رواق

از ویکی حج
رواق درالسیاده در حرم رضوی(ع)

رِواق یا رَواق، از نظر واژگانی به معنای پیشگاه‌ و ورودی خانه بوده و در حرم‌ها به بخش‌های سرپوشیده پیرامون قبر و ضریح گفته می‌شود.

واژه‌شناسی

رواق، در  برخی از معاجم عربی خانه‌ای دانسته‌ شده شبیه خیمه که یک ستون در وسط آن قرار دارد.[۱] برخی دیگر، سقفی دانسته‌اند که در آغاز خانه قرار گرفته است.[۲] ابن فارس، لغت‌شناس معنای اصلی آن را ورودی و آغاز خانه، معرفی کرده است.[۳]در واژه‌نامه‌های فارسی آن را پیش‌خانه، پیشگاه خانه، ایوان، سایه‌بان و سقف ابتدای خانه معنا کرده‌اند.[۴]

واژه‌نامه‌های فارسی و عربی، تلفظ آن را رِواق ثبت کرده‌اند.[۵] دهخدا، تلفظ رُواق را نیز افزوده است.[۶] امروزه (۱۳۹۸ش)، ایرانیان آن را رَواق تلفظ می‌کنند. دهخدا واژه فارسی رَواگ را با معنایی شبیه به رواق، در لغت‌نامه خود درج کرده است.[۷]

رواق در حرم‌ها

در حرم‌ها، بخش‌های سرپوشیده‌ای که در پیرامون قبر و ضریح است، رواق نام دارد.[۸] علت نامگذاری آن به رواق این است که این بناها، ورودی بخش اصلی حرم، که روضه و ضریح باشد، شمرده می‌شود. برای نمونه، حرم امام رضا(ع)،‌ دارای رواق‌های بسیار مانند رواق دارالزهد، دارالمرحمه و دارالولايه.[۹]

پانوشت

  1. العین، ج۵، ص۲۰۸.
  2. الصحاح، ج‏4، ص 1485.
  3. معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴۶۰.
  4. برهان قاطع، ص۴۳۲؛ فرهنگ فارسی عمید، ذیل مدخل رواق؛ لغت‌نامه دهخدا، ج۷، ص۱۰۸۲۰.
  5. برهان قاطع، ص۴۳۲؛ فرهنگ فارسی معین، ج۲، ص۱۶۸۰؛ فرهنگ بزرگ دوجلدی عمید، ج۱، ذیل مدخل رواق؛ العین، ج۵، ص۲۰۸.
  6. لغت‌نامه دهخدا، ج۷، ص۱۰۸۲۰.
  7. لغت‌نامه دهخدا، ج۷، ص۱۰۸۲۱.
  8. فرهنگ‌نامه زیارت، ص۳۴ و ۳۵.
  9. فرهنگ‌نامه زیارت، ص۳۴ و ۳۵.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب فرهنگ زیارت، جواد محدثی، مشعر، تهران، ۱۳۸۷ش. است.
  • برهان قاطع، محمدحسین بن خلف برهان، نیما، تهران، ۱۳۸۰ش.
  • الصحاح، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احد بعد الغفور، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
  • کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق. معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.
  • فرهنگ بزرگ دو جلدی مصور، حسن عمید، کتابخانه ابن سینا، تهران، ۱۳۳۷ش.
  • فرهنگ فارسی، محمد معین، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۰ش.
  • لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • لغت نامه، علی‌اکبر دهخدا، نظارت جعفر شهیدی، محمد معین، انتشارات دانشگاه تهران، روزنه، تهران، ۱۳۷۳ش.