ام سلمه: تفاوت میان نسخه‌ها

Sajjadd (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Sajjadd (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۲]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Sajjadd  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۲]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Sajjadd  }}
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]


{{جعبه اطلاعات اصحاب
{{جعبه اطلاعات اصحاب
خط ۱۵: خط ۱۲:
| مهاجر/انصار  = [[مهاجر]]
| مهاجر/انصار  = [[مهاجر]]
| نسب/قبیله    =  تیره بنی‌مخزوم [[قریش]]
| نسب/قبیله    =  تیره بنی‌مخزوم [[قریش]]
| خویشاوندان سرشناس  = [[پیامبر(ص)]]،  
| خویشاوندان سرشناس  = [[پیامبر(ص)]]، [[عمر بن ابی سلمه]]
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت = سال 61 قمری، [[قبرستان بقیع]]
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت = سال 61 قمری، [[قبرستان بقیع]]
| نحوه درگذشت/شهادت = وفات
| نحوه درگذشت/شهادت = وفات
خط ۳۰: خط ۲۷:




ام سلمه یکی از همسران [[رسول خدا(ص)]] است که بعد از شهادت همسر اولش در حالی که بیست و پنج سال داشت به همسری پیامبر درآمد، مُرّة بن کعب جد مشترک پیامبر(ص)و ام سلمه می‌باشد. وی در دوران حضور خود در کنار حضرت همواره حامی وی بود و در رویدادهای مختلف و رخدادها در کنار حضرت بود. خانه ام سلمه به سبب پختگی، تیزهوشی و درایت وی محل تصمیم‌گیری برخی امور بود و به سبب همین برخی از [[همسران رسول خدا(ص)]] نسبت به وی حسادت می‌کردند. وی نقش‌هایی در شان نزول برخی از آیات داشته و راوی روایت‌های فراوان به‌ویژه درباره رویدادهای تاریخی و نیز فضیلت‌های [[اهل‌بیت(ع)]] بوده است. وی از کسانی است که در تشیع جنازه [[حضرت زهرا(س)]] شرکت کرده است. ام سلمه در قضیه قتل [[عثمان]] نیز نقش ویژه‌ای داشته است و در مقابل [[عایشه]] که به خون‌خواهی عثمان با همراهی [[طلحه]] و [[زبیر]] بر علیه [[حضرت علی]] برخاسته بودند، مردم را به حمایت از حضرت علی(ع) دعوت می‌کرد. ام سلمه بعد از شهادت [[امام حسین(ع)]] وقتی [[امام سجاد(ع)]] به دیدنش آمد امانت‌هایی که امام حسین نزد وی به امانت سپرده بود تحویل امام سجاد داد. وی سرانجام در سال 61ق. درگذشت و از او چهار فرزند به‌یادگار ماند که مهم‌ترین آنان عمر بن ابی سلمه می‌باشد.


ام سلمه یکی از همسران [[رسول خدا(ص)]] می‌باشد، نام اصلی وی هند است. مُرّة بن کعب نخستین جد مشترک پیامبر(ص) و‌ ام سلمه است که جد ششم پیامبر و جد هفتم وی بوده است. وی از پیشتازان در پذیرش [[اسلام]] بود. نخستین همسرش [[عبدالله بن عبدالاسد]]، مکنّا به ابوسلمه، از [[قبیله بنی‌مخزوم]]، برادر رضاعی پیامبر(ص) و پسر عمه ایشان بود که پیش از هجرت به [[حبشه]] به سال پنجم ق. با او ازدواج نمود و در [[محرم]] سال چهارم ق. بر اثر زخم‌های [[جنگ احد|نبرد اُحُد]] به شهادت رسید. ام سلمه در برابر پیشنهاد ازدواج پیامبر، سه مشکل سن، غیرت و داشتن فرزندانی یتیم را یاد کرد. پیامبر(ص) سن خود را از‌ ام سلمه بیشتر دانست و یتیم‌های او را عیال خدا و رسولش به حساب آورد و از خدا خواست که غیرت زنانه را از او دور سازد.<ref>سیره ابن اسحق، ج5، ص243؛المحبر، ص84-85؛صحیح مسلم، ج3، ص39.</ref>سرانجام در پی موافقت‌ ام سلمه در [[جمادی الاولی]] سال سوم یا چهارم<ref>الاصابه، ج8، ص404؛قس: الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص245.</ref>و یا دوم ق.<ref>المناقب، ج1، ص138؛الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص245.</ref>رسول خدا با او که 25 ساله بود، ازدواج کرد. ‌ام سلمه در طول دوران حضور خود در خانه پیامبر(ص) در رویدادهای گوناگون به ویژه بحران‌ها کنار ایشان بود. همچنینی برای‌ ام سلمه به صورت فردی یا جمعی، نقش‌هایی در شان نزول برخی از آیات ‌گزارش شده است. ام سلمه راوی روایت‌های فراوان به‌ویژه درباره رویدادهای تاریخی و نیز فضیلت‌های [[اهل‌بیت(ع)]] است. افزون بر منابع شیعی، برخی ‌گزارش‌های [[اهل‌سنت]] نیز از همراهی‌ ام سلمه با اهل‌بیت(ع) در موارد گوناگون خبر می‌دهد، از مهم‌‌ترین آنها روایات فضیلت‌های اهل‌بیت(ع) است که‌ ام سلمه در ‌گزارش آن نقشی به‌سزا داشته است. بر پایه ‌گزارش شماری از منابع، هنگامی که [[امام حسین(ع)]] به سوی عراق رفت، وصیت‌نامه و دیگر امانت‌ها را به‌ ام سلمه سپرد و از او خواست هرگاه فرزند بزرگش نزد وی آمد، آن‌ها را به او بسپارد. ام سلمه سرانجام در سال 61ق. درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.


==نام و نسب==
==نام و نسب==
خط ۶۱: خط ۵۶:
‌ام سلمه در دوران بیماری همسرش قصد نمود پس از او ازدواج نکند تا در بهشت با وی همراه باشد. اما همسرش او را از این تصمیم بازداشت و از خداوند خواست تا همسری بهتر از خود را نصیب او کند.<ref>الطبقات، ج8، ص88؛صحیح مسلم، ج3، ص37.</ref>[[ابوبکر]] و [[عمر]] از نخستین خواستگاران وی بودند که آن‌ها را رد کرد.<ref>الطبقات، ج8، ص89؛اسد الغابه، ج5، ص589.</ref>در برابر پیشنهاد ازدواج پیامبر، سه مشکل سن، غیرت و داشتن فرزندانی یتیم را یاد کرد. پیامبر(ص) سن خود را از‌ ام سلمه بیشتر دانست و یتیم‌های او را عیال خدا و رسولش به حساب آورد و از خدا خواست که غیرت زنانه را از او دور سازد.<ref>سیره ابن اسحق، ج5، ص243؛المحبر، ص84-85؛صحیح مسلم، ج3، ص39.</ref>سرانجام در پی موافقت‌ ام سلمه در [[جمادی الاولی]] سال سوم یا چهارم<ref>الاصابه، ج8، ص404؛قس: الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص245.</ref>و یا دوم ق.<ref>المناقب، ج1، ص138؛الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص245.</ref>رسول خدا با او که 25 ساله بود، ازدواج کرد و وی را در خانه زینب دختر خزیمه معروف به‌ [[ام المساکین]] که درگذشته بود، جای داد.<ref>الاصابه، ج8، ص406.</ref>
‌ام سلمه در دوران بیماری همسرش قصد نمود پس از او ازدواج نکند تا در بهشت با وی همراه باشد. اما همسرش او را از این تصمیم بازداشت و از خداوند خواست تا همسری بهتر از خود را نصیب او کند.<ref>الطبقات، ج8، ص88؛صحیح مسلم، ج3، ص37.</ref>[[ابوبکر]] و [[عمر]] از نخستین خواستگاران وی بودند که آن‌ها را رد کرد.<ref>الطبقات، ج8، ص89؛اسد الغابه، ج5، ص589.</ref>در برابر پیشنهاد ازدواج پیامبر، سه مشکل سن، غیرت و داشتن فرزندانی یتیم را یاد کرد. پیامبر(ص) سن خود را از‌ ام سلمه بیشتر دانست و یتیم‌های او را عیال خدا و رسولش به حساب آورد و از خدا خواست که غیرت زنانه را از او دور سازد.<ref>سیره ابن اسحق، ج5، ص243؛المحبر، ص84-85؛صحیح مسلم، ج3، ص39.</ref>سرانجام در پی موافقت‌ ام سلمه در [[جمادی الاولی]] سال سوم یا چهارم<ref>الاصابه، ج8، ص404؛قس: الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص245.</ref>و یا دوم ق.<ref>المناقب، ج1، ص138؛الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص245.</ref>رسول خدا با او که 25 ساله بود، ازدواج کرد و وی را در خانه زینب دختر خزیمه معروف به‌ [[ام المساکین]] که درگذشته بود، جای داد.<ref>الاصابه، ج8، ص406.</ref>


==حسادت دیگر همسران پیامبر بر ام سلمه==
==حسادت دیگر همسران پیامبر بر ام سلمه==  


ورود‌ ام سلمه به خانواده پیامبر(ص) را می‌توان آغاز دوره‌ای مهم در زندگی او به شمار آورد. زیبایی او باعث رشک و حسادت دیگر همسران پیامبر از جمله [[عایشه]] ‌شد تا جایی که وی زبان به اعتراف گشود و او را بسیار زیباتر از آن چه شنیده بود، خواند.<ref>الطبقات، ج8، ص94؛الاصابه، ج8، ص343؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284.</ref>نیز پختگی، تجربه و تیزهوشی وی از او زنی با عقلی رسا و رایی صائب ساخته بود<ref>الاصابه، ج8، ص406؛سبل الهدی، ج5، ص79.</ref>که حتی گاه پیامبر(ص) با او مشورت می‌کرد.<ref>المغازی، ج2، ص613؛سبل الهدی، ج5، ص79.</ref>به همین سبب، خانه‌ ام سلمه محل تصمیم‌گیری برای برخی امور از قبیل تقسیم نوبت میان همسران بود.<ref>شرح نهج البلاغه، ج6، ص217؛الغدیر، ج9، ص83.</ref>حتی گویند که در آن‌جا [[وحی]] بر پیامبر(ص) نازل می‌شد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج6، ص217؛الغدیر، ج9، ص83.</ref>همین سبب شده که عایشه او را نخستین مهاجر و بزرگ امهات المؤمنین بخواند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج6، ص217؛الغدیر، ج9، ص83.</ref>
ورود‌ ام سلمه به خانواده پیامبر(ص) را می‌توان آغاز دوره‌ای مهم در زندگی او به شمار آورد. زیبایی او باعث رشک و حسادت دیگر همسران پیامبر از جمله [[عایشه]] ‌شد تا جایی که وی زبان به اعتراف گشود و او را بسیار زیباتر از آن چه شنیده بود، خواند.<ref>الطبقات، ج8، ص94؛الاصابه، ج8، ص343؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284.</ref>نیز پختگی، تجربه و تیزهوشی وی از او زنی با عقلی رسا و رایی صائب ساخته بود<ref>الاصابه، ج8، ص406؛سبل الهدی، ج5، ص79.</ref>که حتی گاه پیامبر(ص) با او مشورت می‌کرد.<ref>المغازی، ج2، ص613؛سبل الهدی، ج5، ص79.</ref>به همین سبب، خانه‌ ام سلمه محل تصمیم‌گیری برای برخی امور از قبیل تقسیم نوبت میان همسران بود.<ref>شرح نهج البلاغه، ج6، ص217؛الغدیر، ج9، ص83.</ref>حتی گویند که در آن‌جا [[وحی]] بر پیامبر(ص) نازل می‌شد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج6، ص217؛الغدیر، ج9، ص83.</ref>همین سبب شده که عایشه او را نخستین مهاجر و بزرگ امهات المؤمنین بخواند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج6، ص217؛الغدیر، ج9، ص83.</ref>


==همراهی با پیامبر در بحران‌ها==
==همراهی با پیامبر در بحران‌ها==
خط ۷۷: خط ۷۰:
ماجرای دیگر، حضور‌ ام سلمه در صلح حدیبیه(6ق.)  است. در پی سازش پیامبر(ص) با [[مشرکان مکه]]، مقرر شد مسلمانان آن سال به مدینه بازگردند و سال بعد [[عمره]] بگزارند. سپس پیامبر(ص) به یاران خود فرمان داد تا قربانی‌های خود را [[ذبح]] کنند و سرهایشان را بتراشند و از [[احرام]] بیرون آیند. با آن‌که پیامبر(ص) سه بار این دستور را تکرار کرد، کسی اجابت نکرد. از این رو، پیامبر(ص) با ناراحتی به چادر‌ ام سلمه وارد شد و وی به پیامبر(ص) دلداری داد و پیشنهاد کرد که نخست پیامبر(ص) خود [[قربانی]] و [[تقصیر]] کند. اصحاب که چنین دیدند، برای قربانی و تراشیدن سر هجوم آوردند.<ref>المغازی، ج2، ص613؛المعجم الکبیر، ج20، ص14؛تاریخ ابن خلدون، ج2، ص35.</ref>
ماجرای دیگر، حضور‌ ام سلمه در صلح حدیبیه(6ق.)  است. در پی سازش پیامبر(ص) با [[مشرکان مکه]]، مقرر شد مسلمانان آن سال به مدینه بازگردند و سال بعد [[عمره]] بگزارند. سپس پیامبر(ص) به یاران خود فرمان داد تا قربانی‌های خود را [[ذبح]] کنند و سرهایشان را بتراشند و از [[احرام]] بیرون آیند. با آن‌که پیامبر(ص) سه بار این دستور را تکرار کرد، کسی اجابت نکرد. از این رو، پیامبر(ص) با ناراحتی به چادر‌ ام سلمه وارد شد و وی به پیامبر(ص) دلداری داد و پیشنهاد کرد که نخست پیامبر(ص) خود [[قربانی]] و [[تقصیر]] کند. اصحاب که چنین دیدند، برای قربانی و تراشیدن سر هجوم آوردند.<ref>المغازی، ج2، ص613؛المعجم الکبیر، ج20، ص14؛تاریخ ابن خلدون، ج2، ص35.</ref>




==نقش‌هایی در شان نزول برخی آیات==
==نقش‌هایی در شان نزول برخی آیات==
خط ۱۱۵: خط ۱۰۷:
در شورش مردم بر ضدّ عثمان، ‌ام سلمه که مانند بسیاری از عملکرد عثمان ناخرسند بود، نزد او رفت و وی را نصیحت و فرجام کارش را گوشزد کرد. عثمان نیز عهد بست که به این سفارش‌ها عمل کند.<ref>بلاغات النساء، ص7.</ref>پس از کشته شدن عثمان، هنگامی که عایشه به خون‌خواهی وی با همراهی [[طلحه]] و [[زبیر]] بر علی(ع) شورید، ‌ام سلمه مردم را به حمایت علی(ع) فرا‌خواند و ‌گفت: از علی پیروی کنید. به خدا سوگند! در روزگار شما بهتر از او را سراغ ندارم.<ref>انساب الاشراف، ص224.</ref>عایشه برای همراه کردن‌ ام سلمه با خود بسیار کوشید و‌ ام سلمه نیز برای باز‌گرداندن او از راه‌های گوناگون وارد شد. او در ملاقاتی که با عایشه داشت، به پیشگویی‌های رسول خدا اشاره کرد که خود عایشه شاهد آن‌ها بوده است. از مهم‌‌ترین سخنان‌ ام سلمه، تغییر روش عایشه در رفتار با عثمان و حکومت وی بود. عایشه پیشتر مردم را بر ضد عثمان تحریک می‌کرد و او را نَعْثَل(پیر نادان) می‌خواند؛ اما بعد ندای خون‌خواهی او را سر ‌داد. ‌ام سلمه به او سفارش نمود که به توصیه پیامبر(ص) برای خارج نشدن از خانه عمل ‌کند و وصایای پیامبر(ص) را درباره پسر عمویش علی(ع) نادیده نگیرد.<ref>الفتوح، ج2، ص454-456؛الامامة و السیاسه، ج1، ص76؛رسائل المرتضی، ج4، ص66-68.</ref>وی در پی اتمام حجت‌ با عایشه و دیگر مخالفان، فرزندش عُمَر را نزد علی(ع) فرستاد و اهداف مخالفان را برای امام روشن کرد و پیغام داد: اگر امر خدا و سفارش پیامبر(ص) درباره بیرون نشدن از خانه نبود، تو را همراهی می‌کردم. اکنون محبوب‌‌ترین فرد نزد رسول خدا و شما، فرزندم عمر، را همراه شما می‌فرستم.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص470-471؛الفتوح، ج2، ص456.</ref>
در شورش مردم بر ضدّ عثمان، ‌ام سلمه که مانند بسیاری از عملکرد عثمان ناخرسند بود، نزد او رفت و وی را نصیحت و فرجام کارش را گوشزد کرد. عثمان نیز عهد بست که به این سفارش‌ها عمل کند.<ref>بلاغات النساء، ص7.</ref>پس از کشته شدن عثمان، هنگامی که عایشه به خون‌خواهی وی با همراهی [[طلحه]] و [[زبیر]] بر علی(ع) شورید، ‌ام سلمه مردم را به حمایت علی(ع) فرا‌خواند و ‌گفت: از علی پیروی کنید. به خدا سوگند! در روزگار شما بهتر از او را سراغ ندارم.<ref>انساب الاشراف، ص224.</ref>عایشه برای همراه کردن‌ ام سلمه با خود بسیار کوشید و‌ ام سلمه نیز برای باز‌گرداندن او از راه‌های گوناگون وارد شد. او در ملاقاتی که با عایشه داشت، به پیشگویی‌های رسول خدا اشاره کرد که خود عایشه شاهد آن‌ها بوده است. از مهم‌‌ترین سخنان‌ ام سلمه، تغییر روش عایشه در رفتار با عثمان و حکومت وی بود. عایشه پیشتر مردم را بر ضد عثمان تحریک می‌کرد و او را نَعْثَل(پیر نادان) می‌خواند؛ اما بعد ندای خون‌خواهی او را سر ‌داد. ‌ام سلمه به او سفارش نمود که به توصیه پیامبر(ص) برای خارج نشدن از خانه عمل ‌کند و وصایای پیامبر(ص) را درباره پسر عمویش علی(ع) نادیده نگیرد.<ref>الفتوح، ج2، ص454-456؛الامامة و السیاسه، ج1، ص76؛رسائل المرتضی، ج4، ص66-68.</ref>وی در پی اتمام حجت‌ با عایشه و دیگر مخالفان، فرزندش عُمَر را نزد علی(ع) فرستاد و اهداف مخالفان را برای امام روشن کرد و پیغام داد: اگر امر خدا و سفارش پیامبر(ص) درباره بیرون نشدن از خانه نبود، تو را همراهی می‌کردم. اکنون محبوب‌‌ترین فرد نزد رسول خدا و شما، فرزندم عمر، را همراه شما می‌فرستم.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص470-471؛الفتوح، ج2، ص456.</ref>


‌ام سلمه پس از شهادت علی(ع) از مخالفان سرسخت [[معاویه]] و کار‌گزاران او بود. هنگامی که بدعت لعن بر علی(ع) در همه جا مرسوم شد، او مردم [[کوفه]] را چنین سرزنش می‌کرد: شما پیامبر را شتم کرده‌اید؛ زیرا کسی را لعن می‌نمایید که پیامبر(ص) او را دوست می‌داشت.<ref>المعجم الاوسط، ج1، ص111.</ref>سبّ علی(ع) سبّ رسول خدا(ص) است.<ref>شرح الاخبار، ج1، ص167-168.</ref>
===ایستادگی در مقابل معاویه===
‌ام سلمه پس از شهادت علی(ع) از مخالفان سرسخت [[معاویه]] و کار‌گزاران او بود. هنگامی که بدعت لعن بر علی(ع) در همه‌جا مرسوم شد، او مردم [[کوفه]] را چنین سرزنش می‌کرد: شما پیامبر را شتم کرده‌اید؛ زیرا کسی را لعن می‌نمایید که پیامبر(ص) او را دوست می‌داشت.<ref>المعجم الاوسط، ج1، ص111.</ref>سبّ علی(ع) سبّ رسول خدا(ص) است.<ref>شرح الاخبار، ج1، ص167-168.</ref>
در ماجرای ترور و غارت که به دست معاویه برای نا‌امن کردن منطقه حکومتی علی(ع) انجام می‌شد، هنگامی که [[بسر بن ارطاة|بُسْر بن ارطاة]] به تعقیب [[صحابه]] در [[مدینه]] و [[مکه]] از جمله [[جابر بن عبد‌الله]] پرداخت، جابر به خانه‌ ام سلمه پناه برد و با او درباره بیعت با ظالمان مشورت کرد. ‌ام سلمه از او خواست با بیعت جان خود را حفظ کند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص106-107؛الکامل، ج3، ص383.</ref>
در ماجرای ترور و غارت که به دست معاویه برای نا‌امن کردن منطقه حکومتی علی(ع) انجام می‌شد، هنگامی که [[بسر بن ارطاة|بُسْر بن ارطاة]] به تعقیب [[صحابه]] در [[مدینه]] و [[مکه]] از جمله [[جابر بن عبد‌الله]] پرداخت، جابر به خانه‌ ام سلمه پناه برد و با او درباره بیعت با ظالمان مشورت کرد. ‌ام سلمه از او خواست با بیعت جان خود را حفظ کند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص106-107؛الکامل، ج3، ص383.</ref>


خط ۱۲۶: خط ۱۱۹:
ام سلمه راوی روایت‌های فراوان به‌ویژه درباره رویدادهای تاریخی و نیز فضیلت‌های اهل‌بیت(ص) است.<ref>المعجم الکبیر، ج3، ص52-53؛الامالی، صدوق، ص559؛اسد الغابه، ج2، ص12.</ref>سند بسیاری از روایت‌های او به رسول خدا(ص)،  حضرت زهرا(س) و همسرش ابوسلمه می‌رسد. اصحابی همانند فرزندانش عمر و زینب و نیز [[ابن عباس]]، عایشه، [[ابوسعید خدری]] و تابعینی همچون [[ابوثابت]] و [[عطاء بن یسار]] از او روایت کرده‌اند.<ref>تهذیب الکمال، ج35، ص317-319؛المعجم الکبیر، ج23، ص421-246.</ref>روایت‌های ‌گزارش شده از وی 378 حدیث<ref>الاعلام، ج8، ص98.</ref>در زمینه‌های فقهی، اخلاقی، تاریخی، دعا و نیایش، حالات پیامبر(ص) و فضیلت‌های اهل‌بیت(ص) است.<ref>المعجم الکبیر، ج23، ص246-421.</ref>بخشی فراوان از روایت‌های فقهی او درباره [[حج]] و [[مناسک حج|مناسک]] آن است. برخی از آن‌ها در فضیلت و ثواب حج هستند که حج را برابر با جهاد و کفاره گناهان دانسته‌اند.<ref>المعجم الکبیر، ج23، ص293؛کنز العمال، ج5، ص12، 115.</ref>شماری نیز به فضیلت [[روز عرفه]] پرداخته‌اند.<ref>کنز العمال، ج5، ص71.</ref>دسته‌ای دیگر به فضیلت [[رمی جمرات]] و احکام مربوط به آن اشاره کرده‌اند.<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص257؛کنز العمال، ج5، ص78.</ref>شماری هم احکام حج از جمله حکم [[معذوران از رمی]]<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص257.</ref>و [[لباس احرام]] را یاد کرده‌اند.<ref>المعجم الکبیر، ج23، ص312.</ref>بخشی از روایت‌های ‌گزارش شده از او در باب حج، درباره مشکلات و موضوعاتی است که برای خود وی یا دیگران پیش آمده و پیامبر(ص) حکم آن‌ها را برای‌ ام سلمه بیان کرده است؛ مانند آن‌که وی از ازدحام [[مطاف]] شکایت کرد و پیامبر به او فرمود که پشت سر نماز‌‌گزاران، سواره [[طواف]] کند.<ref>سنن النسائی، ج5، ص223.</ref>
ام سلمه راوی روایت‌های فراوان به‌ویژه درباره رویدادهای تاریخی و نیز فضیلت‌های اهل‌بیت(ص) است.<ref>المعجم الکبیر، ج3، ص52-53؛الامالی، صدوق، ص559؛اسد الغابه، ج2، ص12.</ref>سند بسیاری از روایت‌های او به رسول خدا(ص)،  حضرت زهرا(س) و همسرش ابوسلمه می‌رسد. اصحابی همانند فرزندانش عمر و زینب و نیز [[ابن عباس]]، عایشه، [[ابوسعید خدری]] و تابعینی همچون [[ابوثابت]] و [[عطاء بن یسار]] از او روایت کرده‌اند.<ref>تهذیب الکمال، ج35، ص317-319؛المعجم الکبیر، ج23، ص421-246.</ref>روایت‌های ‌گزارش شده از وی 378 حدیث<ref>الاعلام، ج8، ص98.</ref>در زمینه‌های فقهی، اخلاقی، تاریخی، دعا و نیایش، حالات پیامبر(ص) و فضیلت‌های اهل‌بیت(ص) است.<ref>المعجم الکبیر، ج23، ص246-421.</ref>بخشی فراوان از روایت‌های فقهی او درباره [[حج]] و [[مناسک حج|مناسک]] آن است. برخی از آن‌ها در فضیلت و ثواب حج هستند که حج را برابر با جهاد و کفاره گناهان دانسته‌اند.<ref>المعجم الکبیر، ج23، ص293؛کنز العمال، ج5، ص12، 115.</ref>شماری نیز به فضیلت [[روز عرفه]] پرداخته‌اند.<ref>کنز العمال، ج5، ص71.</ref>دسته‌ای دیگر به فضیلت [[رمی جمرات]] و احکام مربوط به آن اشاره کرده‌اند.<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص257؛کنز العمال، ج5، ص78.</ref>شماری هم احکام حج از جمله حکم [[معذوران از رمی]]<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص257.</ref>و [[لباس احرام]] را یاد کرده‌اند.<ref>المعجم الکبیر، ج23، ص312.</ref>بخشی از روایت‌های ‌گزارش شده از او در باب حج، درباره مشکلات و موضوعاتی است که برای خود وی یا دیگران پیش آمده و پیامبر(ص) حکم آن‌ها را برای‌ ام سلمه بیان کرده است؛ مانند آن‌که وی از ازدحام [[مطاف]] شکایت کرد و پیامبر به او فرمود که پشت سر نماز‌‌گزاران، سواره [[طواف]] کند.<ref>سنن النسائی، ج5، ص223.</ref>


==وفات و نسل‌ام سلمه==
==وفات==
ام سلمه واپسین تن از امهات المؤمنین بود که درگذشت.<ref>تهذیب الکمال، ج1، ص205.</ref>سخن مشهور آن است که وی در سال 61ق. درگذشت.<ref>تاریخ دمشق، ج3، ص211؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284؛الاصابه، ج8، ص407.</ref>برخی تاریخ وفات او را سال 59ق. دانسته‌اند<ref>الطبقات، ج8، ص87.</ref>که صحیح نیست؛ زیرا بعضی‌گزارش‌ها بیانگر دیدار [[عبدالله بن صفوان]] و [[حارث بن ابی‌ربیعه]] با وی در روزگار [[یزید]] به سال 60ق. است.<ref>اسد الغابه، ج5، ص560؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284؛الاصابه، ج8، ص407.</ref> تحویل دادن امانت‌های امامت به حضرت سجاد(ع) و عزاداری او بر امام حسین(ع) در پی شهادت ایشان، دلیل زنده بودن او تا اوایل دوران حکومت یزید است.
ام سلمه واپسین تن از امهات المؤمنین بود که درگذشت.<ref>تهذیب الکمال، ج1، ص205.</ref>سخن مشهور آن است که وی در سال 61ق. درگذشت.<ref>تاریخ دمشق، ج3، ص211؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284؛الاصابه، ج8، ص407.</ref>برخی تاریخ وفات او را سال 59ق. دانسته‌اند<ref>الطبقات، ج8، ص87.</ref>که صحیح نیست؛ زیرا بعضی‌گزارش‌ها بیانگر دیدار [[عبدالله بن صفوان]] و [[حارث بن ابی‌ربیعه]] با وی در روزگار [[یزید]] به سال 60ق. است.<ref>اسد الغابه، ج5، ص560؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284؛الاصابه، ج8، ص407.</ref> تحویل دادن امانت‌های امامت به حضرت سجاد(ع) و عزاداری او بر امام حسین(ع) در پی شهادت ایشان، دلیل زنده بودن او تا اوایل دوران حکومت یزید است.


آورده‌اند که‌ ام سلمه وصیت کرد تا [[سعید بن زید]]، حاکم مدینه، بر او نماز بگزارد. برخی گفته‌اند [[ابو‌هریره]] بر او نماز ‌گزارد و حکمران مدینه نیز [[ولید بن عتبه]] بود.<ref>اسد ‌الغابه، ج5، ص560؛الوافی ‌بالوفیات، ج27، ص229؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284.</ref>این ‌گزارش‌ها درخور نقد هستند؛ زیرا سعید بن زید به سال 50 یا 51ق. و نیز ابوهریره میان سال‌های 57 تا 59ق. درگذشتند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص248.</ref>اصرار بر این ‌گزارش‌ها به انگیزه اثبات مرگ وی پیش از شهادت امام حسین(ع) صورت پذیرفته است تا بتوانند روایت‌های او را درباره شهادت امام(ع) انکار کنند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص249-250.</ref>او را در [[قبرستان بقیع|بقیع]] به خاک سپردند.<ref>المنتخب، ص96؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284؛الوافی بالوفیات، ج27، ص229.</ref>هنگام خاک‌سپاری وی، فرزندانش عمر و سلمه و خواهرزاده‌اش عبد‌الله بن عبدالله درون قبر شدند و جسد وی را در گور نهادند.<ref>اسد ‌الغابه، ج5، ص560؛الوافی ‌بالوفیات، ج27، ص229.</ref>قبر او در بقیع نزدیک قبر [[محمد بن زید]] قرار دارد. بر پایه ‌گزارشی، محمد بن زید بن علی هنگامی که در بقیع مشغول حفر قبر بود، سنگی شکسته را دید که بر آن نوشته شده بود: «ام سلمه زوج النبی».  سپس به خانواده خود وصیت کرد که پس از مرگ، او را نزدیک همان‌جا به خاک سپارند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص120؛نک: تاریخ حرم ائمه بقیع، ص225.</ref>
آورده‌اند که‌ ام سلمه وصیت کرد تا [[سعید بن زید]]، حاکم مدینه، بر او نماز بگزارد. برخی گفته‌اند [[ابو‌هریره]] بر او نماز ‌گزارد و حکمران مدینه نیز [[ولید بن عتبه]] بود.<ref>اسد ‌الغابه، ج5، ص560؛الوافی ‌بالوفیات، ج27، ص229؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284.</ref>این ‌گزارش‌ها درخور نقد هستند؛ زیرا سعید بن زید به سال 50 یا 51ق. و نیز ابوهریره میان سال‌های 57 تا 59ق. درگذشتند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص248.</ref>اصرار بر این ‌گزارش‌ها به انگیزه اثبات مرگ وی پیش از شهادت امام حسین(ع) صورت پذیرفته است تا بتوانند روایت‌های او را درباره شهادت امام(ع) انکار کنند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص249-250.</ref>او را در [[قبرستان بقیع|بقیع]] به خاک سپردند.<ref>المنتخب، ص96؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284؛الوافی بالوفیات، ج27، ص229.</ref>هنگام خاک‌سپاری وی، فرزندانش عمر و سلمه و خواهرزاده‌اش عبد‌الله بن عبدالله درون قبر شدند و جسد وی را در گور نهادند.<ref>اسد ‌الغابه، ج5، ص560؛الوافی ‌بالوفیات، ج27، ص229.</ref>قبر او در بقیع نزدیک قبر [[محمد بن زید]] قرار دارد. بر پایه ‌گزارشی، محمد بن زید بن علی هنگامی که در بقیع مشغول حفر قبر بود، سنگی شکسته را دید که بر آن نوشته شده بود: «ام سلمه زوج النبی».  سپس به خانواده خود وصیت کرد که پس از مرگ، او را نزدیک همان‌جا به خاک سپارند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص120؛نک: تاریخ حرم ائمه بقیع، ص225.</ref>


از‌ام سلمه چهار فرزند بر جای ماندند که همه از شوهرش سلمه بودند: دو دختر به نام‌های دُرّه و بَرّه و دو پسر با نام‌های سَلَمه و عُمَر. دره از زنان فاضل بود و به‌ [[ام حبیبه]] شهرت داشت.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1835.</ref>بره که هنگام ازدواج‌ ام سلمه با پیامبر(ص) شیرخواره بود، با تربیت [[پیامبر(ص)]] رشد کرد و پیامبر(ص) نام او را به زینب تغییر داد. او از زنان دانشمند مدینه به‌شمار می‌آمد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1855؛الاصابه، ج8، ص160.</ref>[[سلمه]] در هنگام ازدواج پیامبر(ص) با مادرش به قدری رشد یافته بود که توانست خطبه عقد مادرش را بخواند و پیامبر(ص) دلبستگی فراوان به او داشت.<ref>تاریخ الاسلام، ج5، ص488-489.</ref>مهم‌‌ترین فرزند وی عمر بود که در حبشه زاده شد و دوران نوجوانی و جوانی خود را با تربیت پیامبر(ص) سپری کرد و در دوران حکومت امام علی(ع) کنار او قرار گرفت و در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] حضور یافت و فرمانداری [[بحرین]] در دوران علی(ع) را در کارنامه خود ثبت کرد و به سال 83ق. در مدینه درگذشت.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1159؛الامامه و التبصره، ص45-46.</ref>
==فرزندان==
از‌ ام سلمه چهار فرزند بر جای ماندند که همه از شوهرش سلمه بودند: دو دختر به نام‌های دُرّه و بَرّه و دو پسر با نام‌های سَلَمه و عُمَر. دره از زنان فاضل بود و به‌ [[ام حبیبه]] شهرت داشت.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1835.</ref>بره که هنگام ازدواج‌ ام سلمه با پیامبر(ص) شیرخواره بود، با تربیت [[پیامبر(ص)]] رشد کرد و پیامبر(ص) نام او را به زینب تغییر داد. او از زنان دانشمند مدینه به‌شمار می‌آمد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1855؛الاصابه، ج8، ص160.</ref>[[سلمه]] در هنگام ازدواج پیامبر(ص) با مادرش به قدری رشد یافته بود که توانست خطبه عقد مادرش را بخواند و پیامبر(ص) دلبستگی فراوان به او داشت.<ref>تاریخ الاسلام، ج5، ص488-489.</ref>مهم‌‌ترین فرزند وی عمر بود که در حبشه زاده شد و دوران نوجوانی و جوانی خود را با تربیت پیامبر(ص) سپری کرد و در دوران حکومت امام علی(ع) کنار او قرار گرفت و در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] حضور یافت و فرمانداری [[بحرین]] در دوران علی(ع) را در کارنامه خود ثبت کرد و به سال 83ق. در مدینه درگذشت.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1159؛الامامه و التبصره، ص45-46.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۲۲۲: خط ۲۱۶:
{{همسران پیامبر}}
{{همسران پیامبر}}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مدفونان در بقیع]]
[[رده:مدفونان در بقیع]]
[[رده:زنان صحابی]]
[[رده:زنان صحابی]]