مزار فرزندان امام موسی کاظم(ع)

مزار فرزندان امام موسی کاظم(ع)، زیارتگاهی در وسط صحن آستان کاظمین نزدیک به زاویه جنوب شرقی بوده و به دو تن از فرزندان امام موسی کاظم(ع) به نام‌های ابراهیم و اسماعیل، منسوب است.

اطلاعات اوليه
کاربری زیارتگاه
مکان صحن آستان کاظمین نزدیک به زاویه جنوب شرقی
مشخصات
وضعیت ویران شده و آثار آن کامل از میان رفته
معماری
بازسازی توسط سلیم پاشا در سال 1269 ه. ق

بنای این زیارتگاه متشکل از یک ساختمان مستطیل شکل و دارای دو گنبد کوچک بود که نماهای بیرونی و دو گنبد بنا، کاشی‌کاری شده بود که در سال ۱۳۷۱ ه. ق، به بهانه ثابت نشدن انتساب آن به فرزندان امام کاظم(ع)، ویران گردید و آثار آن، کامل از میان رفت.

درباره نام این دو فرزند منسوب به امام موسی کاظم(ع) و همچنین انتساب این بنا به فرزندان آن حضرت بین علما و مورخین اختلاف زیادی است و امروزه آثاری از آن بنا وجود ندارد.

دیدگاه‌ها در نام مدفونین

تا حدود نیمه قرن بیستم میلادی، وسط صحن آستان کاظمین(ع)، نزدیک به زاویه جنوب شرقی آن، زیارتگاهی وجود داشت که به دو تن از فرزندان امام موسی کاظم(ع) به نام‌های ابراهیم و اسماعیل، منسوب بود و در زیارتنامه‌ای که در آنجا وجود داشت، از این دو فرزند، به صاحبان این زیارتگاه، یاد شده بود. با این حال علما و نویسندگان درباره نام این دو فرزند اختلاف نظر شدیدی داشته‌اند و در منابع موجود، در این‌باره هیچ اجماعی وجود نداشته است.

دیدگاه سیدمهدی قزوینی

سیدمهدی قزوینی گفته است که نام این دو فرزند، مشخص نیست. سپس ادامه داده است که به قولی، یکی از این دو، عباس بن موسی(ع) بوده که در کتاب‌های رجالی و روایی مذمت شده است.[۱]

مامقانی نیز در رجال خود نوشته است: «به عقیده عامه مردم، احمد بن موسی(ع)، کنار پدرش در صحن آستان کاظمین، مدفون است. اما سند و مدرکی بر این قول وجود ندارد». [۲] محمود شکری آلوسی نیز نام این دو فرزند امام(ع) را ابراهیم و جعفر، ذکر کرده است.[۳]

دیدگاه بحرالعلوم

همچنین سیدجعفر بحرالعلوم پس از اشاره به اینکه در زیارتنامه این زیارتگاه، نام دفن‌شدگان در آن، ابراهیم و اسماعیل، فرزندان امام موسی کاظم(ع) ذکر شده است، می‌نویسد:شاید قبری که به اسماعیل شناخته می‌شود، قبر عباس بن موسی(ع) باشد که برادرش امام رضا(ع)، او را نکوهش کرده بود و مؤید این قول، آن است که بر زبان‌ها شایع است که جد من، سید بحرالعلوم، زمانی که از حرم کاظمین خارج شد، به زیارت این زیارتگاه نرفت و با اینکه به او یادآوری کردند، توجهی نکرد.[۴] «ولعل الذی یعرف باسماعیل هو العباس بن موسی وقد عرفت ذمّه من اخیه الرضا(ع) بما لا مزید علیه ویؤیده ما هو شائع علی الالسنة من ان جدی بحرالعلوم- طاب ثراه- لما خرج من الحرم الکاظمی اعرض عن زیارة المشهد المزبور فقیل له فی ذلک؛ فلم یلتفت.

نتیجه‌

همان‌گونه که آل‌یاسین نیز اشاره کرده است، از جمع‌بندی این اقوال، چنین نتیجه‌گیری می‌شود که یکی از این دو قبر، به ابراهیم بن موسی(ع) و قبر دوم، بنابر مشهور به اسماعیل بن موسی(ع) و بنابر اقوال دیگری، به یکی دیگر از فرزندان آن حضرت به نام، احمد یا جعفر یا عباس متعلق است.

دو فرزند به نام ابراهیم

پیش از ارزیابی این اقوال، گفتنی است که مورخان و علمای انساب، درباره اینکه امام موسی کاظم(ع)، یک یا دو فرزند، به نام ابراهیم داشته است، اختلاف‌نظر دارند. در بیشتر کتب تاریخ و تراجم ائمه(ع)، برای آن حضرت(ع)، تنها از یک فرزند به نام ابراهیم، یاد شده است؛ [۵] در حالی‌که در تعدادی از منابع انساب، برای ایشان از دو فرزند به این نام، یعنی ابراهیم اکبر و ابراهیم اصغر، یاد شده است.[۶]

ابراهیم بن موسی

شیخ مفید، ابراهیم بن موسی(ع) را با صفات سخی، شجاع و کریم، ستوده است.[۷] ابونصر بخاری نیز از او با عنوان «یکی از امامان زیدیه»، یاد کرده است.[۸]

به اجماع منابع تاریخی، او در یمن، خروج کرد و مردم را به خود، فراخواند. به نوشته شیخ مفید، در ایام مامون، محمد بن محمد بن زید بن امام زین العابدین(ع) که ابوالسرایا در کوفه با او بیعت کرد، او را به امارت یمن، منصوب کرد. از این‌رو به یمن رفت و مدتی در آنجا اقامت نمود و پس از وقایعی که برای ابوالسرایا اتفاق افتاد، برای او، از مامون امان گرفتند.[۹]

به گفته صاحب الشجرة المبارکه، او در یمن، خروج نمود و مردم را به محمد بن ابراهیم طباطبا، دعوت کرد. اما بعد از آن، مردم را به خود فراخواند و در سال 202 ه. ق، که مامون در خراسان بود، با مردم حج گزارد. مامون، حمویة بن علی را به سوی او فرستاد. ابراهیم، شکست خورد و به عراق رفت. مامون به او امان داد تا اینکه در بغداد درگذشت.[۱۰]

ابن‌اثیر نیز در این‌باره می‌نویسد: فی هذه السنة (200) ظهر ابراهیم بن موسی بن جعفر بن محمد وکان بمکة فلما بلغه خبر ابی السرایا وما کان منه سار الی الیمن وبها اسحاق بن موسی بن عیسی بن موسی بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس عاملًا للمامون فلما بلغه قرب ابراهیم من صنعاء سار منها نحو مکة فاتی المشاش فعسکر بها واجتمع بها الیه جماعة من اهل‌ مکة هربوا من العلویین واستولی ابراهیم علی الیمن وکان یسمی الجزار لکثرة من قتل بالیمن من الناس وسبی واخذ الاموال.[۱۱]

علمای انسابی که برای امام موسی کاظم(ع)، دو فرزند به نام ابراهیم، قائل‌اند، ابراهیم اکبر را همان کسی می‌دانند که در یمن، خروج کرد و مردم را به خود فراخواند. در برخی کتب انساب، از وی با لقب «مرتضی» یاد شده است. اما در کتب دیگری، این لقب برای ابراهیم اصغر، آمده است‌[۱۲] و به‌طور کلی، در منابع انساب در وجه استعمال این لقب برای ابراهیم اکبر یا اصغر، اضطراب وجود دارد.

ابراهیم اکبر و ابراهیم اصغر

علمای انساب، ابراهیم اکبر را در زمره آن دسته از فرزندان امام کاظم(ع) که در باقی ماندن نسلی از آنها شک و تردید وجود دارد، برشمرده‌اند.[۱۳] اما ابراهیم اصغر را دارای نسل و اعقابی دانسته‌اند که از دو فرزندش، موسی ابوسبحه و جعفر، به‌جا مانده است.

دیدگاه ابن‌طقطقی

صاحب الشجرة المبارکه، دراین‌باره می‌نویسد: [۱۴] ومن الناس من یلحق اولاد ابراهیم الاصغر بابراهیم الاکبر وذلک خطا عظیم لانه یوجب الطعن فی نسب اولئک السادات الاکابر وایضاً فالحاق اولئک السادات بابراهیم الاکبر یوجب قطعهم عن ابراهیم الاصغر وحینئذ یصیر نسب ابراهیم الاصغر مطعوناً وهو باطل بالاجماع.

اما ابن‌طقطقی، میان دو ابراهیم اکبر و اصغر، تفکیک قائل نشده است و برای امام هفتم(ع)، تنها از یک فرزندی به نام ابراهیم، یاد کرده است که ملقب به مرتضی بود و در روزگار مامون، در یمن خروج کرد و از فرزندان خود، به نام‌های جعفر، موسی ابوسبحه و اسماعیل، دارای نسل بود. همچنین او پس از اشاره به قول مشهور و مورد اجماع مورخان که ابراهیم مرتضی از سوی ابوالسرایا در یمن خروج کرد، نوشته است که به قول دیگری، او برای دعوت مردم به برادرش امام رضا(ع) خروج کرد و مامون نیز لشکری برای مقابله با وی فرستاد و او را شکست داد و به بغداد آورد. سپس امام رضا(ع) از وی نزد خلیفه شفاعت کرد و مامون، او را رها کرد. ابن‌طقطقی ادامه داده است که ابراهیم مرتضی، در بغداد از دنیا رفت و قبرش، نزدیک قبر پدرش، در مقابر قریش قرار دارد و دارای مقبره مستقل و شناخته شده‌ای است.[۱۵]

دیدگاه اعرجی

با این حال، سیدجعفر اعرجی (متوفای 1332 ه. ق) و محمدحسن آل‌یاسین معتقدند قبری که امروزه مردم، به عنوان قبر سیدمرتضی علم‌الهدی، بیرون آستان کاظمین زیارت می‌کنند، در واقع، قبر ابراهیم مرتضی، فرزند امام موسی کاظم(ع) است. مستند این دو نویسنده آن است که به گفته برخی مورخان و مؤلفان شیعه، از جمله ابن‌عنبه، تابوت قبر سیدمرتضی، به کربلا انتقال یافت و کنار پدر و برادرش سیدرضی، به خاک سپرده شد.[۱۶]

گفتنی است به نوشته ابن‌طقطقی، موسی ابوسبحه، (ابن‌طقطقی درباره وی می‌نویسد: «کان صالحاً متعبّداً ورعاً فاضلًا، یروی الحدیث. رایت له کتاباً فیه سلسلة الذهب، یروی عنه المؤالف والمخالف». [۱۷] گفتنی است سیدرضی و سیدمرتضی، دو عالم بزرگ شیعه، از احفاد موسی ابوسبحه بوده‌اند.) فرزند ابراهیم مرتضی نیز در مقابر قریش بغداد، نزدیک پدر و جدش امام کاظم(ع)، دفن شده است و ابن‌طقطقی، محل قبر وی را جست‌وجو کرده و آن را در راهروی حجره کوچکی از املاک «مبارک جوهری هندی»، (امین‌الدین مبارک جوهری هندی، نقیب آستان کاظمین(ع) در نیمه قرن هفتم هجری بود که در سال 674 ه. ق از این منصب عزل شد و نجم‌الدین علی موسوی به جای وی تعیین گردید. [۱۸]) یافته است.([۱۹] نام مبارک جوهری هندی در تصحیح سید مهدی رجائی، تحریف شده و به صورت «منازل الجوهر الهندی» آمده است که مرحوم مصطفی جواد به نقل از غایة الاختصار، صورت صحیح آن را نقل کرده است. [۲۰])


به‌جز ابراهیم مرتضی، مورخان و نویسندگان، از دفن فرزند دیگری از فرزندان‌ امام موسی کاظم(ع) در مقابر قریش، سخن نگفته‌اند. درباره مدفن فرزندان دیگر امام کاظم(ع)، یعنی اسماعیل، احمد، جعفر و عباس که اسامی آنان به عنوان مدفون دوم در زیارتگاه فرزندان امام کاظم(ع) در صحن آستان کاظمین(ع) ذکر شده است، مدرک معتبری وجود ندارد. بلکه اقوال مشهورتر دیگری، درباره مدفن آنها وجود دارد که پذیرش دفن آنها را در کاظمین، دشوار می‌کند؛ برای مثال، اسماعیل بن موسی(ع) که فقیه و محدث جلیل‌القدری نیز بوده و شیخ طوسی و نجاشی، تالیفاتی را برای او برشمرده‌اند، در مصر سکونت داشت و فرزندانش نیز در همان‌جا بودند.[۲۱] بنابراین او به احتمال زیاد در همان‌جا، از دنیا رفته است.

دیدگاه آل‌یاسین

به هر حال، آل‌یاسین از شیخ فاضل الکلیدار، متولی آستان کاظمین(ع)، نقل کرده است که او تاکید می‌کرد که این زیارتگاه، هیچ ارتباطی با فرزندان امام کاظم(ع) ندارد؛ زیرا در جریان تخریب بنای آن، دو سنگ قبر، روی این قبور پیدا شد که نام و نسبِ دفن‌شدگان، نشان می‌داد که آنان، دو شخصیت ایرانی از دوره متاخرند.[۲۲]

بنای زیارتگاه

درباره تاریخ بنای اولیه این زیارتگاه، اطلاعی در دست نیست. اما می‌دانیم که سلیم پاشا، از رجال دوره عثمانی، بنای آن را که خراب شده بود، در زمان سلطان عبدالمجید عثمانی، در سال 1269 ه. ق، بازسازی کرد و عبدالباقی عمری و شیخ جابر کاظمی نیز اشعاری بدین مناسبت سرودند.[۲۳]

ساختمان زیارتگاه، شامل بنایی مستطیل شکل و دارای دو گنبد کوچک بود که نماهای بیرونی و دو گنبد بنا، کاشی‌کاری شده بود. سپس به مرور زمان دوباره رو به خرابی رفت، تا اینکه در آغاز ماه ربیع‌الاول سال 1371 ه. ق، به بهانه ثابت نشدن انتساب آن به فرزندان امام کاظم(ع)، ویران گردید و آثار آن، کامل از میان رفت.[۲۴]

پانویس

  1. تاریخ المشهد الکاظمی، ص207 (به نقل از فلک النجاة).
  2. تنقیح المقال، ج8، ص166.
  3. تاریخ المشهد الکاظمی، ص208 (به نقل از تاریخ مساجد بغداد، ص116.
  4. تحفة العالم فی شرح خطبة المعالم، سید جعفر بحرالعلوم، ج2، ص63.
  5. الهدایة الکبری، ص263؛ الارشاد، ج2، ص244؛اعلام الوری، ج2، ص36؛المجدی، ص299؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص349؛تذکرة الخواص، ص315.
  6. سر السلسلة العلویة، ص54؛ الشجرة المبارکة، ص77 و 98 و 99؛ عمدة الطالب، ص245؛ مناهل الضرب، ص427.
  7. الارشاد، ج2، ص245.
  8. سر السلسلة العلویة، ص54.
  9. الارشاد، ج2، ص246.
  10. الشجرة المبارکة، ص98.
  11. الکامل فی التاریخ، ج5، ص422.
  12. ر. ک: الشجرة المبارکة، ص98؛ عمدة الطالب، ص245.
  13. الشجرة المبارکة، ص77 و 98؛ عمدة الطالب، ص240.
  14. الشجرة المبارکة، ص99.
  15. الاصیلی، ص162.
  16. مناهل الضرب، ص427؛ تاریخ المشهد الکاظمی، ص212.
  17. ر. ک: الاصیلی، ص162.
  18. ر. ک: الحوادث الجامعة، ص272.
  19. الاصیلی، ص163.
  20. ر. ک: «السلک الناظم لدفناء مشهد الکاظم (علیه‌السّلام)»، ص20.
  21. الفهرست، ص10؛ رجال النجاشی، ص26.
  22. تاریخ المشهد الکاظمی، ص208.
  23. همان، ص99، 100 و 206.
  24. همان، ص207.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب زیارت‌گاه‌های عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم. بخش «مزار فرزندان امام موسی کاظم(ع)، ج1، ص300-305. است.
  • تاريخ المشهد الكاظمي: محمدحسن آل ياسين، ط ١، بغداد، مطبعة المعارف، ١٣٨٧ه. ق - ١٩۶٧م.
  • تنقيح المقال في علم الرجال: عبدالله المامقاني، تحقيق و استدراك: محيي‌الدين المامقاني، ط ١، قم، مؤسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث، ١۴٢۶ه. ق.
  • تحفة العالم في شرح خطبه المعالم: السيد جعفر بحرالعلوم، تحقيق: احمد علي مجيد الحلي، بيروت، مؤسسة الاعلمي، ١۴٣٣ه. ق.
  • الهداية الكبري: حسين بن حمدان الخصيبي، ط ١، بيروت، مؤسسة البلاغ، ١۴٢٣ه. ق - ٢٠٠٢م.
  • اعلام الوري بأعلام الهدي: فضل بن الحسن (الطبرسي)، تحقيق: مؤسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث، قم، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام) لإحياء التراث، ١۴١٧ه. ق.
  • المجدي في انساب الطالبيين: علي بن محمد العلوي العمري، تحقيق: احمد المهدوي الدامغاني، ط ٢، قم، مكتبة آيةالله العظمي المرعشي النجفي العامة، ١۴٢٢ه. ق - ١٣٨٠ه. ش.
  • مناقب آل ابي‌طالب: محمد بن علي السروي المازندراني (ابن شهرآشوب)، تحقيق: يوسف البقاعي، ط ٢، بيروت، دار الاضواء، ١۴١٢ه. ق - ١٩٩١م.
  • تذكرة الخواص: سبط ابن الجوزي، قم، الشريف الرضي، ١۴١٨ه. ق - ١٣٧۶ه. ش.
  • سرّ السلسله العلويه: سهل بن عبدالله (ابونصر البخاري)، تحقيق: سيد محمدصادق بحرالعلوم، النجف، المكتبة الحيدرية، ١٣٨١ه. ق.
  • الشجرة المباركة في انساب الطالبية: فخرالدين الرازي، ط ٢، قم، مكتبة آيةالله العظمي المرعشي النجفي، ١۴١٩ه. ق.
  • عمدة الطالب في انساب آل ابي‌طالب: جمال‌الدين احمد بن علي الحسيني (ابن عنبة)، لجنة احياء تراث، بيروت، منشورات دارالكتب الحياة، بي‌تا.
  • مناهل الضرب في انساب العرب: سيد جعفر الاعرجي النجفي الحسيني، قم، مكتبة آيت‌الله العظمي المرعشي النجفي، ١۴١٩ه. ق.
  • الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد: محمد بن محمد بن نعمان (الشيخ المفيد)، تحقيق: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام) لاحياء التراث، ط ٢، بيروت، دار المفيد، ١۴١۴ه. ق - ١٩٩٣م.
  • الكامل في التاريخ: عزالدين علي بن محمد الشيباني (ابن الاثير الجزري)، بيروت، دار صادر، ١٣٩٩ه. ق - ١٩٧٩م.
  • الاصيلي في انساب الطالبيين: صفي‌الدين محمد بن تاج‌الدين علي (ابن طقطقي)، قم، مكتبة آيت‌الله العظمي المرعشي النجفي الكبري، ١۴١٨ه. ق.
  • الحوادث الجامعة والتجارب النافعة في المائة السابعة: عبدالرزاق بن احمد (ابن الفوطي البغدادي)، بيروت، دار الفكر الحديث، ١۴٠٧ ه. ق - ١٩٨٧ م.
  • السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم: مصطفي جواد، موسوعة العتبات المقدسة، جعفر الخليلي، ط ٢، بيروت، مؤسسة الاعلمي، ١۴٠٧ه. ق - ١٩٨٧م.
  • الفهرست: محمد بن الحسن (الشيخ الطوسي)، تصحيح: محمد صادق بحرالعلوم، النجف، المكتبة المرتضوية.
  • رجال النجاشي: احمد بن علي، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ط ۶، قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، ١۴١٨ه. ق.