مقام محمود، جایگاهی ستوده و منزلتی والاست که در نتیجه تهجد پیامبر اسلام(ص)، به وی داده شده است. این مقام درجه‌ای اعتباری نیست، بلکه واقعیت و موجودیتی است که خدا به او داده است. در روایات و بیشتر تفاسیر شیعه، این مقام به شفاعت تفسیر شده است.

مفسران اهل سنت، بارزترین مصداق مقام محمود را شفاعت دانسته‌اند؛ برخی از آنها، مقام محمود را به لوای حمد و بهترین مکان در عرش خدا دانسته‌اند.

مفهوم‌شناسی

واژه محمود، به معنای نیکو سیرت، در مقابل مذموم است. به گفته برخی به معنای ستوده و ستایش شده نیز آمده است.[۱] محمود از نام­‌های خدا است، یکی از لقب‌های حضرت محمد(ص) است.[۲] واژه مقام، به معانی منزلت، مرتبت، درجه، پایه، رتبه و جایگاه است. گفته شده «مقام محمود»، درجه اعلای از خوبی‌ها است.[۳]

در اصطلاح

«مقام محمود» اصطلاحی است قرآنی، برگرفته از آیه 79 ازسوره اِسراء و در بیان مفسران، عده‌ای آن را جایگاه و مقام ویژه‌ای برای حضرت رسول(ص)  دانسته‌اند که در آن مقام، اشراف بر همه خلایق دارد و هرچه بخواهد خدا به او می‎دهد[۴] اما بسیاری از مفسران مقام محمود را مطلق مقام شفاعت دانسته‌اند[۵]. وبرخی نیز بر این نظرند که مراد از مقام محمود، مقام شفاعت عظمای حضرت رسول(ص)  است[۶].

مجلسی، یکی از معانی آن را، اهلیت یافتن، برای ظهور امام مهدی(عج) می‌داند: «الْمَقامَ المَحْمُود؛ ‌ای مَقامَ الشَّفاعَه، ‌أی یُؤْهِلنُی لِشَفاعَتِکُمْ، اَوْ ظُهوُرَ امامُ الحقِّ، وَ اِعلاءَ الدّینُ وَ قَمْعُ الکافِریْنَ»[۷]. «الْمَقامَ المَحْمُودُ»؛ یعنی مقام شفاعت یا اهلیت شفاعت یا اهلیت ظهور امام زمان[۸] یا زنده کردن دین یا از بین بردن کفار.

در اصطلاح عرفا، «مقام محمود؛ مجالست است درحال شهود».[۹]؛ [به معنای نشستن در حضور حق تعالی می‌باشد].

به نظر می‌رسد این مقام در صدر و سرسلسله سایر مقامات ویژه آن حضرت در روز قیامت باشد؛ بنابراین، شاید بتوان شفاعت عظمای حضرت رسول(ص)  را که مفسران از آن تعبیر به مقام محمود کرده‌اند به عنوان بارزترین مصداق این مقام ذکر کرد.

در قرآن

«مقام محمود» در قرآن تنها یک بار، آن هم در آیه وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً[۱۰]؛ آمده است.

جمله «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ» به منزله سبب و مقدمه برای رسیدن به مقام محمود است و منظور از آن، قرائت قرآن و تهجد بعد از خواب «نافله» فضیلت «لک»؛ مخصوص تو است. «عسی» به معنای «ترجّی»[۱۱] است. در تفاسیر آمده: «عسی» هرگاه در رابطه با خدا به کار رود به مفهوم لزوم و وجوب است[۱۲]. «مقام» در اینجا به مفهوم «بعث» و متضمن معنای اقامت است و مفعول مطلق می‌باشد؛ یعنی خداوند تو را در قیامت در موقعیتی پرشکوه و مقامی بلند و ستوده قرار می‌دهد و خلق از اولین تا آخرین، تو را ستایش می‌کنند و در این مقام است که برتری پیامبر(ص)  بر همگان روشن و آشکار می‌شود و در این جایگاه است که هرچه از او[۱۳] بخواهند و شایسته آن باشند، آن حضرت به اذن خدا اعطا می‌کند[۱۴].

مقام محمود جایگاهی ستوده و منزلتی والاست که در نتیجه تهجد او به ایشان عنایت شده است و روشن است که «این مقام درجه و رتبه‌ای اعتباری نیست، بلکه واقعیت و موجودیتی است که موهبهً و اکتساباً خداوند متعال آن را به حضرت رسول(ص)  عنایت کرده است»[۱۵]. و این رحمت گسترده خداوند متعال است که از رحمانیت او سرچشمه گرفته، خداوندی که محمود مطلق است، این حقیقت را می‌توان از آیات قرآن کریم به­دست آورد؛ آنجا که می‌فرماید: «یَوْمَ لَا یُغْنِی مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَیْئًا وَلَا هُمْ یُنصَـرُونَ * إِلَّا مَن رَّحِمَ الله »[۱۶]؛ «روزی که هیچ دوستی نمی­تواند دوست خود را بی نیاز کند و مردم مورد نصرت واقع نمی­شوند مگر کسی که مورد رحمت خدا قرار گیرد.» رحمت استثنا شده در این آیه، همان اذن و اجازه‌ای است که در آیه:[۱۷][۱۸]؛ «در آن روز، شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد.» استثنا شده است و حقیقت این اذن همان رحمت گسترده پروردگار است.

و از طرفی خطاب به پیامبر(ص)  می‌فرماید:[۱۹][۲۰]؛ «ای پیامبر، ما تو را نفرستادیم مگر رحمتی برای جهانیان.» از این آیه، اشرفیت و افضلیت پیامبر(ص) بر تمام مخلوقات به­دست می‌آید.[۲۱]. در این آیه پیامبر(ص) به­ طور مطلق از طرف خداوند متعال رحمت برای جهانیان معرفی شده است، که گستره این رحمت روز محشر را نیز شامل می‌شود، از این رو، آن حضرت مقام اذن مطلق[۲۲] را دارا هستند و لذا آن حضرت شفیع شفیعان می­باشند.

و از سوی دیگر اعطای مقام محمود نیز به­طور مطلق و بدون قید و شرط به آن حضرت صورت گرفته است.

درباره حقیقت اعطای این مقام گفته شده:

«خداوند به تو مقام محمود را از هر حامدی و نسبت به هرگونه حمدی اعطا کرده است؛ یعنی هرگونه حمدی از هر حامدی به هر محمودی تعلّق بگیرد، آن حمد راجع به تو می‌باشد وآن مقام محمود از آن توست و از آنجا که اختصاص هر حمدی از هر حامدی برای خود خداوند متعال است. طبق آیه: «الْحَمْدُ لله رَبِّ الْعَالَمِینَ»[۲۳]؛[۲۴].

بنابراین، مقام محمود مقامی است که واسطه بین خداوند متعال و بین مقام حمد است.»[۲۵].

افاده این حقیقت در آیه: «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى»  (ضحی: 5)؛ «و به زودی پروردگارت تو را عطا خواهد کرد، تا خرسند گردی.» روشن است؛ چون این خطاب خداوند به حضرت رسول(ص)  نیز مطلق می‌باشد؛ و بدیهی است که عطیه مطلقه خداوند متعال همان رحمت مطلقه است.

بنابراین، مفاد این آیه از جهت مطلق بودن و گستردگی شمول آن و نیز از جهت افاده معنای فنای کلی حضرت رسول(ص)  در ذات خداوند متعال[۲۶] ؛ همان مفاد آیات:[۲۷][۲۸] و[۲۹][۳۰] می‌باشد.

در نتیجه با توجه به آیات فوق، خداوند عنایات ویژه‌ای را بدون قید و شرط به پیامبر(ص)  مبذول داشته که نشأت گرفته از رحمت بی منتهای اوست و ظهور کامل حقیقت، این عنایات روز رستاخیز بوده؛ بدین معنا که حقیقت رحمت بودن پیامبر برای جهانیان در جایگاه مقام محمود برای همگان آشکار شده که در نهایت به رضایت مطلق پیامبر(ص) می‌انجامد.

در روایات

در روایات نظراتی درباره مقام محمود هست که ما به ذکر آنها می‌پردازیم:

روایات اسلامی که به صورت متواتر درباره آیه 79 سوره اسراء وارد شد، در توضیح آیه می‌گوید: مقصود از «مقام محمود» همان شفاعت است؛ «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَّکَ، عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً)[۳۱]؛ «برای گزاردن نماز نافله، در بخشی از شب برخیز، تا خدا تو را به مقام بس پسندیده‌ای برانگیزد.»

طبرسی می‌نویسد: مفسران مسلمان همگی بر این نظریه­اند که مقصود از «مقام محمود» همان مقام شفاعت است و می‌گویند در روز رستاخیز پیامبر(ص) پرچم سپاسگزاری را به دست می‌گیرد و تمام پیامبران زیر آن پرچم می­ایستند. او نخستین شفاعت کننده و نخستین کسی است که شفاعت او پذیرفته می‌شود[۳۲].

برای نمونه، به چند روایت اشاره می­کنیم:

  • پیامبر(ص)  فرمودند: «قَوْلَهُ:[۳۳]، هُوَ المَقامُ الذَّی اَشْفَعُ لِاُمَّتِی فِیهِ»[۳۴]. «مقام محمود که خداوند متعال در آیه 79 سوره بنی اسرائیل گفته است؛ همان مقامی است که در آن برای امتم شفاعت می‌کنم.»
  • امام علی(ع)  فرمودند: «قالَ رَسُولُ الله(ص)  اِذا قُمْتَ المَقامُ المَحْمُودُ تَشَفَّعْتُ فی اَصْحابِ الْکَبائرَ مِنْ اُمَّتی فَیَشْفَعَنی اللهُ فِیهِم وَ اللهُ لا تَشَفَّعْتُ فِیمَنْ اَذی ذُرِّیتَّی»[۳۵].
  • «پیامبر(ص) فرمودند: هنگامی­که در مقام محمود [مقام شفاعت] قرار گیرم، برای آن افراد از امتم که مرتکب گناهان بزرگ شده‌اند، شفاعت می‌کنم و خدای متعال شفاعتم را درباره آنان می‌پذیرد. به خداوند سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند، شفاعت نمی­کنم.»
  • از امام باقر یا امام صادق(ع) نقل شده که در تفسیر جمله[۳۶][۳۷] فرمود: «هِی الشَّفاعَهُ»[۳۸].
  • از سماعه بن مهران از موسی بن جعفر(ع) درباره آیه مبارک[۳۹][۴۰] روایت شده که فرمود: «مردم در قیامت چهل سال سرپا نگه داشته می‌شوند؛ به خورشید فرمان داده می‌شود تا بر سر مردم بتابد، و عرق آنها را فراگیرد و به زمین فرمان داده می‌شود که از عرق آنها چیزی نپذیرد. پس نزد آدم می‌آیند، او جواب می‌دهد که من خود دارای گناه و خطیئه هستم، نزد نوح بروید. نوح نیز آنان را به پیغمبر بعد از خود ارجاع می‌دهد تا به عیسی می‌رسد. و آن جناب می‌گوید: دست به دامان محمد رسول الله بزنید. همو که خاتم پیامبران است. پس پیامبر(ص) می‌فرماید: من برای شفاعت هستم. پس تا در بهشت می‌آید و در را می‌کوبد. گفته می‌شود: کیستی؟ با اینکه خداوند بهتر می‌داند. می‌گوید: محمد. گفته می‌شود در را برایش بگشایید. وقتی در باز می‌شود، به پروردگارش رو می‌آورد و به سجده می‌افتد. سر را بلند نمی­کند تا به او گفته شود سخن بگو و درخواست کن تا عطا شوی و شفاعت کن تا پذیرفته شود. پس سر را بلند می­کند، حتی درباره کسانی از مسلمانان که به آتش سوخته شده‌اند شفاعت می‌کند! روز قیامت هیچ کس از مردم، آبرومندتر از محمد  نیست. این است گفتار خداوند؛[۴۱][۴۲].

در تفاسیر شیعه

بیشتر مفسران شیعه[۴۳] معتقدند: مقام محمود همان مقام شفاعت است که در اثر شب زنده­داری و نماز خواندن پیامبر(ص) ، به آن حضرت اعطا شده و هرکس از او شفاعت بخواهد و مصلحت باشد، به اذن خدا شفاعتش می‌کند.

  • طبرسی در این باره می‌گوید: «و این مقامی والاست که آن بزرگوار مردم را شفاعت می‌کند. پرچم حمد به دست توانمندش برافراشته شده و پیامبران و فرشتگان در سایه آن پرچم گرد می‌آیند و پیامبر(ص)  نخستین شفاعت کننده و نخستین کسی است که شفاعت او به بارگاه خداوند پذیرفته می‌شود.»[۴۴].
  • ابوالفتوح رازی معتقد است: «عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ، أى رجاء أن یبعثک ربّک»؛ امید آن را که خداى تعالى تو را به مقام محمود رساند و مفسّران گفتند: «لعلّ» و «عسى» از خداى واجب باشد و امّا مقام محمود، بیشتر اهل علم برآنند که مقام شفاعت است و آن مقامى است که همه برآن غبطه می‌خورند!»[۴۵].
  • صدرالمتألهین می‌نویسد: «اجلّ واعظم مراتب حمد در حقیقت محمدیه نهفته است. این حقیقت محمدیه، قائم به وجود پیامبر(ص) است. از حیث وصول او به مقام محمودکه در گفتار خداوند وعده داده شده:[۴۶][۴۷]؛ «امید است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستایش برانگیزد!» پس ذات مقدس او اقصی مراتب حمد است که خداوند خودش را به آن حمد کرده است.»[۴۸].
  • شبر معتقداست: «مقام محمود»، مقامی است که اولین وآخرین افراد درآن، پیامبر(ص) را ستایش می‌کنند وآن مقام شفاعت است»[۴۹].
  • شریف لاهیجی ‌گوید: «منظور از آیه[۵۰] نزدیک است که برانگیزد تو را پروردگارت و تو را جاى دهد پسندیده؛ یعنى پروردگار تو در دنیا وجوب نماز شب را مخصوص تو گردانید و از خصایص تو ساخت تا آن­که در آخرت مقام محمود را مخصوص تو و از خصایص تو گرداند و جمعی از مفسران اتفاق کرده‏اند که مراد از مقام محمود مرتبه شفاعت کامله است که در روز قیامت به­آن حضرت خواهند داد و او را به این منزلت اختصاص و امتیاز خواهند بخشید.»[۵۱].
  • علامه طباطبایی بر این اعتقاد است که: جمله «عَسَى أَن یَبْعَثَکَ» دلیل بر این است که این مقامی است که خدا در آینده به تو خواهد داد. مقامی است­که ستایش همگان را برمی­انگیزد؛ زیرا سودش به همگان می‌رسد؛[۵۲]. از این گذشته حمد و ستایش در برابر یک عمل اختیاری است و چیزی که واجد همه این صفات باشد جز شفاعت عامه پیامبر(ص)  نیست[۵۳].
  • نظر تفسیر نمونه در این باره: «مقام محمود» چنانکه از لفظش پیداست، معنای وسیعی دارد که شامل هر مقام که در خور ستایش باشد، می‌شود ولی مسلماً در اینجا اشاره به مقام ممتاز و فوق العاده‌ای است که برای پیامبر در سایه عبادتهای شبانه و نیایش در دل سحر حاصل می‌شده است. معروف در میان مفسران این است که مقام در اینجا همان شفاعت کبرای پیامبر(ص) است. و این احتمال نیز وجود دارد که مقام محمود همان نهایت قرب به پروردگار باشد که یکی از آثارش شفاعت کبری است. گرچه مخاطب در این آیه ظاهراً پیامبر است، لیکن از یک نظر می­توان حکم آن را تعمیم داد و گفت همه افراد با ایمان ـ که برنامه الهی روحانی تلاوت و نماز شب را انجام می‌دهند ـ  سهمی از مقام محمود خواهند داشت و به میزان ایمان و عمل خود، به بارگاه قرب پروردگار راه خواهند یافت و به همان نسبت می‌توانند شفیع و دستگیر واماندگان در راه شوند؛ زیرا می‌دانیم هر مؤمنی در شعاع ایمان خود از مقام شفاعت برخوردار خواهد بود، ولی مصداق اتمّ و اکمل این آیه شخص پیامبر(ص)  است.»[۵۴].
  • مرحوم سیدمصطفی خمینی در این باره می‌نویسد: «این مقام بالاترین مرتبه حمدی است که خداوند توسط آن حمد و ستایش شده به این دلیل پیامبر(ص) ، حمّاد وأحمد و محمّد و محمود نامیده شده است.»[۵۵].

پس مقام محمود در تفاسیر شیعه، مقامی است که تمام مقامات پیامبر(ص)  را باید در آن یافت و این مقام، جایگاهی است که از میان تمام انبیا و اوصیای الهی تنها پیامبر(ص) لیاقت و شایستگی احراز آن را دارند و به سبب این مقام است که آن حضرت سیادت و سروری بر تمام خلایق را در روز قیامت خواهند داشت و جایگاه و زمان ظهور این مقام و منزلت در روز رستاخیز برای همگان، از اولین وآخرین می‌باشد.

در تفاسیر اهل سنت

در میان مفسران اهل سنت نیز چند قول مختلف وجود دارد که در اینجا به بررسی آن‎ها می‌پردازیم:

  • طبری ‌گوید: «مقام محمود همان مقامی است که حضرت رسول(ص)  در کنار خداوند بر عرش می‌نشیند و روایتی از مجاهد نقل کرده که در تفسیر این آیه:[۵۶][۵۷] گفته: «یجْلِسُهُ مَعَهُ عَلی عَرشِهِ»؛ «پیامبر همراه خداوند بر عرش می‌نشیند.»[۵۸].
  • قرطبی در نقد نظر طبری آورده است: «این قول درست نیست؛ چرا که اصل و صحیحِ حدیث این است: «إِنَّهُ یَجْلِسَهُ مَعَ اَنْبیائه وَ مَلائِکَتِهِ»؛ او با انبیا و فرشتگان می‌نشیند. قرطبی در ادامه نظر ابن عبدالبرّ در کتاب التمهید را آورده که او نوشته است: مجاهد، که از بزرگان تأویل قرآن بوده، گفته است: نزد اهل علم این سخن دو معنا دارد؛ یکی همان که در بالا گفته شد «یَجْلِسَهُ مَعَ اَنْبیاءِهِ وَ مَلائِکَتِهِ» و دوم: در تأویل این آیه:[۵۹][۶۰]. منظور از این آیه آن است که منتظر ثوابند و منظور نگاه کردن نیست[۶۱].
  • گروهی آن را شفاعت عامه حضرت رسول(ص)  برای مردم در روز قیامت می‌دانندکه نمونه آنها فخررازی است که به نظر آن می‌پردازیم: «امت اسلامی درباره شفاعت پیامبر عزیز خود به­طور اتحاد چنین می‌گویند: منظور از «مقام محمود» مقام شفاعت است که خدای منان به پیامبر گرامی خود وعده داده و در آن باره فرموده است:[۶۲][۶۳] و باز می‌گویند: آیه مبارک[۶۴][۶۵] مربوط به مسئله شفاعت است که خدای رحمان می‌گوید: «به زودی پروردگارت آنچنان برایت می‌بخشد که تا راضی­ات کند»؛ یعنی شفاعت تو را می­پذیرد و بدین وسیله برای عده زیادی نجات می‌بخشد تا آن مقدار که رضایت تو در این باره جلب گردد.» وی در ادامه می‌گوید: «با اینکه مسلمانان در اصل «شفاعت» اتحاد دارند ولی متأسفانه در معنای آن، راه اختلاف را می‌پیمایند.[۶۶].
  • طایفه معتزله شفاعت را تنها برای بالا بردن مقام و درجات بهشتیان می­دانند ولی به نظر ما شفاعت درباره گناهکاران امت و پیروان پیامبر خاتم و خروج گروهی از آتش [که همان شفاعت پیامبر(ص)  می‌باشد]. نیز انجام می­گیرد»[۶۷].
  • مقام محمود، شفاعت عامه است برای اهل محشر؛ از مؤمنان و کافران امتها که انبیا امت­هایشان را به پیامبر(ص)  ارجاع می‌دهند و آن حضرت در حق ایشان شفاعت می‌کند تا اینکه از هولها و ترسهای این موقف راحت شوند[۶۸].
  • گروهی اعطای لوای حمد به آن حضرت را مقام محمود دانسته­اند[۶۹]. قرطبی ‌گوید: «بین دو قول[۷۰] اختلافی وجود ندارد؛ چرا که حضرت رسول(ص)  زمانی که لواء حمد در دستشان است به شفاعت می­پردازند»[۷۱].
  • ابن عربی عارف بزرگ قرن هفتم در بیان حقیقت «مقام محمود» آورده است: «در روز قیامت تمام خصلت­های پسندیده از آن پیامبر(ص)  است. و این همان مقام محمودی است که در قرآن وعده­اش به آن حضرت داده شده و این مقام مورد تحسین همگان است و بازگشت تمام ثناها و ستایش‎ها به آن است. و مقامی است که تمام مقامات[۷۲] ) به آن باز می‌گردد. »[۷۳].

حاصل آنکه آنچه اکثر مفسران اهل سنت در تفسیر «مقام محمود» گفته‌اند در حقیقت بارزترین مصداق این مقام؛ یعنی شفاعت عظمای حضرت رسول(ص)  می‌باشد؛ البته برخی نیز اعطای لوای حمد و قرارگرفتن او در بهترین مکان در عرش خدا را مقام محمود دانسته‌اند که این دو نیز از ویژگیهای این مقام می‌باشد.

پانویس

  1. ابن فارس، 1404: ج1، ص316
  2. شرتونی، 1403: ج1، ص 228
  3. دهخدا، 1365: ج14، ص1298
  4. طبرسی، 1380، ج6، ص 283 ؛ ابن عربی، 1383ش، ص348 ؛ عروسی حویزی، 1383، ج3، ص206
  5. فیروز آبادی، [بی تا]، ص240
  6. طباطبایی، 1377، ج1، ص178 ؛ مکارم شیرازی و دیگران، 1370، ج12، ص232؛ جوادی آملی، 1378، ج4، ص 285
  7. مجلسی، 1403، ج101، ص302
  8. عج
  9. سجادی،1370ش، ص737
  10. اسراء: 79
  11. امید واری
  12. طبرسی،1380، ج6 ، ص283 ؛ فیروزآبادی، بی­تا، ص240
  13. حضرت رسول9
  14. طبرسی، 1380ق، ج6 ، ص285
  15. حسینی طهرانی، 1360، ج8 ، ص130
  16. دخان: 41و42
  17. یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ
  18. طه: 109
  19. وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ
  20. انبیاء: 107
  21. طبرسی ، 1380،  ج20، ص302 ؛  صدر المتالهین، 1366، ج3، ص50 ؛ مکارم شیرازی و دیگران، 1370، ج2، ص309 ؛ حسینی طهرانی، 1360، ج 8 ، ص130
  22. که به سبب آن و بعد از آن شفاعت پیدا می‌شود
  23. فاتحه:2
  24. حمد مخصوص پروردگار جهانیان است
  25. حسینی طهرانی، 1360، ج8 ، ص131
  26. جوادی آملی، 1382ش. ج2، ص242
  27. وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً  لِّلْعَالَمِینَ
  28. انبیاء : 107
  29. عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  30. اسراء : 79
  31. اسراء: 79
  32. طبرسی، 1380، ج6 ، ص681
  33. عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  34. شیبانی مروزی، [بی‎تا] ، ج2، ص441
  35. صدوق، 1414ق، ص370
  36. عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  37. اسراء: 79
  38. عیاشی، 1380ش، ج2، ص14
  39. عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  40. اسراء : 79
  41. عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  42. مجلسی، 1403، ج8 ، ص48
  43. طوسی، [بی­تا]، ج6 ، ص510 ؛ طبرسی، 1380ش، ج6 ، ص283 وهمان، 1377ش، ج2، ص341 ؛  فیض کاشانی، 1415ق، ج3، ص210 ؛ بحرانی، 1416ق، ج3، ص 569 ؛ عیاشی، 1380ش، ج2، ص14 ؛ طباطبایی1377ش، ج1، ص178 ؛ مکارم شیرازی و دیگران، 1370ش، ج12، ص232 ؛ جوادی آملی، 1378ش، ج4، ص 285
  44. طبرسی، 1380ش، ج6 ، ص284
  45. رازی، 1408ق، ج12، ص270
  46. عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  47. اسراء : 79
  48. صدرالمتألهین، 1366ش، ج1، ص74
  49. شبر، 1412ق، ص286
  50. أنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  51. شریف لاهیجی، 1373ش، ج2، ص840
  52. چرا که محمود در جملة بالا مطلق است و هیچگونه قید و شرطی ندارد
  53. طباطبایی، 1377ش، ج1، ص178
  54. مکارم شیرازی، 1370ش، صص232ـ 231
  55. خمینی، 1418ق، ج1، ص301
  56. عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  57. اسراء: 79
  58. طبری، [بی­تا]: ج9، ص145
  59. وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ
  60. قیامت: 22
  61. قرطبی، [بی تا]: ص154
  62. عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً
  63. اسراء: 79
  64. وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى
  65. ضحی: 5
  66. فخر رازی، [بی تا]، ج21، ص27
  67. فخر رازی، [بی تا]، ج21، ص27
  68. قرطبی، [ بی­تا]: ص155
  69. طنطاوی جوهر المصری، 1412 ق، ج9، ص79
  70. سوم وچهارم
  71. قرطبی، [ بی­تا]، ص153
  72. آن حضرت(ص
  73. ابن عربی، 1383ش، ص353

منابع

  • ابن عربی، محی الدین، فتوحات مکیه، ترجمه و تعلیق: محمد خواجوی، تهران، انتشارات مولی، 1383ش.
  • ابن فارس، احمد‌، معجم مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ق.
  • ابوالفتوح رازى، حسین بن على ‏، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوی، 1408ق.
  • بحرانى، سید هاشم‏، ‏البرهان فى تفسیر القرآن‏، تهران‏، بنیاد بعثت، 1416ق.
  • جوادی آملی، عبدالله ، تفسیر تسنیم، قم، مرکز نشر اِسراء، 1378ش.
  • جوادی آملی، عبدالله ، سیرة رسول اکرم9 در قرآن «تفسیر موضوعی قرآن کریم»، قم، اسوه، 1382ش.
  • حسینی طهرانی، محمد حسین، معاد شناسی، تهران، حکمت، 1360ش.
  • خمینى، سید مصطفى، تفسیر القرآن الکریم، تهران، موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى= ، 1418ق.
  • خوری الشرتونی اللبنانی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، قم، مکتبة آیة الله العظمی مرعشی، 1403ق.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، موسسة لغت‌نامه دهخدا، 1365ش.
  • سجادی، جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی، تهران، چاپ کتابخانة طهوری، 1370ش.
  • شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، ‏دارالبلاغة للطباعة والنشر،1412ق.
  • شریف لاهیجى، محمد بن على، تفسیر شریف لاهیجى‏، تهران، دفتر نشر داد، 1373ش.
  • شیبانی مروزی، احمد بن حنبل، مسند، بیروت، دارصادر، [بی‌تا].
  • صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم‏، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، 1366ش.
  • صدوق، محمد بن علی، امالی، قم، دارالثقافه، 1414ق.
  • طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیرالمیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1377ش.
  • طبرسى، ابوعلی الفضل بن الحسن، تفسیر جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزة علمیة قم، 1377ش.
  • طبرسى، ابوعلی الفضل بن الحسن، تفسیر مجمع البیان، تهران، انتشارات فراهانی، 1380ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل‌ آی القرآن، بیروت، دارالمعرفه، [بی‌تا].
  • طنطاوی، جوهری المصری، الجواهر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1412ق.
  • طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، ‏ بیروت، دار احیاء التراث العربى، [بی­تا].
  • عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، قم، المطبعة العلمیة، 1383ق.
  • عیاشى، محمد بن مسعود، التفسیر، ‏تهران، ‏چاپخانه علمیه،1380ق.
  • فخر رازی، محمدبن عمر، تفسیر مفاتیح الغیب، بیروت، دارالمعرفه، [ بی‌تا].
  • فیروز آبادی، طاهر بن یعقوب، تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، بیروت، دارالفکر، [بی‌تا].
  • فیض کاشانى، ملا محسن، تفسیر الصافى‏، تهران، انتشارات الصدر، 1415ق.
  • قرطبی، ابی‌عبدالله محمد بن احمد الانصاری، یوم الفزع الاکبر، محقق: محمد ابراهیم سلیم، مصر، الطبع و النشر مکتبة القرآن، [ بی‌تا].
  • مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، و دیگران ، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1370ش.