سلجوقیان
سلجوقیان (حکومت ۴۳۱–۵۹۰ق) دومین سلسله ترکتبار حاکم بر ایران، که صاحب نفوذ و منشأ خدماتی در حرمین بودند.
این دودمانِ سنیمذهب، بین سالهای ۴۵۶ تا ۵۱۲ق در مکه نفوذ داشت و در بیشتر این سالها، نام سلطان آنها در خطبه مکه خوانده میشد.
تاریخ سیاسی سلجوقیان
سلجوقیان یا سلاجقه (حکومت ۴۲۹-۵۹۰ق) دومین سلسله ترکتبار حاکم بر ایران بودند. بنیانگذار این دولت، طُغِرِل سلجوقی (حکومت ۴۲۹-۴۵۵ق) که با شکست غزنویان و تصرف نیشابور سلسله سلجوقیان را تأسیس کرد. او با گسترش قلمروی خود در غرب ایران، در سال ۴۴۷ق بر بغداد تسلط یافت و دولت آل بویه شیعه مذهب را برانداخت. این اقدام، سلجوقیان را بهعنوان منجی دستگاه خلافت مطرح کرد و القائم خلیفه عباسی (حکومت ۴۲۲-۴۶۷ق)، قدرت سیاسی را به طغرل سلجوقی تفویض کرد.[۱]
اختلاف با فاطمیان برای نفوذ در مکه
سلجوقیان پس از تصرف بغداد در سال ۴۴۷ق، بر سر نفوذ در مکه و مدینه با فاطمیان کشمکش داشتند. سلجوقیان سنی مذهب که خلافت عباسیان را به رسمیت میشناختند، با خوانده شدن نام خلیفه فاطمی در خطبه مکه و مدینه مخالف بودند. طغرل نخستین سلطان سلجوقی، در نامهای که برای خلیفه نوشت، انگیزه ورودش به بغداد را بازگشایی راه حج، خدمت به قبر پیامبر(ص) و برانداختن حکومت فاطمیان اعلام کرد. خود طغرل فرصتی برای اجرای این برنامهها نیافت؛ اما ستیز جانشینان او با خلافت فاطمی، در عرصه مبارزه برای سلطه بر حجاز ادامه یافت.[۲]
کاروان حج ایران تا سال ۴۵۵ق متوقف بود. برخی دلیل آن را ناپایداری سیاسی در سالهای نخست قدرت سلجوقیان دانستهاند. در سال ۴۵۶ق نخستین کاروان حج عازم مکه شد.[۳] سلجوقیان توانستند از سال ۴۵۶ تا ۴۵۹ق نام سلطان سلجوقی در کنار نام خلیفه فاطمی در خطبه مکه جاری شود.[۴]
هنگامی که بار دیگر به سال ۴۶۲ق. خطبه به نام عباسیان و آلبارسلان خوانده شد، شریف مکه سفیری به دربار آلبارسلان که در آن هنگام در ری بود، فرستاد تا خبر خطبه خواندن به نام خلیفه عباسی و حذف «حی علی خیر العمل» از اذان را به او برساند. آلبارسلان به سفیر سی هزار دینار پاداش داد و برای امیر مکه خلعت فرستاد و مبلغی سالانه برای مکه تعهد نمود. وی همچنین امیر مکه را تشویق کرد تا سلطه سلجوقیان بر مدینه را برقرار سازد و برای این کار پاداشی کلان به وی وعده داد.[۵] بدینترتیب، اوجگیری قدرت نظامی سلجوقیان باعث شد در بیشتر دوران امارت محمد بن جعفر (حک: ۴۵۵–۴۸۴ق) خطبه مکه به نام خلیفه عباسی و سلطان سلجوقی خوانده شود.[۶]
محمد بن جعفر به سال ۴۶۳ق. با حمایت نیروهای نظامی که همراه امیرالحاج عراق به مکه آمده بودند، به مدینه لشکر کشید و حسین بن مهنا، امیر مدینه، را از این شهر اخراج کرد.[۷] در مکه، کشمکش خلافت فاطمی و عباسی برای ذکر نامشان در خطبه ادامه داشت و خلیفه فاطمی چند سال از جمله در سالهای ۴۶۷ و ۴۷۰ و ۴۷۸ و ۴۷۹ق. توانست خطبه خواندن به نام خود را در مکه احیا کند.[۸]
قدرت گرفتن در مکه
در دوران ملکشاه سلجوقی (حک: ۴۶۵–۴۸۵ق) نفوذ سلجوقیان بر مکه بدانجا رسید که به سال ۴۶۸ق. قرار نهاده شد که امیر مکه با خواهر ملکشاه ازدواج کند.[۹] به سال ۴۸۴ق. سپاهی از ترکمانان به دستور ملکشاه سلجوقی با هدف تسلط بر یمن به شبه جزیره رفت و مکه را مدتی تصرف کرد و سپس امیر مکه به دربار سلجوقیان در عراق گریخت.[۱۰]
حضور نظامی سلجوقیان در مکه به همینجا پایان نیافت. به سال ۴۸۷ق. در پی امارت قاسم بن محمد بن جعفر (حک: ۴۸۷–۵۱۵ق) بر مکه پس از مرگ پدر و خطبه خواندن به نام خلفای فاطمی، سلطان برکیارق سلجوقی (حک: ۴۸۷–۴۹۸ق) سپاهی به فرماندهی اسپهبد بن ساوتکین به مکه فرستاد و سبب شد که امیر مکه بگریزد. قاسم با گردآوری نیرو توانست چند ماه بعد به مکه بازگردد و برای فاطمیان خطبه بخواند؛ اما سپس خود وی از سال ۴۸۹ق. خطبه خواندن برای حکمرانان سلجوقی را از سر گرفت.[۱۱]
در سالهای پایانی حکومت سلجوقیان در صحنه سیاسی حجاز، کمتر نامی از حکمرانان سلجوقی برده میشود. آغاز اختلاف میان خلفای عباسی و سلجوقیان و افزایش قدرت خلفا سبب شد که از دخالت سلجوقیان در امور عراق و حجاز کاسته شود. این اختلافها از هنگام خلافت مسترشد (حک: ۵۱۲–۵۲۹ق) آغاز شد و در دوران المقتفی (حک: ۵۳۰–۵۵۵ق) و الناصر (حک: ۵۷۵–۶۲۲ق) به اوج رسید و به نبردهایی میان حکمرانان سلجوقی و خلفای عباسی انجامید.[۱۲]
پانویس
- ↑ سلجوقیان، ص۱۶۹.
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص19؛ الکامل، ج9، ص609؛ التنافس السلجوقی، ص26-30.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص132؛ اتحاف الوری، ج2، ص470.
- ↑ اتحاف الوری، ج2، ص470-471؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص132.
- ↑ الکامل، ج10، ص61؛ اتحاف الوری، ج2، ص472-473.
- ↑ التنافس السلجوقی، ص60.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص133؛ التنافس السلجوقی، ص44.
- ↑ المنتظم، ج16، ص167، 190؛ الکامل، ج10، ص97-98؛ اتحاف الوری، ج2، ص477، 479، 483-484.
- ↑ المنتظم، ج16، ص171.
- ↑ زبدة التواریخ، ص104؛ الکامل، ج10، ص200، 204؛ اتحاف الوری، ج2، ص485؛ التنافس السلجوقی، ص61-63.
- ↑ الکامل، ج10، ص239-240؛ اتحاف الوری، ج2، ص359، 487؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص133؛ التنافس السلجوقی، ص68.
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص149، 337-338؛ تاریخ گزیده، ص358؛ راحة الصدور، ص205؛ تاریخ ایران کمبریج، از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانیان، ج5، ص165-166.