آمیزش
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Hasaninasab در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۹۶ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
آمیزش درآمیختن جنسی با دیگری. از محرمات احرام
واژه
واژه «آمیزش» اسم مصدر از آمیختن به مفهوم امتزاج، اختلاط، ترکیب شدن و معاشرتکردن با دیگران است.[۱] در کاربرد رایج، به مباشرت جنسی انسان با انسان یا حیوان دیگر، آمیزش گفته میشود.[۲] از این مفهوم، در قرآن و حدیث و منابع فقهی با واژگان و تعابیری گوناگون مانند مجامعت، جماع، مواقعه، وَطْی، ایلاج، مسّ، لمس، تغشّی، اتیان، مباشرت، دخول، رفث، طَمْث، نکاح، اِفضاء، قضاء وطر و غِشیان یاد شده است.[۳]
در اسلام
آمیزش در شریعت اسلامی بر دوگونه است:
حلال. یعنی آمیزش مرد و زن با تحقق اسباب شرعی آن که عبارت است از: ازدواج اعم از دائم و موقت، مِلک یمین و تحلیل کنیز از سوی مولا.[۴] آمیزش به شبهه یعنی آمیزش مرد با زن بیگانه به گمان این که همسر یا کنیز خود اوست، نیز از منظر فقیهان حلال به شمار میرود.[۵]
حرام. یعنی آمیزش انسان با دیگری بدون تحقق اسباب شرعی یا با وجود مانع شرعی.
گاه این حرمت ذاتی است. مانند آمیزش مرد و زن بدون عقد شرعی و ملک یمین (زنا)، آمیزش مرد با همجنس خود (لواط) و آمیزش انسان با حیوان.
گاه نیز حرمت آمیزش عَرَضی است. مانند آمیزش انسان با همسر خود در حال حیض یا نفاس، روزه واجب، اعتکاف و احرام. در چنین مواردی آمیزش افزون بر حرمت، آثاری وضعی مانند بطلان عبادت[۶] (روزه، اعتکاف و حج) و کفّاره و تعزیر[۷] نیز در پی دارد.
این مقاله تنها به احکام تکلیفی و وضعی آمیزش در حال احرام میپردازد. (برای دیگر تمتعات جنسی در حال احرام ← التذاذ جنسی، خود ارضایی)
در حال احرام
آمیزش احرامگزار در متون دینی: در آیه ۱۹۷ بقره/۲ از آمیزش در حج نهی شده است: {الحَجُّ أَشهُرٌ مَعلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِی الحَجِّ}. بر پایه احادیث[۸] و به نظر بیشتر مفسران شیعه[۹] و اهل سنت[۱۰] «رَفث» به معنای مباشرت جنسی است. البته معانی دیگر هم برای آن یاد شده است. مانند سخن گفتن درباره مباشرت، قرار گذاشتن درباره آن و سخنان قبیح و بیهوده.[۱۱] افزون بر آن، در احادیث پرشمار از آمیزش در حج و عمره نهی شده است.[۱۲] (نیز ← ادامه مقاله: حرمت آمیزش در حال احرام)
حکمت
از آیه یاد شده میتوان دریافت که حکمت تشریع این منع، تثبیت و تقویت تقوا در انسان است: {وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَی وَاتَّقُونِ یا أُولِی الألبَابِ}. در احادیث شیعه نیز به این حکمت اشاره شده است.[۱۳] از دیگر حکمتهای حرمت آمیزش در حال احرام، میتوان به این موارد اشاره کرد: تمامیت و کمال حج[۱۴] ، دستیابی به معرفت خدا، درک فیضها و جایگاه بیت الله الحرام، و آگاهی به حساسیت و اهمیت مناسک حج.[۱۵] برخی برآنند که چون شهوتها، از جمله شهوت جنسی، از مظاهر فریبنده دنیویاند (آل عمران/۳، ۱۴) آمیزش در حج که عبادت و سفری معنوی و ملکوتی است، منع شده است.[۱۶]
احکام فقهی آمیزش
حرمت آمیزش در حال احرام
به اجماع فقیهان شیعه[۱۷] و اهل سنت[۱۸] آمیزش در حال احرام حرام است. خواه احرام حج باشد و خواه احرام عمره مفرده یا تمتع)[۱۹] ، واجب باشد یا مستحب[۲۰] ، با همسر باشد یا با دیگری[۲۱] ، از راه جلو باشد یا پشت[۲۲] و همراه انزال باشد یا نه.[۲۳] از مستندات این حکم، آیه ۱۹۷ بقره/۲ است که به طور مطلق آمیزش در حج را نهی کرده است[۲۴] : {فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الحَجَّ فَلا رَفَثَ... فِی الحَجِّ}. به استناد احادیث[۲۵] ، مراد از فرض حج در آیه، محرم شدن حجگزار است که با کارهایی مانند گفتن تلبیه یا اِشعار و تقلید صورت میگیرد.[۲۶] (← اشعار و تقلید)
در احادیث اهلبیت: مراد از اتمام حج وعمره در آیه {وَأَتِمُّوا الحَجَّ وَالعُمرَةَ لِلَّهِ} (بقره/۲، ۱۹۶) به پایان رساندن حج و عمره بدون آمیزش دانسته شده است.[۲۷] نیز احادیثی از پیامبر۹[۲۸] و اهلبیت:[۲۹] آمیزش در حال احرام را حرام شمردهاند.[۳۰]
زمان حرمت آمیزش
در باور شیعه
به نظر فقیهان امامی، ممنوعیت آمیزش در عمره مفرده از زمان احرام آغاز میشود و پس از نماز طواف پایان مییابد.[۳۱] در عمره تمتع، پایان زمان ممنوعیت، تقصیر (کوتاهکردن مو یا ناخن) است.[۳۲] در حج تمتع، آمیزش پس از انجام یافتن همه ارکان حج و طواف نساء حلال میشود.[۳۳] مستند این احکام، احادیث است.[۳۴] با ترک عمدی یا سهوی طواف نساء در عمره مفرده یا حج تمتع، حرمت آمیزش همچنان باقی است.[۳۵] حتی اگر کودک محرم این طواف را به جا نیاورد، کامیابی از همسر پس از بلوغ بر او حرام است.[۳۶] در این فرض، حلال شدن آمیزش هنگامی صورت میپذیرد که احرامگزار یا نایب او در همان سال یا سال دیگر طواف نساء را به جا آورد.[۳۷] در برابر سخن مشهور، ابن بابویه، فقیه امامی سده سوم، با استناد به حدیثی بر این باور است که در فرض ترک طواف نساء، با انجام دادن طواف وداع نیز آمیزش حلال میشود.[۳۸] دیگر فقیهان امامی سند این حدیث را ضعیف و آن را معارض با احادیث پرشماری دانستهاند که آمیزش را تنها با ادای طواف نساء حلال میشمرند.[۳۹]
در باور اهل سنت
به نظر بیشتر فقیهان اهل سنت از مذاهب مختلف، در عمره مفرده آمیزش پس از حلق یا تقصیر حلال میشود.[۴۰] برخی برآنند که پس از سعی آمیزش حلال میشود.[۴۱] به نظر بعضی دیگر که حلق را از مناسک اصلی شمردهاند، آمیزش پس از حلق حلال میشود.[۴۲] در حج نیز به نظر همه فقیهان اهل سنت، آمیزش پس از رمی جمره عقبه و حلق و طواف افاضه حلال میگردد.[۴۳] (← تحلل)
آثار شرعی آمیزش در حال احرام
آمیزش در حال احرام عمره و حج، آثار شرعی گوناگون برای حجگزار و گاه دیگران دارد. این آثار بسته به نوع احرام و زمان و شرایط آمیزش کننده متفاوتند:
آمیزش در عمره مفرده یا تمتع
به نظر فقیهان امامی، به استناد احادیث[۴۴] ، آمیزش عمدی در عمره مفرده پیش از سعی بین صفا و مروه، موجب فساد عمره و وجوب کفاره است.[۴۵] افزون بر این، بسیاری از فقیهان اتمام عمرة فاسد و قضای آن را نیز واجب شمردهاند.[۴۶] اما برخی از فقیهان به وجوب اتمام عمره فاسد قائل نشدهاند[۴۷] و چنانچه آمیزش پس از سعی و پیش از تقصیرصورت گیرد، به نظر بسیاری از فقیهان به استناد احادیث[۴۸] ، عمره صحیح است و فقط کفاره دارد.[۴۹] البته برخی از فقیهان آمیزش قبل از تمام شدن مناسک عمره و ادای طواف نساء را به طور مطلق سبب فساد عمره دانستهاند.[۵۰] برای قضای عمره مفرده در صورت فساد، به نظر برخی از فقیهان، احرامگزار باید تا ماه قمری بعد در مکه بماند[۵۱] و با محرم شدن از یکی از مواقیت پنجگانه، عمره را اعاده کند.[۵۲] ولی برخی دیگر قضای عمره را در ماه بعد مستحب شمردهاند.[۵۳] اندکی از فقیهان در صورت آمیزش میان زوجین در عمره مفرده، به وجوب جدایی آنها از یکدیگر تا پایان مناسک قائل شدهاند.[۵۴]
در صورت آمیزش عمدی در احرام عمره تمتع، به نظر برخی از فقیهان امامی، عمره و حج محرم صحیح است. اما باید کفاره نیز بپردازد.[۵۵] اما برخی دیگر از فقیهان امامی برآنند که حکم آمیزش در عمره تمتع همانند عمره مفرده است[۵۶] . یعنی با وقوع آمیزش قبل از سعی، عمره فاسد میشود و افزون بر ادای کفاره و اتمام عمره فاسد، اعاده آن لازم است وگرنه اعاده حج در سال بعد واجب خواهد شد.[۵۷] برخی از فقیهان اتمام عمره را از باب احتیاط لازم شمردهاند.[۵۸] این گروه از فقیهان برای فساد عمره و وجوب کفاره[۵۹] به احادیثی از امام باقر و امام صادق استناد کردهاند.[۶۰] در صورت اعاده عمره، هرگاه وقت عمره تمتع تنگ باشد، حج تمتع به حج اِفراد تبدیل میشود و احرامگزار باید پس از مناسک حج، عمره مفرده به جا آورد و در سال بعد حج را اعاده کند.[۶۱] چنانچه در عمره تمتع آمیزش پس از سعی و پیش از تقصیر صورت گیرد، به نظر همه فقیهان امامی، عمره فاسد نمیشود و تنها کفاره لازم است.[۶۲] نیز اگر آمیزش بر اثر جهل یا فراموشی باشد، عمره صحیح است و کفاره هم ندارد.[۶۳]
به نظر فقیهان شیعه[۶۴] و بیشتر فقیهان اهل سنت[۶۵] به استناد احادیث، کفاره آمیزش در عمره قربانیکردن یک شتر است. ولی برخی از فقیهان اهل سنت کشتن گوسفند یا ریختن خون حیوانی را کافی شمردهاند.[۶۶] برخی نیز برآنند که در صورت آمیزش پس از طواف وسعی و قبل از حلق، کفاره واجب نیست و تنها آمرزش خواستن از خداوند لازم است.[۶۷]
بیشتر فقیهان اهل سنت به استناد احادیث، آمیزش عمدی احرامگزار را با انسان یا حیوان در عمره قبل از تحلل، سبب بطلان عمره دانسته و افزون بر ادای کفاره، اتمام عمره و قضای آن را واجب شمردهاند.[۶۸] برخی گفتهاند که اگر حلق و تقصیر از مناسک عمره به شمار نرود، آمیزش پس از سعی موجب بطلان عمره نیست.[۶۹] به نظر حنفیان، وقوع آمیزش پیش از شوط چهارم طواف موجب فساد عمره و وجوب اتمام عمره و ادای کفاره میگردد. ولی اگر آمیزش پس از شوط چهارم صورت گیرد، عمره فاسد نیست، بلکه باید به اتمام برسد و کفاره نیز پرداخت شود.[۷۰] به نظر برخی از فقیهان اهل سنت، در فساد عمره و پرداخت کفاره، تفاوتی میان فرضهای علم و جهل و نسیانِ مُحرم نیست.[۷۱]
آمیزش در حج
مهمترین آثار فقهی آمیزش در حج عبارتند از:
فساد حج
به نظر مشهور فقیهان شیعه، به استناد احادیث[۷۲] آمیزش عمدی احرامگزار قبل از وقوف به مشعر، موجب فساد حج میشود. ولی آمیزش پس از وقوف، حج را باطل نمیکند.[۷۳] دیدگاه دیگر فقه امامی به استناد احادیثی چون «الحج عرفة» آن است که آمیزش پیش از وقوف عرفات موجب فساد حج است.[۷۴] حنفیان به استناد ادلهای چون آیه ۱۹۷ بقره/۲ که از آمیزش در حج نهی کرده، این عمل را سبب افساد حج قبل از وقوف به عرفات دانستهاند. ولی فقیهان دیگر مذاهب چهارگانه با استناد به احادیث، آمیزش در حج را قبل از تحلل اول سبب فساد دانستهاند. خواه آمیزش قبل از وقوف به عرفات باشد یا پس از آن.[۷۵] تحلل اول هنگامی صورت میپذیرد که دو کار از این سه کار انجام شده باشد: رمی جمره عقبه، حلق و طواف افاضه (← تحلّل) بسیاری از فقیهان شیعه و اهل سنت همه گونههای آمیزش، خواه با همسر یا دیگری[۷۶] ، از راه طبیعی یا از دُبُر و حتی لواط و آمیزش با حیوان[۷۷] را نیز مفسد حج دانستهاند. ولی برخی از فقیهان برآنند که آمیزش با حیوان و مباشرت از راه دُبُر موجب فساد حج نیست.[۷۸]
ثبوت کفاره
فقیهان امامی با استناد به احادیث برآنند که آمیزش در حال احرام حج موجب کفاره، یعنی قربانیکردن یک شتر است.[۷۹] به فتوای برخی، در صورت ناتوانی از قربانیکردن شتر، میتوان گاو قربانی کرد و در صورت ناتوانی از آن، قربانیکردن گوسفند واجب است.[۸۰] برخی نیز در صورت ناتوانی از قربانیکردن شتر، گوسفند را کافی دانستهاند.[۸۱] بعضی گفتهاند: شخص ثروتمند شتر، شخص متوسط گاو و شخص تنگدست گوسفند را باید کفاره دهد.[۸۲]
برخی از فقیهان اهل سنت از جمله شافعیان و حنبلیان، کفاره آمیزش در حال احرام را خواه قبل از وقوف به عرفات و خواه پس از آن، قربانیکردن یک شتر شمردهاند. اما مالکیان آن را هَدْی یعنی قربانیکردن گوسفند دانستهاند.[۸۳] حنفیان کفاره آمیزش را قبل از وقوف، گوسفند و پس از آن شتر میدانند.[۸۴] برخی از فقیهان اهل سنت احرامگزار را میان قربانی شتر، گاو و گوسفند مخیر شمردهاند.[۸۵]
به نظر فقیهان امامی، پرداخت کفاره آمیزش به مردان اختصاص ندارد، بلکه بر زنان محرم نیز در صورت رضایت به آمیزش، واجب است. ولی در صورت اکراه و راضی نبودن زن، حج او صحیح است و کفاره بر او واجب نیست. در این صورت، همسر او باید دو کفاره بپردازد.[۸۶] فقیهان اهل سنت نیز پرداخت کفاره را در صورت رضایت زن بر او واجب دانستهاند[۸۷] . اما در صورت اکراه یا خواب بودن زن، آرای مختلف دارند. برخی حج زن را فاسد و پرداخت کفاره را بر وی واجب دانستهاند. ولی بعضی دیگر، حج زن را صحیح قلمداد کرده، کفاره را بر او واجب نمیدانند.[۸۸] برخی از فقیهان اهل سنت در این فرض، پرداخت دو کفاره را بر مرد واجب شمردهاند.[۸۹] به نظر بیشتر فقیهان شیعه[۹۰] و برخی از فقیهان اهل سنت[۹۱] در صورت تکرار آمیزش، کفاره نیز تکرار میشود. ولی برخی از فقیهان اهل سنت تنها در پارهای صور آمیزش مکرر را موجب تکرار کفاره دانستهاند. از جمله آنگاه که در دفعات و زمانهای مختلف صورت گیرد.[۹۲] شماری گفتهاند که در بار نخست شتر و دربارهای دیگر گوسفند واجب میشود.[۹۳] برخی نیز در صورت تکرار آمیزش تنها پرداخت یک کفاره را واجب شمردهاند.[۹۴]
اتمام حج فاسد و قضای آن
به نظر برخی از فقیهان، در مواردی که آمیزش موجب فساد حج میشود، آمیزشکننده باید حج فاسد، خواه واجب و خواه مستحب، را کامل کند و قضای آن را در سال دیگر به جا آورد. مستند این حکم در دیدگاه برخی از فقیهان شیعه[۹۵] و اهل سنت[۹۶] آیه ۱۹۶ بقره/۲ است که به طور مطلق به اتمام حج و عمره دستور داده است: {وَأَتِمُّوا الحَجَّ وَالعُمرَةَ}. ولی برخی از فقیهان اهل سنت به استناد حدیثی نبوی و نیز قیاسکردن حج با نماز و روزه، بر این باورند که با فساد حج، شخص از احرام خارج میشود و اتمام آن لازم نیست.[۹۷] (← فساد حج و عمره)
جدایی زن و مرد مُحْرم
فقیهان شیعه و اهل سنت با استناد به روایاتی برآنند که در صورت وقوع آمیزش میان زوجین، واجب است تا پایان مناسک میان آن دو جدایی انداخته شود. بدینترتیب که در مکان خلوت بدون حضور فرد دیگر حضور نیابند.[۹۸] اگر دیگربار به همان راه روند، بر آن دو واجب است تا انتهای مناسک از یکدیگر جدا شوند.[۹۹] در برابر، برخی دیگر از فقیهان شیعه و اهل سنت جدایی میان زوجین را به طور کلی مستحب شمردهاند.[۱۰۰]
به نظر فقیهان شیعه[۱۰۱] و برخی از اهل سنت[۱۰۲] در صورتی که محرم با جهل یا بر اثر فراموشی یا جنون مرتکب آمیزش شود، آثار یاد شده از جمله فساد حج و کفاره بر کار او بار نمیشود و تنها استغفار بر او واجب است. برخی از اهل سنت در صورت جهل، نسیان، اکراه یا سهو احرامگزار نیز حج وی را فاسد و کفاره را بر او واجب دانستهاند.[۱۰۳]
به نظر فقیهان امامی، در صورت احصار محرم یعنی آنگاه که مانعی درونی از ادامه اعمال حج مانند بیماری برای محرم پدید آید، وی میتواند با فرستادن قربانی به مکه یا منا و تقصیر در محل احصار، از احرام خارج شود[۱۰۴] . ولی از میان محرمات احرام، حرمت آمیزش با همسر همچنان باقی است تا آن که سال بعد خود یا نایبش حج بگزارد و این حرمت از میان برود.[۱۰۵]
پانوشت
- ↑ لغت نامه، ج۱، ص۱۶۳؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۱۶۳، «آمیزش».
- ↑ لغت نامه، ج۱، ص۱۶۳؛ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۹۳.
- ↑ نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۴؛ دانشنامه جهان اسلام، ج۲، ص۱۳۴، «باه».
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۴، ص۲۰۸.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۵، ص۲۲۰؛ ایضاح الفوائد، ج۳، ص۲۶۲.
- ↑ نک: جواهر الکلام، ج۱۶، ص۲۱۹-۲۲۳، ۳۰۸-۳۰۹؛ ج۱۷، ص۲۰۷؛ الفقه الاسلامی، ج۲، ص۶۵۲، ۶۶۱، ۶۷۱، ۶۷۶؛ ج۳، ص۱۷۲۷-۱۹۲۹، ۱۷۶۲-۱۷۶۳.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۰۸-۲۰۹.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۳۸؛ مجمع الزوائد، ج۶، ص۳۱۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۴۲-۴۳؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۸۳.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۳۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۴۳؛ زاد المسیر، ج۱، ص۱۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۶۵.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۳۸؛ تهذیب، ج۵، ص۲۹۶.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۸۸؛ الکافی، ج۴، ص۳۳۷.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۷.
- ↑ فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص۱۴۰.
- ↑ منتهی المطلب، ج۲، ص۸۰۸؛ الحدائق، ج۱۵، ص۳۳۹؛ المعتمد، ج۴، ص۶۳، «کتاب الحج».
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۶؛ المغنی، ج۳، ص۲۶۴؛ المجموع، ج۷، ص۲۹۰.
- ↑ المعتمد، ج۴، ص۶۳، «کتاب الحج»؛ الاقناع، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۶۱۸؛ الحدائق، ج۱۵، ص۴۰۶.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۲۹۰؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۹.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۵۱.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۲۹۱؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۵۲.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۴۷۱؛ الحدائق، ج۱۵، ص۳۳۹.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۱۵؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۸۰۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۵۲.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۱۴۰؛ الحدائق، ج۱۵، ص۴۹؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۲۵.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۳۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۶۶.
- ↑ السنن الکبری، ج۵، ص۱۶۷؛ کنز العمال، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۰.
- ↑ تهذیب، ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۳۴-۴۳۵.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۶۵، ۳۱۶؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۸۰۸؛ المجموع، ج۷، ص۳۸۶.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۶۳۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۳۸؛ کلمة التقوی، ج۳، ص۴۸۴.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۲۱؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۵۹.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۲۱؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۲۹۷-۳۰۰؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۷۴-۳۷۸.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۸۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۴۰۵-۴۰۷.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۴۰۴؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۲۵۷؛ المعتمد، ج۵، ص۳۵۶-۳۶۰، «کتاب الحج».
- ↑ الدروس، ج۱، ص۴۵۸؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۲۵۸.
- ↑ الحدائق، ج۱۷، ص۲۸۷؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۵۳؛ المعتمد، ج۵، ص۳۶۰، «کتاب الحج».
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۲۰۲؛ الدروس، ج۱، ص۴۰۴.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۲۰۲-۲۰۳؛ الحدائق، ج۱۶، ص۱۸۴.
- ↑ بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۹۶؛ المجموع، ج۸، ص۸۱؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۰؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۴۷.
- ↑ بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۹۶.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۳۸۳؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۱۳-۴۱۴.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۴۶۷؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۲۹۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۵۳۹؛ تهذیب، ج۵، ص۳۲۴.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۲۶۳؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۸۳.
- ↑ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۶۹؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۵۰؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۸۳.
- ↑ نک: مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۲۳؛ المعتمد، ج۴، ص۸۸، «کتاب الحج».
- ↑ تهذیب، ج۵، ص۱۶۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۱۲۹.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۵۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۸۰-۳۸۲؛ الحدائق، ج۱۵، ص۳۹۰.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۷.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۷؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۵۵.
- ↑ مناسک الحج، سیستانی، ص۱۱۰.
- ↑ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۶۹؛ ایضاح الفوائد، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۴۸۱.
- ↑ المعتمد، ج۴، ص۶۸، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۱۰۸؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۱۰۹.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۵۵؛ الحدائق، ج۱۵، ص۳۸۸، ۳۹۱؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۲۶۲-۲۶۳.
- ↑ کفایة الاحکام، ج۱، ص۳۲۴؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۱۰۹.
- ↑ مناسک الحج، سیستانی، ص۱۰۹؛ مناسک الحج، وحید، ص۹۵.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۵۵-۱۵۶؛ الحدائق، ج۱۵، ص۳۸۸-۳۹۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۴۴۰، ۵۳۹؛ تهذیب، ج۵، ص۳۲۳.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۲۶۳؛ مناسک الحج، وحید، ص۹۴.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۳۸.
- ↑ المعتمد، ج۴، ص۹۱، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۱۱۱.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۷؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۲۶۳؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۸۰-۳۸۳.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۳۸۴؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۳۰۵.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۴۲۲.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۴۲۲.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۷۸-۳۷۹؛ المجموع، ج۷، ص۳۸۴.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۴۷۱؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۱۴.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۴۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۸؛ فتح العزیز، ج۷، ص۴۷۱.
- ↑ نک: المجموع، ج۷، ص۳۴۱.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۶؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۵۲-۳۵۳.
- ↑ نک: رسائل المرتضی، ج۳، ص۷۰؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۴۷.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۷؛ المغنی، ج۳، ص۳۱۵؛ المجموع، ج۷، ص۳۸۴.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۱۵؛ الدروس، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۰؛ المجموع، ج۷، ص۳۸۴-۳۸۸.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۴۰۹، ۴۲۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۱۵.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۴۲۱؛ نک: تحریر الاحکام، ج۲، ص۵۸.
- ↑ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۲۵؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ مناسک الحج، گلپایگانی، ص۹۶.
- ↑ المعتمد، ج۴، ص۷۹، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۱۰۹.
- ↑ کلمة التقوی، ج۳، ص۳۱۷.
- ↑ الاستذکار، ج۴، ص۲۵۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۱۵؛ المجموع، ج۷، ص۴۱۴.
- ↑ الاستذکار، ج۴، ص۲۵۹؛ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۷؛ المجموع، ج۷، ص۴۱۴.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۴۱۴.
- ↑ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۶۹.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۴۷۵.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۱؛ نک: المجموع، ج۷، ص۳۹۴؛ المغنی، ج۳، ص۵۱۴.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۳۹۵؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۱۶.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۷۹؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۴۷۷؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۵۴.
- ↑ نک: المغنی، ج۳، ص۳۱۸.
- ↑ نک: بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۹۷؛ المجموع، ج۷، ص۴۲۰.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۴۱۹-۴۲۰.
- ↑ الاستذکار، ج۴، ص۲۶۰؛ المجموع، ج۷، ص۴۲۰.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۴۸؛ الحدائق، ج۱۵، ص۳۵۵.
- ↑ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۳۰۵.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۷۷-۳۷۸؛ المجموع، ج۷، ص۴۱۴.
- ↑ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۱۶؛ الدروس، ج۱، ص۳۶۹؛ الحدائق، ج۱۵، ص۳۶۹.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۴۸؛ الدروس، ج۱، ص۳۶۹؛ الحدائق، ج۱۵، ص۳۶۹.
- ↑ المجموع، ج۷، ص۴۱۵؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۲۳۳.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۵۵-۴۵۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۴۹؛ المعتمد، ج۴، ص۹۱، «کتاب الحج».
- ↑ نک: المغنی، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۶؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۱۷.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۳۵-۳۳۶؛ البحر الرائق، ج۳، ص۳۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۱۵.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ الحدائق، ج۱۶، ص۳۹.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ الحدائق، ج۱۶، ص۷.
منابع
احیاء علوم الدین، الغزالی (م.۵۰۵ق)، بیروت، دار المعرفه.
الاستذکار، ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق)، به کوشش سالم محمد و محمدعلی، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
الاقناع، الشربینی (م.۹۷۷ق)، بیروت، دارالمعرفه.
ایضاح الفوائد، محمد بن الحسن بن یوسف الحلی (م.۷۷۱ق)، به کوشش اشتهاردی و دیگران، قم، العلمیه، ۱۳۸۷ق.
بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبی (م.۵۹۵ق)، به کوشش خالد العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
تحریر الاحکام الشرعیه، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
تحریر الوسیله، امام خمینی (م.۱۳۶۸ش)، نجف، دارالکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، آلالبیت، ۱۴۱۴ق.
تفسیر العیاشی، العیاشی (م.۳۲۰ق)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیة.
تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م.۶۷۱ق)، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
تهذیب الاحکام، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
جامع المقاصد، الکرکی (م.۹۴۰ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۱ق.
جامعالبیان، الطبری (م.۳۱۰ق)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
جواهر الکلام، النجفی (م.۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
دائرة المعارف قرآن کریم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
الدروس الشرعیه، الشهید الاول (م.۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری (م.۱۰۹۰ق)، آلالبیت.
رسائل المرتضی، السید المرتضی (م.۴۳۶ق)، به کوشش حسینی و رجائی، قم، دارالقرآن، ۱۴۰۵ق.
الروضة البهیه، الشهید الثانی (م.۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق.
روضة الطالبین، النووی (م.۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه.
زاد المسیر، ابن الجوزی (م.۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
السرائر، ابن ادریس (م.۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
السنن الکبری، البیهقی (م.۴۵۸ق)، بیروت، دارالفکر.
شرائع الاسلام، المحقق الحلی (م.۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق)، دارالفکر.
فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوری و دیگران، تهران، سخن، ۱۳۸۱ش.
فرهنگ فارسی، معین (م.۱۳۵۰ش)، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵ش.
فرهنگنامه اسرار و معارف حج، معاونت امور روحانیون، دارالحدیث، ۱۳۸۶ش.
الفقه الاسلامی و ادلته، وهبة الزحیلی، دارالفکر، دمشق، ۱۴۱۸ق.
فقه القرآن، الراوندی (م.۵۷۳ق)، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ق.
قواعد الاحکام، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
الکافی، الکلینی (م.۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
کشاف القناع، منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
کفایة الاحکام (کفایة الفقه)، محمد باقر السبزواری (م.۱۰۹۰ق)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
کلمة التقوی (فتاوی)، محمد امین زین الدین، مهر، ۱۴۱۳ق.
کنز العمال، المتقی الهندی (م.۹۷۵ق)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
لغتنامه، دهخدا (م.۱۳۳۴ش) و دیگران، تهران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
المبسوط فی فقه الامامیه، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، مکتبة المرتضویه.
المبسوط، السرخسی (م.۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
مجمع البیان، الطبرسی (م.۵۴۸ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
مجمع الزوائد، الهیثمی (م.۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
المجموع شرح المهذب، النووی (م.۶۷۶ق)، دارالفکر.
مختلف الشیعه، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
مدارک الاحکام، سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م.۱۰۰۹ق)، قم، آلالبیت(ع)، ۱۴۱۰ق.
مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، الشهید الثانی (م.۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
مستند الشیعه، احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق)، قم، آلالبیت، ۱۴۱۵ق.
المعتمد فی شرح المناسک، محاضرات الخوئی (م.۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۱۰ق.
المغنی و الشرح الکبیر، عبدالله بن قدامة (م.۶۲۰ق) و عبدالرحمن بن قدامة (م.۶۸۲ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م.۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
مناسک الحج، السید الگلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق.
مناسک الحج، السید علی السیستانی، شهید، قم، ۱۴۱۳ق.
مناسک الحج، میرزا جواد تبریزی، قم، مهر، ۱۴۱۴ق.
مناسک الحج، وحید الخراسانی.
منتهی المطلب، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، چاپ سنگی.
مواهب الجلیل، الحطاب الرعینی (م.۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
وسائل الشیعه، الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق)، قم، آلالبیت(ع)، ۱۴۱۲ق.