واژه‌شناسی

مذبح، واژه‌ای عربی، اسم مکان از ذبح و به معنای جای سر بریدن است.


در واژه‌نامه‌های فارسی، به معنای جای قربانی کردن، کشتارگاه،[۱] قربانگاه، جایی که گوسفند و مانند آن را ذبح می‌کنند و جایی از گلوی حیوانِ حلال‌گوشت که آن را از آنجا ذبح می‌کنند، آمده است.[۲]

قتلگاه امام حسین(ع)

در زبان عربی، به قتلگاه، جایی که به مکان شهادت امام حسين(ع) انتساب یافته، مذبح گفته مى‌شود. یکی از لقب‌هاى امام حسین(ع) نیز، «مذبوحٌ مِن القفا» است. این لقب، از سخنان یکی از زنان اهل بیتِ وی، پس از رویداد عاشورا گرفته شده است.[یادداشت ۱][۳]

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج‏4 ؛ ص113

محزوز الرأس من القفا

ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) - قم، چاپ: اول، 1379 ق.


اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى ؛ النص ؛ ص133

هذا حسين مجزوز الرأس من‏ القفاابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى - تهران، چاپ: اول، 1348ش.


بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1413 ق.


در روايات هم از آن امام مظلوم، با تعبيراتى همچون «ذُبح كما يذبَحُ الكَبْشُ»،[۴] يا در نوحه‌خوانى پرندگانى كه خبر شهادت آن حضرت را به مدينه رسانده و ندا مى‌دادند: «الا ذبح الحسينُ بكربلا» ياد شده است.[۵]

در معبدها

در برخى معبدها، «مذبح» جايگاه مقدسى است؛ مانند «مذابح يهود». جاى مخصوصى شبيه محراب و مقصوره كه در معابد يهود و نصارا وجود دارد و كتاب‌هاى مقدّس را در آن‌جا قرار مى‌دهند.[۶] به گفته دهخدا، مذبح در كنيسه يهوديان، جايگاهى مانند محراب در مسجد است. به جای گذاشتن كتاب مقدس مسيحيان در كليساها نیز مذبح می‌گويند».[۲]

جستارهای وابسته

پانوشت

  1. فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه مذبح.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ لغت‌نامه دهخدا، واژه «مذبح».
  3. مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر، ج‏4، ص132.
  4. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج۴٣ ص٩٨.
  5. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج۴۵ ص١٩٢.
  6. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج٨٠ ص٣۵٣ به نقل از نهايه و قاموس.
  1. هي تنوح بصوت شجي يقرع القلوب على الرضيع [الصغير و على‏] الشيخ الكبير، و على المذبوح من‏ القفا،

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله فرهنگ نامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره بیست و یکم، زمستان 1393، ص87 است.