کاربر:Mz.zamiri
پدید آورندگان | |
---|---|
نویسنده | محمد فرضی پوریان و رضا باذلی |
محتوا | |
موضوع | پاسخ به شبهات درباره عصمت ائمه |
نشر | |
تعداد صفحات | 198 |
ناشر | مشعر |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | بهار 1401 |
شابک | 9789645409799 |
ردهبندی کنگره | BP223 |
ردهبندی دیویی | 297/45 |
دست نوشته های حج کتابی با موضوع پاسخ به شبهات عصمت امام، در دو بخش و دو نویسنده نوشته شده است. در بخش اول، پس از تعریف عصمت، ضرورت بحث از عصمت، منشأ عصمت و ادله عقلی و نقلی عصمت امام به نگارش درآمده و پس از آن به شش شبهه از جمله عصمت امام اندیشهای بدون دلیل و تلازم وجوب عصمت امام با تعیین تکلیف برای خدا، پاسخ داده شده است. نویسنده این بخش، محمد فرضی پوریان است.
در بخش دوم مفهوم عصمت، معنای عصمت در قرآن و روایات، ضرورت طرح مسأله عصمت و عصمت در اندیشه اسلامی ارائه شده و پس از آن به هفت شبهه وهابیان در مسأله عصمت پاسخ داده شده است. ناسازگاری عصمت ائمه(ع) با آیه 59 سوره نساء و عصمت ائمه(ع) مستلزم الوهیت و غلو، از جمله این شبهات است. این بخش توسط رضا باذلی نوشته شده است.
نویسنده
اصل کتاب، با عنوان سفرنامه های حج (1911-1910)، توسط حسین کاظم زاده ایرانشهر نگاشته شده و دست نوشته های حج، ترجمه این اثر؛ به نوشته مهدی رستگار اصل می باشد.[۱]
محتوای اثر
کتاب از یک مقدمه (از مترجم) حاوی زندگی نامه و تحصیلات مؤلف، آثار قلمی مؤلف و [گزارشی] درباره کتاب، و سه فصل تشکیل شده است. فصل های سه گانه کتاب عبارتند از:
سازمان اقتصادی حج ایرانیان
این بخش، خود شامل ده زیربخش است:
عزیمت از ایران
مسافران حج با فرارسیدن ایام حج درصدد یافتن همسفر و نیز تشکیل کاروان برمی آیند. چارچیان - که آنان را چاوشان می خوانند - در این ایام در کوی و برزن به راه افتاده و با خواندن اشعارمذهبی مردم را به انجام فریضه حج فرا می خوانند.
کاروان و ترکیب آن
حمله دار (کاروان دار) زائری است که چند بار به حج رفته و با مسیرهای آن، صحرانشینان و رؤسای آن آشنایی دارد. در میان حمله داران افراد متمولی حضور دارند که مالک صدها چادر و تعداد زیادی شتر، قاطر، الاغ و ... هستند. زائران به دلیل سختی سفر، فقدان امکانات تردد و امنیت به دنبال همراهی افراد با تجربه هستند. حمله داری به یک رقابت تبدیل شده و حمله دار پیش از سفر مایحتاج سفر زائران را به بهایی اندک می خرد، امری که پیش از این بر عهده خود زائران بود.
از دیگر اعضای کاروان، خدمه یا «عکام»اند که کاروان دار آنها را برای خدمت به زائران استخدام می کند.
حاملان آب یا «سقایان»، وظیفه آب رسانی به زوار را، در طول مسیر حج بر عهده دارند.
به طور کلی چاوشان (که مأموریت اصلی آنان خواندن قصایدی در مدح امامان(ع) است، درویشان، پیاده ها و حجه فروشان (به جا آورندگان حج به نیابت از اموات) از پرداخت هزینه های خدمات دریافتی و گاهی نیز از اجاره بهای مرکب ها توسط حمله داران معاف اند.
بروات
زائران تمام پول خود را
تلازم وجوب عصمت امام با تعیین تکلیف برای خدا
لزوم تعیین امامی معصوم در همه زمانها بر خداوند، نوعی مکلف کردن خداوند و بیادبی در محضر او است.[۲] پاسخ مؤلف به این اشکال آنکه مخالفان شیعه در فهم مسأله دچار مشکل شدهاند و شیعه اعتقاد دارد وجوب تعیین امام معصوم بر خداوند یعنی خداوند ذاتا به گونهای است که امام معصوم تعیین میکند نه اینکه انجام امری بر خداوند واجب شده است.[۳]
اخذ اندیشه عصمت از یهود و نصارا
عقیدهمندی به عصمت، از یهود و نصارا گرفته شده و در زمان صحابه و تابعان نبوده است.[۴] پاسخ آنکه:
- در تورات گناهان مختلفی به یهود نسبت داده شده پس یهود، آورنده اندیشه عصمت نبوده است.[۵] نیز نزد مسیحیت اصلا عصمت مسیح مطرح نیست و آنان نه به جهت پیامبر دانستن مسیح، بلکه به جهت آنکه او را تجسّم زمینی خدا میدانند، از عصمت بحث میکنند.[۶]
- شیعه عصمت را با دلیلهای عقلی و نقلی ثابت میکند.[۷]
- علمای اهلسنت نیز عصمت پیامبران را در دریافت و ابلاغ وحی و بسیاری عصمت او پس از نبوت را پذیرفتهاند.[۸]
- عصمت از متن قرآن و سنت پیامبر(ص) گرفته شده است.[۹]
بینیازی از امام معصوم با وجود پیامبر اکرم(ص)
حال که نبی خود معصوم است و کتاب خدا در بین ما است، چه نیازی به امام معصوم داریم.[۱۰] پاسخ مؤلف این است که:
- همان دلایلی که عصمت پیامبر را ثابت میکند، عصمت امام را نیز اثبات میکند.[۱۲]
عصمت امام و لزوم مشارکت با پیامبر(ص) در اطاعت
معصوم در هرچه میگوید اطاعت میشود درحالیکه قرآن، اطاعت مطلق را تنها شامل قرآن و رسول خدا دانسته است.[۱۳] پاسخ آن است که هیچ دلیلی بر تلازم عصمت با لزوم اطاعت نداریم.[۱۴] نیز قرآن از برخی افراد مثل مریم(س) نام میبرد که معصوم بودهاند اما وجوب اطاعت نداشتهاند.[۱۵] همچنین شیعه نه به دلیل عصمت امام، بلکه با دلایلی از قرآن (مثل آیه اولوالأمر) و سنت پیامبر(ص) (مثل حدیث ثقلین)، اطاعت از امام را واجب میشمرد.[۱۶]
مسدود بودن راه برای فهم عصمت در غیر از نبی(ص)
راهی برای تشخیص انسان معصوم (غیر از نبی) نداریم.[۱۷] پاسخ این شبهه آنکه راه تشخیص معصوم، نه عقل بلکه وحی و کلام الهی است.[۱۸] شیعه امامت را انتصابی میداند نه انتخابی، زیرا معتقد است امام باید معصوم باشد و از طرفی هیچکس نمیتواند معصوم را بشناسد، پس باید خدا و پیامبرش آن را به مردم بشناسانند.[۱۹]
بخش دوم (عصمت ائمه اطهار(ع) و پاسخ به شبهات)
نویسنده پس از شناساندن تعریف لغوی و اصطلاحی عصمت،[۲۰] معنای عصمت در قرآن و روایات را بیان میکند.[۲۱] پس از آن، ضرورت طرح مسأله عصمت را شرح داده[۲۲] و عصمت در اندیشه اسلامی را در قالب چند مسأله پیگیری میکند:
- منشأ عصمت[۲۳]
- عصمت و اختیار انسان[۲۴]
- قلمرو و گستره عصمت[۲۵]
- دلایل نقلی عصمت[۲۶]
نویسنده در ادامه به هفت شبهه وهابیان پاسخ میدهد:
ناسازگاری عصمت ائمه(ع) با آیه 59 سوره نساء
با توجه به آیه 59 سوره نساء،[۲۷] غیر از پیامبر(ص) معصوم دیگری نداریم زیرا خداوند به مؤمنان دستور میدهد هنگام بروز اختلاف، به خدا و رسولش مراجعه کنند.[۲۸] نویسنده پاسخ میدهد ابتدای آیه؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، بر عصمت اولوالأمر (صاحبان امر) یعنی امامان دلالت دارد زیرا اطاعت بیقید و شرط از اولوالأمر، بدون عصمت ایشان معنا ندارد.[۲۹] اگر امامان در جمله فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ ذکر نشدهاند سه احتمال وجود دارد[۳۰] از جمله اینکه مسأله اولوالأمر و امامت، از مسائل اختلافی میان مسلمانان است و معنا ندارد اختلاف در اولوالأمر به خود اولوالأمر ارجاع داده شود.[۳۱]
عصمت ائمه(ع) مستلزم الوهیت و غلو
اعتقاد به عصمت امامان به معنای اثبات الوهیت و غلو در مورد آنان است.[۳۲] پاسخ آنکه حقیقت غلو آن است که معصوم را از حد بندگی بالاتر برده، او را خدا دانسته و در افعالش مستقل یعنی بدون اتکا به خداوند بدانیم.[۳۳] این معنا در مورد امام معصوم مورد ادعای شیعه نیست و طبق روایات شیعه امامان از غلو و غالیان برائت جستهاند.[۳۴]
تطور تاریخی اندیشه عصمت امامان(ع)
عقیده عصمت با این گستردگی در معنا، در صدر اسلام وجود نداشته و در طول تاریخ به وجود آمده است.[۳۵] از نگاه نویسنده، اصل اندیشه عصمت از قرآن بوده و در صدر اسلام نیز وجود داشته[۳۶] و روایات شیعه و سنی و نیز کلمات اندیشمندان هر دو مذهب بر آن تاکید دارند.[۳۷]
عصمت امامان(ع) بالاتر از عصمت پیامبران
شیعیان گستره عصمت امامان را بیش از عصمت پیامبران میدانند و عصمت از تمام گناهان، سهو و نسیان برای پیامبران هم وجود ندارد.[۳۸] نویسنده معتقد است در این اشکال مغالطه رخ داده و دیدگاه امامیه نسبت به عصمت امامان، با دیدگاه اهل سنت (نه شیعه) نسبت به عصمت پیامبران مقایسه شده است.[۳۹] بیشتر عالمان امامیه در مورد پیامبران نیز به عصمت مطلق (از گناهان، سهو و فراموشی) اعتقاد دارند.[۴۰]
ناسازگاری عصمت ائمه(ع) با گفتار و رفتارشان
برخی گفتهها و رفتارهای ائمه(ع) نشان دهنده عدم عصمت ایشان است.[۴۱] نویسنده این اشکال را در سه بخش سخنان و روایات ناسازگار با عصمت،[۴۲] اعتراف به گناه و استغفار ائمه(ع)[۴۳] و تناقض و اختلاف در اقوال و اعمال ائمه(ع)،[۴۴] پاسخ میدهد.
عصمت ائمه(ع) مستلزم جبر
عصمت امام به معنای ممکن نبودن تحقق معصیت در امام است که مستلزم جبر بوده و این با اعتقاد مذهب شیعه به مختار بودن انسان، ناسازگار است.[۴۵] پاسخ اول آنکه این اشکال در مورد عصمت پیامبران که اهلسنت هم بدان اعتقاد دارند، وجود دارد.[۴۶] نویسنده در پاسخ دیگر اشاره دارد دلایل عقلی و نقلی عصمت، بر سازگار بودن عصمت با اختیار و قدرت بر انجام گناه دلالت دارند.[۴۷]
عصمت ائمه(ع) مستلزم وجود امامهای معصوم در همه مناطق اسلامی
لازمه قول به عصمت، وجود امامان معصوم در همه مناطق اسلامی است زیرا وجود یک معصوم برای همهجا کافی نیست.[۴۸] پاسخ اول نویسنده این است که این اشکال، عصمت همه پیامبران یا دستکم عصمت پیامبر اسلام(ص) را نیز نفی میکند.[۴۹] پاسخ دیگر اینکه هدف اصلی از وجود امام معصوم، حفاظت از شریعت پیامبر(ص) بوده این مهم، تنها ابا وجود شخص معصوم محقق میشود اما ضرورتی ندارد خود امام معصوم در همه مناطق وجود داشته باشد. وجود یک امام معصوم در هر زمان لازم و کافی است و او میتواند در مناطق مختلف نائبانی بفرستد تا مبلغ دین باشند.[۵۰]
چاپ و نشر
این کتاب توسط پژوهشکده حج و زیارت و نشر مشعر، در بهار 1401 و در 198 صفحه، به چاپ رسیده است.
پانویس
- ↑ رستگار اصل، مهدی، دست نوشته های حج، 1401ش، شناسنامه کتاب.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص38.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص41-38.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص41.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص42-41.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص42.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص43.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص43.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص47-44.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص48-47.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص50-48.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص51-50.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص52-51.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص52.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص53-52.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص59-54.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص59.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص60-59.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص61-60.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص74-69.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص76-74.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص77-76.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص85-80.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص87-85.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص90-87.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص112-90.
- ↑ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلا.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص113-112.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص117.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص116-115.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص116.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص118-117.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص119.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص119.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص127-125.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص131-128.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص144-131.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص144.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص144.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص148-145.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص148.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص159-149.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص165-159.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص175-165.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص175.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص176-175.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص178-176.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص179.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص179.
- ↑ فرضی پوریان و باذلی، موسوعه رد شبهات (18)، 1401ش، ص182-179.
منابع
- فرض پوریان، محمد و باذلی، رضا، موسوعه رد شبهات (18)، تهران، مشعر، 1401ش.