آل شیخ

نسخهٔ تاریخ ‏۲ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۳:۴۳ توسط Seyedjavad (بحث | مشارکت‌ها) (حذف برچسب ویرایش و اضافه کردن رده مقاله های تکمیل شده)

آل شیخ خاندان نسل محمد بن عبدالوهاب و متولیان رهبری دینی عربستان سعودی.

این خاندان از قبیله تمیم هستند که پس از توافق با آل سعود امور مذهبی کشور عربستان سعودی را برعهده گرفتند. اشخاص این خاندان عهده‌دار امور قضاوت، افتاء، امر به ‌معروف و نهی از منکر، خطابه، امامت مساجد بزرگ و مناصبی در قوه مجریه هستند. سازمان رابطة العالم الاسلامی از قدرتمند‌ترین سازمان‌های مذهبی در عربستان است که آل شیخ در آن نقشی مهم دارند.

خاندان محمد بن عبدالوهاب

آل شیح، از نسل محمد بن عبدالوهاب، پایه‌گذار فرقه وهابیت و از خاندان‌های بزرگ و بانفوذ در عربستان سعودی به شمار می‌روند که کارهای مذهبی این کشور را بر عهده دارند. پیروان محمد بن عبدالوهاب، خود، از نام «وهابی» پرهیز دارند[۱] و مذهبشان را «محمدیه» می‌نامند.[۲] تعالیم این مذهب بر گفته‌های ابن تیمیه، از فقیهان حنبلی سده ششم ق. با گرایش سلفی، استوار است[۳] که با نگاه سختگیرانه به توحید، بسیاری از اعمال دیگر مسلمانان همچون توسل، شفاعت‌طلبی، زیارت قبور و ندا‌کردن پیامبر۹ و اولیا را باطل و نشانه شرک می‌شمرد.[۴] دیگر مذاهب اسلامی از جمله حنبلیان همواره با عقاید وهابیت مخالفت ورزیده‌اند.[۵] از آغاز دعوت شیخ وهابی، کتاب‌ها و رساله‌های بسیار از مذاهب مختلف در رد بدعت‌های وهابیان نوشته شد که نخستین آن‌ها کتاب فصل الخطاب فی الرد علی محمد بن عبدالوهاب و الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیه تألیف برادر پیشوای وهابیان، سلیمان بن عبدالوهاب، است.[۶]

اصل و نسب آل‌ شیخ

محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان بن علی از آل مشرَّف، از شاخه‌های آل ‌وهبه از قبیله بزرگ تمیم به شمار می‌رود و جد نهم وی مشرف است.[۷] او به سال ۱۱۱۵ق. در عُیینَه، از شهرهای نجد که اکنون ویران شده[۸] به دنیا آمد. نیاکانش از علما[۹] بودند و پدربزرگش از دانشوران نجد و پدرش عبدالوهاب قاضی عیینه بود.[۱۰] او نیز به تحصیل دانش‌های سنتی اهل سنت پرداخت و بخشی از تحصیل علم را در بصره گذراند. اما به تدریج تحت تأثیر کتاب‌ها و اندیشه‌های ابن تیمیه قرار گرفت و اندک اندک با برخی عقاید دیگر مسلمانان به مخالفت برخاست که اعتراض مردم و اخراجش از بصره را در پی داشت.[۱۱] پس از آن به حریمله رفت و سپس رهسپار درعیه از شهرهای نجد شد. حاکم آن دیار، محمد بن سعود، جد بزرگ آل سعود با آگاهی از دعوتش به وی گروید. آن دو طی گفت‌وگوهایی در سال ۱۱۵۸ق. درباره جنگ با مخالفان نگرش سلفی و غلبه بر دیگر قبایل نجد، به توافق رسیدند.[۱۲] بر پایه این توافق، حکومت سیاسی و رهبری دینی در دو خاندان «آل سعود» و«آل شیخ» موروثی شد.[۱۳] بدین ترتیب، جد بزرگ آل شیخ در سایه قدرت سیاسی آل سعود روز به روز بر قدرت و نفوذ خود افزود و در حکومت آل سعود، نه تنها مرجعی دینی بلکه مشاوری بلند پایه در کارهای سیاسی شد.[۱۴] آل سعود نیز با یاری نیروی مذهبی محمد بن عبدالوهاب، زمینه شکل‌گیری حکومت عربستان سعودی را فراهم آورد. محمد بن عبدالوهاب پس از پایه‌گذاری فرقه وهابیت و نشر آن در میان برخی قبایل نجد، در زمان سلطان عبدالعزیز سعودی به سال ۱۲۰۶ق. در درعیه درگذشت.[۱۵] (← محمد بن عبدالوهاب) پس از مرگ وی، عنوان «آل شیخ» بر فرزندان و نسل او اطلاق شد و آنان راهش را ادامه دادند.[۱۶]

نسل محمد بن عبدالوهاب

وی پنج فرزند به نام‌های حسین، ابراهیم، علی، عبدالله و حسن[۱۷] و به نقلی چهار فرزند به نام‌های حسین، ابراهیم، علی و عبدالله[۱۸] به جای گذاشت. افزون بر پسران، وی دختری به نام شیخه فاطمه داشت که با تعلیم برادران و پدرش از زنان دانشور سلفی در سده سیزدهم به شمار می‌رفت.[۱۹] فرزندان محمد با عنوان آل شیخ روش پدر را در پیش گرفتند. آنان پس از نجد، به حجاز، به ویژه مکه و مدینه، توجه کردند. از نظر آل شیخ، مردم مکه کافر بودند و یکی از علمای آل شیخ در رساله‌ای به اثبات کفر آنان پرداخت.[۲۰] آنان تا سال ۱۲۲۰ق. که وهابیان بر مکه چیره شدند، چندین بار در زمان شریف مساعد، شریف احمد، شریف سرور و شریف غالب، افرادی را برای تبلیغ وهابیت به مکه فرستادند؛ اما پذیرفته نشدند.[۲۱] سرانجام در سال‌های ۱۲۱۸ و ۱۲۲۰ق. وهابیان در دو هجوم به مکه و مدینه و کشتار و ویرانی بسیار، بر آن دو شهر مسلط شدند.[۲۲] (← آل سعود) پس از عبدالله که مانند پدر زعامت دعوت سلفی را بر عهده داشت، فرزندان او، سلیمان و عبدالرحمن نیز راهش را ادامه دادند، هرچند سلیمان بر اقامه دعوت پافشاری بیشتر داشت. در سال ۱۲۳۳ق. هنگام حمله ابراهیم پاشا به درعیه برای نابودی آل سعود، بسیاری از افراد خاندان سعودی و خاندان شیخ کشته شدند. گروهی از جمله عبدالرحمن نیز دستگیر و به مصر تبعید شدند و او پس از مدتی در مصر درگذشت.[۲۳] اما نوادگان وی به عربستان بازگشتند که در ریاض مشهورند و برخی مناصب همچون مدیریت امنیت ملی، سفارت سعودی در بحرین و ریاست تشریفات را بر عهده دارند.[۲۴] علی بن محمد نیز که به مصر تبعید شد، به سال ۱۲۴۵ق. در قاهره درگذشت. نسل او از تنها بازمانده‌اش محمد هستند که به آل عبدالعزیز بن محمد مشهورند.[۲۵] از نسل حسن و حسین، دو پسر دیگر شیخ محمد، بسیاری زاده شده‌اند. هم اکنون از نسل حسین شماری بسیار در درعیه زندگی می‌کنند.[۲۶]

پیمان دو خاندان با تشکیل مجدد حکومت سعودی دنبال شد و آل شیخ در کنار آل ‌سعود، مروجان و مبلغان دعوت وهابی شدند و وهابیت همچنان دین رسمی کشور سعودی بر جای ماند.[۲۷] رهبران دعوت سلفی که مفتیان درجه یک حکومت سعودی هستند، جز عبدالعزیز بن باز همگی از آل شیخ بوده‌اند: عبدالله بن محمد (۱۱۶۵-۱۲۳۳ق.)، عبدالله بن حسن بن حسین بن علی بن حسین بن محمد (۱۲۸۷-۱۳۷۸ق.) و از سال ۱۳۳۹ محمد بن ابراهیم بن عبداللطیف بن عبدالرحمن بن حسن بن محمد (۱۳۱۱-۱۳۸۶ق.).[۲۸]

جایگاه دینی و سیاسی آل شیخ

به مرور زمان در سایه رابطه دو سویه آل سعود و آل شیخ، عربستان سعودی زیر نفوذ کامل این دو خانواده قرار گرفت. آل شیخ از قدرت سیاسی آل سعود برای اعمال نفوذ مذهبی سود جست و آل سعود مشروعیت بسیاری از اعمال خود را از فتاوای آل شیخ یافت. وصلت‌های فراوان آل شیخ با آل‌سعود[۲۹] نیز به قدرت بیشتر و یکپارچگی خانوادگی‌شان یاری رسانده است.[۳۰] در پی گسترش قدرت و نفوذ آل شیخ، اداره کارهای کشور در دو حوزه سیاسی و دینی به دست آن‌ها افتاد؛ به گونه‌ای که سه تن از وزرای کابینه، یعنی وزیر دادگستری، وزیر حج و شئون اسلامی و وزیر اوقاف، دعوت و ارشاد با مشورت آل شیخ انتخاب می‌شوند.[۳۱] تشکیلات قوه قضائیه از زمان ملک عبدالعزیز به صورت تدریجی و مرحله‌ای تحول یافته و بر مبنای شریعت وهابی و زیر نظر مفتی بزرگ آل شیخ اداره می‌شود.[۳۲] وزارت عدل ، هسته اصلی این تشکیلات، به سال ۱۳۸۲ق. در زمان ملک فیصل تشکیل شد.[۳۳]

اشخاص مهم در مناصب قضاوت و فتوا

مهم‌ترین کسانی که پیش یا پس از تشکیل این وزارت، در سمت ریاست قضا و افتاء بوده‌اند، عبارتند از:

۱. محمد بن ابراهیم بن عبداللطیف بن عبدالرحمن بن حسن (۱۳۱۱-۱۳۸۹ق.) مفتی کشور سعودی و رئیس قوه قضائیه و سپس رئیس دار الافتاء.[۳۴]

۲-۴. عبدالله بن حسن بن حسین آل شیخ (۱۲۸۷-۱۳۷۸ق.) رئیس القضاة حجاز؛ و دو فرزندش حسن و عبدالعزیز که پس از او رئیس القضاة و نایب رئیس القضاة بودند.[۳۵]

۵. محمد بن ابراهیم بن عبداللطیف (۱۳۱۱-۱۳۸۶ق.) رئیس مجلس عالی قضا، تأسیس شده در ۱۳۷۶ق. برای نظارت بر کارهای قاضیان و انتخاب، ترفیع و بازنشستگی آن‌ها.[۳۶]

۶. عبدالله بن محمد بن عبدالله بن عبداللطیف، رئیس بخش غربی وزارت دادگستری.[۳۷]

۷-۸. دکتر عبدالله و شیخ ابراهیم، هر دو از فرزندان محمد بن ابراهیم بن عبداللطیف، وزیر دادگستری.

۹. احمد بن محمد بن ابراهیم، رئیس قضا.

۱۰. عبدالعزیز بن محمد بن ابراهیم، مشاور دیوان ملکی.[۳۸]

۱۱. عبدالرحمن بن حسن بن محمد، قاضی مکه.[۳۹]

۱۲. حسن بن حسین بن محمد، قاضی ریاض در زمان ترکی.

۱۳. عبدالملک بن حسین بن محمد، قاضی منطقه حوطه.

۱۴. حسین بن حمد بن حسین بن محمد، قاضی حریق در زمان فیصل بن ترکی.

۱۵. حسین بن علی بن حسین بن محمد، قاضی ریاض.[۴۰]

۱۶. عبدالرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب (۱۱۹۳-۱۲۸۵ق.) قاضی ریاض در زمان ترکی بن عبدالله.[۴۱]

۱۷. محمد بن عبداللطیف بن عبدالرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب (۱۲۸۶-۱۳۶۷ق.) قاضی شقرا از مناطق نجد.[۴۲]

۱۸. ابراهیم بن عبداللطیف بن عبدالرحمن (۱۲۸۰-۱۳۲۹ق.) قاضی ریاض در سال ۱۳۲۱ق.[۴۳]

۱۹. عبدالعزیز بن حمد بن ابراهیم بن حمد الوهبی التمیمی (۱۱۹۰-۱۲۴۱ق.)، قاضی درعیه و سپس عنیزه و سوق الشیوخ در عراق.[۴۴]

۲۰. صالح بن عبدالعزیز آل الشیخ، از مسئولان کنونی اوقاف.[۴۵]

مناصب در قوه مجریه

در قوه مجریه نیز معمولاً آل شیخ تصدی وزارتخانه‌های فرهنگی، آموزشی و قضایی و زیرمجموعه‌های آن همچون مؤسسات آموزش عالی و دانشگاه‌ها را بر عهده دارند.[۴۶] مهم‌ترین افراد در این زمره، عبارتند از:

۱. عبدالعزیز بن عبدالله بن حسن (۱۳۳۶-۱۴۰۴ق.) مدیر کل تربیت اسلامی در وزارت معارف؛ سپس وزیر معارف.

۲. برادرش حسن (۱۳۵۱-۱۴۰۷ق.) وزیر معارف.[۴۷]

۳. محمد بن ابراهیم بن عبداللطیف (۱۳۱۱-۱۳۸۶ق.) مؤسس دانشکده‌های علوم دینی و زبان عربی در ریاض، دارای نقش عمده در تأسیس دانشگاه مدینه منوره، سپس رئیس آن و رئیس آموزش زنان.[۴۸]

۴. عبدالعزیز بن عبدالله بن حسن (۱۳۳۶-۱۴۰۴ق.) وزیر معارف.[۴۹]

۵. عبدالعزیز بن عبدالله بن محمد بن عبداللطیف، عضو انجمن فرهنگی دوره پنجم.[۵۰]

۶. حسن بن عبدالله بن حسن بن حسین آل شیخ (۱۳۵۲-۱۴۰۷ق.)، وزیر معارف، مدیر آموزش اعلا، نایب رئیس مجلس اعلای دانشگاه‌ها، ناظر کل مطبوعات و ناظر انجمن جهانی جوانان در ریاض.[۵۱]

مناصب مذهبی

در قلمرو مذهبی نیز افتاء، امر به معروف و نهی از منکر و حتی قوانین مربوط به اداره حرمین، بر پایه عقاید وهابی و زیر نظر مستقیم آل شیخ صورت می‌گیرد.[۵۲] وزارت اوقاف، شئون اسلامی، دعوت و ارشاد و سازمان‌های دیگر، برای نظارت بر کارهای مذهبی تأسیس شده‌اند.[۵۳] «هیئت کبار العلما» بزرگ‌ترین نهاد تصمیم گیرنده دینی و قضایی است که در سال ۱۳۹۱ق. بر پایه فرمان پادشاه تشکیل و اعضای آن به دستور او انتخاب شدند. این هیئت دربردارنده۲۰ عالم دینی پیرو مذهب حنبلی با قرائت ابن‌تیمیه و محمد بن عبدالوهاب است که معمولاً افرادی از آل شیخ در آن حضور دارند.[۵۴] عمده فعالیت اعضای این سازمان، صدور فتواست که نقش مهمی در مسائل مذهبی و سیاسی کشور دارد؛ زیرا در کشور به صورت رسمی از هیچ یک از مذاهب فقهی مشهور اهل سنت پیروی نمی‌شود، بلکه فتواهای همین سازمان که نظر رئیس آن بیشترین نقش را دارد، پایه امور است.[۵۵]

«ادارة البحوث العلمیة و الافتاء» نیز در سال ۱۳۷۳ق. شکل گرفت و شیخ محمد بن ابراهیم آل شیخ به ریاست آن منصوب شد که همزمان مفتی عربستان سعودی و رئیس مرجع قضایی کشور نیز بود.[۵۶] مفتی بزرگ عربستان در حال حاضر شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل شیخ است. مهم‌ترین افراد آل شیخ که در افتاء، امر به ‌معروف و نهی از منکر، خطابه و امامت مساجد بزرگ صاحب منصب بوده‌اند، عبارتند از:

۱. عبدالعزیز بن عبدالله بن محمد بن عبداللطیف، از اعضای «هیئت کبار العلماء» و خطیب مسجد نمره در روز عرفه.[۵۷]

۲. عبدالملک بن ابراهیم (۱۳۲۴-۱۴۰۴ق.) رئیس هیئت‌های امر به معروف و نهی از منکر در منطقه غربی (حجاز).[۵۸]

۳. عمر بن حسن بن علی آل شیخ (۱۳۱۹-۱۳۹۵ق.) رئیس هیئت امر به معروف و نهی از منکر در منطقه شرقی (نجد).[۵۹]

۴. عبدالله بن حسن بن حسین آل شیخ (۱۲۸۷-۱۳۷۸ق.) رئیس هیئت امر به معروف، ناظر بخش کتاب و مطبوعات داخلی کشور[۶۰] و مشرف بر حرم مکی و طلاب علوم دینی.[۶۱]

۵. عبدالملک بن ابراهیم بن عبداللطیف، رئیس هیئت امر به معروف و نهی از منکر منطقه غربی.[۶۲]

۶. شیخ عمر بن حسن آل شیخ، رئیس هیئت امر به معروف و نهی از منکر در منطقه شرقی.[۶۳]

۷. عبداللطیف بن محمد بن عبدالرحمن، امام و خطیب مسجد جامع ریاض.[۶۴]

۸. عبدالعزیز بن عبدالله بن حسن (۱۳۳۶-۱۴۰۴ق.) امام و خطیب مسجدالحرام و خطیب مسجد نمره.[۶۵]

۹. حسین بن محمد، امام و خطیب مسجد جامع درعیه.[۶۶]

سازمان رابطة العالم الاسلامی

از مهم‌ترین سازمان‌های مذهبی عربستان «رابطة العالَم الاسلامی» است که آل شیخ در آن نقشی مهم دارند. این سازمان حدود ۴۰ سال پیش با عضویت نمایندگانی از دیگر کشورها شکل گرفت و از قدرتمند‌ترین سازمان‌های مذهبی در عربستان به شمار می‌آید.[۶۷] مقر این سازمان که در زمان ملک فیصل تشکیل شد، در مکه بود؛ اما در سراسر جهان اسلام دفاتری را گشود و محمد بن ابراهیم آل شیخ ریاست مجلس مؤسسان آن را برعهده گرفت.[۶۸] بودجه سالانه این سازمان افزون بر ۰۰۰/۰۰۰/۲۰۰ ریال سعودی است و طی ۱۰ سال گذشته هزینه‌ای بسیار برای ساخت بناهای اسلامی و ترویج آیین وهابیت صرف کرده و دولت نیز مبالغ هنگفت برای ترویج اسلام، نشر و حفظ قرآن، مؤسسه ائمه ارشاد و سازمان‌های خیریه، بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها در خارج از کشور هزینه کرده است. ۱۰۰۰ مسجد و صدها مرکز اسلامی در جهان زیر نظر این سازمان فعالیت دارند. نیز این سازمان هزینه احداث ۲۰ مرکز اسلامی، ۱۲۵۹ مسجد، ۱۰۶۹ مدرسه، ۲۰۰ مؤسسه مذهبی، ۱۳۴ دانشگاه، ۴۱ درمانگاه، ۷۶ بیمارستان و یک انستیتوی جهان عرب در پاریس را پرداخته است.[۶۹] همه این فعالیت‌ها در مسیر تبلیغ و گسترش وهابیت صورت گرفته است.

شاعران مهم خاندان

افزون بر حوزه‌های یاد شده، افرادی از آل شیخ در زمینه شعر و ادب فعالیت داشته‌اند؛ از جمله:

۱. احمد بن عبدالرحمن بن عبدلله.

۲. عبداللطیف بن عبدالرحمن بن حسن بن محمد (۱۲۲۵-۱۲۹۲ق.).[۷۰]

۳. عبدالله بن عمر بن عبداللطیف.[۷۱]

۴. حسین بن حسن بن حسین بن علی (۱۲۸۴-۱۳۲۹ق.) شاعر بلندپایه آل شیخ، دار ای اشعاری در رد مخالفان وهابیت.[۷۲]

۵. سلیمان بن عبدالله بن محمد (۱۲۰۰-۱۲۳۳ق.) دارای اشعاری در موضوعات مختلف همچون مدح جدش، مدح کتاب کشف الشبهات و مسائل علمی مانند ارکان نماز.[۷۳]

پانویس

  1. معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۶۹.
  2. دائرة معارف القرن العشرین، ج۱۰، ص۸۷۱.
  3. جزیرة العرب، ص۳۰۶.
  4. نک: التوحید الذی هو حق الله علی العبید؛ کشف الارتیاب، ص۲۷.
  5. الوهابیة فی نظر علماء المسلمین، ص۴.
  6. ایضاح المکنون، ج۲، ص۷۲؛ برای آگاهی از منابع بیشتر در نقد وهابیت، نک: الوهابیة فی نظر علماء المسلمین، ص۷.
  7. عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج۱، ص۱۳۳.
  8. كشف الارتیاب، ص۹.
  9. عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج۲، ص۲۱۰، ۲۳۸.
  10. الشیخ محمد بن عبدالوهاب عقیدته السلفیه، ص۲۲.
  11. الشیخ محمد بن عبدالوهاب عقیدته السلفیه، ص۲۲.
  12. تاریخ النجد، آلوسی، ص۱۵۷-۱۶۶؛ تاریخ النجد، فیلیبی، ص۳۸.
  13. تاریخ النجد، فیلیبی، ص۸۴.
  14. تاریخ النجد، فیلیبی، ص۸۴..
  15. الفجر الصادق، ص۱۶-۱۷.
  16. الدرر السنیه، ص۵۳-۵۴.
  17. الشیخ محمد بن عبدالوهاب عقیدته السلفیه، ص۴۱.
  18. تاریخ النجد، آلوسی، ص۱۶۶؛ الشیخ محمد بن عبدالوهاب عقیدته السلفیه، ص۴۱.
  19. علماء نجد، ج۵، ص۳۶۴.
  20. البدر الطالع، ج۲، ص۷.
  21. الدرر السنیه، ص۴۴.
  22. الدرر السنیه، ص۴۵.
  23. الدرر السنیه، ص۵۳؛ السلفیة بین اهل السنة و الامامیه، ص۳۵۹؛ الفجر الصادق، ص۲۰.
  24. علماء نجد، ج۳، ص۱۱۷.
  25. علماء نجد، ج۵، ص۲۸۴.
  26. الدرر السنیه، ص۵۳.
  27. شناسنامه فرهنگی عربستان، ص۵۰.
  28. علماء نجد، ج۱، ص۲۴۲.
  29. شناسنامه فرهنگی عربستان، ص۴۹.
  30. جزیرة العرب، ص۳۰۶.
  31. شناسنامه فرهنگی عربستان، ص۴۹.
  32. شناسنامه فرهنگی عربستان، ص۱۰۳.
  33. شناخت عربستان، ص۱۱۹.
  34. الشیخ محمد بن عبدالوهاب عقیدته السلفیه، ص۴۲.
  35. علماء نجد، ج۱، ص۲۳۴، ۲۳۸.
  36. علماء نجد، ج۱، ص۲۵۰.
  37. علماء نجد، ج۱، ص۲۲۱.
  38. علماء نجد، ج۱، ص۲۶۰-۲۶۱.
  39. الدرر السنیه, ص۵۳.
  40. عنوان المجد، ج۱، ص۲۱۱.
  41. الاعلام، ج۳، ص۳۰۴.
  42. الاعلام، ج۶، ص۲۱۸.
  43. الاعلام، ج۱، ص۴۸.
  44. الاعلام، ج۴، ص۱۶-۱۷.
  45. میقات حج، ش۲۴، ص۱۹۷، «نگاهی به مطبوعات عربستان».
  46. شناخت عربستان، ص۱۲۴.
  47. علماء نجد، ج۱، ص۲۳۸.
  48. علماء نجد، ج۱، ص۲۴۷، ۲۵۰، ۲۵۲.
  49. علماء نجد، ج۳، ص۴۳۵.
  50. علماء نجد، ج۶، ص۱۳۹.
  51. علماء نجد، ج۲، ص۴۲.
  52. شناسنامه فرهنگی عربستان، ص۵۰.
  53. شناخت عربستان، ص۱۲۴.
  54. شناسنامه فرهنگی عربستان، ص۴۹.
  55. شناخت عربستان، ص۱۴۲-۱۴۳.
  56. شناسنامه فرهنگی عربستان، ص۵۴-۵۵.
  57. علماء نجد، ج۶، ص۱۳۹.
  58. علماء نجد، ج۵، ص۳۸.
  59. علماء نجد، ج۵، ص۳۱۲.
  60. علماء نجد، ج۱، ص۲۳۴.
  61. علماء نجد، ج۲، ص۴۱.
  62. علماء نجد، ج۱، ص۳۴۹.
  63. الشیخ محمد بن عبدالوهاب عقیدته السلفیه، ص۴۲.
  64. علماء نجد، ج۳، ص۱۱۷.
  65. علماء نجد، ج۳، ص۴۳۵.
  66. علماء نجد، ج۲، ص۶۳.
  67. شناخت عربستان، ص۱۴۳.
  68. علماء نجد، ج۱، ص۲۵۱.
  69. شناخت عربستان، ص۱۴۳-۱۴۴.
  70. معجم المؤلفین، ج۶، ص۱۱.
  71. علماء نجد، ج۶، ص۱۳۷.
  72. علماء نجد، ج۲، ص۵۹.
  73. علماء نجد، ص۳۴۷.

منابع

  • الاعلام: الزركلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م
  • ایضاح المكنون: اسماعیل باشا البغدادی (م.۱۳۳۹ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • البدر الطالع: محمد بن علی الشوکانی، بیروت، دار المعرفه
  • تاریخ النجد و دعوة شیخ محمد بن عبدالوهاب: عبدالله فیلیبی، ترجمه: الدیراوی، بیروت، المکتبة الاهلیة
  • تاریخ النجد: محمود شکری الآلوسی، دار المعالی، عمان- اردن، ۱۴۱۹ق
  • التوحید الذی هو حق الله علی العبید: محمد بن عبدالوهاب (م.۱۳۰۶ق.)، به کوشش محمد سالم، عبدالحمید
  • جزیرة العرب فی القرن العشرین: حافظ وهبه، قاهره، ۱۳۷۵ق
  • دائرة معارف القرن العشرین: فرید وجدی، بیروت، دار الفكر
  • الدرر السنیه: احمد زینی دحلان (م.۱۳۰۴ق.)، استانبول، مكتبة ایشیق، ۱۳۹۶ق
  • السلفیة بین اهل السنة و الامامیه: السید محمد الکثیری، بیروت، الغدیر للطباعة والنشر، ۱۴۱۸ق
  • شناخت عربستان سعودی: نمایندگی ولی فقیه در امور حج، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش
  • شناسنامه فرهنگی عربستان سعودی: صباح زنگنه، تهران، راه ابریشم، ۱۳۸۶ش
  • الشیخ محمد بن عبدالوهاب عقیدته السلفیه: احمد بن حجر آل ابوطامی، ریاض، الامانة العامة للاحتفال، ۱۴۱۹ق
  • علماء نجد خلال ثمانیة قرون: عبدالله بن عبدالرحمن آل بسام، دار العاصمه، ۱۴۱۹ق
  • عنوان المجد فی تاریخ النجد: عثمان بن عبدالله بن بشر، ریاض، مکتبة الملک عبدالعزیز العامه، ۱۴۲۳ق
  • الفجر الصادق: جمیل افندی صدقی الزهاوی، استانبول، مکتبة ایشیق، ۱۹۸۴م
  • كشف الارتیاب: سید محسن الامین (م.۱۳۷۱ق.)، به كوشش امین، مكتبة الحریس، ۱۳۸۲ق
  • معجم المؤلفین: عمر كحّاله، بیروت، دار احیاء التراث العربی ـ مكتبة المثنی
  • میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت
  • الوهابیة فی نظر العلماء المسلمین: احسان عبداللطیف البکری، قم، کتابخانه مرعشی، ۱۴۰۸ق.

فریده منبری