عتبه‌بوسی، بوسیدن در و درگاه حرم‌ها هنگام ورود است. برخی از عالمان شیعه آن را یکی از آداب زیارت شمرده و برخی برای استحباب آن دلیلی نیافته‌اند. با این همه، سجده بر درگاه را، اگر به عنوان شکر الهی باشد جایز دانسته‌اند.

واژه‌شناسی

«عتبه»، واژه‌ای عربی و به معنای آستان زیرینِ در است.[۱] برخی آن را آستانه زبَرین و بالایی در دانسته‌اند.[یادداشت ۱][۲] این واژه در زبان عربی از روی کنایه، به معنای زن نیز به کار رفته است.[۳] یکی دیگر از معانی عتبة، پله و نردبان گفته شده است.[۴]

در برخی از واژه‌نامه‌های فارسی، «عتبه» را آستانه در، آستانه،‌ درگاه و مقبره هر یک از امامان(ع) دانسته‌اند.[۵]

معرفی

عتبه‌بوسی، بوسیدن در و درگاه حرم‌ها هنگام ورود است.[۶] محمدباقر مجلسی، سخن شهید اول را در این مورد، به عنوان یکی از آداب زیارت آورده، ولی مجلسی، دلیل مستندی برای استحباب عتبه‌بوسی نیافته است. با این همه، وی سجده برای خدا را به عنوان شکر الهی بر این توفیق، جایز دانسته است.[۷] برخی یادآوری کرده‌اند، بوسیدن زمین و درگاه در حرم، نباید به عنوان سجده برای امام(ع) انگاشته شود.[۶]

در برخی سروده‌های عالمانِ عارف، به عتبه‌بوسی اشاره شده است.[۶]

پانوشت

  1. کتاب العین، ج۲، ص۷۵؛ جمهرة اللغة، ج۱، ص۲۵۵؛ تهذیب اللغة، ج۲، ص۱۶۶؛ الصحاح، ج۱، ص۱۷۷؛ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۲۵؛ مفردات الفاظ القرآن، ص۵۴۴؛ مفردات الفاظ قرآن، ج۲،‌ص۵۴۶؛ مقدمة الادب،‌ص۲۵؛ لسان العرب، ج۱، ص۵۷۶؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۳۹۱.
  2. جمهرة اللغة، ج۱، ص۲۵۵؛ رک: تهذیب اللغة، ج۲، ص۱۶۶؛ مقدمة الادب، ص۲۵؛ لسان العرب، ج۱، ص۵۷۶.
  3. کتاب العین، ج۲، ص۷۵؛ مفردات الفاظ القرآن، ص۵۴۴؛ شمس العلوم، ج۷، ص۴۳۵۲.
  4. کتاب العین، ج۲، ص۷۵؛ تهذیب اللغة،‌ ج۲، ص۱۶۶؛ الصحاح، ج۱، ص۱۷۷؛ مفردات الفاظ القرآن، ص۵۴۴.
  5. فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه عتبه.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ فرهنگ زیارت، ص۳۴۶.
  7. بحارالأنوار، ج٩٧، ص١٣۴ و ١٣۶.
  1. عَتَبَة الباب: أُسْكُفَّته. و قال قوم: بل‏ العَتَبَة العليا و الأُسْكُفَّة السُّفلى.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب فرهنگ زیارت، جواد محدثی، مشعر، تهران، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۴۶. است.
  • بحار الأنوار، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، ۱۴۰۳ق‏.
  • ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانى، مرتضوي، تهران، 1374ش.
  • تهذيب اللغة، محمد بن احمد ازهرى، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1421ق.
  • جمهرة اللغة، محمد بن حسن بن دريد، دار العلم للملايين، بيروت، 1988م.
  • شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، نشوان بن سعيد حميرى، دار الفكر، دمشق، 1420ق.
  • الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، اسماعيل بن حماد جوهرى، دار العلم للملايين، بيروت، 1376ق.
  • كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدى، نشر هجرت، قم، 1409ق.
  • لسان العرب، محمد بن مكرم (ابن منظور)، دار صادر، بيروت، 1414ق.
  • المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، احمد بن محمد فيومى، مؤسسه دار الهجرة، قم، 1414ق.
  • معجم مقاييس اللغة، ابن فارس، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق.
  • مفردات ألفاظ القرآن، حسين بن محمد راغب اصفهانى، دار القلم، بيروت، 1412ق.
  • مقدمة الأدب، زمخشرى، محمود بن عمر، موسسه مطالعات اسلامي دانشگاه تهران، تهران، 1386ش.