ابوقتاده انصاری
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Jalalyaghmoori در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۹۶ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
ابوقَتاده انصاری از اصحاب پیامبر(ص) و والی مکه از سوی امام علی(ع)
اطلاعات فردی |
---|
حارث بن رِبعی بن بلدمه انصاری، معروف به ابوقتاده، از بنیسلمة بن سعد خزرجی و در شمار بزرگان انصار بود.[۱] وی به فارِس (سوار کار) رسول خدا(ص) شهرت داشت.[۲] از اخبار مربوط به او در جنگها برمیآید که وی سوارکاری شجاع و مطیع پیامبر(ص) بوده است.[۳]
او در همه غزوهها تلاشمندانه شرکت داشت و افزون بر حضور در برخی سریهها، فرماندهی شماری از آنها را عهدهدار شد.[۴] به رغم تصریح خود وی به حضورش در جنگ بدر در سخنانش خطاب به معاویه[۵]، برخی نام او را در شمار بدریون نیاوردهاند.[۶] در گزارشی، فرزندان او نیز از مسئولیتش در پاسداری از پیامبر(ص) در بدر خبر دادهاند.[۷] شعبی بر بدری بودن او تأکید دارد.[۸]
ابوقتاده پس از نبرد اُحد به سال سوم ق. آنگاه کهاندوه شدید رسول خدا(ص) را در پی مثله شدن عمویش حمزه دید، تصمیم به انتقام از قریش گرفت. رسول خدا(ص) سه بار او را به آرامش دعوت کرد؛ اما وی نمیتوانست غم و اندوه پیامبر را فراموش کند. به هر روی، رسول خدا(ص) او را از انتقام گرفتن بر حذر داشت و وی را فردی راستگو و قریش را قومی بد برای پیامبرشان نامید.[۹]
در غزوه بنیمصطلق (مُرَیسِع) به سال پنجم ق. آنگونه که از خود ابوقتاده نقل شده، او پرچمدار مشرکان را کشت و بدین سان مسلمانان پیروز شدند.[۱۰] در غزوه ذی قرد (غابه) در سال ششم ق. هنگامی که ابوقتاده دلیرانه یکی از قاتلان مسلمانان به نام مسعده را کشت، خود نیز زخمی شد. رسول خدا(ص) دعایش کرد و آب دهان مبارکش را بر زخمهای او کشید.[۱۱]
ابوقتاده از پنج نفری بود که سلام بن ابیحُقَیق یهودی، از بانیان جنگ احزاب[۱۲]، را به دستور رسول خدا(ص) در خیبر کشتند.[۱۳] در فتح مکه بر پایه روشن نظامی پیامبر برای غافلگیری دشمن، وی به فرماندهی هشت نفر از مسلمانان انتخاب و در یکم رمضان سال هشتم ق. به وادی اِضَم نزدیک مدینه فرستاده شد تا وانمود کنند که مسلمانان قصد آن سرزمین را دارند. از این ماجرا به سریه ابیقتاده یاد شده است.[۱۴] آنان در ذوخشب از حرکت پیامبر و سپاه ایشان از مدینه آگاه شدند و در سقیا، مکانی در مدینه، به آنان پیوستند.[۱۵]
ابوقتاده در روزگار خلافت ابوبکر در نبرد ردّه در سپاه خالد بن ولید حضور داشت. پس از آن که خالد، مالک بن نُوَیره تمیمی را به رغم اظهار اسلام، کشت و به همسرش تجاوز کرد، ابوقتاده نزد ابوبکر رفت و سوگند یاد کرد که دیگر زیر پرچم خالد به نبرد نرود.[۱۶] وی در فتوحات شرکت داشت و بر پایه گزارشی، از سوی عمر مأمور کشتن یزدگرد سوم ساسانی شد و کمربند او را به غنیمت گرفت و عمر آن را به خود وی بخشید.[۱۷] البته بر پایه سخن مشهور، قتل یزدگرد سوم به دست آسیابانی به سال ۳۰ یا ۳۱ق. در مرغاب مرو رخ داد.[۱۸]
با آغاز خلافت امیرمؤمنان علی(ع) و پس از عزل عامل عثمان در مکه، خالد بن سعید مخزومی، ابوقتاده از سوی امام به حکمرانی مکه منصوب شد. اما پس از مدتی امام به جای او قثم بن عباس را نصب کرد.[۱۹] در منابع به عزل ابوقتاده اشاره نشده است. وی در جنگهای جمل، صفین و نهروان کنار امام بود[۲۰] و در نهروان فرماندهی پیاده نظام را بر عهده داشت.[۲۱]
در تاریخ وفات وی اختلاف است. برخی درگذشت او را در زمان خلافت امام علی(ع) در کوفه دانسته و از نماز ایشان بر جنازهاش خبر دادهاند.[۲۲] بسیاری مرگ او را پس از سال ۵۰ق. دانستهاند[۲۳] و ابن حجر در این زمینه ادعای اجماع کرده است. وی از راویان احادیث پیامبر بود و روایت شهادت عمار به دست فئه باغیه از شنیدههای وی از پیامبر است.[۲۴]
مطالعه بیشتر
- والیان حکومت امام علی(ع)، محسن رضوان نقندری
پیوند به بیرون
- آیا ابوقَتاده انصاری که از صحابیان پیامبر اسلام(ص)بود، از هواداران امام علی(ع) نیز بشمار میآمد؟؛ اسلام کوئست.نت
- ابوقتاده انصاری، سایت ابوتراب
- ابو قتاده نعمان بن ربعی انصاری خزرجی، پژوهشکده باقرالعلوم(ع)
- سیمای کارگزاران علیّ بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع) جلد اول، علی اکبر ذاکری، شرح حال ابوقتاده انصاری
پانویس
- ↑ الطبقات، ج۶، ص۹۴؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۹۱.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۳۱؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۹۱؛ الاصابه، ج۷، ص۲۷۲.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۳۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۴۵۰.
- ↑ الطبقات، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۱.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۴۵۳.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۳۲؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۵۰؛ الاصابه، ج۷، ص۲۷۲.
- ↑ مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۲۲؛ سبل الهدی، ج۱۱، ص۳۹۷.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۳۲؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۵۰.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۱.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۵۴۴-۵۴۵.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۴.
- ↑ السیرة النبویه، ج۳، ص۷۴۶-۷۴۷.
- ↑ الطبقات، ج۲، ص۱۳۳؛ ج۴، ص۲۸۲؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ الطبقات، ج۲، ص۱۰۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۲۰۷؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۴۵۲.
- ↑ فتوح البلدان، ص۳۰۸؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۹۴؛ المنتظم، ج۵، ص۱۳.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص۱۵۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۴۵۲.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۳۱.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۴۶؛ الاخبار الطوال، ص۲۱۰.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۱۸۴.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص۱۶۹؛ تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۱۸۴.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۹۱.
منابع
- الاخبار الطوال: ابن داود الدینوری (م.۲۸۲ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت،دار الجیل، ۱۴۱۲ق
- اسدالغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت،دار الفکر، ۱۴۰۹ق
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
- امتاع الاسماع: المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق
- انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۷ق
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت،دار صادر، ۱۴۱۵ق
- تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م.۲۴۰ق.)، به کوشش سهیل زکار، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۴ق
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت،دار احیاء التراث العربی
- تهذیب التهذیب: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت،دار الفکر، ۱۴۰۴ق
- سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م.۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق
- سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق
- السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
- عیون الاثر: ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بیروت،دار القلم، ۱۴۱۴ق
- فتوح البلدان: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، بیروت،دار الهلال، ۱۹۸۸م
- مجمع الزوائد: الهیثمی (م.۸۰۷ق.)، بیروت،دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق
- المغازی: الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق
- المنتظم: ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.