سرمه کشیدن: کشیدن ماده‌ای خاص بر چشم برای زینت و درمان و از محرمات احرام

مفهوم‌شناسی

سرمه به سنگی خاص و براق که ساییده شده و به چشم کشیده می‌شود گفته می‌شود.[۱] همچنین سرمه به هر ماده‌ای که برای درمان بر چشم کشیده می‌شود نیز اطلاق شده است.[۲] در عربی به سرمه «کُحل»[۳] و به سنگ سرمه «إثمد»[۴] می‌گویند. برخی سرمه را به دو نوع تقسیم کرده‌اند: «اثمد» یعنی سرمه سیاه و «توتیا»، سرمه سفید.[۵]

جایگاه

در روایات اسلامی به سرمه کشیدن توصیه شده و برای آن فوائد مادی و معنوی ذکر شده است. بنابر روایات، پیامبر(ص) سرمه را برای درمان آب آوردن چشم، نورانی شدن چشم[۶] و از میان رفتن آلودگی‌های آن[۷] مؤثر دانسته است.

از امامان(ع) نیز روایاتی در سفارش به سرمه کشیدن در دست است. در این روایات برای سرمه کشیدن فوایدی مانند جلوگیری از آبریزش چشم، رویش مو[۸] و قوت گرفتن انسان برای سجده‌های طولانی[۹] ذکر شده است. بر اساس روایتی از امام باقر(ع)، سرمه کشیدن با سنگ سرمه «اثمد» باعث خوشبویی بوی دهان و محکم شدن کناره‌های چشم می‌شود.[۱۰]

آداب

بنابر روایات، کشیدن سرمه بر چشم آداب خاصی دارد. یکی از آن آداب آغاز کردن کشیدن سرمه با نام خدا و قرائت دعایی خاص است.[۱۱] همچنین سفارش شده سرمه در شب و هنگام خواب استفاده شود که دارای فوایدی مانند تقویت شدن بینایی[۱۲] و جلوگیری از مبتلا شدن به بیماری آب سیاه در چشمان[۱۳] است.

از دیگر آداب این عمل فرد بودن دفعات سرمه کشیدن به چشمان است. در روایتی آمده است که پیامبر(ص) به صورت فرد بر چشمان سرمه می کشید[۱۴] به این صورت که چهار بار بر چشم راست و سه بار بر چشم چپ (هفت بار) از سرمه استفاده می کرد.[۱۵] در حدیثی دیگر از سه بار سرمه کشیدن بر هر چشم از سوی پیامبر(ص) یاد شده است.[۱۶] از دیگر مستحبات این عمل آن است که میِل سرمه از آهن، و سرمه‌دان از استخوان باشد.[۱۷]

در حال احرام

حکم سرمه کشیدن در حال احرام با توجه به معطر بودن یا نبودن آن متفاوت است:

سرمه معطر

به نظر بیشتر فقیهان شیعه استفاده از سرمه معطر در حال احرام بر مرد و زن حرام است.[۱۸] دلیل حرمت، روایاتی از پیامبر(ص) است که در آن استعمال بوی خوش در حال احرام حرام شمرده شده و نیز روایتی از امام صادق(ع) که در آن از استعمال سرمه مخلوط با زعفران نهی شده است.[۱۹] فقیهان مذاهب اهل سنت نیز استفاده از سرمه معطر را بر محرم حرام شمرده‌اند.[۲۰] در مقابل برخی از فقیهان شیعه این عمل را در حال احرام مکروه دانسته‌اند.[۲۱]

سرمه غیر معطر

استفاده از سرمه غیر معطر در حال احرام، اگر به قصد زینت باشد، به نظر همه فقیهان شیعه به استناد روایات[۲۲] حرام است.[۲۳] بسیاری از فقیهان اهل سنت نیز سرمه کشیدن به قصد زینت را حرام دانسته‌اند[۲۴] جز فقیهان شافعیه که آن را مکروه می‌دانند.[۲۵]

مشهور فقهای امامیه استفاده از سرمه سیاه را هر چند معطر نباشد بر محرم حرام شمرده‌اند. دلیل آنان روایتی از امام صادق است که در آن مردان و زنان احرام گزار از استعمال سرمه سیاه به جز در موارد ضرورت منع شده‌اند و نیز روایتی دیگر از آن حضرت که سرمه سیاه زینت به شمار رفته است و حدیثی از پیامبر(ص) که در آن حج گزاران به ژولیده و قبار آلود بودن توصیف شده‌اند با این استدلال که سرمه کشیدن با توصیف یاد شده در تضاد است.[۲۶] شافعیه[۲۷] و مالکیه[۲۸] نیز استفاده از «اثمد» و سرمه سیاه را بر محرم بدان جهت که زینت به شمار می‌رود حرام شمرده‌اند. در مقابل برخی فقیهان امامیه این عمل را بر محرم مکروه دانسته‌اند. دلیل آنان افزون بر اصل اباحه، روایاتی است که در آنها کحل «فارسی» بر محرم جایز شمرده شده است و کحل فارسی ظاهرا همان «اثمد» است. همچنین این گروه به روایاتی استناد می‌کنند که در آنها سرمه کشیدن بر محرم در صورتی که معطر یا برای زینت باشد حرام دانسته شده است و مفهوم این روایات آن است که اگر سرمه‌ای این دو خصوصیت را نداشته باشد جایز است، هر چند سیاه باشد.[۲۹] حنبلیه نیز با استناد به برخی روایات از جمله روایتی که در آن عایشه زنی را از کشیدن سرمه سیاه بر چشم در حال احرام منع کرد این عمل را مکروه شمرده اند.[۳۰] ولی پیروان دیدگاه مشهور این قول را پاسخ داده و آن را اجتهاد در مقابل نص دانسته اند.[۳۱]

بدین ترتیب در صورتی که سرمه سیاه نباشد و محرم قصد زینت نداشته باشد استعمال آن به نظر فقیهان امامیه جایز است. دلیل آنان علاوه بر اصل اباحه روایاتی است که در آنها استفاده از سرمه غیر معطر و سیاه مباح شمرده شده است.[۳۲] قول به جواز از فقیهان اهل سنت نیز نقل شده است.[۳۳]

کفاره

کفاره سرمه کشیدن: فقیهان امامیه برآنند که در صورت استفاده محرم از سرمه سیاه و زینتی وی مرتکب کار حرامی شده است، ولی کفاره بر وی واجب نیست. دلیل آن عدم وجوب اصل برائت و عدم وجود دلیلی بر وجوب کفاره است.[۳۴] اما در روایتی از علی بن جعفر از لزوم کفاره برای ارتکاب عمل حرام در حال احرام سخن به میان آمده است،[۳۵] ولی روایت یاد شده از نظر سند و دلالت ضعیف است و نمی‌تواند حکم یاد شده را اثبات کند.[۳۶] از این رو برخی از فقیهان معاصر برآنند که احرام گزار بنا بر احتیاط گوسفندی را قربانی کند.[۳۷] برخی نیز برآنند که در صورت استفاده محرم از سرمه معطر احتیاط در آن است که محرم کفاره طیب را پرداخت کند.[۳۸] بسیاری نیز پرداخت کفاره را مستحب شمرده اند.[۳۹] رای فقیهان اهل سنت نیز در این باره مختلف است. حنبلیه کفاره را برای سرمه کشیدن واجب نمی‌دانند.[۴۰] شافعیه برآنند که سرمه سیاه کفاره ندارد، ولی بر محرم در صورت استفاده از سرمه معطر فدیه واجب است.[۴۱] حنفیه کفاره را در استفاده از سرمه معطر واجب، و اگر بوی خوش سرمه اندک باشد تنها دادن صدقه‌ای را کافی می‌¬دانند، اما معتقداند اگر بوی خوش آن زیاد باشد محرم باید حیوانی را قربانی کند.[۴۲] و در میان فقهای مالکیه در این باره سه دیدگاه وجود دارد. بر پایه دیدگاه مشهور، کفاره بر مرد و زن در صورت استفاده از سرمه واجب است. برخی از آنان کفاره را واجب ندانسته‌اند و برخی نیز گفته اند که کفاره بر زنان واجب است، ولی بر مردان واجب نیست.[۴۳]

استفاده از سرمه در حال ضرورت: به نظر فقیهان امامیه سرمه کشیدن در حال ضرورت همچون مداوای چشم مباح است و کفاره ندارد به این دلیل که علاوه بر اصل اباحه، روایاتی از اهل بیت(ع) در دست است که در آنها استفاده از سرمه در صورت ضرورت و درمان جایز شمرده شده است.[۴۴] برخی حدیث رفع و قاعده نفی حرج و دیگر قواعد کلی وارد در این باره را نیز دلیل بر جواز این عمل در حال ضرورت دانسته اند.[۴۵] در مقابل برخی از فقیهان کفاره را در سرمه معطر و زینتی در حال ضرورت ثابت دانسته اند.[۴۶] از میان فقیهان اهل سنت، شافعیه برآنند که در استفاده از سرمه معطر در صورت نیاز فدیه واجب است، ولی سرمه غیر معطر در صورت نیاز فدیه ندارد.[۴۷] از فقهای مالکیه، هم قول به وجوب و هم قول به عدم وجوب فدیه در صورت نیاز به سرمه نقل شده است.[۴۸]

پانویس

  1. لغت نامه، ج۸، ص۱۲۰۱۰؛ تاج العروس، ج۱۵، ص۶۴۹«کحل».
  2. لغت نامه، ج۱۱، ص۱۶۰۴۷؛ فرهنگ معین، ص۵۵۴«سرمه».
  3. العین، ج۳، ص۶۲؛ النهايه فی غریب الحدیث، ج‌۴، ص۱۵۴؛‌ لسان العرب، ج‌۱۱، ص۵۸۴‌«کحل».
  4. العین، ج۸، ص۲۰؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۲۸«اثمد».
  5. المبسوط، طوسی، ج۵، ص۲۶۳؛ المهذب، ج۲، ص۳۳۰.
  6. طب الائمه، ص۸۳؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۹۵ و ۹۷؛
  7. مجمع الزوائد، ج۵، ص۹۶؛ بحار الانوار، ج۹۵، ص۱۵۱؛ مستدرک الوسائل، ج۱، ص۳۹۷.
  8. الکافی، ج۶، ص۴۹۴.
  9. الکافی، ج۶، ص۴۹۴؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۹۸؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۹۶.
  10. الکافی، ج۶، ص۴۹۴؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۰۰.
  11. مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۴۱؛ بحار الانوار، ج۷۳ف ص۹۵-۹۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۶ف ص۵۹۷.
  12. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۰۱؛ مکارم الاخلاق، ص۴۶؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۹۵.
  13. الکافی، ج۶، ص۴۹۴؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۰۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۶، ص۵۹۷.
  14. الکافی، ج۶، ص۴۹۳؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۹۹.
  15. الکافی، ج۶، ص۴۹۵؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۰۱.
  16. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۰۲؛ طب الائمه، ص۸۳؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۹۵.
  17. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۰۳.
  18. مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۵؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۰.
  19. تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۴؛ کشف اللثام، ج۵، ص۳۵۵؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۰.
  20. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۴؛ المغنی، ج۳، ص۳۰۶؛ المجموع، ج۷، ص۳۵۵.
  21. مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۵؛ کشف اللثام، ج۵، ص۳۵۵.
  22. تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۶۸.
  23. تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۴؛ کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۶؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۱۲۱.
  24. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۰۶.
  25. المجموع، ج۷، ص۳۵۳ و ۳۵۴.
  26. تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۵؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۲-۴۵۰؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۵.
  27. کتاب الام، ج۲، ص۱۶۴؛ المجموع، ج۷، ص۳۵۳.
  28. المدونه الکبری، ج۱، ص۴۵۸؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۹.
  29. مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۵؛ کشف اللثام، ج۵، ص۳۵۴.
  30. المغنی، ج۳، ص۳۰۶.
  31. مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۵.
  32. تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۴؛ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۲ -۴۳؛ کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۸.
  33. المجموع، ج۷، ص۲۸۱؛ المغنی، ج۳، ص۳۰۶ و ۳۰۷.
  34. تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۶؛ مهذب الاحکام، ج۱۳، ص۲۲۱؛ کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۸.
  35. قرب الاسناد، ص۲۳۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۱۵۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۱، ص۲۶۲.
  36. کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۸ و ۱۹۴؛ فقه الحج بحوث استدلالیه فی الحج، ج۳، ص۲۷۹- ۲۸۰.
  37. کلمه التقوی، ج۳، ص۳۲۵.
  38. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۲۲.
  39. کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۸؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۱۲۱؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۱۲۰.
  40. المغنی، ج۳، ص۳۰۷ و ۳۱۰.
  41. المجموع، ج۷، ص۳۵۳ و ۳۵۴.
  42. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۴؛ بدائع الصنایع، ج۲، ص۱۹۱.
  43. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۹.
  44. مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۱؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۳ - ۴۵۴.
  45. براهین الحج للفقهاء والحجج، ج۳، ص۱۱۷.
  46. کلمه التقوی، ج۳، ص۳۲۶.
  47. المجموع، ج۷، ص۳۵۴.
  48. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۹.

منابع

  • بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار: محمد باقر المجلسي (م.۱۱۱۱ق.)، تصحيح محمد باقر بهبودي و سيد ابراهيم ميانجي و سيد محمد مهدي موسوي خرسان، بيروت، دار احياء التراث العربي و مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • بدائع الصنائع: علاء الدين الكاساني (م.۵۸۷ق.)، پاكستان، المكتبه الحبيبيه، ۱۴۰۹ق.
  • براهين الحج للفقهاء و الحجج: ‏رضا مدني کاشاني (م.۱۴۱۳ق.)، ‏ کاشان، مدرسه علميه آيه الله مدني کاشاني‏، ۱۴۱۱ق.
  • تاج العروس من جواهر القاموس: مرتضي الزبيدي (م.۱۲۰۵ق.)، تحقيق علي شيري، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • تحرير الوسيله: سيد روح الله موسوي الخميني (م.۱۳۶۸ش.)، نجف، دار الكتب العلميه، ۱۳۹۰ق.
  • تذکره الفقهاء: : حسن بن يوسف الحلي (علامه حلي) (م.۷۲۶ق.)، قم، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۱۶ق.
  • ثواب الاعمال و عقاب الاعمال: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق ) (م.۳۸۱ق.)، قم، شريف الرضي، ۱۳۶۸ش.
  • جامع احادیث الشیعه: سید حسین البروجردی, تحقیق اسماعیل معزی بروجردی، قم، منشورات مدیمه العلم، ۱۴۱۰ق.
  • الحدائق الناضره في احکام العتره الطاهره: يوسف بن احمد البحراني (م. ۱۱۸۶ق.)، تحقيق محمد تقي ايرواني و علي آخوندي، قم، انتشارات الاسلامي، ۱۳۶۳ش.
  • طب الائمه: عبدالله و حسين بن سابور الزيات(ابني بسطام النيسابوري) (م. ۴۰۱ق.)، قم، الشريف الرضي، ۱۴۱۱ق.
  • العين (ترتيب العين): الخليل بن احمد الفراهيدي (م.۱۷۰ق.)، تحقيق مهدي المخزومي و ابراهيم السامرائي، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق
  • فرهنگ معین: محمد معین، اهتمام عزیزالله علیزاده،تهران، فردوس، ۱۳۸۶ش.
  • فقه الحج بحوث استدلاليه في الحج: لطف الله صافي گلپايگاني، قم، مؤسسه سيده المعصومه، ۱۴۲۳ق.
  • قرب الاسناد: عبدالله بن جعفر حميري (م.۳۰۰ق.) قم، آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۱۳ق.
  • الکافي: محمد بن يعقوب کليني (م.۳۲۹ق.)، تحقيق علي‌اکبر غفاري، تهران، دار الکتب اسلاميه، ۱۳۶۳ش.
  • کتاب الحج: سيد ابوالقاسم الموسوي الخويي (م.۱۴۱۳.ق.)، قم، لطفي، ۱۴۰۹ق.
  • کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام: محمد بن الحسن الفاضل الهندي (م.۱۱۳۷ق.)، قم، انتشارات الاسلامي، ۱۴۱۶ق.
  • کلمه التقوي (فتاوي): محمد امين زين الدين، قم، اسماعيليان، ۱۴۱۳ق.
  • لسان العرب: محمد بن مکرم ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
  • لغت نامه: دهخدا (م.۱۳۳۴ش.) زير نظر محمد معين و سيد جعفر شهيدي، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
  • المبسوط في فقه الاماميه: محمد بن حسن الطوسي (شيخ طوسي) (م.۴۶۰ق.)، تحقيق محمد باقر البهبودي، تهران، المكتبه المرتضويه، ۱۳۸۷ق.
  • المبسوط: محمد بن احمد بن سهل السرخسي (م.۴۸۳ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع البحرين: فخرالدين بن محمد الطريحي (م.۱۰۸۵ق.)، تحقيق الحسيني، تهران, المرتضويه، ۱۳۶۲ش.
  • مجمع الزوائد و منبع الفوائد: علي بن ابي‌بکر الهيثمي (م.۸۰۷ق.)، بيروت، دار الکتاب العربي، ۱۴۰۲ق.
  • المجموع شرح المهذب: محيي بن شرف النووي (م.۶۷۶ق.)، بيروت، دار الفکر، ۱۴۳۲ق.
  • مختلف الشيعه في احکام الشريعه: حسن بن يوسف حلي(علامه حلي) (م.۷۲۶ق.)، قم، انتشارات الاسلامي ، ۱۴۱۳ق.
  • المدونه الکبري: مالک بن انس (م.۱۷۹ق)، بيروت، دار الآحياءالتراث العربي، ۱۳۲۳ق.
  • مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: حسين نوري الطبرسي (م.۱۳۲۰ق)، قم، مؤسسه آل البيت، ۱۴۰۸ق.
  • مستند الشيعه في احکام الشريعه: احمد بن محمد مهدي النراقي (م. ۱۲۴۵ق.)، قم، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۱۵ق.
  • معجم الفاظ الفقه الجعفري: احمد فتح الله، الدمام، مطابع المدخول، ۱۴۱۵ق.
  • المغني: عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه.
  • مکارم الاخلاق: الفضل بن الحسن الطبرسي (م.قرن۶ق.)، قم، شريف الرضي، ۱۳۹۲ق.
  • مناسک الحج: الميرزا جواد التبريزي، قم، ‌مهر، ۱۴۱۴ق.
  • مناسک الحج: سيد علي سيستاني، قم، شهيد، ۱۴۱۳ق.
  • مهذب الاحکام في بيان الحلال و الحرام: ‏ سيد عبدالأعلي‏سبزواري (م.۱۴۱۴ق.)، مکتبه آيه الله سبزواري، ‏۱۴۱۶ق.
  • المهذب: القاضي ابن البراج (م.۴۸۱ق.)، قم، انتشارات الاسلامي، ۱۴۰۶ق.
  • مواهب الجليل: محمد بن محمد الحطاب الرعيني (م.۹۵۴ق.)، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۶ق.
  • النهايه في غريب الحديث و الاثر: ابن ‏اثير (م.۶۰۶ق.)، تحقيق طاهر احمد الزاوي و محمود محمد الطناحي، قم، اسماعيليان، ۱۳۶۴ش.
  • وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه): محمد بن الحسن الحر العاملي (م.۱۱۰۴ق.)، الحر العاملي (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل البيت، ۱۴۱۴ق.