چاووشی: رسم شعرخوانی به آواز با آدابی خاص در بدرقه و استقبال حج‌گزاران و زائران

چاوُوش یا چاوُش، در اصل واژه ای ترکی[۱] و در فارسی به معانی متعددی آمده است از جمله: منصبی نظامی،[۲] مسئول تشریفات یا سرپرست خدمتکاران،[۳] قافله‌سالار بویژه قافله حج[۴]و کسی که با چاووشی، یعنی آداب و تشریفاتی خاص شامل شعرخوانی، مردم را برای رفتن به حج و حرمین شریفین یا اماکن زیارتی دیگر با خبر و دعوت می‌کند.[۵] در گویشها و زبانهای مختلف ایرانی این کلمه با اندک تفاوتی در حروف به معنای اخیر یا با معنایی نزدیک بدان (مانند باخبر کردن یا خبررسانی) به کار رفته است؛ از جمله در گویش مردم قمصر کاشان «چووشی» به معنای چاووشی[۶] و در زبان کردی کلهری معاصر کلمه «چاوچی» به معنای خبرچین یا خبررسان استفاده شده است.[۷] چاووش در عربی به شکل شاویش، شاوش و جاویش آمده و در متون دوره ممالیک، ایوبیان و عثمانیان به کار رفته که مراد از آن بیشتر، منصبی حکومتی است که وظایف متنوعی را بر عهده داشته است.[۸]

چاووشان در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و مشهدالرضا، میان شهرها و روستاهای ایران می‌گشته و با آداب و رسومی خاص مردم را از سفر و حرکت کاروان باخبر و به حج یا زیارت ترغیب و تشویق می‌کرده‌اند. آنان افزون بر چاووشی خوانی، کارها و وظایف دیگری را نیز بر عهده داشته‌اند. به ظاهر، هدف نخستین چاووشی خوانی باخبر کردن مردم از حرکت کاروانهای زیارتی بوده و فلسفه چاووشی خوانی به ضرورت سفرهای مخاطره آمیز و طولانی روزگاران قدیم بازمی‌گردد که ایجاب می‌کرده است مسافران با هم و در ایام خاصی سفر را آغاز کنند و در وقت معین به منزل مناسب برسند.[۹] چاووشی خوانی در رونق سفرهای حج و زیارتی مؤثر بوده به گونه ای که گاه کسی که قصد سفر نداشته، با شنیدن صدای چاووش، تشویق و عازم سفر می‌شده است.[۱۰]چاووشی خوانی بر شکوه از آداب بدرقه و استقبال بوده و بر شکوه آنها می‌افزوده است. چاووشی خوانی باعث می‌شده است تا مردمان شهر یا روستا، از حرکت کاروان حج‌گزاران یا زائران باخبر شوند و به جمع بدرقه کنندگان بپیوندند.[۱۱]

از پیشینه تاریخی چاووشی خوانی اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی حدس زده‌اند که این رسم با رسم دیرین ایرانیان در سوگ سیاووش پیوندهایی دارد.[۱۲]به ظاهر، چاووشی‌خوانی برای زائران عتبات عراق یا مشهد از دوره صفوی (حک: ۹۰۶–۱۱۳۵ق) مرسوم شد و در دوره قاجار (حک:۱۲۱۰–۱۳۴۴ق)رونقی بیشتر یافت[۱۳]و به سفر حج نیز تسرّی پیدا کرد.

چاووشان، در مکانهای عمومی پررفت و آمد مانند بیرون مسجد جامع یا بازار شهرها و روستاها به تناسب سفر حج یا زیارت، بیرق‌ها و شمایل‌هایی از کعبه یا حرم امامان برپا می‌کردند و اشعاری را بدون ساز، در مدح پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌خواندند.

چاووش خوانی در میان راه ادامه داشت و چاووشان در سفر رفت و برگشت و نیز هنگام حضور در اماکن مقدس به اوقات مناسب، به چاووشی خوانی می‌پرداختند.

چاووشان نوچه‌ها و شاگردهایی داشتند که آنان را در چاووشی خوانی یاری می‌کردند. گاهی خود شعر می‌خواندند و گاهی از طریق گفت و گوی منظوم با شاگرد چاووشی، نمایش گونه ای ترتیب می‌دادند و مردم نیز در خواندن برخی اشعار آنان را همراهی می‌کردند.[۱۴] سنت چاووشی خوانی برای سفر به حرمین شریفین و دیگر اماکن زیارتی مانند عتبات عالیات عراق و مشهدالرضا(ع) یکسان و تفاوت آنها تنها در مضامین اشعار بود و از این رو، معدود پژوهشهای صورت گرفته درباره چاووشی، همگی را به صورت مشترک بررسیده اند.

برخی چاووشان تا منزلگاه بیرون شهر یا روستا، که مسافران برای حرکت در آن گرد می‌آمدند، با زائران و حج‌گزاران می‌رفتند و چاووشی می‌خواندند و سپس بازمی‌گشتند.[۱۵]برخی دیگر مسافران را در طول سفر همراهی و چون خود بارها به این سفر رفته بودند،[۱۶] اعضای کاروان را در انتخاب مسیر و منازل و استراحتگاه‌های میان راه و حفظ شئون و رعایت آداب تشرف به حرمین شریفین یا زیارت در حرم امامان راهنمایی می‌کردند.[۱۷] این گروه، وقتی زائران و حج‌گزاران بازمی‌گشتند، در نزدیکی‌های وطن پیش می‌افتادند و به بستگان و آشنایان آنان خبر می‌دادند تا برای استقبال آماده شوند و در برابر، مژدگانی می‌گرفتند.[۱۸] نظر به وظایفی که چاووشان بر عهده داشتند، در شهرهای بزرگ، آنان را چند هفته پیش از سفر به خدمت می‌گرفتند.[۱۹]چاووشی خوانی در میان راه به لحاظ روانی کارکرد مثبتی داشت و به مسافران دلگرمی و نشاط می‌بخشید.[۲۰]

محلات مختلف برخی شهرها یک یا چند نفر چاووش داشته که مسؤولیت هماهنگی و پیگیری امور ارتباطی و فرهنگی زائران و حج‌گزاران را بر عهده داشته‌اند.[۲۱] اذان‌گویی، تعزیه‌خوانی و مداحی مذهبی در جشنهایی مانند عروسی و ختنه سوران از دیگر فعالیتهای برخی چاووشان بوده است.[۲۲]

چاووشی نیازمند صدای خوش و مهارت در آواز و شعرخوانی و بداهه گویی بود؛ اما شهرت چاووش به تقوا و درستکاری و آشنایی اش با راه‌ها و مسیر سفر، اماکن مقدس و آداب زیارت و حج نیز در اقناع مردم سهمی مهم داشت.[۲۳] چاووشی در دستگاه‌های آوازی موسیقی ایرانی (غالبا دستگاه چهارگاه) خوانده می‌شد که مهارت در آن نیازمند تمرین و ممارست و آشنایی اجمالی با این دستگاه‌ها و نیز هنر آوازخوانی بود. بدین رو چاووشان، نخست مدتها نزد استاد چاووشی، دستیاری و مراحل «نوچگی» و «شاگردی» را طی می‌کردند و اشعار بسیاری را به خاطر می‌سپردند و در کنار آن، دانستنیهای مذهبی و تاریخی متنوعی درباره اماکن زیارتی و حرمین شریفین می‌آموختند و در نهایت، به مقام چاووشی می‌رسیدند و بیرقی مخصوص به خود بر پا می‌کردند.[۲۴] در برخی موارد، مقام چاووشی به صورت موروثی به فرزند او می‌رسید.[۲۵]

موضوعات و مضامین اشعار چاووشی غالباً مذهبی و در وصف و مدح پیامبر اکرم(ص)، امامان معصوم(ع)، امامزادگان و اماکن مرتبط با آنان است؛ اما گاه از وقایع و سختیهای سفر مانند برخورد مرزبانان با حج‌گزاران یا مشکلات اخذ روادید نیز در آنها یاد شده است.[۲۶] چون در بسیاری از سفرهای حج قرون گذشته، زیارت عتبات نیز مقصد حج‌گزاران ایرانی بود، در اشعار چاووشی، از عتبات عراق نیز سخن رفته است؛ مانند «اوّل به نجف، شیر خدا را صلوات/ دوم به مدینه، مصطفی را صلوات/ بارها گفت محمد که علی جان من است/ هم به جان علی و هم به محمد صلوات.»[۲۷]چاووشان در برخی ابیات، ضمن مدح اولیاءالله، از مسیر سفر و اماکنی که قصد آنها را داشته‌اند نیز خبر می‌داده‌اند؛ مانند «خدا گواست به سر تا که ما چها داریم/ از آنکه میل سوی خانه خدا داریم/ دگر خیال مدینه اگر خدا خواهد/سپس که آرزوی شاه نینوا داریم.»[۲۸] اشعار چاووشی که به دست ما رسیده‌اند، سراینده مشخص و به لحاظ شعری، استواری چندانی ندارند و وزن و قافیه در آنها چندان رعایت نمی‌شده و هر کسی دخل و تصرفهایی در آن می‌کرده[۲۹] و به احتمال شاخ و برگی بر آن می‌افزوده و گویا مهارت چاووش در خواندن آنها، کاستیهای وزن و قافیه آنها را نامحسوس می‌کرده است. اشعار در وزنها و قالبهای گوناگون سروده می‌شد؛ اما بیشتر دو بیتی در بحر رمل مثمن محذوف، رواج بیشتری داشت. چاووش در پایان هر بیت یا بند، از شنوندگان ذکر صلوات طلب می‌کرد[۳۰] که در حکم بیت ترجیع بود. برخی پژوهشگران به سبب ویژگی غمگینانه و سوگوارانه در طرز چاووشی خوانی، آن را دارای اثراتی از خصائص تراژدیک و دراماتیک دانسته‌اند.[۳۱] 

چاووشان هنگام چاووشی خوانی لباس پاکیزه بر تن می‌کردند و غالباً مرکبی مانند اسب همراه داشتند و لباس کار ویژه ای نداشتند؛ اما چاووشان سادات، شال سبز و دیگران شال سیاه بر گردن و سینه می‌انداختند.[۳۲]در برخی مناطق ایران، تفاوتهایی جزئی در پوشش چاووشان گزارش شده است؛ مثلاً در ساوجبلاغِ طالقان چاووش، کلاهی قرمز منگوله‌دار بر سر می‌گذاشته که به آن کلاه گُلُم‌دار می‌گفتند.[۳۳]پرچم چاووشان سه گوش و سبز یا سیاه بوده است.[۳۴]

چاووشی خوانی به نیت ثواب اخروی و از سر شوق زیارت و خدمت به حج‌گزاران و زائران انجام می‌گرفت و درآمد مادی برای چاووشان نداشت؛ اما رفته رفته آنان برای خدمات خویش مزد و خلعت و انعام طلب کردند.[۳۵]

چاووشی خوانی هنوز در شهرها و روستاهای ایران با تفاوتهایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت بدرقه و بیشتر در استقبال و گاه حین سفر خلاصه می‌شود. در شهرها، چاووشی خوانان، که مداحان مذهبی هستند، همراه بدرقه کنندگان یا استقبال کنندگان اشعار چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز می‌خوانند. رسم چاووشی هنگام استقبال از حجاج، غالباً در سه جا، ایستگاه‌های پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت حجاج برگزار می‌شود و همراه شادی، دود کردن اسپند، قربانی و گلاب افشانی است.[۳۶]اشعار چاووشی گاه حزن‌انگیز اند همچون: «من از دیار شکوه و جلال می‌آیم/ ز سرزمین اذان بلال می‌آیم/ ز دشت لاله خونین سینه آمده‌ام/ شکسته‌دل ز دیار مدینه آمده‌ام/ زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست/ تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست/ نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود/ پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود/ مدینه با دل زوار گفت‌وگوها داشت/ گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت/ مدینه با دل آتش گرفته خو دارد/ خدا نصیب کند هر که آرزو دارد/ نسیم وار به هر کوی در به در گشتم/ مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم» و گاه شاد و سرورانگیز همچون: «حاجیان از حرم امن خدا آمده‌اند/ شادمان در وطن از سعی و صفا آمده‌اند/ رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریم/ خرم از رکن و منی سوی وطن آمده‌اند/ روز عید عرفه خوانده دعا در عرفات/ شاد و مسرور همه سوی وطن آمده‌اند/ بار الها بکن این حج و زیارات قبول/ سعی مشکور که با حج بجا آمده‌اند/ شکر بسیار خدا را که به ایران عزیز/ حاجیان از حرم امن خدا آمده‌اند».

پانویس

  1. لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش»؛ ایرانیکا، http://www.iranicaonline.org/articles/cavos-or-cavus-originally-turkish-word-kasgari-i-p، ذیل «چاوش».
  2. دیوان معزی، ص305؛ خسروشیرین نظامی، ص 271؛ اسرار التوحید، ص378.
  3. نک: دیوان اوحدالدین مراغی، ج1، ص39، 209 و 853؛ خسرو و شیرین نظامی، ص12.
  4. فرهنگ آنندراج، ص327؛ ایرانیکا، ذیل «چاووش».
  5. لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش».
  6. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص110.
  7. تحقیقات میدانی نویسنده مقاله.
  8. سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی؛ ص321؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78؛ تاریخ امپراطوری عثمانی، ج1، ص74.
  9. کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
  10. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78، 97 و 98.
  11. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص69 و 70.
  12. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 164؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 8، «چاووش».
  13. نک: روزنامه وقایع اتفاقیه، ص 2؛ سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ص 39؛ دانشنامه جهان اسلام ج11، ص686-688، مدخل چاووش خوانی.
  14. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 7، «چاووش».
  15. در قلمرو مازندران، ص 313؛ دانشنامه جهان اسلام، ج11، ص686-688، «مدخل چاووش خوانی».
  16. رک: سفرنامه گوهر مقصود، ص119.
  17. کلک، ش 14ـ 15، ص 6، «چاووش»؛ رک: سفرنامه عضد الملک به عتبات، ص138؛ سفرنامه گوهر مقصود، متن، 119.
  18. رک: تاریخ مذهبی قم، ص397.
  19. نک: طهران قدیم، ج‏3، 453؛ اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج‏2، 165.
  20. نک: بیرجندنامه، ص147.
  21. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص95.
  22. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136ـ137.
  23. کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».
  24. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص124؛ ایرانیکا؛ ذیل واژه «چاووش».
  25. کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
  26. کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
  27. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص58.
  28. طهران قدیم، ج‏3، ص 453.
  29. نک: درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 144؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
  30. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص99.
  31. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 154؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
  32. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 136، ص 134، 136، 139؛ کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش»؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، 96.
  33. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص98.
  34. کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».
  35. کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
  36. تحقیقات میدانی نویسنده.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل چاووشی.
  • اردبیل در گذر تاریخ، باباصفری، تهران، امید، ۱۳۸۹ش.
  • اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید، محمد بن منور، تصحیح محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگاه، ۱۳۶۶ش..
  • برهان قاطع، محمد حسین ابن خلف تبریزی، به کوشش محمد عباسی، تهران، فریدون علمی، بی تا.
  • بیرجندنامه، جمال رضایی، به کوشش رفیعی، تهران، هیرمند، ۲۰۰۲م.
  • تاریخ امپراتوری عثمانی، هامر ـ پورگشتال یوزف فون، ترجمه میرزا ذکی علی آبادی، به کوشش جمشید کیان فر، تهران، اساطیر، ۱۳۸۷ش.
  • تاریخ مذهبی قم، علی اصغر فقیهی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۸ش.
  • خسروشیرین نظامی، نظامی گنجوی، به کوشش دستجردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
  • دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلام علی حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۸ش.
  • در قلمرو مازندران، جهانگیر نصری اشرفی، به کوشش صمدی، قائم شهر، حاجی طلایی، ۱۳۷۴ش.
  • درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، جابر عناصری، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۶ش.
  • دیوان اوحد الدین مراغی، اوحد الدین مراغی، به کوشش رضوی، تهران، ۱۳۳۷ش.
  • دیوان معزی، ابوعبدالله محمد میرمعزی، به کوشش آشتیانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۱۸ش.
  • روزنامه اتفاقیه، ش۱۶۳، ۱۲۷۰ش.
  • سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ادیب الملک عبدالعلی، تهران، گلزاری، ۱۳۶۴ش.
  • سفرنامه گوهر مقصود، مصطفی تهرانی، به کوشش میرخانی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۵ش.
  • سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، محمد حسین فراهانی، به کوشش گلزاری، تهران، فردوسی، ۱۳۶۲ش.
  • سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، علی رضا هاشمی، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۸ش.
  • طهران قدیم، جعفر شهری، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
  • فرهنگ آنتدراج، محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۵ش.
  • کلک (ماهنامه)، کسری حاج سید جوادی، تهران، ۱۳۷۰ش.
  • لغت نامه، دهخدا ( -۱۳۳۴ش.) زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، موسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.