ابوطاهر قرمطی

نسخهٔ تاریخ ‏۶ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۲۰ توسط Ahmad (بحث | مشارکت‌ها)


ابوطاهر قِرمطی، امیر قرمطیان، رباینده حجرالاسود، قاتل و غارتگر حاجیان

نام و نسب

سلیمان بن ابی‌سعید حسن بن بهرام جَنّابی هَجَری مشهور به ابوطاهر قرمطی از مردم گناوه/ جنابه[۱] فارس[۲] بود. او در سال۲۹۴ق زاده شد.[۳] در سال ۳۱۰ق در ۱۶سالگی پس از پدر و برادرش از سوی شورای عقدانیه، شورایی مرکب از ۱۲ نفر از رهبران قرامطه، به رهبری قرامطه بحرین بزرگ برگزیده شد.[۴] از این رو، به او صاحب‌ البحرین می‌گفتند.[۵]
پدر وی ابوسعید ابتدا از مبلغان کیش اسماعیلی بود و در سال ۲۸۶ق در بحرین به عنوان قرمطی ظهور کرد و شماری از قبایل آنجا به وی پیوستند.[۶] او ۱۳ سال بر بحرین و نواحی اطراف آن حکومت کرد و به سبب بدرفتاری با زیردستانش به دست غلامان خود در سال ۳۰۱ یا ۳۰۲ق کشته شد.[۷]

قرامطه

قرامطه شاخه‌ای از اسماعیلیان بودند که در پی اختلاف با عبیدالله بن مهدی، خلیفه فاطمی، بر سر رهبری اسماعیلیان از آنان جدا شدند.[۸] قرمطیان از غالیان شیعه[۹] اسماعیلی بودند که رئیسشان حمدان، خود را امام منتظران دانست و قبله را بیت‌ المقدس شمرد و به جای جمعه روز دوشنبه را تعطیل ‌کرد. او همچنین بسیاری از احکام الهی مانند نماز و روزه را تغییر داد و شراب را حلال شمرد و به جای غسل جنابت وضو را کافی خواند. قرمطیان مخالفانشان را محارب و واجب‌ القتل می‌دانستند.[۱۰] مرحوم کلینی در رد عقاید آنان کتابی به نام الرد علی عقائد القرامطه نگاشته است.

غارت حاجیان عراق

ابوطاهر پس از تثبیت قدرت و سرکوبی مخالفان، در سال۳۱۱ق هجوم به قلمرو عباسیان را آغاز کرد و شماری از شهرهای عراق را غارت نمود و تا نزدیکی بغداد پایتخت عباسیان رسید؛ ولی از آنجا بازگشت.[۱۱] او در ۱۲ محرم سال ۳۱۲ق به کاروانیان حجِ دستگاه خلافت عباسی که در راه بازگشت به عراق بودند، حمله کرد و با غارت اموال حاجیان، ابوالهیجاء عبدالله بن حمدان، امیر قافله، و احمد بن بدر، عموی مادر خلیفه، را به اسارت گرفت.[۱۲] وی در برابر آزادی اسیران، واگذاری حکومت بصره و اهواز و بعضی نواحی دیگر را از خلیفه خواست؛ ولی در پی مخالفت خلیفه، اسیران را پس از دریافت دویست هزار دینار آزاد کرد.[۱۳]

ابوطاهر برای آنکه مرکز حکومتش نفوذناپذیر باشد، در سال ۳۱۴ق احساء را به قلعه‌ای مستحکم بدل کرد و آن را مؤمنیه نامید.[۱۴] این کار در پی برخورد و اختلافی صورت گرفت که میان ساکنان بحرین یعنی هَجَر و اعضای شورای عقدانیه پیش آمد.[۱۵] با ادامه غارتگری کاروان‌های حاجیان به دست ابوطاهر در عراق در سال‌های ۳۱۳-۳۱۷ق هیچ کاروانی از این منطقه به حج نرفت. او در سال ۳۱۵ق کوفه را تصرف کرد و به خزانه حکومت و آذوقه‌هایی که برای حاجیان یا لشکریان فراهم شده بود، دست یافت.[۱۶] سپس چندین شهر را تاراج و مالیات‌هایی بر قبایل عرب بین النهرین تحمیل کرد.[۱۷] وی با شکست لشکر عباسی، حتی بغداد را نیز تهدید نمود؛[۱۸] اما نیروهای او پس از ناکامی در ورود به شهر بغداد، بیشتر مناطق عراق را غارت کردند. در آن سال، بر اثر ناامنی هیچ‌کس توفیق زیارت خانه خدا را نیافت.[۱۹]

حمله به مکه

ابوطاهر در سال ۳۱۷ق بر پایه نقشه و توطئه‌ای حساب شده به کاروان‌هایی که از طریق عراق رهسپار مکه بودند، حمله نکرد. از این رو، کاروان عراق به سرپرستی منصور دیلمی بدون مزاحمت به مکه رسید.[۲۰] سپس ابوطاهر در هشتم ذی‌حجه (روز ترویه)[۲۱] به مکه حمله کرد و سپاهیانش به کشتار حاجیان در کوچه‌های مکه، مسجدالحرام و درون کعبه پرداختند.[۲۲] آنان ۱۷۰۰ نفر از حاجیان را در حال طواف کشتند.[۲۳] سپس پرده‌های کعبه را به غارت بردند و چاه زمزم را از کشتگان انباشتند.[۲۴] تعداد کشته‌شدگان را به اختلاف سه هزار،[۲۵] ده هزار،[۲۶] و سی هزار نفر[۲۷] دانسته‌اند که البته اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد. در این هجوم، ابوطاهر، مست بر اسبی سوار بود و شمشیری عریان در دست داشت و حتی اسب او نزدیک خانه خدا ادرار کرد.[۲۸]

غارت مسجدالحرام

قرمطیان به دستور ابوطاهر، مکه را در معرض سنگدلی خود قرار دادند و اشیای گرانبهای کعبه را ربودند. به فرمان وی، در کعبه را کندند، پوشش کعبه را برداشته، میان اصحاب خود قطعه قطعه نمودند، قبّه روی چاه زمزم را ویران کردند و خواستند ناودان بیت را از جای برکنند؛ اما مأمور این کار سقوط کرد و مُرد.[۲۹] آنان آثار خلفا را که مایه زینت کعبه بود، غارت کردند. «درة الیتیم» را که ۱۴ مثقال طلا بود و نیز ۱۷ قندیل نقره‌ای و سه محراب نقره‌ای را که از قامت انسان کوتاه‌تر بود و بالای کعبه نهاده بودند، به تاراج بردند.[۳۰] در کشتار حاجیان، چندین تن از دانشمندان و محدثان نیز در حال طواف کشته شدند.[۳۱] احمد بن محمد بن حسن مرار، معروف به صنوبری حلبی، که خود شاهد این قتل عام بوده، در سوگ زائران مکه مرثیه‌ای سروده است.[۳۲]

انتقال حجرالاسود به بحرین

حاکم مکه، محمد بن اسماعیل ملقب به ابن مِخْلب[۳۳]، آن‌گاه که از رویارویی با نیروهای ابوطاهر ناتوان شد، همراه بزرگان مکه نزد او آمد تا برای توقف کشتار مردم و بازگرداندن اموال شفاعت بخواهد؛ اما وی این درخواست نپذیرفت و دستور داد تا اجساد کشته‌شدگان را در چاه زمزم بریزند.[۳۴] بر پایه گزارش مشهور، کنده شدن حجرالاسود در سیزدهم ذی‌حجه به دست قرامطه با هدف هتک حرمت کعبه[۳۵] و انتقال آن به احساء در همین ماجرا رخ داد.[۳۶] در پی آن، حاکم مکه با نیروهای خود به تعقیب قرامطه پرداخت و از آنان خواست که در برابر دریافت همه اموال مکیان، حجرالاسود را به جای خود بازگردانند. با رد این درخواست، درگیری میان دو طرف آغاز شد و با قتل حاکم مکه پایان یافت[۳۷] و حجرالاسود به بحرین انتقال یافت. آورده‌اند که زیر حجرالاسود هنگام حمل آن به بحرین ۴۰ شتر هلاک شدند. بدین سان، جای حجرالاسود در گوشه کعبه خالی ماند و مردم جای خالی آن را استلام می‌کردند و بدان تبرک می‌جستند.[۳۸]

کارهای ابوطاهر در مکه و ربودن حجرالاسود باعث شد تا در سراسر جهان اسلام، به‌ ویژه ایران و عراق، مبارزه‌ای جدی ضدّ قرمطیان و اعتقادات نادرست آنان آغاز شود. در این میان، عبیدالله بن مهدی، خلیفه فاطمی (۲۹۷-۳۲۲ق.) در نامه‌ای به سرزنش ابوطاهر پرداخت و کار او را لکه سیاهی بر دامن اسماعیلیان دانست که با گذشت زمان نیز پاک نخواهد شد.[۳۹]

بازگرداندن حجرالاسود

رایزنی‌های عباسیان و فاطمیان برای بازگرداندن حجرالاسود تا پایان حکومت ابوطاهر بی‌نتیجه ماند و پیشنهاد پنجاه هزار دیناری خلیفه نیز رأی وی را تغییر نداد.[۴۰] در سال ۳۳۷ق پنج سال پس از مرگ او، به تهدید منصور خلیفه فاطمی، حجرالاسود پس از ۲۲ سال به مکه بازگردانده شد.[۴۱] هدف ابوطاهر از ربودن حجرالاسود، از میان بردن احترام مکه، تخریب اماکن مقدس و ربودن نمادهای اصلی مراسم مذهبی بود. او می‌خواست احساء به مکانی مقدس تبدیل شود و مراسم حج در آنجا صورت گیرد.[۴۲]

ابوطاهر در خلال سال‌های ۳۱۸ تا ۳۲۷ق چندین بار به کاروان حاجیان حمله کرد. او در سال ۳۲۳ق. به خلیفه پیغام داد که اگر هر ساله ۱۲۰ هزار دینار پول و خواربار برای او بفرستد، دست از غارت کاروان‌ها برخواهد داشت؛ ولی گویا خلیفه آن را نپذیرفت.[۴۳] سرانجام در سال ۳۲۷ق با میانجیگری ابوعلی عمر بن یحیی علوی که با ابوطاهر دوستی داشت، از سرگیری حج در برابر پرداخت مبالغی از خلافت عباسی و دریافت خِفاره (حق نگهبانی) از حاجیان ممکن شد.[۴۴]

درگذشت

سرانجام ابوطاهر پس از ۲۱ سال حکومت در سال ۳۳۲ق به مرض آبله درگذشت.[۴۵] برخی از کشته‌شدن او به دست پیر زنی در هیت، در شمال عراق، خبر می‌دهند.[۴۶] اما دیگر منابع این گفته را تأیید نمی‌کنند. با مرگ وی و ستیز بر سر جانشینی او، حکومت قرامطه بحرین اقتدار خود را از دست داد و دچار انشعاب شد.[۴۷]

ابوطاهر از شعر هم بهره‌ای داشت و در قطعه شعری که به او منسوب است، از بلند پروازی‌های خود و این که داعی مهدی فاطمی است، خبر داده است. نیز پس از ربودن حجرالاسود در سال ۳۱۷ق شعرهایی از وی نقل شده است.[۴۸]

پانویس

  1. صورة الارض، ج۲، ص۲۹۵.
  2. سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۹۸؛ معجم البلدان، ج۱، ص۳۴۴؛ مراصد الاطلاع، ج۱، ص۳۴۸.
  3. التنبیه و الاشراف، ص۳۹۱.
  4. التنبیه و الاشراف، ص۳۹۱.
  5. اتحاف الوری، ج۲، ص۳۷۴.
  6. الجامع فی اخبار القرامطه، ج۱، ص۱۹۲.
  7. التنبیه و الاشراف، ص۳۷۸، اتعاظ الحنفاء، ج۱، ص۱۶۲، ۱۶۵.
  8. اتعاظ الحنفاء، ج۱، ص۱۶۷.
  9. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۱۴.
  10. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۱۰-۱۱۱.
  11. تجارب الامم، ج۵، ص۲۵۱-۲۵۲؛ الکامل، ج۸، ص۱۵۶.
  12. تاریخ طبری، ج۱۱، ص۲۴۲؛ تاریخ اخبار القرامطه، ص۳۸؛ القرامطه بین المدّ و الجزر، ص۴۰۵.
  13. القرامطه بین المدّ و الجزر، ص۴۰۶؛ الجامع فی اخبار القرامطه، ج۱، ص۲۱۲.
  14. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۱۵.
  15. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۱۴-۱۱۵.
  16. الکامل، ج۸، ص۱۴۷؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۴۶۹-۴۷۰.
  17. نک: الکامل، ج۸، ص۱۸۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۴۷۱.
  18. تجارب الامم، ج۵، ص۲۵۱-۲۵۲؛ الجامع فی اخبار القرامطه، ج۱، ص۲۱۲.
  19. الکامل، ج۸، ص۱۵۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۴۷۰.
  20. البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۷۹-۱۸۱.
  21. التنبیه و الاشراف، ص۳۸۵.
  22. البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۸۲.
  23. تاریخ الاسلام، ج۲۳، ص۳۸۰.
  24. تاریخ طبری، ج۱۱، ص۲۶۴؛ تاریخ گزیده، ص۳۳۹.
  25. تاریخ گزیده، ص۳۴۰.
  26. تکملة تاریخ طبری، ص۶۲.
  27. التنبیه و الاشراف، ص۳۸۵.
  28. اتحاف الوری، ج۲، ص۳۷۴.
  29. تاریخ طبری، ج۱۱، ص۲۶۳-۲۶۴؛ تاریخ الاسلام، ج۲۳، ص۳۸۰؛ الکامل، ج۵، ص۱۱۸.
  30. تاریخ طبری، ج۱۱، ص۱۱۹؛ المنتظم، ج۱۳، ص۲۸۱-۲۸۲.
  31. اتحاف الوری، ج۲، ص۳۷۶.
  32. دیوان، صنوبری، ص۵۰۳.
  33. التنبیه و الاشراف، ص۳۸۵؛ الکامل، ج۸، ص۲۰۷.
  34. الکامل، ج۸، ص۲۰۷-۲۰۸.
  35. تاریخ طبری، ج۱۱، ص۱۱۹.
  36. تاریخ گزیده، ص۳۳۹-۳۴۰؛ آثار البلاد، ص۲۳۵.
  37. الکامل، ج۸، ص۲۰۷-۲۰۸؛ البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۸۲.
  38. تاریخ الاسلام، ج۲۳، ص۳۸۰-۳۸۱؛ اتحاف الوری، ج۲، ص۳۷۸.
  39. نهضت قرامطه، ص۸۵.
  40. البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۱۸.
  41. نک: الکامل، ج۸، ص۴۸۶؛ تاریخ الاخبار قرامطه، ص۵۷.
  42. سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۹۸-۱۹۹؛ نک: آثار البلاد، ص۲۳۵.
  43. قرمطیان بحرین، ص۳۰-۷۱.
  44. العیون و الحدائق، ج۴، بخش۱، ص۳۳۳.
  45. الکامل، ج۸، ص۴۱۵؛ نهایة الارب، ج۲۵، ص۲۴۰.
  46. الفرق بین الفرق، ص۱۷۳.
  47. القرامطه بین الالتزام و الانکار، ص۹۸.
  48. نک: النجوم الزاهره، ج۳، ص۲۲۴-۲۲۶.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ابوطاهری قرمطی.
  • اتحاف الوری باخبار ام القری: عمر بن محمد بن فهد (م.۸۸۵ق.)، به کوشش فهیم محمد، قاهره، سفنکس، ۱۳۷۵ق
  • اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین: المقریزی (م.۷۶۶ق.)، به کوشش الشیال، قاهره، ۱۴۱۶ق
  • اخبار القرامطه: ثابت بن سنان الصابی (م.۳۶۵ق.)، به کوشش سهیل زکار، بیروت، الرسالة دارالامانه، ۱۳۹۱ق
  • آثار البلاد و اخبار العباد: زکریا بن محمد القزوینی (م.۶۸۲ق.)، ترجمه: میرزا جهانگیر، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۳ش
  • البدایة و النهایه: ابن‌کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق
  • تاریخ گزیده: حمدالله مستوفی، به کوشش نوایی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ش
  • تجارب الامم: ابوعلی مسکویه (م.۴۲۱ق.)، به کوشش امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش
  • تکملة تاریخ الطبری: محمد بن عبدالملک المقدسی (م.۵۲۱ق.)، به کوشش البرت یوسف، بیروت، المطبعة الکاثولیکیه، ۱۹۶۱م
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (م.۳۴۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۸۹۳م
  • الجامع فی اخبار القرامطة فی الاحساء: سهیل زکار، دمشق، احسان، ۱۴۰۷ق
  • دیوان صنوبری: احمد بن محمد صنوبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۰م
  • سفرنامه ناصر خسرو: ناصر خسرو (م.۴۸۱ق.)، تهران، زوار، ۱۳۸۱ش
  • صورة الارض: محمد بن حوقل النصیبی (م.۳۶۷ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۳۸م
  • العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق: ناشناس (م.۳۵۱ق)، بغداد، مکتبة المثنی
  • الفرق بین الفرق: عبدالقاهر بن طاهر البغدادی (م.۴۲۹ق.)، به کوشش محمد زاهد، قاهره، ۱۳۶۷ق
  • القرامطة بین الالتزام و الانکار: عارف تامر، دمشق، دار الطلیعة الجدیده، ۱۹۹۷م
  • قرمطیان بحرین و فاطمیان: دخویه، ترجمه: امیرخانی
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
  • مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م.۷۳۹ق.)، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م.۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م
  • المنتظم: ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق
  • النجوم الزاهره: ابن تغری بردی الاتابکی (م.۸۷۴ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی
  • نهایة الارب: احمد بن عبدالوهاب النویری (م.۷۳۳ق.)، قاهره، دار الکتب و الوثائق، ۱۴۲۳ق
  • نهضت قرامطه: دخویه، استرن، مادلونگ، ترجمه: یعقوب آژند، تهران، میراث ملل، ۱۳۶۸ش.