تحفة الحرمین و سعادة الدارین (کتاب)
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Masoud67 در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۹۷ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
تحفة الحرمين و سعادة الدارين
تحفة الحرمين و سعادة الدارين: سفرنامه حج، نوشته محمد معصوم نايب الصدر شيرازي
در اين سفرنامه، آگاهيهايي مفصل از راه شمالي حج ايرانيان در دوران قاجار و سختيها و دشواريهاي آن آمده است. اين سفر پنج ماه (شوال 1305 - صفر 1306ق.) به درازا كشيده و نويسنده از راه عثماني به حجاز و در بازگشت از راه دريا به بمبئي هندوستان و سپس به ايران آمده است. اين اثر در طول سفر نگاشته شده و واپسين گزارش آن مربوط به 16 ربيع الاوّل 1306ق. است. نويسنده كوشيده است براي هر روز گزارشي بنگارد. شرح سفر بازگشت وي از هندوستان تا ايران در سفرنامه نيامده است؛ زيرا نويسنده پيشتر سفري به آن منطقه داشته و گزارش آن را در آثار ديگر خود نوشته است.
محمد معصوم فرزند زين العابدين، شرح حالنگار عهد قاجار، به سال1270ق. در شيراز زاده شد. نياكانش همچون خود او از دانشوران دين بودند. خاندان وي از قزوين به عتبات عراق مهاجرت كردند و حدود 1217ق. به ايران بازگشتند و در شيراز سكونت يافتند. گرايش به تصوف در اين خاندان همواره وجود داشته و به محمد معصوم رسيده است. پدرش زين العابدين ميرزا كوچك (م.1287ق.) ملقب به رحمتعلي شاه، مريد مجذوبعلي شاه و از بزرگان نعمت اللهيه بود. محمد معصوم در 1278ق. به عتبات رفت و بعدها فقه و اصول را نزد استاداني نامدار مانند ميرزاي شيرازي و سيد علي يزدي فراگرفت. در 1294ق. به اصفهان رفت و سپس ساكن تهران شد و از دانشمندان اين شهر مانند آقا علي مدرس، ميرزا ابوالحسن جلوه و آقا محمد رضا قمشهاي بهره جست. [۱] پس از مرگ پدرش، ناصرالدين شاه قاجار لقب و منصب موروثي نايب الصدري (اوقاف و وظايف عالمان و سادات) را به وي سپرد. او به سال 1297ق. به هند سفر كرد و پس از بازگشت به وطن به سال 1303ق. در گناباد مريد ملا سلطان علي گنابادي (م.1327ق.) شد و معصومعلي شاه لقب يافت. [۲] از سال 1305ق. به سفر حجاز، مصر، تركيه، گرجستان، آذربايجان و يونان رفت و سپس به تهران بازگشت و به مشروطهخواهان پيوست. در سالهاي پايان عمر به خراسان رفت و در 1344ق. در مشهد درگذشت.[1]
او همواره به نوشتن خاطرات خويش اهتمام داشت و به گفته خود، آن را نوعي تكليف اخلاقي در جهت محاسبه نفس ميدانست. [۳] جز اين كتاب، خاطرات سفر هندوستان را نيز در طرائق الحقائق كه از منابع مهم شرح حالنگاري عارفان و صوفيان به شمار ميآيد، نگاشته و در كار سفرنامهنويسي چيرهدست بوده است.
محمد معصوم رخدادهاي سفر را به تفصيل و همراه جزئيات نگاشته و با توجه به علايق و تخصص خود در عرفان و تصوف، تفسيري عرفاني نيز از سفر و مناسك حج به دست داده است. او در مقدمهاي 41 صفحهاي از انگيزه نگارش سفرنامه و مباحثي معنوي در دانشاندوزي و سفر سخن گفته است. [۴] بر پايه اين اثر، حالي عرفاني و رويايي معنوي، محمد معصوم را در عزم بر اين سفر ياري كرده است. [۵]
سفر محمد معصوم روز پنجشنبه سوم شوّال 1305ق. از راه شمال ايران آغاز شد. وي از قزوين، رشت، بندر انزلي، بادكوبه (باكو)، باطوم، استانبول، اسكندريه و قاهره گذشت و در بازگشت از راه هندوستان به ايران رسيد. بخشي از راه به صورت زميني و با وسايلي مانند كالسكه؛ و بخشي با كشتي و قطار طي شد. او پس از گزاردن مناسك حج و زيارت مدينه، به جده رفت و به دليل مشكلات مالي [۶] ناچار شد از تاجري اصفهاني در ازاي همراهي او تا بمبئي، هزينههاي سفر بازگشت را وام بگيرد. [۷]
بخشي چشمگير از سفرنامه به وصف شهرها مانند استانبول، اسكندريه، قاهره، مكه و مدينه و بناهاي مذهبي و تاريخي آنها اختصاص يافته و آثار تاريخي و مذهبي مانند مساجد، زيارتگاهها، آرامگاهها و نيز مكانهاي نظامي و اقتصادي همچون بازارها و سربازخانهها و همچنين محصولات كشاورزي معرفي شده است.
محمد معصوم از رجال سرشناس عهد قاجار بوده و از اين رو، در برخي شهرها با استقبال صاحبمنصبان ايراني روبهرو شده است. (براي نمونه رجوع شود به صفحات [۸]) به رغم آنكه او گاه ميتوانسته از امكانات دولتي براي اقامت در شهرهاي ميان راه استفاده كند، بيشتر به كاروانسراها ميرفته ( براي نمونه رجوع شود به صفحات [۹]) و از اين روي، توانسته آگاهيهايي از وضعيت اين مكانها كه محل اسكان حاجيان عادي بوده است، به دست دهد.
محمد معصوم توصيهنامههايي از دولت ايران براي مراكز ديپلماتيك داشته و با رؤساي كنسولگريهاي ايران ديدار نموده و بدين رو توانسته آگاهيهايي در باره وضعيت ايرانيان مقيم خارج و شمار و مشاغل آنها به دست آورد و ثبت كند. او در ثبت هزينههاي سفر اعم از كرايه، ماليات و خاوه* حساسيتي ويژه داشته و به دقت آن را نگاشته است. (براي نمونه رجوع شود به صفحات [۱۰])
نگاه محمد معصوم به بسياري از موضوعات مانند رفتار كارگزاران امور حج و نيز وضعيت رفاهي و عمراني منازل و شهرهاي ميان راه، انتقادي است. بخشي از اينگونه مطالب سفرنامه، به آسيبشناسي و نقد رفتار كارگزاران حج و حاجيان اختصاص يافته و انتقادها گاه با طنز بيان شده است. (براي نمونه رجوع شود به صفحات [۱۱]) او حكمرانان عثماني را به دليل نپرداختن به امور عمراني راهها و مكانها و امنيت مسير حج نكوهش كرده است. [۱۲]
انتقادهاي وي از فساد مالي سفارت ايران در استانبول و كنسولگريهاي ايران در جايجاي سفرنامه به چشم ميخورد. بر پايه گزارشهاي او، مأموران وزارت خارجه ايران از هر فرصتي براي سودجويي از حاجيان ايراني بهره برده و به جاي حمايت از آنان، در چپاول ايشان با ديگران شريك ميشدهاند. [۱۳] حاجي ميرزا محسن خان معين الملك، سفير كبير ايران در عثماني، طرف اصلي انتقادهاي محمد معصوم است. او از استانبول تا سوئز، اسكندريه و حجاز (براي نمونه رجوع شود به صفحات [۱۴]) به مدد مأموران خود، درآمدهايي نامشروع از راه حج و حاجيان به دست ميآورده است. [۱۵])
انتقاد از پارهاي رسمها كه در شريعت اثري از آنها نيست، در چند جاي سفرنامه به چشم ميخورد؛ از جمله مراسم مربوط به محملهايي كه از شام و مصر به مكه ميبردهاند و همراه با سازنوازي و شليك توپ و هياهو بوده است. (براي نمونه رجوع شود به صفحات [۱۶]) محمد معصوم شرفاي مكه را بدين دليل كه به بناها و گنبدهاي قبرستان ابوطالب رسيدگي نكردهاند، به انتقاد گرفته [۱۷] و از وضعيت اداره مكانهاي مقدس مدينه گلايه كرده است. [۱۸]
نويسنده در دوم ذيحجه به مكه رسيده و 23 روز در آن جا مانده است. [۱۹] بخش مربوط به مكه، بيشتر به مناسك و اعمال حج و ماجراهايي كه در اين شهر پيش آمده و انتقاد از افراد و اداره امور حاجيان اختصاص يافته و در مقايسه با بخش مربوط به مدينه، كمتر به مكانها و آثار پرداخته است. او از بازسازي و گسترش مسجد گزارشي كوتاه به دست داده است. [۲۰]
وجه نامگذاري كوههاي مكه و وضعيت اقليمي و جغرافيايي آن از مباحث اين بخش است. هواي مكه گرم و به ويژه نزديك حرم به دليل انبوهي جمعيت، آلوده بوده است. به گزارش محمد معصوم، براي كرايه خانهاي در مكه، دستكم بايد كرايه يك ماه را پرداخت. [۲۱] ) در مكه، انواع خوراكي از ميوه گرفته تا حبوبات، به فراواني و با كيفيت مطلوب، يافت ميشده است. [۲۲]
نويسنده پس از معرفي اركان كعبه و شماري ديگر از مكانها و آثار مربوط به آن، از وجود مسؤولان مذاهب چهارگانه گزارش داده و با عبارت «سيصد سال پس از هجرت اين ساز را كوك كردهاند» ناخرسندي خود را از برپايي چهار نماز جماعت جداگانه در مسجدالحرام نشان ميدهد. [۲۳] شرح مناسك و اعمال حج در مكه، چگونگي كار مطوِّفان و نام آنان و تقسيم حاجيان ميان آنان برحسب شهرها و مناطق، و وظايف كارگزار حج ايران، از موضوعات سفرنامه است. به گفته محمد معصوم، اين سازمان را هنگام حكمراني شريف عبدالمطلب، حاكم مكه كه چند بار به اين مقام نصب شد و عاقبت به سال 1299ق. عزل گشت[2]و در دوره سفارت مشيرالدوله، به حاجيان ايراني دادند. [۲۴]
به گزارش اين اثر، در قبرستان ابوطالب مكه دو گنبد بر مزار حضرت خديجه و قبر منسوب به حضرت آمنه قرار داشته [۲۵] و بر ضريح آنان روپوشهايي ممتاز بوده است. نيز نويسنده از وجود گنبدهايي بر قبر ابوطالب، عبدمناف و عبدالمطّلب ياد كرده است. [۲۶]
در آن سال، جمعيت حاجيان شيعه در عرفات، 30 هزار بوده كه از آن ميان 10 هزار تن ايراني بودهاند. [۲۷]
محمد معصوم 15 روز در مدينه مانده است. [۲۸] او گزارشي مفصل از مسجدالنبي، بقيع و گنبدهاي موجود بر قبرهاي بزرگان اسلام به دست داده و مزار اهل بيت و صحابه و دانشوران را با يادكرد ويژگيهاي ظاهري شرح داده است؛ از جمله مزار و گنبد چهار امام در بقيع كه در يك ضريح بودهاند و ميگفتهاند كه مزار عباس بن عبدالمطلب هم آن جا بوده است [۲۹] و نيز مزار و گنبد حمزة بن عبدالمطلب. [۳۰] بقيع محصور به ديواري بوده و دو در داشته كه يكي نزديك بقاع امامان و ديگري نزديك دروازه شهر قرار داشته و اولي بيشتر بسته بوده است. [۳۱]
شمار بارگاهها و زيارتگاههاي مدينه حدود 30 مسجد و 40 بارگاه بوده است. [۳۲] وصف او از مسجدالنبي با شرح جزئيات همراه است. او كتيبههاي مسجدالنبي را بازنوشته [۳۳] و خانه حضرت علي7 و فاطمه3 را كه پيوسته به خانه پيامبر9 بوده، وصف كرده است. [۳۴] به گفته محمد معصوم، براي راه يافتن به روضه رسول خدا بايد از درون ضريح حضرت فاطمه گذشت كه برخي گفتهاند مدفن آن بانو است. [۳۵] او اين احتمال را نيز به ميان آورده كه ايشان در بيت الاحزان بقيع يا در بقعه امامان مدفون باشد. [۳۶]
بسياري از بناهاي مقدس مدينه نيازمند تعمير و بازسازي بودهاند و حكمرانان از اين كار غفلت ميورزيدهاند. اگر فردي ميخواسته خود بدين كار دست زند، ميبايست دو برابر مبلغ مورد نياز تعمير را به متوليان اين مكانها و نيز حاكم و قاضي شهر بپردازد تا به او اجازه دهند. [۳۷] برخي هيچ گاه اجازه اين كار را نمييافتند؛ چنانكه ميرزا علي اصغر خان (م.1325ق.) وزير اعظم ناصرالدين شاه قاجار خواست بقعه امام حسن مجتبي را بنا كند؛ اما به او اجازه ندادند. [۳۸]
محمد معصوم به ويرانيهاي وهابيان در مدينه اشاراتي نموده است. [۳۹] از جمله، از جاي تيرهاي وهابيان بر مسجدالنبي گزارش داده است. به گفته او، در مكان كشته شدن سركرده وهابيان، منارهاي براي يادآوري و عبرت ساختهاند كه برخي عوام به گمان آنكه زيارتگاه است، در آن جا نماز ميگزاردهاند. [۴۰]
جمعيت شيعيان نخاوله* مدينه در آن هنگام دو هزار تن بوده است. محمد معصوم به مناسبت شركت در مجلس عزاي امام حسين7 در محله نخاوله كه بيرون ديوار تازه مدينه بوده، آنان را معرفي كرده و از وضعيت بد مالي آنها و رفتار خوبشان با زائران شيعه سخن گفته است. [۴۱] به ظاهر، حاجيان شيعه در اين دوره براي برگزاري مراسم و اظهار عقايد خود در مكه و مدينه با مشكلي روبهرو نبودهاند. (براي نمونه رجوع شود به صفحات [۴۲])
چاپها:تحفة الحرمين نخستين بار در 22 جمادي الاولي 1306ق. در بمبئي با نظارت نويسنده چاپ شد.[3]نشر بابك تهران همين چاپ را در 1362ق. با عنوان تحفة الحرمين افست كرد. تصحيح اين اثر با قلم هارون وهومن در نشر پانيذ تهران به سال 1383ق. با عنوان سفرنامه مكه چاپ شد كه كاستيها و نادرستيها و مشكلاتي دارد.[4]همين تصحيح بار ديگر در كتاب سفرنامههاي خطي فارسي كه به همت نشر اختران به سال 1388ش. چاپ شده، آمده است.
رسول جعفريان نسخهاي ديگر را با تصحيح خود و مقدمهاي مفصل در باره نويسنده و اهميت سفرنامه او در 245 صفحه در جلد پنجم مجموعه پنجاه سفرنامه حجّ قاجاري[5]به سال 1389ش. در نشر علم تهران چاپ كرده كه مبناي مقاله حاضر است.
منابع
آينه پژوهش (مجله):قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي؛بستان السياحه:حاجي زين العابدين شيرواني، كتابخانه سنايي، 1315ق؛بهين سخن:عباسعلي كيوان قزويني، به كوشش عباسي، تهران، راه نيكان، 1387ش؛پنجاه سفرنامه حج قاجاري:به كوشش رسول جعفريان، تهران، نشر علم، 1389ش؛پيران طريقت:جواد نوربخش، تهران، خانقاه نعمتاللهي، 1358ش؛تاريخ مكه:احمد السباعي (م.1404ق.)، نادي مكة الثقافي، 1404ق؛رجال دوره قاجار:حسين سعادت نوري، تهران، وحيد، 1364ش؛سفرنامههاي خطي فارسي:گروهي از نويسندگان، تهران، اختران، 1388ش؛طرائق الحقائق:محمد معصوم شيرازي، به كوشش محجوب، تهران، كتابخانه سنايي.
گروه كتابشناسي
پانویس
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 295-296
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 295-296
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 297
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 309-350
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 310
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 514
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 517
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 354
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص356، 358، 363
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص414
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص403، 408، 431
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 382
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 410
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص393، 407-408
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 378-379
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص383، 412، 423-424
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 426
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 383
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 417، 457
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 418
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 417
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 424
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 430
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 412
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 426
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 425
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 441-442
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 465، 505
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 476
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 485-486
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 475-476
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 466
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 472-473
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 473
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 474
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 476
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 465
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 465
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 469
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 504-505
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 480-483
- ↑ تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص441
منابع
* طرائق الحقايق، ج3، ص475، 495، 503-511؛ بستان السياحه، ص358؛ سفرنامه هاي خطي فارسي، ج2، ص19-21.
* تاريخ مكه، ص531، 543.
* پنجاه سفرنامه، ج5، ص307.
* نك: آينه پژوهش، ش122، «شاهكاري از احياي متون داستان يك عقبگرد».
* پنجاه سفرنامه، ج5، ص293-538.