مسجد عبدالله بن عباس

نسخهٔ تاریخ ‏۱ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۳ توسط Ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''مسجد عبدالله بن عباس'''، که در کنار آن، مرقد عبدالله بن عباس، قبرستان شه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مسجد عبدالله بن عباس، که در کنار آن، مرقد عبدالله بن عباس، قبرستان شهدای غزوه طائف و نیز مقبره محمد‌ بن حنفیه و عبدالله فرزند پیامبر(ص) قرار دارد، قديمي ترين مسجد طائف است که بناي اوليه آن به زمان پیامبر(ص) بر مي گردد. اين بنا چندین بار تجدید بنا شد تا آن‌که در دوران آل سعود به کلي تخريب و مجدد بازسازي شد.

تأسیس مسجد عبدالله‌ابن عباس

پیشینه حضور پیامبر(ص) در طائف، به سال دهم بعثت برمی‌گردد. در این سال، پیامبر(ص) به آنجا رفته، قبیلة ثقیف را که نقش بسیار مهمی در طائف داشتند و دیگر سران آنجا را به اسلام فراخواند؛ اما ‌نتیجه‌­ای در بر نداشت.[۱]

قبیلة ثقیف ضد پیامبر(ص) عمل می‌کرد و همواره حامی قریش بود. وضعیت همچنان پایدار بود تا آن‌که پیامبر پس از جنگ با قبیلة هوازن در منطقه حنین در سال هشتم، بیست روز طائف را محاصره کرد. دلیل محاصره، پناهنده شدن سران هوازن به طائف بود؛ البته درگیری چندانی رخ نداد<ref>همان، ص۲۳۷). در این جنگ که به نام «غزوه طائف» مشهور است، پیامبر(ص) برای دو تن از همسران خود که همراهش بودند؛ ام سلمه دختر ابو ‌امیه و زینب بنت جحش<ref>طبری، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۸۴)، دو خیمه برپا کرد و در تمام مدت محاصرة طائف، میان آن دو خیمه نماز میگزارد<ref>واقدی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۲۷) به دلیل به نتیجه نرسیدن محاصرة طائف، مسلمانان به مدینه برگشتند.

در سال بعد (نهم هجری)، هیئتی از ثقیف رهسپار مدینه شد و بعد از پذیرش اسلام به طائف بازگشت. پیامبر(ص) عثمان‌بن ابی‌العاص (م۵۱ق)، را به امارت طائف برگزید<ref>ابن سعد، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۶۴). پس از آن بود که امیة‌بن عمرو‌بن وهب‌بن معتّب‌بن مالک، در نمازگاه پیامبر(ص) ؛ یعنی همان‌جایی­که بین دو خیمه همسران رسول الله۹ بود و ایشان در آنجا نماز می‌خواند، مسجدی ساخت<ref>واقدی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۲۷).

درباره چگونگی تأسیس این مسجد، بنا به روایت دیگری که از عثمان‌بن ابی‌العاص (م۵۱ق)، در برخی کتب حدیثی اهل سنت منعکس شده، پیامبر(ص) فرمان داد تا به جای بت­های طائف، مسجدی بسازند<ref>ابن ماجه، بی‌تا، ج۱، ص۲۴۵، ح۷۴۳). بنابر گزارش دیگری که شبیه همین روایت؛ اما کامل‌تر است، پیامبر(ص) ابوسفیان (م۳۲ق)، مغیرة‌بن شعبه (م.۵۰ق)، و مردی دیگر که یا از انصار بوده و یا خالد‌بن ولید (م۲۲ق)، را برای شکستن بت‌های قبیلة ثقیف به آنجا فرستاد؛ پس از آن‌که بت‌ها را شکستند، از پیامبر(ص) پرسیدند که مسجدشان را در کجا بسازیم؟ حضرت فرمود: «در همان جای بت‌هایشان؛ تا خداوند در جایی­که عبادت نمی‌شده، عبادت شود.» (ابونعیم، احمد‌بن عبدالله، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۴۵۸)

این دو گزارش، ظاهراً با همدیگر منافات دارد؛ در گزارش اول، بنای مسجد توسط امیة‌بن عمرو و در جایگاه مصلای پیامبر خدا۹، بین دو خیمه‌ای که برای دو همسر ایشان برپا شده بود، روایت شده و در گزارش دوم، بنای مسجد توسط عثمان‌بن ابی‌العاص و در جایگاه بت‌های مشهور قبیله ثقیف. می‌توان گفت در واقع این‌گونه بوده که پس از اسلام آوردن قبیله ثقیف و دستور پیامبر(ص) به عثمان‌بن ابی‌العاص، او به امیة‌بن عمرو دستور داده تا مسجد را بسازد؛ بنابراین، بخشی از مسجد مصلای پیامبر(ص) و بخشی دیگر، جایگاه بتهای مشهور ثقیف بوده است (عطار، ضیاء ‌بن محمد، ۱۴۳۴ق، ص۱۳۶). برخی گزارش‌های تاریخی، موید این دیدگاه است. بنابر روایت هشام کلبی (م۲۰۴ق)، لات، در جایگاه منارة سمت چپ مسجد طائف قرار داشته است (ابن کلبی، هشام‌بن محمد، ۲۰۰۰م، ص۳). یاقوت حموی (م ۶۲۱ق)، نیز همین بیان را دارد (یاقوت حموی، ج۲، ص۴۶۴). همچنین حموی در جای دیگری از کتابش، درباره این مسجد می‌نویسد:

«سلامه، روستایی از طائف که مسجد منسوب به پیامبر(ص) در آنجا قرار دارد و در سمتی از آن، قبه‌ای است که در آن، قبر ابن عباس و جمعی از فرزندانش قرار دارد و همچنین مشهد صحابه در آنجاست.» (یاقوت حموی، ج۴، ص۱۳).

نتیجه آن‌که اولاً: این مسجد، مصلای پیامبر(ص) بوده وبه دستور آن حضرت، در سال نهم هجرت ساخته شده است؛ ثانیاً مدتها با نام «مسجد الطائف»، «مسجد رسول الله۹» و «مسجدالنبی۹» مشهور بوده و پس از سکونت ابن عباس در طائف و رفت و آمد به آن مسجد و به احتمال تعمیر آنجا و سپس دفن وی در کنار آن مسجد، به مسجد عبدالله‌ابن عباس معروف شده است؛ ثالثاً این مسجد، در بیرون از حصار طائف و در روستای سلامه قرار داشته و اکنون به دلیل واقع شدن این روستا در شهر طائف، به نام «حی السلامة» معروف است. تصویری از این مسجد باشکوه که از دوران عثمانی به دست آمده، مؤید این مطلب است؛ زیرا طبق این عکس، این مسجد در بیابانی، کنار حصار طائف واقع شده است.

  1. ابن سعد، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۶۴