مرقد

از ویکی حج


واژه‌شناسی

مرقد، واژه‌ای عربی و جمع آن مراقد است،[۱] که به معنای جای خواب[۲] و قبر[۳] آمده است. ریشه این واژه «ر، ق، د» بوده[۴] و معنای اصلی آن را خواب دانسته‌اند.[۵] برخی، به کار رفتن مرقد به معنای قبر را به این علت دانسته‌اند که خواب شبیه مرگ است.[۶] برخی دیگر، ریشه مرقد را به معنای استقرار و خواب در حالت مشکلات و سختی‌ها یا خواب همراه با استراحت دانسته‌ و درباره مرقد گفته‌اند گویی مًرده از سختی‌ها و مشکلات زندگی دنیا رها شده، استراحت و استقرار را برگزیده و در قبر خوابیده است.[۷]

واژه «رقاد»، که از همین ریشه گرفته شده، به خواب،[۸] خواب شبانه،[۹] و خواب اندک و خوش[۱۰] معنا شده است. واژه دیگر این ریشه، «رقدة» است، که معنای آن، کُما ذکر شده است.[یادداشت ۱][۱۱] برخی از مشتقات این ریشه، به معنای اقامت کردن نیز به کار رفته[یادداشت ۲][۱۲] و برخی، معنای اقامت کردن را، برگرفته از معنای اصلی آن، یعنی خوابیدن، دانسته‌اند.[۱۳]

واژه مرقد، در آیه یا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ‏ مَرْقَدِنا[یادداشت ۳][۱۴]

و واژه رقود، درباره اصحاب کهف، در آیه وَ تَحسَبُهُم أیقَاظاً وَ هُم رُقُودٌ[یادداشت ۴] به کار رفته است.




مرقد به معنای آرامگاه و مدفن است و ریشهٔ «رقود» ، به معنای خوابیدن است و از آن جا که قبر هر کس، محل خواب ابدی او تا بر پایی قیامت است، به مدفن امامان و عالمان و شهیدان، مرقد گفته می‌شود؛ همچنان که به آن، مضجع، مزار، آستان و تربت هم می‌گویند.[۱۵] در قرآن کریم هم از زبان کسانی که در رستاخیز از گورهای خویش برمی‌خیزند، چنین نقل شده است: وای بر ما! چه کسی ما را از مرقدهایمان برانگیخت. این همان چیزی است که خدا وعده داده بود و رسولان راست می‌گفتند؛ «من بعثنا من مرقدنا».[۱۴]


بر سر در حرم‌های امامزادگان یا بزرگان دین یا روی ضریح آنان، بیشتر از کلمه مدفن یا مرقد استفاده شده است؛ همچون «مرقد هود و صالح» در وادی السلام و مرقد کمیل بن زیاد و میثم تمار.[۱۵]

پانوشت

  1. جمهرة اللغة، ج۲، ص۶۳۵.
  2. جمهرة اللغة، ج۲، ص۶۳۵؛ الصحاح، ج‏2، ص476
  3. تهذیب اللغة، ج‏۹، ص۴۴.
  4. جمهرة اللغة، ج۲، ص۶۳۵؛ الصحاح، ج‏2، ص476؛ معجم مقاييس اللغه، ج‏2 ؛ ص428؛ تهذیب اللغة، ج‏۹، ص۴۴.
  5. معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص428.
  6. تهذیب اللغة، ج‏۹، ص۴۴.
  7. التحقیق، ج۴، ص۱۹۴.
  8. جمهرة اللغة، ج‏۲، ص۶۳۵.
  9. کتاب العین، ج‏۵، ص۱۱۵؛ تهذیب اللغة، ج‏۹، ص۴۴؛ لمحیط فی اللغة، ج‏۵، ص۳۴۵
  10. مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۶۲؛ مفردات الفاظ قرآن، ج‏۲، ص۱۰۰.
  11. کتاب العین، ج‏۵، ص۱۱۵؛ تهذیب اللغة، ج‏۹، ص۴۴؛ لسان العرب، ج‏۳، ص۱۸۳؛ فقه اللغة ؛ ص163. ر.ک : ذیل واژه‌های الهمدة و السکتة.
  12. معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص428؛ الصحاح، ج‏۲، ص۴۷۶.
  13. معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص428.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ سوره یس، آیه ۵٢؛ مفردات الفاظ قرآن، ج‏۲، ص۱۰۰.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ فرهنگ‌نامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۸، ص42.
  1. الرقْدة: هَمْدةُ ما بین الدُّنیا و الآخرة؛ و الهمدة:‌ السکتة؛ و السَّكْتَةُ: أن يكون الإِنسان كأنه مُلْقًى كالنائم، ثم‏ يَغُطُّ من غير نومٍ، و لا يُحِسُّ إذا حُس‏.
  2. أَرْقَدَ الرَّجُل بالأرض، إذا أقام بها؛ أَرْقَد بالمکان: أقام به.
  3. اى واى چه كسی از خوابگاهمان ما را برانگيخت؟!
  4. و گمان می‌کنی بیدارند، در حالی که خوابیده‌اند.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله فرهنگ نامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره هجدهم، بهار ۱۳۹۳، ص۴۲ است.

کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ ه.ق.

معجم مقاييس اللغة، ابن فارس، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق.

جمهرة اللغة، محمد بن حسن ابن درید، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.

تهذیب اللغة، محمد بن احمد ازهری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۱ق.

المحیط فی اللغة، اسماعیل بن عباد صاحب، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۱۴ق.

الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.

مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی، دار القلم، بیروت، ۱۴۱۲ق.

ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی، مرتضوی، تهران، ۱۳۷۴ش.

لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ق.

فقه اللغة، عبدالملك بن محمد ثعالبى، دار الكتب العلمية، بيروت، 1414ق.