آیه رضوان
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Jalalyaghmoori در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
آیه رضوان آیه هجدهم سوره فتح درباره بیعت صحابه با رسول خدا(ص) در عُمره ناتمام سال ششم است. این آیه گویای خشنودی خداوند از مؤمنان صادق در بیعت با پیامبر(ص) است. از آنجا که در این آیه از مؤمنان اظهار رضایت شده، آن را «آیه رضوان» گفتهاند[۱]
لَّقَدْ رَضِيَ اللَّـهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا [۲]
|
به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان، زير آن درخت با تو بيعت مىكردند از آنان خشنود شد، و آنچه در دلهايشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد.[۳]
|
ماجرای بیعت رضوان، وجه نامگذاری
پیامبر(ص) همراه برخی مسلمانان که شمار آنان را ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ تن نوشتهاند[۴]، در ذی قعده سال ششم هجرت به قصد زیارت خانه خدا و انجام مناسک حج عازم مکه شد.[۵] چون به حدیبیه در نه میلی مکه رسیدند[۶]، مشرکان قریش راه را بر آنان بستند و از ورودشان به مکه جلوگیری کردند. رسول خدا(ص) خَراش بن خزاعی را به سوی مشرکان قریش فرستاد تا به آنان بگوید که مسلمانان برای زیارت خانه خدا آمدهاند و در پی جنگ نیستند. مشرکان شتر قاصد پیامبر(ص) را پی کرده، او را بازگرداندند.[۷] سپس عثمان برای رساندن پیام به مکه فرستاده شد.[۸] تأخیر سه روزه عثمان موجب شایعه قتل وی شد.[۹] با انتشار این شایعه، پیامبر(ص) زیر درختی[۱۰] به نام سمره[۱۱] با اصحاب خویش بیعت کرد[۱۲] که با مشرکان بجنگند و کسی از جنگ نگریزد.[۱۳] بدین رو این پیمان بیعت رضوان، بیعت شجره، یا بیعت حدیبیه نامیده میشود.[۱۴] خداوند با نزول آیه رضوان خشنودی خویش را از آن مؤمنان بیان کرد.
نکتههای تفسیری
افزون بر خشنودی خداوند از مؤمنان که آن را به معنای پاداش آنان دانستهاند[۱۵]، چند مطلب دیگر در این آیه بیان شده است: ۱. علم خداوند به نیت مؤمنان. گفتهاند مراد از {مَا فِی قُلُوبِهِم} در آیه، حسن نیت و صدق در بیعت[۱۶] یا ایمان و دوستی دین[۱۷] یا غیرت و تصمیم بر سازش نکردن در برابر مشرکان است.[۱۸] 2. نزول سکینه و آرامش در قلب مؤمنان و ثبات بر دین[۱۹]، از دیگر پاداشهای نیک به بیعتکنندگان است. ۳. بشارت به فتح و پیروزی در آیندهای نزدیک که مقصود از آن را فتح خیبر[۲۰]، فتح مکه[۲۱] یا فتح هجر[۲۲] (بحرین) دانستهاند.
بیعتکنندگان رضوان و ورود به بهشت
ورود بدون قید این بیعتکنندگان به بهشت
برخی از مفسران اهل سنت ذیل آیه رضوان روایتی از رسول خدا نقل کردهاند که هیچ یک از بیعتکنندگان پیمان رضوان یا اصحاب شجره به تعبیر مورخان، وارد جهنم نمیشود.[۲۳] بر پایه روایتی دیگر از آن حضرت، بیعتکنندگان در پیمان رضوان بهترین افراد روی زمین هستند.[۲۴] از این رو، به گفته آلوسی، دوستی و تکریم بیعتکنندگان رضوان و نیز خشنودی از آنان، بر مسلمانان لازم است.[۲۵]
داخل شدن به بهشت به شرط وفاداری بر عهد با پیامبر(ص) و رضایت خداوند
اما بر پایه نقل ابن عباس در تفسیر {فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِم فَأَنزَلَ السَّکینَةَ عَلَیهِم} سکینه و آرامش تنها بر آن دسته از بیعت کنندگان پیمان رضوان نازل شد که خداوند از وفای آنان به عهد و پیمانشان آگاه بود.[۲۶] بر این اساس، روایت نقل شده از ابن عباس روایتهای پیشین را تخصیص میزند؛ بدین معنا که تنها آن دسته از بیعتکنندگان پیمان رضوان وارد جهنم نمیشوند که مشمول آرامش الهی شده باشند، نه همه آنان. دلیل این مطلب آیه ۱۰ همین سوره است که بیعت با پیامبر(ص) را به منزله بیعت با خدا، و بیعتشکنی با پیامبر(ص) را بیعتشکنی با خدا دانسته و بشارت پاداش را تنها به کسانی داده که بر پیمان خویش وفادار بمانند[۲۷]: {إِنَّ الَّذِینَ یبَایعُونَک إِنَّمَا یبَایعُونَ اللهَ یدُ اللهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ فَمَن نَّکثَ فَإِنَّمَا ینکثُ عَلَی نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَی بِمَا عَاهَدَ عَلَیهُ اللهَ فَسَیؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا}. (فتح/۴۸، ۱۰) این آیه در چینش آیات این سوره، پیش از آیه رضوان قرار گرفته؛ اما از حیث نزول پس از آن نازل شده است. از این جهت به آن آیه شرط گفتهاند که رضایت خداوند از بیعت کنندگان را به عدم مخالفت با پیامبر و وفا به عهد و پیمانشان با ایشان مشروط میکند.[۲۸] نیز گفتار برخی از بیعتکنندگان رضوان مؤید این است که آنان پس از بیعت رضوان اعمالی مرتکب شدند که خود از آینده خویش در هراس بودند. براء بن عازب که یکی از آنان بود، در پاسخ کسی که او را به سبب شرکت در بیعت رضوان آسوده خاطر میپنداشت، گفت: کسی نمیداند که شرکتکنندگان در بیعت رضوان، پس از آن، چه کارهایی کردند و چه انحرافهایی در دین پدید آوردند.[۲۹]
پانویس
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۱۴؛ الاصفی، ج۲، ص۱۱۸۱؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۳۵۴.
- ↑ الفتح ۱۸
- ↑ ترجمه فولادوند
- ↑ الطبقات، ج۲، ص۷۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۷۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج۳، ص۷۷۴؛ تاریخ خلیفه، ص۳۶؛ المعارف، ص۱۶۲.
- ↑ السیرة النبویه، ج۳، ص۳۰۸؛ الطبقات، ج۲، ص۷۴؛ معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۹.
- ↑ الکامل، ج۲، ص۲۰۳؛ المنتظم، ج۳، ص۲۶۹.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۶۰۰؛ المنتظم، ج۳، ص۲۶۹.
- ↑ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۷۹؛ الکامل، ج۲، ص۲۰۲.
- ↑ لسان العرب، ج۷، ص۴۲۰؛ لغت نامه، ج۸، ص۱۲۱۲۹.
- ↑ جامع البیان، ج۲۶، ص۱۱۳؛ البحر المحیط، ج۹، ص۴۹۲.
- ↑ السیرة النبویه، ج۳، ص۷۸۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۱۱۹.
- ↑ الروض الانف، ج۶، ص۴۶۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۱۱۹.
- ↑ جامع البیان، ج۲۶، ص۱۱۰؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۴.
- ↑ البحر المحیط، ج۹، ص۴۹۲؛ المیزان، ج۱۸، ص۲۸۴.
- ↑ جامع البیان، ج۲۶، ص۱۱۴؛ روض الجنان، ج۱۷، ص۳۳۷؛ المیزان، ج۱۸، ص۲۸۵.
- ↑ البحر المحیط، ج۹، ص۴۹۲.
- ↑ روح المعانی، ج۲۵، ص۱۶۳.
- ↑ جامع البیان، ج۲۶، ص۱۱۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۹۶؛ البحر المحیط، ج۹، ص۴۹۳؛ المیزان، ج۱۸، ص۲۸۵.
- ↑ جامع البیان، ج۲۶، ص۱۱۴؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۱۶۴.
- ↑ روح المعانی، ج۱۴، ص۱۶۵.
- ↑ الدر المنثور، ج۶، ص۶۸.
- ↑ صحیح البخاری، ج۵، ص۶۶؛ الدر المنثور، ج۶، ص۶۸.
- ↑ روح المعانی، ج۱۴، ص۱۶۳.
- ↑ الدر المنثور، ج۶، ص۶۶.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۲۹۲.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ صحیح البخاری، ج۵، ص۶۶.
منابع
- الاصفی، الفیض الکاشانی (م.۱۰۹۱ق.)، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۸ق؛
- بحار الانوار،المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
- البحر المحیط، ابوحیان الاندلسی (م.۷۵۴ق.)، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق؛
- تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط (م.۲۴۰ق.)، به کوشش سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق؛
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛
- تفسیر القمی: القمی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق؛
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق؛
- جامع البیان،الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق؛
- الدر المنثور، السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۶۵ق؛
- روح المعانی، الآلوسی (م.۱۲۷۰ق.)، به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق؛
- الروض الانف، السهیلی (م.۵۸۱ق.)، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق؛
- روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م.۵۵۴ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش؛
- السیرة النبویه، ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محییالدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق؛
- صحیح البخاری، البخاری (م.۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛
- الطبقات الکبری، ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
- عیون الاثر، ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بیروت، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۶ق؛
- الکامل فی التاریخ، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛
- لسان العرب، ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛
- لغت نامه، دهخدا (م.۱۳۳۴ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش؛
- مجمع البیان، الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق؛
- المعارف، ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ش؛
- معجم البلدان، یاقوت الحموی (م.۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م؛
- المغازی، الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛
- المنتظم، ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛
- المیزان، الطباطبایی (م.۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.