۳۷ ابراهیم/۱۴، پیدایش زمزم و گرد آمدن برخی قبایل در پیرامون آن و آبادی و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر۳ و اسماعیل۷ پیوند داده و آن را از آثار دعای حضرت ابراهیم۷ دانسته‌اند. بر پایه برخی از روایات، هاجر۳ جامه‌ای را که همراه داشت، بر درختی افکند و همراه اسماعیل۷ در سایه آن پناه گرفت. حضرت ابراهیم۷ هنگام ترک آنان، در پاسخ هاجر گفت: شما را به خدایی می‌سپارم که به فرمان وی در این سرزمین جایگزینتان کردم.[1][۱۰] بر پایه پاره‌ای گزارش‌ها، هاجر۳ و اسماعیل۷ در جای کنونی حجر اسماعیل سکونت یافتند.[2][۱۱]در روایتی منسوب به امام صادق۷، حجر اسماعیل٭ خانه ایشان معرفی شده است.[3][۱۲]

در پی نایاب شدن آب آشامیدنی در آن بیابان خشک و سوزان، هاجر۳ از کوه صفا بالا رفت و چون آبی یا کسی را نیافت، پایین آمد و از کوه مروه بالا رفت.[1][۱۳] درباره سبب این بالا رفتن، به مواردی چون جست‌وجوی آب[2]،[۱۴] یاری جستن از رهگذری[3][۱۵] یا نظاره‌گر مرگ فرزند نشدن[4][۱۶] اشاره شده است. شماری از تاریخ‌نگاران[5][۱۷] و مفسران[6][۱۸]بالا رفتن هاجر از صفا و مروه را هفت بار شمرده‌اند و همین را سبب تشریع هفت بار سعی میان صفا و مروه دانسته‌اند. ( صفا و مروه) سرانجام هاجر از فراز مروه آبی را در کنار اسماعیل۷ دید و نزد وی بازگشت. او پیرامون آب را با رمل فراگرفت.[7][۱۹]پیدایش این چشمه که بعدها زمزم نام گرفت، بر اثر ساییده شدن پای اسماعیل۷ بر زمین و از ارهاصات وی دانسته شده است.[8][۲۰] ارهاص، رویدادی فراعادی است که پیش از نبوت یک پیامبر و در پیوند با وی رخ می‌دهد. بر همین اساس، زمزم را «چاه اسماعیل» نیز خوانده‌اند.[9][۲۱]

با پیدایش چشمه زمزم در آن بیابان بی‌آب و علف، برخی کاروان‌ها در آن‌جا توقف کردند و شماری از قبایل در پیرامون آن گرد آمدند. آن‌ها در آغاز نیازمندی‌های خود را به دست کاروان‌های عبوری تأمین می‌کردند که در آن‌جا توقف می‌نمودند.[10][۲۲] به گزارش منابع تاریخی[11][۲۳] و تفسیری[12][۲۴]قبیله جُرْهُم در مسیر حرکت به سوی شام با دیدن پرندگان بر روی کوه‌ها و صخره‌های مشرف بر زمزم، وجود آب را احتمال دادند و به سوی آن آمدند. بر پایه گزارشی دیگر، جرهمیان نزدیک مکه سکونت داشتند. آن‌ها با دیدن آب جاری، از هاجر۳ و اسماعیل۷ اجازه خواستند که در آن محل سکنا گزیده، از آن آب بهره گیرند.[1][۲۵] شماری از دانشمندان با اشاره به موقعیت جغرافیایی و نبود آب در آن منطقه[2]،[۲۶] گوارایی و فراوانی آب زمزم[3][۲۷] را سبب گرد آمدن قبیله جرهم٭ و پیدایش شهر مکه دانسته‌اند.

اسماعیل و بنای کعبه

قرآن کریم از همکاری اسماعیل با پدرش ابراهیم۸ در بالا بردن پایه‌های کعبه و بازسازی آن خبر می‌دهد: {إِذ یَرفَعُ إِبرَاهِیمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَیتِ وَإِسمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّل مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ} (بقره/۲، ۱۲۷) روایت‌های اسلامی این داستان را به تفصیل آورده و گاه درباره جزئیات آن به قصه‌پردازی پرداخته‌اند.[1][۲۸] این کار در سال دوم سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و با فرمان الهی گزارش شده است.[2][۲۹] بیشتر مفسران بر این باورند که کعبه پیش از ابراهیم۷ وجود داشت؛ ولی آثارش تا حدی از میان رفته بود و حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ آن را بازسازی کردند.[3][۳۰] روایت‌های رسیده از امامان معصوم: نیز مؤید این گزارشند.[4][۳۱] می‌گویند آن‌ها با راهنمایی جبرئیل جای کعبه را یافتند.[5][۳۲] در برابر، مفسرانی مانند مجاهد و جز او گفته‌اند: کعبه نخستین بار به دست حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ ساخته شد.[6][۳۳] ( کعبه) گفته‌اند: حضرت اسماعیل۷ پیشتر سنگ گرد آورده بود[7][۳۴] و هنگام ساخت کعبه، آن‌ها را به دست ابراهیم۷ می‌داد و ایشان نیز دیوارهای آن را می‌ساخت.[8][۳۵] بر پایه برخی روایت‌ها، چهار فرشته سنگ می‌آوردند و حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ کعبه را می‌ساختند. آن‌ها دیوارها را تا ارتفاع۱۲ ذراع ساختند و دَرِی برای ورود و بیرون رفتن در آن نهادند.[9][۳۶]

حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ افزون بر ساختن کعبه، فرمان یافتند تا خانه خدا را برای طواف‌کنندگان، مجاوران، رکوع‌کنندگان و سجده‌کنندگان، پاک و پاکیزه کنند: {وَعَهِدنَا إِلَی إِبرَاهِیمَ وَإِسمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیتِیَ لِلطَّائِفِینَ و العَاکِفِینَ و الرُّکَّعِ السُّجُودِ} (بقره/۲، ۱۲۵) مقصود از تطهیر را پاک کردن خانه خدا از بت‌ها، مظاهر شرک و بت‌پرستی[1]،[۳۷] نجاساتی مانند خون و مدفوع حیوانات، و بنیاد نهادن آن بر پایه پاکی گفته‌اند.[2][۳۸] این کار می‌تواند مربوط به سال‌های پس از بازسازی کعبه باشد.

ابراهیم و اسماعیل۸ هنگام ساخت کعبه از خداوند خواستند تا از نسل آن‌ها امتی مسلمان و تسلیم در برابر فرمان الهی پدیدآورد: {رَبَّنَا وَاجعَلنَا مُسلِمَینِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسلِمَةً لَکَ…} (بقره/۲، ۱۲۸) برخی مفسران {أُمَّةً مُسلِمَةً} را فقط اشاره به نوادگان اسماعیل۷ و شماری دیگر شامل بنی‌اسرائیل نیز دانسته‌اند.[3][۳۹] آن دو همچنین هنگام ساختن کعبه از خداوند خواستند که از نسل آنان پیامبری را برانگیزد تا آیات الهی را برای آن‌ها تلاوت کند، کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد و به تزکیه آنان بپردازد: {رَبَّنَا وَابعَث فِیهِم رَسُولاً مِنهُم یَتْلُوا عَلَیهِم آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ و الحِکمَةَ وَیُزَکِّیهِم…} (بقره/۲، ۱۲۹) مفسران مقصود از این پیامبر را رسول خدا۹ دانسته‌اند.[4][۴۰]پیامبر گرامی۹ نیز خود را مصداق این دعا دانسته است.[5][۴۱] مفرد آوردن واژه «رَسُولاً» نیز می‌تواند مؤید این معنا باشد؛ چرا که در میان بنی‌اسرائیل، پیامبران گوناگون برانگیخته شدند.

حج گزاری اسماعیل

حج‌گزاری حضرت اسماعیل۷ موضوعی دیگر است که مفسران ذیل برخی آیات قرآن کریم و نیز تاریخ‌نگاران به آن پرداخته‌اند. ابراهیم و اسماعیل۸ در زمان ساخت کعبه از خداوند خواستند که چگونگی عبادت و مناسکشان را نیز به آنان نشان دهد: {... وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُب عَلَیْنَا…} (بقره/۲، ۱۲۸) مفسران مقصود از مناسک را اعمال حج مانند طواف، سعی میان صفا و مروه، وقوف در عرفات، رمی جمرات و مانند آن دانسته‌اند که خداوند در پی آن دعا این مناسک را به آن دو آموخت.[1][۴۲] ظاهر برخی از آیات به انجام مناسک حج از سوی حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ اشاره دارد. (بقره/۲، ۱۲۸؛ صافّات/۳۷، 102)[1][۴۳] بر پایه برخی روایت‌ها، آن دو نخستین حج خود را پیش از بازسازی کعبه انجام دادند.[2][۴۴] از ظاهر روایت‌های دیگر برمی‌آید که نخستین حج آنان پس از ساخت کعبه بوده است.[3][۴۵] بر پایه برخی از روایات اسلامی، در نخستین حج، جبرئیل از آغاز مناسک تا پایان، همراه حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ بود و یکایک اعمال و مناسک حج مانند غسل ورود به حرم، چگونگی مُحرِم و مُحِل شدن، تلبیه گفتن، سعی میان صفا و مروه و ذکرهای آن، استلام حجرالاسود، طواف کعبه و نماز در مقام ابراهیم را به آنان می‌آموخت.[4][۴۶] حج‌گزاری حضرت اسماعیل۷ در سال‌های بعد نیز گزارش شده است.[5][۴۷]

ذبح اسماعیل

به گزارش قرآن کریم، هنگامی‌که فرزند ابراهیم۷ به سن جوانی رسید، ابراهیم در رؤیا دید که فرزند خود را سر می‌بُرد. او نظر پسرش را در این زمینه جویا شد. پسر، پدر را به انجام فرمان الهی دعوت کرد و وعده صبر و بردباری داد: {قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُر ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَل ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِن شاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرینَ} (صافّات/۳۷، ۱۰۲) قرآن کریم بدون پرداختن به نام ذبیح و جزئیات دیگر این رویداد، فقط بخش‌های مهم و گزیده آن را در مسیر اهداف هدایتی و تربیتی خود گزارش کرده است. اما مفسران به جزئیات نیز پرداخته‌اند. بر پایه گفته برخی از مفسران، حضرت ابراهیم۷ سه بار پیاپی در شب‌های ترویه٭، عرفه و عید قربان رؤیای قربانی کردن فرزندش را دید. فردای شب اول در فکر فرورفت که این رؤیا رحمانی است یا شیطانی. از این رو، آن روز، ترویه نام گرفت. در روز دوم دانست که رؤیایش الهی است؛ پس آن روز، عرفه نامیده شد. در روز سوم نیز قصد ذبح فرزندش را کرد و از این رو، آن روز، روز قربانی کردن (عید قربان) نام گرفت.[1][۴۸] این سخنان با عهد پیامبران سازگار نیست؛ زیرا رؤیای آنان از گونه‌های وحی است و تردید در آن راه ندارد. درباره این نام‌گذاری‌ها وجوهی دیگر نیز گفته‌اند.[2][۴۹]

قرآن کریم در این زمینه که ذبیح کدام یک از دو فرزند ابراهیم بوده، سخنی نگفته است. از این رو، مفسران در آن به اختلاف سخن رانده‌اند. شماری از مفسران نخستین[1]،[۵۰] همه مفسران شیعه[2][۵۱] و برخی مفسران اهل سنت[3][۵۲] اسماعیل۷ را ذبیح خوانده‌اند و برخی از مفسران نخستین[4][۵۳] و بیشتر اهل سنت[5][۵۴] هماهنگ با گزارش کتاب مقدس[6][۵۵] اسحاق۷ را ذبیح دانسته‌اند.

اسماعیل و تولیت کعبه

گزارش‌ها نشان می‌دهند که حضرت اسماعیل۷ تا پایان زندگی عهده‌دار اداره خانه خدا بود. بر پایه روایتی منسوب به امام صادق۷ حضرت اسماعیل۷ نخستین کسی بود که خانه کعبه را پرده‌پوش کرد. در آن هنگام، خانه‌ها به گونه‌ای ساخته می‌شد که هرگاه در باز می‌شد، درون خانه و ساکنانش از بیرون دیده می‌شدند. همسر اسماعیل۷ که زنی نجیب بود، به او پیشنهاد کرد پرده‌ای بر در خانه بیاویزند. سپس تصمیم گرفتند خانه خدا را نیز که به سبب سنگ‌های نتراشیده و زبر منظره‌ای ناخوشایند داشت، با پرده بپوشانند. از این رو، مقداری پشم گوسفند را به قبایل پیرامون دادند تا برای کعبه پوششی مناسب ببافند. هر بخش از پرده را که آماده می‌شد، بر کعبه می‌آویختند تا آن‌گاه که موسم حج فرارسید. اما هنوز قسمتی از کعبه بدون پرده مانده بود. به پیشنهاد حضرت اسماعیل۷، قسمت باقی مانده را با برگ‌های نخل پوشاندند. حج‌گزاران از این کار شگفت‌زده و شادمان گشتند و بر آن شدند که به اسماعیل هدیه‌ای تقدیم کنند. هر یک از طوایف هدیه‌ای آورد و پس از جمع شدن هدایا، برگ‌های نخل را از دیواری که با پرده پوشیده نشده بود، برداشتند و بر باقی‌مانده کعبه نیز پرده آویختند. بر پایه همین گزارش، حضرت اسماعیل۷ نخستین کسی بود که بر روی ستون‌های چوبین، با چوب و گِل، کعبه را مسقف کرد. حاجیان که مسقف شدن کعبه را دیدند، تصمیم گرفتند تا اسماعیل۷ را یاری کنند. آن‌ها از سال بعد همراه خود قربانی آوردند. حضرت اسماعیل۷ با هدایت الهی، قربانی‌ها را ذبح کرده، به مصرف حاجیان می‌رساند.[1][۵۶] بر پایه روایتی دیگر، اسماعیل۷ از کم بودن آب به حضرت ابراهیم۷ شکایت کرد. حضرت ابراهیم۷ با هدایت الهی و یاری جبرئیل، چاهی برای حاجیان کَند.[2][۵۷]

نبوت حضرت اسماعیل

نام حضرت اسماعیل۷ ۱۲ بار در قرآن آمده است. (برای نمونه: آیات ۱۲۵، ۱۲۷، ۱۳۳٬۱۳۶٬۱۴۰ بقره/۲؛ ۸۴ آل عمران/۳ و ۱۶۳ نساء/۴) قرآن کریم او را یکی از پیامبران الهی خوانده و با یادکرد نام وی در کنار شماری از پیامبران خدا، از نزول وحی بر او سخن گفته است: {... وَأَوحَینَا إِلَی إِبرَاهِیمَ وَإِسمَاعِیلَ وَإِسحَاقَ وَیَعقُوبَ…} (نساء/۴، ۱۶۳) او در آیه ۵۴ مریم/۱۹ با صراحتی بیشتر رسول و نبی خوانده شده است: {وَاذکُر فِی الکِتَابِ إِسمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الوَعدِ وَکَانَ رَسُولا نَبِیًّا} افزون بر نبوت، حلم (صافّات/۳۷، ۱۰۱)[۱]،[۵۸] شکیبایی (انبیاء/۲۱، ۸۵)، وفا به وعده (مریم/۱۹، ۵۴)، و خضوع و خشوع در برابر آیات الهی (مریم/۱۹، ۵۴–۵۸) از ویژگی‌های اسماعیل۷ شمرده شده است. قرآن کریم همچنین وی را صالح، پسندیده خداوند و برخوردار از نعمت، هدایت و رحمت ویژه الهی (انعام/۶، ۸۶–۹۰؛ مریم/۱۹، ۵۴–۵۸؛ انبیاء/۲۱، ۸۵–۸۶) و در شمار نیکان (ص/۳۸، ۴۸) برشمرده و از برتری وی در میان جهانیان سخن گفته است. (انعام/۶، ۸۶) او خاندان خود را به گزاردن نماز و پرداختن زکات فرمان می‌داد. (مریم/۱۹، ۵۵)

نقش نوادگان اسماعیل در تاریخ کعبه

حضرت اسماعیل۷ تا پایان زندگی، تولیت خانه خدا، عمران و آبادانی آن، و اداره مناسک حج را بر عهده داشت. سالیان عمر او را صد و بیست[1]،[۵۹] صد و سی[۲]،[۶۰] صد و سی و هفت[3][۶۱] و صد و شصت و هفت[4][۶۲] سال گفته‌اند. بر پایه پاره‌ای از گزارش‌ها، اسماعیل۷ پیش از مرگ وصیت کرد تا دخترش به نام «نسمه» با عیصو فرزند اسحاق۷ ازدواج کند[5][۶۳] و نیز برادرش اسحاق۷ را وصی خود قرار داد.[6][۶۴] برخی نیز وصی او را فرزندش قیدار دانسته‌اند.[1][۶۵]بر پایه نظر مشهور، پیکر او در حجر اسماعیل، کنار خانه کعبه، زیر ناودان و در جوار مادرش هاجر۳ به خاک سپرده شد.[2][۶۶] برخی نیز مدفن او را کنار حجرالاسود دانسته‌اند.[3][۶۷]

پس از وی پسرش نابت یا قیدار عهده‌دار تولیت خانه خدا و برگزاری مراسم حج شد. این مسئولیت در بسیاری از دوره‌های تاریخ، همواره بر عهده نوادگان اسماعیل۷ بود[4][۶۸] و آنان نسل به نسل عهده‌دار آن می‌شدند. اما در دوره عدنان بن ادد، دچار انحراف دینی و درگیری شدند. هنوز بسیاری از احکام دین حنیف ابراهیم۷ از جمله آیین حج در میان آنان رواج داشت؛ ولی به پاره‌ای کارهای شرک‌آلود آمیخته بود.[5][۶۹] در دوره‌ای از تاریخ، جُرهمیان و بعدها خُزاعه و صوفه بر مکه چیره شدند و دربانی، کلیدداری و اجازه حج را در دست گرفتند. قُصَیّ بن کِلاب، چهارمین جد پیامبراکرم۹ پس از نبردی سخت دیگر بار اداره مکه و خانه خدا را بر عهده گرفت و آن مناصب را میان فرزندان خویش قسمت کرد.[6][۷۰] این منصب‌ها تا روزگار رسول خدا۹ همچنان در دست قبیله قریش که از نوادگان اسماعیل۷ بودند، باقی ماند.[7][۷۱]

پانویس

  1. جامع البیان، ج23، ص89؛ معانی القرآن، ج6، ص46؛ المیزان، ج7، ص230.
  2. تفسیر مجاهد، ص543؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ الصافی، ج4، ص276.
  3. کتاب مقدس، پیدایش، 16: 1-2؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25.
  4. کتاب مقدس، پیدایش، 15: 16؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ قاموس کتاب مقدس، ص73.
  5. کتاب مقدس، پیدایش، 16: 1-4.
  6. کتاب مقدس، پیدایش، 16: 15-16؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ مروج الذهب، ج1، ص57.
  7. تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ تاریخ طبری، ج1، ص255؛ الکامل، ج1، ص103.
  8. [1]. الکامل، ج1، ص103-105؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص142.
  9. [2]. جامع البیان، ج13، ص300-302؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ المیزان، ج1، ص288.
  10. [1]. بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافی، ج3، ص92؛ نور الثقلین، ج2، ص549.
  11. [2]. جامع البیان، ج1، ص762.
  12. [3]. الکافی، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.
  13. [1]. الکافی، ج4، ص202؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ روض الجنان، ج2، ص154.
  14. [2]. تاریخ طبری، ج1، ص252؛ الکافی، ج4، ص202؛ الکامل، ج1، ص103.
  15. [3]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ جامع البیان، ج13، ص301؛ تفسیر ثعلبی، ج5، ص322.
  16. [4]. سیره ابن اسحاق، ج2، ص77؛ اخبار مکه، ج1، ص55.
  17. [5]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص257؛ دلائل النبوه، ج2، ص48.
  18. [6]. احکام القرآن، جصاص، ج1، ص95؛ احکام القرآن، ابن عربی، ج3، ص95.
  19. [7]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ جامع البیان، ج13، ص302؛ الصافی، ج3، ص93.
  20. [8]. الکافی، ج4، ص202؛ التفسیر الکبیر، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.
  21. [9]. نک: تاریخ طبری، ج2، ص255؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص97.
  22. [10]. الکافی، ج4، ص202.
  23. [11]. تاریخ طبری، ج1، ص256؛ البدایة و النهایه، ج1، ص179؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350.
  24. [12]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ تفسیر ثعلبی، ج5، ص322.
  25. [1]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص258؛ تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج1، ص389.
  26. [2]. جامع البیان، ج13، ص301؛ مجمع البیان، ج6، ص84؛ تفسیر بغوی، ج3، ص38.
  27. [3]. معجم البلدان، ج3، ص148.
  28. [1]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص259-260؛ صحیح البخاری، ج4، ص116-117؛ اخبار مکه، ج2، ص32.
  29. [2]. الکافی، ج4، ص203.
  30. [3]. جامع البیان، ج1، ص749؛ مجمع البیان، ج2، ص382؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص57.
  31. [4]. نک: الکافی، ج4، ص203؛ مجمع البیان، ج1، ص388؛ بحار الانوار، ج12، ص93-94.
  32. [5]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62.
  33. [6]. التبیان، ج1، ص462؛ مجمع البیان، ج1، ص387.
  34. [7]. الکافی، ج4، ص203.
  35. [8]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62؛ نور الثقلین، ج1، ص129.
  36. [9]. الکافی، ج4، ص203.
  37. [1]. جامع البیان، ج1، ص749.
  38. [2]. التبیان، ج1، ص454؛ مجمع البیان، ج1، ص382؛ المیزان، ج1، ص281.
  39. [3]. جامع البیان، ج1، ص769.
  40. [4]. تنویر المقباس، ص18؛ التبیان، ج1، ص466؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص72-73.
  41. [5]. التبیان، ج1، ص467؛ مجمع البیان، ج1، ص393.
  42. [1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464-465؛ مجمع البیان، ج1، ص392.
  43. [1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص126.
  44. [2]. بحارالانوار، ج12، ص93؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص432.
  45. [3]. تفسیر قمی، ج1، ص62؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص100.
  46. [4]. الکافی، ج4، ص202؛ علل الشرایع، ج2، ص587؛ بحار الانوار، ج12، ص93-96.
  47. [5]. نک: الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.
  48. [1]. تفسیر مقاتل، ج3، ص104؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص153؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص20.
  49. [2]. نک: تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج11، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص125.
  50. [1]. نک: جامع البیان، ج23، ص100؛ التبیان، ج8، ص518؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص158.
  51. [2]. التبیان، ج8، ص518؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ المیزان، ج7، ص232.
  52. [3]. تفسیر بیضاوی، ج5، ص20-21؛ تفسیر ابن کثیر، ج4، ص16؛ اضواء البیان، ج6، ص318.
  53. [4]. نک: جامع البیان، ج23، ص100؛ التبیان، ج8، ص518؛ التفسیر الکبیر، ج2، ص154.
  54. [5]. تفسیر مجاهد، ج2، ص543؛ تفسیر مقاتل، ج3، ص104؛ تاریخ طبری، ج1، ص263.
  55. [6]. کتاب مقدس، پیدایش، 22: 2-13.
  56. [1]. الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.
  57. [2]. الکافی، ج4، ص205.
  58. [1]. روح المعانی، ج12، ص122.
  59. [1]. الخرائج و الجرائح، ج2، ص964.
  60. [2]. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاریخ طبری، ج1، ص314.
  61. [3]. کتاب مقدس، پیدایش، 25: 17؛ مروج الذهب، ج1، ص75.
  62. [4]. اخبار الزمان، ص104.
  63. [5]. عرائس المجالس، ص100؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.
  64. [6]. تاریخ طبری، ج1، ص314؛ مروج الذهب، ج1، ص58؛ المنتظم، ج1، ص305.
  65. [1]. الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، ص221؛ نک: مروج الذهب، ج1، ص58.
  66. [2]. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص222؛ تاریخ طبری، ج1، ص314.
  67. [3]. مروج الذهب، ج1، ص75.
  68. [4]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص221-223؛ الکامل، ج2، ص42؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.
  69. [5]. الکافی، ج4، ص21.
  70. [6]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص241.
  71. [7]. فتوح الشام، ج2، ص141.

منابع