جمع بین الصلاتین، پشت سر هم خواندن نماز ظهر و عصر یا نماز مغرب و عشا است که یکی از احکام مورد ابتلا در حج به شمار می‌رود.

چیستی

«جمع بین الصلاتین» در اصطلاح فقه عبارت است از خواندن دو نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا بدون فاصله به گونه ای که نمازهای پنجگانه در سه وقت خوانده شود.[۱] برخی فقها تصریح کرده‌اند که اقامة نماز نافله میان دو نماز، خللی به جمع بین الصلاتین وارد نمی‌سازد[۲]؛ ولی برخی فقهای امامی برآن‌اند که جمع بین الصلاتین هنگامی تحقق می‌یابد که حتی نماز نافله نیز میان آن دو اقامه نشود.[۳] شماری دیگر، مراد از جمع بین الصلاتین را اقامة دو نماز در وقت فضیلت یکی از آن دو دانسته‌اند، چه فاصله‌ای میان آن دو باشد یا نباشد.[۴] همچنین مراد از «جمع تقدیم» مقدّم داشتن نماز دوم بر وقت فضیلت یا اختصاصی خود (مانند اقامة نماز عصر در وقت نماز ظهر و نماز عشا در وقت نماز مغرب)[۵] و مراد از «جمع تأخیر» به تأخیرانداختن نماز اول از وقت فضیلت یا اختصاصی خود (مانند اقامة نماز ظهر در وقت نماز عصر و نماز مغرب در وقت نماز عشا)[۶] است. در پاره‌ای منابع، خواندن نماز ظهر یا مغرب در انتهای وقت آنها و متصل کردن آنها به نماز عصر یا عشا را که در ابتدای وقت اقامه شوند، «جمع صوری» گفته‌اند.[۷] همچنین فاصله‌انداختن میان دو نماز یا خواندن نافله میان آن دو یا خواندن هر یک از دو نماز در وقت فضیلت آن را «تفریق» خوانده‌اند.[۸]

در ادای مناسک حج

موضوع «جمع بین الصلاتین» از جمله مسائل مورد اختلاف در مذاهب فقهی است که از جمله هنگام ادای مناسک حج و عمره بروز و ظهور بیشتری می‌یابد، بویژه آن که برخی مصادیق آن به برخی مناسک حج مربوط می‌شود (←ادامة مقاله، جمع بین دو نماز در عرفات و مزدلفه). تبیین مشروعیت جمع بین الصلاتین بویژه از آن رو که علمای امامیه به جواز آن قائل‌اند و در عمل هم بدان التزام دارند، ولی اهل سنت غالباً آن را جایز نمی‌دانند، اهمیت بسزا دارد.[۹] شماری از احادیث شیعه جمع بین الصلاتین را موجب فزونی یافتن روزی[۱۰] و سر و سامان یافتن امور[۱۱] دانسته و حکمت جواز آن را گسترش یافتن وقت برای انجام کارهای دیگر و به مشقت نیفتادن امت ذکر کرده‌اند.[۱۲]

در سیره معصومان

بر پایة منابع تاریخی و حدیثی، حضرت آدم(ع) و حضرت ابراهیم(ع) دو نماز مغرب و عشا را در مزدلفه به صورت جمع ادا کردند.[۱۳] منابع تاریخی[۱۴] و حدیثی[۱۵] گزارش داده‌اند که رسول خدا(ص) در حجة الوداع میان نماز ظهر و عصر در روز عرفه و نیز میان نماز مغرب و عشا در شب عید قربان در مزدلفه جمع کرد. همچنین احادیث دیگری در منابع شیعه[۱۶] و اهل سنت[۱۷] حاکی از این است که آن حضرت در شرایط عادی هم گاهی میان دو نماز جمع می‌کرده است. بر پایة روایاتی دیگر، رسول اکرم(ص) در خیبر شش ماه نمازهای خود را بصورت جمع می‌خواندند.[۱۸] آن حضرت در غزوة تبوک نیز میان دو نماز ظهر و عصر و نیز دو نماز مغرب و عشا جمع می‌کرد.[۱۹] امامان شیعه نیز گاهی در شرایط عادی نمازهای خود را بصورت جمع به جا می‌آوردند و این کار را صریحاً تأیید کرده‌اند.[۲۰]

اشکال

در متون فقهی، جمع بین الصلاتین در موقعیت‌ها و حالت‌های مختلف مورد بحث قرار گرفته است؛ از جمله: جمع در شرایط عادی، جمع در سفر، جمع در حالت اضطرار و عذر، جمع در روز جمعه و جمع در عرفات و مشعرالحرام.

در شرایط عادی

به نظر فقیهان امامی، جمع بین الصلاتین در شرایط عادی جایز است.[۲۱] مهمترین مستندات آنان عبارتند از: ۱) هر یک از نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا دارای سه نوع وقت‌اند: وقت اختصاصی، وقت فضیلت، وقت مشترک.[۲۲] وقت اختصاصی نمازهای ظهر و مغرب به ترتیب از ابتدای زوال و مغرب به‌اندازة خواندن این دو نماز، و زمان اختصاصی نماز عصر و عشا، به ترتیب در انتهای وقت دو نماز عصر و عشا به‌اندازة خواندن چهار رکعت است.[۲۳] سایر اوقات، وقت مشترک میان دو نماز ظهر و عصر یا وقت مشترک میان دو نماز مغرب و عشا یا وقت فضیلت آنها به شمار می‌روند (اوقات نماز*). بنابراین لازمة جمع بین دو نماز ظهر و عصر یا جمع بین دو نماز مغرب و عشا، خواندن یکی از دو نماز در خارج وقت خود نیست بلکه در صورت جمع، همة نمازها در وقت خود اقامه می‌شوند[۲۴]؛ ۲) سیرة رسول اکرم(ص) مبنی بر جمع بین الصلاتین که بارها در شرایط عادی در مدینه رخ داده است[۲۵]؛ ۳) احادیث حاکی از جواز جمع بین الصلاتین.[۲۶]

به نظر مشهور علمای امامیه، به استناد افضلیت توزیع عبادت در طول زمان[۲۷] و نیز استحباب ادای هر نماز در وقت فضیلت آن،[۲۸] اقامة جداگانة نمازها از جمع میان آنها در شرایط عادی برتر است.[۲۹] برخی از امامیه بر آن‌اند که در شرایط عادی در صورت خواندن نوافل بین دو نماز، جمع نکردن میان دو نماز و در صورت اقامه نکردن نوافل، جمع کردن برتری دارد.[۳۰]

هرچند معدودی از شافعیان به استناد احادیث[۳۱] جمع بین الصلاتین را در شرایط عادی جایز دانسته‌اند،[۳۲] عموم فقهای اهل سنت آن را جایز نشمرده‌اند.[۳۳] ده‌ها روایت در منابع گوناگون اهل سنت، اعم از صحاح،[۳۴] سنن[۳۵] و منابع دیگر[۳۶] حاکی از عمل رسول خدا(ص) مبنی بر جمع میان دو نماز در غیر حالت عذر و سفر است. راویان این سیرة نبوی کسانی چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، ابوایوب انصاری، ابوهریره، جابر بن عبدالله انصاری و عبدالله بن مسعود هستند. محدثان و فقهای اهل سنت از یک سو عمل نکردن فقها به مفاد این احادیث را دالّ بر غیرقابل استناد بودن آنها دانسته[۳۷] و از سوی دیگر، به توجیه و تأویل آنها پرداخته‌اند، مانند این که جمع مذکور، جمع صوری بوده است[۳۸] یا آن که در شرایط عذر یا سفر یا بارش باران بوده است.[۳۹] زیرا به نظر آنان، وقت هر یک از نمازهای پنجگانه مختص است و وقت مشترک ندارند (اوقات نماز).

البته در پاره ای منابع اهل سنت، روایاتی نقل شده که جمع بین الصلاتین را از گناهان کبیره شمرده است.[۴۰] با وجود این، راوی بیشتر این احادیث، شخصی به نام «حنش» است که در کتب رجالی اهل سنت، ضعیف خوانده شده است.[۴۱] سایر ادلة فقهای اهل سنت بر جایز نبودن جمع میان دو نماز هم مورد مناقشه قرار گرفته است.[۴۲] از جمله انتقادات مطرح شده آن است که اهل سنت در سفر و نیز در حالت وجود عذر جمع بین الصلاتین را تجویز کرده‌اند، درحالی که اگر وقت مشترک میان دو نماز وجود نداشته باشد، جمع میان دو نماز در این حالات هم موجب می‌شود که یکی از دو نماز در خارج از وقت خود اقامه گردد.[۴۳]

در سفر

فقیهان امامی،[۴۴] شافعی،[۴۵] مالکی[۴۶] و حنبلی[۴۷] به استناد روایات[۴۸] جمع میان دو نماز ظهر و عصر و نیز دو نماز مغرب و عشا را در سفر جایز دانسته‌اند. شافعیان و حنبلیان این حکم را منوط به آن دانسته‌اند که سفر به‌گونه‌ای باشد که نماز مسافر در آن شکسته باشد و سفر معصیت هم نباشد.[۴۹] بیشتر مالکیان سفر معصیت نبودن و شماری از آنان اهمیت و فوری بودن سفر را شرط کرده‌اند.[۵۰] فقیهان شافعی برای چگونگی جمع بین الصلاتین در سفر تفاصیلی ذکر کرده‌اند.[۵۱] برخی فقیهان امامی با استناد به احادیث[۵۲] جمع بین دو نماز را در سفر مستحب دانسته‌اند[۵۳] ولی شافعیان اقامة جداگانة دو نماز را در سفر مستحب می‌دانند.[۵۴] در برابر، حنفیان اصولاً قائل به جایز بودن جمع بین الصلاتین در سفر نیستند و روایات حاکی از جمع را بر جمع صوری حمل کرده‌اند.[۵۵]

در حالت عذر و اضطرار

فقیهان امامی به استناد احادیث[۵۶] جمع بین الصلاتین را به گونة مطلق، از جمله در موارد اضطرار مانند بارش باران، برف، وزش باد شدید و ترس جایز شمرده‌اند.[۵۷] حتی برخی از آنان به استناد احادیث[۵۸] جمع بین الصلاتین را با یک غسل برای زن مستحاضه[۵۹] و با یک وضو برای مسلوس و مبطون[۶۰] (کسی که اختیار نگاهداری بول یا مدفوع خود را ندارد) - اگر حفظ طهارت برای آنان ممکن باشد- واجب دانسته‌اند.

فقیهان شافعی در حالاتی مانند بارش باران، برف و تگرگ، که به خیس شدن لباس بینجامد، به جواز جمع بین الصلاتین[۶۱] و در صورت نماز جماعت، دائم الحدث بودن یا پوشیده نبودن عورت به برتر بودن جمع قائل‌اند.[۶۲] برخی از آنان جمع بین الصلاتین را برای مسلوس در صورت باقی ماندن طهارت واجب می‌دانند.[۶۳] ولی به نظر مشهور شافعیان در حالاتی چون بیماری، ترس، گل آلود بودن مکان نماز یا مسیر رفتن به مسجد، وزش باد شدید و تاریکی جمع جایز نیست.[۶۴]

فقیهان مالکی جمع بین دو نماز مغرب و عشا را در هنگام باریدن باران یا گل آلود بودن زمین و تاریکی و جمع میان نمازهای ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا را برای بیماری که از تب شدید یا بیهوشی می‌هراسد، تجویز کرده‌اند.[۶۵] به نظر فقیهان حنبلی مصادیقی از عذر و اضطرار که جمع بین الصلاتین را مجاز می‌کند، عبارت‌اند از: استحاضه، مسلوس بودن، بیماری، طهارت داشتن با تیمّم، بارش باران (تنها در دو نماز مغرب و عشا)، شیر ده بودن زن، پیری مفرط و حصول مشقت.[۶۶] مستند این حکم فقهی، احادیث[۶۷] و نیز تحقق حرج و مشقت[۶۸] ذکر شده است. حنفیان جمع بین الصلاتین را حتی در حالت عذر و اضطرار جایز نمی‌دانند و احادیث دال بر جواز را بر جمع صوری حمل کرده‌اند.[۶۹]

در روز جمعه

فقیهان امامی[۷۰] و شافعی[۷۱] جمع بین دو نماز ظهر و عصر یا جمعه و عصر را در روز جمعه جایز یا مستحب دانسته‌اند. به نظر فقهای امامی در روز جمعه جمع میان دو نماز جمعه و عصر یا دو نماز ظهر و عصر، بر خلاف روزهای دیگر، از اقامة جداگانة دو نماز برتر و افضل است.[۷۲]

در عرفات و مزدلفه

فقهای امامی[۷۳] و اهل سنت[۷۴] به استناد احادیث[۷۵] دربارة جواز و حتّی استحباب جمع بین الصلاتین در «عرفات» و «مزدلفه» اتفاق نظر دارند، با این توضیح که در عرفات می‌توان نمازِ ظهر و عصر را به گونة جمع تقدیم، و در مزدلفه نماز مغرب و عشا را در شب عید قربان به گونة جمع تأخیر ادا کرد. برخی فقها سبب نامگذاری مزدلفه را به«جمع»، جمع میان دو نماز مغرب و عشا در این مکان با یک اذان و اقامه، دانسته‌اند.[۷۶] برخی فقهای اهل سنت، به استناد این که پیامبر اکرم(ص) این کار را در موسم حج انجام داده[۷۷] جمع در عرفات و مزدلفه را از مناسک حج به شمار آورده و آن را برای غیر حج‌گزاران -از جمله عمره‌گزاران- جایز نشمرده‌اند.[۷۸]

حکم اذان و اقامه در جمع بین الصلاتین

فقیهان امامی[۷۹] و حنبلی[۸۰] به استناد روایات[۸۱] بر آن‌اند که در صورت جمع بین الصلاتین برای نماز اول یک اذان و یک اقامه و برای نماز دوم تنها یک اقامه گفته می‌شود. برخی ترک اذان برای نماز دوم را رخصت (جایز) و برخی عزیمت (واجب) دانسته‌اند.[۸۲] فقیهان شافعی گفته‌اند که در جمع تقدیم برای نماز اول یک اذان و یک اقامه و برای نماز دوم تنها یک اقامه گفته می‌شود و دربارة جمع تأخیر سه نظر دارند:۱) جمع تأخیر مانند جمع تقدیم است؛ ۲) برای هر یک از دو نماز یک اقامه گفته می‌شود؛ ۳) اگر امید به برگزاری نماز جماعت باشد، برای نماز اول اذان و اقامه و برای نماز دوم اقامه و اگر امید به برگزاری جماعت نباشد، برای هر یک از دو نماز یک اقامه بدون اذان گفته می‌شود.[۸۳] مالکیان در صورت جمع بین الصلاتین یک اذان و یک اقامه را برای هر یک از دو نماز لازم شمرده‌اند.[۸۴] فقیهان حنفی در جمع تقدیم (که تنها مصداق آن را جمع در عرفه می‌دانند)، به گفتن یک اذان و یک اقامه برای نماز اول و یک اقامه برای نماز دوم قائل‌اند و در جمع تأخیر (که تنها مصداق آن را جمع در مشعر الحرام می‌دانند)، صرفاً یک اذان و یک اقامه را کافی دانسته‌اند.[۸۵] مستند بیشتر این اقوال روایات است.[۸۶]

کتاب‌شناسی

موضوع جمع بین الصلاتین در منابع جامع فقهی در مباحث طهارت،[۸۷] نماز[۸۸] و حج[۸۹] مطرح شده است. به علاوه، تک نگاریهای متعددی دربارة آن نگاشته شده است، از جمله کتابهای: «الجمع بین الصلاتین» عبداللطیف بغدادی؛ «الجمع بین الصلاتین فی السفر» مقبل وادعی؛ «الجمع بین الصلاتین علی ضوء الکتاب و السنة» جعفر سبحانی؛ «الجمع بین الصلاتین» سید عبدالرحیم موسوی و مقالة «جمع بین صلاتین و حدود آن» سید محمد رضا مدرسی.

پانویس

  1. منتهی المطلب، ج6، ص401؛ کتاب الصلوه، ج2، ص22؛ تفصیل الشریعه، ص471. «کتاب الصلوة»
  2. المهذب البارع، ج1، ص496؛ جواهر الکلام، ج7، ص310-311؛ ج‏9، ص38؛ موسوعه الامام الخویی، ج13، ص275-276. «کتاب الصلوة»
  3. نک: النهایه، ج1، ص362؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص253؛ تفصیل الشریعه، ص471 - 472.
  4. نک: مستمسک العروه، ج5، ص556-557؛ موسوعه الامام الخویی، ج13، ص275؛ تفصیل الشریعه، ص470.
  5. کشاف القناع، ج2، ص3؛ مسائل الفقهیه، ص7.
  6. کشاف القناع، ج2، ص3؛ مسائل الفقهیه، ص7.
  7. سلسلة المسائل الفقهیه، ج7، ص 58؛ دراسات فقهیه، ص233.
  8. العروة الوثقی، ج2، ص415؛ تحفه رضویه، ص342؛ تحریر الوسیله، ج1، ص153-154.
  9. جمع بین الصلاتین، ص2، 3.
  10. الخصال، ص505.
  11. الکافی، ج3، ص287.
  12. علل الشرائع، ج2، ص321 - 322.
  13. تاریخ یعقوبی، ج1، ص27؛ علل الشرائع، ج2، ص437.
  14. تاریخ الاسلام، ج2، ص704؛ البدایة و النهایه، ج5، ص177؛ السیرة النبویه، ج4، ص293- 294، 359.
  15. صحیح مسلم، ج4، ص41 - 42؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1025 - 1026؛ الکافی، ج4، ص247.
  16. تفسیر عیاشی، ج1، ص273؛ من لایحضره الفقیه، ج1، ص287.
  17. صحیح مسلم، ج2، ص151؛ سنن ابی داود، ج1، ص271، 272؛ سنن الترمذی، ج1، ص121.
  18. المعجم الاوسط، ج6، ص256؛ مجمع الزوائد، ج2، ص160- 161.
  19. صحیح مسلم، ج7، ص60-61؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص636-637.
  20. الکافی، ج3، ص287؛ تهذیب، ج2، ص263.
  21. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص140؛ ذکری، ج2، ص331-335؛ ج4، ص335؛ جواهر الکلام، ج 7، ص309-311.
  22. تهذیب، ج2، ص39-40؛ وسائل الشیعه، ج4، ص141، 156.
  23. جامع الخلاف، ص55؛ نهایة الاحکام، ج1، ص311؛ المعتبر، ج2، ص35.
  24. الخلاف، ج1، ص588-589؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج2، ص365؛ سلسلة المسائل الفقهیه، ج7، ص22 - 25.
  25. تفسیر عیاشی، ج1، ص273؛ من لایحضره الفقیه، ج1، ص287.
  26. الکافی، ج3، ص286، 287؛ علل الشرائع، ج2، ص321؛ من لایحضره الفقیه، ج1، ص287.
  27. المهذب البارع، ج1، ص496؛ کتاب الصلاه، ج2، ص23.
  28. موسوعه الإمام الخویی، ج11، ص219-220. «کتاب الصلاة»
  29. المقنعه، ص165؛ کشف الغطاء، ج3، ص126؛ جواهر الکلام، ج7، ص310-311.
  30. الرسائل العشر، ص123؛ الحدائق، ج6، ص150-151.
  31. صحیح مسلم، ج2، ص151؛ سنن ابی داود، ج1، ص271-272؛ سنن الترمذی، ج1، ص121.
  32. المجموع، ج4، ص384.
  33. المدونة الکبری، ج1، ص115؛ المبسوط، سرخسی، ج1، ص149؛ المجموع، ج4، ص384.
  34. صحیح مسلم، ج2، ص151-153؛ صحیح البخاری، ج1، ص39-40.
  35. سنن الترمذی، ج1، ص121؛ سنن ابی داود، ج1، ص272؛ سنن النسائی، ج1، ص290.
  36. مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص 71، 81؛ الموطا، ج1، ص144؛ المصنّف، ج2، ص 555-556.
  37. سنن الترمذی، ج1 ص121-122.
  38. الحجة علی اهل المدینه، ج1، ص177؛ شرح معانی الآثار، ج1، ص160-166؛ المبسوط سرخشی، ج1، ص149-150.
  39. مسائل الامام أحمد، ج3، ص 177؛ الحاوی فی فقه الشافعی، ج2، ص359؛ الاستذکار، ج2، ص211.
  40. سنن الترمذی، ج1، ص121.
  41. میزان الاعتدال، ج1، ص546.
  42. نک: سلسلة المسائل الفقهیه، ج7، ص36-50؛ الشیعة شبهات و ردود، ص130.
  43. ذکری، ج4، ص335- 336.
  44. ذکری، ج2، ص331-335؛ ج4، ص335؛ المهذب البارع، ج1، ص495-496؛ کشف الغطاء، ج3، ص355.
  45. الأم، ج1، ص96؛ ج7، ص203؛ فتح العزیز، ج4، ص469؛ فتح الوهاب، ج1، ص128.
  46. المدونة الکبری، ج1، ص116-117؛ مواهب الجلیل، ج2، ص267، 511؛ الثمر الدانی، ص193-194.
  47. المغنی، ج2، ص112؛ کشاف القناع، ج2، ص3.
  48. صحیح مسلم، ج2، ص150-151؛ سنن النسائی، ج1، ص287-288؛ الکافی، ج3، ص280، 431.
  49. المغنی، ج2، ص116؛ فتح العزیز، ج4، ص469؛ کشاف القناع، ج2، ص3.
  50. حاشیة الدسوقی، ج1، ص368.
  51. فتح العزیز، ج4، ص475-476؛ فتح الوهاب، ج1، ص128.
  52. الکافی، ج3، ص280، 431؛ الاستبصار، ج1، ص267؛ تهذیب، ج2، ص32.
  53. ذکری، ج4، ص336؛ الرسائل العشر، ص123.
  54. المجموع، ج4، ص378.
  55. المبسوط، سرخسی، ج1، ص149؛ بدائع الصنائع، ج1، ص126.
  56. الکافی، ج3، ص431.
  57. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص140؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص371-372؛ نضد القواعد الفقهیه، ص75- 76.
  58. من لایحضره الفقیه، ج1، ص64؛ تهذیب، ج1، ص348.
  59. المقنعه، ص57؛ المهذب، ج1، ص37-38؛ شرائع الاسلام، ج1، ص28.
  60. منتهی المطلب، ج2، ص137؛ مدارک الاحکام، ج1، ص242-243؛ نک: جواهر الکلام، ج2، ص 319-320.
  61. فتح العزیز، ج4، ص470-471، 479.
  62. فتح الوهاب، ج1، ص128.
  63. حواشی الشروانی، ج2، ص394.
  64. فتح العزیز، ج4، ص481؛ المجموع، ج4، ص378، 381.
  65. المدونة الکبری، ج1، ص115-116؛ مواهب الجلیل، ج2، ص267؛ حاشیة الدسوقی، ج1، ص370.
  66. المغنی، ج1، ص356-375؛ ج2، ص116-121.
  67. صحیح مسلم، ج2، ص152؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص340؛ سنن النسائی، ج2، ص15.
  68. المغنی، ج2، ص119-121؛ المجموع، ج4، ص378، 379؛ الشرح الکبیر، ج1، ص368-370.
  69. المبسوط، سرخسی، ج1، ص149؛ بدائع الصنائع، ج1، ص126-127.
  70. المعتبر، ج2، ص136؛ الحدائق، ج6، ص150؛ جواهر الکلام، ج7، ص308، ج9، ص30.
  71. المجموع، ج4، ص383؛ مغنی المحتاج، ج1، ص271؛ حواشی الشروانی، ج2، ص394.
  72. نک: المقنعه، ص165؛ السرائر، ج1، ص304؛ کتاب الصلاة، ج2، ص23.
  73. الخلاف، ج2، ص334-335، 339-340؛ مختلف الشیعه، ج4، ص240-241؛ جواهر الکلام، ج19، ص23، 64.
  74. المبسوط، سرخسی، ج1، ص149؛ المغنی، ج2، ص112؛ فتح العزیز، ج7، ص161.
  75. صحیح مسلم، ج4، ص41-42؛ تهذیب، ج5، ص188؛ الاستبصار، ج2، ص254-255.
  76. علل الشرائع، ج2، ص437.
  77. صحیح مسلم، ج4، ص41-42.
  78. المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ شرح معانی الآثار، ج2، ص214-215؛ الحجة علی اهل المدینه، ج1، ص163؛ المجموع، ج4، ص371.
  79. ذخیرة المعاد، ج2، ص253؛ جواهر الکلام، ج9، ص30-38؛ مستمسک العروه، ج5، ص550-556.
  80. المغنی، ج1، ص430-431؛ کشاف القناع، ج1، ص289.
  81. صحیح مسلم، ج4، ص42؛ الکافی، ج3، ص287؛ من لایحضره الفقیه، ج1، ص287.
  82. ذخیرة المعاد، ج2، ص253؛ کشف اللثام، ج3، ص355 -366؛ کتاب الصلاه، ج2، ص24.
  83. مختصر المزنی، ص12؛ فتح العزیز، ج3، ص149-150، 156؛ المجموع، ج8، ص83-86.
  84. المدونة الکبری، ج1، ص61، 412؛ الثمر الدانی، ص371.
  85. بدائع الصنائع، ج1، ص152، ج2، ص154-155؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص555.
  86. صحیح مسلم، ج4، ص42؛ سنن ابی داود، ج1، ص428. بدائع الصنائع، ج2، ص152؛ فتح العزیز، ج3، ص155-156.
  87. المغنی، ج1، ص267، 356، 375؛ مدارک الاحکام، ج1، ص242-243؛ جواهر الکلام، ج2، ص321.
  88. جامع الخلاف، ص103-104؛ فتح العزیز، ج4، ص469؛ حاشیة الدسوقی، ج1، ص368-369.
  89. المبسوط، سرخسی، ج4، ص15؛ الکافی فی الفقه، ص213-214؛ المغنی، ج3، ص437-438.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل جمع بین الصلاتین.
  • الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سید حسن موسوی الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • الاستذکار (ال‍ج‍ام‍ع ل‍م‍ذاه‍ب ف‍ق‍ه‍اء الام‍ص‍ار و ع‍ل‍م‍اء الاق‍طار ف‍ی‍م‍ا ت‍ض‍م‍ن‍ه ال‍م‍وطا م‍ن م‍ع‍ان‍ی ال‍رای و الآثار و ش‍رح ذل‍ک ک‍ل‍ه ب‍الای‍ج‍از و الاخ‍ت‍ص‍ار)، یوسف بن عبدالله ابن عبدالبر (۳۶۸-۴۶۳ق.)، به کوشش سالم محمد عطا و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
  • الام، محمد بن ادریس الشافعی (م ۲۰۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
  • البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبه المعارف، ۱۴۱۱ق.
  • بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ابوبکر بن مسعود الکاسانی ( -۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
  • تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی ( -۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
  • تحریر الوسیله، روح‌الله خمینی، قم، دارالعلم.
  • تحفه رضویه، محمد مهدی نراقی (۱۱۲۸-۱۲۰۹ق.)، قم، انتشارات بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۴-۱۴۲۳ق.
  • تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی ( -۳۲۰ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
  • تفصیل الشریعه، محمدفاضل موحدی لنکرانی، قم، موحدی لنکرانی، ۱۴۰۸ق.
  • تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • الثمر الدانی علی رساله القیروانی، صالح بن عبدالله الآبی الازهری ( -۱۳۳۰ق.)، بیروت، مکتبه الثقافیه، بی تا.
  • جامع الخلاف و الوفاق بین الامامیه وبین ائمّه الحجاز والعراق، علی بن محمد القمی السبزواری (قرن ۷)، به کوشش حسین حسنی بیرجندی، قم، زمینه سازان ظهور امام عصر، ۱۳۷۹ش.
  • جمع بین الصلاتین، محمد رضا مدرسی یزدی.
  • جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی ( -۱۲۶۶ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • حاشیة الدسوقی، محمد بن احمد الدسوقی ( -۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه.
  • حاشیة رد المحتار ع‍ل‍ی الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار، ش‍رح ال‍ت‍ن‍وی‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ی ف‍ق‍ه م‍ذه‍ب الام‍ام اب‍ی‌ح‍ن‍ی‍ف‍ه ال‍ن‍ع‍م‍ان، محمد امین ابن عابدین ( -۱۲۵۲ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الحاوی فی فقه الشافی، علی بن محمد الماوردی ( -۴۵۰ق.)، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • الحجه علی اهل المدینه، محمد بن حسن شیبانی (قرن ۲ق.) به کوشش سید مهدی حسن الکیلانی، بیروت عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
  • الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، یوسف بن احمد البحرانی ( -۱۱۸۶ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • حواشی العلامتین عبدالحمید الشروانی و احمد بن قاسم العبادی علی تحفه المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهیثمی، الشروانی ( -۱۳۰۱ق.)و العبادی ( -۹۹۴ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
  • الخصال المحموده و المذمومه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • الخلاف فی الاحکام، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • دراسات فقهیة فی مسائل خلافیه، نجم الدین الطبسی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۸۰ش.
  • ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری ( -۱۰۹۰ق.)، آل البیت،.
  • ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، محمد بن مکی ( -۷۸۶ق.)، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۹ق.
  • الرسائل العشر، احمد بن محمد بن فهد الحلی (۷۵۷-۸۴۱ق.)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق.
  • السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمد بن احمد ابن ادریس ( -۵۹۸ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • سلسلة المسائل الفقهیه، جعفر السبحانی، قم.
  • سنن ابن ماجه، محمد بن زید الربعی ابن ماجه ( -۲۷۵ق.)، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
  • سنن ابی داود، ابو داود سلیمان بن الاشعث ( -۲۷۵ق.)، به کوشش محمد عبدالعزیز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • سنن الترمذی (الجامع الصحیح)، محمد عیسی الترمذی ( -۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
  • سنن النسائی، احمد بن علی النسائی (۲۱۵-۳۰۳ق.)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۳۴۸ق.
  • السیره النبویه م‍ق‍ت‍ض‍ب‍ا م‍ن ال‍ب‍دای‍ه و ال‍ن‍ه‍ای‍ه، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفه/ دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۶ق.
  • شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، انتشارات استقلال، ۱۴۰۹ق.
  • الشرح الکبیر، احمد بن محمد الدردیر ( -۱۲۰۱ق.)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه. (اهل بیت).
  • شرح معانی الآثار، احمد بن سلامه الطحاوی ( -۳۲۱ق.)، به کوشش النجار، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • الشیعه شبهات و ردود، ناصر مکارم شیرازی، ترجمه احمد محمد العرز، قم، امام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۲۸ق.
  • صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل البخاری ( -۲۵۶ق.)، به کوشش عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
  • صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری (۲۰۶-۲۶۱ق.)، تصحیح محمد فواد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹ق.
  • العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
  • علل الشرائع و الاحکام، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
  • فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی ( -۶۲۳ق.)، دارالفکر.
  • فتح الوهاب، زکریا بن محمد الانصاری ( -۹۳۶ق.)، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • الکافی فی الفقه، ابوالصلاح تقی الدین الحلبی ( -۴۴۷ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین(ع)، ۱۴۰۳ق.
  • الکافی، محمد بن یعقوب کلینی ( -۳۲۹ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن یونس البهوتی ( -۱۰۵۲ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • کشف الغطاء، جعفر بن خضر کاشف الغطاء ( -۱۲۲۷ق.)، اصفهان، مهدوی.
  • کشف اللثام، محمد بن الحسن الفاضل الهندی ( -۱۱۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • کتاب الصلوة، میرزا محمد حسین غروی نائینی ( -۱۳۵۵ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
  • المبسوط، محمد بن احمد السرخسی ( -۴۸۳ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن ابی‌بکر الهیثمی ( -۸۰۷ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
  • المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱-۶۷۶ق.)، بیروت، دارالفکر.
  • مختصر المزنی، اسماعیل بن یحیی المزنی ( -۲۶۳ق.)، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
  • مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۹۵۶ – ۱۰۰۹ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
  • المدونه الکبری، روایت سحنون بن سعید التنوخی عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابی عبدالله مالک بن انس، قاهره، دارالسعاده، بی تا.
  • مسائل الامام احمد روایة ابن ابی الفضل، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.) هند، دارالعلمیه، ۱۴۰۸ق.
  • مسائل الفقهیه، سید عبدالحسین شرف الدین ( -۱۳۷۷ق.)، تهران، متکبة نینوی الحدیثه.
  • مستمسک العروة الوثقی، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.)، بیروت، دارالصادر، بی تا.
  • المصنّف، عبدالرزاق الصنعانی ( -۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت، المجلس العلمی، ۱۳۹۰ق.
  • المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق.)، قم، انتشارات سید الشهداء، ۱۳۶۴ش.
  • المعجم الاوسط، سلیمان بن احمد الطبرانی (۲۶۰-۳۶۰ق.)، تحقیق طارق بن عوض الله و عبدالحسن بن ابراهیم الحسینی، قاهره، دارالحرمین، ۱۴۱۵ق.
  • المغنی، عبدالله بن قدامه ( -۶۲۰ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  • المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۱۴ق.
  • المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، احمد بن محمد بن فهد الحلی (۷۵۷ -۸۴۱ق.)، تحقیق مجتبی عراقی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • المهذب، عبدالعزیز بن نحریر البراج ( -۴۸۱ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • مواهب الجلیل، محمد بن محمد الحطاب الرعینی ( -۹۵۴ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • موسوعه الامام الخویی، سید ابوالقاسم موسوی خویی (۱۳۱۷-۱۴۱۳ق.)، قم، انتشارات احیاء آثار الخویی، ۱۴۱۸ق.
  • الموطّأ، مالک بن انس ( -۱۷۹ق.)، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
  • میزان الاعتدال فی نقد الرجال، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۸۲ق.
  • نضد القواعد الفقهیه علی مذاهب الامامیه، محمد بن عبدالله المقداد ( -۸۲۶ق.)، به کوشش کوه کمری، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ق.
  • نکت النهایه، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • نهایة الاحکام فی معرفة الاحکام، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق.
  • وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق.)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.