پرش به محتوا

غزوه خیبر

از ویکی حج

غَزوه خیبر به جنگ پیامبر(ص) با یهودیان منطقه خیبر در مدینه گفته می‌شود که با پیروزی یاران پیامبر(ص) پایان یافت. سبب جنگ پیامبر با یهودیان خیبر را این دانسته‌اند که این یهودیان، به یهودیان اخراج‌شده مدینه پناه داده بودند و همچنین دیگر قبایل عرب را به جنگ با مدینه تشویق می‌کردند. و نیز گزارش‌هایی وجود دارد که یهودیان خیبر قصد حمله به را مسلمانان را داشتند.

این جنگ در سال هفتم هجری رخ داد و مسلمانان طی یکی دو ماه توانستند منطقه خیبر را فتح کنند و یهودیان را شکست دهند. در منابع تاریخی گفته شده تعداد شهدای این غزوه ۱۵ نفر و تعداد کشته‌شدگان یهود ۹۳ نفر است. در این جنگ از رشادت‌های امام علی(ع) زیاد سخن گفته شده است. گزارش شده امام علی درِ قلعه خیبر را به تنهایی از جا کنده است.

پس از جنگ صلح‌نامه‌ای بین پیامبر با یهودیان خیبر نوشته شد و طی آن مقرر شد باغ‌های یهودیان در اختیار آنها بماند و در مقابل نیمی از محصول سالیانه، از آنِ مسلمانان باشد.

منطقه خیبر

...

علت آغاز جنگ

محققان علت اصلی لشکرکشی پیامبر به منطقه خیبر را از بین بردن مرکزیت دشمنی با مسلمانان در شمال مدینه دانسته‌اند؛ زیرا از ابتدای حضور مسلمانان در مدینه، منطقه خیبر و یهودیان ساکن آن و همچنین قبایل اطراف، که بیشتر تحت تأثیر و نفوذ خیبر بودند، مدینه را تهدید می‌کردند. رویدادهای یک‌ساله پیش از نبرد و سریه‌هایی که به آن سو انجام شد، نشان‌دهنده نا امن بودن آن منطقه و توطئه‌های مکرر یهودیان خیبر و قبایل هم‌پیمان آن‌هاست.[۱]

قبیله بنی‌نضیر که پس از پیمان‌شکنی و اعلام جنگ با پیامبر در سال چهارم هجرت، مجبور به تسلیم و مهاجرت از مدینه شد، به خیبر رفتند و دشمنی خود را با مسلمانان تشدید کردند.[۲] همچنین اهالی خیبر، با پشتوانه مالی حاصل از کشاورزی، قبایل اطراف خود و شمال مدینه را علیه مدینه تحریک می‌کردند.[۳] گزارش‌هایی از آمادگی و قصد بزرگان خیبر برای حمله به مدینه نیز وجود دارد.[۴] چنان‌که دو ماه پیش از غزوه خیبر، پیامبر خبردار شد که یکی از فرماندهان یهود منطقه، قصد حمله به مدینه را دارد.[۵] نامه‌ای از پیامبر به اهالی خیبر هم موجود است که آنان را به اسلام دعوت کرده است.[۶] هرچند زمان این نامه روشن نیست، ولی برخی آن را مربوط به سال هفتم دانسته‌اند.[۷] چنان‌که از کلمات این نامه استفاده می‌شود، پیش از غزوه خیبر نوشته شده و اتمام حجتی با اهل خیبر بوده و پس از این نامه، به آن سو لشکرکشی شده است.[۸]

جنگ پیامبر(ص) با یهودیان منطقه خیبر

غزوه خیبر در سال هفتم هجری اتفاق افتاد.[۹] شیوه رسول خدا پیش از هر حمله آن بود که از نرسیدن صدای اذان در منطقه مطمئن شود و چون صدای اذان از داخل خیبر نشنید، راه افتاد. پرچمی به دست حباب بن منذر و یکی به دست سعد بن عباده داد و پرچم اصلی را به امام علی(ع) سپرد.[۱۰] پیامبر و سپاه او طی چند روز بیشتر قلعه‌های یهودیان در خیبر را فتح کردند.[۱۱] مهم‌ترین و مستحکم‌ترین قلعه این منطقه قلعه قَموص بود که هنگام نبرد آن، پیامبر دچار سردرد شده بود و در اردوگاه به سر می‌برد.[۱۲] صبحگاهان پیامبر(ص) در پی امام علی فرستاد و چون امام از درد چشم رنج می‌برد با آب دهانش چشم او را شفا بخشید، پرچم را به دستش سپرد و برایش دعا کرد.[۱۳] امام علی پس از کشتن قهرمان یهود، مرحب، پیروزی مسلمانان و فرار یهودیان را محقق ساخت.[۱۴] در هنگامه این درگیری، سپر امام علی شکست و به جای آن درِ قلعه را با دستان خود کَند و سپر قرار داد.[۱۵] آن‌گاه روی خندقی که پیرامون قلعه حفر شده بود، انداخت تا رزمندگان از روی آن عبور کنند.[۱۶] به گفته برخی، هشت نفر[۱۷] و به گفته برخی دیگر هفتاد نفر نمی‌توانستند این در را بلند کنند.[۱۸] از امام علی نقل قولی است که گفته: «من با قدرت الهی این کار را کردم، نه با قدرت جسمانی».[۱۹] در آخرین مرحله غزوه خیبر، دژهای وطیح و سُلالم که به بنی‌نضیر تعلق داشت، به محاصره سپاه اسلام درآمد و با مذاکره به دست پیامبر افتاد.[۲۰]

عدد لشکریان مسلمان در خیبر، ۱۵۰۰ نفر گزارش شده است که ۲۰۰ نفر آنان سواره بودند.[۲۱] تعداد جنگجویان خیبر را فقط واقدی در چند مورد از کتاب مغازی، ۱۰۰۰۰ نفر گزارش کرده[۲۲] و در منابع دیگر نیامده است. بی‌توجهی مورخان و عدم تکرار آن در کتاب‌هایشان، این را به ذهن می‌رساند که این عدد، مربوط به کل جمعیت خیبر باشد، نه فقط جنگجویان؛ زیرا در این صورت عدد اهالی خیبر بسیار فزونی خواهد یافت.[۲۳] گروهی از زنان نیز در این نبرد شرکت کردند تا لشکر را امداد، و زخمی‌ها را مداوا کنند. تعداد زنانی که صحابه‌نگاران نام آنان را به مناسبت شرح حال هر یک ثبت کرده‌اند، به ۱۵ نفر می‌رسد.[۲۴] تعداد شهدای این غزوه ۱۵ نفر و تعداد کشتگان یهود ۹۳ نفر ثبت شده است.[۲۵]

صلح‌نامه

پس از نبرد خیبر، غنائم دو قلعه شق و نطات میان مسلمانان تقسیم شد و غنائم دژ کتیبه، به عنوان خمس، در اختیار پیامبر قرار گرفت. ایشان آن را بین همسران خود، بنی‌هاشم، یتیمان، مساکین و عده‌ای دیگر تقسیم کرد.[۲۶] آن‌گاه با اهالی خیبر چنین قرار گذاشت که باغ‌هایشان در اختیارشان بماند و در مقابل نیمی از محصول سالیانه، از آنِ مسلمانان باشد. از این رو هر سال نماینده‌ای از سوی آن حضرت برای تعیین مقدار محصول به خیبر می‌رفت و این تا زمان خلیفه دوم ادامه داشت.[۲۷]

پانویس

  1. «خیبر، غزوه»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۷، ص۶۷۶.
  2. السیرة النبویه، ج۲، ص۱۹۱؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۰.
  3. تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۸۶؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۶۱۲؛ الاصابه، ج۶، ص۱۳۵.
  4. المغازی، ص۵۳۰ و ص۵۶۳.؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰.
  5. تاریخ الطبری، ج۳، ص۲۳؛ دلائل النبوه، ج۴، ص۳۰۱.
  6. السیرة النبویه، ج۱، ص۵۴۴.
  7. مکاتیب الرسول، ج۲، ص۴۸۸.
  8. «خیبر، غزوه»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۷، ص۶۷۶.
  9. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۱؛ تاریخ خلیفه، ص۴.
  10. الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۱.
  11. المغازی، ج۲، ص۶۶۶؛ دلائل النبوه، ج۴، ص۲۲۶.
  12. المغازی، ج۲، ص۶۷۰.
  13. البدء و التاریخ، ج۴، ص۲۲۶؛ الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۹ و ص۱۱۰۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۸۶.
  14. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۶.
  15. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۲۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۸۹.
  16. الارشاد، ج۱، ص۱۲۶ و ص۱۲۷.
  17. امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۱۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۸۹؛ ج۷، ص۲۲۴.
  18. الارشاد، ج۱، ص۱۲۸ و ص۱۲۹؛ دلائل النبوه، ج۴، ص۲۱۲.
  19. الامالی، ص۶۰۴؛ بحارالانوار، ج۲۱، ص۲۶.
  20. المغازی، ج۲، ص۶۷۰.
  21. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۵۰؛ المغازی، ج۲، ص۶۸۹؛ الکامل، ج۲، ص۲۱۶..
  22. المغازی، ج2، ص637، 640، 642.
  23. «خیبر، غزوه»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۷، ص۶۷۸.
  24. الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۲۷ و ص۲۴۵ و ص۲۵۴ و ص۲۹۳ و ص۳۰۰؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۳۵.
  25. الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۲.
  26. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۹.
  27. المغازی، ص۶۹۱.

منابع

  • الارشاد، مفید، محمد بن محمد، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
  • الاستیعاب، ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
  • الاصابة فی تمییز الصحابه، ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • امتاع الاسماع، المقریزی، احمد بن علی، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
  • البدء و التاریخ، مقدسی، مطهر بن طاهر، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م.
  • البدایة و النهایه، ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، به کوشش علی محمد و عادل احمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، طبری، محمد بن جریر، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
  • تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، علی بن حسن، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، احمد بن اسحاق، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
  • دانشنامه حج و حرمین شریفین، «خیبر، غزوه»، صادقی، محسن، تهران، مشعر، بی‌تا.
  • دلایل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، البیهقی، احمد بن الحسین، به کوشش عبدالمعطی امین قلعه‌جی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
  • السیرة النبویه، ابن هشام، عبدالملک بن هشام، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
  • الطبقات الکبری، ابن سعد، محمد بن سعد، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • الکامل فی التاریخ، علی بن اثیر، علی بن محمد، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • المغازی، واقدی، محمد بن عمر، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • مکاتیب الرسول، میانجی، احمدی، تهران، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق.