کاربر:Ahmad/صفحه تمرین۱
وادی مُحسّر«محسّر» رود کوچکی است که از سمتِ شرقی کوه «ثبیر» بزرگ از سوی ثقبه سرازیر میشود و به «وادی عُرَنه» میریزد. هنگامی که از میان منی و مزدلفه میگذرد به صورت مرز و فاصلهای میان آن دو قرار میگیرد و به سوی جنوب میرود. آبِ سیل این رودخانه قبل از اینکه به «عُرَنه» بریزد، از کنار چشمه حسینیه (عین الحسینیّه) میگذرد و با سه رود کوچک در منطقه مَفاجر مخلوط میشود و همگی یک رودخانه را تشکیل میدهند. محلّ به هم پیوستن این سه رودخانه، اکنون آباد شده و یکی از محلّات شهر مکّه گردیده است. در محسّر، کشاورزی و آبادانی وجود ند
موقعیت جغرافیایی
«محسّر» رود کوچکی است که از سمتِ شرقی کوه «ثبیر» بزرگ از سوی ثقبه سرازیر میشود و به «وادی عُرَنه» میریزد. هنگامی که از میان مِنا و مُزدَلَفه میگذرد، به صورت مرز و فاصلهای میان آن دو قرار میگیرد و به سوی جنوب میرود. آبِ سیل این رودخانه قبل از اینکه به «عُرَنه» بریزد، از کنار چشمه حسینیه (عینالحسینیّه) میگذرد و با سه رود کوچک در منطقه مَفاجر مخلوط میشود و همگی یک رودخانه را تشکیل میدهند. محل به هم پیوستن این سه رودخانه، اکنون آباد شده و یکی از محلّات شهر مکه است. در محسّر، کشاورزی و آبادانی وجود ندارد. مردم بیشتر با آن قسمت از محسّر آشنا هستند که در میان مزدلفه و مِنا قرار دارد و حاجیان از آن میگذرند. در این قسمت، تابلوهایی وجود دارد که حدود «محسّر» را نشان میدهد.[۱]
علت نامگذاری
محسّر از ریشه «حَسَرَ» و معنای آن خسته شدن و از پا افتادن است.[۲] علت نامگذاری آن به وادی محسّر آن است که وقتی ابرهه و لشکرش برای نابودی کعبه آمدند، هنگامی که به این رودخانه رسیدند، با سنگریزههای «سجیل» از پای درآمدند. ابرهه یاران خود را از پیروزی ناامید ساخت و آنان به خاطر از دست رفتن پیروزی، حسرت خوردند.[۳]
نامهای دیگر
وادی محسر را با نامهای مهلل،[۴] بطن محسر.[۵] و وادیالنار هم میخوانند. مردم مکّه، آن را به نام اخیر میخوانند.[۶] گفتهاند علت این نامگذاری آن است که مردی از اهل مکّه برای شکار به آنجا رفته بود که آتشی از آسمان آمد و او را سوزانید.[۷]
آیا «وادی محسّر» بخشی از مِنا است؟
از آنجا که احکام فقهی خاصّی برای هریک از مزدلفه، مِنی و محسّر وجود دارد، لذا فقهای گذشته، به بررسی حدود این سرزمین و دیگر مشاعر مقدّسه پرداختهاند. اکثریت قاطع نویسندگان و فقهای اهل سنّت و شیعه، وادی محسّر را بیرون از منی و نیز بیرون از مزدلفه میدانند و معتقدند این سه منقطه به ترتیب و بدون فاصله پشت سر هم قرار دارند: «منی»، «محسر» و «مزدلفه»؛ مثلًا میگویند: محسّر، بیرون از منی و چسبیده به آن است.[۸] و یا مینویسند: محسّر میان منی و مزدلفه قرار گرفته است. و منی، میان دو رودخانه قرار دارد که یکی چسبیده به موضع «جمره عقبه» نزدیک مکّه، و دیگری محسّر است.[۹]
ابن قدامه فقیه حنبلی (م. 620 ه) مینویسد: محسّر جزئی از منی نیست.[۱۰]
شیخ یوسف بحرانی از علمای شیعه مینویسد: محسر مرز منی است، بنا بر این، خارج از آن حساب میشود.[۱۱]
حضرت آیة اللَّه العظمی امام خمینی- قدس سره الشریف- مینویسد: وادی محسّر، خارج از منی است.[۱۲]
عدّهای از نویسندگان سنّی و شیعه، با پیروی از برخی روایات، وادی محسّر را بخشی از منی دانستهاند.
محبّ طبری آورده است: فضل بن عباس حدیثی دارد که میرساند: محسّر از منی است. این حدیث در صحیحین آمده است.[۱۳]
و صاحب مطالع مینویسد: بخشی از محسّر داخل در منی و بخشی از آن در مزدلفه قرار دارد.[۱۴]
شوکانی آورده است: محسّر بخشی از منی است.[۱۵]
و از علمای شیعه، شهید ثانی مینویسد: وادی محسّر بخشی از منی است، بنابر این واسطهای میان مشعر و منی، وجود ندارد.[۱۶]
و نیز محقّق ثانی، شیخ علی بن حسین کَرَکی (م. 940 ه) مینویسد: محسّر (به کسر سین) جایی در منی است که در صحاح نیز نام آن آمده است.[۱۷]
احکام و آداب مُحسِّر
یکی از احکام وادی محسِّر آن است که قبل از طلوع آفتاب نباید از آن عبور کرد. این حکم، برای کسانی است که در صبح روز عید قربان، میخواهند برای افاضه به منی، مشعر الحرام (مزدلفه) را به سوی منی ترک کنند. آنان میتوانند تا نزدیکی وادی محسّر بیایند و آنجا توقف کنند و با طلوع خورشید وارد محسر شوند و از آن بگذرند و به منی بروند.[۱۸]
مراجع کنونی شیعه نیز میفرمایند: باید قبل از طلوع آفتاب از وادی محسّر نگذرند.[۱۹]
یکی دیگر از احکام ویژه محسّر آن است که به هنگام عبور از آن، مستحب است انسان، با حالت دویدن، مسیر را طی کند. و این حکم، تقریباً در میان همه مسلمین اجماعی است، زیرا پیامبر- ص- و صحابه نیز چنین میکردهاند.
پیامبر- ص- وقتی به محسّر میرسید، با شتاب، مرکب خود را میراند[۲۰]
عمر بن خطاب نیز وقتی به این نقطه میرسید، چنین میکرد و این اشعار را میخواند:
الیک تسعی قلقاً وزینها مخالفاً دین النصاری دینها معترضا فی بطنها جنینها قد ذهب الشحم الذی یزینها
در حالیکه کمربندش میجنبد به سوی تو میآید و دین او با دین نصاری مخالف است فرزند خود را در شکم، جای داده است و پیه و چربی که زینت بخش او بود، از دست داده است
عبداللَّه بن عمر نیز هنگامی که به میان این وادی میرسید همین کار را میکرد، و تاکنون نیز مردم چنین میکنند.[۲۱] ائمه أربعه اهل سنت، درباره استحباب دویدن در این وادی اتفاق نظر دارند.[۲۲]
در منابع شیعه نیز روایاتی درباره استحباب دویدن در محسّر آمده است.[۲۳]
استحباب دویدن به قدری مؤکد است که در روایتی آمده است که امام صادق (ع) به کسی که دویدن در آنجا را فراموش کرده بود، سفارش فرمود که از مکّه بازگردد و دوباره در آنجا بدود، و اگر جایِ محسّر را نمیداند، از مردم بپرسد.[۲۴]
دعایی نیز برای هنگام دویدن در محسر رسیده است که متن آن چنین است:
«الّلهم سلّم عهدی واقبل توبتی و أجب دعوتی و اخلفنی فیمن ترکت بعدی».
این دعا از رسول خدا(ص) روایت میشود و مقدار دویدن در محسر، صدگام است.[۲۵]
در منابع اهل سنّت آمده است که توقف در این منطقه مکروه، و وقوف در آن ممنوع است، و شاید علّت، آن باشد که اینجا مکان نزول عذاب است، بنابر این، باید از عذاب خدا، به خود او پناه برد، و زودتر آن مکان را ترک کرد. برخی گفتهاند: این وادی جایگاه شیاطین است.[۲۶]
و برخی گفتهاند که این سرزمین موقف مسیحیان، به هنگام حج بوده است.[۲۷]
آیا قربانی کردن در وادی محسّر، درست است؟
فتوای مراجع کنونی شیعه آن است که قربانی باید در منی باشد، و در وادی محسّر، نیز قربانی، صحیح است و اگر عسر و حرجی در کار باشد، ذبح و قربانی در خارج از منی نیز اشکالی ندارد.[۲۸]
در روایات شیعه آمده است که امام صادق(ع) فرمود: هدی واجب را فقط در منی و هدی غیر واجب را در مکه و یا منی میتوان انجام داد.[۲۹]
در روایت دیگر آمده است: معاویة بن عمار گفت: به امام صادق(ع) گفتم: مردم تعجب کردند که شما قربانی خود را در منزل خود، در مکّه کشتید. فرمود: سراسر مکّه، قربانگاه است. [۳۰]
از نظر اهل سنّت، قربانی کردن در تمام درّههای مکّه، درست است. و روایات آنها نیز در این باره دو دسته است، که برخی از آنها به جواز قربانی در همه جای مکّه اشاره میکند:
در روایتی از جابر بن عبداللَّه انصاری از رسول خدا روایت شده است که فرمود: «... سراسر منی، قربانگاه است، و همه درههای مکّه راهِ عبور و قربانگاه است».[۳۱]
در روایا دیگر آمده است: عبداللَّه بن عباس در مکه نیز قربانی میکرد، ولی عبداللَّه بن عمر، در مکه قربانی نمیکرد، و فقط در منی، ذبیحه خود را میکشت.[۳۲]
ولی روایات دیگری نیز دارند که ظاهر آنها فقط جواز قربانی در منی است مانند حدیث زیر:
ابو رافع میگوید: پیامبر(ص) فرمود: سراسر منی قربانگاه است.[۳۳]
و جابر بن عبداللَّه انصاری میگوید: من در اینجا عرفه توقف کردم، ولی سراسر عرفه، موقف است. و در اینجای مزدلفه توقف کردم ولی سراسر آن موقف است، و در اینجای منی قربانی کردم ولی سراسر آن قربانگاه است.[۳۴]
احکام دیگر وادی محسّر
- یکی از احکامِ محسّر در فقه اهل سنت این است که مستحب است، سنگریزههایِ مورد نیاز برای رمی جمرات را از آنجا جمع کرد.
مسلم آورده است: پیامبر(ص) وقتی به محسر- که بخشی از منی است- رسید، به اصحاب فرمود: سنگریزههایی (به اندازه دانه باقلا) برای رمی جمرات، جمع کنید.[۳۵]
مساحت وادی محسّر
طول محسر، 3812 متر است. نقطه پایان آن، مأزمین (دو کوهی که در مسیر حجّاج از مزدلفه به منی قرار دارد) است. بخش وسیع و گسترده محسّر، مزدلفه نامیده میشود، و 2548 متر طول دارد و از مشعر الحرام یا منطقه «قُزَح» که حاجیان، صبح روز عید برای دعا نزد آن میایستند؛ آغاز میشود و علامت آن دو دیوار است یکی از راست و دیگری از چپ.
این رودخانه (محسّر) در پایان سرزمین مزدلفه، باریک میشود و عرض آن به 50 متر میرسد و تا مسافتی در حدود 4372 متر یعنی تا «العلمین» که مرز حرم از سمت عرفه است؛ امتداد پیدا میکند. این دو ساختمان، مانند دو ساختمان موجود در مشعر (ستون سنگی) ولی کوچکتر هستند و فاصله میان آندو، 100 متر است. اینجا رودخانه را «مأزَمین»، یا «طریق المأزمین» یا تنگه میان مزدلفه و عرفه مینامند. زیرا دو کوهی که در دو طرف آن است «مأزمین» نام دارند، و «مأزم» به معنای راه باریک میان دو کوه است.[۳۹]
فاصله میان جمره عقبه تا وادی محسر (طول منی): 3528 متر.
پایان وادی محسر تا آغاز مأزمین (طول مزدلفه): 3812 متر.
آغاز مأزمین تا نقطه العین، مرز حرم (طول مأزمین): 4372 متر.[۴۰]
پانویس
- ↑ معجم معالم مکّه، ص۲۴۸؛ أودیة مکّة، ص۲۸، ۸۶، ۱۱۵.
- ↑ مجمعالبحرین، مادّه «حسر».
- ↑ اودیة مکّة، ص86؛ ملئالعیبة، ج5، ص101؛ شفاءالغرام، ج1، ص499؛ النهایة فى غریب الحدیث، مادّه« حبس»؛ اودیة مکّة، ص86؛ فضائل مکّة و حرمة البیت الحرام، ص197؛ السیرة النبویة، ج1، ص44، 46؛المقدّمة فى علوم الحدیث، ص44.
- ↑ اخبار مکّه، ج2، ص93.
- ↑ تاجالعروس، ص3، 140؛ الصحاح، ج2، ص630؛ منتهى الأرب، مادّه« حسر».
- ↑ اخبار مکة، ج2، ص93؛ شفاءالغرام، ج1، ص499؛ معجم معالم مکّه، ص249؛ ملئالعیبة، ج5، ص102.
- ↑ ملئالعیبة، ج5، ص102؛ المقدّمة فى علوم الحدیث، ص44؛ الحاشیة على شرح المنهج، ج2، ص463.
- ↑ کتاب المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیرة، ص506؛ معجم معالم الحجاز، ج8، ص40، 42؛ معجمالبلدان، ج5، ص62.
- ↑ معجمالحجاز، ج8، ص40؛ ملئالعیبة، ج5، ص101.
- ↑ المغنى، ج3، ص427، 447.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج17، ص4.
- ↑ مناسک حج، ص213.
- ↑ شفاءالغرام، ج1، ص498، به نقل از محب طبرى، القِرى؛ صحیح مسلم، کتاب حج، ج3، ص104، حدیث 1282؛ المغنى، ج3، ص444؛ شوکانى، نیلالاوطار، ج5، ص62.
- ↑ شفاءالغرام، ج1، ص498، به نقل از صاحب مطالع؛ ملئالعیبة، ج5، ص101 (پاورقى)؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج4، ص1191؛ اخبار مکّة، ج2، ص93.
- ↑ نیلالاوطار، ج5، ص62.
- ↑ الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة، ج1، ص234.
- ↑ جامعالمقاصد، ج3، ص220؛ صحاحاللغة، ج2، ص630.
- ↑ وسیله(الینابیع الفقهیه)، ج8، ص441؛ الغنیة(الینابیع الفقهیه)، ج8، ص410؛ المقنعة، ص417؛ المبسوط، ج1، ص368؛ الشرائع، ج1، ص258؛ جامعالمقاصد، ج3، ص220؛ اللمعة الدمشقیة، ج2، ص272.
- ↑ آراء المراجع فى الحج، ص338.
- ↑ معجم معالم مکّة، ص249؛ معجم معالم الحجاز، ج8، ص41؛ شفاءالغرام، ج2، ص93؛ المعجم، ج4، ص119، به نقل از نووى، الایضاح و المحب الطبرى، القرى و المطالع؛ اخبار مکّة، ج2، ص93.
- ↑ معجم معالم مکّة، ص249؛ معجم معالم الحجاز، ج8، ص41؛ شفاءالغرام، ج2، ص93؛ المعجم، ج4، ص119، به نقل از نووى، الایضاح و المحب الطبرى، القرى و المطالع؛ اخبار مکّة، ج2، ص93.
- ↑ شفاءالغرام، ج1، ص499؛ اخبار مکة، ج2، ص189-190.
- ↑ وسائلالشیعة، ج10، ص46؛ مستدرکالوسائل، ج10، ص54؛ الروضة البهیّة، کتاب الحج، اعمال الوقوفین.
- ↑ وسائلالشیعه، ج10، ص46، ابواب وقوف به مشعر، باب 13، حدیث 1 و 2 و 3؛ جواهرالکلام، ج19، ص102.
- ↑ وسائلالشیعة، ج10، ص47، حدیث 1 و 2؛ جواهرالکلام، ج19، ص102.
- ↑ شفاءالغرام، ج1، ص500.
- ↑ تاجالعروس، ج3، ص140.
- ↑ آراء المراجع فى الحج، ص358.
- ↑ الاستبصار، ج2، ص263.
- ↑ الاستبصار، ج2، ص263؛ التهذیب، ج1، ص502؛ الکافى، ج1، ص299.
- ↑ السنن الکبرى، ج5، ص122.
- ↑ السنن الکبرى، ج5، ص122.
- ↑ السنن الکبرى، ج5، ص122.
- ↑ السنن الکبرى، ج5، ۲۳۹.
- ↑ صحیح مسلم، ج3، ص 104؛ السنن، ج5، ص258؛ فضائل مکه و حرمة البیت الحرام، ص169.
- ↑ اودیة مکّة، ص86.
- ↑ الحاشیة على شرح المنهج، ج2، ص463.
- ↑ المغنى، ج3، ص444.
- ↑ مرآةالحرمین، ج1، ص339-341.
- ↑ مرآةالحرمین، ج1، ص341.
منابع
- آراء المراجع فى الحج: علی افتخاری، دارالقرآن الکریم، قم ۱۴۱۲ق/۱۳۷۱ش.
- اخبار مکة: . اَزرقی//
- الایضاح و المحب الطبرى، القرى و المطالع: نووی،//
- الحاشیة على شرح المنهج: سلیمان الجمل، الحاشیة علی شرح المنهج، دارالفکر، بیروت، بیتا.
- الحدائق الناضرة: دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ه/۱۹۸۵م.
- الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة: شهید ثانی، چاپ اسلامیة، تهران، بیتا.
- السیرة النبویة: ابنهشام//
- الشرائع: محقق حلی، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- الصحاح: ؛ الجوهری، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ه/۱۹۵۶م.
- الغنیة(الینابیع الفقهیه): ابنزهره،//
- اللمعة الدمشقیة: شهید ثانی، دارالعالم الاسلامی، بیروت، باشراف السید محمد کلانتر.؟؟
- المبسوط: شیخ طوسی، المکتبة المرتضویة، المطبعة الحیدریة، تهران، ۱۳۸۷ش.
- المعجم: البکری//
- المغنى: ؛ ابنقدامه//
- المقدّمة فى علوم الحدیث: ابنصلاح، مخطوط، دارلکتب المصریة.//
- المقنعة: شیخ مفید، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۰ق.
- النهایة فى غریب الحدیث: ، ابناثیر//
- اَودیة مکّة: عاتق بن غیث بلادی، دار مکّه.//
- تاجالعروس: زبیدی، دار مکتبة الحیاة، بیروت.
- جامعالمقاصد: مؤسسة آل البیت، قم، ۱۴۰۸ه.
- جواهرالکلام: نجفی،
- شفاءالغرام: الفاسی، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۵ه/۱۹۸۵م.
- صحیح مسلم: مسلم، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۷ه.
- فضائل مکّة و حرمة البیت الحرام: عاتق بن غیث بلادی، دارمکّة، مکّة المکرمة، ۱۴۱۰ه/۱۹۸۵م.
- فى منزل الوحى: دارالمعارف، القاهره، بیتا.//
- کتاب المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیرة: حربی، تحقیق حمد الجاسر، دارلیمامه، ریاض، ۱۴۰۱ه/۱۹۸۱م.
- مجمعالبحرین: طریحی//
- مستدرکالوسائل:
- معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع: تحقیق مصطفی السقاء، بیروت، ۱۹۸۳//
- معجم معالم الحجاز: عاتق بن غیث بلادی//
- معجم معالم مکّه: عاتق بن غیث بلادی، دار مکّه، مکّة المکرّمة، ۱۴۰۳ه/۱۹۸۳م؛
- معجمالبلدان: یاقوت حموی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۹۹ه/۱۹۷۹م.
- معجمالحجاز://
- ملئ العیبة بما جمع بطول الغیبة: سبیتی، دارالغرب الاسلامى، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- مناسک حج: امام خمینی، شرکت افست، تهران، ۱۴۰۷ق.
- منتهىالارب://
- نیلالاوطار: شوکانی، دارالجیل، بیروت (افست از روی چاپ دارالحدیث- قاهره)، بیتا.
- وسائلالشیعة: . الحرّ العاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا.
- وسیله(الینابیع الفقهیه): ابنحمزه//