کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱
اسماعیل
تولد
در قرآن در برابر درخواست حضرت ابراهیم برای فرزند صالح خداوند تولد پسری بردبار را به وی بشارت داد. (صافّات/۳۷، ۹۷–۱۰۱) بسیاری از مفسران، این فرزند را اسماعیل دانستهاند.[۱] مادر اسماعیل، هاجر کنیز مصری ساره، همسر نخست ابراهیم، بود که به سبب نازایی آن بانو و با پیشنهاد خود او[۲] به ازدواج ابراهیم درآمد.[۳] قرآن کریم تولد اسماعیل را عطیهای الهی برای ابراهیم میشمرد که در دوران کهنسالی او رخ داد(ابراهیم/۱۴، ۳۹) به گزارش تاریخنگاران مسلمان، سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و مجاورت خانه خدا، امری مسلّم است[۴] که قرآن کریم نیز آن را به صراحت گزارش کرده است(ابراهیم/۱۴، ۳۷)
نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه
تاریخنگاران مسلمان[۵]و بیشتر مفسران[۶]ذیل آیه ۳۷ ابراهیم/۱۴، پیدایش زمزم و گرد آمدن برخی قبایل در پیرامون آن و آبادی و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر و اسماعیل پیوند داده و آن را از آثار دعای حضرت ابراهیم دانستهاند. بر پایه برخی از روایات، حضرت ابراهیم هنگام ترک هاجر و اسماعیل در مکه، به آنان گفت: شما را به خدایی میسپارم که به فرمان وی در این سرزمین جایگزینتان کردم.[۷] بر پایه پارهای گزارشها، هاجر و اسماعیل در جای کنونی حجر اسماعیل سکونت یافتند.[۸]در روایتی منسوب به امام صادق، حجر اسماعیل خانه ایشان معرفی شده است.[۹]
پیدایش آب زمزم نیز بر اثر ساییده شدن پای اسماعیل بر زمین و از ارهاصات وی دانسته شده است.[۱۰] ارهاص، رویدادی فراعادی است که پیش از نبوت یک پیامبر و در پیوند با وی رخ میدهد. بر همین اساس، زمزم را «چاه اسماعیل» نیز خواندهاند.[۱۱] با پیدایش چشمه زمزم در آن بیابان بیآب و علف، برخی کاروانها در آنجا توقف کردند و شماری از قبایل در پیرامون آن گرد آمدند.[۱۲] شماری از دانشمندان با اشاره به موقعیت جغرافیایی و نبود آب در آن منطقه،[۱۳] گوارایی و فراوانی آب زمزم را سبب گرد آمدن قبیله جُرْهُم و پیدایش شهر مکه دانستهاند.[۱۴]
اسماعیل و بنای کعبه
قرآن کریم از همکاری اسماعیل با پدرش ابراهیم۸ در بالا بردن پایههای کعبه و بازسازی آن خبر میدهد: {إِذ یَرفَعُ إِبرَاهِیمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَیتِ وَإِسمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّل مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ} (بقره/۲، ۱۲۷) روایتهای اسلامی این داستان را به تفصیل آورده و گاه درباره جزئیات آن به قصهپردازی پرداختهاند.[1][۱۵] این کار در سال دوم سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و با فرمان الهی گزارش شده است.[2][۱۶] بیشتر مفسران بر این باورند که کعبه پیش از ابراهیم۷ وجود داشت؛ ولی آثارش تا حدی از میان رفته بود و حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ آن را بازسازی کردند.[3][۱۷] روایتهای رسیده از امامان معصوم: نیز مؤید این گزارشند.[4][۱۸] میگویند آنها با راهنمایی جبرئیل جای کعبه را یافتند.[5][۱۹] در برابر، مفسرانی مانند مجاهد و جز او گفتهاند: کعبه نخستین بار به دست حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ ساخته شد.[6][۲۰] (← کعبه) گفتهاند: حضرت اسماعیل۷ پیشتر سنگ گرد آورده بود[7][۲۱] و هنگام ساخت کعبه، آنها را به دست ابراهیم۷ میداد و ایشان نیز دیوارهای آن را میساخت.[8][۲۲] بر پایه برخی روایتها، چهار فرشته سنگ میآوردند و حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ کعبه را میساختند. آنها دیوارها را تا ارتفاع۱۲ ذراع ساختند و دَرِی برای ورود و بیرون رفتن در آن نهادند.[9][۲۳]
حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ افزون بر ساختن کعبه، فرمان یافتند تا خانه خدا را برای طوافکنندگان، مجاوران، رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنند: {وَعَهِدنَا إِلَی إِبرَاهِیمَ وَإِسمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیتِیَ لِلطَّائِفِینَ و العَاکِفِینَ و الرُّکَّعِ السُّجُودِ} (بقره/۲، ۱۲۵) مقصود از تطهیر را پاک کردن خانه خدا از بتها، مظاهر شرک و بتپرستی[1]،[۲۴] نجاساتی مانند خون و مدفوع حیوانات، و بنیاد نهادن آن بر پایه پاکی گفتهاند.[2][۲۵] این کار میتواند مربوط به سالهای پس از بازسازی کعبه باشد.
ابراهیم و اسماعیل۸ هنگام ساخت کعبه از خداوند خواستند تا از نسل آنها امتی مسلمان و تسلیم در برابر فرمان الهی پدیدآورد: {رَبَّنَا وَاجعَلنَا مُسلِمَینِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسلِمَةً لَکَ…} (بقره/۲، ۱۲۸) برخی مفسران {أُمَّةً مُسلِمَةً} را فقط اشاره به نوادگان اسماعیل۷ و شماری دیگر شامل بنیاسرائیل نیز دانستهاند.[3][۲۶] آن دو همچنین هنگام ساختن کعبه از خداوند خواستند که از نسل آنان پیامبری را برانگیزد تا آیات الهی را برای آنها تلاوت کند، کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد و به تزکیه آنان بپردازد: {رَبَّنَا وَابعَث فِیهِم رَسُولاً مِنهُم یَتْلُوا عَلَیهِم آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ و الحِکمَةَ وَیُزَکِّیهِم…} (بقره/۲، ۱۲۹) مفسران مقصود از این پیامبر را رسول خدا۹ دانستهاند.[4][۲۷]پیامبر گرامی۹ نیز خود را مصداق این دعا دانسته است.[5][۲۸] مفرد آوردن واژه «رَسُولاً» نیز میتواند مؤید این معنا باشد؛ چرا که در میان بنیاسرائیل، پیامبران گوناگون برانگیخته شدند.
حج گزاری اسماعیل
حجگزاری حضرت اسماعیل۷ موضوعی دیگر است که مفسران ذیل برخی آیات قرآن کریم و نیز تاریخنگاران به آن پرداختهاند. ابراهیم و اسماعیل۸ در زمان ساخت کعبه از خداوند خواستند که چگونگی عبادت و مناسکشان را نیز به آنان نشان دهد: {... وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُب عَلَیْنَا…} (بقره/۲، ۱۲۸) مفسران مقصود از مناسک را اعمال حج مانند طواف، سعی میان صفا و مروه، وقوف در عرفات، رمی جمرات و مانند آن دانستهاند که خداوند در پی آن دعا این مناسک را به آن دو آموخت.[1][۲۹] ظاهر برخی از آیات به انجام مناسک حج از سوی حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ اشاره دارد. (بقره/۲، ۱۲۸؛ صافّات/۳۷، 102)[1][۳۰] بر پایه برخی روایتها، آن دو نخستین حج خود را پیش از بازسازی کعبه انجام دادند.[2][۳۱] از ظاهر روایتهای دیگر برمیآید که نخستین حج آنان پس از ساخت کعبه بوده است.[3][۳۲] بر پایه برخی از روایات اسلامی، در نخستین حج، جبرئیل از آغاز مناسک تا پایان، همراه حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ بود و یکایک اعمال و مناسک حج مانند غسل ورود به حرم، چگونگی مُحرِم و مُحِل شدن، تلبیه گفتن، سعی میان صفا و مروه و ذکرهای آن، استلام حجرالاسود، طواف کعبه و نماز در مقام ابراهیم را به آنان میآموخت.[4][۳۳] حجگزاری حضرت اسماعیل۷ در سالهای بعد نیز گزارش شده است.[5][۳۴]
ذبح اسماعیل
به گزارش قرآن کریم، هنگامیکه فرزند ابراهیم۷ به سن جوانی رسید، ابراهیم در رؤیا دید که فرزند خود را سر میبُرد. او نظر پسرش را در این زمینه جویا شد. پسر، پدر را به انجام فرمان الهی دعوت کرد و وعده صبر و بردباری داد: {قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُر ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَل ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِن شاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرینَ} (صافّات/۳۷، ۱۰۲) قرآن کریم بدون پرداختن به نام ذبیح و جزئیات دیگر این رویداد، فقط بخشهای مهم و گزیده آن را در مسیر اهداف هدایتی و تربیتی خود گزارش کرده است. اما مفسران به جزئیات نیز پرداختهاند. بر پایه گفته برخی از مفسران، حضرت ابراهیم۷ سه بار پیاپی در شبهای ترویه٭، عرفه و عید قربان رؤیای قربانی کردن فرزندش را دید. فردای شب اول در فکر فرورفت که این رؤیا رحمانی است یا شیطانی. از این رو، آن روز، ترویه نام گرفت. در روز دوم دانست که رؤیایش الهی است؛ پس آن روز، عرفه نامیده شد. در روز سوم نیز قصد ذبح فرزندش را کرد و از این رو، آن روز، روز قربانی کردن (عید قربان) نام گرفت.[1][۳۵] این سخنان با عهد پیامبران سازگار نیست؛ زیرا رؤیای آنان از گونههای وحی است و تردید در آن راه ندارد. درباره این نامگذاریها وجوهی دیگر نیز گفتهاند.[2][۳۶]
قرآن کریم در این زمینه که ذبیح کدام یک از دو فرزند ابراهیم بوده، سخنی نگفته است. از این رو، مفسران در آن به اختلاف سخن راندهاند. شماری از مفسران نخستین[1]،[۳۷] همه مفسران شیعه[2][۳۸] و برخی مفسران اهل سنت[3][۳۹] اسماعیل۷ را ذبیح خواندهاند و برخی از مفسران نخستین[4][۴۰] و بیشتر اهل سنت[5][۴۱] هماهنگ با گزارش کتاب مقدس[6][۴۲] اسحاق۷ را ذبیح دانستهاند.
اسماعیل و تولیت کعبه
گزارشها نشان میدهند که حضرت اسماعیل۷ تا پایان زندگی عهدهدار اداره خانه خدا بود. بر پایه روایتی منسوب به امام صادق۷ حضرت اسماعیل۷ نخستین کسی بود که خانه کعبه را پردهپوش کرد. در آن هنگام، خانهها به گونهای ساخته میشد که هرگاه در باز میشد، درون خانه و ساکنانش از بیرون دیده میشدند. همسر اسماعیل۷ که زنی نجیب بود، به او پیشنهاد کرد پردهای بر در خانه بیاویزند. سپس تصمیم گرفتند خانه خدا را نیز که به سبب سنگهای نتراشیده و زبر منظرهای ناخوشایند داشت، با پرده بپوشانند. از این رو، مقداری پشم گوسفند را به قبایل پیرامون دادند تا برای کعبه پوششی مناسب ببافند. هر بخش از پرده را که آماده میشد، بر کعبه میآویختند تا آنگاه که موسم حج فرارسید. اما هنوز قسمتی از کعبه بدون پرده مانده بود. به پیشنهاد حضرت اسماعیل۷، قسمت باقی مانده را با برگهای نخل پوشاندند. حجگزاران از این کار شگفتزده و شادمان گشتند و بر آن شدند که به اسماعیل هدیهای تقدیم کنند. هر یک از طوایف هدیهای آورد و پس از جمع شدن هدایا، برگهای نخل را از دیواری که با پرده پوشیده نشده بود، برداشتند و بر باقیمانده کعبه نیز پرده آویختند. بر پایه همین گزارش، حضرت اسماعیل۷ نخستین کسی بود که بر روی ستونهای چوبین، با چوب و گِل، کعبه را مسقف کرد. حاجیان که مسقف شدن کعبه را دیدند، تصمیم گرفتند تا اسماعیل۷ را یاری کنند. آنها از سال بعد همراه خود قربانی آوردند. حضرت اسماعیل۷ با هدایت الهی، قربانیها را ذبح کرده، به مصرف حاجیان میرساند.[1][۴۳] بر پایه روایتی دیگر، اسماعیل۷ از کم بودن آب به حضرت ابراهیم۷ شکایت کرد. حضرت ابراهیم۷ با هدایت الهی و یاری جبرئیل، چاهی برای حاجیان کَند.[2][۴۴]
نبوت حضرت اسماعیل
نام حضرت اسماعیل۷ ۱۲ بار در قرآن آمده است. (برای نمونه: آیات ۱۲۵، ۱۲۷، ۱۳۳٬۱۳۶٬۱۴۰ بقره/۲؛ ۸۴ آل عمران/۳ و ۱۶۳ نساء/۴) قرآن کریم او را یکی از پیامبران الهی خوانده و با یادکرد نام وی در کنار شماری از پیامبران خدا، از نزول وحی بر او سخن گفته است: {... وَأَوحَینَا إِلَی إِبرَاهِیمَ وَإِسمَاعِیلَ وَإِسحَاقَ وَیَعقُوبَ…} (نساء/۴، ۱۶۳) او در آیه ۵۴ مریم/۱۹ با صراحتی بیشتر رسول و نبی خوانده شده است: {وَاذکُر فِی الکِتَابِ إِسمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الوَعدِ وَکَانَ رَسُولا نَبِیًّا} افزون بر نبوت، حلم (صافّات/۳۷، ۱۰۱)[۱]،[۴۵] شکیبایی (انبیاء/۲۱، ۸۵)، وفا به وعده (مریم/۱۹، ۵۴)، و خضوع و خشوع در برابر آیات الهی (مریم/۱۹، ۵۴–۵۸) از ویژگیهای اسماعیل۷ شمرده شده است. قرآن کریم همچنین وی را صالح، پسندیده خداوند و برخوردار از نعمت، هدایت و رحمت ویژه الهی (انعام/۶، ۸۶–۹۰؛ مریم/۱۹، ۵۴–۵۸؛ انبیاء/۲۱، ۸۵–۸۶) و در شمار نیکان (ص/۳۸، ۴۸) برشمرده و از برتری وی در میان جهانیان سخن گفته است. (انعام/۶، ۸۶) او خاندان خود را به گزاردن نماز و پرداختن زکات فرمان میداد. (مریم/۱۹، ۵۵)
نقش نوادگان اسماعیل در تاریخ کعبه
حضرت اسماعیل۷ تا پایان زندگی، تولیت خانه خدا، عمران و آبادانی آن، و اداره مناسک حج را بر عهده داشت. سالیان عمر او را صد و بیست[1]،[۴۶] صد و سی[۲]،[۴۷] صد و سی و هفت[3][۴۸] و صد و شصت و هفت[4][۴۹] سال گفتهاند. بر پایه پارهای از گزارشها، اسماعیل۷ پیش از مرگ وصیت کرد تا دخترش به نام «نسمه» با عیصو فرزند اسحاق۷ ازدواج کند[5][۵۰] و نیز برادرش اسحاق۷ را وصی خود قرار داد.[6][۵۱] برخی نیز وصی او را فرزندش قیدار دانستهاند.[1][۵۲]بر پایه نظر مشهور، پیکر او در حجر اسماعیل، کنار خانه کعبه، زیر ناودان و در جوار مادرش هاجر۳ به خاک سپرده شد.[2][۵۳] برخی نیز مدفن او را کنار حجرالاسود دانستهاند.[3][۵۴]
پس از وی پسرش نابت یا قیدار عهدهدار تولیت خانه خدا و برگزاری مراسم حج شد. این مسئولیت در بسیاری از دورههای تاریخ، همواره بر عهده نوادگان اسماعیل۷ بود[4][۵۵] و آنان نسل به نسل عهدهدار آن میشدند. اما در دوره عدنان بن ادد، دچار انحراف دینی و درگیری شدند. هنوز بسیاری از احکام دین حنیف ابراهیم۷ از جمله آیین حج در میان آنان رواج داشت؛ ولی به پارهای کارهای شرکآلود آمیخته بود.[5][۵۶] در دورهای از تاریخ، جُرهمیان و بعدها خُزاعه و صوفه بر مکه چیره شدند و دربانی، کلیدداری و اجازه حج را در دست گرفتند. قُصَیّ بن کِلاب، چهارمین جد پیامبراکرم۹ پس از نبردی سخت دیگر بار اداره مکه و خانه خدا را بر عهده گرفت و آن مناصب را میان فرزندان خویش قسمت کرد.[6][۵۷] این منصبها تا روزگار رسول خدا۹ همچنان در دست قبیله قریش که از نوادگان اسماعیل۷ بودند، باقی ماند.[7][۵۸]
پانویس
- ↑ تفسیر مجاهد، ص543؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ الصافی، ج4، ص276.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، 16: 1-2؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، 15: 16؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ قاموس کتاب مقدس، ص73.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ تاریخ طبری، ج1، ص255؛ الکامل، ج1، ص103.
- ↑ [1]. الکامل، ج1، ص103-105؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص142.
- ↑ [2]. جامع البیان، ج13، ص300-302؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ المیزان، ج1، ص288.
- ↑ [1]. بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافی، ج3، ص92؛ نور الثقلین، ج2، ص549.
- ↑ [2]. جامع البیان، ج1، ص762.
- ↑ [3]. الکافی، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.
- ↑ [8]. الکافی، ج4، ص202؛ التفسیر الکبیر، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.
- ↑ [9]. نک: تاریخ طبری، ج2، ص255؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص97.
- ↑ [10]. الکافی، ج4، ص202.
- ↑ [2]. جامع البیان، ج13، ص301؛ مجمع البیان، ج6، ص84؛ تفسیر بغوی، ج3، ص38.
- ↑ [3]. معجم البلدان، ج3، ص148.
- ↑ [1]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص259-260؛ صحیح البخاری، ج4، ص116-117؛ اخبار مکه، ج2، ص32.
- ↑ [2]. الکافی، ج4، ص203.
- ↑ [3]. جامع البیان، ج1، ص749؛ مجمع البیان، ج2، ص382؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص57.
- ↑ [4]. نک: الکافی، ج4، ص203؛ مجمع البیان، ج1، ص388؛ بحار الانوار، ج12، ص93-94.
- ↑ [5]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62.
- ↑ [6]. التبیان، ج1، ص462؛ مجمع البیان، ج1، ص387.
- ↑ [7]. الکافی، ج4، ص203.
- ↑ [8]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62؛ نور الثقلین، ج1، ص129.
- ↑ [9]. الکافی، ج4، ص203.
- ↑ [1]. جامع البیان، ج1، ص749.
- ↑ [2]. التبیان، ج1، ص454؛ مجمع البیان، ج1، ص382؛ المیزان، ج1، ص281.
- ↑ [3]. جامع البیان، ج1، ص769.
- ↑ [4]. تنویر المقباس، ص18؛ التبیان، ج1، ص466؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص72-73.
- ↑ [5]. التبیان، ج1، ص467؛ مجمع البیان، ج1، ص393.
- ↑ [1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464-465؛ مجمع البیان، ج1، ص392.
- ↑ [1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص126.
- ↑ [2]. بحارالانوار، ج12، ص93؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص432.
- ↑ [3]. تفسیر قمی، ج1، ص62؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص100.
- ↑ [4]. الکافی، ج4، ص202؛ علل الشرایع، ج2، ص587؛ بحار الانوار، ج12، ص93-96.
- ↑ [5]. نک: الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.
- ↑ [1]. تفسیر مقاتل، ج3، ص104؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص153؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص20.
- ↑ [2]. نک: تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج11، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص125.
- ↑ [1]. نک: جامع البیان، ج23، ص100؛ التبیان، ج8، ص518؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص158.
- ↑ [2]. التبیان، ج8، ص518؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ المیزان، ج7، ص232.
- ↑ [3]. تفسیر بیضاوی، ج5، ص20-21؛ تفسیر ابن کثیر، ج4، ص16؛ اضواء البیان، ج6، ص318.
- ↑ [4]. نک: جامع البیان، ج23، ص100؛ التبیان، ج8، ص518؛ التفسیر الکبیر، ج2، ص154.
- ↑ [5]. تفسیر مجاهد، ج2، ص543؛ تفسیر مقاتل، ج3، ص104؛ تاریخ طبری، ج1، ص263.
- ↑ [6]. کتاب مقدس، پیدایش، 22: 2-13.
- ↑ [1]. الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.
- ↑ [2]. الکافی، ج4، ص205.
- ↑ [1]. روح المعانی، ج12، ص122.
- ↑ [1]. الخرائج و الجرائح، ج2، ص964.
- ↑ [2]. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاریخ طبری، ج1، ص314.
- ↑ [3]. کتاب مقدس، پیدایش، 25: 17؛ مروج الذهب، ج1، ص75.
- ↑ [4]. اخبار الزمان، ص104.
- ↑ [5]. عرائس المجالس، ص100؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.
- ↑ [6]. تاریخ طبری، ج1، ص314؛ مروج الذهب، ج1، ص58؛ المنتظم، ج1، ص305.
- ↑ [1]. الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، ص221؛ نک: مروج الذهب، ج1، ص58.
- ↑ [2]. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص222؛ تاریخ طبری، ج1، ص314.
- ↑ [3]. مروج الذهب، ج1، ص75.
- ↑ [4]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص221-223؛ الکامل، ج2، ص42؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.
- ↑ [5]. الکافی، ج4، ص21.
- ↑ [6]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص241.
- ↑ [7]. فتوح الشام، ج2، ص141.