بنابر نقل برخی منابع، یکی از فرزندان ابراهیم بن مالک اشتر، قاسم نام دارد و برخی فرزندان و نوادگان وی راوی حدیث بوده‌اند.

معرفی اجمالی

بر اساس گزارش برخی تاریخ‌نگاران، ابراهیم بن مالک اشتر، فرزندی به نام قاسم داشته است که برخی از فرزندان و نوادگان وی راوی حدیث بوده‌اند.[۱]

راوی حدیث امامت امام زمان

از روایات منقول از قاسم، روایت امامت حضرت مهدی(عج) است. متن روایتی که قاسم در سلسله آن ذکر شده است و منابع بسیاری آن را آورده‌اند، چنین است:


"حَدَّثَنَا اَبُو طَالِبٍ الْم‌ظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْم‌ظَفَّرِ الْعَلَوِیُّ السَّمَرْقَنْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ اَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ الْعَیَّاشِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا آدَمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ بْنِ هَارُونَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الله بْنِ قَاسِمِ بْنِ اِبْرَاهِیمَ بْنِ مَالِکٍ الْاَشْتَرِ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ مَنْقُوشٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی اَبِی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی دُکَّانٍ فِی الدَّارِ وَ عَنْ یَمِینِهِ بَیْتٌ عَلَیْهِ سِتْرٌ مُسَبَّلٌ فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی مَنْ صَاحِبُ هَذَا الْاَمْرِ فَقَالَ ارْفَعِ السِّتْرَ فَرَفَعْتُهُ فَخَرَجَ اِلَیْنَا غُلَامٌ خُمَاسِیٌّ لَهُ عَشْرٌ اَوْ ثَمَانٌ اَوْ نَحْوُ ذَلِکَ وَاضِحُ الجَبِینِ اَبْیَضُ الْوَجْهِ دُرِّیُّ المُقْلَتَیْنِ شَثْنُ الْکَفَّیْنِ مَعْطُوفُ الرُّکْبَتَیْنِ فِی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ وَ فِی رَاْسِهِ ذُؤَابَةٌ فَجَلَسَ عَلَی فَخِذِ اَبِی مُحَمَّدٍ (علیه‌السّلام) ثُمَّ قَالَ لِی هَذَا صَاحِبُکُمْ ثُمَّ وَثَبَ فَقَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ ادْخُلْ اِلَی الْوَقْتِ المَعْلُومِ فَدَخَلَ الْبَیْتَ وَ اَنَا اَنْظُرُ اِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا یَعْقُوبُ انْظُرْ مَنْ فِی الْبَیْتِ فَدَخَلْتُ فَمَا رَاَیْتُ اَحَدا".

یعقوب بن منقوش گوید: بر امام حسن عسکری(ع) وارد شدم و او بر سکّویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده‌های آن آویخته بود، گفتم: ای آقای من صاحب‌الامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار، و پرده را بالا زدم و پسر بچه‌ای به قامت پنج وجب که حدود هشت یا ده سال داشت، بیرون آمد با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی در افشان و دو کف ستبر و دو زانوی برگشته و خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود، آمد و بر زانوی پدرش ابو محمّد(ع) نشست، آنگاه به من فرمود: این صاحب شماست، سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل خانه شد و من بدو می‌نگریستم، سپس به من فرمود: ای یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست؟ و من داخل شدم امّا کسی را ندیدم.[۲]

پانویس

  1. کتاب کمال الدین و اتمام النعمة، شیخ صدوق، ج٢، ص4٠٧.
  2. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج٢، ص4٠٧؛ مسند الامام العسکری (علیه‌السّلام)، عزیزالله عطاردی، ص١٣5.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب ابراهیم بن مالک اشتر نخعی، محمود سامانی. بخش «نسل ابراهیم»، ص123. است.
  • کمال الدین و اتمام النعمة، شیخ صدوق، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
  • مسند الامام العسکری (علیه‌السّلام)، عزیزالله عطاردی.