ترتیب الرحلة للترغیب فی الملة (کتاب)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۳۶ توسط E ebrahimi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} ترتیب الرحلة...: سفرنامه حج، نوشته ابن‌عربی معافری اشبیلی است. ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ترتیب الرحلة...: سفرنامه حج، نوشته ابن‌عربی معافری اشبیلی است.

این اثر با نام کامل ترتیب الرحلة للترغیب فی الملة از سفرنامه‌های‌اندلسی است که پژوهشگران آن را نخستین سفرنامه‌ای می‌دانند که سفر از مغرب اسلامی را به شرق و از جمله مکه، به گونه دقیق وصف کرده است.[۱] این کتاب را می‌توان آغازگر سفرنامه‌نویسی حج از مغرب اسلامی دانست. کتاب در زمان نویسنده از میان رفته[۲] و تنها بخشی از مطالب آن از طریق دیگر آثار او در دسترس است. ابوبکر محمد بن عبدالله ابن‌عربی مَعافری اشبیلی، فقیه و محدث مالکی، به سال 468ق.[۳] در اشبیلیه (Sevilla) مرکز بخش خودمختار اَندُلُس و استان سبیا در اسپانیای امروز، زاده شد. نسب او به معافر بن یعفر بن مالک از قحطان می‌رسد. بنی‌مَعافر بیشتر در یمن،‌اندلس و مصر ساکن بوده‌اند.[۴] ابن‌عربی تحصیلات خویش را زیر نظر استادان اشبیلیه، از جمله پدرش ابومحمد عبدالله بن محمد ابن‌عربی (م. 493ق.) از دانشمندان نامدار و بانفوذ اشبیلیه که مقامی معتبر در دولت آل عباد داشت[۵] و نیز دایی‌اش ابوالقاسم حسن بن عمر هوزنی و ابوعبدالله سرقسطی پی گرفت[۶] و بعدها در سفر به شرق جهان اسلام نزد استادان و مشایخ بسیار در ممالک گوناگون مانند محمد بن ولید طرطوشی فقیه مالکیان (م. 520ق.) و مکی بن عبدالسلام رمیلی (م. 492ق.) در بیت المقدس، [۷][۸] ابوالفتح مقدسی و ابومحمد ابن‌اکفانی و ابوالفضل ابن‌فرات شیعی در دمشق[۹] و حسین بن علی طبری فقیه شافعی و محدث مکه (م. 489ق.) [۱۰] و ابوزکریا یحیی خطیب تبریزی (م. 502ق.) و ابوحامد محمد غزالی (م. 505ق.) در بغداد، فقه و حدیث و کلام آموخت.[۱۱] ابن‌عربی شاگردان بسیار نیز پرورده که برخی از نامدارترین آن‌ها قاضی عیاض، ابن‌بشکوال و ابن‌خیر اشبیلی هستند.[۱۲] درباره علت سفر ابن‌عربی و پدرش به شرق، ابهاماتی در میان است. به گفته ابن‌عربی در خلاصة ترتیب الرحله آن گاه که دولت آل عباد به سال 485ق. به دست مرابطون (حک: 448-541 ق.) برافتاد، زندگی بر خانواده‌اش سخت شد و ناچار ترک وطن کردند.[۱۳] اما بر پایه پاره‌ای از قرائن، ابن‌عربی و پدرش از سوی یوسف بن تاشفین، حاکم مرابطی، نزد خلیفه عباسی ماموریت سیاسی داشته و در پی دریافت مشروعیت برای حکومت او از دستگاه خلافت بوده‌اند.[۱۴] به ظاهر، در نظر این پدر و پسر، از میان برداشتن شکاف سیاسی میان شرق و غرب جهان اسلام و تقویت حکومت مرابطی برای رویارویی با خطر حمله صلیبیان، ضرورت داشته است. آنان توفیق یافتند که مستظهر، خلیفه عباسی، را راضی کنند تا ابن‌تاشفین را به عنوان نماینده خود در مغرب به رسمیت بشناسد و بدین سان، مشروعیت حکومت ابن‌تاشفین تایید شود.[۱۵] ابن‌عربی و پدرش از دانشوران نامدار همچون ابوحامد محمد غزالی نیز تاییدیه‌هایی برای ابن‌تاشفین گرفتند.[۱۶] با این حال، سفر ابن‌عربی وجه علمی برجسته‌ای نیز داشت. او در این سفر با بسیاری از دانشمندان دینی دیدار کرد و در حلقه درس و مناظره آنان شرکت جست. خلاصة ترتیب الرحله وجه علمی این سفر را بازمی‌تاباند. ابن‌عربی جنبه سیاسی سفر را در اثری دیگر به نام شواهد الجلة و الاعیان فی مشاهد الاسلام و البلدان نگاشته است.[۱۷] ابن‌عربی در سال 495ق. به وطن بازگشت و چند سال در سِمَت‌های قضایی و سیاسی در اشبیلیه و مدتی نیز در قرطبه به تدریس پرداخت.[۱۸] سال‌های پایانی عمر او با روی کار آمدن موحدون هم‌زمان شد.[۱۹] سرانجام وی به سال 543ق. هنگام بازگشت از سفری سیاسی به مراکش، در حومه فاس درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد.[۲۰] ابن‌عربی آثاری پرشمار و متنوع در دانش‌های دینی مانند فقه، تفسیر، حدیث و کلام دارد.[۲۱] از آن میان، کتاب قانون التاویل در زمینه علوم قرآنی است که چکیده‌ای از ترتیب الرحله در مقدمه آن آمده است. (← ادامه مقاله) ترتیب الرحله را آغازگر گونه‌ای سفرنامه‌نویسی در ادب عرب دانسته‌اند که هر چند با حج ارتباط دارد، بیشتر مطالب آن در باره حج نیست و گزارشی از دوره‌گردی‌های علمی دانشوری جوان که بیش از هر چیز از استادان و مشایخی که دیده، سخن گفته است. این‌گونه سفرنامه‌نویسی با ابن‌عربی آغاز گشت و با ابن‌جبیر تحول یافت و به اوج رسید. (← رحلة ابن‌جبیر)[۲۲] به تصریح ابن‌عربی، ترتیب الرحله در روزگار خود او، به دلیلی که از آن سخن نگفته، از میان رفت و او منتخبی از آن را با عنوان مختصر ترتیب الرحله در آغاز کتاب قانون التاویل بازنوشت. این مختصر به صورت جداگانه به همت سعید اعراب در اثری با عنوان مع القاضی ابوبکر ابن‌العربی در بیروت چاپ شده است. در مختصر ترتیب الرحله از سفر به شهرهای متعدد در‌اندلس، افریقای شمالی، شامات و عراق مانند مالَقَه، [۲۳] مَرِیّه، [۲۴] بِجایه، [۲۵] بونه، سُوسه، مهدیه، [۲۶] قاهره، [۲۷] بیت المقدس، [۲۸] عَکّا، حَوران، دمشق[۲۹] و بغداد[۳۰] یاد شده؛ اما از سفر به حجاز و شرح سفر حج گزارشی در دست نیست. گویا ابن‌عربی در بازنویسی و تلخیص کتاب، تنها به جنبه علمی سفرهای خویش نظر داشته و فقط به مناطقی پرداخته که در آن‌ها دیدارهای علمی مهمی داشته است. از خلاصة ترتیب الرحله برمی‌آید که کتاب بیش از سیر در آفاق، به گزارش سیر و سلوک علمی ابن‌عربی پرداخته است. به ظاهر، بخش مربوط به مکه نیز چندان پربرگ نبوده و تنها بخشی از سفرنامه به شرح سفر حج اختصاص داشته است. وصف بناها و آثار مادی مانند ساختمان‌ها، پل‌ها، بیمارستان‌ها و مدارس نیز در خلاصه کتاب بسیار کم‌رنگ است. ابن‌عربی بیشتر به طرح مباحث علمی پرداخته و حتی آن گاه که از مدارس و مراکز علمی دیدار کرده، از دانشوران و مباحث علمی سخن گفته و از وجوه مادی سفر چندان سخن نگفته است.[۳۱] سفرنامه‌‌نویسان پسین مغرب اسلامی مانند ابن‌جبیر و ابن‌بطوطه، بسیاری از گزارش‌های خود را به رخدادهای سفر، راه‌ها، مشکلات مسافران، و وصف مفصل اماکن، بناها و آثار و وجوه مادی تمدن مسلمانان اختصاص داده‌اند. ابن‌عربی دست‌کم دو بار به حج رفته است و برخی گزارش‌های او را از مکه که رهاورد این دو سفر بوده، می‌توان از لابه‌لای آثار موجود او بازیافت. وی در برخی از این آثار تصریح کرده که به سال 489ق. از میقات ذاتُ عِرق به مکه رفته است. او از وقوف در عرفات و رفتن به مزدلفه نیز سخن گفته است.[۳۲] محرم شدن او از ذات عرق که میقات اهل عراق است، نشان می‌دهد که او از راه هموطنان‌اندلسی خود به حج نرفته و در چند سالی که در عراق ساکن بوده، بدین سفر پرداخته است. بر پایه برخی آثار دیگر، او به سال 489ق. نیز در موسم حج در مکه بوده است. وی از تجربه معنوی خود بر اثر نوشیدن آب زمزم سخن گفته[۳۳] و مقام ابراهیم را وصف کرده است.[۳۴] بخشی از گزارش‌های او به حوزه مورد علاقه‌اش، یعنی آموزش و تعلیم و تربیت، مربوط است. از جمله به نظام آموزشی مکه در آن روزگار اشارت برده است. به گفته او، مکیان روشی ویژه در تعلیم کودکان داشته‌اند. کودکان پس از آموختن خواندن و نوشتن و حساب و صرف و نحو، به حفظ قرآن نزد قاریان می‌پرداخته و آن گاه به سراغ دانش‌های دیگر می‌رفته‌اند.[۳۵] ابن‌عربی در دو سفر خود، ضمن گزاردن مناسک حج و دریافت دانش از استادان مکه و مناطق دیگر، [۳۶] از کوشش‌های سیاسی نیز بازنماند و کوشید شرح مجاهدت‌های یوسف بن تاشفین در برابر صلیبیان را به گوش حج‌‌گزاران برساند.[۳۷]

پانویس

  1. نک: تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص240-241؛ تاریخ الادب الجغرافی، ص298.
  2. قانون التاویل، ص68.
  3. تذکرة الحفاظ، ج4، ص1295.
  4. جمهرة انساب العرب، ص418؛ الانساب، ج12، ص328؛ تاریخ الادب الجغرافی، ص298.
  5. نک: وفیات الاعیان، ج4، ص296؛ تذکرة الحفاظ، ج4، ص1295؛ تاریخ الادب الجغرافی، ص298.
  6. تاریخ دمشق، ج54، ص24؛ نفح الطیب، ج2، ص28.
  7. قانون التاویل، ص91-93؛ احکام القرآن، ج1، ص5، «مقدمه.
  8. تذکرة الحفاظ، ج4، ص1295.
  9. تاریخ دمشق، ج54، ص24.
  10. قانون التاویل، ص108.
  11. قانون التاویل، ص111-113؛ تذکرة الحفاظ، ج4، ص1295.
  12. الغنیه، ص68-69؛ الصله، ج2، ص591؛ فهرست ابن‌خیر، ص57؛ فهرست ابن‌خیر، ص136.
  13. قانون التاویل، ص75-76؛ مطمح الانفس، ص150؛ الغنیه، ص66.
  14. نک: تاریخ ابن‌خلدون، ص285-286؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص223.
  15. نک: مع القاضی ابی‌بکر، ص58-60.
  16. نک: مع القاضی ابی‌بکر، ص61-64.
  17. مع القاضی ابی‌بکر، ص183.
  18. الغنیه، ص68.
  19. تاریخ ابن‌خلدون، ج6، ص312-313.
  20. تذکرة الحفاظ، ج4، ص1297؛ وفیات الاعیان، ج4، ص297.
  21. نک: مع القاضی ابی‌بکر، ص121-138؛ احکام القرآن، ج4، ص1599.
  22. تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص240-242.
  23. مع القاضی ابی‌بکر، ص14؛ مع القاضی ابی‌بکر، ص193.
  24. مع القاضی ابی‌بکر، ص14؛ مع القاضی ابی‌بکر، ص194.
  25. مع القاضی ابی‌بکر، ص14؛ مع القاضی ابی‌بکر، ص194.
  26. مع القاضی ابی‌بکر، ص15؛ مع القاضی ابی‌بکر، ص196-197.
  27. مع القاضی ابی‌بکر، ص17؛ مع القاضی ابی‌بکر، ص201.
  28. مع القاضی ابی‌بکر، ص19-20؛ مع القاضی ابی‌بکر، ص203.
  29. مع القاضی ابی‌بکر، ص30، 213-214.
  30. مع القاضی ابی‌بکر، ص33، 215.
  31. نک: قانون التاویل، ص100.
  32. نک: عارضة الاحوذی، ج2، ص262-263؛ عارضة الاحوذی، ج2، ص309-310.
  33. احکام القرآن، ج3، ص1124.
  34. احکام القرآن، ج1، ص39.
  35. احکام القرآن، ج4، ص1894-1895.
  36. نک: تاریخ دمشق، ج54، ص24؛ سیر اعلام النبلاء، ج20، ص197-198.
  37. مع القاضی ابی بکر، ص37، 52.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ترتیب الرحلة للترغیب فی الملة.
  • احکام القرآن: ابن‌العربی (م. 543ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • الانساب: عبدالکریم السمعانی (م. 562ق.)، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، 1382ق؛
  • تاریخ ابن‌خلدون: ابن‌خلدون (م. 808ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، 1408ق؛
  • تاریخ الادب الجغرافی: کراچکوفسکی (م. 1951م.)، ترجمه، عثمان‌هاشم، قاهره، لجنة التالیف، 1963م؛
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن‌عساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
  • تاریخ نوشته‌های جغرافیایی در جهان اسلام: کراچکوفسکی (م. 1951م.)، ترجمه، پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1379ش؛
  • تذکرة الحفّاظ: الذهبی (م. 748ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • جمهرة انساب العرب: ابن‌حزم (م. 456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛
  • سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق؛
  • الصلة فی تاریخ ائمة الاندلس: ابن‌بشکوال (م. 578ق.)، قاهره، الدار المصریه، 1966م؛
  • عارضة الاحوذی: محمد بن عبدالله بن العربی (م. 543ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
  • الغنیه فهرست شیوخ القاضی عیاض: قاضی عیاض (م. 544ق.)، به کوشش ماهر زهیر جرار، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1402ق؛
  • فهرسة ابن‌خیر الاشبیلی: محمد بن خیر الاشبیلی (م. 575ق.)، به کوشش فؤاد منصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق؛
  • قانون التاویل: ابن‌العربی (م. 543ق.)، به کوشش محمد سلیمان، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1990م؛
  • مطمح الانفس و مسرح التانس فی ملح اهل الاندلس: فتح بن عبدالله الاشبیلی (م. 529ق.)، به کوشش علی شوابکه، بیروت، دار النشر، 1983م؛
  • مع القاضی ابی‌بکر بن العربی: سعید اعراب، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1407ق؛
  • نفح الطیب: احمد بن محمد المقری (م. 1041ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر، 1408ق؛
  • وفیات الاعیان: ابن‌خلکان (م. 681ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.