کاربر:Abbasahmadi1363/صفحه تمرین۱

وَلَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَزِيدُ عَلىٰ سپاس ترا سپاسى كه برابر احسان تو باشد و سپاس ترا سپاسى كه افزونى كند بر رِضٰاكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ كُلِّ حٰامِدٍ، وَشُكْراً يَقْصُرُ رضاى تو سپاس ترا سپاسى كه همراه باشد با سپاس هر سپاسگزارى و سپاسى كه فرو ماند

143 عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ شٰاكِرٍ، حَمْداً لاٰ يَنْبَغِي إِلّاٰ لَكَ، وَلاٰ يُتَقَرَّبُ بِهِ إِلّاٰ از او شكر هر شكرگزارى سپاسى كه سزاوار نيست جز بتو و موجب تقرّب نشود جز به إِلَيْكَ، حَمْداً يُسْتَدٰامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَيُسْتَدْعىٰ بِهِ دَوٰامُ الْآخِرِ، حَمْداً پيشگاه تو سپاسى كه پايدار بود بسبب او نعمت اوّل و خواسته شود به او پايدارى نعمت بعدى سپاسى كه يَتَضٰاعَفُ عَلىٰ كُرُورِ الْأَزْمِنَةِ، وَيَتَزٰايَدُ أَضْعٰافاً مُتَرٰادِفَةً، حَمْداً افزايش يابد با گذشتن زمانهاو زياد گردد چند برابر پى درپى سپاسى كه يَعْجِزُ عَنْ إِحْصٰائِهِ الْحَفَظَةُ، وَيَزِيدُ عَلىٰ مٰا أَحْصَتْهُ فِي كِتٰابِكَ فرو ماند از شمار آن آمارگيران و فزون آيد بر آنچه بشمار آورده‌اند در كتاب تو الْكَتَبَةُ، حَمْداً يُوٰازِنُ عَرْشَكَ الْمَجِيدَ، وَيُعٰادِلُ كُرْسِيَّكَ الرَّفِيعَ، نويسندگان سپاسى كه برابرى كند با عرش عظيم تو و همانند باشد با كرسى رفيع تو حَمْداً يَكْمُلُ لَدَيْكَ ثَوٰابُهُ، وَيَسْتَغْرِقُ كُلَّ جَزٰاءٍ جَزٰاؤُهُ، حَمْداً سپاسى كه كامل باشد به پيشگاه تو پاداش او و افزون آيد به هر ثواب ثواب او سپاسى كه ظٰاهِرُهُ وَفْقٌ لِبٰاطِنِهِ، وَ بٰاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّيَّةِ، حَمْداً ظاهر آن موافق باطن باشد و باطنش هم موافق با نيّت صادق باشد سپاسى كه لَمْ يَحْمَدْكَ خَلْقٌ مِثْلَهُ، وَلاٰ يَعْرِفُ أَحَدٌ سِوٰاكَ فَضْلَهُ، حَمْداً يُعٰانُ نگذارده باشد آفريدۀ مانندش را و نشناسد كسى جز تو فضل آن را سپاسى كه يارى شود مَنِ اجْتَهَدَ فِي تَعْدِيدِهِ، وَيُؤَيَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِي تَوْفِيَتِهِ، حَمْداً هر كه بكوشد در گذاردن آن و تأييد شود هر كه مبالغه كند در اداى آن سپاسى كه

144 يَجْمَعُ مٰا خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ، وَيَنْتَظِمُ مٰا أَنْتَ خٰالِقُهُ مِنْ بَعْدُ، جامع باشد آنچه را كه آفريده‌اى از انواع حمد و در آيد به سلك آنچه خواهى آفريد بعد از اين حَمْداً لاٰ حَمْدَ أَقْرَبُ إِلىٰ قَوْلِكَ مِنْهُ، وَلاٰ أَحْمَدَ مِمَّنْ يَحْمَدُكَ سپاسى كه هيچ حمدى نزديك‌تر از آن بگفتار تو نباشد و بالاتر از آن هيچكس تورا حمد بِهِ، حَمْداً يُوجِبُ بِكَرَمِكَ الْمَزِيدَ بِوُفُورِهِ، وَتَصِلُهُ بِمَزِيدٍ بَعْدَ نكرده باشد سپاسى كه سبب گردد بكرم تو مزيد نعمت را به فراوانى و بپيوندى آنرا بفزونى پى مَزِيدٍ طَوْلاً مِنْكَ، حَمْداً يَجِبُ لِكَرَمِ وَجْهِكَ، وَيُقٰابِلُ عِزَّ درپى برحمت خود سپاسى كه شايسته بزرگى ذات تو و سزاوار فرّ و جَلاٰلِكَ، رَبِّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفىٰ عظمت تو باشد پروردگارا درود فرست بر محمّد و آل محمّد كه برگزيده وبهترين خلق و الْمُكَرَّمِ الْمُقَرَّبِ أَفْضَلَ صَلَوٰاتِكَ، وَبٰارِكْ عَلَيْهِ أَتَمَّ بَرَكٰاتِكَ، گرامى و مقرّب نزد تست به بهترين درود و خجسته گردان بر او كمال فرخندگى را وَتَرَحَّمْ عَلَيْهِ أَمْتَعَ رَحَمٰاتِكَ، رَبِّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلاٰةً و بخشايش فرما بر او به برترين بخشايش خود پروردگارا درود فرست بر محمّد و آلش درودى زٰاكِيَةً لاٰ تَكُونُ صَلاٰةٌ أَزْكىٰ مِنْهٰا، وَصَلِّ عَلَيْهِ صَلاٰةً نٰامِيَةً فزاينده كه نباشد درودى فزاينده‌تر از آن و درود فرست بر آن درودى برومند لاٰ تَكُونُ صَلاٰةٌ أَنْمىٰ مِنْهٰا، وَصَلِّ عَلَيْهِ صَلاٰةً رٰاضِيَةً لاٰ تَكُونُ صَلاٰةٌ كه نباشد درودى برومندتر از آن و درود فرست بر او درودى پسنديده كه نباشد درودى

145 فَوْقَهٰا، رَبِّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلاٰةً تُرْضِيهِ وَتَزِيدُ عَلىٰ برتر از آن خداوندا درود فرست بر محمّد و آل او درودى كه خوشنودش گردانى و بيفزايد بر رِضٰاهُ، وَصَلِّ عَلَيْهِ صَلاٰةً تُرْضِيكَ وَتَزِيدُ عَلىٰ رِضٰاكَ لَهُ، وَصَلِّ خوشنوديش و درودفرست بر اودرودى‌كه خوشنودت گرداند وبيفزايد برخوشنوديت و درود فرست عَلَيْهِ صَلاٰةً لاٰ تَرْضىٰ لَهُ إِلّاٰ بِهٰا، وَلاٰ تَرىٰ غَيْرَهُ لَهٰا أَهْلاً، رَبِّ بر آنحضرت درودى كه راضى نگردى جز بآن و نبينى غير او را برآن شايسته خداوندا صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلاٰةً تُجٰاوِزُ رِضْوٰانَكَ، وَيَتَّصِلُ اتِّصٰالُهٰا درود فرست بر محمّد و آل او درودى كه تجاوز كند از رضاى تو و به پيوندد پيوند او بِبَقٰائِكَ، وَلاٰ يَنْفَدُ كَمٰا لاٰ تَنْفَدُ كَلِمٰاتُكَ، رَبِّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ ببقاى تو و پايان نيابد چنانكه پايان نپذيرد كلمات تو خداوندا درود فرست بر محمّد وَآلِهِ صَلاٰةً تَنْتَظِمُ صَلَوٰاتِ مَلاٰئِكَتِكَ وَأَنْبِيٰائِكَ وَرُسُلِكَ وَأَهْلِ و آل او درودى كه در برگيرد درود فرشتگان و پيغمبران و رسولان و طٰاعَتِكَ، وَتَشْتَمِلُ عَلىٰ صَلَوٰاتِ عِبٰادِكَ مِنْ جِنِّكَ وَإِنْسِكَ فرمانبرداران تو را و شامل گردد بر درود بندگانت از جنّ و انس وَأَهْلِ إِجٰابَتِكَ، وَتَجْتَمِعُ عَلىٰ صَلاٰةِ كُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَبَرَأْتَ مِنْ وآنانكه دعوت ترا اجابت كردند و مجتمع‌شود بر درود هرآنكه هستيش‌بخشيدى وپديدآوردى از أَصْنٰافِ خَلْقِكَ، رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَآلِهِ صَلاٰةً تُحِيطُ بِكُلِّ صَلاٰةٍ اصناف آفريدگانت خداوندا درود فرست بر او و آل او درودى كه فرا گيرد هر درود

146 سٰالِفَةٍ وَمُسْتَأْنَفَةٍ، وَصَلِّ عَلَيْهِ وَعَلىٰ آلِهِ صَلاٰةً مَرْضِيَّةً لَكَ وَلِمَنْ گذشته و آينده را و درود فرست بر او و بر آل او درودى كه پسنديده باشد تورا و دُونَكَ، وَتُنْشِئُ مَعَ ذٰلِكَ صَلَوٰاتٍ تُضٰاعِفُ مَعَهٰا تِلْكَ غير تو را و برانگيزى با اين همه درودى را كه بيفزايدبا آن اين الصَّلَوٰاتِ عِنْدَهٰا، وَتَزِيدُهٰا عَلىٰ كُرُورِ الْأَيّٰامِ زِيٰادَةً فِي درودها بنزد آن و افزوده گردد بر گذشت روزگار افزايش تَضٰاعِيفَ لاٰ يَعُدُّهٰا غَيْرُكَ، رَبِّ صَلِّ عَلىٰ اطٰائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ، چند برابر كه نشمارد آنرا غير تو خداوندا درود فرست بر پاكان خاندان او الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ، وَجَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ، وَحَفَظَةَ دِينِكَ، آنانكه برگزيديشان براى اجراى امر خود و قرارشان دادى گنجينۀ علم خود و نگهبانان دين خود وَخُلَفٰاءَكَ فِي أَرْضِكَ، وَحُجَجَكَ عَلىٰ عِبٰادِكَ، وَطَهَّرْتَهُمْ مِنَ و جانشينان خود در روى زمين و حجّت‌هاى خود بر بندگانت و پاكشان نمودى از الرِّجْسِ وَالدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرٰادَتِكَ، وَجَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْكَ، هر ناپاكى و پليدى پاك كردنى كه به ارادۀ خود بود و قرارشان دادى وسيله بسوى خويش وَالْمَسْلَكَ إِلىٰ جَنَّتِكَ، رَبِّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلاٰةً تُجْزِلُ و راه بسوى بهشت خود خداوندا درود بر محمّد وآلش فرست درودى كه بهره‌مند گردانى لَهُمْ بِهٰا مِنْ نِحَلِكَ وَكَرٰامَتِكَ، وَتُكْمِلُ لَهُمُ الْأَشْيٰاءَ مِنْ عَطٰايٰاكَ آنها را از عطا و كرامت خود و كامل گردانى براى آنها همه‌گونه بخشش

147 وَنَوٰافِلِكَ، وَتُوَفِّرُ عَلَيْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوٰائِدِكَ وَفَوٰائِدِكَ، رَبِّ صَلِّ و نعمت خود را و فراوان گردانى براى آنها لذّت نعمت‌ها و فوائد خود را خداوندا درود فرست عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ صَلاٰةً لاٰ أَمَدَ فِي أَوَّلِهٰا، وَلاٰ غٰايَةَ لِأَمَدِهٰا، وَلاٰنِهٰايَةَ بر او و خاندان او درودى كه نه حدّى باشد در آغاز آن و نه پايانى بمدّت آن و نه نهايتى باشد لِآخِرِهٰا، رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِم ْزِنَةَ عَرْشِكَ وَمٰا دُونَهُ، وَمِلْأَ سَمٰاوٰاتِكَ به انجام آن خداوندا درود فرست بر آنان هموزن عرش خود و آنچه در زير آن است و به پُرى آسمانهايت وَمٰا فَوْقَهُنَّ، وَعَدَدَ أَرَضِيكَ وَمٰا تَحْتَهُنَّ وَمٰا بَيْنَهُنَّ، صَلاٰةً و آنچه بالاى آنها است و به شماره زمينهايت و آنچه زير آنها است و آنچه در لابلاى زمين و آسمان است درودى كه تُقَرِّبُهُمْ مِنْكَ زُلْفىٰ، وَتَكُونُ لَكَ وَلَهُمْ رِضىً، وَمُتَّصِلَةً نزديك سازد آنها را به مقام تو و بوده باشد براى تو و آنها خوشنودى و پيوسته باشد بِنَظٰائِرِهِنَّ أَبَداً. اللّٰهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوٰانٍ بِاِمٰامٍ أَقَمْتَهُ بمانند خود هميشه بار خدايا تو تأييد كردى دين خود را درهر زمان به امامى كه برافراشتيش عَلَماً لِعِبٰادِكَ، وَمَنٰاراً فِي بِلاٰدِكَ، بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، مانند علم براى‌بندگانت و مانند نورافكن در شهرهايت پس از آنكه پيوستى ريسمان او را بر ريسمان خود وَجَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلىٰ رِضْوٰانِكَ، وَافْتَرَضْتَ طٰاعَتَهُ، وَحَذَّرْتَ و قرارش دادى بسوى خوشنودى خود و واجب فرمودى اطاعت او را و بيم دادى مَعْصِيَتَهُ، وَأَمَرْتَ بِامْتِثٰالِ أَمْرِهِ وَ الْاِنْتِهٰاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَأَلّاٰ يَتَقَدَّمَهُ ازنافرمانى او و امرفرمودى بفرمانبردارى از اوامر او و به پرهيز نمودن از مناهى او و اينكه پيش نيفتد از او

148 مُتَقَدِّمٌ، وَلاٰ يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ، فَهُوَعِصْمَةُ اللَّائِذِينَ، وَكَهْفُ پيش روى و پس نماند از او كسى پس او است حافظ پناهندگان و سنگر الْمُؤْمِنِينَ، وَعُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَبَهٰاءُ الْعٰالَمِينَ. اللّٰهُمَّ فَأَوْزِ عْ مؤمنان و دستاويز نجات جويان و فروغ مردم جهان بار خدايا الهام كن لِوَلِيِّكَ شُكْرَ مٰا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيْهِ، وَأَوْزِعْنٰا مِثْلَهُ فِيهِ، وَآتِهِ مِنْ براى ولىّ خود تا شكر آنچه را كه انعامش فرمودى بجاى آورد و ما را نيز الهام فرما مانند او بوجود او شكر كنيم و عنايت كن او را لَدُنْكَ سُلْطٰاناً نَصِيراً، وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً، وَأَعِنْهُ بِرُكْنِكَ الْأَعَزِّ، از جانب خود پيروزى و نصرت و بگشا برايش گشايشى آسان و مدد فرما او را به پشتيبانى محكم خود وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَقَوِّ عَضُدَهُ، وَرٰاعِهِ بِعَيْنِكَ، وَاحْمِهِ بِحِفْظِكَ، وقوى گردان پشت او را و نيرو بخش بازوى او را و رعايتش فرما بديدۀ رحمت خود و حمايتش كن بنظر نگهدارى خود وَانْصُرْهُ بِمَلاٰئِكَتِكَ، وَامْدُدْهُ بِجُنْدِكَ الْأَغْلَبِ، وَأَقِمْ بِهِ كِتٰابَكَ و ياريش فرما بفرشتگانت و مددش كن به سپاه نيرومندت و بپادار بوسيله او كتاب وَحُدُودَكَ وَشَرٰائِعَكَ وَسُنَنَ رَسُولِكَ صَلَوٰاتُكَ اللّٰهُمَّ عَلَيْهِ و احكام و قوانين خود و سنّت پيغمبر خويش را درود بى‌پايانت خدايا بر او وَآلِهِ، وَأَحْيِ بِهِ مٰا أَمٰاتَهُ الظّٰالِمُونَ مِنْ مَعٰالِمِ دِينِكَ، وَاجْلُ بِهِ باد و اولادش و زنده گردان به او آنچه را كه ناپديد كرده‌اند ستمكاران از آثار دين خود و جلا ده به او صَدٰاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِيقَتِكَ، وَأَبِنْ بِهِ الضَّرّٰاءَ مِنْ سَبِيلِكَ، وَأَزِلْ بِهِ زنگ ستم را از صفحۀ ملّت خويش و دور گردان به او دشواريها را از راه دين تو و نابود كن به او

149 النّٰاكِبِينَ عَنْ صِرٰاطِكَ، وَامْحَقْ بِهِ بُغٰاةَ قَصْدِكَ عِوَجاً، وَأَلِنْ آنان را كه منحرفند از طريق تو و محو نما به او آنان را كه طالبان ترا براه كج برند و منعطف گردان جٰانِبَهُ لِأَوْلِيٰائِكَ، وَابْسُطْ يَدَهُ عَلىٰ أَعْدٰائِكَ، وَهَبْ لَنٰا رَأْفَتَهُ او را بدوستانت و چيره گردان دست او را بر دشمنانت و برسان بر ما از مهر وَرَحْمَتَهُ وَتَعَطُّفَهُ وَتَحَنُّنَهُ، وَاجْعَلْنٰا لَهُ سٰامِعِينَ مُطِيعِينَ، وَفِي و بخشايش و دلجوئى و نوازش او و چنان كن ما را كه او را شنوا و فرمانبردار باشيم و در رِضٰاهُ سٰاعِينَ، وَإِلىٰ نُصْرَتِهِ وَالْمُدٰافَعَةِ عَنْهُ مُكْنِفِينَ، وَإِلَيْكَ خوشنودى او بكوشيم و به جهت يارى كردن و دفاع نمودن از او به دورش باشيم و به سوى تو وَإِلىٰ رَسُولِكَ صَلَوٰاتُكَ اللّٰهُمَّ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِذٰلِكَ مُتَقَرِّبِينَ. اللّٰهُمَّ و به‌سوى پيغمبر تو كه درود فراوانت خداوندا بر او و آلش باد بدين جهت تقرّب جوئيم خداوندا وَصَلِّ عَلىٰ أَوْلِيٰاءِهِمُ الْمُعْتَرِفِينَ بِمَقٰامِهِمْ، الْمُتَّبِعِينَ مَنْهَجَهُمْ، و درود فرست بر دوستان آنها كه شناختند مقام آنها را و تبعيّت كردند از روش آنها الْمُقْتَفِينَ آثٰارَهُم، الْمُسْتَمْسِكِينَ بِعُرْوَتِهِمْ، الْمُتَمَسِّكِينَ و پيروى نمودند دز آثار آنها و پيوستند به دستاويز آنها و چنگ زدند بِوِلاٰيَتِهِم، الْمُؤْتَمِّينَ بِإِمٰامَتِهِم، الْمُسَلِّمِينَ لِأَمْرِهِم، الْمُجْتَهِدِينَ به ولايت آنها و پذيرفتند پيشوائى آنها را و گردن نهادند بفرمان آنها و كوشيدند فِي طٰاعَتِهِمْ، الْمُنْتَظِرِينَ أَيّٰامَهُم، الْمٰادِّينَ إِلَيْهِمْ أَعْيُنَهُم، در اطاعت آنها و انتظار كشيدند روزگار دولت آنها را و دوختند به سوى ايشان چشمان خود را

150 الصَّلَوٰاتِ الْمُبٰارَكٰاتِ الزّٰاكِيٰاتِ النّٰامِيٰاتِ الْغٰادِيٰاتِ الرّٰائِحٰاتِ، درودهايى كه فرخنده و پاك و برومند باشد هر صبح و هر شام وَسَلِّمْ عَلَيْهِمْ وَعَلىٰ أَرْوٰاحِهِمْ، وَاجْمَعْ عَلَى التَّقْوىٰ أَمْرَهُمْ، و سلام فرست بر آنها و بر جانهاى آنها و جمع نما بر پرهيزكارى كار آنها را و وَأَصْلِحْ لَهُمْ شُؤُونَهُمْ، وَتُبْ عَلَيْهِمْ، إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّٰابُ الرَّحِيمُ، اصلاح فرما حال آنها را و بپذير توبۀ آنها را كه توئى توبه‌پذير و مهربان وَخَيْرُالْغٰافِرِينَ، وَاجْعَلْنٰا مَعَهُمْ فِي دٰارِ السَّلاٰمِ، بِرَحْمَتِكَ يٰا و بهترين آمرزندگان و قرار ده ما را با آنها در منزل سلامت برحمت خود اى أَرْحَمَ الرّٰاحِمِينَ. اللّٰهُمَّ هٰذٰا يَوْمُ عَرَفَةَ، يَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَكَرَّمْتَهُ مهربانترين مهربانان بار خدايا اين است روز عرفه روزى است كه شرافت دادى و گرامى نمودى وَعَظَّمْتَهُ، نَشَرْتَ فِيهِ رَحْمَتَكَ، وَمَنَنْتَ فِيهِ بِعَفْوِكَ، وَأَجْزَلْتَ و بزرگ داشتى منتشر ساختى در آن روز رحمت خود را و منّت نهادى در آن روز به عفو خود و فراوان ساختى فِيهِ عَطِيَّتَكَ، وَتَفَضَّلْتَ بِهِ عَلىٰ عِبٰادِكَ. اللّٰهُمَّ وَأَنَا عَبْدُكَ الَّذِي در آن روز عطاى خود را و تفضّل فرمودى به آن بر بندگان خود خداوندا من بندۀ توأم بنده‌اى كه أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ قَبْلَ خَلْقِكَ لَهُ، وَبَعْدَ خَلْقِكَ إِيّٰاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ انعام فرمودى بر آن پيش از آفرينش او و پس از آفرينش او و قرار دادى آن را از كسانى كه هَدَيْتَهُ لِدِينِكَ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّكَ، وَ عَصَمْتَهُ بَحَبْلِكَ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِي راهنمودى بسوى دين خود و توفيقش دادى به اداى حقّ خود و نگهداشتى او را به طناب خود و درآوردى او را در

حِزْبِكَ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوٰالاٰةِ أَوْلِيٰائِكَ، وَمُعٰادٰاةِ أَعْدٰائِكَ، ثُمَّ أَمَرْتَهُ گروه خود و هدايت فرمودى او را بدوستى دوستانت و دشمنى دشمنانت سپس فرمان دادى فَلَمْ يَأْتَمِرْ، وَزَجَرْتَهُ فَلَمْ يَنْزَجِرْ، وَنَهَيْتَهُ عَنْ مَعْصِيَتِكَ، فَخٰالَفَ اطاعت نكرد و منع فرمودى امتناع نكرد و نهى فرمودى او را از گناه مخالفت نمود أَمْرَكَ إِلىٰ نَهْيِكَ، لاٰ مُعٰانَدَةً لَكَ وَلاَ اسْتِكْبٰاراً عَلَيْكَ، بَلْ دَعٰاهُ فرمان ترا به ارتكاب نهى تو لكن نه از دشمنى با تو و نه از گردنكشى بر تو بلكه كشانيد او را هَوٰاهُ إِلىٰ مٰا زَيَّلْتَهُ وَإِلىٰ مٰا حَذَّرْتَهُ، وَأَعٰانَهُ عَلىٰ ذٰلِكَ عَدُوُّكَ به سوى آنچه از آن دفع‌كردى و بسوى آنچه از آن بيم‌دادى و يارى‌كرد آن‌را براين‌همه‌گستاخى دشمن تو وَعَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَيْهِ عٰارِفاً بِوَعِيدِكَ، رٰاجِياً لِعَفْوِكَ، وٰاثِقاً و دشمن خود او «ابليس» تا اقدام به گناه نمود در حالى كه معترف بود به بيم تو و اميدوار بود به عفو تو و اطمينان داشت بِتَجٰاوُزِكَ، وَكٰانَ أَحَقَّ عِبٰادِكَ مَعَ مٰا مَنَنْتَ عَلَيْهِ أَلّاٰ يَفْعَلَ، وَهٰا بگذشت تو و سزاوارترين بندگان بود كه با اين همه نعمت‌هايت اين همه معصيت نكند اكنون أَنَاذٰا بَيْنَ يَدَيْكَ صٰاغِراً ذَلِيلاً، خٰاضِعاً خٰاشِعاً، خٰائِفاً مُعْتَرِفاً اينم‌كه درمقابل توام درحالى‌كه خوار و ذليل و سرافكنده و افسرده و ترسانم در حاليكه اقرار دارم بِعَظِيمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَجَلِيلٍ مِنَ الْخَطٰايَا اجْتَرَمْتُهُ، به بزرگترين گناهى كه بار آن را بدوش گرفته‌ام و به بزرگترين خطائى كه به او آلوده گشتم مُسْتَجِيراً بِصَفْحِكَ، لاٰئِذاً بِرَحْمَتِكَ، مُوقِناً أَنَّهُ لاٰ يُجِيرُنِي مِنْكَ درحالى‌كه پناه آورده‌ام به عفو تو و زنهار ميجويم از رحمت‌تو و يقين‌دارم‌كه پناه‌نمى‌دهدمرااز تو

152 مُجِيرٌ، وَلاٰ يَمْنَعُنِي مِنْكَ مٰانِعٌ، فَعُدْ عَلَيَّ بِمٰا تَعُودُ بِهِ عَلىٰ مَنِ پناه‌دهنده‌اى و مانع نمى‌شود مرا از عذاب تو مانعى پس فرا گير مرا به آنچه فرا مى‌گيرى به او آنكه را اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمُّدِكَ، وَجُدْ عَلَيَّ بمٰا تَجُودُ بِهِ عَلىٰ مَنْ أَلقىٰ بِيَدِهِ كه‌دست بگناه آلود از رحمت‌خودوببخش بر من آنچه‌را كه مى‌بخشى بر آنكه بگشايد دست اميد إِلَيْكَ مِنْ عَفْوِكَ، وَامْنُنْ عَلَيَّ بِمٰا لاْ يَتَعٰاظَمُكَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلىٰ بسوى تو از عفو خود و منّت نِه بر من به آنچه دريغت نيايد مَنْ أَمَّلَكَ مِنْ غُفْرٰانِكَ، وَاجْعَلْ لِي فِي هٰذَا الْيَوْمِ نَصِيباً أَنٰالُ بِهِ بركسى كه آرزوى بخششت را دارد و قرار ده براى من در اين روز بهره‌اى كه برسم به سبب آن حَظّاً مِنْ رِضْوٰانِكَ، وَلاٰ تَرُدَّنِي صِفْراً مِمّٰا يَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ به حظّى از خوشنوديت و باز مگردان مرا دست خالى از آنچه باز گردند به او عبادت‌كنندگان لَكَ مِنْ عِبٰادِكَ، وَإِنِّي وَإِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مٰا قَدَّمُوهُ مِنَ الصّٰالِحٰاتِ از بندگانت و من گرچه تقديم نداشته‌ام آنچه تقديم داشته‌اند از اعمال شايسته فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِيدَكَ، وَنَفْىَ الْأَضْدٰادِ وَالْأَنْدٰادِ وَالْأَشْبٰاهِ عَنْكَ، لكن پيش آوردم اين را كه ترا به يگانگى شناختم و نفى كردم از تو ضدّ و مثل و مانند را وَأَتَيْتُكَ مِن الْأَبْوٰابِ الَّتِي أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتىٰ مِنْهٰا، وَتَقَرَّبْتُ إِلَيْكَ و آمدم به پيشگاهت از آن درها كه فرمودى از آنها سوى تو آيند و تقرّب جستم بسوى تو بِمٰا لاٰ يَقْرُبُ بِهِ أَحَدٌ مِنْكَ إِلّاٰ بِالتَّقَرُّبِ بِهِ، ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذٰلِكَ به عملى كه نزديك نميگردد كسى به تو مگر به آن عمل سپس تعقيب كردم همين عمل را

153 بِالْإِنٰابَةِ إِلَيْكَ، وَالتَّذَلُّلِ وَالاِسْتِكٰانَةِ لَكَ، وَحُسْنَ الظَّنِّ بِكَ، به توبه كردن و بفروتنى و زارى نمودن و بتو گمان نيك دارم وَالثِّقَةِ بِمٰا عِنْدَكَ، وَشَفَعْتُهُ بِرَجٰائِكَ الَّذِي قَلَّ مٰا يَخِيبُ عَلَيْهِ و دلگرمم به آنچه نزد تو است و شفيع خود ساخته‌ام آن اميدوارى را كه كم افتد كه نااميد شود كسى كه رٰاجِيكَ، وَسَأَلْتُكَ مَسْأَلَةَ الْحَقِيرِ الذَّلِيلِ، الْبٰائِسِ الْفَقِيرِ، الْخٰائِفِ اميد به تو دارد و در خواستم از تو آنچنانكه شخص حقير و ذليل و مستمند و فقير و ترسان الْمُسْتَجِيرِ، وَمَعَ ذٰلِكَ خِيفَةً وَتَضَرُّعاً وَتَعَوُّذاً وَتَلَوُّذاً، و پناهجو درخواست مى‌كند و با اين همه در حالت بيم و زارى مى‌كنم و زنهار ميخواهم و پناه مى‌جويم نه مانند لاٰمُسْتَطِيلاً بِتَكَبُّرِ الْمُتَكَبِّرِينَ، وَلاٰ مُتَعٰالِياً بِدٰالَّةِ الْمُطِيعِينَ، سركشى آنان كه تكبّر مى‌ورزند و نه مانند آنكه تفوّق جويد بعبادت ديگران وَلاٰ مُسْتَطِيلاً بِشَفٰاعَةِ الشّٰافِعِينَ، وَأَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ، وَأَذَلُّ و نه مانند آنكه مغرور شود به شفاعت شفيعان و من هنوز پست‌ترين هر پستم و خوارتر الْأَذَلِّينَ، وَمِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهٰا، فَيٰا مَنْ لَمْ يُعٰاجِلِ الْمُسِيئِينَ، از هر خوارم و مانند مورى هستم بلكه كمتر از آنم پس اى خدايى كه شتاب نمى‌فرمائى در كيفر گنهكاران وَلاٰيَنْدَهُالْمُتْرَفِينَ، وَيٰا مَنْيَمُنُّ بِإِقٰالَةِالْعٰاثِرِينَ، وَيَتَفَضَّلُ بِإِنْظٰارِ و ناگهان نمى‌گيرى غافلان را و اى آنكه منّت مى‌نهى بدستگيرى لغزندگان و تفضّل مى‌فرمائى به مهلت دادن الْخٰاطِئِينَ، أَنَا الْمُسِيءُ الْمُعْتَرِفُ الْخٰاطِئُ الْعٰاثِرُ، أَنَا الَّذِي أَقْدَمَ خطاكاران من بدكردارم و اقرار دارم و خطا كردم و لغزيده‌ام من آنم كه در پيشگاهت

154 عَلَيْكَ مُجْتَرِئاً، أَنَا الَّذِي عَصٰاكَ مُتَعَمِّداً، أَنَا الَّذِي اسْتَخْفىٰ مِنْ جرئت پيدا كرده‌ام من آنم كه بتو نافرمانى كرده‌ام از روى عمد من آنم كه پنهان داشتم از عِبٰادِكَ وَبٰارَزَكَ، أَنَا الَّذِي هٰابَ عِبٰادَكَ وَأَمِنَكَ، أَنَا الَّذِي بندگانت «گناه خود را» و بر تو ظاهر نمودم من آنم كه ترسيدم از بندگانت و از تو ايمن بودم من آنم كه لَمْيَرْهَبْ سَطْوَتَكَ وَلَمْ يَخَفْ بَأْسَكَ، أَنَا الْجٰانِي عَلىٰ نَفْسِهِ، أَنَا بيم نكردم از هيبت تو و نترسيدم از خشم تو منم كه جنايت كردم بر خويشتنم منم الْمُرْتَهَنُ بِبَلِيَّتِهِ، أَنَا الْقَلِيلُ الْحَيٰاءِ، أَنَا الطَّوِيلُ الْعِنٰاءِ، بِحَقِّ مَنِ كه در گرو بلاهاى خودم هستم منم كه كم است حياء من منم كه بسيار است گرفتارى من بحقّ آنكه انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ، وَبِمَنِ اصْطَفَيْتَهُ لِنَفْسِكَ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ برگزيدى‌از ميان آفريدگانت و بحقّ آنكه اختصاصش دادى بقرب حضورت و بحقّ آنكه انتخاب فرمودى مِنْ بَرِيَّتِكَ، وَمَنِ اجْتَبَيْتَ لِشَأْنِكَ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طٰاعَتَهُ از ميان مخلوقاتت و آنكه شايسته‌اش ديدى براى اجراى فرمانت بحقّ آنكه قرين ساختى طاعت او را بِطٰاعَتِكَ، وَمَنْ جَعَلْتَ مَعْصِيَتَهُ كَمَعْصِيَتِكَ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ بطاعت خود و بحقّ آنكه قرار دادى نافرمانى او را مانند نافرمانى خود مُوٰالاٰتَهُ بِمُوٰالاٰتِكَ، وَمَنْ نُطْتَ مُعٰادٰاتَهُ بِمُعٰادٰاتِكَ، تَغَمَّدْنِي فِي بحقّآنكه برابرنمودى دوستى اورا با دوستى‌خود وآنكه پيوستى دشمنى او را بدشمنى خود بپوشان مرا در يَوْمِي هٰذٰا بِمٰا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَأَرَ إِلَيْكَ مُتَنَصِّلاً، وَعٰاذَ اين روز برحمت خود همانطورى كه ميپوشانى كسى را كه رو آوَرَد بتو در حالى كه از گناه بيزارى جويد و پناه طلبد

155 بِاسْتِغْفٰارِكَ تٰائِباً، وَتَوَلَّنِي بِمٰا تَتَوَلّىٰ بِهِ أَهْلَ طٰاعَتِكَ، وَالزُّلْفىٰ با طلب آمرزش از تو بحال توبه و رو آور بمن همچنان كه رفتار مى‌نمائى با آنكه ترا اطاعت كردند و تقرّب جستند لَدَيْكَ، وَالْمَكٰانَةِ مِنْكَ، وَتَوَحَّدْنِي بِمٰا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفىٰ به پيشگاه تو و داراى مقام ارجمند شدند از ناحيۀ تو و تو تنها كفالت من كن بمانند كفالت نمودنت به كسى كه وفا نمود بِعَهْدِكَ، وَأَتْعَبَ نَفْسَهُ فِي ذٰاتِكَ، وَأَجْهَدَهٰا فِي مَرْضٰاتِكَ، به عهد تو و به رنج واداشت خود را در راه تو و كوشش نمود در خوشنودى تو وَلاٰتُؤٰاخِذْنِي بِتَفْرِيطِى فِي جَنْبِكَ، وَتَعَدِّي طَوْرِي فِي حُدُودِكَ، و مرا مؤاخذه مكن بجهت كوتاهى در خدمت تو و بجهت تجاوز كردنم از حدود تو وَمُجٰاوَزَةِ أَحْكٰامِكَ، وَلاٰ تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلاٰئِكَ لِي اسْتِدْرٰاجَ مَنْ وبجهت‌نافرمانى در احكام تو و مرا سرگرم مساز بمهلت دادنت همانطور كه سرگرم ساختى آنكه را كه مَنَعَنِي خَيْرَ مٰا عِنْدَهُ، وَلَمْ يَشْرَكْكَ فِي حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِي، وَنَبِّهْنِي مِنْ دريغ داشت از من خير خود را و شركت نكرد با تو در دادن نعمت بمن و بيدار كن مرا رَقْدَةِ الْغٰافِلِينَ، وَسِنَةِ الْمُسْرِفِينَ، وَنَعْسَةِ الْمَخْذُولِينَ، وَخُذْ از خواب غافلان و غفلت بزهكاران و غنودگى مخذولان و برگمار بِقَلْبِي إِلىٰ مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقٰانِتِينَ، وَاسْتَعْبَدْتَ بِهِ الْمُتَعَبِّدِينَ، قلب مرا به آنچه واداشتى به آن پرستندگان را و بعبادت واداشتى به آن عبادت‌كنندگان را وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهٰاوِنِينَ، وَأَعِذْنِي مِمّٰا يُبٰاعِدُنِي عَنْكَ، وَيَحُولُ و نجات‌بخشيدى به آن سستكاران را و پناه‌ده مرا ازهرچه‌كه دورمى‌كند مرا از تو و حائل ميگردد

156 بَيْنِي وَبَيْنَ حَظِّى مِنْكَ، وَ يَصُدُّنِي عَمّٰا أُحٰاوِلُ لَدَيْكَ، وَسَهِّلْ ميان من و ميان بهرۀ من از تو و باز مى‌دارد مرا از آنچه اميدوارم در پيشگاه تو و هموار كن لِي مَسْلَكَ الْخَيْرٰاتِ إِلَيْكَ، وَالْمُسٰابَقَةَ إِلَيْهٰا مِنْ حَيْثُ أَمَرْتَ، بر من راه خيرات را كه به‌سوى تو آيم و سبقت جويم بسوى آنها چنانكه فرمان داده‌اى وَالْمُشٰاحَّةَ فِيهٰا عَلىٰ مٰا أَرَدْتَ، وَلاٰ تَمْحَقْنِي فِيمَنْ تَمْحَقُ مِنَ و كوشش نمايم در آن خيرات چنانكه خواسته‌اى و هلاك مكن مرا در زمرۀ آنانكه هلاك كردى الْمُسْتَخِفِّينَ بِمٰا أَوْعَدْتَ، وَلاٰ تُهْلِكْنِي مَعَ مَنْ تُهْلِكُ مِنَ بجهت آنكه سبك شمردند عذاب تو را و مرا نابود مساز در جرگۀ آنانكه نابودشان ساختى بجهت آنكه الْمُتَعَرِّضِينَ لِمَقْتِكَ، وَلاٰ تُتَبِّرْنِي فِيمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْ خود را در معرض خشم تو قرار دادند و بخطر ميفكن مرا مانند آنان كه منحرف شدند از سُبُلِكَ، وَنَجِّنِي مِنْ غَمَرٰاتِ الْفِتْنَةِ، وَخَلِّصْنِي مِنْ لَهَوٰاتِ راههاى تو و نجاتم ده از گردابهاى درياى فتنه و باز رهانم از غفلت‌هاى الْبَلْوىٰ، وَأَجِرْنِي مِنْ أَخْذِ الْإِمْلاٰءِ، وَحُلْ بَيْنِي وَبَيْنَ عَدُوٍّ بلا و مرا پناه ده از سرگرمى نعمت و حائل شو ميان من و دشمنى كه مرا يُضِلُّنِي، وَهَوىً يُوبِقُنِي، وَمَنْقَصَةٍ تَرْهَقُنِي، وَلاٰ تُعْرِضْ عَنِّي گمراه مى‌سازد و هوسى كه مرا به هلاكت افكند و هر نقيصه‌اى كه افسرده‌ام كند و روى مگردان ازمن إِعْرٰاضَ مَنْ لاٰ تَرْضىٰ عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِكَ، وَلاٰ تُؤْيِسْنِي مِنَ الْأَمَلِ مانند آنان‌كه از آنها خوشنودنمى‌شوى چون بر آنها خشم‌گرفته‌اى و مأيوسم مفرما از اميدهايم كه

157 فِيكَ فَيَغْلِبَ عَلَيَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَلاٰ تَمْتَحِنِّي بِمٰا لاٰ طٰاقَةَ به تو دارم تا فرا نگيرد مرا نااميدى از رحمت تو ومرا مبتلا مگردان بچيزى كه طاقت آن را لِي بِهِ فَتَبْهَظَنِي مِمّٰا تُحَمِّلُنِيهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِكَ، وَلاٰ تُرْسِلْنِي مِنْ ندارم تا محروم نگردم بسبب بار سنگين آن از فضل محبّت تو و مرا از دست رحمت خود يَدِكَ إِرْسٰالَ مَنْ لاٰ خَيْرَ فِيهِ، وَلاٰ حٰاجَةَ بِكَ إِلَيْهِ، وَلاٰ إِنٰابَةَ لَهُ، وَ فرو ميفكن مانند كسى كه سودى در او نيست و نيازى بدو ندارى و بسوى تو باز نميگردد و لاٰتَرْمِ بِي رَمْىَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَيْنِ رِعٰايَتِكَ، وَمَنِ اشْتَمَلَ عَلَيْهِ دورمدار مرا مانند آن كسى كه از نظر عنايت تو افتاده باشد و مانند كسى كه فرا گرفته او را الْخِزْىُ مِنْ عِنْدِكَ، بَلْ خُذْ بِيَدِي مِنْ سَقْطَةِ الْمُتَرَدِّينَ، وَوَهْلَةِ رسوائى از پيشگاه خود بلكه بگير دست مرا از پرتگاه درافتادگان و گمراهى الْمُتَعَسِّفِينَ، وَزَلَّةِ الْمَغْرُورِينَ، وَوَرْطَةِ الْهٰالِكِينَ، وَ عٰافِنِي مِمَّا كجروان و لغزش خود پسندان و خطر گمشدگان و عافيت بخش مرا از آنچه ابْتَلَيْتَ بِهِ طَبَقٰاتِ عَبِيدِكَ وَ إِمٰائِكَ، وَبَلِّغْنِي مَبٰالِغَ مَنْ عُنِيتَ بِهِ، آزمايش مى‌كنى به آن عموم بندگان و كنيزانت را و برسان مرا به مقام آن كه عنايت دارى به او وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ وَرَضِيتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِيداً، وَتَوَفَّيْتَهُ سَعِيداً، و انعام فرمودى بر او و خوشنودى از او و زندگى بر او خوش كردى و مرگ او را سعادتمند نمودى وَطَوِّقْنِي طَوْقَ الْإِقْلاٰعِ عَمّٰا يُحْبِطُ الْحَسَنٰاتِ، وَيَذْهَبُ و گردن مرا بطوق تقوى آراسته كن تا از هر چه حسنات را نابود ميكند و ميبرد

بِالْبَرَكٰاتِ، وَأَشْعِرْ قَلْبِيَ الْاِزْدِجٰارَ عَنْ قَبٰائِحِ السَّيِّئٰاتِ، وَفَوٰاضِحِ بركات را و آگاه كن قلب مرا كه نفرت كند از زشتيهاى گناهان و رسوائيهاى كردار الْحَوْبٰاتِ، وَلاٰ تَشْغَلْنِي بِمٰا لاٰ أُدْرِكُهُ إِلّاٰ بِكَ عَمّٰا لاٰ يُرْضِيكَ ناپسند و مشغولم‌مساز به آنچه بدونرسم مگر بخواست‌تو از چيزى‌كه غير او تورا از من خوشنود نمى‌نمايد عَنِّي غَيْرُهُ، وَأَنْزِعْ مِنْ قَلْبِي حُبَّ دُنْيٰا دَنِيَّةٍ تَنْهىٰ عَمّٰا عِنْدَكَ، و بيرون كن از دلم محبّت دنياى پست را كه باز ميدارد مرا از نعمتهاى حضرتت وَتَصُدُّ عَنِ ابْتِغٰاءِ الْوَسِيلَةِ إِلَيْكَ، وَتُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ، و مانع‌مى‌شود از اينكه به پيشگاهت توسل جويم و اغفال ميكند مرا از اينكه نزديك گردم بدرگاهت وَزَيِّنْ لِيَ التَّفَرُّدَ بِمُنٰاجٰاتِكَ بِاللَّيْلِ وَالنَّهٰارِ، وَهَبْ لِى عِصْمَةً و مزيّن گردان برايم كه تنها بمناجات تو پردازم همه شب و همه روز و عنايت فرما به من عصمتى را تُدْنِينِي مِنْ خَشْيَتِكَ، وَتَقْطَعُنِي عَنْ رُكُوبِ مَحٰارِمِكَ، وَتَفُكَّنِي كه نزديك كند مرا به ترس از تو و بازدارد مرا از ارتكاب به محرّمات تو و برهاند مرا مِنْ أَسْرِ الْعَظٰائِمِ، وَهَبْ لِيَ التَّطْهِيرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْيٰانِ، وَأَذْهِبْ از زنجير گناهان بزرگ و عنايت فرما مرا به اينكه پاك گردانى از آلودگى گناه و دور كن عَنِّي دَرَنَ الْخَطٰايٰا، وَسَرْبِلْنِي بِسِرْبٰالِ عٰافِيَتِكَ، وَرَدِّنِي رِدٰاءَ از من كثافت معاصى را و بپوشان مرا بلباس عافيت خود و آراسته كن مرا به پوشش مُعٰافٰاتِكَ، وَجَلِّلْنِي سَوٰابِغَ نَعْمٰائِكَ، وَظٰاهِرْ لَدَىَّ فَضْلَكَ سلامت خود و فراگير مرا به فراوانى نعمت‌هاى خود و ظاهر گردان بر من فضل

159 وَطَوْلَكَ، وَأَيِّدْنِي بِتَوْفِيقِكَ وَتَسْدِيدِكَ، وَأَعِنِّي عَلىٰ صٰالِحِ و عطاى خويش را و تأييدم فرما بتوفيق و نيروى خود و يارى فرما مرا بر نيكوترين النِّيَّةِ، وَمَرْضِيِّ الْقَوْلِ، وَمُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَلاٰ تَكِلْنِي إِلىٰ حَوْلِي نيّت و پسنديده‌ترين گفتار و بهترين عمل و وامگذار مرا به نيرو وَقُوَّتِي دُونَ حَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ، وَلاٰ تُخْزِنِي يَوْمَ تَبْعَثُنِي لِلِقٰائِكَ، و قدرت خودم بدون نيرو و قدرت تو و رسوا مكن مرا روزى كه برانگيزى مرا براى لقاى خود وَلاٰ تَفْضَحْنِي بَيْنَ يَدَىْ أَوْلِيٰائِكَ، وَلاٰ تُنْسِنِي ذِكْرَكَ، وَلاٰ تُذْهِبْ و مفتضح مكن مرا در مقابل دوستان خودت و از يادم مبر ذكر خود را و دور مگردان عَنِّي شُكْرَكَ، بَلْ أَلْزِمْنِيهِ فِي أَحْوٰالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلاٰتِ از من حالت سپاسگزارى را بلكه ملزم‌گردان مرا به سپاسگزارى در حال سهو هنگامى‌كه غفلت دارند الْجٰاهِلِينَ لِآلاٰئِكَ، وَأَوْزِعْنِي أَنْ أُثْنِيَ بِمٰا أَوْلَيْتَنِيهِ، وَأَعْتَرِفَ بِمٰا مردم نادان از نعمت‌هاى تو و الهام كن بمن كه ثنا گويم در مقابل نعمتى كه ارزانى فرموده‌اى و اعتراف كنم به آنچه أَسْدَيْتَهُ إِلَيَّ، وَاجْعَلْ رَغْبَتِي إِلَيْكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرّٰاغِبِينَ، وَحَمْدِي عطا نموده‌اى بمن و قرار ده رغبت مرا به سوى خود بيشتر از رغبت راغبان و سپاس مرا إِيّٰاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحٰامِدِينَ، وَلاٰ تَخْذُلْنِي عِنْدَ فٰاقَتِي إِلَيْكَ، وَلاٰ به تو مافوق سپاس سپاسگزاران و وامگذار مرا به هنگامى‌كه نيازمند گردم به سوى تو و تُهْلِكْنِي بِمٰا أَسْدَيْتُهُ إِلَيْكَ، وَلاٰ تَجْبَهْنِي بِمٰا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعٰانِدِينَ هلاكم مفرما بسبب اعمالى كه فرستادم بدرگاه تو و دور مگردان مرا به آنچه راندى به او دشمنان خود را

160 لَكَ، فَإِنِّي لَكَ مُسَلِّمٌ، أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّةَ لَكَ، وَأَنَّكَ أَوْلىٰ به درستى كه من در پيشگاه تو گردن نهاده‌ام و مى‌دانم كه حجّت توراست و تو سزاوارى بِالْفَضْلِ، وَأَعْوَدُ بِالْإِحْسٰانِ، وَأَهْلُ التَّقْوىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، وَأَنَّكَ به فضل و عادت‌دارى به احسان وشايسته‌اى كه ازتو پرواكنند و از تو آمرزش طلبند و بدرستى كه بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلىٰ مِنْكَ بِأَنْ تُعٰاقِبَ، وَأَنَّكَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْكَ تو به عفو كردن سزاوارترى از آنيكه عقاب كنى و به درستى كه تو به پرده‌پوشى اولاترى إِلىٰ أَنْ تَشْهَرَ، فَأَحْيِنِي حَيٰاةً طَيِّبَةً تَنْتَظِمُ بِمٰا أُرِيدُ، وَتَبْلُغُ مٰا أُحِبُّ از آنيكه رسوا نمائى پس مرا زنده‌دار بزندگى خوشى كه فراهم آورى خواستۀ مرا و برسانى مرا به آنچه دوست دارم مِنْ حَيْثُ لاٰ آتِي مٰا تَكْرَهُ، وَلاٰ أَرْتَكِبُ مٰا نَهَيْتَ عَنْهُ، وَأَمِتْنِي لكن انجام ندهم كارى را كه تو خوش‌ندارى و مرتكب‌نشوم به آنچه نهى فرموده‌اى و بميران مرا مِيْتَةَ مَنْ يَسْعىٰ نُورُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَعَنْ يَمِينِهِ، وَذَلِّلْنِي بَيْنَ يَدَيْكَ، مانند كسى كه ميرود نور او از پيش روى و از جانب راست، و ذليل كن مرا در پيشگاه خودت وَأَعِزَّنِي عِنْدَ خَلْقِكَ، وَضَعْنِي إِذٰا خَلَوْتُ بِكَ، وَارْفَعْنِي بَيْنَ و عزيزم گردان در نزد مردم و خوارم ساز چون در خلوت شدم با تو و سرافرازم فرما در ميان عِبٰادِكَ، وَأَغْنِنِي عَمَّنْ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي، وَزِدْنِي إِلَيْكَ فٰاقَةً وَفَقْراً، بندگانت و بى‌نيازم‌فرما از كسى كه بى‌نيازتر ازمن‌نيست و افزون كن بسوى خود حاجت و نياز مرا وَأَعِذْنِي مِنْ شَمٰاتَةِ الْأَعْدٰاءِ، وَمِنْ حُلُولِ الْبَلاٰءِ، وَمِنَ الذُّلِّ و پناه ده مرا از سرزنش دشمنان و از فرو ريختن بلا واز ذلّت

161 وَالْعَنٰاءِ، تَغَمَّدْنِي فِيمَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي بِمٰا يَتَغَمَّدُ بِهِ الْقٰادِرُ و رنج پوشيده دار مرا در آنچه تو آگاهى بر آن از من به آنچه مى‌پوشاند به او آنكه قدرت عَلَى الْبَطْشِ لَوْلاٰ حِلْمُهُ، وَالْآخِذُ عَلَى الْجَرِيرَةِ لَوْلاٰ أَنٰاتُهُ، وَإِذٰا بر سختگيرى دارد اگر نباشد بردبارى او و آنكه مؤاخذه ميكرد بر جرم اگر نبود صبر او و هرگاه أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَةً أَوْ سُوءاً فَنَجِّنِي مِنْهٰا لِوٰاذاً بِكَ، وِإِذْ لَمْ تُقِمْنِي اراده‌فرمودى‌براى گروهى آزمايش يا عذابى‌را پس نجاتم‌بخش از آن زيرا كه‌من‌بتو پناه‌آورده‌ام و چنانكه قرارم ندادى مَقٰامَ فَضِيحَةٍ فِي دُنْيٰاكَ فَلاٰ تُقِمْنِي مِثْلَهُ فِى آخِرَتِكَ، وَاشْفَعْ لِي در مقام رسوائى در دنيا پس قرارم مده همچنين در آخرت و بپيوند براى من نعمتهاى أَوٰائِلَ مِنَنِكَ بِأَوٰاخِرِهٰا، وَقَدِيمَ فَوٰائِدِكَ بَحَوٰادِثِهٰا، وَلاٰ تَمْدُدْ لِي نخستين را به آخرين آن و عطاهاى ديرين خود را به تازه‌ترين آن و سرگرم نعمتم مساز مَدّاً يَقْسُو مَعَهُ قَلْبِي، وَلاٰ تَقْرَعْنِي قٰارِعَةً يَذْهَبُ لَهٰا بَهٰائِي، وَ همچنان‌كه سخت‌گردد با آن دل‌من و مبتلايم مگردان ببلائى كه برود به جهت آن آبروى من و لاٰتَسُمْنِي خَسِيسَةًيَصْغُرُ لَهٰا قَدْرِي، وَلاٰ نَقِيصَةً يُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهٰا مشهورم‌مساز به صفتى‌كه كم‌گردد بدان جهت قدر من و نه بصفت نقصى‌كه مجهول‌گردد بخاطر آن مَكٰانِي، وَلاٰ تَرُعْنِي رَوْعَةً أُبْلِسُ بِهٰا، وَلاٰ خِيفَةً أُوجِسُ دُونَهٰا، مكانت من و مترسان بترسى كه نااميد گردم بسبب آن و نه بيمى كه در باطن جانم استوار گردد اجْعَلْ هَيْبَتِي فِي وَعِيدِكَ، وَحَذَرِي مِنْ إِعْذٰارِكَ وَإِنْذٰارِكَ، «اما» قرار ده ترس مرا در وعدۀ عذاب خود واينكه بيمناك گردم از اتمام حجّت و وعيد تو

162 وَرَهْبَتِي عِنْدَ تِلاٰوَةِ آيٰاتِكَ، وَاعْمُرْ لَيْلِى بِإِيقٰاظِى فِيهِ لِعِبٰادَتِكَ، و خشيت مرا فراگيرد هنگام خواندن آيات تو و معمور كن شبهاى مرا به بيدارى در عبادت خود وَتَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ، وَتَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ، وَإِنْزٰالِ و اينكه تنها به مناجات تو برخيزم و فقط از تو آرامش دل جويم و صرفاً حَوٰائِجِي بِكَ، وَمُنٰازَلَتِي إِيّٰاكَ فِي فَكٰاكِ رَقَبَتِي مِنْ نٰارِكَ، از تو حاجت خواهم و به آستان تو فرود آيم كه رها سازى گردن مرا از آتش خشمت وَإِجٰارَتِي مِمّٰا فِيهِ أَهْلُهٰا مِنْ عَذٰابِكَ، وَلاٰ تَذَرْنِي فِي طُغْيٰانِي و پناه دهى به من از آنچه اهل آتش در آن معذّب هستند و وامگذار مرا در سركشى خود عٰامِهاً، وَلاٰ فِي غَمْرَتِي سَاهِياً حَتّىٰ حِينٍ، وَلاٰ تَجْعَلْنِي عِظَةً لِمَنِ سرگردان و نه در بطالت خود بى‌خبر تا دم مرگ و قرار مده مرا پند به آنان كه اتَّعَظَ، وَلاٰ نَكٰالاً لِمَنِ اعْتَبَرَ، وَلاٰ فِتْنَةً لِمَنْ نَظَرَ، وَلاٰ تَمْكُرْ بِي پندپذيرند و همچنين مرا موجب عبرت عبرت‌گيرندگان و فتنۀ‌بينندگان مگردان و فريب مده مرا فِيمَنْ تَمْكُرُ بِهِ، وَلاٰ تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي، وَلاٰ تُغَيِّرْ لِي اسْماً، وَ مانند آنان كه بنعمت تو فريب خوردند و برمگزين بجاى من ديگرى را و تغيير مده اسم مرا لاٰ تُبَدِّلْ لِي جِسْماً، وَلاٰ تَتَّخِذْنِي هُزُواً لِخَلْقِكَ، وَلاٰ سُخْرِيّاً لَكَ و دگرگون مساز جسم مرا و قرار مده مرا مضحكۀ خلق خود و نيز با من عمل مستهزءان مكن وَلاٰ تَبَعاً إِلّاٰ لِمَرْضٰاتِكَ، وَلاٰ مُمْتَهَناً إِلّاٰ بِالاِنْتِقٰامِ لَكَ، وَأَوْجِدْنِي و مرا پيرو چيزى مگردان جز موجبات‌خوشنودى‌تو و مرا به رنج و تعب مدار جز در راه انتقام از دشمنان و روزى من كن

163 بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلاٰوَةَ رَحْمَتِكَ، وَ رَوْحِكَ وَ رَيْحٰانِكَ وَ جَنَّةِ نَعِيمِكَ، سردى مغفرت و شيرينى رحمت و خوشى و بوى جانفزا و بهشت پر نعمت خود را وبچشان‌بمن مزۀ وَأَذِقْنِي طَعْمَ الْفَرٰاغِ لِمٰا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ، وَالاِجْتِهٰادِ فِيمٰا آسودگى به آنچه دوست دارى و وسعتى عنايت فرما كه بكوشم در آنچه نزديك ميكند مرا به يُزْلِفُ لَدَيْكَ وَعِنْدَكَ، وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفٰاتِكَ، وَاجْعَلْ پيشگاه تو و ارمغان فرست بمن از نعمت‌هاى خود و قرار ده سوداى مرا پُر سود تِجٰارَتِي رٰابِحَةً، وَكَرَّتِي غَيْرَ خٰاسِرَةٍ، وَأَخِفْنِي مَقٰامَكَ، وَشَوِّقْنِى وايستادن مرا بدون زيان و بترسان مرا بمقام عظمت خود ومرا مشتاق لقاى خود گردان و بپذير لِقٰاءَكَ، وَتُبْ عَلَيَّ تَوْبَةً نَصُوحاً، لاٰ تُبْقِ مَعَهٰا ذُنُوباً صَغِيرَةً وَلاٰ توبۀ مرا براستى كه باقى نگذارى گناهان كوچك و بزرگ مرا و رها نكنى كَبِيرَةً، وَلاٰ تَذَرْ مَعَهٰا عَلاٰنِيَةً وَلاٰ سَرِيرَةً، وَانْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي گناهان آشكار و نهان مرا و بيرون كن از سينۀ من كينۀ مؤمنان را و لِلْمُؤْمِنِينَ، وَاعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخٰاشِعِينَ، وَكُنْ لِي كَمٰا تَكُونُ مهربان گردان دل مرا بر زير دستان و بوده باش براى من همچنانكه ميباشى با بندگان شايستۀ خود لِلصّٰالِحِينَ، وَحَلِّنِي حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ، وَاجْعَلْ لِي لِسٰانَ صِدْقٍ فِي و آراسته كن مرا به زيور پرهيزكاران و قرار ده براى من زبان نيكوگوى در ميان آيندگان الْغٰابِرِينَ، وَذِكْراًنٰامِياً فِي‌الْآخِرِينَ، وَوٰافِ بِي عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ، وَتَمِّمْ و ذكر و نام بلندى در ميان آخرين و جا دِه براى من در ميدان آنانكه در خيرات پيش افتادند و تمام گردان

164 سُبُوغَ نِعْمَتِكَ عَلَيَّ، وَظٰاهِرْ كَرٰامٰاتِهٰا لَدَىَّ، إِمْلَاْ مِنْ فَوٰائِدِكَ نعمت خود را بر من و ظاهر ساز كرامتهاى خود را در پيش من پر كن از عطاهاى خود يَدِي، وَسُقْ كَرٰائِمَ مَوٰاهِبِكَ إِلَيَّ، وَجٰاوِرْ بِيَ الْأَطْيَبِينَ مِنْ دست مرا و روانه ساز بخششهاى بزرگ خويش را بسوى من و همسايه كن مرا با پاكان از أَوْلِيٰائِكَ فِي الْجِنٰانِ الَّتِي زَيَّنْتَهٰا لِأَصْفِيٰائِكَ، وَجَلِّلْنِي شَرٰائِفَ دوستانت در بهشتى كه آراستى آن را براى برگزيدگانت و بپوشان مرابه بزرگترين نِحَلِكَ فِي الْمَقٰامٰاتِ الْمُعَدَّةِ لِأَحِبّٰائِكَ، وَاجْعَلْ لِي عِنْدَكَ مَقِيلاً عطاهايت در آن مقام كه آماده شده براى دوستانت و قرار ده براى من به پيشگاه خود آسايشگاهى آوِي إِلَيْهِ مُطْمَئِنّاً، وَمَثٰابَةً أَتَبَوَّأُهٰا وَأَقَرُّ عَيْناً، وَلاٰ تُقٰايِسْنِي كه مأوىٰ گزينم به آرامى دل و مأمنى كه در آن بياسايم و روشن گردد چشمم ومكافات مفرما مرا بِعَظِيمٰاتِ الْجَرٰائِرِ، وَلاٰ تُهْلِكْنِي يَوْمَ تُبْلَى السَّرٰائِرُ، وَأَزِلْ عَنِّي به بزرگترين گناهانم و هلاك مگردان مرا روزى كه آشكار گردد نهانها و زايل نما از من كُلَّ شَكٍّ وَشُبْهَةٍ، وَاجْعَلْ لِي فِي الْحَقِّ طَرِيقاً مِنْ كُلِّ رَحْمَةٍ، هر شك و شبهه را و قرار ده براى من بسوى حقّ راهى از رحمت بى‌پايان خود وَأَجْزِلْ لِي قِسَمَ الْمَوٰاهِبِ مِنْ نَوٰالِكَ، وَوَفِّرْ عَلَيَّ حُظُوظَ و بزرگ گردان برايم بهره‌اى از موهبت و عطاهاى خود و بسيار كن حظّ مرا الْإِحْسٰانِ مِنْ إِفْضٰالِكَ، وَاجْعَلْ قَلْبِي وٰاثِقاً بِمٰا عِنْدَكَ، وَهَمِّى از نيكوئى و احسان خود و قرار ده قلب مرا اميدوار بدانچه پيش تو است و انديشۀ مرا

165 مُسْتَفْرَغاً لِمٰا هُوَلَكَ، وَاسْتَعْمِلْنِي بِمٰا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خٰالِصَتَكَ، فارغ گردان بكارى كه براى تو است و مرا وادار به آنچه واميدارى به آن برگزيدگانت را وَ أَشْرِبْ قَلْبِي عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طٰاعَتَكَ، وَاجْمَعْ لِيَ الْغِنىٰ و درآميز دل مرا به هنگاميكه غافل گردند عقلها از تو با ياد طاعت خود و فراهم كن براى من توانگرى وَالْعَفٰافَ وَالدَّعَةَ وَالْمُعٰافٰاةَ وَالصِّحَّةَ وَالسَّعَةَ وَالطُّمَأْنِينَةَ و پاك‌دامنى و آسايش و عافيت و تندرستى و فراخى و آرامش دل وَالْعٰافِيَةَ، وَلاٰ تُحْبِطْ حَسَنٰاتِي بِمٰا يَشُوبُهٰا مِنْ مَعْصِيَتِكَ، وَلاٰ و سلامت از هر گزند را و باطل مساز كارهاى نيك مرا به آلودگيهاى معصيت تو خَلَوٰاتِي بِمٰا يَعْرِضُ لِي مِنْ نَزَغٰاتِ فِتْنَتِكَ، وَصُنْ وَجْهِى عَنِ و خلوتهاى مرا به آشفتگيهاى فتنه درهم مكن ونگاه‌دار آبروى مرا كه الطَّلَبِ إِلىٰ أَحَدٍ مِنَ الْعٰالَمِينَ، وَذُبَّنِي عَنِ الْتِمٰاسِ مٰا عِنْدَ طلب نكنم چيزى از هيچ كس از مردمان و محافظت فرما مرا كه التماس نكنم چيزى را از الْفٰاسِقِينَ، وَ لاٰ تَجْعَلْنِي لِلظّٰالِمِينَ ظَهِيراً، وَلاٰ لَهُمْ عَلىٰ مَحْوِ بدكاران و قرار مده مرا براى ستمكاران پشتيبان و براى از ميان بردن كِتٰابِكَ يَداً وَنَصِيراً، وَحُطْنِي مِنْ حَيْثُ لاٰ أَعْلَمُ حِيٰاطَةً تَقِينِي قرآن خود دستيار و ياور آنان مگردان و نگهدار مرا از جائيكه خود ندانم چنان احتياطى كه مرا حفظ كنى بِهٰا، وَافْتَحْ لِي أَبْوٰابَ تَوْبَتِكَ وَرَحْمَتِكَ وَرَأْفَتِكَ وَرِزْقِكَ به آن و بگشا به روى من درهاى توبه و رحمت و مهربانى و روزى

166 الْوٰاسِعِ، إِنِّي إِلَيْكَ مِنَ الرّٰاغِبِينَ، وَأَتْمِمْ لِي إِنْعٰامَكَ إِنَّكَ خَيْرُ فراخ خود را كه من بسوى تو رغبت دارم و تمام گردان براى من نعمت خويش را كه تو بهترين الْمُنْعِمِينَ، وَاجْعَلْ بٰاقِيَ عُمُرِي فِي الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ ابْتِغٰاءَ نعمت‌دهندگانى و بگذران بقيّۀ عمر مرا در حجّ و عمره براى طلب وَجْهِكَ يٰا رَبَّ الْعٰالَمِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ رضاى تو اى پروردگار جهانيان و رحمت خدا بر محمّد و خاندانش كه پاك الطّٰاهِرِينَ، وَالسَّلاٰمُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ أَبَدَ الْآبِدِينَ».

و پاكيزگانند و درود بر او و آنان باد پيوسته تا ابد.»

زيارت امام حسين عليه السلام در روز عرفه