وادی بطحان

از ویکی حج
وادی بطحان
مسیر احتمالی وادی بطحان در مدینه، در اواخر دوره حضرت محمد(ص).
اطلاعات اوليه
مکان در شهر مدینه، از نزدیکی الماجشونیه آغاز شده و نزدیک مسجد فتح به وادی رانوناء می‌پیوندد.
نام‌های دیگر وادی ابوجیده، سیل ابوجیده

وادی بُطحان یا بَطحان یا وادی ابوجَیده، رودی فصلی در مدینه است، که از نزدیکی ماجشونیه آغاز شده و در نزدیک مساجد سبعه، به وادی رانوناء می‌پیوندد و سرانجام در «غابه» که سیل‌ها و وادی‌ها در آنجا جمع می‌شوند، می‌ریزد. طول این وادی، نزدیک به ۴ کیلومتر و ۲۵۰ متر است.

به باور برخی از عالمان اهل سنت، تربت صُعَیب که در این وادی قرار دارد، برخی از بیماری‌ها را شفا می‌دهد. بر پایه روایتی در منابع اهل سنت، حضرت محمد(ص) این وادی را برکه‌ای از برکه‌های بهشت دانسته است.

واژه‌شناسی

وادی، واژه‌ای عربی، به معنای شکاف میان کوه‌ها، زمین‌های بلند و تپه‌ها است که مسیر عبور سیل است.[۱] به باور برخی، «وادی» بستر ریزش آبی است که از سیل به وجود آمده؛ از این رو، به درّه نیز وادی گفته‌اند.[۲] ریشه وادی، «و، د، ی» به معنای روان شدن است.[۳] جمع وادی، «اودیة» بوده[۴] و در آیه فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها[یادداشت ۱][۵] به کار رفته است.[۲]

برخی، برای برابرِ فارسی وادی، واژگان «رود فصلی»[۶] و «رود-دره فصلی» را به کار برده‌اند.[۷] واژه‌هایی مانند آبراهه،[یادداشت ۲][۸] مَسیل،[۹] آبکند و کال،[۱۰] دیگر واژه‌های مترادف «وادی» در زبان فارسی است.

بطحان، از ریشه «ب، ط، ح»[۱۱] به معنای فراخ و گسترده شدن،[۱۲] گرفته شده است. برخی، معنای اصلی این ریشه را کشیده شدن شیء و امتداد آن دانسته‌اند.[۱۳] واژه «بَطْحاء»، که از همین ریشه ساخته شده، به معنای گذرگاه سیلی است که در آن سنگریزه باشد و اگر پهنای آن زیاد و گسترده باشد به آن «أبطح» گفته شده است.[۱۴] فعل «تَبَطَّحَ‏ السَّيْلُ» نیز، به معنای جاری شدن سیلی گسترده و عریض معنا شده است.[۱۵]

نام

به گفته برخی، محدثان، ضبط «وادی بطحان» را بُطحان و واژه‌شناسان بَطِحان و برخی بَطْحان دانسته‌اند.[۱۶] این وادی، به «وادی ابوجَیده»[۱۷] و «سیل ابوجَیده» نیز مشهور است.[۲]

واژه بطحان، به معنای زمین فراخ و سیلگیر است.[۱۸] به گفته برخی، درباره نامگذاری این وادی به بطحان، جز معنای واژگانی آن، علت دیگری یافت نشده است.[۱۹]

مکان

وادی بطحان، از نزدیکی الماجشونیه[یادداشت ۳][۲۰] آغاز شده و پایان آن نزدیک مسجد فتح یا مساجد سبعه بوده که وادی رانوناء به آن می‌پیوسته است.[۲۱] به گفته برخی، این وادی از «ذی‌جدر» آغاز شده، از «قربان» گذر کرده و به درون مدینه و غرب مسجد فتح می‌رود؛ تا این که به «غابه» جایی که آب سیل‌ها و وادی‌ها در آنجا جمع می‌شود، می‌رسد.[۲]

‌ویژگی

نقشه وادی‌های مدینه، که در آن، تشکیل یافتن وادی بطحان از دو وادی دیگر نشان داده شده است.

به گفته برخی، وادی بطحان، از دو وادی مَهْزور و مذینب تشکیل می‌شود[۲۲] و به باور برخی، وادی‌های الرانوناء، مهزور و مذینب در وادی بطحان می‌ریزند.[۲۳] طول این وادی، نزدیک به ۴ کیلومتر و ۲۵۰ متر بوده و بیشترین عرض آن در مسیر، ۴۰ متر و کمترین عرض آن نزدیک به ۱۰ متر است.[۲۴]

در حدیث

بر پایه روایتی در منابع اهل سنت، حضرت محمد(ص) وادی بطحان را برکه‌ای از برکه‌های بهشت دانسته است.[۲۱]

در تاریخ

وقتی یهودیان برای نخستین بار به مدینه آمدند، قبیله بنی‌نضیر در بطحان، که از آن آب شیرین جاری بود ساکن شدند. این قبیله، باغ‌ها و قلعه‌هایی ساختند و تا زمانی که میان آنها و حضرت محمد(ص) جنگ درگرفت و از مدینه اخراج شدند، در آن منطقه زندگی می‌کردند.[۱۶] در گذشته، وادی بطحان تنها وادی بود که از میان خانه‌های مردم مدینه می‌گذشت.[۲]

به گفته برخی، خندقی که در جریان جنگ احزاب کنده شد، از بالای وادی بطحان آغاز می‌شد.[۲۵]

تربت صعیب

صُعَیب یا صُعَین، جایی در بطن وادی بطحان است، که در آن حفره‌ای است و مردم از خاک آن برای شفا یافتن از بیماری‌ها برمی‌دارند.[۲۶] بر پایه روایتی در منابع اهل سنت، حضرت محمد(ص) سفارش کرده از این تربت برای شفا یافتن از تب، استفاده شود.[یادداشت ۴][۲۷]

برخی از عالمان اهل سنت، آداب ویژه‌ای برای شفا گرفتن با این خاک بیان کرده‌اند. برخی، سفارش کرده‌اند از آن در آب ریخته و بدن شسته شود. برخی دیگر، «انداختن آب دهان در آن آب» و «نوشیدن از آن» را نیز به این آداب افزوده‌اند.[۲۷]

پانوشت

  1. كتاب العين، ج‏8، ص98؛ لسان العرب، ج‏15، ص384.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ مفردات ألفاظ القرآن، ص862؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص436. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «:2» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است
  3. تهذيب اللغة، ج‏14، ص163؛ المصباح المنير، ج‏2، ص654.
  4. كتاب العين، ج‏8، ص98.
  5. سوره رعد، آیه 17.
  6. رویکردهای زیبایی‌شناسی شهری برای کناره رود فصلی، ص۲.
  7. اصول و معیارهای طراحی ساماندهی رود-دره‌های فصلی؛ مجله مدیریت شهری، ش۳۳، ص۲۵۹.
  8. فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه «آبراهه».
  9. فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «وادی».
  10. فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «کال».
  11. المحكم و المحيط الأعظم، ج‏3، ص248؛ لسان العرب، ج‏2، ص414.
  12. جمهرة اللغة، ج‏1، ص280؛ لسان العرب، ج‏2، ص412.
  13. معجم مقاييس اللغه، ج‏1، ص260.
  14. كتاب العين، ج‏3، ص174.
  15. المحيط في اللغة، ج‏3، ص29.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ معجم البلدان، ج۱، ص۴۴۶.
  17. المغانم المطابه فی معالم طابه، ص۴۵۴؛ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۶۰۶.
  18. کتاب العین، ج۳، ص۱۷۴.
  19. معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۶۰۸.
  20. حجاز در صدر اسلام، ص386.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ‌ص۱۶۸.
  22. المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة، ص283.
  23. معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج‏1، ص323.
  24. المدینة المنورة الاقتصادیات المکان، ص۶۰.
  25. مدينه شناسى، ج‏2، ص351.
  26. المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة، ص159.
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفي، ج‏1، ص60.
  1. هر دره‏‌اى بقدر گنجایشش سيلاب مي‌گيرد.
  2. به معنای گذرگاه سیل.
  3. ماجشونيه، جایی منسوب به ماجشون بوده و در وادى‏ بطحان‏، نزديك تربت صُعَيب، در كنار صدقه ابان بن ابى حدير قرار دارد.
  4. و روى ابن زبالة و يحيى بن الحسن بن جعفر العلوي و ابن النجار كلاهما من طريقه «أن النبي صلّى اللّه عليه و سلّم أتى بلحارث، فإذا هم روبى، فقال: ما لكم يا بني الحارث روبى؟ قالوا: أصابتنا يا رسول الله هذه الحمى، قال: فأين أنتم عن صعيب؟ قالوا: يا رسول الله ما نصنع به؟ قال: تأخذون من ترابه فتجعلونه في ماء، ثم يتفل عليه أحدكم و يقول: بسم الله، تراب أرضنا، بريق بعضنا، شفاء لمريضنا، بإذن ربنا، ففعلوا، فتركتهم الحمى.»

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله بررسی جغرافیای طبیعی مدینه یحیی جهانگیری و علی اصغر کریم خانی، فصلنامه میقات حج، دوره ۲۶، ش۱۰۳، بهار ۱۳۹۷، ص۷۹–۱۰ است.
  • تاریخ المدینة المنوره، عمر بن شبه، دار الفکر، قم، ۱۴۱۰ق.
  • حجاز در صدر اسلام، صالح احمد على، ترجمه عبدالمحمد آيتى، نشر مشعر، تهران، 1375ش.
  • مدينه شناسى، محمدباقر نجفى، شركت قلم، تهران، 1364ش.
  • المدینة المنورة الاقتصادیات المکان، رجب فاروق، نشر دار الشروق، جده، 1979م.
  • المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة، محمد محمد حسن شراب، دار الشاميه-دار القلم، بيروت-دمشق، 1411ق.
  • معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق.
  • المغانم المطابه فی معالم طابه، مجدالدین فیروز آبادی، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، مدینه، ۲۰۰۲م.
  • معجم البلدان، یاقوت حموی، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵م.
  • وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفي، على بن احمد سمهودى، دار الكتب العلمية، بيروت، 2006م.
  • كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدى، نشر هجرت، قم، 1409ق. تهذيب اللغة، محمد بن احمد ازهرى، احياء التراث العربي، بيروت، 1421ق. مفردات ألفاظ القرآن، حسين بن محمد راغب اصفهانى، دار القلم، بيروت، 1412ق. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، حسين بن محمد راغب اصفهانى، ، مرتضوي، تهران، 1374ش. المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، احمد بن محمد فيومى، مؤسسه دار الهجرة، قم، 1414ق. لسان العرب، محمد بن مكرم (ابن منظور)، دار صادر، بيروت، 1414ق.
    • اصول و معیارهای طراحی ساماندهی رود-دره‌های فصلی؛ نمونه موردی: رود-دره فصلی ورودی شهرستان کرج، محمدرضا بمانیان، محمدرضا پورجعفر، زهرا محقق دولت‌آبادی، مجله مدیریت شهری، شماره۳۳، ص۲۵۹.
    • فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، فرج‌الله خداپرستی، شیراز، دانشنامه فارس، ۱۳۷۶ش.
    • فرهنگ فارسی عمید، حسن عمید، سرپرست تألیف و ویرایش فرهاد قربان‌زاده، اشجع، ۱۳۸۹ش. رویکردهای زیبایی‌شناسی شهری برای کناره رود فصلی (نمونه موردی مهرانه رود تبریز)، مسعود وحدت طلب، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ۱۳۹۵ش.
    • المحكم و المحيط الأعظم، على بن اسماعيل (ابن سيده)، دار الكتب العلمية، بيروت، 1421ق.
    • جمهرة اللغة، محمد بن حسن بن درید (ابن دريد)، دار العلم للملايين، بيروت، 1988م. المحيط فى اللغة، اسماعيل بن عباد صاحب، عالم الكتب، بيروت، 1414ق.
      معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس (ابن فارس)، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق.