خزاعه از قبایل عرب قحطانی است که در یمن سکونت داشتند. خزاعه با غلبه بر جرهمیان بر مکه مسلط شده و بت پرستی را در آن رواج دادند.

خزاعه تسلط بر مکه و کعبه را تا مدتها قبل از اسلام در دست داشت. تا اینکه قصی بن کلاب جد پیامبر با چیره شدن بر آنان امور مکه را به دست گرفت.

قبیله خزاعه در جنگ های صدر اسلام حضور داشت و در برخی موارد مانند فتح مکه منشأ اثر بوده است.

نسب شناسی

قبیله خزاعه از بزرگ‌ترین قبایل عرب قحطانی یا جنوبی (یمنی) است که در بخشی از یمن سکونت داشتند. دربارة نسب و تبار آنان اختلاف بسیاری دیده می‌شود؛ عده‌ای نیای آنان را از عدنان می‌دانند و سلسله نسب آنان را چنین نقل می‌کنند: بَنو لُحَّیِ بن عامِرِبن قُمعَة بن اِلیاسِ­بن مُضرِبن نِزِارِبن مَعدِ بن عَدنان [۱] اما گروه کثیری، آنان را از تبار قَحطان[۲] . و از فرزندان رَبیعه و أَفصی، پسران حارثة بن عَمرو بن عامرِ بن حارثَة بن إمرَیءالقِیس بن ثَعلبة بن مازنِ بن أزدِ بن غَوث بن نَبت بن مالک بن زید بن کَهلان بن سبأ بن یشْجُب بن یعرب بن قحطان دانسته‌اند.[۳] این قبیله دارای شاخه‌های زیادی است؛ مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: کَعب، سَعد، سَلول، عَدّی، حِزمر، حُبشیّه، حُلیل، قُمیر، مُلَیح، مُصطلق[۴]

خزاعه قبل از اسلام

محل سکونت

محل سکونت خزاعه را آب‌ها و کوه‌ها و چشمه‌هایی که این قبیله در کنار آن اقامت داشتند، ذکر کرده‌اند؛ از جمله: مَرّ، بَیضان، وُتَیر، مُرَیسیع و غُرابات[۵] ، یَلَملَم، طَیِبَه، مَلکَان، بَیضا، مَدارج، مَرُّالظَهران، تَنعیم، جِعرانه، سِرف، فَخّ، عُصم و قُدَید، جُحفه، خم و مکان‌هایی که به آن متصل بود در جُهینه و محله‌های بنی‌حرب .[۶] و نیز گفته شده منطقه خزاعه در جنوب دیار مزینه در ارتفاعات واقع در راه میان مکه و مدینه بوده‌است . بارزترین منطقه آن‌ها عسفان ذکرشده که از آن بنى‌مصطلق و مرز تهامه بود.[۷]

زمامداری مکه

جُرهُمیان قبل از اسلام بر مکه مسلط بودند و امور کعبه را اداره می‌کردند.خزاعه در اثر فساد و ضعف جرهمیان در اواخر سده سوم یا آغاز سده چهارم پیش از میلاد، در نبردی سه روزه که گروهی از بنی‌کِنانه از قبایل عدنانی نیز آنان را یاری کردند، جرهم را شکست دادند و با راندن آنان از مکه، امارت آن شهر را در اختیارگرفتند.[۸]

عمرو بن لحّی اولین شخص از خزاعه بود که تولیت کعبه را عهده‌دار شد.[۹]عمرو به جایگاه بالایی در میان عرب دست یافت.[۱۰] او دین ابراهیم و اسماعیل را تغییر داد و آیین بت‌پرستی را در میان عرب‌ها رواج داد. [۱۱] عمرو قبایل مختلف را به پرستش بت‌های إساف، نائله، منات، عُزّی [۱۲]، یعوق، یغوث [۱۳]و ذوالکفیّن [۱۴]دعوت کرد.

عمرو چون اشاعه بت‌پرستی را با شعار توحیدی حج متعارض می‌دید و آن را مانعی در پذیرش و استقبال مردم از بت‌پرستی می‌دانست، جمله‌ای را به پایان شعار حج افزود: «لَبَیک، لا شَریک لَکَ الا شَریکا هَوَ لَکَ تَملکه و ما مَلک»[۱۵]

حجابت کعبه در میان بزرگان خزاعه موروثی بود[۱۶] و آنان پرده‌دار، نگهبان پایه‌های مکه و زمامدار و آبادکننده آن بودند.[۱۷] گفته شده خزاعه سیصد وحتی پانصد سال حکومت بر مکه و حجابت کعبه را در دست داشتند؛[۱۸] برخی نیز مدت تسلط آنان را بر مکه از حدود اواخر سده دوم تا اواسط سده پنجم میلادی دانسته[۱۹]

زمامداری مکه در دست خزاعیان بود تا زمانی‌که قصی بن کلاب برآنان غلبه یافت و بر مکه مسلط شد.

روابط با سایر قبایل

مهاجرت خزاعه به مکه و مواجهه شدن با جامعه جدید، منازعات با برخی قبایل و هم پیمانی با برخی دیگر را به‌دنبال داشت:

منازعات:

  • ـ نبرد میان قبیله قیس بن عیلان و خزاعی‌ها[۲۰]
  • ـ درگیری قبیله هوازن با تیره‌ای از خزاعه به نام قبیله ضاطر [۲۱]
  • ـ نبرد میان تیره کعب از خزاعه و قبیله کنانه [۲۲]
  • ـ منازعه تیره کعب از خزاعه با قبیله لحیان [۲۳]
  • حضور بنی مصطلق از خزاعه در نبرد یوم ذات نکیف که میان فرزندان بکر بن عبدمناف و قریشیان درگرفت[۲۴]

هم پیمانان:

  • این قبیله با قبایل قریش، کنانه و هوازن در برپایی بازار عکاظ، که هر ساله از نیمه ذیقعده تا اول ذی‌حجه برپا می‌شد، شرکت می‌کرد[۲۵]
  • هنگام حمله ابرهه به مکه، افراد قبیله خزاعه، کنانه، هذیل، قریش و دیگر ساکنان منطقه حرم، با همراهی هم قصد مقابله با لشکر وی را داشتند؛ اما چون دیدند توان مقابله با آنها را ندارند، از این کار صرف نظر کردند [۲۶]
  • تیره‌هایی از قبیله خزاعه در جاهلیت جزو گروهی از قبایل به نام احابیش بودند که با مطلب بن عبدمناف و قبیله قریش پیمان دوستی و همدستی، معروف به حلف احابیش، بستند[۲۷] یکی از پیمان‌نامه‌های معروف، روابط خزاعه و بنی‌هاشم در زمان عبدالمطلب بود که به مسالمت گرایید و پیمان استواری بینشان بسته شد [۲۸]

خزاعه بعد از اسلام

اسلام آوردن خزاعه را می توان به دو مقطع تدریجی و کلی تقسیم کرد، چنان‌ که تیره هایی از آن قبل از حاکمیت اسلام، اسلام آورده و با پیامبر همراهی می‌کردند، اما اسلام آوردن کامل خزاعه بعد از فتح مکه اتفاق افتاد.

در مرحله تدریجی تیره‌هایی از خزاعه پیامبر را در نبرد با کفار همراهی کردند:

  • غزوه بدر: در این جنگ هشت نفر از قبیلة خزاعه بود شرکت داشتند[۲۹] عده‌ای از آن‌ها جزء یاران پیامبر، و عده‌ای نیز با مشرکان بودند. حَیسمان بن ایاس خزاعی با مشرکان در جنگ بدر شرکت کرد و نخستین کسی بود که خبر شکست قریشیان را به مکه برد. او نیز بعد اسلام آورد [۳۰] ذوالشمالین خزاعی از شهدای این جنگ بود.[۳۱]
  • نبرد احد: خزاعی‌ها و أسلمی‌ها (شاخه‌ای از خزاعه) در نبرد احد نقش داشتند. عمرو بن سالم خزاعی همراه گروهی از خزاعه، که چهار نفر بودند، ‌از مکه راه افتادند و به قریش، که در ذی‌طوی لشکر زده بودند، برخوردند. سپس این خبر را به پیامبر رساندند [۳۲] هنگامی که پیامبر خدا در این جنگ جراحت برداشت،‌ ابوبرزه اسلمی سر آن حضرت را به دامن گرفت. پیامبر پس از بهبودی، وی را شناخت و برای او و خاندانش دعا کرد[۳۳]
  • جنگ خیبر: در این جنگ شاخه‌ای از قبیله خزاعه، به نام أسلم، همراه پیامبر حضور داشتندکه سرپرست ایشان بُریدة بن حصیب بود. [۳۴]
  • جنگ تبوک: هنگامی که بازرگانان شامی به مدینه آمدند و به پیامبر(ص) خبر دادند که هرقل به همراه سپاهی عظیم قصد حمله به مدینه را دارد، پیامبر هم اشخاصی را به قبایل برای شرکت در جنگ اعزام کرد. بریدة بن حصیب را به قبیله أسلم فرستاد و بُدیل بن ورقاء، عمرو بن سالم و بُسر بن سفیان را به قبیلة کعب بن عمرو اعزام کرد[۳۵]
  • غزوه حنین: در این جنگ بنی‌أسلم از خزاعه دو پرچم داشتند که یکی همراه بریدة بن حصیب و دیگری همراه جندب بن اعجم بود.[۳۶]
  • غزوه طائف: در این جنگ پیامبر(ص) دستور داد تا اسیران را به جعرانه روانه کنند و بدیل بن ورقاء خزاعی را به سرپرستی ایشان منصوب کرد.[۳۷]

دو واقعه غزوه مریسیع و صلح حدیبیه را می توان به عنوان عامل اسلام آوردن کامل خزاعه بیان نمود:

  • غزوه مریسیع: بنی‌مصطلقْ تیره‌ای از خزاعه و از همپیمانان بنی‌مُدلِج بودند که در کنار چاه آبی به نام مُرَیسیع، که در راه فُرُع [۳۸] بود، اقامت داشتند. رئیس آنان فردی از خزاعه به نام حارث بن ابی‌ضِرار بود. او پیش از قبول اسلام، در شمار دشمنان اسلام قرار داشت و به ویژه برخلاف دیگر تیره‌های قبیله خزاعه که با پیامبر همپیمان بودند، او با ابوسفیان همپیمان بود[۳۹] . حارث بن ابی‌ضرار، قبیلة خویش و گروه‌های دیگری از اعراب را که توانسته بود گرد آورد کنار چاهی به نام مریسیع، برای جنگ با پیغمبر9 آماده کرد.این جنگ در شعبان سال پنجم هجرت واقع شدو مسلمانان به رهبری پیامبر خدا به پیروزی رسیدند. [۴۰]تعداد زیادی از مردان و زنان و کودکان بنی‌مصطلق دستگیر، و اسیر شدند. جُویریه، دختر حارث، از جمله اسیران بود که به همسری پیامبر خدا(ص) درآمد.[۴۱] در اثر این ازدواج مسلمانان همه اسیران بنی‌مُصطَلَق را که تعدادشان دویست، و به قولی یکصد نفر بود، آزاد کردند و به سرزمینشان برگرداندند و آنها مسلمان شدند[۴۲] حارث نیز به همراه دو پسر و گروهی از افراد قبیله‌اش اسلام آورد [۴۳]
  • صلح حدیبیه: صلح حدیبیه، نام پیمانی است که پیامبر(ص) در سال ششم هجری با مشرکان قریش به امضا رساندند. بر اساس یکی از مفاد صلحنامه حدیبیه، مقرر شد که هر کس دوست دارد می تواند در عهد و پیمان محمد(ص) قرار بگیرد، و هر کس دوست دارد در عهد و پیمان قریش قرار گیرد . به دنبال این مفاد،‌ قبیلة خزاعه هم پیمانی با با پیامبر را برگزیدند. [۴۴] پس از این پیمان همه خزاعیان مسلمان شدند و پیامبر را تصدیق کردند.

نقش خزاعه در فتح مکه

خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل

پانویس

  1. جمهرة الانساب العرب، ص7
  2. الاعللام، ج2، ص348، الانباه علی قبائل الرواة، ص81-82، قلائد الجمان فی‌التعریف بقبائل عرب الزمان، ج1، ص 98
  3. الاصنام، ج2، ص116، قلائد الجمان فی‌التعریف بقبائل عرب الزمان، ص244، معجم قبائل العرب، ج1، ص338
  4. الاصنام، ج2، ص 120
  5. المعالم الاثیرة فی السنة و السیرة، ص108، معجم قبائل العرب، ج1، ص338
  6. صفة الجزیرة العرب، ص232-233
  7. تاریخ یعقوبی، ص98
  8. السیرة النبویه، ج1، ص245 وص74
  9. الاصنام، ص8
  10. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص56
  11. الاصنام،ص 8
  12. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، 49-79
  13. الاصنام، ص57 و 88
  14. جمهرة الانساب العرب، ص 403
  15. السیرة النبویه، ج1، ص97
  16. النسب معد و الیمن الکبیر، ج2، ص443
  17. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص60
  18. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ذج1، ص 59
  19. مواسم العرب، المواسم الثقافیة و التجاریة و الدینیة و الطبیعیه، ج1، ص211
  20. اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، ج5، ص 156
  21. الاغانی، ج14، ص148
  22. السیرة النبویه، ج3، ص392
  23. معجم البلدان، ج2، ص 407
  24. الانساب الاشراف، ج1، ص76، المحبّر، ص246
  25. الطبقات الکبری،ج1، ص102
  26. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص 94، إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج2، ص 34
  27. المعارف، ص 616
  28. تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، ص 380
  29. المغازی، ج1، ص 155
  30. الکامل فی‌التاریخ، ج2، ص131، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه،ج3، ص 116
  31. الکامل فی‌التاریخ، ج2، ص 23
  32. المغازی، ج1، ص 149
  33. تاریخ مدینة الدمشق، ج62، ص94 و 96
  34. المغازی، ج2، ص 660، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج5، ص 121
  35. المغازی، ج3، 990
  36. المغازی، ج3، ص 896
  37. المغازی، ج3، ص 923
  38. التنبیه الاشراف، ص 215
  39. تاریخ مدینة الدمشق، ج3، ص 174، الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج1، ص 203
  40. الطبقات الکبری، ج2، ص 48
  41. المغازی، ج1، ص 410
  42. دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب، ج2، ص 446
  43. تجرید أسماء الصحابه، ج1، ص 102
  44. السیرة النبویه، ج4، ص 285-286