آیه لیلة المبیت

از ویکی حج
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۲۸ توسط Ahmad (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد مدخل)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
آیه لیلة المبیت، آیه ۲۰۷ سوره بقره

آیه لیلة المبیت، آیه دویست و هفتم سوره بقره، درباره خوابیدن علی بن ابی‌طالب بر بستر پیامبر اسلام(ص)، در شب هجرت. لیلة المبیت به معنا گذراندن شب در جایی است.

متن و ترجمه

علت نامگذاری

لیلة‌ به معنای شب[۱] و مبیت به معنای گذراندن شب در مکانی، در حال خواب یا بیداری آمده است.[۲] بدین جهت آیه 207 بقره/2 به آیه لیلة المبیت معروف شده که در شأن و مقام امیرمؤمنان علی7 به سبب ایثار و بیتوته‌اش بر بستر پیامبر9 در شب هجرت نازل شده است.[۳] گاهی از این آیه به «آیة الشراء» یاد می‌شود[۴]؛ زیرا در آن، از معامله جان در برابر کسب خشنودی خدا سخن رفته است: {وَمِنَ النَّاسِ مَن یشرِی نَفسَهُ ابتِغَاءَ مَرضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالعِبَادِ}. (بقره/2، 207)

شأن نزول

پیامبر9 و کسانی که به وی ایمان آورده بودند، از سوی مشرکان قریش زیر فشار و آزار سخت قرار داشتند، به گونه‌ای که گروهی از آنان ناچار به هجرت به حبشه شدند.[۵] با مرگ ابو‌طالب در سال دهم بعثت، آزار مشرکان به مسلمانان شدت بیشتری یافت. رسول خدا برای برون‌رفت از این وضعیت سخت و یافتن مدافعان و یاران جدید از قبیله ثقیف، به طائف سفر کرد؛ اما این سفر نتیجه‌ای در بر نداشت.[۶] به‌ رغم همه سخت‌گیری‌های مشرکان، اسلام در میان قشرهای مختلف قریش گسترش یافت[۷] و نیز با انعقاد پیمان عقبه اول و دوم میان پیامبر9 و مردم یثرب و پذیرش اسلام از سوی بسیاری از آنان، زمینه هجرت مسلمانان از مکه به مدینه فراهم گردید.[۸] بدین رو در مکه جز پیامبر9 که منتظر وحی الهی در این باره بود، و نیز علی7، ابوبکر و گروهی اندک، کسی نمانده بود.[۹]

مشرکان قریش نگران هجرت رسول خدا9 به مدینه بودند. از این رو، سران قریش در دار الندوه، مکان مشورت و تصمیم‌گیری مکیان[۱۰]، گرد آمدند تا درباره چگونگی برخورد با پیامبر9 تصمیم‌ بگیرند.[۱۱] برخی به حبس و بعضی به تبعید رأی دادند و سرانجام ابوجهل به قتل پیامبر9 با مشارکت 40 نفر از قبایل مختلف نظر داد که به تأیید سران قریش و نیز ابلیس رسید که با چهره پیرمردی در آن مجلس حضور داشت.[۱۲] خداوند پیامبرش را با نزول آیه {وَإِذ یمكُرُ بِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا لِیثبِتُوكَ أَو یقتُلُوكَ أَو یخرِجُوكَ وَیمكُرُونَ وَیمكُرُ اللهُ وَاللهُ خَیرُ المَاكِرِینَ} (انفال/8، 30) از توطئه مشرکان آگاه کرد و او را به هجرت فرمان داد. نیز برای آن که قریشیان هنگام خروج پیامبر9 از خانه‌اش آگاه نشوند، به ایشان دستور داد تا از علی7 بخواهد در بستر ایشان بخوابد. علی7 با آگاهی یافتن از فرمان الهی و اطمینان به نجات پیامبر9 از توطئه مشرکان، با تبسمی بر لب و پس از سجده شکر با آغوش باز به بستر پیامبر رفت[۱۳] و پارچه‌ای سبز رنگ را که رسول خدا هنگام خواب از آن استفاده می‌کرد، بر روی خود کشید و در بسترش خوابید. پیامبر9 در حالی که پاسی از شب گذشته بود و مشرکان قریش خانه‌اش را محاصره کرده بودند، با خواندن آیه9 یس/36: {وَجَعَلنَا مِن بَینِ أَیدِیهِم سَدًّا وَمِن خَلفِهِم سَدًّا فَأَغشَینَاهُم فَهُم لاَ یبصِـرُونَ} و پاشیدن مشتی خاک بر سر آنان، از میانشان عبور کرد و به غار ثور پناه برد.[۱۴]

دیدگاه مفسران

بر پایه نقل عموم مفسران شیعه[۱۵] و بسیاری از اهل‌ سنت[۱۶] آیه لیلة المبیت در شأن و مقام علی7 به ‌سبب بیتوته و خوابیدن بر بستر رسول خدا9 در شب هجرت نازل شد. بر پایه گزارشی، خداوند در لیلة المبیت به جبرئیل و میکائیل وحی فرمود: «شما را با یکدیگر برادر قرار دادم و عمر یکی از شما را طولانی‌تر از دیگری ساختم. کدام یک حاضر است عمرش را به دیگری ببخشد؟» هر یک از آن دو زندگی طولانی را برای خود برگزید. سپس خداوند به آنان وحی کرد: «علی بن ابی‌طالب و پیامبر را برادر یکدیگر قرار دادم. اکنون علی7 در بستر پیامبر9 بیتوته کرده است و او را از خطر حفظ می‌کند. اکنون به زمین بروید و نگهبان او باشید.» در این هنگام، جبرئیل بالای سر او و میکائیل پایین پایش قرار گرفتند و جبرئیل مرحبا گویان به علی7 گفت: خداوند با تو بر فرشتگان مباهات می‌کند. در این هنگام، آیه یاد شده نازل گشت.[۱۷] برخی زمان نزول این آیه را هنگامی دانسته‌اند که رسول خدا9 در حال حرکت به مدینه بود.[۱۸]

برخی از مفسران اهل‌ سنت، شأن نزول آیه مزبور را به گونه‌ای دیگر نقل کرده‌اند. بعضی گفته‌اند: این آیه درباره زبیر و مقداد نازل شده است؛ هنگامی که رسول خدا9 آنان را برای مأموریتی خطیر به مکه فرستاد.[۱۹] بر پایه گزارشی دیگر، این آیه درباره صُهَیب نازل شد؛ آن‌گاه که مشرکان او را در مسیر هجرت به سوی مدینه اسیر کردند و خواستند وی را به مکه بازگردانند یا به قتل رسانند. اما وی با دادن اموال همراهش و نیز آگاهی دادن از دارایی باقی‌مانده‌اش در مکه، خویشتن را آزاد ساخت و به مدینه هجرت کرد.[۲۰] برخی نیز آیه را در شأن ابوذر دانسته[۲۱] یا گفته‌اند: مقصود هر کسی است که در طاعت خدا و جهاد در راه او و امر به معروف فداکاری کند.[۲۲]

با توجه به نقل عموم مفسران شیعه و بسیاری از اهل‌ سنت و روایت‌های معصومان: که آیه را در شأن و مقام علی7 به سبب بیتوته‌اش بر بستر رسول خدا در شب هجرت دانسته‌اند، اقوال دیگر در شأن نزول این آیه جای تردید و تأمل دارد.[۲۳] نقل شده است که سمرة بن جندب، قاتل 8000 انسان[۲۴]، با دریافت 000/400 درهم از معاویه، روایتی را جعل و آن را تبلیغ کرد که بر اساس آن، آیات 204-209 بقره/2 درباره علی7 و آیه لیلة المبیت در شأن عبدالرحمان بن ملجم نازل شده است.[۲۵]

بر پایه روایتی از امام سجاد7، علی7 نخستین کسی بود که برای کسب رضای خدا جان خود را فدا کرد.[۲۶] این ایثار، فضیلتی برای علی7 است که میان مسلمانان[۲۷] و بلکه همه آدمیان در طول تاریخ بی نظیر است.[۲۸] برخی این ایثار علی7 را از ایثار اسماعیل نبی برای ذبح شدن به امر خدا برتر دانسته‌اند؛ زیرا اسماعیل آماده شده بود تا به دست پدرش ذبح شود؛ اما امام علی7 خود را برای کشته شدن به دست دشمنان آماده کرده بود.[۲۹]

آیه لیلة المبیت در برابر آیات 204-206 بقره/2 قرار دارد که در آن از کسب عزت و آبرو از راه نفاق، فساد و گناه سخن می‌رود؛ اما در آیه لیلة المبیت از معامله با خدا و ایثار جان برای کسب رضایت الهی سخن رفته است.[۳۰] تعبیر «مِن الناسِ» در این آیه بدین معناست که چنین ایثاری در توان گروهی خاص از مردم است[۳۱] که در کار خیر و طلب رضای خدا، جان را فدا می‌کنند و این برترین نشان و درجه ایمان است.[۳۲] جمله {وَالله رَؤوفٌ بِالعِبادِ} به وجود افرادی با این صفات در میان مردم اشاره دارد و نشان رأفت خداوند به آن‌هاست. اگر چنین انسان‌های فداکاری نباشند، ارکان دین فرو می‌ریزد.[۳۳]

مقایسه فضیلت ابوبکر و علی بر هم

برخی در مقام مقایسه میان بیتوته علی7 بر بستر پیامبر9 در شب هجرت، با همراهی ابوبکر با ایشان در غار ثور به جهت یادکرد آن در آیه 40 توبه/9، مصاحبت با پیامبر9 را فضیلتی برتر دانسته‌اند.[۳۴] در پاسخ آورده‌اند که در آیه غار نامی از ابوبکر به میان نیامده، بلکه در منابع تاریخی آمده که مقصود از (لِصاحِبِه} ابوبکر است. نیز آیه فاقد هرگونه لحن ستایش است؛ اما آیه لیلة المبیت بنا بر نقل عموم علمای شیعه[۳۵] و بسیاری از اهل‌ سنت[۳۶] در شأن علی7 نازل شده و لحن ستایش‌آمیز آشکاری دارد. افزون بر این، رخداد خوابیدن علی7 بر بستر پیامبر9 در شب هجرت، چنان قطعی و مسلم است که عدم تصریح به آن در قرآن از اهمیتش نمی‌کاهد و کسی آن را انکار نمی‌کند.[۳۷]

برخی دیگر گفته‌اند: آن شب علی7‌ کانون خطر را بدون ترس سپری کرد؛ حال آن که ابوبکر در لحظاتی خطرناک پیامبر9 را همراه بود و آن هنگام که احساس ترس کرد، رسول خدا با جمله {لا تَحزَن إِنَّ اللهَ مَعَنَا...} (توبه/9، 40) او را دلداری داد.[۳۸]

در پاسخ به این سخن می‌توان به کلام علی7 استناد کرد. شخصی با اعتراض و طعنه به وی، عدم همراهی‌اش در غار ثور را مطرح کرد. ایشان فرمود: آن شب که بر بستر پیامبر9 بیتوته کردم، قریش به من هجوم آوردند و مرا مجروح کردند و قصد کشتنم را داشتند؛ اما برخی مانع شدند ... .[۳۹]

نیز حرّه دختر حلیمه سعدیه در پاسخ به حجّاج، در زمینه برتری علی7 بر موسای کلیم می‌گوید: خدا درباره او فرمود: {فَخَرَجَ مِنهَا خَائِفًا یتَرَقَّبُ}. (قصص/28، 21) اما علی7 بدون هیچ ترسی بر بستر پیامبر9 خوابید و خدا درباره او آیه {وَمِنَ النَّاسِ مَن یشـرِی نَفسَهُ ابتِغَاءَ مَرضَاةِ الله} (بقره/2، 207) را نازل کرد. حجّاج پاسخ وی را تحسین نمود.[۴۰]

علی7 در احتجاج با ابوبکر[۴۱] و نیز با اعضای شورایی که عمر برای تعیین خلیفه خود مشخص کرده بود، به فداکاری خویش در لیلة المبیت و نیز به آیه {وَمِنَ النَّاسِ مَن یشرِی نَفسَهُ ابتِغَاءَ مَرضَاةِ} احتجاج کرد.[۴۲]

=پانویس

  1. المعجم الوسیط، ج2، ص850، «لیل».
  2. المعجم الوسیط، ج1، ص78، «بات».
  3. تفسیر عیاشی، ج1، ص101؛ الامالی، ص252-253؛ شواهد التنزیل، ج1، ص122؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص350.
  4. الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص35؛ ج7، ص224-225.
  5. الطبقات، ج1، ص207-208؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص29.
  6. تاریخ یعقوبی، ج2، ص36؛ تاریخ طبری، ج2، ص8 .
  7. تاریخ یعقوبی، ج2، ص27-28.
  8. الطبقات، ج1، ص219-225؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص37-38؛ تاریخ طبری، ج2، ص96.
  9. الطبقات، ج1، ص226؛ تاریخ طبری، ج2، ص97.
  10. تاریخ یعقوبی، ج1، ص240؛ تاریخ طبری، ج2، ص98؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص335.
  11. تاریخ یعقوبی، ج2، ص39؛ تاریخ طبری، ج2، ص98؛ البدایة و النهایه، ج3، ص215.
  12. الطبقات، ج2، ص227؛ تاریخ طبری، ج2، ص98-99؛ الامالی، ص464-465.
  13. الامالی، ص465؛ بحار الانوار، ج19، ص59-60.
  14. الامالی، ص466.
  15. تفسیر عیاشی، ج1، ص101؛ مجمع البیان، ج2، ص56-57؛ المیزان، ج2، ص99-100.
  16. شواهد التنزیل، ج1، ص123؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص350؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص21.
  17. تفسیر ثعلبی، ج2، ص126؛ کشف الاسرار، ج1، ص554؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص350؛ الامالی، ص469.
  18. اسد الغابه، ج4، ص25؛ نهج الایمان، ص304.
  19. زاد المسیر، ج1، ص203؛ البحر المحیط، ج2، ص334.
  20. کشف الاسرار، ج1، ص553-554.
  21. البحر المحیط، ج2، ص334؛ الدر المنثور، ج1، ص240.
  22. جامع البیان، ج2، ص437-438؛ البحر المحیط، ج2، ص334.
  23. الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص34-35.
  24. الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص129-130.
  25. شرح نهج البلاغه، ج4، ص73؛ عبقات الانوار، ج3، ص262-263؛ الغدیر، ج2، ص101؛ ج11، ص30.
  26. بحار الانوار، ج36، ص42-43؛ المستدرک، ج3، ص4.
  27. الارشاد، ج1، ص53-54.
  28. سیرة المصطفی، ص250.
  29. کنز الفوائد، ص206-207.
  30. المیزان، ج2، ص98.
  31. نمونه، ج2، ص79.
  32. التحریر و التنویر، ج2، ص256-257.
  33. المیزان، ج2، ص98.
  34. شرح نهج‌ البلاغه، ج13، ص261.
  35. حلیة الابرار، ج2، ص103-110؛ بحار الانوار، ج36، ص40-41؛ الغدیر، ج2، ص48.
  36. شواهد التنزیل، ج1، ص123؛ اسد الغابه، ج4، ص25؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص21.
  37. شرح نهج البلاغه، ج13، ص262.
  38. مناقب، ج1، ص334.
  39. خصائص الائمه، ص58-59.
  40. الفضائل، ص136-137؛ بحار الانوار، ج46، ص134-135.
  41. الخصال، ص549-553؛ بحار الانوار، ج29، ص3-7.
  42. الامالی، ص551؛ بحار الانوار، ج31، ص372، 380.

منابع

الارشاد: المفید (م.413ق.)، به كوشش آل‌ البیت:، بیروت، دار المفید، 1414ق؛ اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.630ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی؛ الامالی: الطوسی (م.460ق.)، قم، دار الثقافه، 1414ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م.1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛ البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م.754ق.)، بیروت، دار الفکر، 1412ق؛ البدایة و النهایه: ابن كثیر (م.774ق.)، به كوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق؛ تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1391ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوك): الطبری (م.310ق.)، به كوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق؛ التحریر و التنویر: ابن عاشور (م.1393ق.)، مؤسسة التاریخ؛ تفسیر العیاشی: العیاشی (م.320ق.)، به كوشش رسولی محلاتی، تهران، المكتبة العلمیة الاسلامیه؛ التفسیر الكبیر: الفخر الرازی (م.606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق؛ تفسیر نمونه: مكارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛ جامع البیان: الطبری (م.310ق.)، به كوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ تفسیر قرطبی (الجامع لأحكام القرآن): القرطبی (م.671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق؛ حلیة الابرار: سید هاشم البحرانی (م.1107ق.)، به كوشش مولانا، قم، المعارف الاسلامیه، 1411ق؛ الخصال: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛ خصائص الائمه: الشریف الرضی (م.406ق.)، به كوشش الامینی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامی، 1406ق؛ الدر المنثور: السیوطی (م.911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق؛ روح المعانی: الآلوسی (م.1270ق.)، به كوشش علی عبدالباری، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛ زاد المسیر: ابن جوزی (م.597ق.)، بیروت، المکتب الاسلامی، 1407ق؛ سیرة المصطفی: هاشم معروف الحسنی، قم، الرضی، 1371ش؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابی‌الحدید (م.656ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الكتب العربیه، 1378ق؛ شواهد التنزیل: الحاكم الحسكانی (م.506ق.)، به كوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق؛ الصحیح من سیرة النبی9: جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق؛ الطبقات الكبری: ابن سعد (م.230ق.)، بیروت، دار صادر؛ عبقات الانوار: سید حامد حسین اللكهنوی (م.1306ق.)، به كوشش مولانا بروجردی، قم، محقق، 1404ق؛ الغدیر: الامینی (م.1390ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1366ش؛ الفضائل: شاذان بن جبرئیل القمی (م.660ق.)، نجف، المکتبة الحیدریه، 1381ق؛ كشف الاسرار: میبدی (م.520ق.)، به كوشش حكمت، تهران، امیر کبیر، 1361ش؛ تفسیر ثعلبی (الكشف و البیان): الثعلبی (م.427ق.)، به كوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق؛ كنز الفوائد: الكراجكی (م.449ق.)، قم، مکتبة المصطفوی، 1410ق؛ مجمع البیان: الطبرسی (م.548ق.)، به كوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415ق؛ المستدرك علی الصحیحین: الحاكم النیشابوری (م.405ق.)، به كوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛ المعجم الوسیط: ابراهیم انیس و دیگران، تهران، فرهنگ اسلامی، 1375ش؛ مناقب آل ابی‌طالب: ابن شهر آشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق؛ المیزان: الطباطبایی (م.1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛ نهج الایمان: ابن جبر (م.قرن7)، به کوشش الحسینی، مشهد، مجتمع امام هادی7، 1418ق.