حج تسکع
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
حج تَسَکُّع: از انواع حج، به معنای حج بدون توشه راه یا مَرکب یا حج با مشقّت
چیستی
واژة «تَسَکُّع»، از ریشة «سکع» به معنای بیراهه رفتن و متحیر و سرگشته شدن است.[۱] در اصطلاح فقه شیعه، حج تسکّع به معنای حج همراه با سختی و مشقت[۲] و به تعبیر دیگر، حج بدون توشه راه یا وسیله حمل و نقل[۳] و به نظر برخی، حج بیماران، کهنسالان و کسانی است که استطاعت بدنی ندارند.[۴]
این نوع حج را تسکع نامیدند، زیرا در آن درباره چگونگی به دست آوردن زاد[یادداشت ۱] و راحله[یادداشت ۲] تحیر و سرگردانی وجود دارد.[۵] در منابع فقهی اهل سنت، اصطلاح حج تسکّع به چشم نمیخورد، هر چند آنان به گونه مطلق به بحث درباره حج بدون زاد یا راحله، یا حج فقیری که زاد و راحله ندارد، بدون کاربرد واژه تسکّع، پرداختهاند.[۶]
وجوب یا عدم وجوب
برای آفاقیان
به نظرِ مشهور فقیهان شیعه[۷] و اهل سنت[۸] به استناد آیه «وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً» (آل عمران/۳، ۹۷) و احادیث،[۹] وجود زاد و راحله شرط استطاعت و وجوب حج است و بدون وجود زاد و راحله حج واجب نیست، حتی در صورتی که حجگزار بتواند با پای پیاده یا با گدایی کردن از مردم خود را به مکه برساند.[۱۰] به نظر فقهای شیعه، حتی اگر زاد و راحله به صورت اباحه (بدون تملیک) یا بذل در اختیار شخصی قرار گیرد، او مستطیع و حج بر او واجب میگردد.[۱۱] فقیهان اهل سنت برای حصول استطاعت، مالک بودن زاد و راحله را لازم دانسته و صرف اباحه را کافی نشمردهاند.[۱۲] به رأی شافعی، بذل زاد و راحله از جانب شخصی که هبه او موجب منّت محسوب نمیشود (مانند بذل پدر به فرزند) موجب وجوب است.[۱۳](برای تفصیل حج بذلی)
در مقابل دیدگاه مشهور، مالک اساساً داشتن مرکب (راحله) را شرط استطاعت ندانسته است. به نظر او حج بر شخصی که دارای مرکب نیست، ولی توانایی پیاده رفتن دارد واجب است؛ زیرا او شرط وجوب حج را صرفاً رسیدن به مکه بدون تحمّل دشواری زیاد میداند.[۱۴] با این استدلال که بنابر ظاهر آیة استطاعت (آل عمران/۳، ۹۷) کسی که میتواند با پیادهروی خود را به مکه برساند، مستطیع به شمار میرود؛ ولی به نظر مخالفان او از شیعیان[۱۵] و اهل سنت[۱۶] در احادیث،[۱۷] از جمله حدیثی نبوی[۱۸] استطاعت به معنای داشتن توشه و مرکب هر دو تفسیر شده و داشتن یکی از آن دو موجب استطاعت نیست.
برای اهل حرم
مطابق فتوای بیشتر فقیهان شیعه،[۱۹] شافعی،[۲۰] حنبلی[۲۱] و حنفی[۲۲] مَرکب داشتن، تنها برای کسی که وطن او از مکه دور است (آفاقی) شرط استطاعت است، ولی برای کسانی که ساکن مکه و اطراف آن بوده و توانایی راه رفتن داشته باشند، شرط نیست؛ از این رو، حج بدون وجود مرکب بر ساکنان مکه و اطراف آن که توانایی بدنی دارند واجب است، حتّی اگر ناچار از پیادهروی باشند[۲۳]؛ ولی بر آفاقیان واجب نیست، هرچند توان پیادهروی داشته باشند.[۲۴] البته به تصریح برخی فقها، بر کسی که توانایی پیاده رفتن دارد، حج گزاردن مستحب است.[۲۵] (اهل حل، اهل حرم، آفاقی)
در مقابل دیدگاه مشهور، مالک اساساً داشتن مرکب (راحله) را شرط استطاعت ندانسته است. به نظر او حج بر شخصی که دارای مرکب نیست، ولی توانایی پیاده رفتن دارد واجب است؛ زیرا او شرط وجوب حج را صرفاً رسیدن به مکه بدون تحمّل دشواری زیاد میداند.[۱۴]
برای صاحب حرفه در مسیر
همچنین به نظر مالکیان، کسی که توشه و مرکب ندارد، ولی توانایی راه رفتن دارد و با حرفه ای آشناست که با آن میتواند در سفر هزینه خود را تأمین کند، واجب است به حج برود؛ زیرا توانایی پیادهروی در حکم مرکب و حرفه داشتن در سفر در حکم توشه است.[۲۶] اما فقهای شافعی[۲۷] و حنبلی[۲۸] بر آناند که حج بر چنین شخصی مستحب است نه واجب؛ زیرا تحمل دشواری پیاده رفتن برای او واجب نیست. اکثریت قریب به اتفاق فقیهان شیعه هم حرفه داشتن در سفر را موجب استطاعت ندانستهاند[۲۹] زیرا:
اولاً جمع کردن میان اشتغال و مسافرت موجب مشقت است و به علاوه، احتمال تداوم نیافتن حرفه هم وجود دارد[۳۰]؛
ثانیاً شرط وجوب حج، استطاعت بالفعل است و استطاعت تقدیری (توانایی تحصیل استطاعت) کافی نیست.[۳۱]
از میان فقهای شیعه، تنها نراقی حرفه داشتن در مسیر حج را مشروط بر تداوم و دشوار نبودن آن، موجب استطاعت و وجوب حج دانسته است.[۳۲] به نظر شافعیان[۳۳] و حنبلیان[۳۴] برای کسی که توشه و مرکب و حرفه مناسب در سفر ندارد و برای حج گزاردن نیازمند گدایی کردن از مردم است، حج مکروه به شمار میرود؛ زیرا کمک خواستن از مردم مکروه است و این کار موجب زحمت دیگران میشود. برخی فقیهان اهل سنت برای کسی که پس از احرام بستن توشه یا مرکب خود را از دست بدهد و توانایی پیادهروی داشته باشد حکم به وجوب حج با پیاده رفتن به مکه کردهاند.[۳۵]
برای کسی که حج بر او مستقر شده
به نظر همه فقهای شیعه[۳۶] اگر بر کسی حج واجب شود، ولی آن را انجام ندهد و حج بر او مستقر شود، باید فوراً آن را به جا آورد، حتی اگر متسکّع باشد. (استقرار حج)
دیگر احکام
همچنین به نظر فقیهان شیعه حج کسی که مستطیع باشد ولی حج خود را با تسکّع و مشقت به جا آورد، «حَجة الاسلام» محسوب میشود،[۳۷] زیرا استطاعت که شرط وجوب حج است حاصل بوده و مانع دیگری برای وجوب در کار نیست.[۳۸]
از سوی دیگر، به نظر همه فقیهان شیعه پس از ادای حج تسکّعی و بدون استطاعت، چنین حجی به عنوان حجة الاسلام (حج واجب) شمرده نخواهد شد؛ از این رو اگر این شخص بعدها مستطیع شود، لازم است حج واجب خود را به جا آورد.[۳۹] مستند این حکم، اطلاق آیه استطاعت (آل عمران/۳، ۹۷) و نیز روایات است، با این استدلال که استطاعت شرط وجوب حج است و با نبود استطاعت، حکم وجوب و نیز صحّت عمل حج تسکّعی به عنوان حجة الاسلام (اِجزاء) نیز منتفی است.[۴۰] حتی برخی این حکم را اجماعی دانستهاند.[۴۱] البته به نظر فقیهان شیعه حج تسکّعی بر شخص غیر مستطیع مستحب است.[۴۲] در مقابل، فقیهان شافعی،[۴۳] حنفی[۴۴] و حنبلی[۴۵] حج تسکّعی شخص غیر مستطیع را مُجزی از حج واجب (حجة الاسلام) دانستهاند.
پانویس
- ↑ . العین، ج1، ص193؛ الصحاح، ج3، ص1230؛ لسان العرب، ج8، ص159، «سکع».
- ↑ . ارشاد الاذهان، ج1، ص311؛ مجمع الفائده، ج6، ص75؛ مسالک الافهام، ج2، ص122.
- ↑ . الروضة البهیة، ج1، ص162.
- ↑ . تعالیق مبسوطه، ج8، ص161.
- ↑ . مسالک الافهام، ج2، ص122-123.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ العده، ج1، ص177؛ مغنی المحتاج، ج1، ص462.
- ↑ . مسالک الافهام، ج2، ص129؛ کشف اللثام، ج5، ص91-92؛ جواهر الکلام، ج17، ص248.
- ↑ . الحاوی الکبیر، ج4، ص7؛ المغنی، ج3، ص170؛ رد المحتار، ج2، ص109، 361، 460.
- ↑ . الکافی، ج4، ص266-268؛ تهذیب، ج5، ص2-3؛ السنن الکبری، ج4، ص327.
- ↑ . تحریر الاحکام، ج1، ص91؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص310؛ جواهر الکلام، ج17، ص248.
- ↑ . مسالک الافهام، ج2، ص133؛ مستند الشیعه، ج11، ص55؛ جواهر الکلام، ج17، ص261.
- ↑ . البیان، ج4، ص25-26؛ بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ المغنی، ج3، ص170.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص386.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ . التاج والاکلیل، ج3، ص321؛ مواهب الجلیل، ج3، ص448؛ الفواکه الدوانی، ج1، ص351.
- ↑ . الخلاف، ج2، ص247-248.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص386؛ فتح القدیر، ج1، ص363.
- ↑ . الکافی، ج4، ص268.
- ↑ . سنن الترمذی، ج4، ص293؛ ج5، ص209؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص967؛ السنن الکبری، ج4، ص330.
- ↑ . المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص298؛ مسالک الافهام، ج2، ص129؛ جواهر الکلام، ج17، ص251-252.
- ↑ . الحاوی الکبیر، ج4، ص7-8؛ فتح العزیز، ج7، ص10؛ روضة الطالبین، ج2، ص278.
- ↑ . المغنی، ج3، ص170؛ العده، ج1، ص158؛ دقائق اولی، ج1، ص517.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ الاختیار لتعلیل المختار، ج1، ص140؛ تبیین الحقائق، ج2، ص4.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص121-122؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص387.
- ↑ . الخلاف، ج2، ص246.
- ↑ . المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص302-303؛ فتح العزیز، ج7، ص10؛ العدة، ج1، ص177.
- ↑ . البیان والتحصیل، ج4، ص11؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص285؛ حاشیة الصاوی، ج2، ص11-12.
- ↑ . حلیة العلماء، ج3، ص199؛ اسنی المطالب، ج1، ص444.
- ↑ . المغنی، ج3، ص170؛ الشرح الکبیر، ج3، ص173.
- ↑ . تذکرة الفقهاء، ج7، ص59؛ العروة الوثقی، ج4، ص365؛ کلمة التقوی، ج3، ص26.
- ↑ . تذکرة الفقهاء، ج7، ص59.
- ↑ . مستمسک العروه، ج10، ص77؛ مصباح الهدی، ج11، ص321-323؛ کتاب الحج، ج1، ص104.
- ↑ . مستند الشیعه، ج11، ص27.
- ↑ . حلیة العلماء، ج3، ص199؛ اسنی المطالب، ج1، ص444.
- ↑ . المغنی، ج3، ص170؛ الشرح الکبیر، ج3، ص173.
- ↑ . بدائع الصنائع، ج2، ص176.
- ↑ . مجمع الفائده، ج6، ص74؛ حاشیة الارشاد، ج1، ص376؛ جواهر الکلام، ج17، ص313.
- ↑ . ارشاد الاذهان، ج1، ص311؛ الروضة البهیه، ج1، ص162؛ مجمع الفائده، ج6، ص75.
- ↑ . الروضة البهیه، ج1، ص162.
- ↑ . حاشیه الارشاد، ج1، ص376؛ مدارک الاحکام، ج7، ص79؛ جواهر الکلام، ج17، ص248، 264.
- ↑ . مدارک الاحکام، ج7، ص79؛ جواهر الکلام، ج17، ص264.
- ↑ . الخلاف، ج2، ص246.
- ↑ . المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص302-303؛ تحریر الاحکام، ج1، ص539؛ مدارک الاحکام، ج7، ص19.
- ↑ . فتح العزیز، ج7، ص8-9؛ روضة الطالبین، ج2، ص277؛ اسنی المطالب، ج1، ص444.
- ↑ . المبسوط، سرخسی، ج4، ص150؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120؛ البحر الرائق، ج2، ص546.
- ↑ . المغنی، ج3، ص162، العده، ج1، ص177.
منابع
- الاختیار لتعلیل المختار: عبدالله الموصلی، (م ۶۸۳ق)، القاهره، الحلبی، ۱۳۶۵ق.
- ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن: محمد سبزواری (-۱۴۰۹ق)، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۹ق.
- ارشاد الاذهان الی احکام الایمان: حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، تحقیق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- اسنی المطالب فی شرح روض الطالب: زکریا بن محمد الانصاری (-۹۲۶ق)، به کوشش محمد تامر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق
- البحر الرائق (شرح کنز الدقائق): زینالدین بن ابراهیم بن نجیم (-۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- بدائع الصنائع: ابوبکر بن مسعود الکاسانی (-۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
- بررسی تطبیقی مجازات اعدام: محمد ابراهیم شمس ناشری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- البیان فی مذهب الامام الشافعی: یحیی العمرانی، (م ۵۵۸ق) به کوشش النوری، جده، دارالمنهاج، ۱۴۲۱ق.
- البیان و التحصیل: محمد القرطبی، (م ۵۲۰ق) به کوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۸ق.
- التاج والاکلیل لمختصر خلیل: محمد بن یوسف العبدری (-۸۹۷ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق.
- تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق: عثمان الزیلعی (- ۷۴۳ق) القاهره، المطبعة الکبری الامیریه، ۱۳۱۳ق.
- تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، انتشارات موسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق.
- تحفة الفقهاء: محمد بن احمد السمرقندی (-۹–۵۳۵ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۴–۱۴۲۳ق.
- تعالیق مبسوطه علی العروة الوثقی محمدکاظم یزدی: محمد اسحاق الفیاض، قم، محلاتی، بی تا.
- تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی (-۱۲۶۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- حاشیه الارشاد، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱–۹۶۶ق)، به کوشش رضا مختاری (۱۳۴۲- ش)، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ۱۴۱۴ق.
- حاشیه الصاوی علی الشرح الصغیر (بلغه السالک): احمد بن محمد الصاوی (-۱۲۴۱ق)، قاهره، دارالمعارف، بی تا.
- الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی: علی بن محمد الماوردی (-۴۵۰ق)، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- حلیه العلماء فی معرفه مذاهب الفقهاء: قفال شاشی(-۵۰۷ق)، تحقیق یاسین احمد ابراهیم درادکه، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۰ق.
- الخلاف فی الاحکام، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
- الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه: محمد بن مکی (-۷۸۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- دقائق اولی النهی: منصور بن یونس البهوتی (-۱۰۵۱ق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۹۶ م.
- رد المحتار علی الدر المختار: محمد امین ابن عابدین (-۱۲۵۲ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ق.
- الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱–۹۶۶ق)، تحقیق سید محمد کلانتر، قم، انتشارات مکتبه داوری، ۱۴۱۰ق.
- روضه الطالبین و عمده المتقین، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱–۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیتا.
- سنن ابن ماجه: محمد بن زید الربعی ابن ماجه (-۲۷۵ق)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
- سنن الترمذی (الجامع الصحیح): محمد عیسی الترمذی (-۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
- السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴–۴۵۸ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
- الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (-۶۸۲ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- شرح مختصر خلیل: محمد بن عبدالله الخراشی، (م ۱۱۰۱ق)، بیروت، دارالفکر.
- الصحاح (تاج اللغه وصحاح العربیه): اسماعیل بن حماد الجوهری (-۳۹۳ق)، به کوشش احمد عبدالغفور العطار، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
- العدة شرح العمده: عبدالرحمن المقدسی، (-۶۲۴ق) القاهره، دارالحدیث، ۱۴۲۴ق.
- العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷–۱۳۳۷ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
- العین (ترتیب العین)، الخلیل بن احمد الفراهیدی (-۱۷۰ق)، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۰۵ق.
- فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (-۶۲۳ق)، دارالفکر.
- فتح القدیر الجامع بین فنی الراویه و الدرایه من علم التفسیر: محمد بن علی الشکوکانی (-۱۲۵۰ق)، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
- الفواکه الدوانی: احمد بن غانم (-۱۱۲۶ق)، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- کتاب الحج: سید محمود حسینی شاهرودی، (م ۱۳۹۴ق)، قم، انصاریان، ۱۴۰۲ق.
- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (-۳۲۹ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- کشف اللثام: محمد بن الحسن الفاضل الهندی (-۱۱۳۷ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- کلمة التقوی (فتاوی): محمد امین زین الدین، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.
- لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور (۶۳۰–۷۱۱ق)، قم، انتشارات ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
- المبسوط، محمد بن احمد السرخسی (-۴۸۳ق)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
- مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، مقدس اردبیلی احمد بن محمد (-۹۹۳ق)، به کوشش مجتبی عراقی و حسین یزدی و علی پناه اشتهاردی (۱۲۹۶–۱۳۸۷ش)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
- مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۹۵۶ – ۱۰۰۹ق)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
- مسالک الافهام الی آیات الاحکام: فاضل الجواد الکاظمی (-۱۰۶۵ق)، به کوشش شریف زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
- مستند الشیعه فی احکام الشریعه، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵–۱۲۴۵ق)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
- مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، محمد تقی آملی (-۱۳۹۱ق)، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۰ق.
- مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج: محمد بن احمد الشربینی (-۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- المغنی: عبدالله بن قدامه (-۶۲۰ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- مواهب الجلیل: محمد بن محمد الحطاب الرعینی (-۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.