شفاعت
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۹۹ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
مفهومشناسی
واژه شفاعت در لغت، به معنای «میانجیگری و واسطه شدن برای جلب سود یا ضرر» است.[۱]
جعفر سبحانی، فقیه و متکلم شیعه، شفاعت را درخواست وسیله برای کسی دانسته است که در مقام ایمان و اطاعت، کوتاهی کرده و خود را نیازمند آمرزش خدا میداند. او برای نجات، به بندگان صالح خدا، مانند پیامبران و اولیای الهی متوسل میشود و آنان را شفیع خود قرار میدهد تا برای آمرزش گناهان او دعا کنند.[۲]
شیخ طوسی و سید مرتضی، از عالمان شیعه، در معنای اصطلاحی شفاعت، آن را به معنای «درخواست برای برداشته شدن مجازات از فردی که مستحق عقاب است» دانستهاند. به باور آنها شفاعت برای بالا بردن درجه و منفعت بیشتر نیست؛ بلکه تنها برای برداشته شدن عقاب است.[۳] در برابر، برخی از متکلمان، مانند قاضی عبدالجبار معتزلی، عالم اهل سنت، شفاعت را واسطه قرار دادن برای به دست آوردن منفعت نیز دانسته است.[۴]
اثبات
در آیات قرآن گاهی به صورت صریح و گاه به صورت اشاره، «شفاعت» یاد شده است. در آیات ۲۲۵ سوره بقره و ۲۳ سوره سبأ، مقام شفاعت برای کسانی که خدا به آنها اجازه شفاعت داده، ثابت شده است.
بر اساس آیه ۷۹ سوره اسراء، به حضرت محمد(ص) مقام محمود داده شده است. مفسّران شیعه و سنی مراد از مقام محمود در این آیه را مقام شفاعت دانستهاند.[۵]
در روایات پرشماری نیز، به حق شفاعت پیامبر اسلام(ص) اشاره شده است، که برخی از این روایات مورد قبول شیعه و اهلسنت هستند.[۶] برای نمونه در روایتی، حضرت محمد(ص) خود را نخستین شفاعت کننده و نخستین کسی که شفاعتش پذیرفته میشود دانسته است.[۷]
ابوحفص النسفی، فقیه حنفی شفاعت پیامبران و بندگان صالح را ثابت دانسته است.[۸] به گفته قاضی عیاض، عالم مالکی نیز، جواز شفاعت مورد اجماع همه علمای اهل سنت است.[۹]
دیدگاهها
معتزله و اباضیه
معتزله به حق شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت باور دارند؛ ولی از نظر آنها، شفاعت برای ثواب بیشتر و بالا رفتن درجه اهل ایمان است، نه برای برداشتن عقاب. به باور آنها، تنها مؤمنانی که گناهان کبیره انجام ندادهاند یا اگر انجام دادهاند، بعد از توبه، از دنیا رفتهاند، شفاعت میشوند.[۱۰]
معتزله عمل را از ارکان ایمان میدانند و معتقدند که مؤمن، با انجام دادن گناهان کبیره، از دایره ایمان خارج شده و همانند کافران مستحق جهنم است. به گفته معتزله، خدا در قرآن به مرتکبانِ گناهان کبیره وعده داده است همیشه در جهنم خواهند بود؛[۱۱] بنابراین اگر به جزای اعمال خود نرسند، خدا از وعده خود تخلف ورزیده و تخلف از وعده و وعید، از جانب خدا جایز نیست.[۱۲]
دیدگاه اباضیه، یکی از فرقههای وابسته به خوارج نیز، به دیدگاه معتزله نزدیک است. آنها نیز مرتکبان گناهان کبیره را شایسته شفاعت ندانستهاند.[۱۳]
پانویس
منابع
الالهیات علی هدی الکتاب و اسنة و العقل، جعفر سبحانی تبریزی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۲ق.
البعد الحضاری، فرحات بن علی جعیبری، عمان، مطبعة الاوان الحدیثه، ۱۹۸۹م.
التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن طوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
تفسیر البغوی، حسین بن مسعود بغوی، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
التفسیر الکبیر، فخر رازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تحقیق سامی بن محمد سلامه، بیجا، دار طیبة للنشر و التوزیع، ۱۴۲۰ق.
الحق الدامغ، احمد بن حمد خلیلی، مسقط، مطابع النهضه، ۱۴۰۹ق.
الدر المنثور، عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
رسائل المرتضی، علی بن حسین علمالهدی، تحقیق السید احمد الحسینی، قم، درا القرآن الکریم، ۱۴۰۳ق.
سنن الترمذی، محمد بن عیسی ترمذی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
سنن الدارمی، عبدالله بن عبدالرحمن دارمی، تحقیق حسین سلیم اسد الدارنی، المملکة العربیة السعودیه، دار المغنی للنشر و التوزیع، ۱۴۱۲ق.
شرح الاصول الخمسه، قاضی عبدالجبار بن احمد، قاهره، مکتبة وهبه، ۱۴۰۳ق.
العقائد النسفیه، عبدالله بن احمد نسفی، استانبول، بینا، ۱۲۷۴ق.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۷۹ق.
فتح القدیر، محمد بن علی شوکانی، دمشق، دار ابن کثیر، بیروت، دار الکلم الطیب، ۱۴۱۴ق.
الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمود بن عمر زمخشری، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، احمد بن محمد ثعلبی، تحقیق الامام ابیمحمدبن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
لوامع الانوار البهیه و سواطع الاسرار الاثریه لشرح الدرة المضیة فی عقد الفرقة المرضیه، محمد بن احمد سفارینی، دمشق، مؤسسة الخافقین و مکتبتها، ۱۴۰۲ق.
المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
المغنی فی ابواب التوحید و العدل، قاضی عبدالجبار بن احمد، قاهره، مکتبة وهبه، ۱۹۶۵م.
المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، یحیی بن شرف نووی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، مکتبة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
- ↑ ابن اثیر، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۹۹.
- ↑ الالهیات علی هدی الکتاب و اسنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۴.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۱۳؛ رسائل المرتضی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ قاضی عبدالجبار، ۱۴۰۸ق، ص۶۸۸.
- ↑ طبری، ۱۴۲۰ق، ج۱۷، ص۵۲۶؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن،۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۲۳؛ تفسیر البغوی، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۱۵۴؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۶؛ التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۳۸۱ و ج۳، ص۳۴۲؛ المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۵۸؛ الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۲۵؛ فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۰۳-۲۹۹؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۵؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ۱۳۷۹ق، ج۱۱، ص۴۲۶؛ لوامع الانوار البهیه، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۲۰۸؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ سنن الترمذی، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۲۴۸؛ سنن الدارمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶.
- ↑ العقائد النفسیه، ۱۲۷۴ق، ص۱۴۸.
- ↑ قاضی عیاض، بیتا، ج۳، ص۳۵.
- ↑ نگاه کنید به المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۵م، ج۱۴، ص۴۳۱؛ قاضی عبدالجبار، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۶.
- ↑ غافر:۱۸.
- ↑ نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، ۱۴۲۲ق، ص۱۲۵.
- ↑ الحق الدامغ، ۱۴۰۹ق، ص۱۸۵؛ البعد الحضاری، ۱۹۸۹م، ص۶۷۰.