واژه‌شناسی

صحن، واژه‌ای عربی، به معنای ظرف بزرگ،[۱] زمین هموار[۲] و حیاط خانه[۳] است. برخی آن را هر موضع گسترده‌ای معنا کرده‌اند[۲] و ابن فارس، «ص، ح، ن» را اصلی دانسته که بر گستردگی و وسعت در شیء دلالت دارد.[۴] برای این واژه، در واژه‌نامه‌های فارسی معانی میان سرای، وسط حیات، فضا، میدان، بشقاب یا کاسه بزرگ[۵] و دیگر معانی[۶] بیان شده است. برخی نیز، حياط و محوطه وسيع ميان خانه، حرم‌ها و مسجدها، و نیز عرصه، ميدان و فضا را «صحن» دانسته و اصطلاح «در صحنه بودن» را از همين ريشه دانسته‌اند.[۷]

در مکان‌های مقدس

در مکان‌های مذهبى مانند حرم‌ها، مسجدها، حسينيه‌ها و مدرسه‌های علميه، بیشتر، از درِ ورودى تا بقعه اصلى و شبستان‌ها، حياط و محوّطه روبازى است كه صحن ناميده شده و از آن براى گردهمایی‌های بزرگ، نماز جماعت و عزادارى هيئت‌هاى مذهبى استفاده مى‌شود. برخی از حرم‌ها، مثل حرم رضوى، چندين صحن دارد؛ صحن انقلاب، صحن قدس، صحن آزادى، صحن جامع رضوى در حرم امام رضا(ع)، صحن عتيق و صحن اتابكى در حرم حضرت معصومه(س) از اين جمله‌اند. در آداب زيارت، براى ورود به برخی از صحن‌هاى حرم امامان(ع) دعاهاى خاصى گفته شده است؛ مثل دعا براى ورود به صحن علوى در حرم امام علی(ع) و صحن حرم امام حسین(ع).[۷]

پانوشت

  1. كتاب العين، ج‏3، ص119؛ كتاب الجيم، ج‏2، ص172؛
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ المحيط في اللغة، ج‏2، ص461.
  3. المحيط في اللغة، ج‏2، ص461؛ الصحاح، ج‏6، ص2151.
  4. معجم مقاييس اللغه، ج‏3، ص335.
  5. فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه صحن؛ لغت‌نامه دهخدا،‌ ذیل واژه صحن.
  6. لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه صحن.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۴، ص۲۸.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله است.

فرهنگامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره چهاردهم، بهار 1392، ص28.

كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدى، نشر هجرت، قم، 1409ق.

كتاب الجيم، اسحاق بن مرار شيبانى، الهيئه العامه لشئون المطابع الاميريه، قاهره، 1975م.

المحيط فى اللغة، اسماعيل بن عباد صاحب، عالم الكتب، بيروت، 1414ق.

الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، اسماعيل بن حماد جوهرى، دار العلم للملايين، بيروت، 1376ق.

معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق.