آیه ۲ سوره مائده
متن و ترجمه
﴿ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ اى كسانى كه ايمان آوردهايد حرمت شعاير خدا و ماه حرام و قربانى بىنشان و قربانيهاى گردنبنددار و راهيان بيتالحرام را كه فضل و خشنودى پروردگار خود را مىطلبند نگه داريد و چون از احرام بيرون آمديد [مى توانيد] شكار كنيد و البته نبايد كينهتوزى گروهى كه شما را از مسجد الحرام باز داشتند شما را به تعدّى وادارد و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سختكيفر است. |
﴾ |
شرح واژگان
«هَدْى» به معنای هديه مخصوص به حرم و خانه خدا است.[۱]
قلائد جمع قِلادَه، به معناى گردنبند و چيزى است كه به گردن مىآويزند.[۲] مراد از این واژه ،در آیه ۲ سوره مائده، چیزی است که به گردن هدى (شتر، گاو، گوسفند) آويزان مىكنند تا مشخص شود براى قربانى است.[۳]
واژه «آمّين» از ريشه أمّ به معناى قصد است.[۴] برخى از لغتشناسان، قيد «مستقيم» را در معنای قصد افزودهاند.[۵] آمّین از نظر ساختارى اسم فاعل و جمع، و معناى آن قاصدين است.[۶]
«شنئان» از ريشه شَنْأ، به معناى بُغض و كينه[۷] و از نظر ساختارى بر وزن فَعلان و مصدر است.[۸] این واژه در آیه ۸ سوره مائده و آیه ۳ سوره کوثر نیز کاربرد داشته است.
ارتباط با آیه قبل
قرآن، قبل از آیه ۲ سوره مائده، با عبارت ﴿أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعٰامِ إِلاّٰ مٰا يُتْلىٰ عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُم ﴾ وارد مسائل مربوط به حج شده است، در آیه ۲ سوره مائده نيز، به مباحث مربوط به حج پرداخته و مؤمنان را به رعايت محرمات در حج سفارش مىكند.[۹]
محتوا
آیه ۲ سوره مائده، دربردارنده دو امر دانسته شده است؛ يكى سفارش به بزرگداشتن شعائر و رعايت حرمت آن، و ديگرى سفارش به همكارى بر اساس تقوا.
خطاب به مؤمنان
با عبارت ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ﴾ مؤمنان مورد خطاب قرار داده شدهاند تا مواردی درباره حج برای آنها گفته شود. در قرآن، هر جا که از فرهنگ حج، بهویژه اصول و کلیات آن صحبت میشود از واژه «ناس» به معنای مردم استفاده میشود؛[۱۰] ولی در مسائل فرعی حج، لحن خطاب عوض شده و با خطاب «یا ایها الذین آمنوا» به معنای ای مؤمنان، برای حجگزاران دستوراتی صادر میشود.[۱۱]
به نظر برخی، این تغییر لحن برای ایجاد ملاطفت بین متکلم و مخاطب است.[۱۲] رشیدالدین میبدی، صوفی و مفسر قرن ششم قمری، این گونه خطابها را برای تمایز بین مؤمن و کافر میداند. به باور او، گویا خدا میگوید ای کسی که در امان من داخل شدی و ای کسی که به نیکیهای من اختصاص یافتی، مانند کسانی که چشمانشان از مشاهده من کور است نباش![۱۳]
تعظيم شعائر
در عبارت ﴿لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّه ﴾ به رعایت احترام شعائر الهی امر شده است. شعائر به معنای علامتها و نشانهها است. درباره مراد از شعائر در این آیه، دیدگاههای مختلفی وجود دارد، که برخی از آنها چنین است:
- همه علامتها و نشانههای دين كه وسيله شناخت هدايت از گمراهی است. به تعبير ديگر دين خدا؛[۱۴]
- همه احكام، تكاليف، واجبات و حدود الهى؛[۱۵]
- علامتها و نشانههاى حرم،[۱۶] و مراد از عدم احلال آن اين است كه حدود حرم را مراعات کند؛[۱۷]
- همه مناسك و اعمال حج؛[۱۸]
- صيد در حال احرام؛[۱۹] عبارت ﴿غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُم
﴾ در عبارت پیشین را تأییدکننده این دیدگاه دانستهاند.[۱۷]
برخی، دیدگاه «همه مناسک و اعمال حج» به واقع نزدیکتر است؛ زیرا نه آنچنان گسترده است كه از سياق آيات حج خارج شود، و نه آنچنان محدود كه لازم شود تا جمع شعائر را در معناى مفرد به كار ببريم.[۱۷]
به نظر برخی، این احتمال وجود دارد که شعائر، شامل موضوعات خارجی در حج مانند کعبه، حجرالاسود، مقام ابراهیم(ع)، صفا و مروه و قربانی نیز بشود؛ چنانکه در آیات ﴿إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه ﴾[۲۰] و ﴿وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰه ﴾[۲۱] به برخی از آنها اشاره شده است.
ابن عربی، عارف و مفسر قرآن، از دیدگاه عرفانی، شعائر را مقامات و احوالی دانسته که بیانگر حال سالک الی الله است؛ مانند صبر، شكر، توكل و رضا. به باور او همانطور که مطاف، مسعی و منحر شعائر ظاهری هستند، این مقامات نیز شعائر باطنی هستند و سالک نباید مرتکب گناهانی شود که برای این مقامات زیان داشته باشد.[۲۲]
ماه حرام
دومين امرى كه در این آیه به حفظ احترام آن سفارش شده ماه حرام است. كه مراد از آن ماههای رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم است.[۲۳]
مراد از عدم احلال، حلال نشمردن جنگ در آن ماهها است؛ زيرا قرآن، جنگ در ماه حرام را گناه بزرگ، مانع از گرايش مردم به آيين خدا، و باعث كفر ورزيدن به خدا مىداند.[۲۴]
البته در صورتى كه دشمن احترام ماه حرام را رعايت نكند، مؤمنان نيز مجازند مقابله نموده و از خود حفاظت کنند.[۲۵]
قربانىها
پس از امر به حفظ احترام شعائر و ماههای حرام، به حفظ احترام هدی و قلائد امر شده است. هدى قربانىِ بىنشان، و قلائد قربانىِ بانشان است و هر دو در قربانی بودن شریک هستند.[۲۶]
برخی از مفسران، مصداقهایی برای احلال قربانى ذکر کردهاند:
- قربانی را قبل از رسيدن به قربانگاه ذبح کنند؛
- مانع از رسيدن قربانی به قربانگاه شوند؛
- قربانی را به سرقت و غصب از حجگزار بگیرند؛
- در خصوص قلائد، با كندن علامت مخصوص، آن را آزاد کنند.
ابن عربی، عارف و مفسر قرآن، مقصود از هدی را نَفْسِ آماده برای قربانی هنگام رسیدن به فنای الهی دانسته است.[۲۷]
قاصدين بيتالله
یکی دیگر از مواردی که باید احترام آنها رعایت شود ﴿آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرٰام ﴾ معرفی شده است. مراد از آن، كسانى دانسته شده كه قصد بيتالله الحرام را نموده و به سوى آن روانه مىشوند.[۲۸]
درباره مراد از «کسانی که قصد بیتالله الحرام کردهاند» دو تفسير وجود دارد:
- به باور برخی، منظور کافران هستند، و مراد از عدم احلال آنها نجنگيدن با آنهاست؛ البته اين حكم به وسيله آيه ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاٰ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرٰامَ بَعْدَ عٰامِهِمْ هٰذٰا﴾[۲۹] نسخ شده است.[۳۰] بخش بعدی آیه را که میگوید ﴿وَ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرٰام﴾ تأییدکننده این دیدگاه دانستهاند؛ زيرا كينه و بغض نسبت به کافران در دل مؤمنان وجود داشت.[۳۱]
- شأن نزول آیه نیز، مؤید این دیدگاه دانسته شده است. این آیه در شأن حُطَم بن هند البكرى نازل شده است. او در مدينه نزد پيامبر(ص) آمد و بدون اينكه اسلام بياورد از مجلس او خارج شد، [و يا اينكه مسلمان شد و بعد مرتد گرديد]، و در سال بعد به قصد حج و با هدى مقلّد روانه مكه شد.[۳۲]
- این آیه پس از آیهای[۳۳] نازل شده که مشرکان را نجس دانسته و از نزدیکشدن آنها به مسجدالحرام نهی کرده است.[یادداشت ۱] از این رو، به باور برخی، نمیتواند شامل حال کافران شود؛ و معقول نیست که ناسخ پیش از منسوخ نازل شده باشد؛ بنابراین کافران حداقل در محدوده مسجدالحرام از دايره اين قصد خارجند، هرچند ممكن است در ديگر بخشهاى حرم قصد تجارت و سودبرى داشته باشند.[۳۴]
- به نظر برخی از مفسران، مراد مسلمانان هستند؛ زیرا شعائر الهى تنها لايق حال مؤمنان است، و کافران شعائر الهى نداشتند تا خداوند به مؤمنان دستور رعايت و عدم احلال آن را بدهد.[۳۵]
- علامه طباطبایی، مفسر شیعه، مراد را کسانی دانسته است که برای زیارت به سوی بیتالله میآیند و در کنار آن به فضل مادی و مالی نیز میرسند.[۳۶] برخی عبارت ﴿يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوٰاناً﴾ در ادامه آیه را تأییدکننده این تفسیر دانستهاند؛ زیرا کافران اميدى به فضل و رضوان الهى ندارند تا در پى آن باشند.[۳۷]
فضل و رضوان
در عبارت ﴿يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوٰاناً ﴾، منظور از فضل را تجارت مباح و سودبرى در دنيا، و مراد از رضوان در آخرت دانستهاند.[۳۸] برخی نیز، مراد از فضل را ثواب الهى، و مقصود از رضوان را رضايت خداوند دانستهاند.[۳۹]
در قرآن بارها از اين دو مفهوم یاد شده است.[۴۰] از مجموع اين كاربردها استفاده شده كه فضل در امور مالى، مادى و دنيوى كاربرد بيشترى دارد، و رضوان در امور معنوى، اخروى و رضايتمندى خداوند بيشتر به كار مىرود.[۴۱]
ممنوعيت صيد
در عبارت ﴿وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ﴾، به ممنوعیت صید در حال احرام اشاره شده است. در دیگر آیات قرآن نیز به این ممنوعیت اشاره شده است.[۴۲]
قرآن فلسفه حرمت صید در احرام را نوعی آزمون الهی دانسته که مُحرم در آن شرکت میکند و رعایت این حکم را نشانه ایمان و علامت تقوای وی دانسته است.[۴۳]
یکی دیگر از حکمتهای آن، این دانسته شده که با توجه به جمعیت زیاید كه در طول سال به مكه مىآيند، اگر شکار حيوانات حلال باشد، نسل بسيارى از حيوانات در آن منطقه برچيده مىشود؛ بنابراین، این حکم نوعى حفاظت از محيط زيست و ضمانت بقاى حيوانات است.[۴۴]
بر اساس آیه ۹۶ سوره مائده، صید دریایی برای مُحرم جایز است و بر اساس عبارت ﴿وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ﴾ پس از خارج شدن از احرام و حفظ حرمت حرم، صید خشکی نیز جایز میشود.[۴۵]
تشویق به گذشت
در عبارت ﴿وَ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ أَنْ تَعْتَدُوا ﴾ترغیب به گذشت شده است. کافران در گذشته و در جريان صلح حديبيه مانع از ورود مؤمنان به مسجدالحرام براى انجام مناسك عمره شده بودند. خداوند به مؤمنان سفارش مىكند كه مبادا دنبال انتقامگیری از آنان باشند.[۴۶]
فعل ﴿لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ ﴾دو مفعولی بوده و به این معنا است که بغض شما، شما را وادار به دشمنی از روى انتقام نكند؛ چراکه انتقام کمک کردن به خود است، نه يارى نمودن حقّ، كه اگر اينگونه رفتار شود تجاوز از حق به باطل، و از عدل به ظلم است.[۴۷]
پانویس
- ↑ صحاح اللغه، ذیل واژه هدی؛ لسان العرب، ذیل واژه هدی؛ مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه هدی.
- ↑ المصباح المنیر، ذیل واژه قلد؛ صحاح اللغه، ذیل واژه قلد.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۵۷.
- ↑ کتاب العين، ذیل واژه أمّ؛ صحاح اللغه، ذیل وازه أمّ؛ مقاييس اللغه، ذیل واژه أمّ.
- ↑ مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه امّ.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۶۵.
- ↑ مقاییس اللغه، ذیل واژه شنأ؛ المصباح المنیر، ذیل واژه شنأ.
- ↑ صحاح اللغه، ذیل واژه شنأ.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۶۶.
- ↑ آل عمران: ۹۷؛ حج: ۲۷.
- ↑ مائده: آیات ۱ و ۹۵؛ نگاه کنید به درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۶۷.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۶۸.
- ↑ كشف الاسرار، ج٣، ص٢٢.
- ↑ مجمع البيان، ج٢، ص١۵۴؛ تفسير كبير، ج١١، ص ١٢٨.
- ↑ تفسير كبير، ج١١، ص ١٢٨؛ تفسير القرآن الحكيم (المنار)، ج٢، ص٢٢٢.
- ↑ مجمع البيان، ج٢، ص١۵۴.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۶۹.
- ↑ مجمع البيان، ج٢، ص١۵۴؛ الميزان فى تفسير القرآن، ج۵، ص ١۶٢؛ تفسير نمونه، ج۴، ص٢۵٠.
- ↑ تفسير كبير، ج١١، ص ١٢٨.
- ↑ بقره: ١۵٨.
- ↑ حج: ۳۶.
- ↑ تفسير ابن عربى، ج ١، ص١۶۶.
- ↑ تفسير كبير، ج١١، ص ١٢٩.
- ↑ بقره: ٢١٧.
- ↑ بقره: ١٩۴.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۲.
- ↑ تفسير ابن عربى، ج ١، ص١۶۶.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۲.
- ↑ توبه: ٢٧.
- ↑ تفسير كبير، ج١١، ص ١٣٠؛ تفسير القرآن الحكيم (المنار)، ج۶، ص١٢۶.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۳.
- ↑ مجمع البيان، ج٢، ص١۵٣.
- ↑ توبه:۲۸.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۳ و ۲۷۴.
- ↑ تفسير كبير، ج١١، ص ١٣٠.
- ↑ الميزان فى تفسير القرآن، ج۵، ص ١۶٢.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۳.
- ↑ تفسير كبير، ج١١، ص ١٣٠.
- ↑ كشاف، ج١، ص ۶٠٢؛ تفسير كبير، ج١١، ص ١٣٠؛ تفسير القرآن الحكيم (المنار)، ج۶، ص١٢۶.
- ↑ بقره: ١٩٨؛ اسراء: 12؛ جمعه: ١٠؛ آلعمران: ١۵؛ توبه: 71؛ حديد: ٢١.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۵.
- ↑ مائده: ۹۵.
- ↑ مائده: ٩۴.
- ↑ تفسير نمونه، ج ۵، ص ٨٧.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۸.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۸.
- ↑ كشاف، ج١، ص ۶٠٣؛ مجمع البيان، ج٢، ص١۵۵؛ تفسير كبير، ج١١، ص ١٣٠؛ الجامع لاحكام القرآن، ج۶، ص ۴۶؛ تفسير القرآن الحكيم (المنار)، ج۶، ص١٢٩؛ تفسير نمونه، ج ۴، ص ٢۵٢.
- ↑ زمخشرى، مفسر اهل سنت، با نقل روايتى از پيامبر(ص) مىنويسد: سوره مائده آخرين سوره نازله است و نسخى در آن نيست. (كشاف، ج١، ص ۶٠٢.) تفسير نمونه نيز مىنويسد: سوره برائت در سال نهم، و سوره مائده در سال دهم نازل شده است. (نمونه، ج ۴، ص٢۵٠.)
منابع
جواهر الكلام، محمد حسن نجفى، تهران، دار الكتب الاسلامية، سوم، ١٣۶٧ش.
الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربية، اسماعيل بن حماد جوهرى، تحقيق احمد عبدالغفور عطار، بيروت، دارالعلم للملايين، چهارم، ١۴٠٧ق.
معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس، تحقيق عبد السلام محمد هارون، قم، مكتب الإعلام الاسلامى، ١۴٠۴ق.
المصباح المنير، احمد بن محمد فيومى، قم، دارالهجرة، دوم، ١۴١۴ق.
مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، تحقيق صفوان عدنان داوودى، بيروت، دارالسامية، ١۴١٢ق.