سفرنامه ابن جبیر
اين کتاب از مشهورترين و مهمترين سفرنامههاي حج و شرح فريضه حج سال 579 قمري از اندلس در سفري طولاني در سالهاي ميان 578 تا 581 قمري است. نام اصلي اثر به درستي دانسته نيست و از آن با عناوين رحله الکناني،[۱] يا الاسفار رحله ابن جبير، اعتبار الناسک في ذکر الآثار الکريمه والمناسک، تذکير (تذکره) بالاخبار عن اتفاقات الاثار، و الرحلۀ الي المشرق[۲] ياد کردهاند.
تاریخ و جغرافیا نویسان در عصر ابن جبیر
بيشتر منابع جغرافيايي مسلمانان تا قرن 5 قمري از آنِ نويسندگان شرق ممالک اسلامي است؛ اما از آن پس، نويسندگان مناطق غربي جهان اسلام – مانند اندلس- نيز به اين رشته روي آوردند. در اين عصر جغرافي نگاراني مانند يوسف بن عبدالله قرطبي مشهور به ابن عبدالبرّ (م.463 ق.)، احمد بن عمر مشهور به ابن دلائي (م.478 ق.)، محمد بن عبدالله حسني مشهور به شريف ادريسي (م.548 ق.) و ابن جبير از غرب سربر آوردند.[۳] مهمترين نوشتههاي جغرافيايي و تاريخي اين دوره، در قالب سفرنامه پديد آمد و گويا آغازگر آن فقيه ابوبکر بن محمد بن عربي (468-543ق.)[۴] است که در اشبيلبيه به دنيا آمد و سفرنامهاي با نام ترتيب الرحلۀ للترغيب في المله* نوشت و مقري و ابن خلدون از آن نقل کردهاند و به تصريح خود نويسنده در روزگار او از بين رفته است.[۵] ابن عربي تلخيصي با نام خلاصۀ ترتيب الرحله از کتاب بازنوشته که نمايي از اصل کتاب به دست ميدهد. با اين حال، آنچه در خلاصه ترتيب الرحله از سفرنامه ابن عربي آمده، تفاوتي آشکار با سفرنامه ابن جبير دارد؛ زيرا بيشتر گزارشي است از سيروسلوک علمي ابن عربي تا سير در آفاق. عمدۀ مباحث ابن عربي توصيف اوضاع فرهنگي و علمي ممالک اسلامي است و برخلاف سفرنامه ابن جبير به وجوه مادي تمدن مسلمانان مانند راه ها، پل ها، ابنيه و اماکن و نيز اوضاع اجتماعي، اقتصادي و سياسي نپرداخته است.
به باور پژوهشگران، سفرنامه، ابن جبير به لحاظ دقت و نوع اطلاعات و روش و اسلوب ارائه و نگاش، اوج سفرنامهنويسي و مايۀ ارتقاي ادب جغرافيايي عرب بوده است و رواج چنين نوشتههايي در اندلس با چنين ويژگيهايي، مرهون اين سفرنامه است. شهرت ابن جبير در محافل علمي اروپا نيز مرهون سفرنامۀ او و گزارشهاي ارزشمند تاريخياش بوده و گويا همين سفرنامه توجه اهل ادب را به شعر او از ميان آثار مشابه همعصرانش برانگيخته است.[۶]
شيوه تصويرگري و عبارتپردازي ابن جبير اديبانه، زنده، روان و پر از اقتباسات ادبي و اشارات لطيف است. او مطالب را در قالب نثر مسجّع ريخته است؛ روشي که بعدها در آثار مشابه ديگران دنبال شد. ابن جبير اين اسلوب را با مهارت و بدون تکلف و افراط به کار گرفته به گونهاي که فهم عبارات با زحمت همراه نيست هرچند برخي اشارات و نکات ادبي او نيازمند اطّلاع و معرفت کافي است.[۷] او با تکيه بر معلومات قرآني و ادبي، از شعر و آيات قرآن در بيان مقصود خويش به اقتضاي حال، بهره گرفته است.
پانویس
- ↑ . تاريخ نوشتههای جغرافيای، 242-244؛ نشوار المحاضره، ج7، ص330؛ الرحلات المغربيه، ص 102.
- ↑ . معجم المطبوعات العربية، ج1، ص62.
- ↑ . دايره العارف بزرگ اسلامی ج3، ص204.
- ↑ . العواصم، ص10؛ تاريخ نوشتههای جغرافيايي، ص241؛
- ↑ . قانون التاويل، ص68.
- ↑ . تاريخ نوشتههای جغرافيايی، ص241-242؛ دايره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، ص205.
- ↑ . نک: تاريخ نوشتههای جغرافيايی؛ ص243-244.