حج اکبر
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
حج اکبر، اصطلاحی قرآنی به معنای حج بزرگتر
واژه اکبر، صفت تفضیلی از ریشه «ک ب ر»، به معنای بزرگتر و بزرگترین است.[۱] عبارت «حج اکبر» در آیه ﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ ﴾[یادداشت ۱][۲] آمده است. بر پایه منابع تاریخی[۳] و تفسیری از شیعه[۴] و اهلسنت،[۵] آیات ابتدایی سوره توبه در سال نهم هجری نازل شد و امام علی(ع) از جانب حضرت محمد(ص) مأمور ابلاغ آن به مشرکان مکه گردید. مضمون این آیات، اعلام برائت از مشرکان و تعیین مهلتی چهارماهه برای پیمانهای بدون مدت آنان بود و از آن پس طواف عریان و حج مشرکان ممنوع گشت. البته ابتدا ابوبکر برای ابلاغ آیات فرستاده شده بود، اما جبرئیل بر حضرت محمد(ص) نازل گشت و عرضه داشت که رسالت حضرت محمد(ص) را تنها فردی میتواند ابلاغ کند که از اهل بیت آن حضرت باشد. از این رو حضرت محمد(ص) امام علی(ع) را برای انجام این مأموریت فرستاد و آن حضرت سوار بر شتر حضرت محمد به راه افتاد و در میانه راه آیات را از ابوبکر گرفت و خود به سوی مکه روانه شد. آنگاه در روز عید قربان و در اجتماع مردم در منا پیام الهی را به گوش همگان رسانید.
دانشمندان مسلمان درباره اینکه مراد از «حج اکبر» و «روز حج اکبر» چیست، اختلاف نظر دارند. مشهور آنان، مراد از «حج اکبر» را مراسم حج (در مقابل مراسم عمره) و مراد از «روز حج اکبر» را روز عید قربان دانستهاند؛ البته در منابع اسلامی غالباً میان این دو خلط شده و تفکیک لازم صورت نگرفته است.
حج اکبر
مفسران و فقیهان مسلمان نظریات گوناگونی درباره مراد از «حج اکبر» بیان کردهاند که مهمترین آنها عبارتاند از:
۱) مراسم حج: بیشتر مفسران[۶] و فقیهان[۷] امامی و فقها[۸] و مفسران[۹] اهل سنت به استناد احادیث[۱۰] برآناند که منظور از «حج اکبر» مراسم حج است؛ در مقابل مراسم عمره که «حج اصغر» نامیده شده است. در واقع، سبب نامگذاری حج به «حج اکبر» بزرگتر بودن حج نسبت به عمره[۱۱] و تأکید بر این مطلب است که عمره حج کوچکتر محسوب میشود.[۱۲] حتی بر پایه برخی گزارشها، نامیدن عمره به حج اصغر از دوران جاهلیت رواج داشته است.[۱۳] برخی نیز چنین گفتهاند که حج اکبر مراسمی است که مشتمل بر وقوف است[یادداشت ۲] و حج اصغر مراسمی است که وقوف ندارد.[یادداشت ۳][۱۴] همچنین در احادیثی از امام صادق(ع) مراد از حج اکبر، وقوف در عرفات (و مشعر الحرام[۱۵]) و رمی جمرات و مراد از حج اصغر، عمره دانسته شده[۱۶] که به تصریح برخی حدیثشناسان، مراد امام(ع) از ذکر وقوف و رمی، مراسم حج - در مقابل مراسم عمره- است؛ زیرا هر حجی مشتمل بر وقوف و رمی است.[۱۷] برخی از علمای اهل سنت، حج اکبر را معادل قسم خاصی از حج مانند حجه الاسلام[۱۸] یا برخی مناسک آن مثل وقوف در عرفات[۱۹] یا طواف زیارت[۲۰] دانستهاند.
۲) حج سال نهم: برخی مفسران امامی[۲۱] به استناد سیاق آیات و برخی احادیث، مراد از «حج اکبر» را حج سال نهم هجری دانستهاند. در این احادیث، علت نامگذاری حج به حج اکبر چنین دانسته شده که آن سال آخرین سالی بوده که مسلمانان و مشرکان با هم حج به جا آوردند و بعد از آن، مشرکان از به جا آوردن حج منع شدند.[۲۲] مفسران دیگر نیز به این وجه نامگذاری اشاره کرده[۲۳] یا آن را از قول برخی از تابعان و مفسران متقدم نقل کردهاند.[۲۴]
۳) حج قِران: به نظر برخی مفسران اهل سنت، مقصود از حج اکبر، حج قِران و حج اصغر حج اِفراد است.[۲۵] برخی دیگر از آنان معتقدند که این نظر با آیه سازگاری ندارد[۲۶] و لازمه آن این است که روز معینی برای افراد و روز مشخصی برای قران وجود داشته باشد، درحالی که چنین نیست.[۲۷]
بر پایه نظریات اول و سوم، حج اکبر هر سال تکرار میشود؛ ولی بنا بر نظریه دوم، حج اکبر تنها یک مصداق در طول تاریخ دارد.
۴) مصادف شدن روز عرفه با جمعه: مشهور فقهای معاصر اهل سنت برآناند که مراد از «حج اکبر»، حجی است که در آن، روز جمعه با روز عرفه مصادف شود؛ زیرا در حجة الوداع روز عرفه با روز جمعه مصادف بوده است.[۲۸] این نظر در برخی منابع متقدم نیز ذکر شده یا شواهدی از آن به چشم میخورد؛[۲۹] از جمله روایاتی که درباره فضیلت وقوف در روز جمعه نقل شده است. بنابر این روایات، حجی که روز عرفه آن منطبق بر جمعه باشد، برتر از ۷۰ حج دیگر است که وقوف آنها در غیر جمعه باشد و در چنان حجی آمرزش الهی بدون واسطه شامل همه افراد میگردد[۳۰] افزون بر آن، گزارشهایی مبنی بر این که آیه اکمال دین «الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ دِینِکم… الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکم وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً» (مائده/۵، ۳) در روز جمعه مطابق با عرفه سال حجة الوداع بر حضرت محمد(ص) نازل شده، نشانگر اهمیت و عظمت آن روز است.[۳۱] بر پایه این نظریه، حج اکبر هر سال تکرار نمیشود و احتمال وقوع آن تنها در برخی سالها وجود دارد.
به عقیده مخالفان این نظریه، همزمانی روز عرفه با روز جمعه در حجة الوداع[۳۲] صرفاً یک اتفاق و رویداد تاریخی بوده و اینکه در هر زمان عرفه با روز جمعه مصادف شود، آن سال را حج اکبر بنامند، مطلبی بدون دلیل است.[۳۳] روایات یاد شده درباره فضیلت وقوف در روز جمعه و برتری ۷۰ برابری چنین حجی نیز از سوی گروهی از فقیهان اهل سنت مورد تکذیب و خدشه قرار گرفته و اشکالاتی بدان وارد شده است.[۳۴] از جمله اینکه این روایت مرسل است و تنها راوی آن «رزین بن معاویه» است که فردی ضعیف الحدیث بوده و روایت مذکور را به ابتدای حدیثی از کتاب موطأ مالک اضافه کرده است؛ چنانکه در هیچیک از نسخههای دیگر موطأ چنین افزودهای وجود ندارد.[۳۵] از این رو، شماری از علمای اهل سنت آن را مطلبی باطل دانستهاند که صرفاً در زبانها و نزد عوام مردم مشهور شده و هیچگونه انتسابی به حضرت محمد یا صحابه ندارد.[۳۶] البته در فضیلت روز جمعه و برتری عبادات در آن نسبت به روزهای دیگر شکی نیست، اما این موضوع را نمیتوان دلیل برتری حجِ مشتمل بر وقوف جمعه نسبت به سایر حجها و نامیدن آن به حج اکبر دانست.[۳۷] همچنین بر پایه منابع متعدد تاریخی[۳۸] و تفسیری،[۳۹] آیه ۳ سوره مائده/۵ در پی اعلام جانشینی امام علی(ع) از سوی خداوند در روز هجدهم ذیحجه در غدیر خم نازل شده است.
بنابر گزارشهای تاریخی، پذیرفته شدن این نظریه درباره حج اکبر، مشکلات فراوانی برای حجاج - بویژه حجگزاران ایرانی- در پی داشته است؛ به طوری که اگر در یک سال روز عرفه با پنج شنبه یا شنبه مصادف میشد، امرای مکه در راستای منافع مادی خویش، برای آنکه روز عرفه با روز جمعه مصادف شود، از ابتدای ماه و در زمان استهلال به گونه ای روز اول ماه را اعلام میکردند که روز نهم (عرفه) بر جمعه منطبق شود؛ بنابراین وقتی کاروان حجاج اهل سنت به سوی عرفات میرفت، شیعیان باید روز قبل یا بعد را به عرفات میرفتند، ولی به آنان اجازه داده نمیشد تا به موقع در عرفات وقوف کنند. حتی گاه از سوی دولت عثمانی مبالغی به حاکمان مکه یا امیران حج داده میشد تا حج آن سال را حج اکبر اعلام کنند یا از سوی دولت عثمانی برای اثبات کننده هلال در سال حج اکبر جایزه تعیین میشد. گاهی نیز قاضی مکه برای تحقق حج اکبر با گواهی تنها یک نفر به ثبوت هلال ماه ذی حجه حکم میکرد. از مشکلات دیگر این نظریه میتوان به اختلاف فتواهایی که از این امر پدید میآمد، اشاره کرد؛ مثلاً گاه خود سنیان از طریق مؤذنان حرم اعلام میکردند که کسانی که در آن سال حج انجام دادهاند حجشان باطل است.[۴۰] اصرار ناروای اهل سنت و حاکمان آنان بر تحقق حج اکبر با منطبق ساختن عرفه بر جمعه و تبعات آن از جمله اقامه شهادت دروغ بر رؤیت هلال، حتی مورد نکوهش و اعتراض برخی از دانشمندان اهل سنت نیز قرار گرفته است.[۴۱]
روز حج اکبر
در میان عالمان مسلمان، سه نظریه عمده درباره مراد از «روز حج اکبر» وجود دارد:
۱) عید قربان: مشهور فقیهان[۴۲] و مفسران[۴۳] امامی و فقها[۴۴] و مفسران[۴۵] اهل سنت به استناد ادله گوناگون، مراد از روز حج اکبر را روز عید قربان (دهم ذیحجه) دانستهاند. مهمترین مستندات آنان عبارت است از:
۱. احادیث نبوی از جمله احادیثی مبنی بر اینکه حضرت محمد(ص) در حجة الوداع در خطبه خود در روز عید قربان، این روز را روز حج اکبر نامیدند[۴۶]؛ همچنین روایاتی از امام علی(ع)[۴۷] و احادیث متعدد از امام صادق(ع)[۴۸] که روز عید قربان را روز حج اکبر معرفی کردهاند.[۴۹]
۲. بر پایه منابع متعدد تاریخی[۵۰] و تفسیری از شیعه[۵۱] و اهل سنت،[۵۲] زمان ابلاغ آیات سوره برائت توسط امیرالمؤمنین(ع) روز عید قربان و در سرزمین مِنا بوده است و در نتیجه روز حجّ اکبر نیز همان روز عید قربان خواهد بود.
۳. بر اساس آیه دوم سوره توبه/۹ «فَسیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُر…» و احادیث، پایان مهلت چهارماههای که به مشرکان داده شد، دهم ربیع الثانی بوده و این با روز عید قربان منطبق است و الّا اگر مراد از روز حج اکبر، روز عرفه باشد، مهلت مذکور بهطور دقیق چهار ماه نخواهد شد، بلکه چهار ماه و یک روز میشود.[۵۳] شاهد این وجه، روایتی است از امام صادق(ع) که در آن، حضرت پس از اینکه مراد از «حج اکبر» را روز قربانی[یادداشت ۴] دانسته، به همین مطلب استدلال کرده است.[۵۴]
۴. مراد از روز حج اکبر، روزی بوده که بزرگترین اجتماع مردم در آن رخ میداده و آن روز دهم ذیحجه بوده است؛ زیرا در روز نهم (عرفه) مشرکان قریش -طبق یکی از رسوم جاهلیت (حُمس)- در مزدلفه و سایر مردم در عرفات وقوف میکردند و سپس همگی در روز دهم در منا جمع میشدند. خداوند نیز اعلام برائت را در بزرگترین اجتماع مردم قرار داد تا افراد بیشتری شاهد آن باشند و به غائبان برسانند.[۵۵]
۵. در تأیید این نظریه گفته شده واژه «یوم» بر اساس آنچه بدان اضافه میشود معنا پیدا میکند، مثلاً روز عرفه یعنی روزی که مردم در آن در عرفات وقوف میکنند یا روز قربانی یعنی روزی که مردم در آن قربانی میکنند. در اینجا هم واژه «یوم» به«حج» اضافه شده و مراد از «روز حج» روزی است که مردم در آن حج به جای میآورند، و همانا مردم در روز عید قربان مناسک خود را به پایان برده و حجّشان خاتمه مییابد.[۵۶]
عموم قائلان به این نظریه، روز حج اکبر را مقید به سال معینی نکرده و برآناند که در هر سال تکرار میشود؛ ولی برخی مفسران به استناد برخی احادیث و سیاق آیات، آن را مختص به عید قربان سال نهم هجری دانستهاند.[۵۷] به نظر برخی، علت نامیده شدن روز عید قربان به «اکبر» به خاطر کثرت اعمال حج (وقوف در مشعر، اعمال منا، رمی، قربانی، حلق…) و احلال از احرام حج در آن روز است.[۵۸] برخی هم گفتهاند که آن روز، تنها روزی بوده که سه عید (عید مسلمانان، عید یهود و عید نصاری) در آن جمع شده است.[۵۹] همچنین برخی مراد از روز حج اکبر را عید قربان و مراد از روز حج اصغر را روز عرفه دانستهاند.[۶۰]
۲) روز عرفه: به نظر برخی مفسران[۶۱] و فقیهان[۶۲] اهل سنّت، مراد از روز حج اکبر، روز عرفه (نهم ذیحجه) است. استدلال این دسته به موارد زیر است:
۱. وقوف در عرفات از جمله اعمال روز عرفه است و مراسم حج را از این جهت حج اکبر نامیدهاند که مشتمل بر وقوف به عرفات است و از همین روست که مراسم عمره -که وقوف از اعمال آن نیست- حج اصغر نامیده شده است. در نقد استدلال مذکور گفته شده که این صرفاً یک استحسان است و راهی برای تشخیص صحت آن وجود ندارد.[۶۳]
۲. سخنی از حضرت محمد(ص) در روز عرفه که آن حضرت این روز را روز حج اکبر نامیدند[۶۴] و نیز روایاتی از امام علی(ع) مبنی بر این که روز حج اکبر روز عرفه است.[۶۵]
۳. گروهی از فقیهان[۶۶] و مفسران[۶۷] اهل سنت به حدیث معروف «الحج عرفه»[۶۸] استدلال کرده و میگویند: از آنجا که بزرگترین رکن حج، وقوف در عرفات است وکسی که آن را درک کند، حج را درک کرده و کسی که آن را درک نکند حج او باطل است، روز عرفه را روز حج اکبر نامیدهاند. برخی در رد این استدلال گفتهاند که برای کسی که وقوف در روز عرفه را از دست دهد، وقوف در شب عید قربان مجزی خواهد بود و این مانع آن است که روز عرفه روز حج اکبر باشد.[۶۹]
۳) همه ایام حج: گروهی دیگر «روز حج اکبر» را تمامی ایام حج (یا ایام منا[۷۰]) دانسته و معتقدند همانگونه که «جنگ جمل»، «جنگ صفین» و «جنگ بُعاث» با اینکه روزها طول کشیده، از آنها به«روز صفین»، «روز جمل» و «روز بعاث» تعبیر میکنند و مرادشان از «یوم»، تمامی دوران آن جنگهاست، بنابراین در اینجا نیز مراد از «یوم الحج الأکبر» تمامی ایام حج است.[۷۱] به این نظر پاسخهای متعددی داده شده است، از جمله: ۱. چنین کاربردی از واژه «یوم»، گرچه در کلام عرب جایز است، معنای غالب و مشهور آن نیست؛ درحالی که واژگان قرآن را باید تا حد امکان بر معنای مشهورتر و معروفتر حمل کرد.[۷۲] ۲. این نظر مستلزم تفسیر «یوم» به ایام متعدد است و این با ظاهر آیه سازگاری ندارد.[۷۳] ۳. وجود روزی در میان ایام حج که عموم حجاج در آن اجتماع کرده و اعلام برائت میتواند به گوش همگان برسد (یعنی همان روز عید قربان)، باعث انصراف عبارت «یوم الحج الاکبر» به آن روز میشود و نمیگذارد سایر ایام را نیز شامل شود.[۷۴]
در منابع فقهی، افزون بر تعیین مراد از حج اکبر و روز آن، مباحث دیگری نیز درباره حج اکبر مطرح شده است. از جمله، احادیثی که مراد از حج اکبر را وقوف در عرفات و رمی جمرات دانسته،[۷۵] از مستندات فقیهان امامی برای اثبات وجوب وقوف به عرفات و نیز وجوب رمی جمرات قرار گرفته است.[۷۶] همچنین نامیده شدن عمره به حج اصغر در احادیث، از جمله مستندات برخی فقهای امامی برای اثبات وجوب عمره به شمار رفته است.[۷۷] برخی فقیهان اهل سنت نیز از وجود عبارت حج اکبر در آیه ۳ توبه/۹ چنین برداشت کردهاند که حج اصغری هم وجود دارد که همان عمره است و به استناد وجوب مطلق حج در آیه ۹۷ آل عمران/۳ (وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ…) عمره نیز واجب است[۷۸]؛ ولی برخی دیگر این استدلال را برای وجوب عمره تامّ ندانستهاند.[۷۹] همچنین برخی فقهای اهل سنت در مقابل کسانی که روز عید قربان را داخل در ماههای حج نمیدانند، به عبارت «یوم الحج الاکبر» در آیه ۳ توبه/۹ استدلال کردهاند.[۸۰]
از دیگر مباحثی که درباره حج اکبر مطرح شده، این است که واژه «اکبر» در تعبیر «یوم الحج الاکبر» صفت حج است یا صفت یوم. برخی علمای اهل سنت در این باره احتمالات گوناگونی مطرح و در هر صورت وجه تسمیه عبارت را بیان کردهاند.[۸۱] برخی هم گفتهاند که واژه «اکبر» در آیه و روایات همواره وصف حج است (نه یوم) و تنها در این صورت است که میان احادیث مختلف تضادی وجود نخواهد داشت.[۸۲] در قرائت مشهورِ آیه نیز «اکبر» صفت حج قرار گرفته است. همچنین در روز حج اکبر (عید قربان)، به نظر فقیهان امامی[۸۳] و اهل سنت،[۸۴] به استناد خطبهخوانی حضرت محمد(ص) و امام علی(ع)، خطبه خواندن برای مردم توسط امام و آگاهی دادن آنان نسبت به اعمال آن روز مستحب است. نیز در برخی احادیث امامیه، روز حج اکبر به روز قیام حضرت مهدی (عج) تأویل شده است.[۸۵]
پانویس
- ↑ نک: لسان العرب، ج5، ص127، «کبر».
- ↑ سوره توبه(۹)، آیه ۲۷؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.
- ↑ السیره النبویه، ج2، ص543-546؛ دلائل النبوه، ج5، ص293-298؛ البدایه و النهایه، ج5، ص36-39.
- ↑ کتاب التفسیر (عیاشی)، ج2، ص73-75؛ مجمع البیان، ج5، ص6-7؛ المیزان، ج9، ص161-163.
- ↑ جامع البیان، ج10، ص47؛ الکشاف، ج2، ص243؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج4، ص89-91.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج5، ص170-171؛ فقه القرآن، ج1، ص322.
- ↑ روضه المتقین، ج4، ص33؛ ملاذ الأخیار، ج8، ص486.
- ↑ أحکام القرآن (ابن العربی)، ج2، ص898
- ↑ جامع البیان، ج10، ص54؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج1، ص208؛ ج3، ص211؛ لباب التأویل، ج2، ص334-335.
- ↑ الکافی، ج4، ص265، 290؛ معانی الأخبار، ص295-296؛ شرح مشکل الآثار، ج4، ص93.
- ↑ جامع البیان، ج10، ص54؛ لباب التأویل، ج2، ص335؛ ملاذ الأخیار، ج8، ص486.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ص696، «کبر».
- ↑ جامع البیان، ج10، ص54.
- ↑ نک: مجمع البیان، ج5، ص9؛ مجمع البحرین، ج2، ص285؛ کنز العرفان، ج1، ص340.
- ↑ کتاب التفسیر، ج2، ص76-77.
- ↑ الکافی، ج4، ص265.
- ↑ مرآه العقول، ج17، ص140-141.
- ↑ النتف فی الفتاوی، ج1، ص200.
- ↑ إیجاز البیان، ج1، ص372.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص22، 34؛ المحیط البرهانی، ج2، ص432.
- ↑ المیزان، ج9، ص149.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج2، ص198-199، 488.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج5، ص171؛ الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، ج2، ص6.
- ↑ الکشاف، ج2، ص245؛ مجمع البیان، ج5، ص9؛ الجامع لأحکام القرآن، ج8، ص70.
- ↑ نک: جامع البیان، ج10، ص54؛ الجامع لأحکام القرآن، ج8، ص70؛ تفسیر غرائب القرآن، ج3، ص431
- ↑ الجامع لأحکام القرآن، ج8، ص70.
- ↑ أحکام القرآن، جصاص، ج4، ص268.
- ↑ الفقه الاسلامی و ادلّته، ج3، ص213.
- ↑ لباب التأویل، ج2، ص335؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج6، ص331؛ المحرر الوجیز، ج2، ص154.
- ↑ حاشیه رد المحتار، ج2، ص561-562، 622؛ تبیین الحقائق، ج2، ص26-27؛ تحفه المحتاج، ج4، ص108.
- ↑ أسباب النزول (واحدی)، ص192؛ معالم التنزیل، ج2، ص12؛ الجامع لأحکام القرآن، ج6، ص61.
- ↑ البدایه و النهایه، ج5، ص112، 166، 215؛ عیون الأثر، ج2، ص345.
- ↑ تفسیر المنار، ج10، ص144؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «حجاکبر»، ص315.
- ↑ نک: حاشیه رد المحتار، ج2، ص561-562؛ حاشیه الصاوی، ج1، ص493؛ تحفه الأحوذی، ج4، ص27.
- ↑ فتح الباری، ج8، ص203-204؛ تبیین الحقائق، ج2، ص26؛ شرح الزرقانی علی الموطأ، ج2، ص51.
- ↑ زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج1، ص64-65؛ کشاف القناع، ج2، ص575؛ مطالب أولی النهی، ج2، ص415.
- ↑ نک: حاشیه الصاوی، ج1، ص493.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص43؛ البدایه و النهایه، ج5، ص213.
- ↑ مجمع البیان، ج3، ص246؛ تفسیر الصافی، ج2، ص10.
- ↑ نک: صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج3، ص1082- 1083؛ مقالات تاریخی، دفتر هشتم، ص259- 263.
- ↑ رحله ابن جبیر، ص130-131.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص365؛ الجامع للشرائع، ص217؛ تحریر الأحکام، ج1، ص643.
- ↑ تفسیر القمی، ج1، ص282؛ تفسیر الصافی، ج2، ص320؛ الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، ج2، ص6.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص61؛ البیان و التحصیل، ج3، ص458-459؛ المغنی، ج3، ص263.
- ↑ أحکام القرآن، ابن العربی، ج2، ص898-899؛ تفسیر الکبیر ج 15 ص535؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج4، ص91.
- ↑ جامع البیان، ج6، ص107؛ الدر المنثور، ج2، ص258.
- ↑ قرب الإسناد، ج1، ص139؛ دعائم الإسلام، ج1، ص18؛ سنن الترمذی، ج2، ص216.
- ↑ الکافی، ج4، ص290؛ معانی الأخبار، ص295-296؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص450-451.
- ↑ ملاذ الأخیار، ج8، ص486
- ↑ السیره النبویه، ج2، ص543-546؛ دلائل النبوه، ج5، ص293-298؛ البدایه و النهایه، ج5، ص36-39.
- ↑ کتاب التفسیر، ج2، ص73-74؛ مجمع البیان، ج5، ص6-7؛ تفسیر الصافی، ج2، ص320-321.
- ↑ جامع البیان، ج10، ص47؛ الکشاف، ج2، ص243.
- ↑ کتاب التفسیر، ج2، ص74-77؛ تفسیر نور الثقلین، ج2، ص185-186.
- ↑ الکافی، ج4، ص290.
- ↑ النَّوادر و الزِّیادات، ج4، ص313؛ البیان و التحصیل، ج3، ص459؛ ج17، ص164-165؛ المحرر الوجیز، ج3، ص5.
- ↑ جامع البیان، ج10، ص53-54.
- ↑ المیزان، ج9، ص149.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج8، ص341-342؛ تبیین الحقائق، ج2، ص33؛ تفسیر الصافی، ج2، ص321.
- ↑ نک: الکشاف، ج2، ص245؛ الجامع لأحکام القرآن، ج8، ص70.
- ↑ نک: فتح الباری، ج8، ص342؛ إرشاد الساری، ج3، ص244؛ تحفه الأحوذی، ج4، ص28.
- ↑ الکشاف، ج2، ص244؛ نک: معالم التنزیل، ج8، ص69-70؛ تفسیر غرائب القرآن، ج3، ص430.
- ↑ اللباب فی الجمع بین السنه و الکتاب، ج1، ص452؛ نک: المجموع، ج8، ص223-224؛ تبیین الحقائق، ج2، ص33.
- ↑ المیزان، ج9، ص149.
- ↑ المعجم الکبیر، ج5، ص67؛ المصنّف، ج4، ص479.
- ↑ جامع البیان، ج10، ص49؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج3، ص212.
- ↑ اللباب فی الجمع بین السنه و الکتاب، ج1، ص452؛ نک: المجموع، ج8، ص223-224؛ تبیین الحقائق، ج2، ص33.
- ↑ الکشاف، ج2، ص245؛ تفسیر الکبیر، ج15، ص221؛ نک: تفسیر غرائب القرآن، ج3، ص430
- ↑ سنن ابن ماجه، ج2، ص1003؛ سنن الترمذی، ج2، ص188.
- ↑ المحرر الوجیز، ج3، ص5.
- ↑ نک: تفسیر غرائب القرآن، ج3، ص431؛ الجامع لأحکام القرآن، ج8، ص70؛ حاشیه رد المحتار، ج2، ص562.
- ↑ نک: جامع البیان، ج10، ص53؛ تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص97.
- ↑ جامع البیان، ج10، ص53-54.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج15، ص526.
- ↑ المیزان، ج9، ص149.
- ↑ الکافی، ج4، ص265.
- ↑ مستند الشیعه، ج12، ص252، ج13، ص47.
- ↑ الحدائق الناضره، ج16، ص311؛ کشف الغطاء، ج2، ص428.
- ↑ نک: تفسیر غرائب القرآن، ج1، ص536.
- ↑ نک: البیان و التحصیل، ج3، ص468.
- ↑ الجوهره النیره، ج1، ص167؛ المعتصر، ص195.
- ↑ البیان و التحصیل، ج3، ص459؛ ج17، ص164.
- ↑ شرح معانی الآثار، ج4، ص158.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص365؛ تحریر الأحکام، ج1، ص643.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج5، ص258؛ الکافی فی فقه الإمام أحمد، ج1، ص525.
- ↑ کتاب التفسیر، ج2، ص76.
منابع
- احکام القرآن، محمد بن عبدالله ابن العربی (-۵۴۳ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- احکام القرآن، احمد بن علی الجصاص (-۳۷۰ق)، تحقیق قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- ارشاد الساری، احمد بن محمد القسطلانی (-۹۲۳ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
- اسباب النزول، علی بن احمد الواحدی (-۴۶۸ق)، کوشش کمال بسیونی زغلول، قاهره، مطبعة الکبری الأمیریة، ۱۳۲۳ق.
- ایجاز البیان عن معانی القرآن، محمود بن ابی الحسن النیسابوری (-۵۵۳ق)، تحقیق القاسمی، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
- البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰–۷۷۴ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- البیان والتحصیل، محمد بن احمد ابن رشد القرطبی (-۵۲۰ق) تحقیق محمد حجی و دیگران، بیروت، دارالغرب الإسلامی، ۱۴۰۸ق.
- تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (-۷۴۳ق)، بیروت، دارصادر، بی تا.
- التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۶۳م.
- تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق.
- ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
- تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، و هو الجامع المختصر من السنن عن رسول الله، محمد بن عبدالرحمن المبارکفوری (-۱۳۵۳ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
- تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، احمد بن محمد الهیتمی (-۹۷۴ق)، مصر، مکتبه التجاریه الکبری، ۱۳۵۷ق.
- تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق، فخر الدین عثمان بن علی الزیلعی (-۷۴۳ق)، قاهرة، دارالکتب الإسلامی، ۱۳۱۳ق.
- التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱ش.
- تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۴–۱۴۲۳ق.
- تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰–۷۷۴ق)، به کوشش محمد حسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- معالم التنزیل فی التفسیر و التاویل (تفسیر البغوی)، الحسین بن مسعود البغوی (۴۳۲–۵۱۶ق)، به کوشش عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- الصافی فی تفسیر القرآن، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶–۱۰۹۱ق)، به کوشش حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۲ق.
- تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی (-۳۲۰ق)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
- تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، نظام الدین النیشابوری (-۷۲۸ق)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- الجامع لاحکام القرآن، محمد بن احمد القرطبی (-۶۷۱ق)، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴.
- تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (-۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق..
- التفسیر الکبیر، محمد بن عمر الفخر الرازی (-۶۰۶ق)، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
- المنار فی تفسیر القرآن، محمد رشید رضا (-۱۳۵۴ق)، قاهره، دارالمنار، ۱۳۷۳ق.
- تفسیر نور الثقلین، عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی (-۱۱۱۲ق)، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
- تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- جامع البیان عن تاویل ای القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴–۳۱۰ق)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
- جامع الشتات، میرزا ابوالقاسم القمی، (-۱۲۳۱ق)، تحقیق مرتضی رضوی، تهران، مؤسسه کیهان، ۱۴۱۳ق.
- الجامع للشرائع، یحیی بن سعید حلی (۶۰۱–۶۹۰ق)، قم، انتشارات مؤسسه سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
- الجوهره النیره، ابوبکر بن علی الزبیدی (-۸۰۰ق)، قاهره، مطبعه الخیریه، ۱۳۲۲ق.
- الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی، علی بن محمد الماوردی (- ۴۵۰ق)، تحقیق و تعلیق، محمد دمطرجی، بیروت دارالفکر، ۱۴۲۴ق.
- حاشیة رد المحتار علی الدر المختار، شرح التنویر الابصار فی فقه مذهب الامام ابیحنیفه النعمان، محمد امین ابن عابدین (-۱۲۵۲ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- حاشیه الصاوی علی الشرح الصغیر (بلغه السالک)، احمد بن محمد الصاوی (-۱۲۴۱ق)، قاهره، دارالمعارف، بی تا.
- الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، یوسف بن احمد البحرانی (-۱۱۸۶ق)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
- الدر المنثور فی التفسیر بالماثور و هو مختصر تفسیر ترجمان القرآن، عبدالرحمن بن ابیبکر السیوطی (۸۴۹–۹۱۱ق)، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، محمد بن مکی (-۷۸۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، نعمان بن محمد المغربی (-۳۶۳ق)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
- دلائل النبوة، احمد بن الحسین البیهقی (-۴۵۸ق)، تحقیق عبدالمعطی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
- رحلة ابن جبیر، محمد بن احمد ابن جبیر (-۶۱۴ق)، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۹۸۶م.
- روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، محمد تقی مجلسی (۱۰۰۳–۱۰۷۰ق)، تحقیق سید حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور، ۱۳۹۹ق.
- زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ابن قیم الجوزیه (-۷۵۱ق)، به کوشش شعیب الارنووط و عبدالقادر الارنووط، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۷ق.
- سنن ابن ماجه، محمد بن زید الربعی ابن ماجه (-۲۷۵ق)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
- سنن ابی داود، ابو داود سلیمان بن الاشعث (-۲۷۵ق)، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
- سنن الترمذی (الجامع الصحیح)، محمد عیسی الترمذی (-۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
- السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴–۴۵۸ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق. ۱۴۱۶ق.
- السیرة النبویة، عبدالملک بن هشام (-۲۱۸ق)، تحقیق السقاء و دیگران، بیروت، دارالمعرفه.
- شرح الزرقانی علی موطأ الامام مالک، محمد بن عبدالباقی الزرقانی (-۱۱۲۲ق)، تحقیق طه عبدالرؤوف سعد، قاهرة، مکتبة الثقافة الدینیة، ۱۴۲۴ق.
- شرح معانی الآثار، احمد بن سلامه الطحاوی (-۳۲۱ق)، تحقیق و تعلیق النجار، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۴ق.
- صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، رسول جعفریان، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ ش.
- عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر (السیره النبویه)، فتحالدین محمد ابن سید الناس (-۷۳۴ق)، به کوشش ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۴ق.
- فتح الباری شرح صحیح الامام ابیعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، ابن حجر العسقلانی (۷۷۳–۸۵۲ق)، شرح عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- الفقه الاسلامی وأدلته، وهبة الزحیلی، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۹ق.
- فقه القرآن، قطب الدین الراوندی (-۵۷۳ق)، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
- فی ظلال القرآن، سید قطب (-۱۳۸۶ق)، القاهره، دارالشروق، ۱۴۰۰ق.
- قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری (-۳۰۰ق) قم، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۳ق.
- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (-۳۲۹ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- الکافی فی فقه الامام احمد، عبدالله بن قدامة (-۶۲۰ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمود بن عمر الزمخشری (-۵۳۸ق)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن یونس البهوتی (-۱۰۵۲ق)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- کشف الغطاء، جعفر بن خضر کاشف الغطاء (-۱۲۲۸ق)، اصفهان، مهدوی.
- کنز العرفان فی فقه القرآن، محمد بن عبدالله المقداد (-۸۲۶ق)، تصحیح و إخراج أحادیثه بهبودی، تهران، مکتبة الرضویة، ۱۳۸۴ق.
- کنز العمال، علی بن حسامالدین المتقی الهندی (-۹۷۵ق)، ضبط و تفسیر بکری، بیروت، الرسالة، ۱۴۰۹ق.
- لباب التأویل فی معانی التنزیل (تفسیر خازن)، علی بن محمد البغدادی (-۷۴۱ق)، تصحیح شاهین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- اللباب فی الجمع بین السنة والکتاب، علی بن زکریا المنبجی (-۶۸۶ق)، به کوشش محمد فضل المراد، بیروت - دمشق، دارالقلم - الدارالشامیة، ۱۴۱۴ق.
- لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور (۶۳۰–۷۱۱ق)، قم، انتشارات ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- لغت نامه، دهخدا (-۱۳۳۴ش) زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
- المبسوط، محمد بن احمد السرخسی (-۴۸۳ق)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
- المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
- مجمع البحرین، فخرالدین بن محمد الطریحی (-۱۰۸۵ق)، تحقیق الحسینی، المرتضویة، ۱۳۶۲ش.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸–۵۴۸ق)، به کوشش محمد جواد بلاغی (۱۸۶۴–۱۹۳۳م)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱–۶۷۶ق)، بیروت، دارالفکر.
- المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، عبدالحق بن غالب ابن عطیه (-۵۴۶ق)، به کوشش عبدالسلام عبدالشافی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
- المحیط البرهانی فی الفقه النعمانی، برهان الدین محمود بن احمد بن مازة البخاری (-۶۱۶ق)، تحقیق عبدالکریم سامی الجندی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
- مراه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷–۱۱۱۰ق)، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- مستند الشیعه فی احکام الشریعه، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵–۱۲۴۵ق)، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
- المصنّف فی الاحادیث و الآثار، عبدالله بن محمد بن ابی شیبه (-۲۳۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
- مطالب أولی النهی، مصطفی السیوطی الرحیبانی (-۱۲۴۳ق)، دمشق، المکتب الإسلامی، ۱۹۶۱م.
- معانی الاخبار، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
- المعتصر، محمود المنیاوی، مصر ۱۴۳۲ق.
- المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد الطبرانی (۲۶۰–۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- المغنی، عبدالله بن قدامه (-۶۲۰ق)، بیروت، دارالکتاب العربی.
- مفاتیح الغیب، فخرالدین الرازی (-۶۰۶ق)، بیروت، دارالإحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- مفردات الفاظ القرآن، الحسین بن محمد الراغب الاصفهانی (-۴۲۵ق)، به کوشش صفوان عدنان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ق.
- مقالات تاریخی، رسول جعفریان، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷–۱۳۸۸ش.
- ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷–۱۱۱۰ق)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی (۱۲۸۲–۱۳۶۰ش)، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۳ق.
- النتف فی الفتاوی، ابوالحسن علی بن الحسین لسُّغْدی (-۴۶۱ق)، تحقیق صلاح الدین الناهی، عمان، دارالفرقان، ۱۴۰۴ق.
- النَّوادر و الزِّیادات، عبدالله بن عبدالرحمن بن ابی زید (-۳۸۶ق)، بیروت، دارالغرب الإسلامی، ۱۹۹۹م.
- الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، علی بن حسین عاملی (-۱۱۳۵ق)، تحقیق محمد باقر محمودی، قم، انتشارات دارالقرآن، ۱۴۱۳ق.