مجاوران ایرانی در حرمین، ایرانیانی هستند که به مکه یا مدینه مهاجرت کرده و در آن ساکن شده‌اند. اعتقاد به فضیلت این دو شهر و محیطی علمی آن، انگیزه مهاجرت مردم و دانشوران ایرانی به آن و سکونت در آن بوده است.

سده هفتم تا نهم قمری، بیشترین مهاجرت و سکونت ایرانیان در حرمین بوده است. دلیل آن، رونق علمی حرمین در این دوره دانسته شده است. سفر ایرانیان به مکه و مدینه پس از روی کار آمدن دولت صفویه در ایران نیز ادامه داشت. با این‌که بدرفتاری مردم حجاز با ایرانیان شیعی جان آنان را به خطر می‌انداخت، بسیاری از دانشوران شیعی ایرانی سال‌ها در مکه ساکن گشتند و برخی از آنها در فتنه‌های برخاسته از تعصب دینی کشته شدند.

برخی ایرانیان مجاور مکه، از بزرگان علمی و دینی حرمین بودند و مناصبی مانند قضاوت، شیخوخت حرم و امامت نمازهای جماعت را بر عهده داشتند.  

مهاجرت و سکونت ایرانیان در حرمین

یکی از انگیزه‌های ایرانیان برای مهاجرت به حرمین و ساکن شدن در مکه و مدینه علاقه به زندگی در جوار حرم الهی و اعتقاد به فضیلت آن بوده است. این باور که مدفون شدگان در حرمین، بی‌حساب به بهشت می‌روند، در میان مردم رواج داشته است.[۱]

برای دانشوران انگیزه دیگر سفر به حرمین، بهره بردن از محیط علمی مکه و مدینه بود. سفر حج بخشی از زندگی برخی از عالمان، فقیهان و متصوفه ایرانی بوده است. از نخستین سده‌های اسلامی، برخی از طالبان علوم دینی بخشی از زندگی خود را در مکه و مدینه می‌گذراندند یا بارها به این شهرها سفر می‌کردند. برخی نیز در این شهرها ساکن می‌شدند و برای همیشه در آن می‌ماندند. بازرگانان، ثروتمندان و مردم عادی نیز، در مکه و مدینه ساکن می‌شدند یا بارها به آنجا سفر می‌کردند.

سده‌های هفتم تا نهم قمری

پس از حمله مغول و تصرف بغداد، شهرهای مکه و مدینه از مراکز علمی جهان اسلام به شمار می‌رفت و مقصد بسیاری از دانشوران قرار گرفت. برخی از دانشوران ایرانی مجاور حرمین، در عرصه علمی حرمین جایگاه یافتند و به مناصبی در مکه و مدینه رسیدند. برای نمونه خاندان طبری که از سده هفتم قمری در مکه شهرت یافت. احمد بن عبدالله بن محمد، معروف به محب‌الدین طبری (۶۱۵–۶۹۴ق) نخستین فرد از این خاندان است که از نظر علمی به شهرت رسید. فرزندش محمد بن احمد بن عبدالله، معروف به جمال‌الدین طبری (۶۳۶–۶۹۵ق) نیز افزون بر تدریس در مکه، به منصب قضاوت این شهر دست یافت.[۲] بسیاری از زنان خاندان طبری نیز دارای جایگاه علمی بودند.[۳]

از سده هشتم قمری تا دوره صفویه

خاندان زرندی در مدینه از شهرت فراوان برخوردار گشت. آنان فرزندان عزالدین یوسف بن حسن زرندی بودند.[۴] یکی از فرزندان وی، نورالدین علی بود که قضاوت و حسبه مدینه را بر عهده داشت.[۵] منصب قضاوت در خاندان علی بن یوسف ماندگار شد. فتح‌الدین محمد پسر علی بن یوسف، یوسف پسر فتح‌الدین، محمد بن عبدالوهاب بن علی بن یوسف[۶] و پس از او فرزندان محمد بن عبدالوهاب یکی پس از دیگری قضاوت حنفیان مدینه را عهده‌دار بودند.[۷]

خاندان شوشتری، دیگر خاندان ایرانی بود که به احمد بن عثمان بن عبدالغنی (م. ۷۳۷ق) نسب می‌رساند که فردی صوفی و زاهد بود. خاندان کازرونی از دیگر خاندان‌های ایرانی، به محمد بن روزبه منسوب بود و در دوران محمد بن احمد، یعنی نوه او که قاضی شافعیان بود، به شهرت رسید.[۸]

در دوره صفویه

سفر ایرانیان به مکه و مدینه حتی پس از روی کار آمدن دولت صفویه در ایران ادامه داشت. با این‌که بدرفتاری مردم حجاز با ایرانیان شیعی جان آنان را به خطر می‌انداخت، بسیاری از دانشوران شیعی ایرانی سال‌ها در مکه ساکن گشتند و برخی از ایشان در فتنه‌های برخاسته از تعصب دینی کشته شدند.[۹] از این افراد، می‌توان اینان را نام برد: سیدحسین حسینی خلخالی، شمس‌الدین حسین بن محمد شیرازی، حسین بن محمدعلی خراسانی، زین‌العابدین بن نورالدین بن مقصود کاشی، محمد مؤمن استرآبادی، معین‌الدین عبدکی استرآبادی، زین‌الدین بن محمد (م. ۱۰۷۴ق)[۱۰] و علی بن نظام الدین احمد بن میر محمد معصوم حسینی دشتکی (۱۰۵۲–۱۱۲۰ق).[۱۱]

ایرانیان صاحب منصب در حرمین

جز خاندان‌هایی که گفته شد، برخی ایرانیان مجاور مکه از بزرگان علمی و دینی حرمین بودند و مناصبی چون قضاوت، شیخوخت حرم و امامت نمازهای جماعت را بر عهده داشتند. از ایرانیانی که به مقام شیخ الحرمی در مکه رسیدند، باید به محمد بن ابراهیم بن منذر نیشابوری (م. ۳۰۹/۳۱۸ق)،[۱۲] سعد بن علی بن محمد بن علی بن حسین زنجانی (م. ۴۷۰ق)، محمد بن ابراهیم بن یوسف نیشابوری (م. ۳۴۸ق)،[۱۳] سعید بن منصور معروف به ابوعثمان خراسانی،[۱۴] و عبدالجبار بن ابراهیم بن ابی عمرو معروف به ابونصر اصفهانی (زاده ۴۶۸ق)[۱۵] اشاره کرد.

از ایرانیانی که به مقام قضاوت در مکه یا مدینه رسیدند، می‌توان از احمد بن محمد بن عبدالله نیشابوری (م. ۳۵۱ق)،[۱۶] طاهر بن محمد بن طاهر بن سعید ابوالمظفر بروجردی (وفات ۵۲۸)،[۱۷] عبدالملک بن ابی مسلم بن ابی نصر نهاوندی،[۱۸] علی بن داود بن علی گیلانی (م. ۸۴۲)،[۱۹] و سعید بن محمد زرندی (م. 874)[۲۰] نام برد.

برخی دانشوران ایرانی نیز امامت نمازهای مذاهب گوناگون به ویژه حنفی و شافعی را در مسجدالحرام یا مسجدالنبی بر عهده داشتند. زاهر بن رستم اصفهانی (م. ۶۰۹ق)،[۲۱] علی بن یوسف بن ابوبکر سگزی (م. ۶۷۵ق) و پسرش عبدالله بن علی بن یوسف (زاده۶۲۳ق)،[۲۲] محمد بن ابی‌بکر طوسی (م. ۵۹۸ق)،[۲۳] و عبدالمحسن بن ابی‌عُمید ابهری[۲۴] از این دسته هستند.

نام گروهی دیگر از دانشوران و صوفیان ایرانی مجاور مکه و مدینه در منابع آمده که منصب دینی و شهرت فراوان نداشته‌اند؛ همچون: محمد بن هبة الله بن محمد شیرازی،[۲۵] احمد بن محمد بن احمد گیلانی،[۲۶] علی بن احمد شیرازی (۷۸۸–۸۶۱ق)،[۲۷] محمد بن احمد بن ابی بکر خراسانی (م. ۵۴۲ق)،[۲۸] محمد بن علی بن حسین همدانی (م. ۳۹۳ق)،[۲۹] محمد بن یحیی بن منصور جنزی نیشابوری (م. ۵۴۹ق)،[۳۰] احمد بن احمد بن اسحق دندانقانی (زاده پیش از ۴۹۰ق)،[۳۱] ابراهیم بن محمد ابوالقاسم نصرآبادی (م. ۳۶۹ق)،[۳۲] سید حسین حسنی خلخالی (م. ۱۰۱۴ق).[۳۳]

گروهی از ایرانیان ساکن در مکه و مدینه، به خدمات دیگر در حرمین مشغول بودند. برای نمونه، می‌توان از حسن عجمی خادم قبه حمزه،[۳۴] حسین بن علی بن رستم شیرازی و فرزندش حسن از سقایان مسجد نبوی، ابراهیم بن حسین شیرازی دربان (بوّاب) حرم شریف نبوی (زنده در ۷۶۹ق) نام برد.[۳۵]

حضور ایرانیان به ویژه کازرونی‌ها در سمت مؤذن در حرمین بسیار چشمگیر بوده است. بسیاری از مؤذنان حرم در سده‌های هشتم و نهم قمری از خانواده‌های کازرونی بوده‌اند.[۳۶]

پانویس

  1. کتاب کوچه، ج5، ص1886.
  2. العقد الثمین، ج1، ص294؛ ج3، ص61؛ التاریخ و المورخون، ص53-58.
  3. العقد الثمین، ج8، ص223-224، 234.
  4. نصیحة المشاور، ص111-114.
  5. نصیحة المشاور، ص114؛ التحفة اللطیفه، ج5، ص194.
  6. التحفة اللطیفه، ج6، ص332-333.
  7. الدر الکمین، ج2، ص751؛ ج1، ص392.
  8. التحفة اللطیفه، ج6، ص23-28، 150؛ نصیحة المشاور، ص121.
  9. میقات حج، ش4، ص27، «حجاج شیعی در دوره صفویه.
  10. الذریعه، ج9، ق2، ص410؛ ج4، ص19؛ ج1، ص196، 252؛ ج7، ص56؛ امل الآمل، ج2، ص166.
  11. الذریعه، ج9، ق3، ص754.
  12. العقد الثمین، ج1، ص406؛ اتحاف الوری، ج2، ص368.
  13. تذکرة الحفاظ، ج3، ص782؛ العقد الثمین، ج1، ص408.
  14. سیر اعلام النبلاء، ج10، ص586.
  15. العقد الثمین، ج5، ص324-325.
  16. العقد الثمین، ج3، ص145؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص408.
  17. العقد الثمین، ج5، ص59-60.
  18. العقد الثمین، ج5، ص516.
  19. الدر الکمین، ج2، ص1025-1027.
  20. الدر الکمین، ج2، ص751-752.
  21. العقد الثمین، ج4، ص426-427؛ اتحاف الوری، ج3، ص17.
  22. العقد الثمین، ج6، ص277؛ ج5، ص214.
  23. العقد الثمین، ج1، ص434.
  24. العقد الثمین، ج5، ص493.
  25. العقد الثمین، ج2، ص380.
  26. الدر الکمین، ص515.
  27. الدر الکمین، ص991-992.
  28. العقد الثمین، ج2، ص288.
  29. العقد الثمین، ج2، ص150.
  30. العقد الثمین، ج2، ص389.
  31. العقد الثمین، ج3، ص12.
  32. اثارة الترغیب، ج1، ص214.
  33. خلاصة الاثر، ج2، ص122.
  34. التحفة اللطیفه، ج2، ص333.
  35. التحفة اللطیفه، ج2، ص298، 350-351؛ العقد الثمین، ج3، ص211.
  36. العقد الثمین، ج2، ص145، 214، 250؛ ج3، ص52، 419؛ ج4، ص387.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ایران.