چاه اریس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==مکان== | ==مکان== | ||
چاه اَریس در دو میلی [[مدینه]]<ref group="یادداشت">بیش از سه کیلومتر.</ref> در بستانی در غرب [[مسجد قبا|مسجد قدیم قبا]] قرار داشته است.<ref>سبل الهدی ج7، ص222؛ البدایة و النهایه، ج7، ص155؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص255.</ref> | چاه اَریس در دو میلی [[مدینه]]<ref group="یادداشت">بیش از سه کیلومتر.</ref> در بستانی در غرب [[مسجد قبا|مسجد قدیم قبا]] قرار داشته است.<ref>سبل الهدی ج7، ص222؛ البدایة و النهایه، ج7، ص155؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص255.</ref> | ||
==وضو و نوشیدن پیامبر(ص) | ==وضو و نوشیدن پیامبر(ص)== | ||
[[پرونده:چاه اریس۵.jpg|بندانگشتی|در گذشته، به وسیله ریسمانی که به حیوانات میبستند از چاه اریس آب میکشیدند.|جایگزین=]] | [[پرونده:چاه اریس۵.jpg|بندانگشتی|در گذشته، به وسیله ریسمانی که به حیوانات میبستند از چاه اریس آب میکشیدند.|جایگزین=]] | ||
بر پایه برخی منابع [[اهل سنت]] به نقل از ابوموسی اشعری، [[حضرت محمد(ص)]] از آب چاه اریس استفاده کرده است. ظاهراً در روزی که او محافظ پیامبر(ص) بوده، پیامبر(ص) وارد محوطه ساختمان چاه اریس شده و بر جایگاهی که برای نشستن دو سه نفر کفاف میکرده، نشسته و با کنار زدن خاکها، دو پای خود را به سمت چاه دراز کرده، سپس با آب این چاه وضو گرفته است. پس از آن، به ترتیب [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]] خلفای سهگانه، با اجازه پیامبر(ص) وارد شده و تنها دو نفر نخست در کنار وی نشسته و وضو گرفتهاند.<ref>اثارة الترغیب، ج2، ص364-366.</ref> گاه این گزارش را درباره چاههای دیگری غیر از اریس آوردهاند.<ref>سبل الهدی، ج7، ص228.</ref> | بر پایه برخی منابع [[اهل سنت]] به نقل از ابوموسی اشعری، [[حضرت محمد(ص)]] از آب چاه اریس استفاده کرده است. ظاهراً در روزی که او محافظ پیامبر(ص) بوده، پیامبر(ص) وارد محوطه ساختمان چاه اریس شده و بر جایگاهی که برای نشستن دو سه نفر کفاف میکرده، نشسته و با کنار زدن خاکها، دو پای خود را به سمت چاه دراز کرده، سپس با آب این چاه وضو گرفته است. پس از آن، به ترتیب [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]] خلفای سهگانه، با اجازه پیامبر(ص) وارد شده و تنها دو نفر نخست در کنار وی نشسته و وضو گرفتهاند.<ref>اثارة الترغیب، ج2، ص364-366.</ref> گاه این گزارش را درباره چاههای دیگری غیر از اریس آوردهاند.<ref>سبل الهدی، ج7، ص228.</ref> | ||
| خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
برخی [[سفرنامهنویسی|سفرنامهنویسان]] ظاهراً به اقتباس از فرهنگ عمومی آوردهاند که آب چاه اریس در آغاز تلخ بوده و با متبرک کردن آن از سوی پیامبر(ص)، شیرین شده است.<ref>تذکرة بالاخبار، ص155-156.</ref> نیز گاه به پیشنهاد برخی از [[صحابه]] مبنی بر استفاده از آب این چاه در غسل بدن پیامبر(ص) اشاره شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج14، ص567.</ref> | برخی [[سفرنامهنویسی|سفرنامهنویسان]] ظاهراً به اقتباس از فرهنگ عمومی آوردهاند که آب چاه اریس در آغاز تلخ بوده و با متبرک کردن آن از سوی پیامبر(ص)، شیرین شده است.<ref>تذکرة بالاخبار، ص155-156.</ref> نیز گاه به پیشنهاد برخی از [[صحابه]] مبنی بر استفاده از آب این چاه در غسل بدن پیامبر(ص) اشاره شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج14، ص567.</ref> | ||
==انگشتر پیامبر(ص) | ==انگشتر پیامبر(ص)== | ||
انگشتر [[حضرت محمد(ص)]] به عنوان مهر حکومتی از پیامبر(ص) به خلیفههای پس از او رسیده و نزد خلیفههای نخست تا سوم نگهداری میشد؛<ref>التنبیه و الاشراف، ص254، اسد الغابه، ج4، ص465، البدایة و النهایه، ج5، ص356.</ref> ولی درسال ۳۰ هجری<ref>تاریخ الموصل، ج1، ص61.</ref> هنگامی که [[عثمان بن عفان|عثمان]] سرچاه اریس، با آن بازی میکرد یا به کارگران فرمان میراند، در چاه افتاد.<ref>امتاع الاسماع، ج7، ص47.</ref> سپس خالی کردن آب چاه و تلاشهای بسیار نتیجه نداد و اثری از انگشتر یافت نشد. برخی آوردهاند که شورش علیه عثمان و کشته شدن او، پس از گم شدن این انگشتر بود؛ زیرا به گمان آنها با افتادن انگشتر در چاه، برکت آن به پایان رسید.<ref>اسد الغابه، ج4، ص465، التعریف بماآنست الهجره، ص151 نیز نک:تاریخ المدینه، ج3، ص1107.</ref> | انگشتر [[حضرت محمد(ص)]] به عنوان مهر حکومتی از پیامبر(ص) به خلیفههای پس از او رسیده و نزد خلیفههای نخست تا سوم نگهداری میشد؛<ref>التنبیه و الاشراف، ص254، اسد الغابه، ج4، ص465، البدایة و النهایه، ج5، ص356.</ref> ولی درسال ۳۰ هجری<ref>تاریخ الموصل، ج1، ص61.</ref> هنگامی که [[عثمان بن عفان|عثمان]] سرچاه اریس، با آن بازی میکرد یا به کارگران فرمان میراند، در چاه افتاد.<ref>امتاع الاسماع، ج7، ص47.</ref> سپس خالی کردن آب چاه و تلاشهای بسیار نتیجه نداد و اثری از انگشتر یافت نشد. برخی آوردهاند که شورش علیه عثمان و کشته شدن او، پس از گم شدن این انگشتر بود؛ زیرا به گمان آنها با افتادن انگشتر در چاه، برکت آن به پایان رسید.<ref>اسد الغابه، ج4، ص465، التعریف بماآنست الهجره، ص151 نیز نک:تاریخ المدینه، ج3، ص1107.</ref> | ||